eitaa logo
با ولایت🌷کمیته خادمین شهدای شهرستان نایین🌷
248 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج) ارتباط با ادمین: @Mohammads44 🌷شادی_ روح شهدا_ صلوات @bavelayat_maser_enghelabvshohada باولایت در مسیر انقلاب وشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷نرسيده به سقز، يكی از ماشين‌ها كه مينی‌بوس بود از ستون خارج شد و شروع كرد به گاز دادن. بعداً فهميديم راننده‌اش فكر كرده، چون توی شهر هستيم، خطر كمين هم از بين رفته است. زياد فاصله نگرفته بود كه افتاد تو كمين. همان اول كار يك تير به پای راننده مينی‌بوس خورد. مينی‌بوس پر از نيرو بود؛ داشت به سمت پرتگاه می‌رفت. تنها دعا و توسل بود كه به دردمان خورد. يك لحظه ديدم مينی‌بوس لبه پرتگاه ايستاد. لاستيكش به يك سنگ بزرگ گير كرده است. بچه‌ها پريدند بيرون و تو سينه كوه سنگر گرفتند. 🌷تا محمود خودش را رساند به سر ستون، محمد يزدی با كاليبرش آتش شديدی ريخت روی سر ضد انقلاب. تيربار آخر ستون هم آمد كمك. بيشتر نيروهای تازه وارد، نمی‌دانستند كمين يعنی چه و اين‌طور جاها بايد چه كار كنند. محمود چند تا از بچه‌ها را از سمت راست گردنه كشاند بالا. يك گروه را هم از توی جاده حركت داد طرف خود گردنه، جایی‌كه بيشتر حجم آتش دشمن از آن‌جا بود. مانده بودم كه تاكتيك محمود چيست و چه نقشه‌ای دارد، اما مطمئن بودم كه منطقه و دشمن را خوب می‌شناسد. انتظارم خيلی طول نكشيد؛ ضد انقلاب از سه طرف محاصره شد. حالا ديگر هيچ راهی جز فرار نداشت، فرار هم كرد.... 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز محمود کاوه راوی: شهید معزز ناصر ظريف ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