پدرم
سالگرد عروجاٺ رسیده و من
بیش ازین همه سالها ڪه تو رفتی
پُر ز غم، پُر ز غصه ، اندوهم
این دل شڪسته و غمین دختر تو
چون دل ڪبوترے خسته و شڪسته پر و بال
بیقرار ز ڪنج سینه میڪوبد
از برای غربٺ خود
روضه میخواند
ڪه تو رفتی پدرجانم
و دگر مادرم هم نیسٺ
تا ڪه با هم
بنشینیم و روضههایٺ را
بشنویم و گریه ڪنیم
در رثاے اربابٺ
منِ تنها
منِ سوگوار و پر غُصه
اولین ماه محرم و صفر اسٺ
ڪه مادر از دسٺ داده...
و غمین در شب عروجاٺ اے پدرجانم
تڪ و تنھا نشسته با دل پر خون
از برایٺان روضه میخوانم
پدرم
مادرم چو بود هرساله
روز درگذشٺ و عروجملڪوتی تو
هر دو با هم
براے تو روضه میخواندیم
روضههاے خودٺ را
براے خودٺ
میشنیدیم و میخواندیم
من رقیه خوانیاٺ را
بیشتر میشنیدم و میخواندم.
مادر اما ، علی اڪبر را
میشنید با تمام وجود پر دردش...
میگریسٺ از ته قلب خونیناش
مادر علی ز ڪف داده
مادر اما
هیچگاه شڪوه نڪرد
چون خودٺ ڪوه اسٺقامٺ بود
حال ڪه دیگر او هم نیسٺ
دل من
روضهے فاطمیه میخواهد
روضهے ڪوچه و دیوار
روضهے پشٺ در، میخ ، مسمار
حرف آخر پدرجانم
منِ تازه مادر از دست داده
دل زارم شڪسته تر شده اسٺ
دخترے یتیم و بی سایه پدر بودم
مادر امید و ملجأ من بود ؛
واحسینا ڪه مادرم هم رفٺ
من یتیماے یتیم تر گشتم
از براے نیابٺِ زیارٺ عاشورا
ڪه وصیٺ تو بود
خواندن هر شبهام
مادرم هم اضافه شد به امواتم
پدر عزیزتر ز جان و دلم
دل خوشی من فقط
به دعاهاے تو اسٺ
به تو ڪه ، به نوڪرے اربابٺ
مفتخر بودے و اقرار میڪردے
پدرم ، جان رقیه ، دعایم ڪن
تا ڪه عاقبٺ بخیر گردم
تا درین شھر پر آشوب
آنچه گفتی همان گردم
تا زمان مرگ و داخل قبرم
با حیا و با چادر خاڪی
زینبی بمانم و زینبی بروم
✍ طاهرهانصارے
شب۶صفر١۴۴۵ھ.ق
شب اول شھریور١۴٠٢ھ.ش
💔
#رقیه
#حجاب
#اربعین
#خواهرشهیدعلیانصای
#سالروز_درگذشت_پدر_شهید
#حاج_محمد_جعفر_انصاری
#پدر_شهید_علی_انصاری
#مقبره_شماره_هفت
#باغ_فردوس
#کرمانشاه
💔
@bavelaiiat_ta_shahadat💫
پدرم،
سالگرد عروجاٺ رسیده و من
بیش ازین همه سالها ڪه تو رفتی
پُر ز غم، پُر ز غصه ، اندوهم ...
💔
این دل شڪسته و غمین دختر تو
چون دل ڪبوترے خسته و شڪسته پر و بال
بیقرار ز ڪنج سینه میڪوبد
از برای غربٺ خود
روضه میخواند
💔
ڪه تو رفتی پدرجانم
و دگر مادرم هم نیسٺ
تا ڪه با هم
بنشینیم و روضههایٺ را
بشنویم و گریه ڪنیم
در رثاے اربابٺ
💔
منِ تنها
منِ سوگوار و پر غُصه
اولین ماه محرم و صفر اسٺ
ڪه مادر از دسٺ داده...
و غمین در شب عروجاٺ اے پدرجانم
تڪ و تنھا نشسته با دل پر خون
از برایٺان روضه میخوانم
💔
پدرم،
مادرم چو بود هرساله
روز درگذشٺ و عروجملڪوتی تو
هر دو با هم
براے تو روضه میخواندیم
💔
روضههاے خودٺ را
براے خودٺ
میشنیدیم و میخواندیم
💔
من رقیه خوانیاٺ را
بیشتر میشنیدم و میخواندم
مادر اما ، علی اڪبر را
میشنید با تمام وجود پر دردش
میگریسٺ از ته قلب خونیناش
مادر علی ز ڪف داده
💔
مادر اما
هیچگاه شڪوه نڪرد
چون خودٺ ڪوه اسٺقامٺ بود
💔
حال ڪه دیگر او هم نیسٺ
دل من
روضهے فاطمیه میخواهد
روضهے ڪوچه و دیوار
روضهے پشٺ در، میخ ، مسمار
💔
حرف آخر پدرجانم،
منِ تازه مادر از دست داده
دل زارم شڪسته تر شده اسٺ...
دخترے یتیم و بی سایه پدر بودم
مادر امید و ملجأ من بود
واحسینا ڪه مادرم هم رفٺ
من یتیماے یتیم تر گشتم
💔
از براے نیابٺِ زیارٺ عاشورا
ڪه وصیٺ تو بود
خواندن هر شبهام
مادرم هم اضافه شد به امواتم...
💔
پدر عزیزتر زجان و دلم
دل خوشی من فقط
به دعاهاے تو اسٺ
به تو ڪه ، به نوڪرے اربابٺ
مفتخر بودے و اقرار میڪردے
💔
پدرم ،
جان رقیه
دعایم ڪن
تا ڪه عاقبٺ بخیر گردم
تا درین شھر پر آشوب
آنچه گفتی همان گردم
تا زمان مرگ و داخل قبرم
با حیا و با چادر خاڪی
زینبی بمانم و زینبی بروم.
✍ طاهرهانصارے
شب۶صفر١۴۴۵ھ.ق
شب اول شھریور١۴٠٢ھ.ش
💔
#رقیه
#حجاب
#اربعین
#دخترانه
#خواهرشهیدعلیانصای
#سالروز_درگذشت_پدر_شهید
#حاج_محمد_جعفر_انصاری
#پدر_شهید_علی_انصاری
#مقبره_شماره_هفت
#باغ_فردوس
#کرمانشاه
💔
@bavelaiiat_ta_shahadat313🕊