🔸 مراد از هسته هم همان است که همه می دانیم؛ مانند هسته میوه ها که دانه ی روینده در دل آن، در پوششی چوبی قرار دارد.
🔰 در روایت شریف دلیل دانه نامیدن مؤمن و هسته نامیدن کافر چنین بیان شده است :
🔻فالْحَبُّ طِينَةُ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهَا مَحَبَّتَهُ وَ النَّوَى طِينَةُ الْكَافِرِينَ الَّذِينَ نَأَوْا عَنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ النَّوَى مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ نَأَى عَنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ تَبَاعَدَ عَنْه.🔺
❇️ این که مؤمن حبّ، نامیده شده است به این دلیل است که خداوند محبّت خود را بر او القاء کرده است و این که کافر نوی (هسته) نامیده شده به خاطر این است که او از خیرات و از حق، اهل دوری گزیدن و تباعد است. {نکته ادبی طلبگی : این که بین ماده حبّ به معنای دوستی با واژه حبّ به معنای دانه چگونه ارتباط برقرار شده، مربوط به مباحث دانش اشتقاق است که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نیست و برخی از شارحین این حدیث به این مطلب اشاره و بحث کرده اند.}
♦️ می خواهم چند نکته و درس که از این آیه شریف و تاویل روایی آن قابل برداشت است را بیان کنم :
1️⃣ ویژگی ای که در این آیه برای معرّفی سرشت مؤمن انتخاب شده، محبّت خداوند است. این محبّت و جاذبه به سوی خداوند و اقبال وجودی او به حقّ است که او را مومن کرده و از کافر جدا می کند. سرشت کافر به گونه ای است که از این جاذبه و اقبال محروم است.
2️⃣ این جاذبه و کششِ وجودی ایمانی به سوی خداوند و حقائق، مؤمن را مانند دانه کرده است؛ آن پوشش چوبیِ هسته را ندارد و همه چیز برای کاشته شدن و سپس شکافت و روییدنش مهیّاست.
3️⃣ این محبّت و علقه و کشش در سرشت مؤمن، خبر از سرشت و جنس وجودی خاص مؤمن می دهد؛ مؤمن از جنس انبیاست. در همان باب طینت از امام باقر و امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند مؤمن از طینت انبیاست یعنی مؤمن هم سرشت و از جنس گوهر وجودی انبیاست. ( قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُؤْمِنُونَ مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ؟ قَالَ نَعَمْ.)
4️⃣ پس مؤمن از جنس انبیاست و به دلیل این که زیرساخت وجودی او از جنسی است که برای او گرایش و محبّت به سوی خداوند ایجاد می کند، می تواند با این سرمایه، در مقام رشد و فعلیت نیز مانند انبیاء شود و احوالات پیغمبر گونه و توحید و قرب الهی و عبودیت خاص و خالص خداوند و نهایتاً ولایت الهی را تجربه کند. (رجوع شود به نوشته شماره 15؛ عبودیت مفتاح ولایت.)
5️⃣ آنچه در این مسیر بیش از همه می تواند مؤمن را یاری کند و زمینه ساز شکوفائی او شود، همین محبّت است. ارزشمند ترین عنصر دینی و محکم ترین دستگیره ایمانی، محبت خداوند و اولیای اوست. دانه ای که سرشت آن از جنس محبّت خداوند است، با باران محبّت نیز شکوفا می شود؛ باید آن سرمایه نخستین و دربسته محبّت که پایی آغازین برای راه افتادن و شروع حرکت است، کم کم تقویت شود و جذبه محبّت خداوند و اولیای او، بُراق سفر انسان به سوی خداوند شود.
🔻(۸۶) اینِرسی معنوی🔺
" وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون."
⛰ اینرسی یا لَختی، یکی از ویژگی های جسم است که میزان مقاومت جسم در برابر حرکت یا تغییر مسیر را مشخص می کند. هر چه اینرسی جسم بیشتر باشد، دیرتر و کند تر به حرکت در می آید و تغییر مسیر می دهد و باید نیروی بیشتری برای حرکت و شتاب گرفتن به آن وارد کرد.
