eitaa logo
با ولایت🌷کمیته خادمین شهدای شهرستان نایین🌷
248 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج) ارتباط با ادمین: @Mohammads44 🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات @bavelayat_maser_enghelabvshohada باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
● ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد و به قلبش خورد. کمکش کردم تا بلند بشه، با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد، دستشو با ادب رو سینه‌اش گذاشت و گفت: السلام علیک یا اباعبدالله... یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد... "احمدعلی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت ولی هنوز دستش به نشانه ادب رو سینه اش بود..." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
● ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد و به قلبش خورد. کمکش کردم تا بلند بشه، با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد، دستشو با ادب رو سینه‌اش گذاشت و گفت: السلام علیک یا اباعبدالله... یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد... "احمدعلی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت ولی هنوز دستش به نشانه ادب رو سینه اش بود..." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌸             🌸             🌸      1403/5/31   🌱    🌺     🌱    🌺    🌱          🌱             🌱       سلام چهارشنبه قشنگتون بخیروخوشی🌸🍃 امـروزتـان مملـو از آرامـش مهرو محبت نشان لبخند خـدا🌺🍃 در زنـدگی ست ان شا الله نگـاهش تـوجه و لبخندش 🌸🍃 و بـرکت بـی پایانـش همیشه شامل حالتون بشه 🌺🍃 آخرین روز مرداد ماهتون زیـبـا 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 💢توسل به شهدا💢 📿📿 🥀به یاد شهدا🥀 همنوا با امام زمان (عج)💚 ♻️ختم صلوات 👇 ♻️امروز چهارشنبه ۳۱ مرداد ( ۱۶ صفر ) 🖤به نیابت از 👈شهید بزرگوار آقای عباس شاه آبادی هدیه به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🤲 🖤 تعداد⬅️ به اندازه ارادتت ✨به نیت سلامتی و ظهورآقاامام زمان (عج) ✨ شادی روح شهید بزرگوار آقای عباس شاه آبادی ✨آمرزش گناهانمان ✨گره گشایی از مشکلات همه ✨شفای بیماران ✨ذخیره شب اول قبر و قیامت ✨حق الناس هایی که به گردنمان هست ✨نیت قلبی اعضاء محترم گروه 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ⚡️هدیه به امام زمان(عج) ⚡️هدیه به ۱۴ معصوم(ع) ⚡️هدیه به امام محمد باقر(ع) ⚡️هدیه به ارواح طیبه شهدا ⚡️هدیه به ارواح مومنین و مومنات ⚡️هدیه به اموات بد وارث ،بی وارث «قربه الی الله» 💢سفره پهن است💢 🌼از دستگیری ودعای خیر شهدا در دنیا وشفاعتشون در آخرت بهره بگیرید 🌼
مصرف میوه همراه با غذا 👈مصرف میوه با غذا سوء هاضمه و اخلاط فاسد تولید کرده و موجب تباه شدن معده میگردد. تنها دو میوه زیتون و انار، مجوز مصرف با غذا را دارند میوه ها به تنهایی و در وعده جداگانه ای مصرف شوند. و در هر وعده تنها یک نوع میوه (به دلیل متفاوت بودن زمان هضم مواد غذایی مختلف) که البته باید در فصل خودش و کاملا رسیده (کال نباشد) میل شود. به عنوان مثال در یک وعده نباید همزمان از سیب و پرتقال استفاده شود. 🇮🇷مرکز طب اسلامی 🍏
💢اثرات نماز اول وقت در کلام آیت الله بهجت (ره) اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم
🔹شهید حججی، قبل از ورود به سپاه، در یک شرکتی، کار می کرد که بهش اجازه خواندن نماز اول وقت را نمی دادند‌. 🔹با وجود نیاز شدید مالی و فقط به خاطر نماز اول وقت، از شرکت می آید بیرون و بعد وارد سپاه می شود و می شود شهید حججی. نمازتو اول وقت بخوان، چون می تواند ازت حججی بسازد 🌷شهیدمدافع‌حرم‌ یادشهداباذکرصلوات اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم
✳️ پیاز، دارای ترکیب ضد باکتری قوی، بنام سولفور است. 👈 بیشترین خاصیت پیاز، زمانی است که به صورت خام استفاده شود. 👈 مصرف پیاز بصورت خام، ضامن سلامتی دندان های شما خواهد بود. 🇮🇷
غذاها و نوشیدنی هایی که بعد از ساعت ۸ شب نباید بخورید‼️ ⛔️ نوشابه و قهوه ⛔️ گوشت های قرمز سرخ شده ⛔️ غذاهای قندی و شیرین ⛔️ غذاهای تند و پر ادویه ⛔️ پنیر چرب 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*ننه یخی* پیرزن تنهایی بود بی بی زهرا رو میگم ، یخچال نداشت، شاید پول نداشت یا شاید احساس نیاز نمی کرد، آن وقت ها کسی زیاد گوشت و آذوقه توی یخچال نمی گذاشت. اگر پول داشتند روزانه می خریدند غذایی می پختند و خلاص... بی بی مثل خیلی ها برای آب خنک کوزه داشت اما آب یخ خیلی دوست می داشت. به قول خودش: جگرش حال میومد با آب یخ. تقریبا هر شب دم غروب راه می اُفتاد می آمد خانه ما و موقع رفتن یک قالب بزرگ یخ می گرفت و می رفت.. حواسمان نبود که این یخ گرفتن ها بهانه ای بود برای درآمدن از بی کسی وتنهایی ،برای شب نشینی و کوتاه کردن شبهای تنهایی. توی جایخی یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه ننه یخی" بود. درِ خانه مان چون همیشه بهز بود ننه یخی بی در زدن می آمد تو و اگر سر شام بودیم فورا یک بشقاب هم می آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال گردن و جوراب پشمی می بافت و باهاش که حرف می زد توی هر جمله یک "ننه " می‌گفت. .. یک شبِ تابستان ، مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه یخی مثل همیشه، پرده را کنار زد و آمد داخل . بچه ی فامیل که از ورود یکباره یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه‌ آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد. بچه‌ را آرام کردیم . پدرم اشاره کرد و فورا کاسه یخ بی بی را از توی جایخی آوردیم دادیم بهش ، طوری که معلوم بود پدرم میخاست بی بی آنشب نمانه و برود .... بابا وقتی قالب یخ را می انداختیم توی زنبیل بی بی آرام بهش گفت: "ننه! از این به بعد اومدی خونه ما دَر بزن....!" ننه، مکثی کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی حرف رفت..... از آنشب به بعد از آن، دیگر بی بی باهمان ننه یخی پیِ یخ نیامد.... کاسه اش توی جایخی یک لایه برفک نشست اما او دیکه نیامد یخ ببره ..‌ یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانه ی ننه. در را باز کرد. به بابا نگاه کرد.باخوشرویی تعارف کرد بریم داخل ... گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، ننه!" آب تو کوزه ام خوبه.... نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچه هایش بی هوا بُرده باشندَش خانه سالمندان. او توی خانه ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر". یک درِ آهنی یک در نزدن و حالا حرف پدر،ننه را پرت کرده بود بیرون به دنیای تنهاییش ... بی بی سال بعد یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییع جنازه اش کاسه ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قد یک پسر مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد.... و بعد از اون هر وقت آب یخ میخورد یادبی بی می‌افتاد و کمی به آب زل ميزد.... یادمان باشد یک‌ حرف،یک عکس العمل،یک نگاه،کولاک میکندگاهی. کاسه یخ بهانه عشق و‌مهربانی بود خدا میداند که کاسه یخ هرکدام از ما کی؟کجا؟ دریخچال دل چه کسانی هزاربار برفک گرفت و شکست و پرت شد و دیده نشد.یا بگذاریم آدم ها آب کوزه شان را بخورند یا اگر آب یخی بهشان دادیم دیگر ازشان دریغ نکنیم...