eitaa logo
آموزش بازاریابی ومدیریت بازارحرفه ای
273 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
@bazaryabimodern118 دکترسبک روح مدرس ومشاور اجرایی بازاریابی،مارکت و برند تلفن 09213163749 www.hassansabokroh.blogfa.com Www.hassansabokroh.blogsky.com Www.hassansabokroh.blog.ir @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Email:mmodernmarket1987@gmail.com www.Instagram.com/Bazaryabimodern1987
مشاهده در ایتا
دانلود
💢روی منافع مشتری تمرکز کنید @bazaryabimodern1987 👈ویژگی‌های فنی بیانگر چیزهایی هستند که محصول دارد. در مقابل، منافع بیانگر چیزهایی هستند که محصول برای مشتری دارد 👈تجربه نشان می‌دهد، ویژگی‌های فنی، مواردی هستند که یا برای مشتری اهمیت ندارند یا اصولاً مشتری چیزی از آنها سر در نمی‌آورد. پس باید این موارد را به چیزهایی تبدیل و ترجمه کنیم که برای مشتری اهمیت دارند و قابل درک‌اند 👈با این حال، اکثر فروشندگان هنگام مذاکره با مشتری روی ویژگی‌های فنی تمرکز می‌کنند و در نتیجه از مشتری «نه» می‌شنوند چون نمی‌توانند ویژگی‌های فنی را به «منفعت» تبدیل کنند 👈در مقابل، فروشندگان حرفه‌ای برای جلب توجه مشتری روی «منافع محصول» یا «منافع مشتری» تمرکز می‌کنند نه روی «ویژگی‌های فنی» محصول. پس برای موفقیت در فروش باید فرق بین این سه مفهوم را خوب درک و روی منافع مشتری تمرکز کنیم نه ویژگی‌ها و منافع محصول‌مان 👈برای درک تفاوت بین «ویژگی‌های محصول»، «منافع محصول» و «منافع مشتری» به این مکالمه فرضی بین یک فروشنده و یک مشتری بالقوه توجه کنید: 1️⃣فروشنده: این دستگاه از فولاد ساخته شده است در این حالت، فروشنده یک ویژگی محصول را توضیح می‌دهد و احتمال موفقیت او بسیار کم است 2️⃣فروشنده: استحکام این دستگاه بسیار بالاست چون از فولاد ساخته شده است در این حالت، فروشنده یک منفعت محصول را توضیح می‌دهد و احتمال دارد بتواند مشتری را قانع کند 3️⃣فروشنده: این دستگاه سال‌های سال برای شما کار می‌کند، چون از فولاد ساخته شده و استحکام آن خیلی بالاست در این حالت، فروشنده یک منفعت مشتری را توضیح می‌دهد و به احتمال زیاد می‌تواند مشتری را قانع کند @bazaryabimodern1987
💢تحلیل محصول جدید @bazaryabimodern1987 👈برای آن که تصمیم بگیریم یک محصول جدید را به بازار عرضه کنیم یا نه، باید به این سه سوال کلیدی پاسخ بدهیم: 1️⃣آیا بازاری برای محصول‌مان وجود دارد؟ آیا مردم و شرکت‌ها حاضرند برای محصولی که در ذهن‌مان داریم، پول خرج کنند و آن را بخرند؟ ❌هنگام پاسخ به این سوال، به خاطر داشته باشید که 80 درصد محصولات جدید به دلیل پاسخ ندادن به این سوال، یا دادن یک پاسخ خوش‌بینانه به آن، شکست می‌خورند و خیلی زود از بازار حذف می‌شوند 2️⃣آیا بازار محصول جدیدمان به اندازه کافی بزرگ هست؟ ❌یادتان باشد، اگر تعداد مشتریانی که حاضرند برای خرید محصول‌تان پول بدهند، به اندازه کافی زیاد نباشد، نمی‌توانید به صورت اقتصادی بفروشید. یعنی میزان فروش‌تان نمی‌تواند کفاف هزینه‌هایتان را بدهد و در نتیجه، بعد از مدتی با تحمل زیان سنگین از بازار خارج می‌شوید 3️⃣آیا بازار محصول جدیدمان به اندازه کافی متمرکز هست که بتوانیم به صورت اقتصادی به آن دسترسی پیدا کنیم؟ ❌این که مشتریانی برای محصول جدیدمان وجود دارد و تعدادشان به حدی هست که هزینه‌های ما را پوشش بدهد، برای موفقیت محصول‌ جدیدمان کافی نیست، چون اگر این مشتریان پراکنده باشند، هزینه دسترسی به آنها آن قدر زیاد می‌شود که کل سود محصول جدید را از بین می‌برد @bazaryabimodern1987
🔴▪️درس‌هایی از پیش اقناع(Pre-suade) @bazaryabimodern1987 🔅برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که اگر در یک مصاحبه شغلی پیش از شروع، یک پرسش را به شکل مناسبی از مصاحبه‌گر خود بپرسید، شانس استخدامتان افزایش می‌یابد، اما آن پرسش چیست؟ "اگر ایرادی ندارد پیش از شروع سوالی بپرسم، چه چیز در سوابق من بود که باعث شد من را به مصاحبه دعوت کنید؟" 🔺با این پرسش مصاحبه‌گر وادار می‌شود در همان آغاز به دنبال نکته‌ای مثبت بگردد و همین او را در یک حالت ذهنی مثبت و پذیرا قرار می‌دهد. در چنین وضعیتی مصاحبه کننده در طی کار هم ارزیابی مثبت‌تری از شما خواهد داشت. 🔻اگر قرار است در سازمان برای یک طرح بودجه‌ای تصویب شود و عدد محاسبه شده ٧٥٠٣٢ دلار باشد، عجیب نیست که آن را به ٧٥٠٠٠ دلار گرد کنید و گزارش دهید. اما پژوهش‌ها حاکی از این است که اعداد دقیق احتمال پذیرش بیشتری نسبت به گرد شده‌ها دارند و اعتراض کمتری بر می‌انگیزد. هرچند مشتری اغلب همان قیمت گرد شده را پرداخت می‌کند، ولی احساس بهتری نسبت به خرید خود خواهد داشت. @bazaryabimodern1987
