eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
564 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 در روایت دیگری نیز که شیخ صدوق به سند صحیح در کتاب معانی الاخبار آورده اند همین مطلب تایید شده و در آن جا علاوه بر حسنین علیهما سلام، نام مبارک زینب و امّ کلثوم نیز که فرزندان بطن و پاره وجود صدیقه طاهره هستند ذکر شده است (در این باب شیخ صدوق چهار روایت در کتاب معانی الاخبار آورده اند): 🔻حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى النَّارِ فَقَالَ الْمُعْتَقُونَ مِنَ النَّارِ هُمْ وُلْدُ بَطْنِهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ زَيْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ.🔺 ✅ همانطور که ظرف پاک مریمی، صدف گوهری چون عیسی روح الله است، حسنین و زینبین علیهم السلام نیز میوه شجره طیّبه وجود فاطمه زهرا و پاره وجود او هستند. ✅ أمّ کلثوم علیها سلام، کسی است که همچون خواهرش، در این فضیلت خاص، دوشادوش برادران معصومش قرار گرفته است. آن چهار وجود مقدّس از ظرفی خارج شده اند و پاره وجود و شیره جان کسی هستند که در چنان مرتبه ای از طهارت و کمال قرار دارد که میوه های او را خداوند بر آتش جهنّم حرام کرده است. ✅ همان گونه که آن پاکدامنی معنای خاصی داشت و یک دوری از فحشا و عفّت معمولی نبود، این حرام شدن بر آنش جهنّم نیز، نمی تواند یک نجات از آتش معمولی و صرفاً وارد بهشت شدن باشد. 👈 خداوند وقتی ثمرات وجود عصمة الله را بر آتش حرام می کند و آن دو بانو را در کنار دو امام قرار می دهد، باید مراد از این حرام شدن بر آتش، برای حضرت امّ کلثوم وخواهرشان زینب کبری، بیان مرتبه ای از عصمت و کمالی باشد که به واسطه خروج از صدف فاطمه زهرا سلام الله علیها، برای امام حسن و امام حسین علیهما سلام بیان شده است. روشن است که عصمت کبری که مساوق یا ملازم با امامت است مراد نیست. 👈 عصمتی از ناحیه خداوند که هم در این سرا، آن وجود های مقدّس از هر آنچه مظهر آتش است و از هر رجس و پلیدی و هر آنچه توحید نیست به دور باشند و هم در آن سرا نیز در قله ی کمال، به مادر و پدر والامقامشان ملحق شوند. 🔻و الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهين‏.🔺 https://eitaa.com/basmale
🔻(۱۲۳) ابوهاشم جعفری و روایتی از امام هادی علیه السلام🔺 "وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث‏." ✍️ یکی از روات جلیل القدر، شخصی است به نام داوود بن قاسم که کنیه او، ابو جعفر است و معمولاً در کتب احادیث با عنوان ابوهاشم جعفری از او یاد می شود. او از نوادگان جناب جعفر طیّار علیه السلام است و به همین دلیل به او جعفری گفته می شود و تمام علمای بزرگ رجال، او را توثیق و تجلیل کرده اند. 👈 نجاشی او را انسانی شریف القدر و دارای منزلت و جایگاه رفیع نزد امامان معرّفی می کند. 👈 ابوهاشم چهار امام را از امام هشتم تا امام یازدهم علیهم السلام درک کرده و از آن ها نقل حدیث کرده است. برخی مانند علامه مجلسی گفته اند که شرف زیارت حضرت صاحب الامر عج الله تعالی فرجه الشریف نیز روزی او شده است. 👈 مرحوم مامقانی در تنقیح الرّجال احادیث فراوانی را در شأن و منزلت ایشان نزد ائمّة علیهم السلام نقل کرده است. 👈 استرآبادی نیز در منهج المقال می گوید : "و يظهر من‏ الأخبار جلالته‏ و غاية إخلاصه و اختصاصه بهم عليهم السّلام‏". https://eitaa.com/basmale
