با حضور اساتیدی از پنج قاره جهان ؛
سمینار توسعه صداوسیما و ضرورتهای حضور آن در مجامع ملی و بین المللی برگزار شد
http://avayerodkof.ir/fa/news/34927/
✍ما همیشه آرزو داشتیم صدا و سیمای ما از تمام ظرفیتهاش برای نشون دادن ارزشهای الهی به جهانیان استفاده کنه
یه صدا و سیمایی که طوری برنامه بسازه از توامندیهای کشور و استعدادهای این خاک زرخیز
که جهانیان شگفت زده بشن
و خود ایرانیان دست از خود تحقیری بردارن
مفاخر ما تو کتابا دارن خاک میخورن
قهرمانان واقعی ما دارن از خاطر میرن
و کافی بود یکی از اینها رو کشورهای دیگه داشتن
اینهمه استعداد و ظرفیت
اینهمه مفاخر علمی و فرهنگی
اینهمه قهرمانان وطن
اینهمه ارزشهای انسانی و مختص ایرانیان
این طبیعت بکر
این قومیتهای متنوع
این گویشهای دلنواز
این صنایع دستی و آداب و رسوم
این دانش بنیانها
این دستاوردهای علمی
و چه و چه
ما باید اولین رسانه ی دنیا باشیم
ما باید فرهنگ ایرانی اسلامی را به جهان نشان بدهیم
باید صدا و سیما طوری از نو خودش رو بسازه که جهان رو تکان بده
اربعین رو ما باید به جهانیان معرفی کنیم
آیینها و مناسک مذهبی رو ما باید نشونشون بدیم
طوری باید باشه که همه جهان چشمش خیره بشه به ما
و اون ایرانی که صهیونیستا به جهان مخابره کردن
از اذهان جهان نه تنها پاک بشه بلکه ایران ابرقدرت اسلامی رو الگوی خودشون قرار بدن
✍شهید عباس بابایی در چهاردهم آذر ماه سال ۱۳۲۹، در شهر قزوین دیده به جهان گشود.
پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه خوئینی نام داشت.
وی دوره ابتدایی و متوسطه را در قزوین به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۸، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.
شهیدبابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت، وی که جزء خلبانهای تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف - ۵ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف - ۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.
شهید بابایی تولدتون مبارک باید بما عیدی بدی⚘
برای شادی روح مطهرشون هدیه کنیم سه شاخه گل صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
از او عقب ماندم
روایتی از امام خامنه ای؛
جایگاه عباس بابایی آنقدر والا بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص شخصیت وی میفرمایند:
«این شهید عزیزمان انسانی مؤمن، متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را میشناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود.
او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمیکرد و تنها مصالح سازمان و انقلاب و اسلام را مد نظر داشت.
او فرماندهی بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود، اما در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بیتاب و سختگیر بود.
این شهید عزیز یک انقلابی حقیقی و صادق بود و من به حال او حسرت میخورم و احساس میکنم که در این میدان عظیم و پرحماسه از او عقب ماندهام.»
✍نظافت مدرسه( بسیار دلنشین)
راوی همسر شهید بابایی؛
پس از شهادت عباس ، خانمی گریان و نالان به منزل ما آمد و از ماجرایی که تا آن روز از آن بی خبر بودیم پرده برداشت.
این خانم که خود را سیمیاری معرفی می کرد، گفت:در سال ۱۳۴۱ من و شوهرم هر دو سرایدار مدرسه ای بودیم که عباس آخرین سال دوره ابتدایی را در آن مدرسه می گذراند.
پنج روزی بود که همسرم از بیماری کمردرد رنج می برد ،به همین خاطر آنگونه که باید ،توانایی انجام کار در مدرسه را نداشت و من هم به تنهایی قادر به نظافت مدرسه و کارهای منزل نبودم.
این مساله باعث شده بود تا همسرم پنج بار در حضور شاگردان مورد سرزنش مدیر قرار گیرد و با این حال هر بار به کم کاری خود اعتراف و در برابر پرخاش مدیر سکوت اختیار می کرد.
ما از این موضوع که نکند مدیر به خاطر ناتوانی همسرم سرایدار دیگری استخدام کند و ما را از تنها اتاق شش متری ، که تمام دارایی و اثاثیه هایمان در آن خلاصه می شد اخراج کند، سخت نگران بودیم، تا اینکه یک روز صبح ، هنگام بیدار شدن از خواب،حیاط مدرسه و کلاسها را نظافت شده و منبع ها را پر از آب دیدم.
تعجب کردم .