💢متقاعدسازی با آمار و ارقام @bazaryabimodern1987 👈بدون شک، هر چه قدر حرف‌هایتان دقیق‌تر باشد، باورپذیریش بیشتر می‌شود، به خصوص اگر در گفته‌ها و استدلال‌هایتان از عدد و رقم استفاده کنید 👈در حقیقت، وقتی آمار و ارقام را با جزییات و در موقع مناسب ارائه می‌دهید، باور کردن حرف‌هایتان آسان‌تر می‌شود، موضع‌تان محکم‌تر می‌شود و طرف‌ مقابل سخت‌تر می‌تواند به موضع شما حمله کند 👈فقط یادتان باشد، مردم آمار و ارقام تقریبی را دوست ندارند و از اطلاعات دقیق خوش‌شان می‌آید. برای درک بهتر این واقعیت، فرض کنید فروشنده خودرو هستید و می‌خواهید یک خودرو کم‌مصرف را به مشتری‌تان معرفی کنید 👈در این شرایط، اگر برای متقاعد کردن مشتری‌تان صرفا بگویید: «این خودرو مصرف سوخت پایینی دارد که حدودا 7 تا 8 لیتر است» به سختی می‌توانید مشتری را متقاعد کنید 👈اما اگر بگویید: «مصرف سوخت این خودرو 8 و دو دهم لیتر در 100 کیلومتر با بنزین معمولی و 7 و شش دهم لیتر در 100 کیلومتر با بنزین سوپر است»، خیلی راحت‌تر می‌توانید مشتری‌تان را متقاعد کنید 👈به همین دلیل است که فروشندگان حرفه‌ای همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه دارند که در آن تاریخ و زمان دقیق تمام توافقات قبلی‌شان با مشتری را در آن یادداشت می‌کنند تا بتوانند با استناد به آنها، روی مشتری اثر بگذارند 👈مثلا فرض کنید قبلا با مشتری روی 4 درصد تخفیف به توافق رسیده‌اید ولی مشتری در تماس تازه‌اش خواستار تخفیف بیشتر است 👈برای متقاعد کردن این مشتری می‌توانید به او بگویید: آقای اسمیت، آیا در این مورد مطمئن هستید؟ زیرا من از مکالمه تلفنی ساعت 3 و 10 دقیقه بعد از ظهر 14 سپتامبر که با هم داشتیم، یادداشت‌هایی در دست دارم که روی تخفیف به میزان 4 درصد توافق کرده بودیم @bazaryabimodern1987
💢ترمیم اعتماد از دست رفته @bazaryabimodern1987 1️⃣اجازه بدهید طرف مقابل خودش را خالی کند 👈انسان‌ها دوست دارند که حرف‌شان شنیده شود. پس بگذارید دیگران حرف‌شان را بزنند و خودشان را خالی کنند 👈پس از آن که طرف مقابل خودش را خالی کرد، سعی کنید با خلاصه کردن گفته‌های او، مطمئن شوید که حرف‌هایش را به درستی متوجه شده‌اید 2️⃣معذرت‌خواهی کنید 👈اگر کاری انجام داده‌اید که از آن پشیمان هستید، این پشیمانی را خیلی رک و راست به طرف مقابل‌تان هم بگویید و از او معذرت‌ بخواهید 👈یکی از بهترین راه‌های معذرت‌خواهی، انجام دادن کارهای نمادین است. برای مثال، فرستادن یک نامه با دست خط مدیرعامل شرکت همراه با یک شکلات کوچک، می‌تواند رابطه‌تان با یک مشتری عصبانی را ترمیم کند 👈اگر کاری نکرده‌اید که به خاطر آن معذرت‌خواهی کنید، می‌توانید از طرف مقابل‌تان بابت سوءتفاهمی که پیش آمده، معذرت‌خواهی کنید، نه بابت کاری که انجام داده‌اید. در این شرایط می‌توانید به طرف مقابل‌تان بگویید: «متاسفم که شرایط موجود، برای شما تنش‌های زیادی به وجود آورد» 3️⃣بر آینده تمرکز کنید 👈برای ترمیم رابطه‌تان با طرف مقابل، همیشه در مقابل این وسوسه که به جزییات گذشته برگردید و توجیهی برای اشتباهات‌تان پیدا کنید، مقاومت کنید 👈به جای بازگشت به گذشته، به آینده فکر کنید و به طرف مقابل‌تان بگویید: «بیایید با هم مشکل پیش آمده را حل کنیم و راهی پیدا کنیم که این قبیل مشکلات و سوءتفاهم‌ما دوباره به وجود نیاید» 4️⃣هر چند وقت یک بار، رابطه خود با دیگران را بررسی کنید 👈همیشه منتظر نمانید تا یک سوءتفاهم به وجود بیاید و سپس در پی راه‌حل رفع آن بگردید، بلکه هر چند وقت یک بار، رابطه خود را با طرف مقابل‌تان کنترل کنید 👈گاهی اوقات، همین کافی است که مثلا برای مشتری نامه بنویسید و از او بپرسید: «آیا همه چیز رو به راه است و مشکلی ندارید؟» 