eitaa logo
محفل بیان معنوی ۱۱۰
217 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
155 فایل
سوره آل عمران:آیه ۱۰۴ 🌹وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ   ارتباط باادمین @yanoor113
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘چرا آدمِ اهل برنامه، از «گناه» متأثر می‌شود؟ 🔘گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ می‌دهد 🔻 (ج۷) - ۳ 🔸کسی که اهل برنامه شد، از به‌هم ریختن برنامه‌اش متأثر و ناراحت می‌شود. چنین کسی وقتی کم‌کم وارد فضای دین شد، آماده است برای اینکه از چیزی به‌نام «گناه» خیلی متأثر و ناراحت بشود. 🔸می‌دانید گناه چرا آدم بابرنامه را متأثر می‌کند؟ چون گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ داده است. کسی که اهل برنامه باشد، چک‌لیستِ برنامۀ خودش را نگاه می‌کند و با ناراحتی می‌گوید: «من امروز این دوتا مورد را در برنامه‌ام خراب کردم یا درست اجرا نکردم!» 🔸اگر اهل برنامه باشی، خدا خطایت را جبران می‌کند. تو یک خدایی داری که وقتی در برنامه‌ات خطا می‌کنی و می‌آیی درِ خانۀ خدا و خطایت را با او در میان می‌گذاری، می‌فرماید: می‌دانم الان که برنامه‌ات خراب شده، خیلی ناراحت هستی، بیا خودم درستش می‌کنم، این‌قدر خودت را زجر نده! 🔸آدم بابرنامه، اهل جبران خطا و توبه می‌شود، اما کسی که اهل برنامه نیست و گُتره‌ای (بدون حساب و کتاب) زندگی می‌کند، اصلاً توبه چه می‌فهمد چیست؟! چون خطا و اشتباه در برنامه اصلاً برایش مهم نیست! 🔸آدم هوس‌ران، از خطا در اجرای برنامه، متأثر نمی‌شود و می‌گوید «شد شد، نشد نشد!» چنین کسی اگر هم یک‌روز تا آخر وقت، تمام برنامه‌هایش را دقیق انجام بدهد، کِیف نمی‌کند. یعنی نه از اجرای برنامه لذت می‌برد نه از خطای در برنامه ناراحت می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5466 @Panahian_ir
🔘قدم دوم برای متقاعدشدن به ترک گناه این است که منفعت‌طلب باشی! 🔘دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی! 🔻 (ج۸) 🔸 قدم دوم برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که آدم‌ها باید منفعت‌طلب و خودخواه بشوند! تا منفعت‌طلب و خودخواه نشوی، نمی‌توانی دین‌داری کنی! خودت را نفروش، خودت را فراموش نکن، منافع خودت را در نظر بگیر! 🔸 خدا ما را منفعت‌طلب آفریده است و دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی؛ منتها کدام منفعت؟ منفعتِ کم یا منفعت زیاد؟ اگر بخواهیم روی خودخواهی و منفعت‌طلبی یک قید بگذاریم، می‌گوییم: «همۀ منافع‌تان را بخواهید، بیشترین منفعت‌طلبی را داشته باشید، از یک‌ذره منفعت خودتان هم چشم‌پوشی نکنید!» 🔸 می‌دانید چرا آدم‌ها بی‌دین می‌شوند؟ چون خودشان را نمی‌خواهند و منافع خودشان را نمی‌خواهند! کسی که منافع خودش را نخواهد، لااقل یک‌چهارم قرآن-که از بهشت و جهنم سخن می‌گوید- اصلاً به دردش نمی‌خورد! ترس از جهنم و شوق به بهشت برای کسی است که خودش را می‌خواهد. 🔸 آدم باید خودخواه و منفعت‌طلب باشد تا بتوانیم به او بگوییم: «منافع تو اینهاست...» کسی که رسیدن به منافعش، برایش مهم نیست، چطور می‌شود دربارۀ دین- که برنامۀ تأمین منافع است- با او صحبت کرد؟! 🔸بچه را باید طوری بار بیاوریم که منافع بلندمدت خودش را بخواهد. بچه‌ای که منافع ده سال بعدش را به او گوشزد کنید و او بی‌توجهی کند و برایش مهم نباشد، معمولاً اهلِ دین هم نخواهد شد، چون دین می‌خواهد ما را به منافع بلندمدت و بیشتر برساند. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۳ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5468 @Panahian_ir
🔘 اگر منفعت‌طلبانه دین‌داری کنیم، پس عشق چه می‌شود؟! 🔘 انسان، از سرِ منفعت‌طلبی عاشق خدا می‌شود! 🔻 (ج۹) 🔸 اگر بنا باشد ما در دین‌داری خودمان، منفعت‌طلب و برنامه‌ریز بشویم، پس عشق و عاطفه در این وسط چه می‌شود؟ صحبت‌کردن عاشقانه با خدا چه می‌شود؟ آیا دین‌داری منفعت‌طلبانه یک‌مقدار سرد و خشک نیست؟ 🔸 اولاً اگر مناجات‌ها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، می‌بینید که اکثراً منفعت‌طلبانه است! کدام‌یک از اهل‌بیت(ع) در مناجات خودشان این‌طور صدا می‌زدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعت‌طلبانه است. 🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیق‌ترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفت‌طلبی عاشق می‌شود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و می‌فرماید: خدا جان مؤمنین را می‌خرد و آنها سود می‌برند (توبه/۱۱۱) 🔸 اگر عشق می‌خواهی، بیا منفعت‌طلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین می‌کند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمی‌پذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم! 🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین می‌‌کند و چقدر پُرسود با تو رفتار می‌کند و بابت هر یک کار خوبِ تو، ده‌ها برابر پاداش می‌دهد. آن‌وقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد؛ چون انسان عبید احسان است. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۴ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5473 @Panahian_ir
