🔸سرباز امام زمان(عج)
▫️زمانی که مرحوم آیتالله بهاءالدینی (ره) بعد از شهادت جلال از اصفهان میگذشتند، به همراهان گفتند:
💠«من ستون نوری میبینم که از یکگوشه اصفهان تا عرش اعلی امتداد یافته است» زمانی که همراهان اتومبیل را تا محل موردنظر هدایت کردند، به گلستان شهدای اصفهان رسیدند و آن زمان آیتالله بهاءالدینی گوشهای از گلستان شهدا را با دست نشان دادند و گفتند: این ستون نور از اینجا برمیخیزد و زمانی که همراهان به محل موردنظر رفتند، سنگ مزار شهید روحانی جلال افشار را مشاهده کردند.
▫️مرحوم آیتالله بهاءالدینی مکرر میفرمودند:
💠«آنکه اذان را بامعنا میگوید، اذان بگوید» و منظور ایشان جلال افشار بود.
▫️وقتی هم پس از شهادت او، عکسش را به محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند، بیاختیار اشک از چشمان ایشان جاری شد، بهطوریکه قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در همین حین ایشان گفتند:
امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.
شهیدجلال افشار
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
#با_ولایت_در_مسیر_انقلاب_و_شهداج
ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت. می گفت: طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند. بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش. می گفت: این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین. بیشتر به خاطر این است که کسی گذشت ندارد. دنیا ارزش این همه اهمیت دادن، ندارد...
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی 🥺🌱
پیشنهاد مشاهده 👌
#خوشبحالشهدابندهشیطاننشدن 💔🌱
میگفت:)🌷
گاهۍاوقاتباخداخلوتڪنید
نگوییدکہماقابلنیستیم..🫠
هرچہناقابلترباشیمخدابیشتراهمیتمیدهد.
#خداکسۍنیستکہفقطخوبهاراانتخابکند.! ✨
_حـٰآجاسماعیلدولابۍ🌱
فرقیندارهایرانیباشییالبنانی..جهادباشییاآرمان
..مهماینهبرایآرمانهاتجهادکنی . . .✌️
#وسرانجامقصهدنیاتبشهشهادت:)
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک🤲🏻
سید شجاع، نگهبان اردوگاه
علی سوسرایی
┄═❁🔹❁═
◾ نگهبان « سید شجاع» در شب ۲۸ صفر مصادف با رحلت حضرت رسول اکرم (ص) رادیو روشن کرده بود و ام کلثوم خواننده معروف عرب داشت آواز می خواند .
حاج محسن و عین الله نصراللهی - اتاق دوم بودند و ما همه بشکل دور همی جمع شده بودیم و با هم صحبت می کردیم. شجاع آمد و من بهش گفتم: سید شجاع! امشب شب رحلت حضرت رسول اکرم هست ، انت مو مسلم !؟
شجاع گفت: لا آنی مسیحی، گفت نه من مسلمان نیستم، نه من مسیحی هستم! داشت سر بسر ما می گذاشت! مسلمان بود.
ما هم نگهبان را سرکار گذاشتیم!
بچه ها گفتند بیایید ما هم شجاع را سرکار بزاریمش! برای همین منم به شجاع گفتم :حاج محسن مسیحی!
شجاع تعجب کرد، از اونجایی که روحیات حاج محسن رو می دانستم گفتم: حاج محسن! دعای مسیحی بخوان. حاج محسن گفت : باشه فقط در آخر دعا شما بجای آمین بگید بعله! خلاصه هماهنگ شدیم حاج محسن شروع کرد اوپرا خواندن و آخرش هم دعا کرد .
🔻حاج محسن در قالب دعا هر چه خواست به شجاع گفت!
حاج محسن به فارسی شروع کرد در قالب و شکل دعا به شجاع هرچی دلش خواست گفت، ما هم خیلی هماهنگ بعله هارو گفتیم! شجاع هاج و واج مونده بود و با تعجب به حاج محسن نگاه میکرد، باورش شده بود حاج محسن، مسیحی است وگرنه کی می تونه به این زیبایی مثل مسیحی ها بخونه! وقتی خواست بره سمت اتاق نگهبانی همه با هم شروع کردیم بلند خندیدن.. عین الله نصراللهی از بس خندید از روی تختش به زمین افتاد. شجاع همانطور که بسمت اتاق نگهبانی می رفت شاید شک کرده بود که سرکارش گذاشتیم یا نه واقعی بود.