5️⃣فراتر از وظیفه خود عمل کنید 👈شاید خنده‌دار به نظر بیاید، اما وقتی که اتفاق بدی رخ داده و این خطر وجود دارد که طرف مقابل، اعتمادش را نسبت به شما از دست بدهد، فرصتی بسیار عالی برای شما فراهم شده است 👈در حقیقت، در این شرایط می‌توانید کاری برای طرف مقابل انجام بدهید که هیچ گاه آن را فراموش نکند 👈مثلا فرض کنید کالایی که باید ارسال می‌کردید، به موقع به دست مشتری نرسیده است. این که سریعا سفارش مشتری را برای او بفرستید، وظیفه شماست و باعث ترمیم رابطه شما با مشتری نمی‌شود 👈اما اگر همراه با سفارش مشتری، کادوی کوچکی برای او بفرستید یا مثلا بخشی از پول مشتری را به او برگردانید، فراتر از وظیفه‌تان رفتار کرده‌اید و قطعا باعث ترمیم رابطه شما با مشتری می‌شود @bazaryabimodern1987
💢به تحقیقات بازار اعتماد نکنید @bazaryabimodern1987 👈برخلاف تصور اکثرتان، می‌خواهم از شما بخواهم به دلایل زیر زیاد به تحقیقات بازار اعتماد نکنید: 1️⃣خیلی وقت‌ها موفقیت ما در برندینگ، به خلاقیت و شمّ شخصی‌مان بستگی دارد. تحقیقات بازار در موارد بسیاری مانع خلاقیت می‌شود و شما را از طراحی و اجرای کمپین‌های خلاقانه می‌ترساند 2️⃣بسیاری از کسانی که از آنها تحقیقات بازار می‌شود، حرف‌شان با عمل‌شان فرق دارد. مثلا در تحقیقات می‌گویند فلان محصول جدید را می‌خرند ولی در عمل هرگز این کار را انجام نمی‌دهند 3️⃣گاهی اوقات، محققان بازاریابی برای خوش رقصی نزد شرکتی که برای آن کار می‌کنند، تحقیقات بازار را به گونه‌ای تحریف می‌کنند که مدیران شرکت از نتایج آن خوش‌شان بیاید 4️⃣خیلی وقت‌ها در زمان انجام تحقیقات بازار که معمولا چند ماه طول می‌کشد، بازار به طور کلی تغییر می‌کند و نتایج تحقیقات بازار دیگر به دردمان نمی‌خورد 👈برای مثال، همین چند سال پیش بود که مدیران جنرال موتورز متوجه یک تناقض عجیب شدند: طرح خودروهای جدید شرکت در تحقیقات بازار مورد تایید قرار می‌گرفتند، ولی وقتی شرکت نمونه‌های اولیه آن خودروها را می‌ساخت و به بازار عرضه می‌کرد، مشتریان از آنها استقبال نمی‌کردند 👈برای همین، مدیر برند جنرال موتورز تصمیم گرفت انجام تحقیقات بازار برای طراحی‌های جدید را منحل کند و خودروهای جدید را صرفا بر اساس خلاقیت طراحان شرکت و یک گروه کانون کوچک از نمایندگی‌های فروش شرکت طراحی کند 👈بعد از این تصمیم بود که جنرال موتورز توانست خودروهای بسیار موفقی را به بازار عرضه کند و فروشش را افزایش بدهد @bazaryabimodern1987
💢مشتریان را زود قاپ بزنید @bazaryabimodern1987 👈دسترسی به مشتریان احتمالی پیش از آن که رقبا سراغ آنها بروند، عامل مهمی در موفقیت یک شرکت در بازار به شمار می‌رود 👈تجربه هم نشان می‌دهد اولین شرکتی که به مشتریان بالقوه دسترسی پیدا می‌کند، اغلب اوقات می‌تواند بخش عمده‌ای از آنها را جذب کند 👈یکی از بازارهای جذاب در این ارتباط، بازار مادر و نوزاد است که در آن، دسترسی برندها به نوزادان، به عنوان مشتریان آینده، یک اصل بسیار مهم محسوب می‌شود 👈به همین دلیل است که شرکت‌های مختلف تلاش می‌کنند با ارسال هدیه برای مادرانی که نوزادشان را تازه به دنیا آورده‌اند، روی آنها اثر بگذارند 👈یکی از شرکت‌هایی که این کار را خیلی خوب انجام می‌دهد، شرکت بانتی‌ بَگ، تولیدکننده کیف و کوله‌پشتی است که بسته‌ای حاوی محصولات مرتبط با نوزادان را از طریق زایشگاه‌ها به مادرانی که تازه زایمان کرده‌اند، هدیه می‌دهد 👈تحقیقات بانتی بَگ نشان می‌دهد تقریبا همه مادران از گرفتن این بسته هدیه خوشحال می‌شوند و کاتالوگ شرکت را می‌خوانند و با محصولات مختلف آن آشنا می‌شوند چون در شرایطی که روی تخت بیمارستان هستند، کاری ندارند و این کار سرگرم‌شان می‌کند 👈به همین دلیل، زمانی که مادر می‌خواهد برای فرزندش کیف و کوله‌پشتی بخرد، ناخودآگاه یاد بانتی بَگ می‌افتد @bazaryabimodern1987