🔘 انسان، عاشق کسی می‌شود که به او زیاد منفعت برساند 🔘 دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت معنا ندارد 🔻 (ج۱۱) 🔸آیا دین‌داریِ منفعت‌طلبانه می‌تواند عاشقانه هم باشد؟ منفعت‌طلبی چگونه با عاشقانه دین‌داری کردن و با شور و هیجان و لذت‌بخش بودن دین، قابل جمع است؟ 🔸منفعت‌طلبی اساساً چیز بدی نیست. کدام منفعت‌طلبی، بد است؟ اول اینکه انسان دنبال منفعت کم باشد. دوم اینکه جهتِ منفعت‌طلبی، بد باشد. اما اگر منفعت‌طلبی، جهتش خوب باشد، حتی اگر منفعت دنیایی هم باشد، چیز خوبی است (مثلاً اینکه پول را ابزار بندگی قرار بدهی) 🔸انسان موجود منفعت‌طلبی است که در اثر منفعت، محبت پیدا می‌کند، لذا هرکسی به او احسان و خوبی کند، دوستش می‌دارد. البته کسی که به تو منفعت می‌رساند، اگر کم منفعت برساند، زیاد عاشقش نمی‌شوی، اما اگر منفعت زیاد به تو برساند، عاشقش می‌شوی! 🔸خداوند به موسی(ع) فرمود: من را در دلِ مردم، محبوب کن! گفت: چگونه؟ فرمود نعمت‌های من را پیش‌ آنها یادآوری کن و خودت هم به آنها خوبی کن. من انسان را طوری آفریده‌ام که هرکسی به او نیکی کند دوستش دارد. (ارشاد‌القلوب/۱/۱۱۶) 🔸راه عاشق‌شدن به خدا این است که ببینیم خدا چقدر منافع ما را تأمین کرده است! ما چرا عاشق خدا نشده‌ایم؟ چون نمی‌توانیم نعماتش را درست ببینیم. اگر با چشم باز و دقیق، نعمت‌های خدا را نگاه کنیم، کم‌کم عاشق خدا می‌شویم. 🔸ما دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت نداریم! وقتی انسان به کسی علاقه پیدا می‌کند، اگر بعد از مدتی ببیند که به نفعش نیست، این علاقه از سرش می‌افتد. یا اگر ببیند این علاقه به ضررش است، حتی علاقه‌اش تبدیل به نفرت هم می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۶ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5475 @Panahian_ir
🔘 حسّ خوب مسابقه را در بچه‌ها سرکوب نکنید! 🔘 مادرها گاهی بچه‌ها را بیچاره می‌کنند و آنها از حس مسابقه در می‌آورند! 🔻 (ج۱۲) - ۲ 🔸 دین فقط برای این نیامده که ما را از بدبختی نجات بدهد! دین آمده است ما را در جریان یک مسابقۀ بزرگ، به اوج برساند! یعنی فقط بحث نجات از بدبختی نیست! اصلاً خاصیت دین همین است که «در آن مسابقه هست» 🔸 قرآن می‌فرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ» مسابقه بگذارید برای خوبی‌ها! رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: «التَّقِيُّ سَابِقٌ إِلَى كُلِّ خَيْر» (اعلام‌الدین/۱۸۶) آدم متقی برای هر خیری مسابقه می‌گذارد! یعنی با هیچ خیری، حداقلی برخورد نمی‌کند! 🔸 حس مسابقه بگیرید! بچه‌ها و کودکان را ببینید که چه حسّ خوبی دارند؛ مدام می‌خواهند با هم مسابقه بگذارند. این حسّ قشنگ در وجود انسان هست ولی متاسفانه ما معمولاً این حسّ خودمان را سرکوب می‌کنیم! 🔸 بچه، همه‌اش می‌خواهد مسابقه بگذارد ولی ما می‌گوییم «بنشین سر جایت! خودت را جمع کن!» او هم یواشکی می‌رود با لپ‌تاپ و موبایل، در مسابقه‌ها و بازی‌های غیرواقعی در فضای مجازی و... شرکت می‌کند. درحالی‌که باید او را وارد مسابقه‌های جدّی زندگی‌اش کنیم. 🔸 کسی که برای نجات از بدبختی دارد می‌دود، با آن کسی که برای برنده‌شدن در یک مسابقه دارد می‌دود، حال کدامشان بهتر است؟ خُب، کسی که برای مسابقه می‌دود حالش بهتر است. اما متأسفانه مادرها گاهی بچه‌ها را بیچاره می‌کنند و از حس مسابقه در می‌آورند و می‌گویند: «اگر درس نخوانی، بدبخت می‌شوی!» 🔸 دین به ما می‌گوید «حس مسابقه بگیرید!» اما بعضی از اندیشمندان اخلاقی و آرامش‌دهندگان روانی می‌گویند: «حس مسابقه نگیرید! چون استرسِ بردن و ناراحتیِ باختن، شما را اذیت می‌کند!» 🔸 اگر بپرسید: «پس استرسِ بردن و باختن را چه‌کار کنیم؟» خدا می‌فرماید: «نگران نباش؛ من هستم؛ من کمکت می‌کنم! من اصلاً خوشم می‌آید بنده‌ام مسابقه بدهد و بخواهد برنده بشود، اگر هم شکست خوردی من برایت جبران می‌کنم...» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۷ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5477 @Panahian_ir
🔘 برای متقاعدشدن به ترک گناه، باید بپذیری که در یک جهان منظم و حساب‌شده زندگی می‌کنی 🔻 (ج۱۳) 🔸 انسان باید چند ویژگی داشته باشد تا برای پذیرش دین، آمادگی پیدا کند. علاوه بر منفعت‌طلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه بودن-که در جلسات قبل بیان شد- چهارمین ویژگی یا عاملی که موجب می‌شود نسبت به دین‌داری و ترک گناه، متقاعد بشویم، این است که بفهمیم در چه جهانی داریم زندگی می‌کنیم؟ 🔸 ما در یک جهان بسیار منظم، حساب‌شده و دارای عکس‌العمل، زندگی می‌کنیم. آثار بی‌نظمیِ ما در این جهان، کاملاً به خودِ ما برمی‌گردد و به ما لطمه می‌زند. لذا ما نمی‌توانیم با این جهانِ به‌شدت منظم، هماهنگ نباشیم. 🔸 جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطه‌های آن زندگی کرد؛ البته بعضی‌ها می‌خواهند این ضابطه‌ها را فراموش کنند تا راحت‌تر زندگی کنند! این روش درستی نیست و به انسان ضربه می‌زند. اما روش پیشنهادیِ دین، این است که راحتی را در عادت‌کردن به مراقبت و رعایت‌کردن‌ِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم. 🔸 اگر دین به ما دستوراتی می‌دهد-که وقتی انجام ندهیم اسمش می‌شود گناه- باید بدانیم منشأ این دستورات، نظم و حساب‌شده‌بودنِ عالم است! شما نمی‌توانی در این جهان، بدون نظم و برنامه زندگی کنی و الا به خودت ضربه خواهی زد. 🔸 کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود-که چالش اصلی دین هست- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حساب‌شده دارد زندگی می‌کند که عکس‌العمل رفتارهایش به او برمی‌گردد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۸ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5485 @Panahian_ir
