eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
138 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
•❄️• ســــــــــلام فرشتہ هاے زمینے 😍👋 حالتون چطـــــوࢪه ؟ الهے کہ همیشه خوب و خوش و سرزنده و پرانرژے باشید 😎💪 امروز روز حضرت زهرا و مولاعلے ؏ هستش ازشون بخواه یہ عنایت مشتے بهت بکنن❤️ ببین ازمن بہ شما نصیحت 😌 کارها و چیزهایی کہ فایده ای برات نداره رو ولشون کن ...🎈 فقط دنبال انجام کارهایی برو کہ به لحظه ها و وقت و عمرت برکت مےده 🍃 عمࢪمون داره مثل برق و بادمےگذره حداقل بہ کارهای خوب بگذره حداقل با کارهایی بگذره کہ بہ چشم خدا میاد😍 خدا از کارهامون عکس بگیره بگہ ببینید چہ کرده بنده خوشگلہ من❤️ راستے ...یہ نکتہ😎 خدا از بحث هاے بیهوده و الکے هم خوشش نمیادا (سوره بقره ۱۴۸ ) 😍👋 👊 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱✨ سَيِّـــدِى مَـــنْ لِى ؟ وَ مَنْ يَرْحَمُنِى إِنْ لَمْ تَــرْحَمْنِى؟ ای آقای من، که را دارم و چه کسی بر من رحم می‌ کند ، اگر تو به من نکنی... •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠چند پیشنهاد ساده 🔅برای آشنا کردن دختران خردسال با حجاب، از شیوه‌های مهربانانه، غیر مستقیم، و غیرتحکّمی استفاده نمایید •° @bayenatihaツ
🔹استاد قرائتی میگوید: ✍🏽: اگر بچه خلافى كرد عذرش را قبول كن ولو دروغ بگوید. آقا تو پول از توى جیب من برداشتى؟ بچه مى گوید: نه... خوب بیا توى جیبت را بگردم!!  -بچه تا مى گوید نه، دیگر ولش كن. تحقیق نكن كه بچه دزد مى شود. اگر دروغ مى گوید، شتر دیدى ندیدى. خودت را به تغافل بزن و عذر بچه را بخواه؛ حتى [اگر] یقین دارى كه دروغ مى گوید. •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍بازی توپ جمع کردن🎾 🙌تقویت حرکات ظریف 🤓دقت توجه و تمرکز 🤩هیجان و هدف 🧠تقویت و عملکرد مغز 👀هماهنگی چشمها ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱چالش اربعین با بچه‌ها؛ روز اول🌱 🔸تو این گرما سفر اربعین با بچه اصلا درسته؟🤔 •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
∑🌙∑ ≈ ‏گاهی یه "معلومه طو کجائی؟" امید به زندگی میده...😍❤️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبت بخیر مھربونم😌 الهی این شبها شبهاے سفر باشه و حال خوب اربعینے ... •° @bayenatiha
روشـــツــنی خونه [🌙]
∑🌙∑ #بہ‌طعم‌انرژے≈ ‏گاهی یه "معلومه طو کجائی؟" امید به زندگی میده...😍❤️ ــــــــــــــــــــــــ
🌙∑ نـاهار فردا چے باشه😌 یہ خانوم خونہ و منظم از شب قبل برنامه غذایی فردا رو مےچینہ تا اگہ کم و کسر داره سریع آماده اش ڪنه فردا یہ غذاے خوشمزه ولے تیلیتے بذار 😋 مثل انوا؏ آش ها آبگوشت و دیزی تاس کباب اشڪنه کالجوش و... پاشو بریم سراغ محتویات فریزر و یخچال 😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
∑🌙∑ #بہ‌طعم‌انرژے≈ ‏گاهی یه "معلومه طو کجائی؟" امید به زندگی میده...😍❤️ ــــــــــــــــــــــــ
🌙∑ یہ حس خوب امشب یہ ڪار قشنگ واسه خودت انجام بده یہ ماسک طبیعے درست ڪن ماست سدر و ماست نشاسته و ماست خیار 🥒 عسڵ 🍯 و... و حال خوب رو به پوستت هدیه بده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
∑🌙∑ #بہ‌طعم‌انرژے≈ ‏گاهی یه "معلومه طو کجائی؟" امید به زندگی میده...😍❤️ ــــــــــــــــــــــــ
🌙∑ سبڪ زندگے فرمانده یڪی از توصیه های حضرت اقا مطالعه است قبل از خواب مطالعه یادت نره ها مخصوصا خانوادگے و همراه با بچه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم یک دانه لوبیا مورموری همراه دوستانش به دشت می‌رفت و آواز می‌خواند:«من مورچه‌ای پرزورم، از تنبلی به دورم، هرچی دونه درشته، به راحتی تو مُشته» به دشت که رسیدند به دانه‌ها نگاه کرد. مورچه‌ها تند تند دانه‌ها را برمی‌داشتند و به طرف لانه می‌بردند. مورموری دوست کوچکش ریزه‌میزه را دید. جلو رفت و پرسید:«می‌خواهی این دانه‌ی کوچک را ببری؟» و سر تکان داد. ریزه‌میزه شاخکش را جنباند و گفت:«هرچه دانه سبک‌تر باشد سرعتم بیشتر می‌شود اینطوری تعداد بیشتری دانه به لانه می‌برم» و دانه را برداشت و با سرعت دور شد. وقتی ریزه‌میزه برگشت تا دانه‌ی دیگری بردارد مورموری هنوز دانه‌ای انتخاب نکرده بود. ریزه‌میزه دست تکان داد و گفت:«کمی جلوتر دانه‌های نخود و لوبیا روی زمین ریخته می‌توانی آن‌ها را برداری؟» مورموری سینه‌اش را جلو داد. گفت:«بله که می‌توانم» و به طرف دانه‌های لوبیا و نخود رفت. یک لوبیای درشت و سنگین را دید. جلو دوید و با یک حرکت دانه‌ی لوبیا را بلند کرد. دور سرش چرخاند و خندید. به طرف لانه رفت. جلوی لانه که رسید ایستاد. دانه‌ی لوبیا از سوراخ کوچک لانه داخل نمی‌رفت. چند قدم عقب رفت و با سرعت به طرف لانه دوید اما باز هم دانه‌ی لوبیا از سوراخ ریز لانه داخل نرفت که نرفت. ریزه‌میزه از راه رسید. دانه‌ی کوچک گندم را روی زمین گذاشت. جلو آمد و گفت:«همه چیز به زور بازو نیست دوست من!» مورموری لب‌هایش را جمع کرد. دانه‌ی لوبیا را روی زمین گذاشت و گفت:«لوبیا پهن است هرکاری می‌کنم داخل لانه نمی‌رود» ریزه‌میزه لبخند زد و گفت:«کاری ندارد فقط دانه را بچرخان اینطوری به راحتی می‌توانی دانه را به لانه ببری» مورموری خندید و گفت:«از این به بعد از عقلم بیشتر از زور بازویم استفاده می‌کنم»