eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» از زبان شاعرش، حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان) : مادرم در آخرین لحظاتی که خدمت شان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم علیهم‌السلام را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من فوری دکتر را مطلع کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ ایشان گفت آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت امام رضا علیه‌السلام را زیارت کنم. این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند. با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت امام رضا علیه‌السلام بود یا شهادت ایشان که حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. هرچه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من ! و شعر تا «تخلص» رسید. وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌تواست برود. خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...: شعر کامل به شرح زیر است: "آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده ای گل بی‌خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کهرباست شوق و سبک خیزی کاهم بده تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان‌سوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین منند بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی جمله حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده..." @mamanogolpooneha
❣مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت. 🌺ما وقتی بچه بودیم، همه می نشستیم و مادرم میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچه‌ها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیه‌هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. 🌼من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن. بعضی از شعرهای حافظ که هنوز - بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی - یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است: سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند 🌹غرض؛ خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم - البته مثل همه مادران - دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 😍 @mamanogolpooneha💕
🍇زمانی برای خودتان داشته باشید؛ جارو کردن، شستن ظرف‌ها، غذا دادن به بچه‌ها، خرید و هزار و یک جور کار دیگر روی سرتان ریخته است. در چنین شرایطی اختصاص دادن زمانی به خود، کار آسانی به نظر نمی‌رسد اما ببینید چه کارهایی شما را خوشحال می‌کند. لیستی از این کارها تهیه کنید. بعد ببینید انجام دادن کدام از آن‌ها با انجام دادن مسؤولیت‌هایتان تداخل ایجاد نمی‌کند. 🍇وقتی لیست کارهای اینطوری را جدا کردید سعی کنید برای بقیه‌ی فهرست مورد علاقه‌تان هم زمانی حتی به اندازه‌ی یک ربع ساعت اختصاص دهید. همان دفعه‌های اول متوجه انرژی مثبت زیادی که به شما منتقل می‌شود، خواهید شد. ✍ حسين دارابی ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @mamanogolpooneha
قسمت4⃣ یه برای ایجاد متقابل در زندگی اینه که اگر کسی جایی کرد تنهایی تصمیم گیری نکنین حتی اگر جواب رو میدونین ،حتی اگه اون همیشه بدون نظر شما میگیره 👈مثلا به همسرتون بگین: " برای شب شام دعوتمون کرد، منم قول ندادم گفتم بذارین اول نظر رو بپرسم ببینم برنامه ای نداره، بعد خبرش رو میدم." اینطوری: ❌ اولا همسرتون مهم بودن و مرد خانواده بودن میکنه و احساس خیلی خوبی بهش دست میده و امکان جواب دادنش هم بیشتر میشه و ❌دوما اینکه اگر یه موقع جایی خواستین نرین (مثلا یکی از فامیل های همسرتون کرده) راحت تر میتونین بگین که ؛ "با شوهرم کردم امشب خیلی است، گفته ایشالله باشه برای هفته های بعد ..." ❌سوما با اینکار اینجوری کم کم همسرتون هم یاد میگیره که با شما در این موارد کنه و احترامتون توی خانواده میره بالا فرض کنین که شوهرتون زنگ میزنه به همسرتون و شام میکنه . جوابی که شوهرتون میده اینه : " بذارین به بگم ببینم برنامه ای نداره، بعد بهتون خبر میدم" اینجوری وقتی که جلو اش به شما بذاره اونها هم به شما احترام بیشتری میذارن @mamanogolpooneha
🌸 طرح | رهبرانقلاب: بايد كاری کنیم که بچه‌ها حتما دست را ببوسند. 🌹 #❤️ @mamanogolpooneha