eitaa logo
بصیر
926 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
یا اباالفضل ترکیدم! آمبولانس ایستاد روبه‌روی سنگر. بچه‌ها خسته و کوفته یکی‌یکی از داخلش پریدند پایین. اونا به حاج مسلم -پیرمرد مقر- سلام می‌کردند و آن‌طرف‌تر می‌ایستادند. حاج مسلم نگاهشان می‌کرد و می‌گفت: سلام بابا اومدید؟ الهی شکر! همه که پیاده شدند، حاج مسلم چشمش افتاد به کسی که دراز به دراز افتاده بود ته آمبولانس. او را که دید، تند رفت جلو و گفت: بابا این دیگه کیه؟ شجاعی گفت: بابامسلم، اکبر کاراته هم پرید. حاج مسلم زد به سینه‌اش و گریه‌کنان گفت: ای خدا، آخرش این اکبری هم پرید! رفت جلوتر. دست گذاشت روی پاهاش و براش فاتحه‌ای خوند. گریه کرد و یک‌دفعه رفت داخل آمبولانس. مجید گفت: کجا بابامسلم؟ می‌خوام برای آخرین بار صورتشو ببوسم. رفت داخل آمبولانس سنگینی‌اش را انداخت روی شکم اکبر کاراته و خواست ببوسدش. اکبر کاراته هنّی کرد. پرید بالا و خنده‌کنان گفت: یا اباالفضل ترکیدم! حاج مسلم ترسید. خودش را کشید عقب و بعد کپ شد روی اکبر کاراته و حالا نزن و کی بزن، و می‌گفت: که دیگه شهید می‌شی؟ ها! او اکبر کاراته را می‌زد و ما از خنده مرده بودیم. مجموعه کتب اکبرکاراته،                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
4_6048820296582956641.pdf
7.41M
نشریه الکترونیکی ویژه گام دوم انقلاب                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
خاطراتی از شهید نیاز علی طالبی اینجانب شاپور فرجی در عملیات بیت المقدس به عنوان نیروی بسیجی در گردان محمد رسول الله به فرماندهی شهید نیاز علی طالبی شرکت داشتیم در مرحله سوم عملیات خرمشهر درگیری شدیدی با عراقی پیش آمد که باعث شهادت چندین تن از برادران شد در این حین برادر نیاز علی طالبی روی خاکریز قرار داشت . گلوله آرپی جی دشمن به سمت چپ بدن شهید نیاز علی طالبی اثابت کرده و به شدت مجروح گردید که برادران به علت علاقه ای که فرمانده خود داشتند به دور ایشان حلقه زده بودند که خبرنگاری از راه رسید و بالای سر شهید مشغول فیلم برداری بود و به شهید می گفت شهادتین بگوید شهید مشغول گفتن شهادتین بود که چند لحظه بعد از ذکر کامل شهادتین به شهادت رسید 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش: آخرین نماز مدرّس مُدرّس بر سر سجاده‌اش می‌نشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار که در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگی‌اش را مرور می‌کند، تا دورترین خاطره‌هایش را و حتی ضربه‌ی ترکه‌ای را که در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان کشاند. جانِ خسته‌اش انگار، زخم تمام ضربه‌هایی را که در سراسر عمر خورده به یاد می‌آورد با این حال در چهره‌اش طراوت و شادابی خاصی موج می‌زند زیرا به خوبی می‌داند آخرین ضربه که برای همیشه او را به دیار دوست می‌فرستد در حال فرود آمدن است. صدای اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز می‌گرداند. جهانسوزی (شخصی که برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را که از روی سماور برداشته و در استکانی چای می‌ریزد و استکان را به خَلَج (همکارش) می‌دهد. خَلَج نیز گَرد پاکتی کوچک را در آن خالی می‌کند. استکان را در مقابل مُدرّس می‌گذارد و به او می‌گوید: بخور. مُدرّس استکان را بر می‌دارد و چای را در چند جُرعه می‌نوشد و با خونسردی سریعاً به نماز می‌ایستد و در پیش رویِ کسانی که داغ حسرت یک تعظیم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به رکوع می‌رود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو می‌زند و به سجده می‌افتد. مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان می‌برد اما زهر هنوز اثر نکرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذکر می‌گوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شده‌اند. در برابرش احساس ناتوانی می‌کنند. زهر را به او خورانده‌اند اما تلخی در کام و جان خودشان موج می‌زند. مستوفیان بیش از آن تاب نمی‌آورد بلند شده و مدرس را به زمین می‌اندازند، جهانسوزی و خلج نیز دست و پای سید را می‌گیرند. مُدرّس با صدای بلند شهادتین خود را می‌گوید. مستوفیان عمامه مدرس را باز می‌کند و آن را بر گردن او می‌پیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف می‌کشد تا راه لب، بر کلام سرخ مُدرّس بسته می‌شود. چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به کلام خدا بسته می‌شود اما جلاّدان هنوز رهایش نمی‌کنند. آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه می‌دارند تا پیکر نحیف و رنج کشیده‌اش سُست می‌شود و ستاره بر آسمان سجاده می‌افتد همچون مولایش علی علیه السّلام در محراب خون . ستاره‌ای بر خاک، ص ۱۰۶.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