بی درنگ قصیه را از همسرم جویا شدم.او نیز اظهار بی اطلاعی می کررد ، باورم نمی شد.با خود گفتم شاید همسرم از غفلت من استفاده کرده و صبح زود از خواب بیدار شده و پس از انجام نظافت خوابیده است.حالا هم می خواهد من از کار او آگاه نشوم.از طرف دیگر مطمئن بودم که او با آن کمردرد توانایی انجام چنین کاری را ندارد.به هر حال تلاش کردم تا او را وادار به اعتراف کنم،اما واقعیت این بود که او نظافت را انجام نداده بود.
شوهرم از من خواست تا موضوع را به دقت پیگیری کنم و خود او نیز با آنکه به شدت از کمردرد رنج می برد ،تماشاگر اوضاع بود.
آن روز هر چه بیشتر اندیشیدیم کمتر به نتیجه مثبت رسیدیم، به همین خاطر تا دیر وقت مراقب اوضاع بودبم تا راز این مساله را بیابیم.اما آن روز صبح تا پاسی از شب را بیدار مانده بودیم ،خوابمان بردو پس از برخاستن از خواب دوباره مدرسه را نظافت شده یافتیم.مدرسه، نما و چهره دیگری به خود گرفته بود.همه چیز خوب و حساب شده بود،به همین خاطر مدیر از شوهرم ابراز رضایت می کرد.غافل از اینکه ما از همه چیز بی خبر بودیم و به هر حال بر آن شدیم تا هر طور شده از ماجرا سردرآوریم و تمام طول روز
در این فکر بودیم که فردا صبح چگونه به هنکام نظافت، آن شخص ناشناس را غافل گیر کنیم.
روز بعد وقتی که هوا گرگ و میش بود،در حالیکه چشمانمان از انتظار و بی خوابی می سوخت، ناگهان با شگفتی دیدیم که یکی از شاگردان مدرسه از دیوار بالا آمد.
به درون حیاط پرید و پس از برداشتن جارو و خاک انداز مشغول نظافت حیاط شد.
جلوتر رفتم.خیلی آشنا به نظر می رسید.لباس ساده و پاکیزه ای به تن داشت و خیلی باوقار می نمود.وقتی متوجه حضور من شد، خجالت کشید.سرش را به زیر انداخت و سلام کرد.سلامش را پاسخ دادم و اسمش را پرسیدم ،
گفت: عباس بابایی.
در حالیکه بغض گلویم را بسته بود و گریه امانم نمی داد ، ضمن تشکر از کاری که کرده بود، از او خواستم تا دیگر این کار را تکرار نکند، چون ممکن است پدر و مادرش از این کار آگاه شوند و از اینکه فرزندشان به جای درس خواندن ، به نظافت مدرسه می پردازد ، او را سرزنش کنند.
عباس در حالیکه چشمان معصومش را به زمین دوخته بود، پاسخ داد:من که به شما کمک می کنم، خدا هم در خواندن درسهایم به من کمک خواهد کرد.لبخند حاکی از حجب و آرامش بر گونه هایش نشسته بود.چشمانش را به چشمان من دوخت و ادامه داد: اگر شما به پدر و مادرم نگویید،آنها از کجا خواهند فهمید؟ما دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم و آن روز هم مثل روزهای دیگر گذشت
✍خصوصیات اخلاقی شهید بابایی
خانم صدیقه حکمت همسر شهید بابایی، درباره اوصاف اخلاقی شوهرش چنین میگوید:
«بابایی یک شیعه واقعی بود و در امور مذهبی، حتی از «مکروهات» نیز دوری میکرد.
در ایام ماه مبارک رمضان که گاهی روزانه ۸ ۹ ساعت پرواز میکرد، حتی دستورات کتبی و شفاهی فرماندهانش نیز نمیتوانست او را وادار کند که روزه نگیرد.
✅به نماز اول وقت فوق العاده اهمیت میداد و غالباً در موقع نماز و در هنگام راز و نیاز با خداوندْ عاشقانه میگریست.
به مظاهر مادی دنیا ابداً دل بستگی نداشت و برای حفظ این خصلت، جدا ریاضت میکشید و به زندگی مجلل و خانه بزرگ و وسایل لوکس و مدرنْ هرگز بها نمیداد.
در مورد اموال بیت المال خیلی احتیاط و هرگز از وسایل و امکانات اداری، در امور شخصی استفاده نمی کرد».
✍روحیه دستگیری از محرومان و درماندگان، از صفات بارز شهید بابایی بود.