👈 در روایاتی که از ائمة علیهم السلام نقل می کند، موارد فراوانی از آیات و معجزات و نشانه های روشن امامت که به دلیل جایگاه ویژه او نزد أئمّة برای او آشکار شده است وجود دارد، به گونه ای که در روایتی که راوندی در الخرائج نقل کرده خود او می گوید : هیچ گاه بر امام هادی و امام عسکری علیهما السلام وارد نشدم مگر این که دلالت و برهانی آشکار از امامت خویش را بر من ارائه کردند. 🔻مَا دَخَلْتُ‏ قَطُّ عَلَى‏ أَبِي‏ الْحَسَنِ‏ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ ع إِلَّا وَ رَأَيْتُ مِنْهُمَا دَلَالَةً وَ بُرْهَانا.🔺 🔰 به بهانه شب شهادت امام هادی علیه السلام می خواهم روایتی را که شیخ صدوق در امالی از این شخصیت محترم نقل کرده بیان کنم که هم متضمن درسها و حکمت های فراوانی است و هم نمونه ای از آن آیات و براهین در آن بیان شده است. ِ🔻 عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: أَصَابَتْنِي ضِيقَةٌ شَدِيدَةٌ فَصِرْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَأَذِنَ لِي فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَوَجَمْتُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ فَابْتَدَأَ ع فَقَالَ رَزَقَكَ الْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى النَّارِ وَ رَزَقَكَ الْعَافِيَةَ فَأَعَانَتْكَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ رَزَقَكَ الْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ التَّبَذُّلِ يَا أَبَا هَاشِمٍ إِنَّمَا ابْتَدَأْتُكَ بِهَذَا لِأَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَشْكُوَ إِلَيَّ مَنْ فَعَلَ بِكَ هَذَا وَ قَدْ أَمَرْتُ لَكَ بِمِائَةِ دِينَارٍ فَخُذْهَا.🔺 💠 ابوهاشم می گوید : زمانی تنگدستی شدیدی برایم پیش آمد و به همین دلیل به محضر امام هادی علیه السلام مشرّف شدم. همین که نشستم و قبل از این که چیزی بگویم، امام علیه السلام رو به من کرد و فرمود : 🔸 ای اباهاشم، می خواهی شکر کدام یک از نعمت های خداوند را به جای آوری؟ 🔹 از این کلام امام علیه السلام جا خوردم و ندانستم که چه باید بگویم؛ منی که برای شکایت از تنگدستی و طلب کمک به محضر امام آمده بودم، با این سخن حضرت کیش و مات شدم. 🔸 حضرت شروع به سخن کردند و فرمودند : خداوند به تو نعمت بزرگ ایمان را روزی کرد و با آن آتش جهنّم را بر تو حرام کرد. عافیت و سلامتی به تو داد که بتوانی خدا را عبادت و بندگی کنی. قناعت روزی تو کرد تا بدین وسیله آبرویت را حفظ کنی. 🔹 ای اباهاشم؛ من این گونه با تو ابتداء به سخن کردم چون دانستم که می خواهی نزد من از خدائی که با تو چنین کرده شکایت کنی. البته دستور دادم که صد دینار نیز به تو کمک کنند. ♦️ در این روایت شریف، حکمت ها و درس های زیادی وجود دارد : 1️⃣ مبادا نعمت های بزرگ الهی که بقیه داشته ها در مقابل آن هیچ اند را نبینیم. مبادا از عظمت رزق ایمان غافل شویم؛ همین که ایمان داریم برای این که همواره از خداوند شاکر و راضی باشیم کافی است. 2️⃣ خدا را تنها نباید در بیرون از خود و داشته های مادی بیرونی دید؛ نباید رضایت و نارضایتی مان از خداوند را به تعامل مادی او با خود بند کنیم. گنج های معنوی و داشته های درونی زیادی داریم که باید ببینیم و همگی رزق اوست، اگر نمی داد، نداشتیم. سلامتی و عافیت رزق بزرگی است که می توانیم به مدد آن عبادت کنیم. قناعت نیز یک فضیلت آسمانی