👈 هرچه جرمِ جسم بیشتر باشد، لختی آن بیشتر است؛ واضح است که یک برگ کاغذ یا یک کیسه پلاستیکی، خیلی راحت از تر یک کتاب به حرکت در می آید؛ همه با قانون اوّل نیوتن آشنایید و نیاز به توضیح بیشتر نیست.
🔰 در دنیای معنویت هم همه ما انسان ها از یک اینرسی و جرم مخصوص به خود برخورداریم بلکه در هر حیطه از حیطه های غیر مادی، یک اینرسی برای ما تعریف می شود. انسان ایده آل، انسانی است که در برخی امور اینرسی و لَختی خیلی زیادی داشته باشد و در برخی امور، دارای اینرسی پایینی باشد.
🔹 مؤمن نباید با هر نسیمی، تکان بخورد و نباید هر ندائی او را به سوی خود بکشد. در برابر نیروهای مادی و جاذبه های دنیایی باید بسیار لَخت باشد و زود از جا کنده نشود.
🔸 گناه و لذّت های زود گذر نباید سریع او را شتاب دهد و هر نغمه ای در این دو روز زندگی دنیوی، نباید او را به وجد آورد و به هر سازی نباید برقصد. نه فقر و نداری و ابتلاء او را بلرزاند و نه رخاء و آسایش او را به طغیان بکشد و او را از شکر خداوند غافل کند. ( يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاء)
🔹 در برابر باد ها و حتی طوفان های مشکلات نیز باید سنگین و وقور باشد؛ زود خود را نبازد و با جریان مشکلات و مصائب، جاری به سوی مرداب هلاکت نشود. باید مثل کوه، بایستد و پایمردی کند. گردباد وسوسه های شیطانی و نفسانی نیز نباید او را برکند و با خود ببرد. ( إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون)
❇️ پس باید اینرسی معنوی خود را بالا ببریم؛ ایمان، معرفت، دانش، یقین، توکل، تقوی و هر آن چه از سنخ بینش و گرایشِ برآمده از حقّ و حقیقت است، انسان را سنگین و مانا می کند. (وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون)
👈 از دیگر سو مؤمن در برخی امور نباید خیلی لَخت و کرخت باشد؛ باید چون پرِکاه سبکبار باشد.
🔸 باید از خواب، سبک برخیزد و خود را به دربار حق، در شب هنگام و سحرگاه برساند. (تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعا)
🔹 باید در مقابل تغییرات مثبت و دست کشیدن از آن چه به آن ها خو و عادت کرده ایم سبک باشیم و زود از آن ها کنده و جدا شویم. نباید گذشته ما، برای ما بت شود و اهل تعصّب ناحق باشیم؛ هرجا با یقین و برهان فهمیدیم باید تغییر جهت دهیم، بی باک بوده و فرمان را بچرخانیم.
👈 برخی در باطل خویش سنگین شده اند و برخی نیز در خوبی های ناقص خویش؛ هر دو در یک نقطه مشترک اند و آن این که نمی توانند هجرت کنند و با جذبه ها، به معراج روند.
سبکبار مردم سبکتر روند
حق این است و صاحبدلان بشنوند
🔸 باید در امور خیر و حرکت به سمت قلّه های سعادت و آرمان های واقعی، سبکبار، از هم سبقت گرفت. (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات)
🔹 گاهی باید از اندیشه های نیک و عقلانیت های محدود خویش نیز، با همّتی مردانه و با نیروی عشق کنده شد و به سوی محبوب شتافت و دودوتا چهارتای کوتاه بینانه، ما را از راه هایی که مردان سبکبار تاریخ چون شهدای کربلا رفتند، باز ندارد. گاهی باید همه چیز را گذاشت و رفت؛ باید به سوی خدا و ولیّ خدا هجرت کرد.