| حَرمت باغ گل نور، نفست بوی بهارست! نِگهت قبله نمای رخِ بی‌صورت یار است چه کسی رو به تو آورد و نچید ازتو نگاهی! دل ما زلف پریشان، رخ تو آینه‌دار است..                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
🔰 سخن‌نگاشت | توصیه رهبرانقلاب به طلاب: معتقدم از تفسیر، رها و جدا نشوید؛ یعنی تفسیر حالا ممکن است جزو برنامه‌ی درسی‌تان نباشد، امّا حتماً [لازم است]؛ مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمع‌البیان؛ بسیار تفسیر خوبی است؛ مجمع‌البیان بسیار تفسیر عالمانه‌ای است، یعنی مرحوم طبرسی در یک جاهایی و در ذیل یک آیاتی، مُلّاییِ خودش را و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده. اُنس با قرآن جداگانه و اُنس با تفسیر جداگانه، به نظر ما لازم است. ۱۳۹۷/۱۲/۱۳                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز یکشنبه ۹۷/۱۲/۱۹ عَن مُولانا الصّادقِ علیه السلام: ما مِنْ عَمَلٍ أفْضَلَ يَومَ الجُمُعَۀِ مِن الصَّلاۀِ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ. امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ عملی در روز جمعه برتر و با فضیلت‌تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نمی‌باشد. روضۀ الواعظین، 392 - وسائل الشیعۀ7، 381                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب 🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان 🌷شهید مهدی اسحاقیان 🌷 🍁 شادی روحش صلوات            🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi  
ارسال شده از سروش: اعترافات یک نفر ... یارو: حاج آقا من زمان جنگ به یک عراقی تو زیرزمین خونه ام پناه دادم، بنظرتون گناه کردم روحانی: نه، خیلی هم کار خوبی کردی. 👏 یارو: آخه روزی هزار تومنم ازش گرفتم روحانی: اشکال نداره، خدا ارحم الراحمینه 👌 یارو: بنظرتون بهش بگم جنگ تموم شده🤔 😳😂 @GiZMiZEiT                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
🌻کرامات شهدا شهيد نوريان وقتي به حج مي رفت، رو به ما گفت: «چيزي جز دعا و نماز از من توقع نداشته باشيد. » و هنگامي كه بازگشت، تعريف كرد: «آن موقع كه دور كعبه طواف مي كردم، يك آقاي نوراني با شالي سبز در كنار من حركت مي كرد، به او گفتم: «درست است كه آقا امام زمان (عج) در اين روز در بين مردم حضور دارند؟!» پاسخ داد: «بله، هر حاجتي داري از خدا بخواه.» در همين حال دست هايم را بالا بردم و گفتم: «خدايا سه حاجت دارم و سه قول نيز مي دهم. اول اين كه بچه اي به من عطا كني كه خير دنيا و آخرت در وجودش باشد و نسلي پاك از من باقي بماند. دوم اين كه از همه ي گناهانم درگذر، و سوم اين كه قبولم كن و بپذير كه در قيامت با شهداي اسلام در محضرت حاضر شوم و قول مي دهم كه اول، مداح آل علي (ع) باشم. دوم، قرآن را حفظ كنم، و سوم نماز شبم ترك نشود.» وقتي به خود آمدم، ايشان را نديدم. همان شب خواب ديدم كه خداوند پسري به من داده است. او هيچ گاه نماز شبش ترك نشد تا روزي كه به شهداي اسلام پيوست. راوي : همسر شهيد                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
زندگینامه شهید غلامحسین عطیفه فرمانده گردان زندگینامه شهید غلامحسین عطیفه شهید غلامحسین عطينه فرزند عبدالله درسال ۱۳۳۵شمسی در روستای کمال آباد سفلی فراهان چشم به جهان گشوده ایشان تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در همان روستا سپری کرد به علت نبودن دبیرستان در آن روستا وی برای ادامه تحصیلات خود به روستا همجوار می رفت پس از گذراندن سوم دبیرستان وارد دبیرستان مجیدی سابق گردید و در همان دبیرستان دیپلم خود را در رشته ریاضی فیزیک گرفت بعد از فارغ التحصیل شدن در سال 1356 به استخدام همافر نیروی هوایی در آمد به مدت یکسال ایشان در نیروی هوایی کار کردند به علت نبودن جو مناسب در آن موقع وی استعفا داد بعد ایشان تصمیم به ادامه تحصیل گرفتند ولی به علت مخالفت رژیم موفق به ادامه تحصیل در دانشگاه نشد و به خدمت سربازی رفت و در هوابرد شیراز خدمت سربازی را به پایان رسانید . او فردی بسیار مهربان , متواضع و دلسوز بود . وی بیشتر کتابهای استاد مطهری و امام را مطالعه می کرد به امام عشق می ورزید و عاشق امام بود . با نزدیکان و افراد فامیل آنهایی که پیرو خط انقلاب و امام بودند , بسیار مهربان بودند و کسانیکه با انقلاب میانه خوبی نداشتند با آنها رفت و آمد نمی کرد بطوریکه در مدتی که در تهران بودند با اینکه فامیل زیادی در تهران داشتند ولی خانه یکی از آنها نرفت . با شروع جنگ تحمیلی ایشان رهسپار جبهه های نبرد شدند در سال 20 / 02 / 1361 در خرمشهر وعملیات بیت المقدس بر اثر ترکش به ناحیه قلب به درجه رفیع شهادت نایل آمدند . 