است که بدون آن خود را در طلب و حرص بر دنیا رسوا می کردیم و چه بسیار اند این گونه نعمت ها که چشم مادی نزدیک بین ما آن ها را نمی بیند. 3️⃣ امام در مقام یک طبیب روحانی، قبل از پرداختن به کمبود مادی او،به کمبود معنوی او رسیدگی کرد و بینش مخاطب را تغییر داد. او را متوجه داده های الهی مهمتری کرد و چشم نزدیک بین را به گنج های والاتری بینا کرد. به او فهماند که نه تنها جایی برای شکایت و گله از خداوند نیست بلکه حالا حالاها برای رزق های عظیمی چون ایمان به او سپاس ها بدهکاریم. 4️⃣ البته امام به درمانگری معنوی و تغییر دید او نیز اکتفاء نکرد؛ کریمانه صد دینار نیز به او داد و مشکل مادی اش را نیز حل کرد. اگر از دستمان می آید هر دو را با هم حل کنیم؛ و گرنه در جائی که در وسعمان هست و می توانیم گره مادی کسی را هم باز کنیم، اکتفاء کردن به پند و نصیحتِ خالی شیوه کریمان و حکیمان نیست. https://eitaa.com/basmale
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔻(۱۲۱) فقه الابتلاء ۳🔺 🔸نفس مضطربه و نفس مطمئنّه 🔸 " يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ار
🔻(۱۲۴) فقه الابتلاء ۴ (ما کجا هستیم؟)🔺 " الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ‏ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُور." 🚨 همه ما مزه ی گرفتاری و ابتلاء را چشیده ایم. در حرکت در جاده زندگی دنیایی دچار دست انداز شده ایم و همیشه آنچه رخ می دهد گوارا و مطابق با طبع ما نبوده و این چنین هم نخواهد بود. ✍️ در ادامه مباحث مربوط به ابتلاء در این نوشتار قصد تذکر یک نکته طلائی و بنیادین را دارم. با وجود این همه چالش و دست انداز که هر کس به گونه ای در این دنیا با آن ها دست و پنجه نرم می کند، چگونه می توان یک زندگی متعادل و استاندارد داشت؟ 👈 منظورم از زندگی متعادل این است که در دلِ این تنش های این دنیایی، از درون فرو نریزیم و کم نیاوریم و راست قامت و با انرژی و آرام و با دید مثبت رو به جلو حرکت کنیم. 👈 اکثر ما این جوری هستیم که در تنش ها و تلاطمات، کم می آوریم، می بریم و متوقف می شویم. ♦️ این که چرخ دنیا همواره وفق مراد ما بگردد که نشدنی است و چنین دنیایی افسانه ای بیش نیست. این خصلت تغییر ناپذیر دنیاست؛ پس برای خوش و آرام بودن باید چه کار کرد؟ پاسخ روشن است؛ دنیا که تغییر نمی کند پس ما باید تغییر کنیم. 💠 در نوشته های قبل بیان شد که باید یک حرکت جوهری و درونی کنیم؛ نفس ما قد بکشد و رشد کند و به نفس مطمئنه برسد. پسِ پرده و کارگردان و قدر و سرّ قدر او را باور کند. امّا همه این ها یک مقدّمه لازم دارد؛ کاش می شد این را به گوش همه آدم ها رساند. 🔰 آن هم این است که تا نگرش ما نسبت به دنیا و این چند سال زندگی در آن واقعاً تغییر نکند، همیشه از دنیا و دستِ تنش زای آن عقب خواهیم بود و رنج خواهیم برد. 🔹 باید باور کنیم که این دنیا جای ماندن نیست و جای ساخته شدن است. باید باور کنیم که این دنیا چون خاکی است که ما مانند یک دانه در آن کاشته شده ایم. فعلا نمی خواهم حرف های سطح بالا بزنم؛ نمی خواهم بگویم به دنیا هبوط کرده ایم که به عالمی برتر از عالم فرشتگان صعود کنیم و مسجود آنان شویم. 🔸 فعلا همین مقدار را اگر به خورد قلب خود بدهیم کافی است که این جا بهشت و دار راحتی و ماندن نیست و برای ساخته شدن برای مرحله اصلی زندگی است که هنوز شروع نشده. 