eitaa logo
💎بیان ودستان هنر
237 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
438 ویدیو
1 فایل
سفر به روستا های استان قزوین .✒به روایت محمد مهدی توکل #همسفر روستا ادمین کانال @monabategereh
مشاهده در ایتا
دانلود
39.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ 💎👇 آواز خوان روستا و روزنه های روی کوه @bayan_dastanehonar در چوبی خانه در محله قدیمی روستا روی پاشنه چرخید وپیرمرد کهنسال با رویی گشاده قدم در ایوان گذاشت . علی محمدی قدیمی ترین ساکن روستای سفید در_درالموت شرقی در شهرستان قزوین است. او در حالی که به نرده های چوبی ایوان تیکه داده بود. بنا به پیشنهاد من آواز محلی قشنگی را بدون مکث خواند. خانه ی این مرد روستایی با استعداد ،سقف شیروانی اش همه از چوب ساخته شده است. ایوان با صفای آن با ستون های چوبی ،چشم انداز زیبایی دارد. روی یکی از کوه های مشرف به روستا سه روزنه (سوراخ)بزرگ که از فاصله دور کوچک به نظر می رسند. خود نمایی می کنند . به گفته ی اهالی: این روزنه هادر ارتفاع بالا در دوره ی حسن صباح وهمچنین حمله مغولان به ایران در این کوه ها حفر شده اند. کار کرد آنها دیده بانی ومحل استقرار نگهبانان بوده است. در گذشته ،جاده ای برای تردد نبود وساکنین روستا مجبور بودند از این مسیر صعب العبور ودر مقابل دیدگان نگهبانان عبور کنند . نمونه این روزنه ها در کوه های روستا های اندج شهرک وکوشکدشت الموت نیز وجود دارد. در دوره اشغال ایران توسط روس ها، آنها جنایات زیادی در الموتِ_ استان قزوین مرتکب شدند . ✒به روایت محمد مهدی توکل 💎بیان ودستان هنر https://t.me/bayan_dastanehonar ایتا https://eitaa.com/bayan_dastanehonar 🆔 @Monabategereh اینستاگرام 👇 Instagram.com/tavakkol40 https://instagram.com/monabategereh?igshid=YmMyMTA2M2Y کانال :منبت گره: https://t.me/+dtRQrZdV3zcwMDZk
41.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎👇 برنج رنجه دیگه و گرفتاری... @bayan_dastanehonar آفتاب به شدت بر شالیزار می تابید. قور باغه ها ابوعطا می خواندند وزن پر تلاش روستا تا زانو پا را در آبِ گل آلود فرو برده وبا کمر خمیده شالی ها را وجین می کرد. اوعلی رغم سختی کار انسانی شکر گذار بود واز خدا می خواست که به شالیزارش برکت دهد. به گفته ی او : برنج رنجه دیگه و گرفتاری است. به شالیزار. نزدیک شدم .زن شالیکار در روستای سفید در ،در الموت شرقی در شهرستان قزوین_گفت: افغانی ها آمدند برای ما نشاء زدند!؟ کارگر گران است . امروز یک نفر را آوردم تا به من درزدن علف های هرز کمک کند. خیلی هزینه کردم وزحمت کشیدم ، با این وضعیت!!! پناه بر خدا ،هر چه او روزی دهد، شاید ۴۰۰ کیلو برنج برداشت کنم. با زمزمه ترانه محلی بهار آمد که خوبان در وجینند... همه خوشگل زنان دستان گلینند... قدم زنان در کنار شالیزار به پیش رفتم . آری: باید قدر زحمات این مردم روستا را بیشتر بدانیم. ✒به روایت محمد مهدی توکل 💎بیان ودستان هنر https://t.me/bayan_dastanehonar ایتا https://eitaa.com/bayan_dastanehonar 🆔 @Monabategereh اینستاگرام 👇 Instagram.com/tavakkol40 https://instagram.com/monabategereh?igshid=YmMyMTA2M2Y کانال :منبت گره: https://t.me/+dtRQrZdV3zcwMDZk لینک سایت👇 https://handicrafts365.com/product-tag/mohammad-mehdi-tavakol/
39.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎👇 خانه های قدیمی روستا @bayan_dastanehonar بیل را بردوش انداخته بود وداس را دردست داشت. قدم زنان به طرف مزرعه می رفت تا برای تنها گاواش  علوفه بیاورد. با آقای محمدی راهی شدم .از شیب تند کوچه بالا رفت. در مسیر حرکت چشمم به  خانه های قدیمی روستا افتاد .گفت: اینجا محله قدیمی  روستای سفید در در الموت شرقی در شهرستان قزوین _است. در گذشته سقف ها با گِل پوشانده می شد وبیشترین مصالح بکار رفته چوب وخشت بود. ولی الان از آهن وسیمان وسقف شیروانی استفاده می شود .این مرد پر تلاش روستا در سال ها قبل اسب وگاو وگوسفند داشته است. ولی به دلیل کم شدن توان جسمی الان یک الاغ وگاو دارد.   او با حس قشنگی شعری محلی در باره ی وطن خواند. وقتی در چوبی طویله تاریک را قفل کرد . زنی را دیدم که از پله های نردبان ظرفی پر از آلو را روی پشت بام می برد تا خشک کند. روی بام گیلاس ،آلبالو وکپرگل هم بود .اینها را بعد از خشک کردن مقداری اش را می فروشد مابقی را در پختن غذاها استفاده می کند . ✒به روایت محمد مهدی توکل 💎بیان ودستان هنر https://t.me/bayan_dastanehonar 🆔 @Monabategereh