💢روی منافع مشتری تمرکز کنید @bazaryabimodern1987 👈ویژگی‌های فنی بیانگر چیزهایی هستند که محصول دارد. در مقابل، منافع بیانگر چیزهایی هستند که محصول برای مشتری دارد 👈تجربه نشان می‌دهد، ویژگی‌های فنی، مواردی هستند که یا برای مشتری اهمیت ندارند یا اصولاً مشتری چیزی از آنها سر در نمی‌آورد. پس باید این موارد را به چیزهایی تبدیل و ترجمه کنیم که برای مشتری اهمیت دارند و قابل درک‌اند 👈با این حال، اکثر فروشندگان هنگام مذاکره با مشتری روی ویژگی‌های فنی تمرکز می‌کنند و در نتیجه از مشتری «نه» می‌شنوند چون نمی‌توانند ویژگی‌های فنی را به «منفعت» تبدیل کنند 👈در مقابل، فروشندگان حرفه‌ای برای جلب توجه مشتری روی «منافع محصول» یا «منافع مشتری» تمرکز می‌کنند نه روی «ویژگی‌های فنی» محصول. پس برای موفقیت در فروش باید فرق بین این سه مفهوم را خوب درک و روی منافع مشتری تمرکز کنیم نه ویژگی‌ها و منافع محصول‌مان 👈برای درک تفاوت بین «ویژگی‌های محصول»، «منافع محصول» و «منافع مشتری» به این مکالمه فرضی بین یک فروشنده و یک مشتری بالقوه توجه کنید: 1️⃣فروشنده: این دستگاه از فولاد ساخته شده است در این حالت، فروشنده یک ویژگی محصول را توضیح می‌دهد و احتمال موفقیت او بسیار کم است 2️⃣فروشنده: استحکام این دستگاه بسیار بالاست چون از فولاد ساخته شده است در این حالت، فروشنده یک منفعت محصول را توضیح می‌دهد و احتمال دارد بتواند مشتری را قانع کند 3️⃣فروشنده: این دستگاه سال‌های سال برای شما کار می‌کند، چون از فولاد ساخته شده و استحکام آن خیلی بالاست در این حالت، فروشنده یک منفعت مشتری را توضیح می‌دهد و به احتمال زیاد می‌تواند مشتری را قانع کند @bazaryabimodern1987
🔴▪️پنچ واژه قدرتمند در فروش @bazaryabimodern1987 1⃣ رایگان: معمولا همه افراد از خدمات اضافی و رایگان خوششان می‌آید. 2⃣ به مدت محدود: این عبارت باعث ایجاد حس فوریت و نیاز در افراد می‌شود. 3⃣ بدون ریسک: باعث ایجاد حس اعتماد و امنیت بیشتر در خریدار می‌شود. 4⃣ فوری: باعث می‌شود که مشتری احساس کند در ازای چولی که داده است، سریع‌تر به نتیجه می‌رسد. 5⃣ شما: استفاده از این کلمه باعث می‌شود که مشتری بفهمد شما به او و خواسته‌هایش بسشتر اهمیت می‌دهید. @bazaryabimodern1987
💢تئوری تضاد-جذب @bazaryabimodern1987 👈تئوری تضاد-جذب (Assimilation-contrast theory) دلیل پذیرش یا رد اطلاعات توسط یک فرد را توضیح می‌دهد 👈طبق این تئوری، اطلاعاتی که با آرمان‌ها و اهداف فرد در تضاد نباشند، توسط او پذیرش می‌شوند و به اطلاعات قبلی او در همان زمینه اضافه می‌شوند 👈اما اطلاعاتی که با آرمان‌ها و اهداف فرد در تضادند، یا توسط او نادیده گرفته می‌شوند و تغییر بسیار اندکی در رفتارش به وجود می‌آورند یا به طور کلی رد می‌شوند 👈تئوری تضاد-جذب همچنین میزان توجه ضمیر ناخودآگاه فرد به اطلاعات جدید را هم توضیح می‌دهد که طبق آن، اگر اطلاعات جدید خیلی شبیه به اطلاعات قبلی فرد باشد یا تضاد کمی با آن داشته باشد، کمتر مورد توجه فرد قرار می‌گیرد. ولی اگر اطلاعات جدید، کاملا بر خلاف اطلاعات قبلی فرد باشد و تضاد زیادی با آن داشته باشد، بیشتر مورد توجه فرد قرار می‌گیرد 👈برای مثال، فرض کنید این خبر را برای یک فرد سیگاری بخوانید: «سیگار عمر شما را کم می‌کند». طبق پدیده خاکستر، فرد سیگاری این اطلاعات را می‌پذیرد ولی چون با اطلاعات قبلی‌اش تضادی ندارد، به آن توجه نمی‌کند و در نتیجه، این خبر تغییری در رفتار او ایجاد نمی‌کند (در حالی که هدف از انتشار خبر، تغییر رفتار در افراد سیگاری است) 👈با توجه به مثال فوق، می‌توانیم بگوییم بیشترین کاربرد تئوری تضاد-جذب در تبلیغات است. طبق این تئوری، اگر می‌خواهیم پیام تبلیغاتی‌مان روی مخاطبان هدف‌مان اثر بگذارد، باید این دو ویژگی را داشته باشد: 1️⃣ پیام تبلیغاتی باید با آرمان‌ها، آرزوها، اهداف و تجربیات شخصی مخاطبان هدف همخوانی داشته باشد 2️⃣ پیام تبلیغاتی باید برخلاف تجربه‌ها و اطلاعات قبلی مخاطبان هدف‌مان باشد @bazaryabimodern1987