🔹 باور کنید بیشتر ما ها هنوز به کفِ این باور هم که دنیا فرصتی برای راحت زیستن و عیش و صفا نیست هم نرسیده ایم. 📖 یکی از معارف کانونی و اساسی قرآن کریم این است که این دنیا جایی برای تربیت انسان است؛ خوب است یک دور قرآن را با این دید بخوانیم که دنیا کجاست و برای چه این جا هستیم؟ هیچ کس مانند قرآن نمی تواند این سؤال ما را پاسخ دهد. ✅ این دنیا مانند رحمی است که قرار است در آن برای زندگی در دنیای دیگر پرورانده شویم. برای آمدن به این دنیا همه ما به صورت قهری و به رحمت حق دست و پا و اعضا و جوارح لازم برای زندگی در این دنیا را به دست می آوریم. ولی دنیای دیگر این گونه نیست و در رحم این دنیا باید خودمان، خودمان را در دنیای دیگر بسازیم و گرنه آن جا نه چشم خواهیم داشت و گوش و نه دست و نه پا. 📝 خلاصه کنم؛ در بستر این دنیای ناسازگار تا ندانیم این جا کجاست و ما برای چه این جا هستیم، هیچ وقت طعم آرامش و لذّت پایدار را نخواهیم چشید. به هر زحمت و ریاضتی شده باید به خود بباورانیم که این جا عرصه تربیت و ساخته شدن گوهر وجودی ماست. همین که همین مقدار باور کنیم و با آن زندگی کنیم، کم کم می بینیم که از دنیا بزرگتر شدیم و تازه این جا حیات انسانی شروع می شود. 🚀 اگر به این باور مهم برسیم و دیدمان به زندگی دنیایی اصلاح شود، نسبت به این عرصه ابتلاء، فقیه خواهیم شد. تا به این فقاهت نرسیده ایم همیشه باید دنبال دنیا بدویم ولی اگر راز دنیا را کشف و باور کردیم که این جا آمادگاه زندگی ابدی است، دنیا در مقابل ما خلع سلاح می شود. در غیر این صورت همه اش فریب و تکاثر و لهو و لعب خواهد شد. https://eitaa.com/basmale
🔻(۱۲۵) پدرت را بشناس!!🔺 " وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين‏." " لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين."‏ 🔸محْنَةُ النَّاسِ‏ عَلَيْنَا عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا.🔸 ✍️ انبیاء و اوصیاء و امامان علیهم السلام پدران امّت خویش اند و امّت را بسان فرزند خویش زیر پر و بال ولایتشان می پرورانند. 👈 کودک تا نسبت به جایگاه پدر از افق کودکی بنگرد، قدر او را نخواهد شناخت و بهره ای که می توانست از او ببرد را نخواهد برد. هرچه بیشتر و زودتر پدران ربّانی خود را، آن امامان نور را بشناسیم، فرزند بهتری برای آنان خواهیم بود. هم خود می توانیم با آن ها به درجات ایمان سیر کنیم و هم می توانیم جای پای امام را در این عالم محکم کنیم که همه کمال ما بستگی به بهره ای دارد که از نور هدایت و دست ربّانی او می بریم. 🖤 امروز که روز شهادت آقا موسی بن جعفر علیه السلام بود به روایتی در کتاب شریف کافی از لسان مبارک ایشان برخوردم که بسیار درخور تأمّل و اندیشه است. 🔻عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ‏ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي.🔺 ▪️موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: خداى عز و جل بر شيعه غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، بخدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.▪️ 🔰 آن گونه که علامه مجلسی در مرآت العقول توضیح داده اند غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را ترک کرده و امامت آن حضرت را فاش كردند و یا به قول ملاصالح مازندرانی با نافرمانی و عدم نصرت و یاری امام مستوجب خشم الهی شدند 👈 لذا امر دائر شد بین این که یا شیعیان به چنگ هارون بیفتند و کشته شوند و یا امام محبوس شده و به شهادت برسد. امام علیه السلام نیز با خریدن بلا به جان خویش و تحمّل مصائب بسیار، جان شیعیان خویش را حفظ کرده و به تعبیر خود حضرت، خود را سپر بلای شیعه کردند. 