🌹حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره
دلم درموج خون همرنگ مجنون شد دگرباره
به دست داعشی نامرد نااهل ستمکاره
حرم در خون نشست این گونه گلگون شد دگرباره
به یاد کربلای تشنه کامان بلا دیده
نگاه زائران آن لحظه محزون شد دگرباره
خشاب ازکینه وجهل ونفاق وناکسی پر شد
به قصد قتل دلداران چه بیرون شد دگرباره
حرم می گرید از این داغیاد زائران اینک
ز دیده جاری غمگین کارون شد دگرباره
بگو هیهات من الذله از کرب و بلا باشد
که بااین انقلاب عشق مقرون شد دگرباره
الهی اشک می باریم و میگویم به غمناله
حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره
#شعر:مهدی طهماسبی
@bavelayattashahadat2
🌺طاووس بهشت
✍ #محمد_عزیزی (نسیم)
◽️ نیمهی شعبان رسید از راه دور
🌹 شد نگاه کوچهی ما غرق نور
◽️ هست نام کوچهمان صاحب زمان
🌹 کوچهای زیباتر از رنگین کمان
◽️ کوچهمان را آب و جارو کردهایم
🌹 با سلام یاس خوشبو کردهایم
◽️ ما به مردم نقل و شربت میدهیم
🌹 توی سینی با محبت میدهیم
◽️ کاش میشد یک نفر از عابران
🌹 بود آقا مهدی صاحبزمان
◽️ آن امام مهربان و نازنین
🌹 عطر خوشبوی خدا روی زمین
◽️ با نگاهش قطره دریا میشود
🌹 غنچه با لبخند او وا میشود
◽️ آفتاب است آفتاب اما نهان
🌹 دستهایش سایبان بیکسان
◽️ در عبایش عطر گلهای بهشت
🌹 کیست او طاووس زیبای بهشت
◽️ لحظههامان لحظههای انتظار
🌹 روی لبها: "کی تو میآیی بهار؟"
◽️ ای بهار باغ دلها ای عزیز!
🌹 بر زمین عطر شکفتن را بریز
◽️ غنچهها چشم انتظارت ماندهاند
🌹 روز و شب شعر فرج را خواندهاند
#حضرت_مهدی (عج)
#شعر
@bavelayattashahadat2
#شعر
🏴 طفلان حضرت زینب(س)
الا اى آسمان عشق
بنگر اختر خود را
بلا گردان اصغر كن
دو طفل خواهر خود را
بیا و بر مگردان
این كفن پوشان زینب را
كه نزد فاطمه
بالا بگیرد او سر خود را
تو هر جا رفتى و
زینب كنارت بود و ما بودیم
به دنبالت بِبَر بر نى
سر دو یاور خود را
بدان غیرت ز حیدر ،
رزم از عباس تو داریم
نظر كن رزم شاگردان
میر لشگر خود را
ز نسل جعفریم و
دستِ بسته روزى ما نیست
بده اذنى كه نگشائیم
این بال و پر خود را
وفاى مادر ما
بعد از این بهتر عیان گردد
تو هرگز نشنوى آه و
فغان خواهر خود را
تو میدانى كه
سیلى خوردن مادر چه بد دردى است
چسان ما بنگریم آزرده
روى مادر خود را ؟
@bavelayattashahadat2
#شعر
🌺 به مناسبت پیوند آسمانی پیامبر اکرم (ص) با ام المؤمنین ، خدیجه کبری
مُحمّد را نکو همسر خدیجه
عزیز قلب پیغمبر خدیجه
یقین باشد، پس از زهرا و زینب
بود از هر زنی برتر، خدیجه
پناه امتی بود و نبی را
به روز بی کسی، یاور، خدیجه
گهی غمخوار، او هنگام سختی
صفابخش دل شوهر، خدیجه
گهی با خنده نوش آفرین اش
سرور قلب آن سرور، خدیجه
میان دلبران، همتای او کیست؟
دِلِ "لَولاک" را دلبر، خدیجه
زنی چون حوریان، مجذوب شوهر
همه آسایش همسر، خدیجه
وجود "رحمت لِلعالمین" را
پرستار و نوازشگر، خدیجه
گرفته باادب، چون هاله ی نور
چراغ وحی را در بر، خدیجه
به طوفان بلا، چون کوه، محکم
به کشتی امان، لنگر خدیجه
مبارز محرمی، همراز و نستوه
شکوه غم، ز پا تا سر، خدیجه
توانبخش صفوف مؤمنان بود
به تنهایی چو یک لشکر، خدیجه
چو میشد سنگباران خانه ی او
به پیش مصطفی سنگر، خدیجه
به شام تار خورشید نبوّت
بود مهتاب روشنگر، خدیجه
وفا و عشق و عفّت، زینت اوست
ندارد غیر ازین زیور، خدیجه
چه خوش "اللّه اکبر" گفت و بگذشت
ز جان و مال و سیم و زر، خدیجه
همین وارستگی، شایسته اوست
چو زهرا را بُوَد مادر، خدیجه
کِشد بار عطای آسمانی
چو باشد مادر کوثر، خدیجه
چه کوثر، آن که یکتا همچو طاهاست
صدف شد بر چنین گوهر، خدیجه
ز نامش مادران بر خود ببالند
که دارد یک چنین دختر، خدیجه
چه خوش باشد غلام خود بخواند
«حسان» را در صف محشر، خدیجه
@bavelayattashahadat2
🌹 #شعر
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
🖌روز حافظ گرامی باد
@bavelayattashahadat2