🔴▪️دنیای فروش @bazaryabimodern1987 🔅امروزه هر کسی که توانایی نشستن پشت فرمان را دارد می‌گوید من راننده هستم اما چند نفر توانایی رانندگی با سرعت بالا در پیست را دارند؟ دنیای فروش هم مانند رانندگی است همه می‌گویند فروشندگی بلدند اما چند نفر فروشنده خوب هستند و در کار خود الگو هستند؟ 🔅شغل فروشندگی به قدری اهمیت دارد که آن را به تمام کننده تیم(فوروارد) تشبیه کرده‌اند. فروش به زبان ساده، مبادله اطلاعات بین فروشنده و خریدار است. یک فروشنده خلاق و ماهر کسی است که به بهترین نحو بتواند اطلاعات مربوط به نیاز مشتری را کسب کرده و سپس اطلاعات مربوط به محصول خود را در اختیار وی قرار دهد. به بیان دیگر فروشنده نخست نیازهای خریدار را شناسایی و تجزیه و تحلیل می‌کند، سپس خصوصیات و مزایای استفاده از محصول را به خریدار اعلام کرده، به سوال‌ها و انتقادهای وی پاسخ می‌‌دهد و در نهایت قرارداد فروش را منعقد می‌کند. @bazaryabimodern1987
🔴▪️5 روش که بازاریابی کسب و کار کوچک شما را بهتر می‌کند. @bazaryabimodern1987 1⃣از رقبا یاد بگیرید. وقتی که راه‌های جدیدی برای پیشرفت بازاریابی خود جست و جو می‌کنید، به رقبای خود نگاه کنید. 2⃣گواهی نامه بگیرید. قبل از این‌که افراد چیزهایی را بخرند، اغلب بررسی‌هایی می‌کنند که اعتبار خرید آن‌ها را تضمین کند. 3⃣رسانه‌های اجتماعی خود را به روز کنید. بازاریابی رسانه‌های اجتماعی برای کسب و کار کوچک اهمیت دارد. 4⃣از فروشگاه خارج شوید. برای مشتریان بالقوه مهم است که شما و کسب و کار شما را بشناسند، آن‌ها باید شما را ببینند. 5⃣به یک متخصص تبدیل شوید. می‌توانید بازاریابی کسب و کار خود را به عنوان کارشناس محلی، ارتقا دهید. @bazaryabimodern1987
💢ظرفیت خالی کارخانه را بی‌خیال شوید @bazaryabimodern1987 👈یک اشتباه متداول در جایگاه‌یابی، پُر کردن فضا و ظرفیت خالی موجود در کارخانه، به جای فضای خالی موجود در ذهن مشتریان است 👈برای مثال، برند اِدسِل، متعلق به شرکت خودروسازی فورد، نمونه بسیار قابل تأملی در جایگاه‌سازی برای پُر کردن خط تولید شرکت است 👈مدیران فورد بعد از بررسی خط تولیدشان متوجه شدند که فاصله‌ای بین دو مدل مرکوری، به عنوان خودروی ارزان شرکت، و مدل لینکلن، به عنوان خودروی گران شرکت وجود دارد. برای همین تصمیم گرفتند با طراحی و معرفی مدل اِدسِل که قرار بود یک مدل متوسط باشد، این فضا را پُر کنند 👈اِدسِل بعد از ورود به بازار با شکست سنگینی مواجه شد و فورد در نهایت تصمیم گرفت با تحمل زیان چند میلیارد دلاری، این خودرو را از بازار جمع‌آوری کند 👈دلیل اصلی شکست اِدسِل این بود که بخش خودروهای باکیفیت و قیمت متوسط، قبلا توسط شرکت‌های ژاپنی پُر شده بود و هیچ جایی برای اِدسِل باقی نمانده بود 👈مثال اِدسِل به ما یادآوری می‌کند نباید بر اساس ظرفیت خالی کارخانه‌مان تصمیم بگیریم که چه محصولی را به بازار عرضه کنیم، بلکه باید بر اساس ظرفیت و فضای خالی موجود در بازار تصمیم بگیریم که جای چه محصولی در بازار خالی است و می‌توانیم سراغ آن برویم @bazaryabimodern1987
💢نتایج احتمالی در یک مذاکره @bazaryabimodern1987 👈هر مذاکره‌ای یکی از این چهار نتیجۀ احتمالی را به دنبال دارد: 1️⃣برد-باخت در این مذاکره، یک طرف می‌برد و طرف دیگر می‌بازد. این نتیجه معمولاً زمانی رخ می‌دهد که یک طرف خیلی قوی‌تر از طرف دیگر است یا یک طرف بدون آمادگی قبلی وارد مذاکره شده است یا یک طرف با عدم صداقت، سر طرف دیگر را کلاه گذاشته است 2️⃣باخت-باخت در این مذاکره، هر دو طرف می‌بازند. این نتیجه معمولاً زمانی رخ می‌دهد که یکی از طرفین احساس می‌کند دارد مذاکره را می‌بازد و در نتیجه اجازه نمی‌دهد طرف دیگر برنده شود و مذاکره را بهم می‌زند 3️⃣برد نسبی-باخت نسبی در این مذاکره، هیچ کدام از طرفین به تمام خواسته‌هایشان از مذاکره نمی‌رسند و منافع هیچ‌ کدام به طور کامل تامین نمی‌شود. در حقیقت، هر یک از طرفین، به بخشی از خواسته‌هایش می‌رسد و مجبور می‌شود از بخشی از خواسته‌هایش عقب‌نشینی کند. برد نسبی-باخت نسبی رایج‌ترین نتیجه در مذاکرات است 4️⃣برد-برد در این مذاکره، هر دو طرف به تمام خواسته‌ها و منافع‌شان از مذاکره می‌رسند 👈مذاکره برد-برد بهترین نتیجه‌ای است که می‌توان از یک مذاکره انتظار داشت. با این حال، به ندرت چنین نتیجه‌ای حاصل می‌شود چون ذهنیت بیشتر افراد از مذاکره این است که «باید به‌ گونه‌ای مذاکره کنیم که ما ببریم و طرف مقابل ببازد». به همین دلیل، هر طرف مذاکره تمام تلاشش را می‌کند تا خودش برنده شود 👈به همین دلیل است که اکثر مذاکرات به نتایجی غیر از برد-برد ختم می‌شوند، حتی اگر در ظاهر، مذاکره‌کنندگان بگویند که دنبال یک نتیجه برد-برد هستند @bazaryabimodern1987