🔹 در این حدیث شریف نکات مهمّی وجود دارد که به برخی اشاره می کنم : 1️⃣ نحوه تعامل ما با امام و رهبر الهی خویش، در آن چه برای او رقم می خورد تاثیر دارد. شیعه می تواند مایه گرفتاری و درد سر و بسته شدن دست مولای خویش شود و هم می تواند زمینه ساز تمکین و بسط ید امام باشد. 👈 در طول تاریخ همواره بنا بر این بوده که میزان بهره مندی امّت از رهبر الهی خویش، به میزان نصرتی باشد که آن امّت به پای آن ولی الهی نثار می کند. این که امام ما بر تخت حکومت نشسته و سکّان کشتی امّت به دست او باشد یا این که در قعر زندان معذّب باشد، بی ارتباط با تعامل امّت با او نیست؛ تنها مستکبرین و طواغیت نیستند که در این امر نقش دارند. 2️⃣ هر بار امّت کوتاهی کرده یا لغزیده اند، زمینه برای سلب نعمت امام فراهم شده است؛ از کوفه و کربلا تا این تیه وحشتناک غیبت امام، همه شاهد بر این مدّعی است. خدا نکند امام از امّت خویش ناامید شود؛آن وقت افسار جامعه را کسی غیر از امام به دست می گیرد و معاویه به جای علی علیه السلام می نشیند. 👈 این کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه انسان را می سوزاند : 🔻اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي فَأَبْدِلْنِي بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي‏.🔺 " الهى من از اينان ملول شده ام و آنان از من، من از اينان افسرده ام و آنان از من، پس بهتر از اينان را به من عنايت كن، و به جاى من شرّى را بر ايشان بگمار." https://eitaa.com/basmale
3️⃣ امامان نور، با ما مردم گرفتار شده اند؛ مانند پدری که نمی داند با این فرزندش چه کند. اگر او را نصیحت کند، اطاعت نمی کند و اگر رهایش کند هلاک می شود. امام باقر علیه السلام در روایتی که در کتاب احتجاج و به نقل دیگری در تهذیب و ارشاد از ایشان نقل شده فرموده اند : 🔻محْنَةُ النَّاسِ‏ عَلَيْنَا عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا.🔺 " ما به این مردم مبتلی شده ایم و این بر ما بسیار گران است؛ چه که اگر آن ها را بخوانیم ما را اجابت نمی کنند و اگر رهایشان کنیم به غیر ما کسی آن ها را هدایت نمی کند." 4️⃣ امام و رهبر الهی همواره مانند پدری دلسوز مصائب و رنج ها را برای هدایت و نجات امّتش که بسان فرزند اویند به جان می خرد. اولیای الهی در یک رتبه از صبر و استقامت نیستند؛ یکی مانند یونس علیه السلام امّت خویش را نفرین کرده و ترک می کند و یکی مانند موسی بن جعفر علیه السلام بلای آنان را به جان می خرد. ما امامان و پدرانی چون موسی بن جعفر داریم؛ باید به خود ببالیم و از کودکی در نسبت به این پدران خارج شویم. تا وقتی کودکی کنیم و به این معرفت نرسیم که همه سعادت ما بستگی به تعامل ما با اماممان دارد، هم خود محروم و هلاک می شویم و هم زمینه را برای گرفتاری او فراهم می کنیم. کاش قدر چنین پدران فداکار، قدر این نورهای الهی را بدانیم. 5️⃣ امروز نیز در عصر ولی عصر علیه السلام، در این که بر حضرت چه بگذرد، ما دخیلیم. می توانیم کاری کنیم که او روی ما حساب کند و زمینه برای رهایی ایشان از این زندان غیبت فراهم شود و می توانیم او را نیز مانند جدّش علی، از خود ملول کنیم. زمین باید به نقطه ای برسد که این آخرین امام نور، با طوع و رغبت و پسند، در آن ساکن شود. ما نیز در این که این زمین چگونه به چشم او بیاید دخیلیم. "حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلا." https://eitaa.com/basmale
