...🌸🍃
#پای_درس_دل
ما باید اهلِ #محاسبه باشیم، هرچند اهلِ توبہ نباشیم و تدارك نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز #حسینی و فلان روز یزیدے هستیم، بھتر از این است ڪه اصلا ندانیم یزیدے هستیم یا حسینے! سرانجام ممکن است روزے بھ خود بیاییم و بخواهیم تدارك کنیم.
#آیتاللهبهجتره
@mamanogolpooneha☘
هوای تو کرده دل بی هوایم
نفس تنگ شده در ریه هایم..
@mamanogolpooneha☘
توی #خانواده مهمه که👇
✍وقتی همسرت حالتو میپرسه
از جملات دیگهای هم استفاده کن
با تو همیشه خوبم
با داشتن همسری مثل تو عالی ام
به لطف تو خوبم
زنده باشی همسرم؛عالیم
خوب باشی منم خوبم
.•°°•.💞.•°°•.
❤ 💙
`•.¸ ༄ 💖
°•.¸¸.•
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha☘
#بانوجان
🔴 #تبدیل_امر_و_نهی_به_مشورت
💠 خانمها دقت کنید یکی از قالبهای #کلامی که برای مردان خوشایند نیست و #اقتدار او را خدشهدار میکند دستوری و تحکّمی حرف زدن است.
💠 بهترین کار این است جملات امری یا دستوری خود را به #مشورت و نظر خواهی تبدیل کنید.
💠 مثلا بجای اینکه به مردتان بگویید: "کمد رو #بذار این طرف اتاق!" بگویید: "نظرت چیه کمد رو #بذاریم اینجا؟" کلمهی نظرت چیه و امثال آن را فراموش نکنید.
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha☘
🌹🎤سرکارخانم #پرتواعلم💞
ابراز احساسات موجب 📉کاهش کلسترول خون میشود ✅
ابرازعلاقه💓
💐ابراز علاقه باید به اشکال مختلف باشد
🗣👥🗣کلامی
❌ببینید خانمها از نظر کلامی خیلی از شما ها اون ابراز علاقه ای که همسرتون مدنظرش هست رو نمیکنید،
اگر میخواهید برای راه افتادن مسائل ارتباط و عاطفه کلامی تمرین کنید،از اشیا شروع کنید🏃
شروع کن با گل🌹 صحبت کردن
شروع کن
نطقت باز میشه
یا اگر پرنده دارید🐥شروع کن به صحبت کردن باهاش
✅در ابرازعلاقه کلامی مثلا از کلماتی مثل 👇
عزیزم💞
همه امیدم💕
زندگیم💓
مهربونم💘
مرد خوب من🤵
همه کسم❤️
سرورمن👑
استفاده کنید😍
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha☘
[ سلام عشقای مهربوووون😌😌😍
امروز کنارتون نبودم شرمنده ام 🙈
ولی جاهای خوب خوب بودم که جای شما رو کنارم همیشه سبز نگه میداره😍😍
اگه گفتین کجا؟؟؟]
☘به اتفاق اهل و عیال و بچه هامون
جمکران... بسته بندی لوازم التحریر برای نیازمندان 😊
جای همتون سبز .☘.
.بووووی خوب مدرسه 💕
دفترهای صورتی 🎀
کیف های گل گلی 🌸🌺🌸
و......هزار تا چیز دیگه که جلوی چشامون دلبری میکرد ...
و ازهمه مهم تر ...
لبخند آقامون امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)☺️😍😍
خدایا شکرت ....الهی تامیتونه باشه از این اتفاقای خوب ☘💕☘]
#کم_پیدابودیم...
