eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5771735927500047848.mp3
3.58M
💫ツ [داستان عذاب مسلمانان ] اگر حڪمی رو بدونید و خلاف اون عمل کنید خدا عذابش برشما واجب میشه🔥 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شرط مصرف هم حلال بودنہ هم پاڪ بودن✨ دلپسند باشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تقوا داشتہ باشید ڪارتون به جای دنیا خدا باشه نه نیت های دنیایی 🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
'🧡𖥸 ჻ مهربونا یاد گرفتن درداشونو فریاد نکشند ؛ لبخند بزنن ꧇)🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلبرخوشگلا بریم سراغ ایده هاموݧ 😎 پاشو تنبلے نکن ♥⃢ ☘ @bayenatiha
روشـــツــنی خونه [🌙]
؎❄️؎ 🍏 اجࢪ بی اندازه میدونم الاݩ درحاڵ تداࢪک ناهار هستے داری سالاد درست میکنے یا تازه دست به کار ناهار شدی 😋 موافقے امروز دڵ امام زمان رو شاد ڪنیم؟ همینطور ڪه داریم بہ ڪارهای خونہ میرسیم ڪه خودش عبادتہ♥️ مشغول ذکࢪ صلوات بشیم هدیه به آقا امام زماݩ 🌱 هم برڪت ڪارمون زیاد میشه هم ایشون برامون دعامیکنن هم حال خودمون خوب میشه😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
؎❄️؎ 🍏 سفࢪه ناهاࢪموݩ امـــــࢪوز سفره ناهاࢪ ڪه میندازے یہ ڪار متفاوت ڪن یه جاے متفاوت بنداز چینش و تزئینش عالے باشه از هرچے تویخچالہ و میشه برای ڪنار غذا تدارڪ دید استفاده ڪن🥗 خلاق باش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
؎❄️؎ 🍏 فرصت ویژه بعداز ناهاࢪ یڪم برای کارهای خودت وقت بذار در ڪنار کارهات ذڪر امروز یادت نࢪه ツ سعے ڪن امروز برای حال خودت وقت و حوصلہ بذارے 😌 چوݩ قراره ڪل هفته انرژی داشته باشے توڪلت به خدا و حال خوبت رو خودت تضمین ڪن ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
《💠》 ¤ #مامان‌هنرمند ¤ باهم دیگہ یه عروسڪ فیلے بسازیم ♥⃢ ☘ @bayenatiha
[🍎] اگہ دلت میخواد امروز یہ ڪارهنری انجام بدی بیا نمدهای توخونہ برای خودمون یا بچه ها دستہ ڪلید پارچه ای بدرستیم😉 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{🍊} 💪 خانوم خوشگلہ پاشو وقت قرار هرروزمونہ بریم دستے بڪشیم سر رو روی خونہ قشنـگموݩ 💪 یہ سلام بده بہ آقارسول اللہ♥️ و ازخودشون برای قوت بدنت کمک بخواه ... بریم ڪه خونه زندگے منتظره😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
↯🎗↯ #سیࢪه‌اهل‌بیتموݩ ‌‌‌‌ ‌خانھ‌اۍ كہ در آن قرآن بسیار خوانده شود، نیکویۍ آن بسيار گردد و بہ اهل
<🍉>‏ هم‌مسیر شده بود با یک شخص کافر آن مرد کافر از او پرسید؛ مقصدت کجاست؟ _کوفه. هنگامی که سر دوراهی رسیدند ، مرد کافر به سمت مقصد خود رفت و او هم همراهش! پرسید مگر نمیخواستی کوفه بروی؟ _ چرا میخواستم + راه کوفه از آن طرف بود! _می‌دانم + پس چرا دنبال من میایی؟! ‎‏- این از خوب‌هم‌نشینی ست که موقع جداشدن از هم‌سفر او را چند قدم همراهی کنی پیامبر ما اینطور سفارش کرده . . . + واقعا؟؟ - بله + چه رفتار زیبایی! من هم از این لحظه پیرو آیین تو ام مرد کافر با ‎علی_علیه_السلام برگشت و همین که حضرت را شناخت مسلمان شد ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🍇| بسم الله الرحمن الرحیم خودم بلدم! گوش دراز توی جنگل می‌گشت و آواز می‌خواند: «خونه می‌سازم چه قشنگ، با سنگای رنگ و وارنگ...» همین طور که آواز می‌خواند، سنگ‌ها و چوب‌های زیادی جمع کرد و کنار درخت بزرگ گذاشت. بعد از چند ساعت کنار درخت بزرگ نشست. عرق از سر و صورتش می‌ریخت. هدهد کنار گوش دراز روی سنگ‌ها نشست و گفت: «خسته نباشید گوش دراز جان.» گوش دراز نفس نفس زنان جواب داد: «دارم از خستگی می‌میرم، تازه باید شروع کنم خانه را بسازم.» هدهد کمی فکر کرد و پرسید: «این همه سنگ و چوب لازم است؟ راستی خانه‌ات را چه شکلی می‌خواهی بسازی؟» گوش دراز عرقش را پاک کرد و بلند شد. جواب داد: «حالا یک جوری می‌سازم!» هدهد با چشمان گرد پرسید: «یعنی برای خانه‌‌ات نقشه نکشیدی؟» گوش دراز سنگ بزرگی را برداشت و گفت: «نقشه؟ نقشه برای چی؟ یکجوری خانه‌ام را می‌سازم نقشه لازم نیست!» هدهد سر تکان داد و گفت: «برو پیش چرخ ریسک او نقشه‌های خوبی می‌کشد تازه خانه سازی را هم خوب بلد است.» گوش دراز جواب داد: «نه لازم نیست خودم بلدم هدهدجان، خودم بلدم!» هدهد سر تکان داد و دیگر چیزی نگفت. گوش دراز سنگ‌های بزرگ را روی هم می‌چید. چوب‌ها را جا به جا می‌کرد. عقب‌تر می‌رفت و به خانه‌ای که ساخته بود نگاه می‌کرد. خانه یا کوچک می‌شد یا بزرگ. دوباره همه چیز را از نو شروع می‌کرد. دیوار آخر را که روی هم چید، یک دفعه سنگ‌ها از روی هم سُر خوردند و روی زمین ریختند. گوش دراز ابروهایش را توی هم کرد و گفت: «ای بابا این‌همه زحمت کشیدم باز هم خراب شد.» هدهد لبخند زد ‌و گفت: «کاش به حرفم گوش می‌دادی.» گوش دراز سرش را پایین انداخت و به طرف خانه‌ی چرخ ریسک رفت. چرخ ریسک روی درخت، توی لانه‌ی زیبایش استراحت می‌کرد. گوش دراز صدا کرد: «چرخ ریسک جان، چرخ ریسک جان» چرخ ریسک سرش را از لانه بیرون آورد. گوش دراز را که دید گفت: «سلام گوش دراز عزیز، بفرمایید.» گوش دراز جواب داد: «سلام چرخ ریسک، من می‌خواهم خانه بسازم، یک عالمه سنگ و چوب جمع کردم اما...» سرش را پایین انداخت. چرخ ریسک پرسید: «اما چی؟» گوش دراز گفت: «نمی‌دانم چطور خانه‌ام را بسازم که اندازه من باشد، خوب و محکم باشد، تازه زیبا هم باشد.» چرخ ریسک پر زد. از خانه بیرون آمد و گفت: «برویم ببینم چه کار می‌شود کرد.» آن‌ها به درخت بزرگ رسیدند. چرخ ریسک پرسید: «این همه سنگ؟ این همه چوب؟ راستی نقشه‌ی خانه‌ات کو؟» گوش دراز گوش درازش را تکان داد و گفت: «نقشه؟ من که نقشه ندارم!» چرخ ریسک کمی فکر کرد. با نوکش تکه‌ای چوب برداشت و روی زمین خط‌هایی کشید و گفت: «رویاین خط‌ها سنگ‌ها را پچین، این‌ها دیوارهای خانه‌ی توست.» چشمان گوش دراز برق زد و گفت: «چه نقشه‌ی قشنگی!» چرخ ریسک ادامه داد: «حالا مقداری گِل درست کن و سنگ‌ها را با گِل روی هم بچین و بچسبان، دیوارها نه زیاد بلند و نه زیاد کوتاه باشند.» بعد بال زد و روی شاخه‌ی درخت بزرگ نشست و گفت: «حواست باشد سنگ‌های براق و زیبا را انتخاب کنی که خانه‌ات زیباتر شود.» گوش دراز به حرف‌های چرخ ریسک گوش داد و خانه‌اش را ساخت. سنگ‌ها و چوب‌های زیادی هم اضافه مانده بود. عقب رفت و به خانه‌‌اش نگاه کرد. چرخ ریسک از روی شاخه پایین پرید و کنار خانه نشست و گفت: «برای هرکاری نیاز به یک راهنما و نقشه داریم. که هم کمتر خسته شویم، هم کارمان خوب و عالی باشد.» ♥⃢ ☘ @bayenatiha