🔻(۱۲۶) قاعده قرآنی "ایاک اعنی و اسمعی یا جاره" (۱)🔺 " وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ‏ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِين‏." 🔸 نزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي يَا جَارَه🔸 ✍️ راه و روش استفاده از قرآن و چگونگی بهره مندی از این دریای نور و هدایت الهی و این که چه طور از این شفاخانه رحمت خداوندی، دارو و درمان دردهای خویش را بجوییم، سؤال و دغدغه بسیار مهمی است. 🔻أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم‏🔺( آگاه باشید که آنچه در قرآن است، عبارت است از آگاهی از آن چه که در آینده رخ خواهد داد و سخن از آن چه در گذشته واقع شده است و دوای دردهای شما و به نظم و سامان رساندن امورات شما. خطبه 158 نهج البلاغه) 🔹 خیلی از ماها قرآن می خوانیم، شاید زیاد هم بخوانیم ولی گاهی بعد از قرائت و ختم قرآن احساس می کنیم چیز خاصی به دست نیاورده ایم و با آیات ارتباط و هم حسّی پیدا نمی کنیم. 🔸 یکی از راه های مهم برای افزایش بهره مندی از قرآن، توجّه به قواعدی است که بر زبان و منطق قرآن حاکم است و از رهگذر استفاده از این قواعد است که می توان بهره مندی خویش از قرآن را افزایش داد. ✅ یکی از آن قواعد مهم که در روایات معتبر از معصومین علیهم السلام به آن اشاره شده است، قاعده قرآنی "إِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي يَا جَارَة" است که ضرب المثلی بر گرفته از ادبیات و فرهنگ قبل از اسلام است. 👈 در این نوشتار کمی پیرامون مفهوم و تاریخچه این ضرب المثل که از آن در کلام معصومین علیهم السلام برای بیان یکی از قواعد مهم قرآنی و یکی از شاه کلید های ادب قرآن فهمی استفاده شده است، می نویسم. 📖 در روایتی با سند معتبر در کتاب شریف کافی امام صادق علیه السلام می فرمایند که قرآن بر اساس این قاعده و ضرب المثل نازل شده است. 🔻عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي يَا جَارَه🔺 💠 این ضرب المثل معادل فارسی ضرب المثل "به در می گویم که دیوار بشنود" است که در اصل ضرب‌المثلی قدیمی است که از دوره جاهلیت در میان اعراب شبه جزیره رایج بو‌ده است. این عبارت، در اصل، مصرعی از یک چارپاره است که با ساخت‌های مختلفی روایت شده و داستان‌هایی نیز درباره چگونگی شکل‌گیری آن نقل شده است. 👈 از جمله در کتاب مجمع الامثال میدانی می گوید که مردی به نام سهل در جستجوی شخصی به نام نعمان وارد قبیله او شد و در آن جا با خواهر او که زنی بسیار عاقل و زیبا و سیده قبیله خویش بود برخورد کرد و به او دل بست. دنبال راهی بود که علاقه خود را به او ابراز کند. بر در خیمه او نشست و در حالی که آن زن صدایش را می شنید، زنی دیگر را در شعر خویش مخاطب قرار داد که آیا علاقه ای به ازدواج با من داری؟ در انتها خطاب به همان زن دیگر گفت : "إِيَّاكِ أعْنِي وَأسْمَعِي يَا جَارَهْ" یعنی با تو هستم ولی ای همسایه تو بشنو. یعنی دارم با زنی دیگر مخاطبه می کنم ولی منظورم تو هستی. 📝 در نوشته های بعدی پیرامون نزول قرآن بر اساس این قاعده و استفاده از آن در بهره مندی بیشتر از قرآن مطالبی خواهم نوشت؛ ان شاء الله.