🔘 اگر انسان خودش را تحت سلطۀ نظم عالم نبیند، طغیان می‌کند! 🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است 🔻 (ج۱۴) 🔸 ما در مسیر تربیتی‌مان برای بچه‌ها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکس‌العمل است و نتیجۀ بی‌نظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمی‌گردد. 🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسان‌ها نمی‌خورد، لذا خیلی‌ها سعی می‌کنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش می‌خواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد! 🔸 قرآن می‌فرماید: انسان تا خودش را مستغنی می‌بیند طغیان می‌کند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بین‌بردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است! 🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید! 🔸 توجه به «حرکت بی‌وقفه و بی‌رحمانۀ زمان» به‌عنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایه‌ای در تربیت نسل جوان محسوب می‌شود. 🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی می‌خواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهج‌البلاغه- می‌فرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییر‌ناپذیر! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۹ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5488 @Panahian_ir
🔘 نقطۀ رهایی انسان از محدودیت‌ها و رنج‌های دنیا کجاست؟ 🔘 انسان «راحتیِ مطلق» می‌خواهد؛ پس باید یک‌جایی باشد که این خواسته‌اش برآورده شود! 🔻 (ج۱۶) 🔸 دنیا پر از سختی‌ها و محدودیت‌هایی است که در اطراف ما به‌صورت یک حصار کشیده شده‌اند و دارند ما را به یک سمتی سوق می‌دهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد. 🔸 باوجودِ این‌همه محدودیت‌های دنیا برای انسانی که ذاتاً رهایی‌طلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا! 🔸 در عالم آخرت است که انسان رها می‌شود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا می‌کند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست! 🔸 امام(ره) می‌فرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را می‌طلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمی‌شود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرح‌چهل‌حدیث/۱۸۶) 🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همان‌طور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسان‌ها وجود دارد! 🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمی‌شوم. 🔸 یکی از پایه‌های معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. می‌دانید گناه کِی برای انسان تلخ می‌شود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آن‌وقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت می‌شوی و می‌گویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت می‌شوم...» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5490 @Panahian_ir
🔘 این سؤال، انسان را به‌سوی بالاترین هدف می‌برد: «بعدش چی؟» 🔻 (ج۱۷) - ۲ 🔸 هرکسی باید به این سؤال پاسخ بدهد: «وقتی به همۀ اهدافم رسیدم، بعدش چی؟ آخرش چی؟» انسان دنبال هدفی می‌گردد فراتر از اهداف مقدماتی و میانی در هر بخشِ زندگی‌اش؛ هدفی که هیچ‌وقت تمام نشود! 🔸 روح انسان به یک هدف برتر نیاز دارد؛ به «بالاترین هدف» که وقتی به آن فکر کرد، با قلبش آن را حسّ کند و آرامش پیدا کند و دیگر نگوید «بعدش چی!» این هدفِ بی‌نهایت هم چیزی غیر از خدا نمی‌تواند باشد. 🔸 کسی که اهل برنامه‌ریزی باشد، همین برنامه‌ریزی، در نهایت او را به خدا می‌رساند، چون وقتی اهدافش را می‌شمارد، دنبال عالی‌ترین هدف می‌گردد و می‌گوید: «بالاتر از این هدف، چه هدفی هست؟» کسی که منفعت‌طلب هم باشد، دنبال بالاترین منفعت می‌گردد و آخرش به خدا می‌رسد. 🔸 آدم اگر عاقبت‌اندیش باشد، آخرش به خدا می‌رسد، چون می‌گوید: «اگر یک‌مدتی-مثلاً یک‌میلیارد سال- در بهشت بودم و از نعمات بهشتی لذت بردم، بعدش چی؟ بعدش حوصله‌ام سر نمی‌رود و خسته نمی‌شوم؟!» 🔸 اگر عمیقاً به این سؤال فکر کنی، دنیا دیگر به چشمت نمی‌آید، حتی آخرت هم به چشمت نمی‌آید و می‌گویی: «یک هدفی را به من معرفی کن که تا ابد، رهایش نکنم و از آن سیر نشوم!» 🔸 آغاز توجه انسان به خدا آنجایی است که او را به‌عنوان بالاترین هدف در نظر می‌گیرد؛ هدفی که بعد از همه‌چیز می‌خواهد به آن برسد و فقط با رسیدن به خودِ او آرام می‌شود! 🔸 وقتی «ملاقات خدا» را عالی‌ترین هدف خودت قرار دادی، کم‌کم محبتش به دلت می‌افتد و یک کششِ بسیار قوی نسبت به او پیدا می‌کنی. وقتی این رابطۀ قوی شکل گرفت «گناه» می‌شود همان چیزی که انسان را از خدا دور می‌کند؛ لذا از گناه، بدت می‌آید. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5507 @Panahian_ir