#کار_خوب
@mamanogolpooneha☘
بفرمایید چای خستگی هامون باهم در بره😍
اخ از لیوان چایی که تو بالا ببری😁😅
#خستگی_درکُن
@mamanogolpooneha☘
#داستان_63
#گربه_عصبانی
#کنترل_خشم
در سرزمینی دوردست که خورشید به روشنی می درخشید و پرندگان آوازهای قشنگ سر می دادند،باغ بزرگی بود پر از حیوانات، با شکل ها، اندازه ها و رنگ های مختلف. حیوانات بزرگتر مشغول ساختن لانه یا پیدا کردن غذا بودند. حیوانات کوچکتر هم به آنها کمک می کردند. اما آنها هم برای خودشان کار داشتند. کار آنها بازی کردن بود. اگر به طور اتفاقی از کنار باغ رد می شدید، حتما صدای داد و فریاد و قهقهه ی آنها را می شنیدید و می دیدید که چقدر از بازی با یکدیگر لذت می برند. ممکن بود در گوشه ای از باغ، خوک را ببینید که با فیل کوچولو قایم موشک بازی می کند و در گوشه ای دیگر اسب کوچولو،زرافه کوچولو و اردک کوچولو را که با هم والیبال بازی می کنند. آنها دسته ای از حیوانات شاد و خوشحال بودند.
روزی ، گربه ی کوچکی با خانواده اش به این باغ بزرگ آمدند. همان روز اول، گربه کوچولو به همه جای باغ سر زد تا دوستان جدیدش را ببیند. او توپ بزرگ براقی داشت که هر وقت آن را به هوا پرتاب می کرد یا با پا می زد صداهای خنده داری از آن شنیده می شد. گربه کوچولو در حالی که توپش در دستش بود به این طرف و آن طرف می دوید تا بقیه ی حیوانات کوچک را ببیند. آنها هم کنجکاو بودند که گربه کوچولو را بشناسند.
زرافه با لبخند به گربه گفت : ” بیا با هم والیبال بازی کنیم.” گربه با خوشحالی گفت : ” باشه”. آنها مدتی با هم بازی کردند تا اینکه گرمشان شد و خسته شدند. نشستند و کمی آب خوردند.
بعد از اینکه خنک شدند، زرافه گفت : ” می شه ما با توپ تو والیبال بازی کنیم؟ توپ قشنگیه.” گربه گفت که دوست ندارد کسی با آن بازی کند. زرافه گفت : ” پس اقلا اجازه بده آن را ببینم.” و دستش را دراز کرد تا توپ براق را بردارد. اما قبل از اینکه زرافه آن را بگیرد، گربه با پنجول های تیزش پای زرافه را چنگ زد، زرافه بیچاره شروع کرد به گریه کردن. خراش پایش او را اذیت می کرد. زرافه گفت :” دیگه با تو بازی نمی کنم.” گربه با بی اعتنایی شانه هایش را بالا انداخت و گفت : ” چه اهمیتی دارد. بقیه حیوانات با من بازی می کنند.” بعد هم توپش را برداشت و به خانه رفت.
روز بعد،گربه دوباره با توپ براقش به باغ بزرگ آمد تا با حیوانات دیگر بازی کند. او می دانست که زرافه از او ناراحت است. بنابراین، از زرافه نخواست که با او بازی کند. به جای آن، به اردک گفت: ” می خواهی با من بازی کنی؟”
اردک که دیده بود که چگونه به زرافه چنگ زد،گفت:” نه من نمی خواهم با تو بازی کنم، چون تو به دوستانت پنجول می کشی.”
گربه شانه هایش را بالا انداخت و گفت: ” اصلا مهم نیست، بقیه ی حیوانات با من بازی می کنند.” وقتی که گربه از اسب پرسید که آیا می خواهد با او بازی کند ، او هم گفت نه. بعد گربه پیش فیل رفت و پرسید که آیا می خواهد با توپ براق او بازی کند. فیل و خوک با هم گفتند : ” ما با تو بازی نمی کنیم. چون تو به دوستانت پنجول می کشی.” گربه عصبانی شد. اما هیچ کاری نمی توانست بکند. روزها می گذشت و او حیوانات دیگر را تماشا می کرد که با هم بازی می کردند. خیلی خسته و کسل شده بود. توپ براقش هم هیچ کمکی برای شاد کردن او نمی کرد. آخر وقتی کسی نیست که بشود توپ را برایش انداخت و با او بازی کرد، داشتن توپ براق چه فایده ای دارد. بالاخره به اطراف زرافه و حیوانات دیگر رفت و گفت که از کاری که انجام داده متاسف است. او احساس بدی داشت و دلش می خواست که دوباره بتواند با زرافه و حیوانات دیگر بازی کند. اما زرافه گفت تا وقتی که جغد نگوید که بازی با او کار درستی است، آنها با او بازی نمی کنند.