🔻يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ.🔺
✅ بگذریم؛ خلاصه گاهی باید سنگین باشیم و گاهی سبک؛ خود را بیازماییم که در هر موضعی چگونه ایم. یا علی.
@basmale
🔻(۸۷) دو گونه برادری🔺
" إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون."
🖤 روز شهادت امام باقر علیه السلام است. به روایتی گهربار از ایشان، در کتاب کافی با سند صحیح برخوردم که حکمت های ارزشمندی را در رابطه با برادری ایمانی بذل کرده اند.
📖 پیوند ایمانی بین مؤمنین را قرآن و روایات در قالب عنوان شناخته شده برادری توصیف کرده اند؛ می خواهند این توجّه را بدهند که شما واقعاً به خاطر ایمانتان با هم پیوند دارید و از یک تبار و جنس هستید. از یک رحم زاییده شده اید؛ رحمی که از رحم مادی جسمانی بسی برتر، با ارزش تر و اثرمند تر است که همان رحم ولایت الله است.
✍️ در این روایت شریف امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرموده اند که ایشان برادران را به دو گونه تقسیم و برای هر قسم ویژگی و دستوراتی برای تعامل با آن ها بیان کرده اند.
♦️ اخوان الثقة
گونه اوّل برادرانی هستند که انسان نسبت به آن ها در مقام رابطه اخوّت ایمانی به یک وثوق و اطمینانی رسیده است؛ اطمینان به این که این دیگر کسی است که می توانم به او به عنوان برادر ایمانی به او اعتماد کرده و رابطه ام با او را وارد یک دایره خاصی کنم. در مورد این دسته فرموده اند که در نسبت با تو چهار ویژگی دارند :
1️⃣ دست تو هستند؛ به تو کمک می کنند و با وجود آن ها می توانی به خیلی چیزها که خودت دسترسی نداری و در توانت نیست دست پیدا کنی.
2️⃣ بال تو هستند؛ می توانی با آن ها برخیزی و پرواز کنی. از وضعیت زمین گیر بودن خارج شوی.
@basmale
3️⃣ اهل تو هستند؛ خویشان واقعی برای تو هستند. اگر از اهل خود خیری ندیدی، این ها را داری و با وجود این ها کس و کار داری.
4️⃣ مال و دارایی تو هستند؛ اگر آن ها دارند انگار تو داری و در نداری هایت زیر دست و بالت را می گیرند.
🔰 بعد حضرت فرمودند اگر رابطه برادری ات با کسی به این حدّ وثاقت رسید و چنین ثروت ارزشمندی خدا روزی ات کرد در رابطه با او چند وظیفه داری :
🔹مال و دارائی ات را از او دریغ نکن و بر او بذل کن و از این که با بدنت نیز به او خدمت کنی دریغ مدار.
🔸 دوستی ات را نه تنها برای او بلکه با کسانی که با او در دوستی صاف و صادق اند، صاف و صادق کن و با دشمنان و بدخواهان او نیز، سر عداوت داشته باش.
🔹 سرّ او و عیوبات او را بپوشان و نیکی ها و فضائل او را در بین دیگران آشکار کن.
♦️اخوان المکاشرة
گونه دوم برادرانی هستند که رابطه آن ها با انسان تنها در حدّ خوش و بش و بگو بخند ها و معاشرات سطحی است و انسان از انس با آن ها لذّت می برد و مایه تفرّج و انبساط خاطر انسان هستند. در مورد این دسته نیز چند مطلب را متذکر شده اند :
1️⃣ بیش از همین مقدار از آن ها انتظار نداشته باشد؛ انتظاراتی که از برادران دسته اوّل داری از آن ها نداشته باش و در رابطه با آن ها بیش از همین مقدار مکاشره و خوش و بش منظورت نباشد.
2️⃣ آنچه آن ها از خوش روئی و خوش زبانی بر تو بذل می کنند تو نیز متقابلا با آن ها همین گونه باش.