🔻(۱۲۷) برای حق و حقیقت و آرمان و مسیر مقدّس چگونه باشیم؟🔺 "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ." 🔸كُنْتُ أَخْفَضَهُمْ‏ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً.🔸 📝 مولا علی علیه السلام در قسمت های مختلفی از نهج البلاغه در مورد نسبت خودشان با رسول خدا صلّی الله علیه و آله صحبت کرده اند و توضیح داده اند که چه رابطه ای با ایشان داشته اند. 👈 از کودکی شان که می گویند مانند بچه شتری که به دنبال جای پای مادرش حرکت می کند، تابع و همراه رسول خدا بودم ( وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّه‏)، تا آن جا ایشان به رسالت مبعوث شدند و من نور وحی را می دیدم و شمیم نبوّت را استشمام می کردم ( أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّة) و تا آن زمانی که رسول خدا در دامن ایشان جان داد و حضرت در آن سوگنامه شیوا، پس از غسل و تکفین، خطاب به ایشان فرمود : انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ أَحَدٍ مِمَّنْ سِوَاكَ مِنَ النُّبُوَّةِ.....وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُون‏. 🔰 امّا در موارد بسیاری در مورد کیفیت تبعیت محض و تسلیم و نصحی که نسبت به رسول خدا داشتند صحبت کرده اند و خود را به عنوان یک فرمان بر و فدائی و مطیع محض و کسی که فانی در محبّت و ولایت ایشان بود معرّفی کرده اند. 🚨 یکی از جملات شورانگیز و سراسر حکمت که در آن روح طاعت و فرمانبری نسبت به ولی الهی ترسیم شده است این است که در خطبه 37 نهج البلاغه در مورد خویش می فرمایند : 🔻" كُنْتُ أَخْفَضَهُمْ‏ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً."🔺 ✅ عجب حکمت و چه شگفت توصیفی است؛ می دانید مولا چه می گوید؟ می گوید در بین یاران رسول خدا صدایم از همه پایین تر بود و با این حال در اطاعت و جان فشانی برای ایشان همواره پیش قدم و جلو دار بودم به گونه ای که هر گاه حضرت مولا نبود هیچ کس و هیچ چیزی جای خالی ایشان را در نظام دین و اسلام پر نمی کرد. ‼️ خیلی برای ما در نسبت با امام عصر و رسالت های ایمانی ای که برای خود تعریف کرده ایم و مسیر های مقدّسی که در آن گام می زنیم درس بزرگی است. برخی این گونه اند که تنها سر و صدا و ادّعا و غوغایند؛ به وقت سخن وری و غوغا، پر سر و صدایند و انسان از سخنان حماسی و انقلابی آنها تعجّب می کند و در وقت عمل و اقدام، اصلا نیستند. 👈 به تعبیر خود حضرت برخی مانند رعد و برق، فقط سر و صدا دارند و در مقام عمل جز فشل و سستی هنری ندارند. ولی مولای ما اینگونه بود که سر و صدا و ادّعایش در مقابل رسول خدا از همه کمتر و صدایش از همه پایین تر بود ولی در مقام عمل آن گونه بود که حضرت صدّیقه در خطبه فدکیه به شیوایی تمام ترسیم کرده اند. می فرمایند : "هرگاه كه آتش جنگى بر مى افروختند خدا خاموش مى كرد و اگر شاخ شيطانى سرك مى كشيد و يا مرزى از سوى مشركان گشوده مى شد پيامبر، برادرش ـ حضرت على عليه السلام ـ را در كام آن مى افكند و او نيز تا هنگامى كه يال و بال آنان با كف پاى خود پايمال نمى كرد و آتش آنان را با شمشير خاموش نمى ساخت بر نمى گشت." 🔻كُلَّما نَجَمَ قَرْنُ الضَّلَالَةِ، أَوْ فَغَرَت فَاغِرَةُ الْمُشْرِكِينَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا، فَلَا يَنْكَفِئُ حَتَّى يَطَأَ صُمَاخَهَا بِأَخْمُصِهِ، وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِحَدِّه‏.🔺 💠 این درس مهمی برای همه کسانی است که آرمان مقدّسی را برای خود تعریف کرده و می خواهند به پیشبرد آن آرمان و هدف خدایی کمک کنند. ✅ کمی صداها و ادّعاها و غوغاهایمان را بخوابانیم و به دنبال این باشیم که برای امام زمان و دین و انقلاب و آرمان هایمان یک نقش آفرین صادق و ناصح مجاهد باشیم. کاش ما هم برای امام زمانمان آنگونه شویم که مولایمان برای رسول خدا بود و آن گونه که فرزند عزیزش قمر بنی هاشم برای سیدالشهداء بود؛ خاموش و کم ادّعا و مخبت ولی مجاهد و ناصح و جان فدا. 🌟 در این ایّام شکوه مند انقلاب نیز اگر به تاریخچه این حرکت ایمانی نگاه کنیم می بینیم که همه رادمردان این عرصه چون حاج قاسم ها، کسانی بودند که صدایشان پایین تر و گامشان پیش تر و استوار تر بود.