eitaa logo
بسته فرهنگی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
551 ویدیو
898 فایل
بسته فرهنگی؛ سامانه انتشار محتوای تشکل فراگیر تبلیغ گروهی طلاب ادمین: @abastefarhangi 🌐 bastefarhangi.ir 🆔 eitaa.com/bastefarhangi 🆔 ble.im/bastefarhangi 🆔 sapp.ir/bastefarhangi 🆔 telegram.me/bastefarhangi 🆔 aparat.com/bastefarhangi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 دهم رمضان الکریم , روز وفات«اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّهِ» حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد. 🌷 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: قبل از فتح مدینه، یعنى قبل از آنکه مدینه‌اى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگى‌اى، راحتى، حکومتى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار باشد؛ در حال نهایت شدّت، حضرت خدیجه انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. اینها مغفولٌ‌عنه مانده؛ حضرت، مظلومه است. ۱۳۹۵/۰۲/۲۰ 📚بسته فرهنگی 🌐 bastefarhangi.ir 🆔 @bastefarhangi
🔰 انفاق با خرج کردن فرق دارد! 🔴انفاق خرج کردن است، اما نه هر خرج کردنی🔴 انفاق آن خرج کردنی را میگویند که با آن، یک خلائی پر بشود، یک نیاز راستینی برآورده بشود. ⚠️ کجایند آن کسانی که میلیونها خرج میکنند، به ظاهر هم برای کارهای نیک خرج میکنند. 🔺گاهی پر کردن شکم گرسنه هم انفاق نیست! در یک شرایطی اینجوری است. در آن شرایطی که فقر و گرسنگی مانند گیاه هرزه ای، بی حساب دارد بر روی زمینها میروید، آنجا پر کردن شکم یک گرسنه ای مثل قیچی کردن پیکره بالای یک دانه علف هرزه است. بالاخره از جلوی چشم، یک گیاه هرزه کم میشود، اما چقدر این کار اساسی است. ✅ بنابراین انفاق آن چیزی است که یک خلائی را پر میکند. یک نیازی را برآورده میکند. ... 🔅 انفاق کار مردمان باهوش است. آنهایی که خلأها و نیازها را میفهمند و حاضر میشوند به جا آن خلأها و نیازها را پر کنند. 📌منبع: کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ، فصل اول: ایمان. 📚بسته فرهنگی 🌐 bastefarhangi.ir 🆔 @bastefarhangi
✨ بخشندگی (علیه السلام) ✨ معلّی‌بن‌خنیس می گوید: امام صادق(علیه السلام) در شبی بارانی از خانه به سوی «ظلّه بنی ساعده » رفت. به دنبال او رفتم. گویا چیزی از دست او بر زمین افتاد. حضرت گفت: «بسم اللّه اللّهم ردّه علینا»؛ به نام خدا، خداوندا آن را به ما بازگردان. نزدیک آن حضرت رفتم و سلام کردم. فرمود: معلّی، تو هستی؟ عرض کردم: آری، فدایت شوم! فرمود: با دست خود زمین را جستجو کن؛ هرچه یافتی آن را به من باز گردان. معلّی می‌گوید: نان‌های خرد شده‌ای روی زمین افتاده بود. هرچه پیدا کردم به آن حضرت می‌دادم. انبانی از نان نزد آن حضرت بود. عرض کردم: آیا اجازه می‌دهید آن را من بیاورم؟ فرمود: خیر. من شایسته و سزاوارترم از تو، ولی با من بیا. به «ظله بنی ساعده» رسیدیم. گروهی را دیدم که در خواب بودند. آن حضرت یک یا دو قرص از آن نان ها را زیر لباس آنان می‌گذاشت. تقسیم نان به آخرین نفر که تمام شد، بازگشتیم. عرض کردم: فدایت شوم! آیا این‌ها از حق آگاهی دارند(شیعه هستند)؟ فرمود: اگر از حق آگاه بودند، به طور حتم در نمک طعام نیز با آنان و از خود گذشتگی می کردم(نمک نیز به آنان می دادم). ثواب الاعمال، ص ۱۲۹ 📚بسته فرهنگی 🌐 bastefarhangi.ir 🆔 @bastefarhangi