آزاده تکریت ۱۱
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
#با_ولایت_در_مسیر_انقلاب_و_شهداج
*پرستارمی گفت: کشیک بودم. رفتم سری بزنم به اتاق های بخش. تو یکی از اتاق ها دیدم یکی از مجروحین جنگی، اوضاعش خیلی خرابه.*
*-زیر گلوش، بر اثر اصابت گلوله مثل یک گودال سوراخ شده و بدنش هم ترکش خورده. میگفتن تو "بازی دراز" چنین شده، فرمانده اونجا بوده.*
دیدم با این وضعش داره تَیمُم می کنه، از پشت در داشتم نگاهش می کردم. شروع کرد به نماز خوندن. چه نمازی؟ من با این تن سالمم، تا به حال همچین نمازی نخونده بودم!
*-رفتم جلو تا کمی پشتیِ تختش رو بلند کنم که راحت تر باشه. بعد موندم بالا سرش تا نمازش تموم شد. گفتم:*
*”اگه درد داری، برات مسکن بیارم؟”
با همون فک بسته شده به زحمت گفت:*
*”نه خواهر، درد من، مُسکنش همین نمازه...”
روایتی از شهید والامقام سردار محسن وزوایی🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
تَمام جنگ ها سَر همین
|حجاب|است ✋
اگرمےگویندآزادےقصدشان
این است ڪہ حجابتـ
را بردارند 🔹
جنگ امروز اسلحہ نمےخواهد
|چآدُر|مےخواھد ♥️🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چله #زیارت_عاشورا
به نیت؛
✅سلامتی وتعجیل در فرج آقا امام زمان(عجل الله و تعالی فرجه الشریف)
✅ برآورده شدن حاجات
✅رفع گرفتاریها
✅شفای همه مریض ها
✅پیروزی مردم غزه
❤امروز به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
🔰داستان کسانی که سرنوشتشان کربلایی نشد
🔹فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین و یاران شهیدش فرصتی است تا بار دیگر ابعاد این حماسه عظیم تاریخی مورد توجه اهل دقت و تأمل قرار گیرد و عبرتهایی برای هدایت امروز جامعه اسلامی حاصل آید. در این میان سؤالاتی که همواره مطرح بوده، این است که چرا فقط ۷۲ نفر در بزرگترین صفآرایی تاریخی جبهه حق و باطل، در صف حامیان امام جبهه حق به میدان آمده بودند، چرا از میان امت پیامبر که آن روزها مرزهای سرزمینی خود را تا آفریقا و آسیای میانه و شبه جزیره هند گسترش داده بودند، فقط این تعداد معدود به صف نهضت حسینی پیوستند و هزاران هزار غایب بودند، چرا سرنوشت مسیر آنان را تا رسیدن به کربلا و خیمههای اباعبدالله هموار ننمود و از عظیمترین توفیق بشریت محروم ماندند؟ برای پاسخ به این سؤال باید فهرست غایبان کربلا را مرور کرد.
۱. تودههای عوام: بخش عمدهای از آنان که نیامدند، تودههای عوامی بودند که مصاف حق و باطل، جزئی از زندگیشان نیست. آنان مشغول حیات روزمره شان هستند و دنیایشان کوچکتر از آن است که دغدغههای حسین بن علی (ع) در آن بگنجد. بنابراین، همواره در طول تاریخ و در بهترین حالت، نظارهگر صحنهها بودهاند یا سیاه لشکریانی که عمله ظلم گردیدهاند. بخش عمدهای از مردمان سال ۶۱ هجری از این قبیل بودند. آنان تحولات و فراز و نشیبهای قدرت در حکومت اسلامی را میدیدند، اما هیچ گاه تلاش نمیکردند که خود در این امور نقشآفرین باشند.
این دسته در خوشبینانهترین حالت در مواجهه با حماسه کربلا اشکی بر چشمانشان جاری شد و نفرینی را گریبانگیر بنی امیه کردند.