🔘 کسی که یک‌شبه راهِ صدساله می‌رود، چه اتفاق خوبی در دلش می‌افتد؟ 🔘 آن اتفاق خوب «بیدارشدن حسّ پرستش» است! 🔻 (ج۱۸)- ۱ 🔸وقتی برترین هدف و بالاترین جایی که آدم می‌تواند به آن برسد و از آن لذت ببرد، خودِ خدا باشد، آدم یک شوریدگی و بیقراری خاصی نسبت به آن پیدا می‌کند و بعد، یک اتفاق خوب برایش می‌افتد و آن «بیدارشدن حسّ پرستش» است! 🔸آنهایی که یک‌شبه راه صدساله را طی می‌کنند یا کسانی که در یک لحظه منقلب و متحوّل می‌شوند هم یک‌دفعه‌ای همین حسّ در آنها بیدار می‌شود؛ اینکه «خدایا دوست دارم تو را بپرستم!» 🔸خداوند هم می‌خواهد حسّ پرستش و عبد‌بودن، در ما بیدار بشود و اصلاً هدف خلقت ما همین است «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» حس پرستش هم فقط این نیست که معتقد به خدا باشی، او را دوست‌داشته باشی و ستایش کنی! بلکه باید دنبال «فرمانِ خدا» باشی و اطاعتش کنی. 🔸اگر امام‌زمان‌(ع) هم می‌خواهند عدالت را برقرار کنند و جهانی پر از عدل و داد و آرامش و امنیت ایجاد کنند، برای بیدارشدن همین حسّ است که «خدایا، می‌خواهم بپرستمت، دوست دارم به من دستور بدهی و من اطاعت کنم!» 🔸ما هم اگر-در این مبحث- دنبال شکل‌گیری یک شخصیت متعادل برای انسان‌ها هستیم، برای بیدارشدن همین حسّ پرستش است؛ چون وقتی آن مقدمات پنج‌گانه-که جلسات قبل بیان شد- در شخصیت انسان فراهم بشود، این حسّ در انسان بیدار می‌شود. 🔸مثلاً چرا انسان باید اهل برنامه باشد؟ چون التزام به برنامه، یک‌مقدار هوا‌پرستی انسان را کنترل می‌کند و کم‌کم باعث می‌شود حسّ پرستش در او بیدار بشود. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5510 @Panahian_ir
🔘 بیایید جریانی فراتر از یک پویش در جهان راه بیندازیم برای «حس پرستش» 🔘 اگر حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و به آن افتخار کن؛ همین فریادت دل‌ها را بیدار می‌کند 🔻 (ج۱۸) - ۲ 🔸 حس پرستشِ حقیقتی، چیزی فراتر از اعتقاد به خدا، یا دوست‌داشتن و ستایش پروردگار است. حس پرستش یعنی «احساس نیاز به فرمان‌بردن از خدا» 🔸 بعضی‌ها پرچم نابودی فطرت را عَلم کرده‌‌ و علیه حسّ پرستش خودشان قیام کرده‌اند و می‌گویند «ما نمی‌خواهیم امر خدا را اطاعت کنیم!» 🔸 لازم است یک کسانی هم در جهان، پرچم پرستش و اطاعت از خدا را عَلم کنند و خودشان را عضو جریان یا حزبی به نام حزب پرستش یا عبودیت اعلام کنند؛ یعنی حزبِ کسانی که می‌خواهند مثل یک عبد، خدا را بپرستند و امر خدا را اجرا کنند و این را «نیازِ خود» می‌دانند. 🔸 باید در میان بشریت با صدای بلند بگوییم که ما پرستندگان خدا و اطاعت‌کنندگان از خدا هستیم و به آن افتخار می‌کنیم؛ همین فریادِ ما دل‌ها را بیدار می‌کند و در جهان، غوغا خواهد کرد، چون این حسّ پرستش، در همۀ انسان‌ها هست؛ فقط باید بیدار شود! 🔸 بیایید برای این حسّ خوب خودمان، یک پویش جهانی راه بیندازیم؛ انواع هشتگ‌‌ها را برایش درست کنیم و در اینترنت، داغش کنیم، برایش سرود بسازیم و کار فرهنگی انجام دهیم، تحت تأثیر آن، سبک زندگی تعریف کنیم و به‌خاطرش مدرسه تأسیس کنیم. 🔸 مردم لباسِ پاره را بد می‌دانند، اما بعضی‌ها در مقابل همین آداب هم عصیان می‌کنند؛ اینها عصیان‌گری علیه فرهنگ، سنت‌ها، وجدانیات و اخلاقیات انسان‌ها را باب می‌کنند. 🔸 شما هم در مقابل اینها، فرهنگ اطاعت از خدا را باب کنید و بگویید: ما مطیع خدا هستیم، ما نمی‌خواهیم فقط به خدا اعتقاد داشته باشیم یا فقط در هنگام نیاز، درِ خانۀ او برویم، ما دنبال فرمان او هستیم و می‌خواهیم به او چَشم بگوییم! 🔸 اگر غریزه و حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و بگو: «ای آدم شهوت‌ران، تو نسبت به شهوت‌رانی کشش داری، من هم دارم به یک کشش درونیِ خودم پاسخ می‌دهم، عشقِ من این است که خدا را بپرستم و او را اطاعت کنم....» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5510 @Panahian_ir
🔘 اگر حسّ فرمان‌بریِ تو با اطاعت از خدا ارضا نشد، به‌سمت طاغوت می‌رود 🔘 تاریخ نشان داد «هرکس از ولیّ خدا اطاعت نکرد، از عدوّ خدا اطاعت می‌کند» 🔻 (ج۱۹) - ۲ 🔸 گناه از کجا تولید می‌شود؟ از آنجایی که خدا شروع می‌کند به فرمان‌دادن! چرا خدا فرمان می‌دهد؟ برای اینکه حس فرمان‌بریِ من ارضا بشود و الا اگر این حسّ من با فرمان‌بری از خدا ارضا نشود، به سمت طاغوت خواهد رفت؛ انسان اساساً این‌گونه است! 🔸 انسان دوست دارد به یک قدرت وابسته باشد و از او حساب ببرد، دوست دارد سرسپردۀ او باشد و اطاعتش کند، دوست دارد به او نزدیک بشود تا احساس امنیت کند. حالا این قدرت را کجا باید گیر بیاورد؟ پیش خدا! 🔸 خدا می‌فرماید: اگر این اطاعت و فرمان‌بری را نسبت به من نداشته باشی، نسبت به طاغوت یا شیطان خواهی داشت درحالی‌که او دشمن توست! «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين» 🔸 تاریخ اسلام به ما نشان داده است که هرکسی از ولیّ خدا اطاعت نکند، از عدوّ خدا اطاعت می‌کند و حتی در راه دشمن خدا فداکاری می‌کند و جان می‌دهد و هیچ‌ پاداشی هم نمی‌گیرد! 🔸 طبق برخی از نقل‌ها، در جنگ صفین ۷۰هزار نفر پای رکاب معاویه در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند؛ یعنی پای ولایت طاغوت ایستادند و با ولیّ خدا جنگیدند و نفله شدند؛ خدا دارد زشتیِ این را به ما نشان می‌دهد. 🔸 خدا با عاشورا هم می‌خواست نتیجۀ بندگیِ طاغوت را به ما نشان بدهد، می‌خواست بگوید که اگر ولایت حسین(ع) را نپذیری، حتی اگر یزید را هم قبول نداشته باشی، اما جزء نوکرانِ یزید می‌شوی و در راهِ طاغوت، فداکاری می‌کنی و نفله می‌شوی! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5513 @Panahian_ir