ضرورتِ داشتن روابط خوب در محیط کاری @bazaryabimodern1987 ابتدا اجازه دهید سؤالی را مطرح کنم: افراد، بیشترین مدت‌زمانِ روزشان را در کجا سپری می‌کنند؟ بدیهی است که در شرکت و یا در محل کسب‌وکار یا جایی که برای کسب درآمد در آنجا به کار مشغول هستند. آیا می‌توانید با دشمنتان در مکانی که هرروز هشت یا 9 ساعت در آنجا هستید به سر ببرید؟! جواب این سؤال به‌طورقطع، منفی است به‌عبارت‌دیگر، لازم است که در محل کار با بهره‌وری بالا و تولید هرچه بیشتر از کارتان نیز لذت ببرید. می‌خواهم به این سخن من اطمینان کنید که اگر در محیط کاری قادر به مذاکرات کاری، هم‌اندیشی و بحث و استفاده از شیوه‌های مشارکتی مانند «توفان فکری» (Brainstorming) با همکارانتان نباشید؛ وظیفه‌ی کاری برایتان به‌صورت باری سنگین در خواهد آمد. البته می‌دانم که کسی نخواهد گفت که در محل کارش اقدام به مذاکرات کاری نمی‌کند یا دوستِ همکار ندارد ولی واقعیت ماجرا چیز دیگری می‌تواند باشد. ایجاد یک ارتباط کاریِ مناسب، فقط محدود و وابسته به داشتن یک محیط کاری مناسب نیست و درعین‌حال، شامل دریافت کمک یا کارایی بهتر افراد نیز می‌شود پس به‌جای شکایت و ایجاد شکاف، بهتر و سودمندتر است که همیشه به نقاط مثبتِ جریان امور و زندگی نظر کنید. @bazaryabimodern1987
📌 ۱۰ مهارت اساسی در مذاکره @bazaryabimodern1987 مذاکره یکی از حیاتی‌ترین مهارت‌هایی است که در زندگی شخصی و حرفه‌ای به آن نیاز داریم. از خرید خانه تا مذاکره در محیط کار، همه ما به نحوی با مذاکره سر و کار داریم. در اینجا به بررسی شش مهارت اساسی که برای موفقیت در مذاکره لازم است، می‌پردازیم. 🔺ایجاد رابطه اولین قدم در هر مذاکره‌ای، ایجاد یک رابطه انسانی با طرف مقابل است. وقتی بتوانید ارتباطی دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، طرف مقابل کمتر شما را به عنوان دشمن می‌بیند و تمایل بیشتری به همکاری خواهد داشت. 🔺شنیدن فعال یکی از مهم‌ترین اصول در مذاکره، شنیدن فعال است. یعنی به جای تسلط بر گفتگو، به دقت به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت می‌دهید. این کار باعث می‌شود طرف مقابل احساس کند که شما به او احترام می‌گذارید و این باعث افزایش احتمال رسیدن به توافق می‌شود. 🔺آینه‌ کردن یکی دیگر از روش‌های موثر در مذاکره، آینه‌کردن رفتارها و گفتارهای طرف مقابل است. این کار باعث می‌شود طرف مقابل احساس راحتی و اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا کند. به عنوان مثال، اگر او از یک اصطلاح خاص استفاده می‌کند، شما هم همان اصطلاح را به کار ببرید یا از زبان بدنی مشابه استفاده کنید. 🔺کنترل احساسات در هنگام مذاکره، کنترل احساسات بسیار مهم است. اگر احساسات خود را نشان دهید، ممکن است نقاط ضعف شما برملا شود و این می‌تواند به ضرر شما تمام شود. 🔺توانایی ترک مذاکره همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. باید به خوبی بدانید که حداقل پذیرش شما چیست و اگر طرف مقابل نتواند آن را تامین کند، آماده باشید که مذاکره را ترک کنید. 🔺خلاقیت برای دستیابی به توافقی که برای هر دو طرف سودمند باشد، نیاز به خلاقیت دارید. سعی کنید خارج از چارچوب فکر کنید و راه‌حل‌های جدید و غیرمعمول ارائه دهید. 🔺تعیین هدف‌های واضح داشتن هدف‌های مشخص در مذاکره بسیار مهم است. باید بدانید که چه می‌خواهید و چرا آن را می‌خواهید. این کار به شما کمک می‌کند تا در طول مذاکره تمرکز خود را حفظ کنید و از مسیر اصلی منحرف نشوید. همچنین اهداف خود را به صورت اولویت‌بندی شده در نظر بگیرید تا در صورت لزوم بتوانید از برخی اهداف کمتر مهم صرف نظر کنید. 🔺مدیریت زمان مدیریت صحیح زمان می‌تواند به شما کمک کند تا به بهترین نتایج برسید. به عنوان مثال، قبل از شروع مذاکره، زمان محدودی برای هر بخش تعیین کنید یا اگر بحثی به نتیجه نمی‌رسد، بهتر است به موضوع دیگری بپردازید و بعداً به آن بازگردید. 🔺شناخت فرهنگ‌ها شناخت و احترام به تفاوت‌های فرهنگی در مذاکره‌ها بسیار مهم است. هر فرهنگ دارای نکات و روش‌های خاص خود در مذاکره است که باید به آنها توجه شود. 🔺تحلیل قدرت شناخت قدرت‌های موجود در مذاکره و استفاده صحیح از آنها می‌تواند به شما کمک کند تا به نتایج بهتری برسید. مثلا منابع قدرت خود را بشناسید و به تعادل قدرت توجه کنید. در صورت نیاز، سعی کنید از منابع قدرت خود به نفع خود استفاده کنید. @bazaryabimodern1987