۲. خواص عافیتطلب: این جمله مشهور حضرت اباعبدالله علیهالسلام را حتماً شنیدهاید که فرمودند: «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیانون»؛ مردم بنده دنیاییاند و دین لقلقه زبانشان. اما وقتی ابتلا و آزمایش سخت پیش آید، دینداران چه کم خواهند بود. بسیار بودند کسانی که حسین بن علی (ع) را میشناختند و حتی روزگاری در رکاب امیرالمؤمنین (ع) شمشیر زده بودند، و تفاوت حق و باطل و مکتب اهل بیت (ع) و جریان بنیامیه را به خوبی میدانستند، اما دنیاگرایی آنان مانع آن شد که در آن معرکه بزرگ حاضر شوند و در رکاب امام و برای دفاع از حقیقت شمشیر بزنند و به شهادت برسند. نمونههای فراوانی از این طیف را میتوان برشمرد که برخی نامشان در تاریخ مانده است و بسیاری که نامی از آنان نیست، اما رسم و مرامشان به مثابه لکه ننگ سیاهی در صفحات تاریخ مانده است. عبیدالله بن حر جعفی از جمله این افراد است که دست رد بر سینه فرزند رسول خدا میزند و اسبش را پیشکش میفرستد. دیگری همچون عمرو بن قیس، در جواب دعوت امام، خانواده خود را بهانه میکند و توفیق دفاع از حرم آلالله را از دست میدهد. هرثمه بن ابی مسلم نیز بهانهاش دخترانش هستند که در کوفه ماندهاند و او از جانشان بیم دارد که اسیر دست ابن زیاد نگردند. اما خود میماند و اسارت دختران صدیقه طاهره را نظاره میکند.
۳. خواص بیبصیرت: دسته سوم، اما خواص بیبصیرتی هستند که توان تشخیص صحنه صفآرایی حق و باطل را در معرکه سیاست ندارند. آنان، چون گروه دوم، بیماردلانی نیستند که حب دنیا و جاه و مقام مانع رسیدن آنان به کربلا باشد، بلکه عدم شناخت است که موجب محرومیت آنان از قرار گرفتن در جبهه حق میگردد. اغلب آنان خود عمارپندارانی هستند که توهم دانایی دارند و حتی فصلالخطاب امام جبهه حق را نیز پذیرا نیستند و ترجیح شان عمل به تشخیص خود است؛ تشخیصی که آنان را از حسین علیه السلام جدا میسازد.
اسامی غایبان بسیاری را میتوان در ذیل این عنوان فهرست کرد. از سلیمان بن صرد خزاعی بزرگ شیعیان کوفه که وقتی حق را از باطل تشخیص داد که دیر شده بود، تا ابن عباسها که امام را به رفتن به یمن توصیه کردند. یا، چون خواجه ربیعها که حتی از فاتحهای بر حسین بن علی (ع) دریغ میورزد و کنج عزلت را بر شمشیر زدن بر رکاب رحمت واسعه الهی ترجیح میدهد.
اینها غایبان معرکه بزرگ تجلی شرافت و آزادگی و انسانیت هستند. غایبانی که داغ و حسرت غیبت را در یوم تبلی السرائر علی الدوام خواهند خورد.
✍🏼#مهدی_سعیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریان زدن هواپیمای انگلیسی توسط دلیر مردان روستای خین( خون)،همش یه طرف؛
تعریف کردن قشنگ وهیجان انگیزخانم گزارشگر با لهجه بوشهری هم یه طرف👌
جریان زدن هواپیمای انگلیسی توسط دلیر مردان روستای خین( خون)،همش یه طرف؛
تعریف کردن قشنگ وهیجان انگیزخانم گزارشگر با لهجه بوشهری ه
سلام صبح زیبا و حسینیتان بخیرو نیکی ، الهی مهربونی مهمون دلتون باشه و محبت از در و دیوار قلبتون سرازیر بشه و سلامتی مهمون دائمی محفل خانوادهتان باشه...
خدایا ، گاهی حجم دنیای درونمان از وجودت تهی میشود ، آنوقت ما می مانیم و تنهایی و ترسهایمان ، دردها ، امیدهایمان یك آرزوی دور از دسترس ، تنها نور وجود توست كه دلمان را آرام نگاه میدارد ، پس نورت را هرروز به دلمان بتابان و دستمان را رها نکن...
🖤 یا الرحم الراحمین 🖤🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
🌼 گلی لپ قرمزی 🌼
کتابی کودکانه و با زبان شعر برای گل بچه های شما
🌻 توی این کتاب شهید دکتر مجید بقایی به بچهها معرفی می شه.