🔘 خدا چگونه بنده‌پروری می‌کند؟ 🔘 غیرخدا چگونه بنده‌پروری می‌کنند؟ 🔻 (ج۲۰) 🔸 مسئله این نیست که بندۀ خدا بشویم یا نشویم! مسئله این است که «بندۀ خدا باشیم یا بندۀ غیرخدا»؛ چون اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیرخدا می‌شویم! 🔸 ببینید خدا چگونه بنده‌‌پروری می‌کند و غیرخدا چگونه بنده‌پروری می‌کنند؟ وقتی خدا به بنده‌هایش دستور می‌دهد و آنها اجرا نمی‌کنند، زود آنها را نمی‌زند! یا وقتی اجرا می‌کنند، زود تشویق نمی‌کند، بلکه حساب و کتاب را می‌گذارد برای روز قیامت! حالا ببینید این کار، چقدر بنده‌ها را بزرگوار بار می‌آورد! 🔸 خدا بندگان خود را فریب نمی‌دهد اما تبلیغات ابلیسی، پر از فریب است. شیطان می‌گوید: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» آنچه در دنیا هست، پیش انسان‌ها زیبا جلوه می‌دهم! خدا هم می‌توانست قرآن را طوری نازل کند که همه جذب شوند، اما جاذبه و دافعۀ قرآن، به‌گونه‌ای که به انسان تعادل می‌دهد، لذا برای اینکه جذب شیرینی‌های قرآن بشوی باید یک‌مقدار سعی کنی. 🔸 خدا به بندگان خود، قدرت و بزرگی می‌دهد؛ هرکسی بیشتر بنده‌اش می‌شود، قوی‌تر می‌شود و چشم و گوشش بیشتر باز می‌شود. خدا بنده‌های خود را ابرقدرت می‌کند؛ کمااینکه می‌بینید عرفا چه قدرت‌هایی پیدا می‌کنند! 🔸 ببینید غیرخدا، با بندگان خود چگونه برخورد می‌کنند! مثلاً ابلیس وقتی کسی را بندۀ خودش کرد، به او می‌گوید: من از تو بیزام! «إِنِّي بَريءٌ مِنْكَ» اما کسی که بندۀ خدا بشود، اگر گنهکار هم باشد و توبه کند، خدا می‌فرماید: من دوستش دارم، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ» 🔸 خدا می‌تواند خرابی‌های بنده‌اش را جبران کند ولی غیرخدا نمی‌توانند. خدا می‌فرماید: من می‌توانم سیئات را به حسنات تبدیل کنم، تو خراب کردی؛ من درستش می‌کنم! 🔸 خدا با بندگانش خیلی آقامنشانه برخورد می‌کند اما غیرخدا با بندگان خود برخورد غیرانسانی دارند؛ مثلاً آنها را شرطی بارمی‌آورند. کمااینکه وقتی یک حیوان را می‌خواهند شرطی کنند، به‌خاطر اجرای یک دستور، فوری به او پاداش می‌دهند و به‌خاطر یک خطا، فوری او را تنبیه می‌کنند! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۶ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5514 @Panahian_ir
🔘 فلسفۀ وجود پیغمبر این است که «فرمانده» باشد 🔘 تکلیف «فرمان‌بری از پیغمبر و امام» در زمان غیبت چه می‌شود؟ 🔻 (ج۲۱) - ۲ 🔸 فلسفۀ وجود پیغمبر چیست؟ آیا پیغمبر فقط برای این است که پِیک باشد و از خدا حرف بزند؟ معمولاً برداشت عمومی مردم-بدون اینکه بخواهند عمیقاً فکر کنند- این است که «پیغمبر یعنی کسی که فقط پیام خدا را به ما می‌رساند!» اما این تلقی اشتباه است. 🔸 موضوع محوری دین «فرمان» است و فلسفۀ وجود پیغمبر هم طبق آیۀ قرآن، این است که فرمانده باشد «ما أرسَلنا مِن رسولٍ إلّا لِیُطاعَ بإذن الله» خدا پیغمبر را نفرستاده که ما فقط از او خوشمان بیاید! بحث این نیست که پیامبر و امام، چقدر فضائل دارند، بحث سرِ فرمان‌بری از ایشان است! 🔸 حالا وقتی امام زمان غائب است، فرمانده کیست؟ آیا دین تغییر می‌کند؟ دین که محورش فرمان بود؛ بحث فرمان پیامبر و امام، در زمان غیبت چه می‌شود؟ وقتی که پیغمبر و امام، غائب هستند آیا این قسمت از دین (موضوع اطاعت از پیامبر و امام) تعطیل می‌شود؟! 🔸 بعضی‌ها دنبال روایت برای ولایت‌فقیه می‌گردند! به آنها می‌گوییم: شما فکر کنید به اینکه تکلیف بحث فرمان‌بری از امام، در زمان غیبت چه می‌شود؟ وقتی پیغمبر نیست و امام پشت پردۀ غیبت است، چه کسی باید دستور بدهد؟ اطاعت از چه کسی در اینجا واجب می‌شود؟ 🔸 کلاً در قرآن، دستور جهاد آمده است؛ اما در یک زمان خاص و حساس، چه کسی باید دستور بدهد که «الان باید به میدان جنگ بروید»؟ در غیاب امام، طبیعتاً باید کسی باشد که این دستورها را به ما بدهد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۸ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5519 @Panahian_ir
🔘 اطاعت از ولیّ خدا نشان‌دهندۀ صداقت ما در اطاعت از خداست 🔘 بعضی‌ها به اطاعت از رسول که می‌رسند معلوم می‌شود حقیقتاً خدا را اطاعت نمی‌کردند! 🔻 (ج۲۲)-۱ 🔸 وقتی اطاعت از خدا را پذیرفتیم، وارد مرحلۀ بعد می‌شویم که مسئلۀ اصلی نزاع انبیاء الهی با کافران است! در این مرحله، خداوند ما را به اطاعت از رسول و اولی‌الامر، ارجاع می‌دهد. 🔸 خدا می‌فرماید: اگر می‌خواهید حقیقتاً از من اطاعت کنید و این در عمق جان‌تان بنشیند، حالا به‌طور غیرمستقیم هم از من اطاعت کنید؛ یعنی از ولیّ من هم اطاعت کنید! 🔸 وقتی فرمان خدا را اطاعت می‌کنی هنوز معلوم نیست که حقیقتِ اطاعت و بندگی اتفاق افتاده است یا نه؟! باید با تمام وجودت به خدا «چَشم» گفته باشی و اطاعت کنی! آن «اخلاص در عبادت و اطاعت» که می‌گویند، همین است. 🔸 بعضی‌ها از خدا اطاعت می‌کنند اما وقتی به اطاعت از رسول و ولیّ خدا می‌رسند، کم می‌آورند و پس می‌زنند؛ چون نفس خودشان را پاکیزه نکرده‌اند. وقتی خدا دستور می‌دهد «از ولیّ من هم اطاعت کن» می‌گویند «خدایا اصلاً تو را هم نمی‌خواهم!» معلوم می‌شود که اینها حقیقتاً خدا را اطاعت نمی‌کردند. 🔸 خدا اطاعت از رسول را برای چه گذاشته است؟ اول برای اینکه ما در جریان اطاعت، خیلی عمیق و خالص بشویم؛ چون مقولۀ اطاعت و فرمان‌پذیری مقولۀ بسیار عمیقی در وجود انسان است. 🔸 دوم برای اینکه انسان موجود پیچیده‌ای است و باید معلوم شود که در اطاعت از خدا مکر نکرده و خودش را فریب نداده است! یعنی این‌طور نباشد که فعلاً خودش را به اطاعت از خدا ملزم کرده باشد تا ببیند کِی می‌تواند از دست خدا فرار کند! 🔸 اطاعت از رسول و اطاعت از ولیّ خدا، تحکیم‌کننده و تثبیت‌کننده برای اطاعت از خداست و نشان‌دهندۀ صداقتِ اطاعت از خداست، اطاعت از ولیّ خدا بالابرنده و عمق‌دهندۀ اطاعت از خداست. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۹ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5523 @Panahian_ir