👈 حضرت همچنین فرمودند که برادران ثقة کمیاب تر از کبریت احمر اند؛ وقتی ما به خود و روابطمان با دوستان و برادرانمان مراجعه می کنیم می بینیم واقعاً همین است. به تعداد انگشتان دست چنین برادرانی داریم و شاید کمتر. از این تقسیم بندی چند درس آموزنده برایم حاصل شد :
1️⃣ یکی این که چگونه باید به برادران دسته نخست رسید و اخوان الثقة پیدا کرد؟ وقتی رابطه خودم را با چند موردی که از این برادران دارم مرور کردم که اتّفاقاً یکی از عزیزترین این برادرانم دیشب مهمانم بود، به ذهنم رسید که ما که یک روزه به این نقطه نرسیده ایم و خیلی چیزها دخیل بوده اند که با هم این گونه شده ایم و ان شاء الله از بذل مال و جان برای هم دریغ نداریم و تا حدّ زیادی دوئیت بین ما برداشته شده و همدیگر را نه برای خود بلکه برای خدا می خواهیم. به نظرم رسید که روشن است که مهمترین عامل همان ریشه پیوند ماست؛ محبّت و ولایت اهل بیت که همین هم ما را به هم جوش داده و متصل نگاه داشته است. دیگر این که مدّت رفاقتمان طولانی است؛ یکی دو روزه و در هر جا و مکانی این دست برادران نریخته اند که انسان برود و آن ها را برای خود بخرد و داشته باشد. این اعتماد و وثاقت یکی دو روزه حاصل نمی شود. همچنین ما اشتراکات زیادی داریم؛ با هر جنس و هر فرهنگی نمی توان به چنین رابطه ای رسید. همچنین در این طولانی آن چه باعث روز افزون بودن این مهر و پیوند شده، این بوده که سعی کرده ایم تا حدی به همان دستوراتی که برای تعامل با این دست برادران حضرت بیان کردند عمل کنیم. نقش محبّت و خواستن هم نیز که در این رابطه و تحکیم آن روشن تر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد.
2️⃣ کسی که چنین برادری ندارد واقعاً در این دنیا تنها و غریب است؛ مؤمنان را بشارت باد که این چنین روابطی تنها با ریسمان ایمان و ولایت اهل بیت قابل تحصیل است. با رشته های سست دنیایی و با آرمان های فانی مادی نمی توان چنین روابطی داشت.
3️⃣ روابط اجتماعی و ایمانی را نباید در یک سطح و یک گونه خاص تعریف کرد؛ نباید از همه انتظارات برادران ثقة را داشت و هم چنین نباید با آنان آن تعامل را داشت. این روابط حساب و کتاب خاص خود را دارد؛ نباید به هر کسی اعتماد کرد و او را ولیجه و محرم اسرار خود دانست و در حریم خود راه داد. با برخی تنها باید گفت و گو کرد و از معاشرت با آنان لذّت برد. هر صنفی حقوق خود و مزایای خود و احکام خود را دارد. دیده ام که برخی این تقسیم بندی ها را ندارند؛ در نتیجه یا از همه انتظارات آن چنانی دارند و یا همه را به حریم خود راه می دهند و زود پسرخاله می شوند. بنده که خودم خیلی دیرگیر و سخت گیر نسبت به اخذ چنین برادرانی هستم؛ با خیلی ها اهل مکاشره هستم ولی خیلی دیر کسی را برادر ثقة خویش تلقّی می کنم.