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
🍁 خاطرات ماندگار تعدادی از برادران در غرب _ شهر کرمانشاه تاریخ ۱۳۸۵ اگر از شما همراهان کسی اطلاعاتی در مورد عزیزان این عکس دارد در اختیار ما قرار دهد با تشکر از شما                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ نماز                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
معرفی فیلم پیک نیک در میدان جنگ فیلمی به کارگردانی سیدرحیم حسینی و نویسندگی مجتبی خشک دامن ساختهٔ سال ۱۳۸۳ است.  کارگردان: سیدرحیم حسینی آهنگ‌ساز: تاریخ‌های انتشار: ۱۳۸۳ نویسنده: مجتبی خشک دامن                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
«مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه عملیاتی می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد مأمور شده است که انسانهای گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به راه راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد. شده بود مسؤول تبلیغات گردان. دیگر از دستش ذله شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها مگسی می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای بدبخت خالی می کردند. از رو هم نمی رفت تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به مقابله به مثل زدند و آن ها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد. مسؤول تبلیغات برای این که روی آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت. لحظه ای بعد صدایی از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!» تمام بچه ها از خنده ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش را کم کرد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.»                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز دوشنبه ۹۷/۱۲/۲۰ قال الامام علی (علیه السلام) : فی ذیلِ هذهِ الایة وابْتَغوا الیهِ الوَسیلةَ. أنا وسیلَتُه. امام علی(علیه السلام ) در تفسیر این آیه شریفه که خداوند می فرماید: «و برای تقّرب به پروردگارتان وسیله بجوئید» فرمودند: « من وسیله تقرب به خدا هستم ». « تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۶۲ »                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
علایم ونشانها در پرچم ایران اسلامی از ابتدا تاکنون                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
📢 سردار سرلشگر پاسدار حاج قاسم سلیمانی _فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی_ به دریافت نشان ذوالفقار از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مفتخر شد.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
دوئل  دوئل داستان مردی به نام زینال ( پژمان بازغی )  را روایت می کند که ناخواسته درگیر جابجایی یک گاوصندوق فوق العاده مهم سیاسی قرار می گیرد اما در جریان جابجایی گاو صندوق ، بهترین دوستش یحیی کشته می شود و خود او نیز توسط عراقی ها به گروگان گرفته می شود. زینال بعد از 20 سال به شهرش بر می گردد اما با برخورد سرد نزدیکانش روبرو می شود که او را مسبب مرگ یحیی می دانند و... دوئل پر هزینه ترین فیلم جنگی تاریخ ایران است. جلوه های ویژه فیلم است  که در میان تمام آثار دفاع مقدس در جایگاه ممتازی قرار می گیرد. دوئل اولین فیلم ایرانی بود که مجهز به سیستم صدای دالبی شد و ما برای اولین بار توانستیم با صدایی و تصویری شفاف ، به قلب دوران دفاع مقدس برویم.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
زندگینامه شهید علی اصغر فتاحی                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