🔴▪️هنر "شنیدن" @bazaryabimodern1987 🔅در دو روز آینده تا حد امکان به گفت‌وگوهایی که بین افراد صورت می‌گیرد گوش کنید. دو چیز را در نظر داشته باشید: کدام یک بیشتر حرف می‌زند و کدام یک موفق‌تر است؟ از صدها تجربه کوچک و بزرگ آموخته‌ام که افراد پرحرف به ندرت آدم‌های موفقی هستند. همه‌ افراد موفق تقریبا بدون استثنا، هنر "شنیدن" را بیشتر دانسته و به کار می‌بندند. به عبارت دیگر ، طرف مقابل را ترغیب می‌کنند به اینکه درباره‌ خودش، دیدگاه‌هایش، موفقیت‌هایش، شغلش و مشکلاتش حرف بزند. هنر شنیدن به دو طریق راه را برای موفقیت‌های بزرگتر هموار می‌کند: 1⃣ هنر شنیدن جلب دوستی می‌کند. 2⃣ هنر شنیدن به شناخت بهتر افراد کمک می‌کند. @bazaryabimodern1987
💢با مشتریان‌تان یکسان برخورد نکنید @bazaryabimodern1987 👈یکی از اشتباهاتی که خیلی از فروشندگان مرتکب می‌شوند این است که با یک روش یکسان با تمام مشتریان‌شان تعامل و مذاکره می‌کنند 👈این دسته از فروشندگان فراموش می‌کنند که هر مشتری، ویژگی‌های شخصیتی، انگیزه‌ها و نیازهای خاص خودش را دارد و نمی‌توانیم با همۀ آنها به یک صورت تعامل کنیم 👈در حقیقت، این فروشندگان، به روشی با مشتریان تعامل می‌کنند که خودشان می‌پسندند نه مشتریان 👈در مقابل، فروشندگان حرفه‌ای و آموزش‌دیده، ابتدا روحیات مشتریان‌شان را بررسی و سپس روش تعامل با آنها را تعیین می‌کنند. بر این اساس می‌توانیم مشتریان بالقوه‌مان را به این چهار دسته اصلی تقسیم کنیم: 1️⃣مشتریانی که خواهان پاسخ‌ سریع و خلاصۀ ما به سوالات و خواسته‌هایشان هستند 2️⃣مشتریانی که خواهان پاسخ‌های مفصل و با جزئیات هستند 3️⃣مشتریانی که ابتدا می‌خواهند با ما ارتباط بگیرند و مطمئن شوند که فروشنده قابل اطمینانی هستیم 4️⃣مشتریانی که دوست دارند از خریدشان لذت ببرند و به خرید به عنوان یک تعامل اجتماعی نگاه می‌کنند 👈پس برای تعامل درست با مشتری‌مان، ابتدا باید ببینیم جزء کدام یک از این گروه‌هاست و سپس نوع تعامل‌مان را با روحیات او هماهنگ کنیم 👈برای مثال، اگر مشتری خواهان پاسخ‌های مفصل و با جزئیات است، باید پاسخ‌هایمان را به صورت مکتوب و همراه با عدد و رقم و جدول و نمودار به او ارائه کنیم. بدیهی است که اگر این گونه رفتار نکنیم، نمی‌توانیم مشتری را جذب کنیم 👈ولی اگر مشتری بالقوه‌مان خواهان یک خرید لذت‌بخش است، باید از ارائه جزئیات اضافی خودداری کنیم و مثلاً با او در یک رستوران یا استخر قرار بگذایم و هم‌زمان با صرف شام یا شنا کردن، دربارۀ فروش محصول‌مان هم مذاکره کنیم @bazaryabimodern1987
💢چیزی که می‌گویید مهم است، نه شیوه بیان آن @bazaryabimodern1987 👈انرژی زیادی صرف تبلیغات جذاب می‌شود. نویسنده، طراح هنری، ‌تهیه‌کننده، کارگردان تلویزیونی، واحد تدوین و گروه موسیقی همه گرد هم می‌آیند تا یک تبلیغ ۶۰ ثانیه‌ای ساخته شود 👈گاهی اوقات این همه انرژی به نتیجه می‌رسد و باعث شهرت برند می‌شود، ولی در بیشتر مواقع، همه این انرژی هدر می‌رود و هیچ سودی را نصیب برند نمی‌کند 👈در اکثر کمپین‌های تبلیغاتی، مشکل اساسی این است که تیم سازنده تمام تمرکزش روی شیوه ساخت تبلیغات و بیان پیام تبلیغاتی مدنظر است، نه خود پیام. این در حالی است که، خود پیام بارها و بارها مهم‌تر از شیوه اجرا و بیان آن است 👈در حقیقت، یک پیام بامعنا و قدرتمند می‌تواند یک اجرای ناموفق و ضعیف را جبران کند، اما یک اجرای جذاب و تکان‌دهنده نمی‌تواند فقدان یک پیام قوی را بپوشاند 👈برای مثال، تبلیغات چاپی «ویاگرا» شامل مردانی بود که داوطلبانه درباره محصولات ویاگرا و تاثیرش بر کیفیت روابط عاطفی‌شان بحث می‌کردند و از خوانندگان می‌خواستند که در این باره با پزشک خود حرف بزنند 👈در آن تبلیغات، هیچ‌ چیز فانتزی وجود نداشت: نه فونت خاصی، نه تیتر هوشمندانه‌ای و نه طراحی گرافیکی چشم‌گیری. هیچ چیزی که مشخصاً «خلاقیت» به حساب آید در تبلیغات ویاگرا دیده نمی‌شد 👈اما چون تبلیغ سرراست و مستقیم در باره پیامش صحبت می‌کرد و پیام آن خیلی خوب انتخاب شده بود، باعث شهرت جهانی این برند شد @bazaryabimodern1987