@basmale
4️⃣ این رابطه، حساس و برخوردار از لطافت است. نباید انتظار داشت هر جور که خواستیم با تکیه بر این که ما برادریم رفتار کنیم و انتظار داشته باشیم این رابطه پایدار بماند. بقاء و تقویت این رابطه به بزرگواری و از خودگذشتگی و صفا و آقایی نیاز دارد. گاهی یک حرف ممکن است این رابطه را خراب کند و دیگر به حالت نخست خوییش بازنگردد. در روایتی زیبا امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد می فرمایند : 🔻لَا تُضِيعَنَ حَقَ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّه.🔺(هرگز حقّ برادرت را با تکیه بر رابطه برادری ای که بین تو و اوست ضایع نکن؛ زیرا کسی که حق او را ضایع کردی دیگر برادر تو نیست.)
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند.
5️⃣ محور این ارتباط و برادری در نظام قلب و درون است که احکام و نتایج دیگر، آثار آن صفا و اخلاص درونی طرفینی است؛ لذا شایسته است به نیّت حفظ این روابط و بهبود کیفیت آن، این دعای زیبای قرآنی را گاه گاه زمزمه کنیم :
🔻ربَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيم.🔺
—————————————————————
🔸 روایتی که مورد بحث قرار گرفت : عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ الْإِخْوَانِ فَقَالَ الْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ «3» فَأَمَّا إِخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْكَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأَهْلُ وَ الْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ الْحَسَنَ وَ اعْلَمْ أَيُّهَا السَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ.🔸
@basmale
🔻(۸۸) شُکوه آفرینش🔺
"بَهاء العالمین."
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِين. (قسمتی از دعای ۴۸ صحیفه سجادیه)
🌺 امروز عید مبارک قربان است؛ بر همه مؤمنین عالم مبارک باد. در همه اعیاد مهم اسلامی، سفارش به خواندن دعای ندبه کرده اند و در دعاهای وارده در این اعیاد نیز، ما را به وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه که روح اعیاد است توجّه داده اند که حواستان باشد در این ایّام خاص خداوند اوّلا عید حقیقی نهایی عالم را فراموش نکنید و ثانیاً در این اعیاد که زمان بهره مندی از عطایا و هدایای خداوندی است، در رأس حوائج و خواسته ها، او را و آمدنش و ظهورش را طلب کنید.
📖 یکی از دعاهای فوق العاده صحیفه سجادیه، دعای چهل و هشتم است؛ دعایی که حضرت سید الساجدین علیه السلام در عید جمعه و عید قربان می خوانده اند و بعد از این دعا نیز هزار مرتبه صلوات می فرستاده اند. همواره این دعا و صلوات های بعد از آن، برایم بحمدالله از لذّت بخش ترین تحفه های معنوی در روزهای جمعه بوده است؛ خوب است عید قربان امروزِ خود را نیز به این عمل زینت داده و این دعا و صلوات ها را هدیه به وجود مقدّس امام عصر کنیم.
👈 در چند بند از این دعای عمیق که دامن دامن، احوالات ناب توحیدی و عبودی در آن عرضه شده است، برای امام زمان دعا می کنیم و با کلماتی شیوا و عمیق، مقامات و جایگاه امام را در این عالم متذکر می شویم. اوست کهف و پناهگاه مؤمنین و اوست دستگیره استوار چنگ زنندگان به دامن رحمت الهی.
✅ عبارت شگفت انگیزی در این بند در معرّفی امام هر زمان بیان شده است؛ امام، بهاء العالمین است.
👈 بهاء را در لغت به زیبایی و خوش منظری به گونه ای که انسان را بگیرد و چشم او را پر کند معنا کرده اند. آن قدر که بنده زمانی در این واژه تحقیق کردم، معادل فارسی آن، واژه شکوه است. در معنای شکوه، هم زیبائی و جمال خوابیده و هم نوعی عظمت و جلال و گیرائی.
🔰 شکوه این عالم، امام است. آفرینش بدون امام، شکوه و بهاء ندارد. وقتی کسی از منظر خداوند به این عالم می نگرد یا از منظر کسی که می تواند یک نگاه احاطی به این عالم داشته باشد، آن چه شکوه این عالم است، امام عالم است. اگر عالم را بدون او نگاه کنی، با همه عظمت و شگفتی های آن، با شکوه به نظر نمی رسد.