🔘 معصیتِ رسول و ولیّ‌خدا، مجازاتش بدتر از معصیت خداست! 🔘 اینکه «فرمان چه کسی را می‌پذیری؟» اصل دین است 🔻 (ج۲۲)- ۲ 🔸 اگر رسول‌خدا یا ولیّ خدا را معصیت کنی در واقع خدا را معصیت کرده‌ای، اما مجازاتش بدتر از آن وقتی است که خودِ خدا را معصیت می‌کنی! بلاهایی که به‌خاطر معصیت رسول و معصیت ولیّ خدا نازل می‌شود، بدترین بلاهاست. 🔸 وقتی خدا را معصیت کنی، خدا که اذیت نمی‌شود! «لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ» (نهج‌البلاغه/خطبه ۱۹۳) اما وقتی رسول خدا را اذیت کنی چه می‌شود؟ رعایت‌نکردن حق ولیّ خدا را چطور می‌خواهی جواب بدهی؟! 🔸 فکر کنید اگر امام‌زمان‌(ع) بیاید و صریحاً فرمانی بدهد و یک‌وقت ما تحمل نکنیم و نافرمانی کنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد! یکی از دلائل پشت پردۀ غیبت باقی‌ماندن امام‌زمان(ع) همین عدم طاقت ما در فرمان‌پذیری است! 🔸 عصیان رسول یعنی «نافرمانی از کسی که خدا برتریِ او را برای ما تشخیص داده است» از بس ما دربارۀ «عصیان رسول» صحبت نکرده‌ایم و فقط دربارۀ عصیان خدا حرف زده‌ایم، کم‌کم این بخش‌های دین دارد از یادمان می‌رود! 🔸 آموزش دین باید به‌گونه‌ای باشد که وقتی اصول دین را به بچه یاد دادیم، بلافاصله بگوید: «الان که پیامبر نیست و امام پشت پردۀ غیبت است، فرمان چه کسی را باید اطاعت کنیم تا بشود حقیقت دین؟» یعنی برایش جابیفتد اینکه «فرمان چه کسی را می‌پذیری؟» اصل دین است. 🔸 فرموده‌اند «لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» در دین به هیچ چیزی دستور داده نشده است، مثل ولایت! این بحثِ تعارفی نیست؛ بلکه به حقیقت دین برمی‌گردد! 🔸 اینکه ما دستورات خدا را-مثل نماز، روزه و حرام و حلال‌های الهی- مراعات می‌کنیم، مهم‌ترین فائده‌اش این است که وقتی نوبت به فرمان ولیّ خدا رسید، آنجا فرمان‌پذیر باشیم و جا نزنیم و برسیم به اینجا که «ما آماده‌ایم فرمان ولیّ خدا را بپذیریم» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۹ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5523 @Panahian_ir
🔘 این سه مرحله را باید بگذرانیم تا گناه و نافرمانیِ خدا برای ما حرمت پیدا کند: 🔻 (ج۲۳)- ۱ 🔸 اگر موضوع معصیتِ خدا و «گناه نکردن» برای مؤمنین، خیلی مهم و محوری تلقی می‌شود، باید بدانیم که این مسئله به‌مرور اتفاق می‌افتد؛ یعنی آدم‌ها از همان روز اول، نمی‌توانند نسبت به این موضوع، حساس بشوند. 🔸 سه مرحله را باید بگذرانیم تا گناه و نافرمانیِ خدا برایمان حرمت پیدا کند: 📌 مرحلۀ اول این است که دنبال منافع حداکثری خودمان باشیم و بفهمیم که گناه‌نکردن و اجرای دستور خدا به نفع خودمان است. 📌 مرحلۀ دوم اینکه بفهمیم اگر خدا به ما دستور داده و برایش بهشت و جهنم گذاشته، به‌خاطر محبت و عشق خدا نسبت به ما بندگان است؛ چون خدا نمی‌خواهد بندگانش ضرر کنند. 🔸 دو مرحلۀ فوق؛ یعنی «علاقۀ به منفعت» به‌اضافه «علاقۀ به محبوبیت و احساس امنیت پیش خدایی که دوستمان دارد» انسان را وادار می‌کند به اینکه فرمان‌های خدا را گوش کند. 📌 مرحلۀ سوم این است که وقتی از خدا فرمان ببریم، کم‌کم حرمت خدا در دلمان می‌نشیند و خوف از مقامش پیدا می‌کنیم و از او حساب می‌بریم. آن‌وقت اگر معصیت کنیم، جدا از اینکه می‌دانیم به ضرر خودمان عمل کرده‌ایم، از خودِ خدا حیا می‌کنیم و خجالت‌زده‌اش می‌شویم، چون احساس می‌کنیم حرمتش را شکسته‌ایم. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۰ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5531 @Panahian_ir
🔘 اگر می‌خواهی عاشق خدا بشوی، راهش حرف گوش‌کردن از خداست! 🔘 اطاعت از خدا، کم‌کم ابهت و محبتِ خدا را به دلت می‌اندازد 🔻 (ج۲۳)-۲ 🔸 در محیط‌های نظامی، معمولاً اطاعت‌کردن از فرمانده، یک ابهت و حرمتی از فرمانده به دل انسان می‌اندازد به‌حدی که نیروی تحت امر، کم‌کم عاشق فرمانده‌ می‌شود و حتی حاضر است به‌خاطر او از جان خودش بگذرد! 🔸 «قدرتمندی» اگر معقول باشد، انسان آن را می‌پذیرد و بعد کم‌کم به منبع قدرت علاقه‌مند می‌شود. حالا این منبع قدرت اگر پروردگار باشد چه می‌شود؟ یقیناً عشق عجیبی نسبت به خدا پدید می‌آید. 🔸 اگر مدتی دستور خدا را گوش کنیم، کم‌کم ابهت خدا به‌عنوان یک «فرماندۀ قدرتمند» در دلِ ما می‌نشیند و عاشق او هم می‌شویم. 🔸 اگر کسی می‌خواهد عاشق خدا بشود راهش حرف گوش‌کردن از خداست، راهش این است که وقتی گناه کرد، از خدا به‌خاطر اینکه نافرمانی‌اش را کرده، خیلی عذرخواهی کند. 🔸 پیامبر(ص) می‌فرماید: نبین چه گناه کوچکی انجام دادی، ببین چه خدای بزرگی را نافرمانی کردی! (امالی‌طوسی/۵۲۸) اینجاست که «حرمت امر خدا» برای انسان مهم‌تر از کسب منفعت یا دفع ضررِ ناشی از گناه می‌شود. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۰ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5531 @Panahian_ir