🌻مجید دانشجوی سال آخر رشته پزشکی بود که فرمانده بزرگی توی جنگ شد و در نهایت....
🌻 کاری از انتشارات کرخه نور (موسسه معراج اندیشه پویا)
🌻 سفارش کتاب در جبهه مارکت
https://jebhemarket.com/the-book-red-lips-by-azam-mohammadpour
نوبت شهرداری سرلشکر
آقا مجید یادت نره امروز شهرداری نوبت شماست و باید ظرفهای غذای بچهها رو بشوری!
نه خیر آقا حمید یادم نرفته حواسم هست!
بعداز نهار من پشت میز مجید نشسته بودم و مجید توی حیاط داشت ظرف غذای بچهها را میشست که نگهبان اومد و گفت:
دو نفر ارتشی اومدند با برادر بقایی کار دارند؛
گفتم: بهشون بگو بیان داخل؛
وقتی آمدند دیدند من پشت میز مجید نشستم تعجب کردند و گفتند ببخشید ما با برادر بقایی کار داریم، گفتم تشریف داشته باشید الان میان!
من آن موقع شانزده سالم بود و داشتم پشت میز مجید مجله نگاه میکردم؛
چند دقیقه که گذشت گفتند:
ببخشید برادر بقایی جایی رفتند؟
گفتم: نه دارند ظرفهای غذای بچهها را میشورند!
آنها که حسابی تعجب کرده بودند گفتند ما با برادر بقایی فرمانده سپاه کار داریم ها!
گفتم: بله ما بجز بقایی فرمانده سپاه که الان دارن ظرف میشورند کس دیگهای نداریم!
بعد من رفتم دنبال مجید و گفتم دوتا ارتشی با شما کار دارند؛
مجید گفت: کیا هستند؟
گفتم: نمیدونم از همینهایی که روی دوششون شلوغه و سهتا ستاره اینطرف و سهتا آنطرف دارند؛
گفت: برو منم الان میام؛
وقتی مجید وارد اتاق شد اول رفت دستهاش رو با حوله خشک کرد بعد با آنها سلام و احوالپرسی کرد و گفت جناب سرهنگ چه عجب یاد ما کردید؟
من تازه فهمیدم که آنها سرهنگ هستند،
آنها به مجید گفتند:
ببخشید برادر بقایی این برادر میگفت شما دارین ظرفهای غذای بچهها را میشورین!
بله هرچند روزی هم نوبت منه که ظرف غذای بچهها رو بشورم!
آنوقت این بچهها از شما فرمان میبرند؟
مجید لبخندی زد و گفت:
جناب سرهنگ هنوز مونده تا بسیجیها رو بشناسید!!
این گوشهای از نجابت و بیریا بودن فرمانده قرارگاه کربلا سردار شهید دکتر مجید بقایی بود که در سال ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی فکه به همراه سردار شهید حسن باقری به شهادت رسید!!
براساس خاطره سردار حمید حکیمالهی از سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا «برگرفته از کتاب اَم کاکا»
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
#با_ولایت_در_مسیر_انقلاب_و_شهدا
شهادت...
ماییم و حکایت پریشانیمان
ما و تب حیرت،تب سرگردانی...
داغی که نهان شد به غزل خوانیمان....
خورده است غم شهادت به پیشانیمان...
#عاشقان_شهادت
روزتون شهدایی
سالروز شهادت مدافعان حرم
🕊شهید مدافع حرم ابوالفضل #سرابیان
🕊شهید مدافع حرم سیدمحمد #موسوی ناجی (۱۳۹۴ ه.ش)
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبیثانه ترین تحریف تاریخ
تحریف کربلا به سبک شیعه انگلیسی
#بسیار_مهم
#تحریف_تاریخ
#معاویه_زمان
#عاشورا
#محرم
🖤شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
❣سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
🖤چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
❣رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش
🏴 شهادت امام سجاد(ع) بر امام زمان(عج) و شیعیان آن حضرت تسلیت باد🏴🥀
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#با_ولایت_در_مسیر_انقلاب_و_شهدا
🌱@bavelayat_maser_enghelabvshohada
اونجا که شهریار میگه:
من چون ز پا بیفتم،درمان درد من اوست...
@bavelayat_maser_enghelabvshohada
#با_ولایت_در_مسیر_انقلاب_و_شهدا