زندگی نامه : سال 1343 در روستاي ;مشهد ميقان در استان مرکزي به دنيا آمد. تحصيلاتش را تا پايان سال اول دبيرستان ادامه داد,با شروع جنگ به جبهه رفت و در عمليات خيبر که در جزاير مجنون انجام شد, به شهادت رسيد. تاريخ شهادت او 7/12/1362 بود .علي اصغر فتاحي بر اثر اصابت تير به پهلوي راستش به درجه ي رفيع شهادت نائل آمد. شايد تنها چيزي که از اين سردار ملي در ذهن ما زميني ها مانده ,همين باشد اما اگر بخواهيم اورا بهتر بشناسيم بايد ببينيم او که بود وچه کرد به اين مقام رسيد. دوران مبارزات انقلاب اسلامي بود که علي اصغر جوهره ي وجودي خود را نشان داد. با اين که سن کمي داشت در اوائل انقلاب با شور و شوق وصف نشدني به مبارزات انقلابي و کسب آگاهي از انقلابيون و انتقال اين آگاهي ها به مردم همت گماشت. در کنار تحصيل، در امور کشاورزي به خانواده خود کمک مي کرد. علاقه ي زيادي به کارهاي فني داشت، مدتي را به کارهاي سيم کشي ساختمان پرداخت. اوقات فراغت خود را در سنگر مسجد سپري مي نمود و هرچه که از انقلاب اسلامي مي گذشت. بيشتر شيفته و علاقمند انقلاب مي شد. تا جايي که بخش عمده زندگي خود را به پاي امام و انقلاب گذاشت. علاقه ي بسيار زيادي به فراگيري آموختني هاي نظامي داشت و در شناخت اسلحه و فراگيري امور مربوط به آن از خود شوق زيادي بروز مي داد. شايد مي دانست که در آينده نه چندان دور بايد از اين فنون در مقابل دشمنان داخلي وخارجي که اتحاد نامقدسي را براي به شکست کشاندن انقلاب اسلامي مردم ايران به وجود آورده اند؛استفاده کند.علاقه مند بود که دانسته هاي خود را به ساير افراد انتقال دهد. به گونه اي که يکي از مربيان آموزش هاي نظامي به شمار مي رفت. در سال 1358 نفر با تشکيل بنياد نوپاي سپاه به عضويت اين سازمان در آمد و لباس مقدس پاسداران را بر تن کرد. قبل از شروع جنگ در پاک سازي بانه و سردشت از وجود کثيف منافقان وگروهکهاي ضد انقلاب ,فعاليت عمده اي را داشت . با شعله ور شدن جنگ تحميلي بنابه تجربيات اين شهيد که در مناطق کردستان به دست آورده بود؛ به عنوان فرمانده با جمعي از برادران رزمنده از استان مرکزي عازم مناطق غرب کشور شد. او به همراه همرزمانش به مناطق پاوه, نوسود، سومار، مريوان و گيلان غرب رفت وفعاليتهاي بي شماري را براي سد کردن نفوذ دشمنان خارجي به مرزهاي خاکي ايران انجام داد.هر موقع براي استراحت به اراک بازمي گشت ,يک لحظه آرام وقرار نداشت .اودر قسمت تبليغات فعاليت مي کردتا هم کارهاي بزرگ رزمندگان را به اطلاع مردم برساند ,هم مقدمات جذب نيروي بيشتر براي اعزام به جبهه ها را فراهم نمايد. بعد از عمليات بيت المقدس با جمعي از برادران رزمنده به منطقه جنگي جنوب اعزام شد و علاوه بر شرکت در عمليات رمضان در چندين عمليات مختلف مانند والفجر مقدماتي، محرم، والفجر سه، والفجر چهار، آزاد سازي مهران شرکت داشت. در عمليات آزاد سازي مهران از ناحيه ستون فقرات مجروح شد و در نهايت در عمليات پيروزمندانه خيبر بر اثر اصابت تير به پهلو به درجه ي رفيع شهادت نائل شد. او خود را براي شهادت آماده کرده بود . از قول همرزمان ايشان نقل شده است که او شب ها در دل شب همواره با خداي خود راز و نياز مي کرد و از او توفيق شهادت را خواستار بود و مي گفت: خدايا، من را هم چون شهداي عمليات رمضان گمنام بميران. اهل ريا و تزوير نبود و جنگ را بزرگتين دغدغه ي خود مي دانست. از دعاهاي اين شهيد در مراسم حسينه ي رزمندگان استان مرکزي در انرژي اتمي آبادان اين بود که خدايا، ما را ياري کن تا راه کربلاي حسين را بگشاييم و گناهان ما را ببخش و تمامي مجروحين را عافيت ببخش و ما را در ادامه ي راه شهداي بزرگوار ثابت قدم بفرما. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب 🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان 🌷شهید هاشم دهقانی نیا 🌷 🍁 شادی روحش صلوات            🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi  
حدیث روز سه شنبه ۹۷/۱۲/۲۱ قالَت فاطمة (سلام الله علیها ) : أحمَدو ا اللهَ الذّی لعظَمَتِهِ و نورِهِ یَبْتَغی مَن فی السَّمواتِ و الأرض إلیهِ الوسیلةُ و نَحنُ وسیلَتُه فی خَلقِهِ. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمودند: «حمد کنید پروردگار را که عظمت و نورش ایجاب می کند که اهل آسمان ها و زمین ( برای قرب به او ) وسیله بجویند و ما (اهل بیت) وسیله او در میان آفریدگانش هستیم». « شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۸۶، ص ۲۱۱ »                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi