4️⃣ این رابطه، حساس و برخوردار از لطافت است. نباید انتظار داشت هر جور که خواستیم با تکیه بر این که ما برادریم رفتار کنیم و انتظار داشته باشیم این رابطه پایدار بماند. بقاء و تقویت این رابطه به بزرگواری و از خودگذشتگی و صفا و آقایی نیاز دارد. گاهی یک حرف ممکن است این رابطه را خراب کند و دیگر به حالت نخست خوییش بازنگردد. در روایتی زیبا امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد می فرمایند : 🔻لَا تُضِيعَنَ حَقَ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّه.🔺(هرگز حقّ برادرت را با تکیه بر رابطه برادری ای که بین تو و اوست ضایع نکن؛ زیرا کسی که حق او را ضایع کردی دیگر برادر تو نیست.)
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند.
5️⃣ محور این ارتباط و برادری در نظام قلب و درون است که احکام و نتایج دیگر، آثار آن صفا و اخلاص درونی طرفینی است؛ لذا شایسته است به نیّت حفظ این روابط و بهبود کیفیت آن، این دعای زیبای قرآنی را گاه گاه زمزمه کنیم :
🔻ربَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيم.🔺
—————————————————————
🔸 روایتی که مورد بحث قرار گرفت : عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ الْإِخْوَانِ فَقَالَ الْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ «3» فَأَمَّا إِخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْكَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأَهْلُ وَ الْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ الْحَسَنَ وَ اعْلَمْ أَيُّهَا السَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ.🔸
@basmale
🔻(۸۸) شُکوه آفرینش🔺
"بَهاء العالمین."
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِين. (قسمتی از دعای ۴۸ صحیفه سجادیه)
🌺 امروز عید مبارک قربان است؛ بر همه مؤمنین عالم مبارک باد. در همه اعیاد مهم اسلامی، سفارش به خواندن دعای ندبه کرده اند و در دعاهای وارده در این اعیاد نیز، ما را به وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه که روح اعیاد است توجّه داده اند که حواستان باشد در این ایّام خاص خداوند اوّلا عید حقیقی نهایی عالم را فراموش نکنید و ثانیاً در این اعیاد که زمان بهره مندی از عطایا و هدایای خداوندی است، در رأس حوائج و خواسته ها، او را و آمدنش و ظهورش را طلب کنید.
📖 یکی از دعاهای فوق العاده صحیفه سجادیه، دعای چهل و هشتم است؛ دعایی که حضرت سید الساجدین علیه السلام در عید جمعه و عید قربان می خوانده اند و بعد از این دعا نیز هزار مرتبه صلوات می فرستاده اند. همواره این دعا و صلوات های بعد از آن، برایم بحمدالله از لذّت بخش ترین تحفه های معنوی در روزهای جمعه بوده است؛ خوب است عید قربان امروزِ خود را نیز به این عمل زینت داده و این دعا و صلوات ها را هدیه به وجود مقدّس امام عصر کنیم.
👈 در چند بند از این دعای عمیق که دامن دامن، احوالات ناب توحیدی و عبودی در آن عرضه شده است، برای امام زمان دعا می کنیم و با کلماتی شیوا و عمیق، مقامات و جایگاه امام را در این عالم متذکر می شویم. اوست کهف و پناهگاه مؤمنین و اوست دستگیره استوار چنگ زنندگان به دامن رحمت الهی.
✅ عبارت شگفت انگیزی در این بند در معرّفی امام هر زمان بیان شده است؛ امام، بهاء العالمین است.
👈 بهاء را در لغت به زیبایی و خوش منظری به گونه ای که انسان را بگیرد و چشم او را پر کند معنا کرده اند. آن قدر که بنده زمانی در این واژه تحقیق کردم، معادل فارسی آن، واژه شکوه است. در معنای شکوه، هم زیبائی و جمال خوابیده و هم نوعی عظمت و جلال و گیرائی.
🔰 شکوه این عالم، امام است. آفرینش بدون امام، شکوه و بهاء ندارد. وقتی کسی از منظر خداوند به این عالم می نگرد یا از منظر کسی که می تواند یک نگاه احاطی به این عالم داشته باشد، آن چه شکوه این عالم است، امام عالم است. اگر عالم را بدون او نگاه کنی، با همه عظمت و شگفتی های آن، با شکوه به نظر نمی رسد.
🔸 این امام است، این انسان کامل است که اگر بر فرض عالم دیگری و خدای دیگری بود و کسی از بیرون به کل این آفرینش ما نگاه می کرد، آن چه زیبائی و جلالش، شکوهش او را می گرفت و اصلا همه این عظمت بی کران با او با شکوه به نظر می رسید و تازه بر خدای آفریننده این هستی، آفرین می گفت، وجود مقدّس امامِ این عالم بود.
🔹 امروز نیز در گستره آفرینش خداوند و در فراخ عالمین، آنچه به این پیکر واحد و پیوستار عظیمِ ملک و ملکوت، شکوه می بخشد، مهدی آل محمّد است. بدون او عالم، با شکوه نیست. او باید چه نسبتی با خداوند و با عالم های خلقت خداوند داشته باشد که این عظمت بی کران، با او با شکوه باشد؟ نمی دانم. فقط خداست که حقیقت امام را می شناسد.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّه.
https://eitaa.com/basmale
🔻(89) غدیریه 6 (مهدویت در قرآن (7))🔺
🔹" وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون."🔹
🔸" الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا."🔸
🌺🌺 در ایّام مقارن با عید غدیر در سال گذشته، در پنج نوشتار با عنوان غدیریه های 1 و 2 و 3 و 4 و 5، به بررسی ابعادی از معارف قرآنی مرتبط به عید بزرگ غدیر پرداختیم که بازخوانی آن ها خالی از لطف و فائده نخواهد بود. امسال نیز به مدد حق، در شماره هایی به طرح مباحث معرفتی دیگری در ارتباط با غدیر خواهم پرداخت. (با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.)
🔰 دین مرتضی
📖 در آیه معروف غدیر در سوره مبارکه مائده، خداوند نتایجی بر اتّفاق عظیم روز غدیر مترتب کرده است که عبارت اند از یئس کفار از دینِ مومنین، اکمال دین، اتمام نعمت و پسندیده شدن اسلام به عنوان دین برای مؤمنین. پیرامون معنای یئس کفار از دین در روز غدیر و همچنین معنای اتمام نعمت در روز غدیر قبلاً مطالبی بیان شده است. (با لمس کردن نوشته های آبی رنگ می توانید به آن مطالب دسترسی پیدا کنید.)
✍️ در این نوشتار می خواهم معنای این عبارت را بیان کنم : رضیت لکم الاسلام دیناً. روز غدیر بود که اسلامِ برآمده از آن روز، تازه به عنوان دین ختمی، مورد پسند خداوند واقع شد. برای توضیح این عبارت ابتدا باید کمی پیرامون اکمال دین سخن گفت؛ زیرا قطعاً دین پسندیده، دینی است که به مرحله اکمال رسیده باشد.
🔹 تا چیزی به کمال نرسد، غرض آن حاصل نمی شود. اسلام بدون در نظر گرفتن اشتمال آن نسبت به ولایت، نه کامل است و نه نعمت. نعمت بودن امری همانگونه که بارها بیان کرده ام وقتی است که انسان را به عرض نهایی از خلقتش نزدیک کند و به تعبیر علامه طباطبائی همه اشیاء و داشته های مادی و معنوی حتی دین، فی نفسه و به تنهایی، نه نعمت اند و نه نقمت؛ اگر مشتمل بر ولایت الهی شدند و انسان را به ولایت الله نزدیک کردند آن گاه تبدیل به نعمت می شوند.
👈 قطعاً خداوند اسلامی را به عنوان دین نهایی بشر تا ابدیت خواهد پسندید که جزء اصلی آن که به منزله روح کلّ دین است، به آن اضافه شود. این روح همان ولایت الله است که قرار است از طریق ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بر سر بشریت گسترده شود. پس خداوند اسلام ولائی را پسندیده و اصلا اسلام یعنی همان روح ولایت الله که خود را در پیکر شریعت که از دیگر اجزاء دین از اعتقادات دیگر گرفته تا عملیات، به ظهور می رساند. روشن است که هیکلی بی روح و حقیقت، مورد پسند سازنده آن نیست و غرض سازنده از آن پیکر بدون دمیدن این روح محقق نخواهد شد.
👈 پس دین مرتضی، صرف اسلام نیست. نمی توان گفت اسلام به صورت مطلق، دینی است که برای بشر پسندیده شده است. اسلام ولائی و علوی است که مرضیّ خداوند بوده و در این رضایت، ولایت، حیثیت تقییده است؛ یعنی خداوند ولایت گسترده بر سر عباد را به عنوان دین، پسندیده و همه اجزاء دیگر شریعت برای رسیدن انسان ها به نقطه ای به نام کمال ولایت در این پیکر ایفای نقش می کنند.
👈 تمام بحث علامه طباطبائی در کتاب گرانسنگ رسالة الولایة تبیین این مطلب است که ولایت، آخرین کمال روحانی برای انسان است و دینِ مشتمل بر ولایت امیرالمؤمنین است که غرض خلقت انسان را که زیست در مقام ولایت الله است، محقق می کند.
https://eitaa.com/basmale
🔰 عصر ظهور و تمکین دین مرتضی
📖 در آیه 55 سوره نور که از آیات مرتبط با عصر ظهور حضرت خاتم الاوصیاست، یکی از ویژگی هایی که این عصر با آن تبیین و معرّفی می شود، تمکین دین پسندیده توسّط خداوند است.
‼️ برایم جالب بود که آن مقدار که بنده در تفاسیر شیعه بررسی کردم، هیچ یک به این نکته توجّه نداده بودند که این دین پسندیده ای که در عصر ظهور به تمکین می رسد، همان دینی است که در آیه غدیر بیان شد که در آن روز به مرحله رضایت خداوند به عنوان آیین ختمی بشریت رسید. اقتضای تفسیر قرآن به قرآن چنین برداشتی است.
‼️ کافی نیست که صرفاً بگوییم آن دینی که در عصر ظهور به تمکین می رسد دین اسلام است. کدام اسلام؟ این اسلام ولائیِ علوی است، اسلامی که روحِ ولایت علوی در آن دمیده شده، آن دینی است که اصلا قیام و ظهور حضرت برای به تمکین رساندن آن است. او می آید که عالم را محیط ولایت الله تبدیل کند و انسان ها را به زیست ولایی برساند.
✅ مراد از تمکین این دین را علامه طباطبائی به خوبی بیان کرده اند. تمکین دین ولائی به معنای به استقرار رسیدن و استحکام و ثبات جایگاه آن در مجتمع انسانی است؛ به گونه ای که واقعاً زندگی فردی و اجتماعی بشر را با طوع و رغبت و جدیت فرا گیرد و همگان به صورت واقعی تحت پوشش این آیین ربّانی در آیند. همه این دین در جامعه بشری پیاده شود و موانع تحقق آن در عالم برطرف گردد.
✅ باطل گرائی و آیین های پوچ، دیگر مجال خودنمائی و فریب بشر را نداشته باشند و همه انسان ها در این دین که تورِ صید انسان ها توسّط ولایت الله است، شکار شوند. تا آن عصر، هرگز چنین مجالی برای این دین پسندیده و برای مؤمنین به این دین و جامعه معتقد به آن، مهیّا نخواهد شد.
❇️ آن روز روزی است همه گروه گروه با طوع و رغبت و اشتیاق وارد این دین می شوند؛ یعنی وارد بهشت غدیر می شوند و همگان از این برکه سیراب می گردند.
♦️ آری؛ آخرین ذخیره خداوند، رسالتش، عالم گیر کردن و بسط ولایت علوی و کوچ دادن همه شایستگان، به بهشت ولایت است.
🔻وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجا.🔺
https://eitaa.com/basmale
🔻(90) غدیریه (7)🔺
🔹دو نکته سندی و دلالی پیرامون حدیث غدیر🔹
"النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ."
"يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين."
(با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.)
🔰 نکته سندی
✍️ حتما شنیده اید که می گویند حدیث غدیر، متواتر است. تواتر به زبان ساده به این معناست که یک واقعه به قدری توسّط افراد و طبقات مختلف و متکثر نقل شود که احتمال ساختگی بودن و کذب آن منتفی شود. حدیث متواتر، ارزش مند ترین گونه حدیث در بحث اعتبار سنجی احادیث است.
👈 امّا توجه به این نکته خوب است که آن چه به عنوان حدیث یا خطبه غدیر، متواتر است، نقل مفصّل آن که برخی کتب شیعی مثل احتجاج طبرسی نقل کرده اند و امروزه به عنوان خطبه غدیر چاپ شده است نیست. آن مقداری از خطبه غدیر که متواتر است و شیعه و سنّی در مجموع با بیش از چهارصد طریق آن را نقل کرده اند همان قسمت اصلی حدیث است که در آن نبی اکرم خود را ولیّ مؤمنین معرّفی می کند و سپس به همگان اعلام می کند که پس از من، ولیّ شما، علی بن ابی طالب است («من كنت مولاه، فعلي مولاه»).
👈 البته قسمت اصلی خطبه و مغز آن که خلافت و امامت حضرت را ثابت می کند هم همین قسمت است. شاید بتوان دعای پیامبر بعد از بالا بردن دست حضرت و اعلام ولایت ایشان را هم متواتر دانست : "اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه".
🔰 نکته دلالی
🔹 باز هم حتما شنیده اید که اهل سنّت تلاش کرده اند در معنای واژه مولی در این حدیث خدشه کنند و آن را به گونه ای معنا کنند که از آن خلافت و امامت حضرت امیر علیه السلام برداشت نشود. اگر به کتبی مانند الغدیر یا عبقات الانوار مراجعه کنید، تلاش گسترده علمی ای از سوی این دو عالم مجاهد در تبیین و تثبیت معنای واژه مولی در این حدیث خواهید دید.
✅ معنایی که علامه امینی از بین بیش از 20 معنا برای این واژه برمی گزیند و همچنین مرحوم میرحامد حسین در عبقات الانوار، معنای اولویت است؛ خلاصه این که مولی در این حدیث به معنای اولی است. این همان معنایی است که در آیه ششم سوره احزاب به عنوان یکی از شئون نبی اکرم معرّفی شده است و همان معنایی است که در آیه 55 سوره مائده برای خداوند، رسول خدا و گروهی از مؤمنین که اهل بیت پیامبر باشند، با لفظ ولیّ، ثابت شده است.
👈 این که آیا واژه مولی، اصلا می تواند به معنای اولی و بیانگر اولویت فردی نسبت به دیگری باشد را می توان در تحقیقات مفصل علامه امینی و میرحامد حسین در دو کتاب گرانسنگ الغدیر و عبقات الانوار ملاحظه کرد. میرحامد حسین می گوید : "الحاصل استعمال «مولى» بمعنى اولى، در كتاب و سنت و اشعار عرب، شائع و ذائع است، و از ائمه فن عربيت و لغت و تفسير، تصريحات بر اينكه «مولى» بمعنى اولى است واقع."
🔸 این معنا از ولایت دقیقاً چه مفهومی دارد؟ اولویت پیامبر و امام بر همه نفوس، به چه معناست؟ قبلا در غدیریه 4 این معنا را توضیح داده ام که خلاصه اش این است : "ولایت به معنای اولویت عبارت است از اولویت شخصی به عنوان ولی بر کسی که بر او ولایت دارد از حیث همه تصرّفات در نفس و مال و همه شئون زندگی که به اختصار از این معنا به اولویت در تصرّف تعبیر می شود. خلاصه این که مولی کسی است که از خود ما بر ما اولی است و باید به امر خداوند او را بر خود ترجیح و اولویت داده و در همه احوال و افعال اراده و خواست او را بر اراده و خواست خود مقدّم کنیم. "
❇️ نکته ای که می خواهم این جا اضافه کنم این است که می توان ریشه نگرانی پیامبر از ابلاغ ولایت حضرت امیر علیه السلام در روز غدیر را عظمت این معنا و دشواری پذیرش آن در نگاه نخستین دانست. این معنا از ولایت قبلاً برای نبی اکرم اثبات و ابلاغ شده بود و باید در روز غدیر این شأن نبوی که شأنی از شئون خداوند است، برای حضرت امیر علیه السلام نیز به همگان ابلاغ می شد. کم نبودند منافقینی که هنوز زیر بار این معنا برای رسول خدا نیز نرفته بودند و چه اندک بودند کسانی که ولایت نبی اکرم به این معنا را بر خویش هموار یافته بودند.
📖 در روایات وارد شده است که نبی اکرم پس از ابلاغ این فرمان، سه روز صبر کردند و ابتدا از خداوند خواستند که او را از این مأموریت دشوار معاف کند که در پاسخ با تهدید خداوند مواجه شد که اگر این کار را نکنی همه اجر رسالتت حبط خواهد شد. (وَ لَوْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أُمِرْتُ بِهِ مِنْ وَلَايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلِي، وَ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيْرِ وَلَايَتِكَ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه)
👈 در بیان دیگری نبی اکرم، مسلمانان را قریب العهد به دوران جاهلی معرّفی کردند یعنی هنوز آن گونه که باید از خوی دوران جاهلی خارج نشده اند که بتوانند بار ولایت به معنای اولویت انسانی در ظاهر مانند خویش را بر دوش حمل کنند. ( إِنَّ أُمَّتِي حَدِيثُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ، وَ مَتَى أَخْبَرْتُهُمْ بِهَذَا فِي ابْنِ عَمِّي يَقُولُ قَائِلٌ وَ يَقُولُ قَائِلٌ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْطِقَ بِهِ لِسَانِي، فَأَتَتْنِي عَزِيمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَتْلَةً أَوْعَدَنِي إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ، أَنْ يُعَذِّبَنِي.)
♦️ امر ولایت امام، به تصریح خود ائمة علیهم السلام، امری بس دشوار و سترگ است. (إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان.)
🔹 وزنه ای که در غدیر زدن آن بر نفوس انسانی عرضه شد، وزنه ای است که تنها فرشتگان مقرّب و انبیای مرسل و مؤمنی که قلب او برای پذیرش ایمان به این امر آزموده شده و قبول شده است می توانند آن را بردارند.
🔸 ظاهرا قرار است با پذیرش این ولایت یعنی اولویت دادن به ولی الهی بر همه زندگی خویش، همدوش با آن فرشتگان و انبیاء شویم؛ شبیه آن ها شویم و به حیات آن ها زنده شویم. چه سعادتی!!
🔻(91) غدیریه (8)🔺
" النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ."
🔹تحلیل فلسفی مقام اولویت پیامبر و امام🔹
🔸(با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.)🔸
📖مرحوم ملاصدرا در چند موضع از آثارش از جمله در کتاب تفسیر قرآن و کتاب مفاتیح الغیب، به این سؤال پاسخی فلسفی داده اند که چرا ولایتی به معنای اولویت بر نفوس که در نوشته های قبل تبیین شد برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان وجود دارد؟ آن ها کیستند و چه مقامی دارند و چه نسبتی با دیگران دارند که چنین جایگاهی را خداوند برای آن ها در نظر گرفته است؟ در قالب چند نکته خلاصه فرمایشات ایشان که بر گرفته از دو قسمت از جلد چهارم کتاب تفسیر قرآن ایشان است بیان می شود.
1️⃣ خداوند انسان کامل را مثالی برای ذات، صفات و افعال خویش آفریده است و لذا معرفت این مخلوق شگفت و اسرار گنجانده شده در آن، سرّی عظیم از اسرار شناخت خداوند است. (أبدع الإنسان الكامل مثالا له تعالى ذاتا و وصفا و فعلا، و معرفة هذه الفطرة البديعة، و النظم اللطيف و العلم بهذه الحكمة الأنيقة و الأسرار المكنونة فيها سرّ عظيم من معرفة اللّه.)
2️⃣ انسان کامل همان راه مستقیمی است که جز از این طریق نمی توان به معرفت خداوند رسید و کتاب کریم خداوند و باب اعظم اوست که جز از آن نمی توان بر خداوند وارد شد و معرفت خداوند جز به شناخت انسان کامل برای کسی میسّر نخواهد شد. (لا يمكن معرفته تعالى إلا بمعرفة الإنسان الكامل و هو باب اللّه الأعظم و العروة الوثقى، و الحبل المتين الذي به يرتقى إلى العالم الأعلى، و الصراط المستقيم، إلى اللّه العليم الحكيم و الكتاب الكريم الوارد من الرحمن الرحيم، فيجب على كل أحد معرفة ما في هذا الكتاب المكنون، و فهم هذا السرّ المخزون.)
3️⃣ کسی که نبی و امام را نشناسند به مرگ جاهلی مرده است و لذا شناخت او واجب است؛ زیرا که حیات ابدی نفس انسان وابسته به معارف و حکمت های عقلی الهی است که همه این حکمت ها در وجود مقدّس او گنجانده شده است. (و هذا معنى وجوب معرفة النبي، و معرفة الإمام عليهم السلام، «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهليّة»، لأن حيوة الإنسان في النشأة الدائمة إنما هي بمعارف الحكمة الإلهية، و الإنسان الكامل ينطوي فيه الحكمة كلّها.)
4️⃣ نبی و امام، مقوّم و وجود بخش ذات مؤمن از جهت ایمان او هستند. این حقیقت نبوی است که با نور هدایتش، ایمان و حکمت را در نفوس مؤمنین محقق می کند و عقل آن ها را نورانیت بخشیده و به آن ها حیات و وجود اخروی افاضه می کند و لذا بدون نبی و امام، مؤمن وجود اخروی نخواهد داشت. (و ذلك لأن الحقيقة النبويّة، بنور هدايته كمل نفوس المؤمنين، و نوّر عقول الآدميين، و أخرجهم من القوة إلى الفعل، و أفاض عليهم العلم النوري، و أفادهم الوجود الاخروي، فيكون ذاته علة لتحقّق الحكمة و الايمان فيهم.)
5️⃣ بنابر این وجود نبی و امام، علّت فاعلی و ایجاد کننده ذات مؤمن در عالم سرمدیت و ابدیت و ایجاد حقیقتی باقی ماندنی در نفس او هستند؛ بدون ارتباط انسان با نبی و امام، چیزی برای بقاء و حیات نوری اخروی در نفس انسان وجود نخواهد داشت. (و محصّل ذواتهم بحسب الوجود البقائي و الثبوت السرمدي.)
https://eitaa.com/basmale
6️⃣ علت فاعلی و وجود بخش هر چیزی، از خود او نسبت به او اولی است؛ زیرا هر چیزی بدون در نظر گرفتن نسبتش با علتش، موصوف به وصف امکان است و با ارتباط با علّت است که به وصف وجوب می رسد و وجودش ضرورت پیدا می کند. هر چیزی که عامل کمال و به وجوب رسیدن چیزی دیگر باشد، نسبت به ذات خود آن شیء از اولویت برخوردار است؛ زیرا ذات آن شیء جز ممکن بودن برایش به ارمغان نمی آورد و این علّت اوست که وجود او را واجب و ضروری می کند. به بیان ساده، هر انسانی بدون در نظر گرفتن ربطش به نبی و امام، امکان حیات ایمانی و وجود ابدی اخروی و رسیدن به مرتبه حیات معرفتی و عقلی را دارد ولی ممکن بودن کافی نیست؛ نیازمند علّتی است که این امر ممکن را محقق کند. (و العلّة الفاعلية للشيء، أولى به من نفسه، لأن الشيء مع نفسه بالإمكان، و مع علّته و مكمّله بالوجوب، و الوجوب و الكمال أولى بالشيء من الإمكان و النقصان.)
7️⃣ لذا نبی و امام، علّت ایجاد کننده وجود و حیات حقیقی انسان هستند یعنی نسبت به حیات ابدی و ایمانی او، به منزله پدر و والد آن می باشند. اصلا مؤمن کسی است که با حقیقت نبی و امام، نسبت تابعیت و تبعیت پیدا کرده باشد؛ زیرا امام آینه ای است که انوار قدس خداوند در آن متجلی شده و هر کس طالب نور خداوند است باید وجودش را چون آینه ای به سوی آن آینه ذات خداوند بگرداند و از او تبعیت کند. (فلو لم يكن روح النبي صلّى اللّه عليه و آله علّة لوجوداتهم الحقيقيّة لم يكن أولى من أنفسهم، فهو الأب الحقيقي لهم.... لأنه الأصل في الوجود و المؤمنون تابعون له في المقام المحمود، فالمؤمن من صحت له نسبة التابعية، بمثابة مرآة محاذية لمرآة وقعت في مقابلة الشمس.)
8️⃣ از آن جا که حقیقت نبی و امام، مظهر اعظم خداوند و حجاب اقدس و تعیّن اول اوست، اگر مؤمن او را نسبت به خود اولی نداند و او را از خویشتن محبوب تر نشمارد، همواره در حجاب خویشتن باقی خواهد ماند چه که راه نجات، منحصر در فانی شدن در اوست. (لأنه الحجاب الأقدس و التعيّن الأول، فلو لم يكن أولى و أحب إليهم من أنفسهم لكانوا محجوبين بأنفسهم عنه فلم يكونوا ناجين- إذ نجاتهم إنما هي بالفناء فيه، لأنه المظهر الأعظم-.)
https://eitaa.com/basmale