🔘 چه چیزی اطاعت از ولیّ خدا را برای انسان سخت می‌کند؟ 🔘 چه چیزی اطاعت از ولیّ خدا را برای ما آسان می‌کند؟ 🔻 (ج۲۴)- ۱ 🔸وقتی پذیرفتیم که از خدا اطاعت کنیم و گناه و معصیت خدا را انجام ندهیم؛ این تازه اول ماجراست! مرحلۀ بعدی-که سخت‌تر است- مفهوم اطاعت و معصیتِ رسول و ولیّ خداست؛ یعنی باید مواظب باشیم، رسول و ولیّ خدا و امام جامعه را معصیت نکنیم. 🔸پذیرفتنِ این مرحله را چه چیزی برای انسان سخت می‌کند؟ چه چیزی اطاعت از رسول و امام را، سخت می‌کند؟ تکبر و حسادت و رذالتِ انسان! طبق آیات قرآن، مشکل خیلی‌ها این بود که «آیا ما از یک آدمی مثل خودمان تبعیت کنیم؟!» 🔸وقتی دین برای آدم جا افتاد «فرمان‌پذیر» می‌شود؛ یعنی جایگاه فرمان و دستور را متوجه می‌شود و بعد، فرمان خدا را می‌پذیرد و نوبت به فرمان ولیّ خدا می‌رسد. اما انسان با غرور و تکبرِ خودش چه‌کار کند؟! 🔸اول به‌دلیل هوا‌پرستی‌اش، نمی‌توانست با دستور، کنار بیاید و فرمان‌پذیر باشد اما بعد، کم‌کم می‌پذیرد که هوا‌پرستی‌اش را کنار بگذارد و در محدودۀ فرمان خدا، دنبال لذت‌های خودش برود و در آن محدوده، زندگی کند. 🔸حالا تکبرش را چه‌کار کند؟ حالا با حسادت خودش چه‌کار کند؟ هردویِ اینها را باید تحت فرمان ولیّ خدا، ذبح کند و اصلِ این مسئله را بپذیرد که «ولیّ خدا بر ما برتری و فرماندهی دارد» 🔸 اما چه چیزی پذیرش اطاعت از ولیّ خدا را سهل می‌کند؟ خوبی و مهربانیِ ولیّ خدا و دلسوزی او نسبت به ما! اینکه اهل‌بیت(ع) ما را دوست دارند و اینکه برای ما فداکاری کردند و مظلوم واقع شدند، کار را برای ما سهل می‌کند؛ نمونه‌اش امام‌حسین(ع) است... 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5532 @Panahian_ir
🔘 بعد از این مرحله، دین‌داری خیلی آسان می‌شود! 🔻 (ج۲۴)- ۲ 🔸 دین، آدم را می‌رساند به اینجا که «از چه کسی باید تبعیت کنی؟» مرحلۀ اول، اطاعت از خداست و مراقبت از اینکه مبادا خدا را معصیت کنی. مرحلۀ دوم هم اطاعت از رسول و ولیّ خداست و مراقبت از اینکه مبادا ایشان را نافرمانی کنی. 🔸 بعضی‌ها همان مرحلۀ اول را هم نمی‌پذیرند و می‌گویند: ما اگر همین‌جا جلوی مفهوم اطاعت و معصیتِ خدا نایستیم، بعداً ما را می‌کشانند به مرحلۀ دوم که سخت‌تر است؛ یعنی باید مواظب باشیم، ولیّ خدا و امام جامعه را هم معصیت نکنیم! 🔸 حالا اگر کسی مرحلۀ دوم را هم قبول کرد؛ یعنی برتریِ رسول و ولیّ خدا را پذیرفت و بنای خود را بر اطاعت از ایشان گذاشت، همین‌که این را پذیرفت؛ بقیۀ مسیر، دیگر مثل آب‌خوردن، برایش آسان است! 🔸 این‌قدر پذیرشِ این حقیقت، ارزش دارد که بعدش: اولاً خدا کمک می‌کند و بقیۀ مسیر دین را برایش آسان می‌کند. دوم اینکه اگر گناه کند خدا به‌آسانی او را می‌بخشد، سوم اینکه نمی‌گذارد گناه کند، بلکه او را می‌کشاند و راهش را به‌سمت خوبی‌ها تغییر می‌دهد، فقط به‌خاطر اینکه همین مرحلۀ مهم را پذیرفت؛ اینکه «دین من، اطاعت از رسول و ولیّ خداست» 🔸 کسی که این حقیقت را پذیرفته، وقتی گناه می‌کند و معصیت خدا یا معصیت ولیّ خدا را انجام می‌دهد، اگر عذرخواهی کند، خیلی راحت عذرخواهی او را می‌پذیرند. از اینجا به‌بعد است که می‌شود گفت: واقعاً دین آسان است «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5532 @Panahian_ir
🔘 بعد از این مرحله، دین‌داری خیلی آسان می‌شود! 🔻 (ج۲۴)- ۲ 🔸 دین، آدم را می‌رساند به اینجا که «از چه کسی باید تبعیت کنی؟» مرحلۀ اول، اطاعت از خداست و مراقبت از اینکه مبادا خدا را معصیت کنی. مرحلۀ دوم هم اطاعت از رسول و ولیّ خداست و مراقبت از اینکه مبادا ایشان را نافرمانی کنی. 🔸 بعضی‌ها همان مرحلۀ اول را هم نمی‌پذیرند و می‌گویند: ما اگر همین‌جا جلوی مفهوم اطاعت و معصیتِ خدا نایستیم، بعداً ما را می‌کشانند به مرحلۀ دوم که سخت‌تر است؛ یعنی باید مواظب باشیم، ولیّ خدا و امام جامعه را هم معصیت نکنیم! 🔸 حالا اگر کسی مرحلۀ دوم را هم قبول کرد؛ یعنی برتریِ رسول و ولیّ خدا را پذیرفت و بنای خود را بر اطاعت از ایشان گذاشت، همین‌که این را پذیرفت؛ بقیۀ مسیر، دیگر مثل آب‌خوردن، برایش آسان است! 🔸 این‌قدر پذیرشِ این حقیقت، ارزش دارد که بعدش: اولاً خدا کمک می‌کند و بقیۀ مسیر دین را برایش آسان می‌کند. دوم اینکه اگر گناه کند خدا به‌آسانی او را می‌بخشد، سوم اینکه نمی‌گذارد گناه کند، بلکه او را می‌کشاند و راهش را به‌سمت خوبی‌ها تغییر می‌دهد، فقط به‌خاطر اینکه همین مرحلۀ مهم را پذیرفت؛ اینکه «دین من، اطاعت از رسول و ولیّ خداست» 🔸 کسی که این حقیقت را پذیرفته، وقتی گناه می‌کند و معصیت خدا یا معصیت ولیّ خدا را انجام می‌دهد، اگر عذرخواهی کند، خیلی راحت عذرخواهی او را می‌پذیرند. از اینجا به‌بعد است که می‌شود گفت: واقعاً دین آسان است «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5532 @Panahian_ir
🔘 شرایط گناه، تصادفی پیش نمی‌آید؛ خدا آن را طراحی می‌کند! 🔘 خدا شرایط گناه را بی‌رحمانه برای ما پدید نمی‌آورد! 🔻 (ج۲۵)- ۱ 🔸 برای اینکه خودمان را از گناه حفظ کنیم، باید بدانیم که شرایط گناه و خطا، به‌صورت تصادفی برای ما پیش نمی‌آید، بلکه تقدیری پیش می‌آید! پدید آمدنِ این شرایط، بی‌ربط با حال و روز آدم‌ها نیست بلکه کاملاً مرتبط با ظرفیتِ آدم‌هاست! 🔸 شرایطی که ما در آن شرایط گناه می‌کنیم، شرایطی است که خدا برای امتحان ما طراحی می‌کند و این شرایط-از نظر روحی و فکری و...- با ما تناسب دارد. 🔸 دربارۀ زمینه‌ها و شرایط گناه باید بدانیم که خداوند این شرایط را اولاً بر اساس ظرفیت‌های ما پیش می‌آورد؛ یعنی این‌طور نیست که خدا ما را در شرایطی قرار بدهد که نتوانیم از عهدۀ آن بر بیاییم! 🔸 دوم اینکه خدا معمولاً ما را در شرایطی قرار نمی‌دهد که خطای نابودکننده انجام دهیم! یعنی خدا تا یک‌حدّی به بندگان خودش اجازۀ خطا و گناه می‌دهد؛ از یک‌جایی به بعد، برای خیلی از بندگانش، امکان خطا نمی‌گذارد تا مبادا گناهانی انجام دهند که نابودکننده است. 🔸 سوم اینکه خدا شرایط گناه را بی‌رحمانه پدید نمی‌آورد! خدا در پدیدآوردنِ شرایط خطا و گناه برای انسان، بسیار مهربان برخورد می‌کند. مثلاً خدا گاهی برنامۀ ما را طوری به‌هم می‌ریزد که در صحنۀ گناه قرار نگیریم چون می‌داند که ما نمی‌توانیم در مقابل آن گناه مقاومت کنیم. 🔸 حالا ما چه‌کار کنیم که خدا مهربان‌تر برخورد کند؟ آن وقت‌هایی که فرصت عبادت، زیارت و استغفار داریم، کم نگذاریم، آن‌وقت‌هایی که فرصت خوبی‌کردن داریم، کم نگذاریم. در این‌صورت خدا شرایط را برای خطاکردنِ ما کمتر می‌کند، به ما هوشیاری می‌دهد و نمی‌گذارد هر خطایی را انجام دهیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5534 @Panahian_ir
