من، رفتن‌های زیادی رو دیدم و الان سِر شدم دیگه! :)

وقتي كسي ميميره، ميشه خاكسترش رو به شركت خاصي داد تا ازش بذر توليد كنه. فكر كن وقتي عزيزي رو از دست ميدي، با خاكسترش بذر بكاري و از چوب درختي كه ازش ريشه گرفته ساز بتراشي ‏جنون آميز ترين نوع علاقه ست. هربار دلتنگ شدي ميتوني سازي رو بنوازي كه قسمتي از وجود اون شخص رو حمل مي كنه=))🙂🚶🏿‍♀

سلام جآنا! بازم منم. نمی‌دونم چند وقته اینجام، چند وقته گیر کردم تو این اتاق کوچیکِ سفید. اما می‌دونم خیلی وقته خودمو تو آینه نگاه نکردم؛ من آدم وفاداری بودم، برعکس تو! از وقتی همون آینه کوچیک تو اتاق رو هم شکوندم قول دادم دیگه تو هیچ آینه‌ای نگاه نکنم. حقیقتش رو بخوای! از تمام آینه‌هایی که منو بدون تو نشون میدن متنفرم؛ از تمام آینه‌هایی که چشمام رو با این حجم زیاد از غم نشون میدن بدم میاد؛ دلم می‌خواد، تمام آینه‌هایی که نبودنت رو، رفتنت رو به رُخم می‌کشن بکشنم! من، هنوزم رفتنت رو باور نکردم؛ شایدم نمی‌خواستم باور کنم. هر بار به دکتر می‌گم باور نمی‌کنم رفته باشی؛ می‌گم امکان نداره منو ول کنی، فقط نگاهم می‌کنه. اولا کلی باهام حرف می‌زد، کلی دلیل و منطق می‌اورد؛ ولی مگه عشق منطق می‌شناسه؟!

تو از من چیزی ساختی، شبیه به کسانی که قول داده بودم هیچ‌زمانی شبیه‌شان نشوم!

همان‌قدر غمگین؛ همان‌قدر ناامید؛ همان‌قدر عاشق!

شب تیره شد مثل حال و روز دلمون :)))

سلام!

دلتنگی؛ خود قصه درازیست که اندک افرادی آن را می‌خوانند! :)

در من دختری به عزای از دست رفته‌هایش هق می‌زند.

. من نفسم، بند تو هست و بس! .

این پیام رو فوروارد کنید تا من چندتا فکت ازتون بگم و شاید به همراه یه عکس که وایبتون رو می‌ده.

من ؟! محتاج به گرمای دستانت!