"یاجوج و ماجوج"
1️⃣ #قسمت_اول
⚠️یاجوج و ماجوج یا گاگ و مگاگ نام هایی در متون فرجام شناسی ادیان یهودیت ، مسیحیت و اسلام هست ، کا در قرآن و تورات از آنها ذکر به عمل آمده است ...
🔰با توجه به تورات ، انجیل ، قرآن و روایات خروج یاجوج و ماجوج بنظر می رسد امری حتمی باشد که در آخر الزمان رخ خواهد داد و علائم قیامت است ...
⭕️آنها قومی وحشی بودند که از زبان آدمیزاد نمی فهمیدند و در احادیث گفته شده به چند شکل بودند برخی به شکل درخت صنوبر(طول و عرض یکسانی داشتند) برخی هم گوش های بسیار درازی داشتند ...
#ادامه_دارد . . .
🔆 #بصیر🔆
🔆@bassiiir
بصیر
بسم رب الشهدا و الصدیقین🥀✨ 🔴📣 توجه توجه📣🔴 مسابقه به مناسبت هفته دفاع مقدس 🔔با موضوع🔔
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_اول
حسابی کلافه شده بودم.
نمیفهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن.
از طرف خانمها چند تا خواستگار داشت، مستقیم بهش گفته بودن.
اون هم وسط دانشگاه😐
وقتی شنیدم گفتم چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه باهام ازدواج کن.😑
اونم با چه کسی!
اصلاً باورم نمیشد.
عجیبتر اینکه بعضی از آنها حتی مذهبی هم نبودند..☹️
به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمیشد..!
براش حرف و حدیث درست کرده بودند!
مسئول بسیج خواهران ، تأکید کرد وقتی زنگ زد کسی حق نداره جواب تلفن رو بده😬
برام اتفاق افتاده بود که زنگ بزنه و جواب بدم باورم نمیشد این صدا صدای اون باشه بر خلاف ظاهر خشک و خشنش با آرامش حرف میزد تن صداش موج خاصی داشت.
از تیپش خوشم نمیومد دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود.😒
شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید و پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ، که مینداخت روی شلوار.
توی فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود😑
یه کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت روی شونش ، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ میشد😂
راه که میرفت کفشش رو روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
#رمان_شهید_محمدحسین_محمدخانی ✨
🌹یازهرا 🌹
@bassiiir