یکی از دوستان ایشان در این باره میگوید:
«عباس همیشه در فکر مردم بی بضاعت بود. در فصل تابستان به سراغ کشاورزان و باغبانان پیری که ناتوان بودند و وضع مالی خوبی نداشتند میرفت و آنان را در برداشت محصولشان یاری میکرد
و زمستانها وقتی برف میبارید، پارویی بر میداشت و پشت بامهای خانههای درماندگان را که توانایی این کار را نداشتند، پارو میکرد.
✅یکی از روزها، عباس را دیدم که معلولی را که از هر دو پا عاجز بود و توانِ حرکت نداشت، بر دوش گرفته و در حال عبور از خیابان بود. پیش رفتم و از او پرسیدم: این معلول را کجا می بری؟ او که با دیدن من غافل گیر شده بود، اندکی ایستاد و گفت: پیرمرد را برای استحمام به گرمابه می برم. او کسی را ندارد و مدتی است که به حمام نرفته است».
✍ماجرای نماز خواندن شهید بابایی در دانشکده خلبانی آمریکا
در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می نشستم از ژنرال معذرت خواهی کردم.
ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟ گفتم: عبادت میکردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همینطور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین دیدار
دیدار پدر با پسر شهیدش و دستبوسی پدر
#شهید_بابایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پیری جمعیت در ژاپن باعث شده است تا مدارس، یکی پس از دیگری تعطیل شوند.
#جهاد_فرزند_آوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع دختر فلسطینی در نشست نمایندگان اتحادیه اروپا:
🚨 ۲۰ هزار انسانی را که اسرائیل کشته کم اهمیت جلوه ندهید...
🏴#فلسطین
🔥#طوفان_الاقصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشیدن نمک در چشم
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#سردار_دلها
هدایت شده از ذاکرالزهرا(سلام الله علیها)
پخش زنده از کاظمین
هدایت شده از ذاکرالزهرا(سلام الله علیها)
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از یمن الاسلام 🇾🇪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزودی...👆ان شاالله
آرزوی این لحظات شاد در قدس شریف...
برای همه مسلمانان دنیا مخصوصا مردم مظلوم فلسطین دعا کنیم🙏
#فلسطین
🔰 کانال تخصصی یمن و کشورهای خلیج همیشه فارس
https://eitaa.com/Akhbare_Yaman
.
همیشه در پایان نماز، درست زمانی
که حسابی روحمون پاک و نورانی شده
به خودمون سلام و درود میفرستیم
و این یعنی اوج خوددوستی انسان
در نگاه خدای متعال...
یعنی منِ انسان اینقدر محترم هستم
که در اوج پاکی روحم باید به خودم
سلام و درود بفرستم 🌱
ط.کرمی
.
اسماعیل هایت را که قربانی کنی...
رسیدن هایت شروع میشود...
❤️🌱
@zendegitalayii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سود سهام عدالت قبل از شب یلدا واریز میشود؟
هدایت شده از بنیاد مصیر | محمد راد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این لحظه رو براتون آرزو میکنم که خدا
بهتون بگه:
خواسته ات به تو داده شد
شبتون در آغوش اَمن خدا
به امید فـردایـی پـر از بـهتـرینها
🌙 شب خوش
@masirbonyad_ir
هدایت شده از کانال ایران قوی 🇮🇷(گروه بدر)
از آیتالله محمدتقی بهجت نقل شده است بهترین کار برای اینکه در آخرالزمان به هلاکت نیفتیم، دعای فرج است، مخصوصا خواندن دعای «عظم البلاء».
هر شب یک فضیلت در خصوص خواندن دعای فرج:👇
۶- نشانه انتظار است.
با #فضیلت👉 دنبال کنید
۰
شش توصیه امام_زمان ارواحنا فداه برای زندگی برتر
1⃣ نماز صبح خود را عمداً به تأخیر نیانداز که از رحمت خداوند دور میشوی.( بحارالانوار،ج۵۵،ص۱۶)
2⃣ برای تعجیل ظهور من بسیار دعا کن که در آن فرج و حل مشکلات تو خواهد بود.(کمال الدین ص۴۸۵)
3⃣ اعمالی انجام بده که باعث نزدیک شدن به ما شود و از اعمالی که تو را از ما دور میکند حذر کن چرا که مرگ یک دفعه میرسد.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۴)
4⃣ از خدا بترس و تسلیمِ ما باش و امورت را به ما واگذار ، چون وظیفهی ماست که شما را بی نیاز وسیراب کنیم.(غیبت شیخ طوسی ج۱ص ۲۸۵)
5⃣ خودت را برای خدمت در اختیار مردم بگذار، در جایی بنشین که قابل دسترس باشی و حوائج مردم را برآور.(کلمةالامامالمهدی ص۵۶۵)
6⃣ در اموال دیگران تصرف نکن مگر با اجازه صاحب آن.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۸۳)