🔸 این امام است، این انسان کامل است که اگر بر فرض عالم دیگری و خدای دیگری بود و کسی از بیرون به کل این آفرینش ما نگاه می کرد، آن چه زیبائی و جلالش، شکوهش او را می گرفت و اصلا همه این عظمت بی کران با او با شکوه به نظر می رسید و تازه بر خدای آفریننده این هستی، آفرین می گفت، وجود مقدّس امامِ این عالم بود.
🔹 امروز نیز در گستره آفرینش خداوند و در فراخ عالمین، آنچه به این پیکر واحد و پیوستار عظیمِ ملک و ملکوت، شکوه می بخشد، مهدی آل محمّد است. بدون او عالم، با شکوه نیست. او باید چه نسبتی با خداوند و با عالم های خلقت خداوند داشته باشد که این عظمت بی کران، با او با شکوه باشد؟ نمی دانم. فقط خداست که حقیقت امام را می شناسد.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّه.
https://eitaa.com/basmale
🔻(89) غدیریه 6 (مهدویت در قرآن (7))🔺
🔹" وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون."🔹
🔸" الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا."🔸
🌺🌺 در ایّام مقارن با عید غدیر در سال گذشته، در پنج نوشتار با عنوان غدیریه های 1 و 2 و 3 و 4 و 5، به بررسی ابعادی از معارف قرآنی مرتبط به عید بزرگ غدیر پرداختیم که بازخوانی آن ها خالی از لطف و فائده نخواهد بود. امسال نیز به مدد حق، در شماره هایی به طرح مباحث معرفتی دیگری در ارتباط با غدیر خواهم پرداخت. (با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.)
🔰 دین مرتضی
📖 در آیه معروف غدیر در سوره مبارکه مائده، خداوند نتایجی بر اتّفاق عظیم روز غدیر مترتب کرده است که عبارت اند از یئس کفار از دینِ مومنین، اکمال دین، اتمام نعمت و پسندیده شدن اسلام به عنوان دین برای مؤمنین. پیرامون معنای یئس کفار از دین در روز غدیر و همچنین معنای اتمام نعمت در روز غدیر قبلاً مطالبی بیان شده است. (با لمس کردن نوشته های آبی رنگ می توانید به آن مطالب دسترسی پیدا کنید.)
✍️ در این نوشتار می خواهم معنای این عبارت را بیان کنم : رضیت لکم الاسلام دیناً. روز غدیر بود که اسلامِ برآمده از آن روز، تازه به عنوان دین ختمی، مورد پسند خداوند واقع شد. برای توضیح این عبارت ابتدا باید کمی پیرامون اکمال دین سخن گفت؛ زیرا قطعاً دین پسندیده، دینی است که به مرحله اکمال رسیده باشد.
🔹 تا چیزی به کمال نرسد، غرض آن حاصل نمی شود. اسلام بدون در نظر گرفتن اشتمال آن نسبت به ولایت، نه کامل است و نه نعمت. نعمت بودن امری همانگونه که بارها بیان کرده ام وقتی است که انسان را به عرض نهایی از خلقتش نزدیک کند و به تعبیر علامه طباطبائی همه اشیاء و داشته های مادی و معنوی حتی دین، فی نفسه و به تنهایی، نه نعمت اند و نه نقمت؛ اگر مشتمل بر ولایت الهی شدند و انسان را به ولایت الله نزدیک کردند آن گاه تبدیل به نعمت می شوند.
👈 قطعاً خداوند اسلامی را به عنوان دین نهایی بشر تا ابدیت خواهد پسندید که جزء اصلی آن که به منزله روح کلّ دین است، به آن اضافه شود. این روح همان ولایت الله است که قرار است از طریق ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بر سر بشریت گسترده شود. پس خداوند اسلام ولائی را پسندیده و اصلا اسلام یعنی همان روح ولایت الله که خود را در پیکر شریعت که از دیگر اجزاء دین از اعتقادات دیگر گرفته تا عملیات، به ظهور می رساند. روشن است که هیکلی بی روح و حقیقت، مورد پسند سازنده آن نیست و غرض سازنده از آن پیکر بدون دمیدن این روح محقق نخواهد شد.
