eitaa logo
بصیر
1.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
67 فایل
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهیدی که بعد از ۱۲ سال در حالی تفحص شده که دشمنان دست و پاهای او را با سیم تلفن بسته بودند. https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 👈#شهیدی که بعد از #شهادت هم هوای فرزندانش را دارد #شهید_محمد_یزدی_علی_آبادی🌷 #بخوانید👇👇 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ ⚪https://sapp.ir/basir.markazi ⚪https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 👈خاطره خواندنی 💠 که بعد از هم هوای فرزندانش را دارد 🌷چند سالی از می گذشت. پسر بزرگم "مرتضی" به سن مدرسه🎒 رسیده بود. یک روز وقتی از برگشت، در حالی که اشک می ریخت😭 از من تقاضای کرد. 🌷مقداری خُرد به او دادم . آنها را پس زد، اسکناس💵 می خواست. در خانه اسکناس نداشتم🚫 تا ساکتش کنم . آنقدر نوازشش کردم و قربان صدقه اش رفتم تا شد و خوابید😴. 🌷کنارش دراز کشیدم، کم کم سنگین شد و به خواب رفتم. در عالم خواب به من گفت :«فاطمه علت گریه ی مرتضی چیست⁉️» 🌷گفتم :« اسکناس می خواهد، در حال حاضر در خانه🏡 اسکناس ندارم تا به او بدهم.» گفت :« به برو ، داخل پارچی که به مرتضی جایزه🎁 داده اند، چند اسکناس تومانی است; بردار و به او بده. » 🌷از خواب بیدار شدم، به انباری رفتم. داخل را نگاه کردم، چند اسکناس💵 در آن بود. آنها را برداشتم و به دادم. 🌷هر دو خندیدیم😄، او از سرِ شوق و من از سرِ ; شکرِ حضور مردی که در نبود فیزیکش، باز هم هوای من و را دارد👌 . راوی: 📚برگرفته از کتاب: ره یافتگان کوی یار در ۱۳۳۹/۰۱/۱۵ در روستای علی آباد علیاء از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در عملیات به درجه رفیع نائل آمد. @shahidNazarzade 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ ⚪https://sapp.ir/basir.markazihttps://eitaa.com/basirmarkazi
🔲▫ 🔲▫ 🔲▫ (عج) 💔 بود که همیشه این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر… 💚 💚 💚 از بس این به زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت😍 به دوست روحانی خود می کند. اگر من شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی… روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند… در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم شهید این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن💚 یا به دستت مرا در کفن کن💚 وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن.😳 وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی💚 وقتی که می خواستم این را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم دیدم این کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.😭 از دیشب نمی دانستم این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم …نشناختم… 🌴 : کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب “میر مهر” حجه الاسلام سید مسعود پور آقایی         https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkzi        ┄┅══✼♡✼══┅┄