شرح فراق تو بدون شرح است. شرحه شرحه های رفتنت بی هیچ دریغ؛ جان فرسوده سه نسل را درنوردیده. اما اشاره تو به آن دوردستها در افق سوریه و لبنان به وقوع پیوسته و میبینی که آرزوی تو اشتیاق ما شده است. ما عاشق مبارزه با اسرائیل شده ایم و بیش از آنکه از این نبرد هراس در دل داشته باشیم اشتیاق وصف ناپذیری داریم! و این بدون شرح ترین قصه عشق بازیست حکایت ما و شما حاج احمد! حکایت بدون شرح است بدون شرح ترین قصه عشق بازی! #چهاردهم_تیر #فالانژ #حاج_احمد_متوسلیان #دیپلمات_انقلابی @bavareparvanegi

خیال روی تو؛ حریر پیچیده بر کالبدِ لطیفِ ماه! @bavareparvanegi

فدای دستانت که آسمان را با سرانگشتانت نگه داشته ایی 📸del3da @bavareparvanegi

ارادتم به تو را می بوسم @bavareparvanegi

#بشنو🎧 #شبِ_ستاره_باران #تو_را_که_دیدم #به_جان_رسیدم @bavareparvanegi

اشکم که می چکد؛ بوی عطر تو می پیچد @bavareparvanegi

صبح، به زلف خم اندر خم تو می آویزد! @bavareparvanegi

شب به تو اقتدا می کند و روز با تو اقامه میشود @bavareparvanegi

🌸 تو زیباترین اتفاق تیری(تیر ماه) وقتی به هدف می خوری و قلبی را می شکافی و در شکافش جاخوش می کنی! تیر؛ بی تو سلاحِ سردی بیش نیست! .... 🌸 @bavareparvanegi

تو بر تلخی روزگار شهد شیرین بودن میبخشی چگونه نخواهمت؟! @bavareparvanegi

در سال ۱۹۳۷، مسابقه تیم‌ های چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سام‌ بارترام» دروازبان چارلتون چندین دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود! ‏زیرا بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود، او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه مانده و با دقت به جلو نگاه می‌کرد تا به گمان‌ خودش در برابر شوت‌ های حریف غافلگیر نشود. وقتی ۱۵ دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: «چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالی‌ که من داشتم از دروازه آن‌ها حراست می کردم و فکر می کردم تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ما را نداده.» درست مثل دنیا و زندگی! در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مه‌ آلود شدن شرایط، میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشتند .. t.me/Qaf_Q

#بشنو🎧❤️ #شب_زیارتی_ارباب💔 #السلام_علی_الحسین @bavareparvanegi