👈 پس دین مرتضی، صرف اسلام نیست. نمی توان گفت اسلام به صورت مطلق، دینی است که برای بشر پسندیده شده است. اسلام ولائی و علوی است که مرضیّ خداوند بوده و در این رضایت، ولایت، حیثیت تقییده است؛ یعنی خداوند ولایت گسترده بر سر عباد را به عنوان دین، پسندیده و همه اجزاء دیگر شریعت برای رسیدن انسان ها به نقطه ای به نام کمال ولایت در این پیکر ایفای نقش می کنند.
👈 تمام بحث علامه طباطبائی در کتاب گرانسنگ رسالة الولایة تبیین این مطلب است که ولایت، آخرین کمال روحانی برای انسان است و دینِ مشتمل بر ولایت امیرالمؤمنین است که غرض خلقت انسان را که زیست در مقام ولایت الله است، محقق می کند.
https://eitaa.com/basmale
🔰 عصر ظهور و تمکین دین مرتضی
📖 در آیه 55 سوره نور که از آیات مرتبط با عصر ظهور حضرت خاتم الاوصیاست، یکی از ویژگی هایی که این عصر با آن تبیین و معرّفی می شود، تمکین دین پسندیده توسّط خداوند است.
‼️ برایم جالب بود که آن مقدار که بنده در تفاسیر شیعه بررسی کردم، هیچ یک به این نکته توجّه نداده بودند که این دین پسندیده ای که در عصر ظهور به تمکین می رسد، همان دینی است که در آیه غدیر بیان شد که در آن روز به مرحله رضایت خداوند به عنوان آیین ختمی بشریت رسید. اقتضای تفسیر قرآن به قرآن چنین برداشتی است.
‼️ کافی نیست که صرفاً بگوییم آن دینی که در عصر ظهور به تمکین می رسد دین اسلام است. کدام اسلام؟ این اسلام ولائیِ علوی است، اسلامی که روحِ ولایت علوی در آن دمیده شده، آن دینی است که اصلا قیام و ظهور حضرت برای به تمکین رساندن آن است. او می آید که عالم را محیط ولایت الله تبدیل کند و انسان ها را به زیست ولایی برساند.
✅ مراد از تمکین این دین را علامه طباطبائی به خوبی بیان کرده اند. تمکین دین ولائی به معنای به استقرار رسیدن و استحکام و ثبات جایگاه آن در مجتمع انسانی است؛ به گونه ای که واقعاً زندگی فردی و اجتماعی بشر را با طوع و رغبت و جدیت فرا گیرد و همگان به صورت واقعی تحت پوشش این آیین ربّانی در آیند. همه این دین در جامعه بشری پیاده شود و موانع تحقق آن در عالم برطرف گردد.
✅ باطل گرائی و آیین های پوچ، دیگر مجال خودنمائی و فریب بشر را نداشته باشند و همه انسان ها در این دین که تورِ صید انسان ها توسّط ولایت الله است، شکار شوند. تا آن عصر، هرگز چنین مجالی برای این دین پسندیده و برای مؤمنین به این دین و جامعه معتقد به آن، مهیّا نخواهد شد.
❇️ آن روز روزی است همه گروه گروه با طوع و رغبت و اشتیاق وارد این دین می شوند؛ یعنی وارد بهشت غدیر می شوند و همگان از این برکه سیراب می گردند.
♦️ آری؛ آخرین ذخیره خداوند، رسالتش، عالم گیر کردن و بسط ولایت علوی و کوچ دادن همه شایستگان، به بهشت ولایت است.
🔻وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجا.🔺
https://eitaa.com/basmale