گربه پیش جغد رفت و همه چیز را برایش تعریف کرد.
جغد با دقت به حرف هایش گوش داد و با چشمان گرد و درشتش به گربه نگاه کرد و گفت : ” به نظر می رسد فهمیده ای که کار اشتباهی کرده ای. اما این کافی نیست. حالا باید یاد بگیری که هر وقت عصبانی یا ناراحت شدی چه کار کنی.” گربه با دقت به حرف های جغد گوش می داد، چون واقعا از اینکه زرافه بیچاره را اذیت کرده بود متاسف بود و می خواست با بقیه ی حیوانات دوباره بازی کند. گربه پرسید: ” چه کار باید بکنم؟ ” جغد برایش توضیح داد که بعضی وقت ها از اینکه دیگران کارهایی انجام می دهند که ما دوست نداریم، عصبانی یا ناراحت می شویم . به جای صدمه زدن به آنها می توانیم با آنها صحبت کنیم. می توانیم بگوییم به خاطر کارهایی که انجام داده اند از آنها عصبانی یا ناراحت هستیم. گربه گوش می داد و سر پر مویش را تکان می داد. به نظر می رسید که دیگر یاد گرفته بود. جغد معلم خوبی بود. جغد به او گفت :” حالا تو یک چیز جدید و مفید آموخته ای . برو با بقیه ی حیوانات بازی کن. “🐈
گربه از جغد تشکر کرد و به طرف حیوانات باغ رفت در راه سنجابی را دید که جغد او را فرستاده بود تا گربه را امتحان کند. همین که سنجاب توپ براق را دردست های گربه دید، آن را گرفت و شروع
کرد به بازی کردن با آن. گربه عصبانی شد و می خواست
به سنجاب چنگ بزند🐿
که ناگهان حرف های جغد به یادش آمد. بعد به جای اینکه به سنجاب چنگ بزند به او گفت : ” من عصبانی و ناراحتم که تو بدون اجازه ی من، توپم را برداشته ای. لطفا آن را به من بده.” سنجاب توپ را به او برگرداند و دوید و رفت. جغد که روی درختی نشسته بود ، همه چیز را دید و خیلی از کار گربه خوشش آمد.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺯ #ﺻﺒﺮ ﻭ #ﻧﻤﺎﺯ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ ] ﻛﻤﻚ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺻﺎﺑﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(بقره ۱۵۳)
صبرمیکنیم یا #تحمل ؟!؟
از اینجا میشه فهمید 😊👇
#پیامبر_اکرم_ﷺ میفرمایند:«شخص صابر ۳ نشانه دارد: کسل نیست، بیتابی نمیکند و از خداوند شکایت نمیکند.»
(بحارالانوار ج17ص86)
#صبورباش😎
@mamanogolpooneha☘
زمین نمیچرخد دور خورد
زمین سعی میکند تو را ببیند
از تمام جهات
الأرض لا تدور
حول نفسها،
الأرض تحاول رؤيتك
من جميع الجهات
— محمد الوادي
#شبت_عششششق😍
@mamanogolpooneha☘
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_عليه_السلام فرمودند:
هرکس این دعا (دعای عهد) را ۴۰ صبح بخواند، از یاران #امام_زمان عجلالله تعالیفرجه الشریف خواهد بود و اگر قبل از #ظهور حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش خارج میکند تا در رکاب امام زمان (عج) جهاد کند و خداوند به ازای هر کلمهای (از این دعا که بخواند)، از روی کرامتش هزار حسنه به او عطا میکند و هزار گناه او را محو مینماید؛ و این همان #دعای_عهد است: اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ.... (زاد المعاد، ص۵۴۳)
#دعای_عهد
@mamanogolpooneha☘
نبضِ مرا بگير
و ببر نامِ خويش را
تا خون بَدل به باده شود
در رَگان من ..
#یاحسین
#صباحالخیر
@mamanogolpooneha☘