🔘 گاهی از خدا چیزی می‌خواهیم که نمی‌توانیم از عهدۀ امتحانش بر بیاییم! 🔻 (ج۲۵)- ۲ 🔸 گاهی ما یک چیزی را از خدا می‌خواهیم و یک شرایطی را از خدا طلب می‌کنیم که برایمان خوب نیست یا به مصلحت ما نیست، اما این‌قدر اصرار می‌کنیم که خدا به ما می‌دهد. 🔸 وقتی خدا آن را به ما داد، می‌بینیم که شرایط ما برای گناه‌نکردن، خیلی سخت شده؛ یعنی در فضایی قرار گرفته‌ایم که نمی‌توانیم از عهدۀ امتحاناتِ آن فضا، بر بیاییم. می‌گوییم: خدایا چرا این‌طوری شد؟ می‌فرماید: خودت خواستی و اصرار کردی! 🔸 مثل اهل‌بیت(ع) دعا کنیم: خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم مستغنی کن «أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي» البته خودمان هم باید فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم اما از خدا بخواهیم که برای ما تدبیر کند. 🔸 گاهی ممکن است برخی از مشکلات، ما را بی‌تاب کند و از خدا بخواهیم این مشکلات برطرف بشود، اما غیر از این موارد، برخی از شرایطی را که فکر می‌کنیم برایمان خوب است، به‌زور می‌خواهیم از خدا بگیریم! 🔸 برخی از خواسته‌هایمان را چون به مصلحت ما نیست، خدا به ما نمی‌دهد، اما در برخی موارد هم خدا به‌خاطر اصرار خودمان به ما می‌دهد، آن‌وقت در شرایطی قرار می‌گیریم که می‌بینیم امتحاناتش سخت است و از عهدۀ آن بر نمی‌آییم و دچار خطا و گناه می‌شویم. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5534 @Panahian_ir
🔘 در چه صورتی خدا ما را در شرایط سختِ گناه قرار می‌دهد؟ 🔘 دو اقدام کلیدی برای اینکه شرایط سختِ گناه، برایمان پیش نیاید: 🔻 (ج۲۵)- ۳ 🔸 معمولاً خدا به بندگانش سهل می‌گیرد و شرایط امتحان و گناه را خیلی سخت نمی‌کند، تا آنها زمین نخورند و دچار گناه نشوند؛ مگر در چند مورد: 🔸 یکی اینکه انسان یک بدی‌هایی را در دلش پنهان کرده باشد و بیماردل باشد، مثلاً یک نفاقی در دلش باشد یا غرق در حب مقام و شهوات باشد و... اینها باعث می‌شود انسان در شرایط سخت گناه قرار بگیرد. 🔸 مورد بعدی، به‌خاطر عُجب انسان است. خدا برخی آدم‌های خوب را در شرایط سختِ گناه قرار می‌دهد، چون اینها اگر خطا نکنند، دچار عُجب و غرور می‌شوند و تواضعشان از بین می‌رود. طبق روایت، گناه برای مؤمن بهتر از عُجب است و گرنه خدا نمی‌گذاشت هیچ مؤمنی، گناه کند. (کافی/۲/۳۱۳) 🔸 دو اقدام کلیدی وجود دارد برای اینکه شرایط سختِ گناه، برایمان پیش نیاید و با شرایط آسان، از گناهان عبور کنیم: یکی اینکه در دل‌مان هیچ بدیِ اساسی و عمده‌ای نگذاریم باقی بماند. دوم اینکه مراقب باشیم دچار عُجب نشویم. 🔸 برای اینکه بدیِ اساسی در دلتان نباشد، دلتان را با اولیاء خدا صاف کنید، خدا نسبت به اولیاء خودش خیلی حساس است؛ اگر می‌خواهی تهِ دلت صاف و پاک باشد، اولیاء خدا و اهل‌بیت(ع) را خیلی دوست داشته باش. 🔸 پلیدی‌های پنهان خود را با محبت و خدمت به اهل‌بیت(ع) از بین ببرید؛ همچنین با محبت و خدمت به دوستان اهل‌بیت(ع) و با دشمنی‌کردن با دشمنان اهل‌بیت(ع). 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5534 @Panahian_ir
🔘 خدا چه کسانی را از گناه حفظ می‌کند؟ 🔻 (ج۲۶)-۲ (پایانی) 🔸 کسی که اهل برنامه باشد، وقتی برنامه‌اش به‌هم می‌ریزد یا خلاف برنامه عمل می‌کند، به‌لحاظ روحی به‌هم می‌ریزد. کسی که اهل‌منفعت‌طلبی و رسیدن به منافع عالی باشد، وقتی خلاف منافع عالیِ خودش عمل می‌کند، به‌لحاظ روحی به‌هم می‌ریزد. 🔸 همچنین کسی که به‌عنوان «عبد» فرمان خدا را اطاعت کرده و کم‌کم یک رابطه و عُلقه‌ای بین او و خدا پدید آمده، وقتی خطا می‌کند و فرمان خدا را اجرا نمی‌کند، یک به‌هم‌ریختگی، دل‌شکستگی و انکساری پیدا می‌کند که این وضعیت را آدم‌های معمولی که به‌‌خدا معتقدند، در اثر نافرمانی خدا پیدا نمی‌کنند. 🔸 کسی که رابطه‌اش با خدا، رابطۀ عبد و مولا باشد، وقتی دچار خطا و گناه می‌شود، از نظر روحی واقعاً به‌هم می‌ریزد؛ چون فرمان خدا پیش او خیلی حرمت دارد. این احساس گنهکاری و شرمندگیِ عبد پیش مولا، فقط در اثر اطاعت از فرمان خدا و فرمان ولیّ خدا پدید می‌آید. 🔸 وقتی یک مؤمن-به‌دلایل فوق- در اثر گناه و خطا، خیلی دچار به‌هم‌ریختگیِ روحی شود، خدا مراقبت می‌کند که این بنده‌اش گناه نکند چون می‌داند که او واقعاً به‌هم می‌ریزد. طبق روایت، خدا وقتی ببیند که بنده‌اش دوست دارد گناه نکند و نیِتش این است، او را در حدّ عصمت، از گناه محافظت می‌کند. (اعلام‌الدین/ص۳۰۱) 🔸 این بندگان خدا، شادی‌شان به این است که خطا نکنند؛ اینها خودشان را لبۀ پرتگاه جهنم می‌بینند لذا حسِ پرهیز از گناه در اینها خیلی شدید است و مراقب هستند که وضع روحی‌شان در اثر گناه و نافرمانی خدا به‌هم نریزد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۳ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5540 @Panahian_ir