🌱 مدیریت و کارآفرینی به خاطر مسئولیت‌ها و فشارهای کاری سنگین یکی از پر استرس‌ترین شغل‌های دنیاست. @bazaryabimodern1987 نتایج پژوهشی که در مجله Harvard Business Review منتشر شده، نشون میده که ۵۳٪ مدیران از «فرسودگی شغلی» رنج می‌برن‌. فرسودگی شغلی در نتیجه کار بیش از حد، استرس طولانی مدت و فشارهای روانی سنگین بوجود میاد و توانایی‌های مدیریتی فرد رو ازش می‌گیره. ⭕ علایم استرس و اضطراب شغلی: - تپش قلب مدام - خستگی شدید با وجود خواب کافی - دردهای مزمن جسمانی - سردرد یا سرگیجه مداوم - اختلال در خواب - اجتناب از تعاملات اجتماعی - پرخاشگری و یا زودرنجی - بی‌حوصلگی یا بی‌انگیزگی 🌱 یکی از بهترین راه‌های کاهش استرس و بهبود فرسودگی شغلی یادگیری مهارت‌های خودمراقبتی و تمرین‌های ذهن‌آسایی است. اووِل یک موسسه روانشناسی است که در یک دوره «کاملا رایگان» بهت کمک می‌کنه با اصول رویکرد  روانشناسی ACT  از فرسودگی شغلی رها بشی، طعم دلنشین آرامش درونت رو بچشی. @bazaryabimodern1987
💢مراحل فرایند تصمیم‌گیری خرید @bazaryabimodern1987 👈طبق تئوری‌های رفتار مصرف‌کننده، فرایند تصمیم‌گیری خرید شامل این پنج مرحله اصلی است: 1️⃣تشخیص نیاز (Need recognition) که در آن مشتری به این نتیجه می‌رسد که به محصول‌مان نیاز دارد یا ما باید این نیاز را در او ایجاد کنیم 2️⃣جستجوی اطلاعات (Information search) که در آن مشتری برای یافتن محصول یا خدمت مناسب برای ارضای نیازش به جستجو می‌پردازد. در این مرحله باید با کمک بازاریابی محتوا، کاری کنیم تا مشتری در جستجوهایش به محصول ما هم توجه کند 3️⃣ارزیابی جایگزین‌ها (Alternative evaluation) که در آن مشتری محصولات مختلف را با یکدیگر مقایسه و ارزیابی می‌کند. در این مرحله، بازاریاب‌ها دو وظیفه مهم دارند: اول، شناسایی محصولاتی که مشتری ما را با آنها مقایسه می‌کند و دوم، شناسایی معیارهایی که مشتری با کمک آن معیارها ما را با رقبا مقایسه می‌کند 4️⃣تصمیم‌گیری خرید (Purchase decision) که در آن مشتری تصمیم می‌گیرد کدام محصول را بخرد. در این مرحله وظیفه اصلی ما ارائه مشوق‌های گوناگون و متمایز از رقبا و بازاریابی در نقطه فروش است تا شاید بتوانیم تصمیم مشتری را تغییر بدهیم 5️⃣رفتار پس از خرید (Post purchase behavior) که در آن مشتری محصول خریداری‌ شده را مصرف می‌کند و در نهایت کنار می‌گذارد. در این مرحله، وظیفه اصلی ما ارائه آموزش و مشاوره لازم به مشتری برای بهره‌مندی حداکثری از محصول خریداری شده، رفع سریع مشکلات مشتری، کمک به مشتری برای کنار گذاشتن محصولی که عمرش تمام شده و تشویق مشتری به به‌روز کردن محصول فعلی‌اش و خرید محصول جدید می‌باشد 👈یادمان باشد که یک بازاریاب حرفه‌ای، برای اثرگذاری بر مشتریان هدفش در تمام این مراحل، برنامه و ایده دارد @bazaryabimodern1987
۳۰ مزیت کار با جهان @bazaryabimodern1987 ۱- شهروندان، فرصت مقایسه پیدا می‌کنند؛ ۲- چون مقایسه می‌کنند، بیشتر فکر کرده و دقیق‌تر تحلیل می‌کنند؛ ۳- حرف زدن، مسئولیت ایجاد می‌کند؛ ۴- تاریخ مهلت، قداست پیدا ‌می‌کند؛ ۵- دولت مجبور می‌شود سراغ متخصص برود؛ ۶- فکر جای عصبانیت را می‌گیرد؛ ۷- تخصص جای توصیه را می‌گیرد؛ ۸- گفتار درمانی، دوام نمی‌آورد؛ ۹- کیفیت صادرات و تولید داخلی سریع اصلاح می‌شود؛ ۱۰- خبرنگاران حرفه‌ای رشد می‌کنند و منبع فکری می‌شوند؛ ۱۱- سیستم‌ سازی جای مدیریت فردی را می‌گیرد؛ ۱۲- جامعه به سخن دروغ سریع‌تر پی می‌برد؛ ۱۳- نگهداری از محیط زیست برای همه واجب می‌شود؛ ۱۴- با به روز شدن، مشکلات سریع‌تر حل می‌شوند؛ ۱۵- افراد و بنگاه‌هایی که می‌توانند رقابت کنند، پایدارتر می‌مانند؛ ۱۶- چون رقابت و تولید اولویت پیدا می‌کنند، حکمرانی با توسعه مساوی می‌شود؛ ۱۷- تملّق، کاربرد خود را از دست می‌دهد؛ ۱۸- واقعیت ها، جای نمایش مدیران را می‌گیرد؛ ۱۹- زحمت بیشتر، جای حسادت را می‌گیرد؛ ۲۰- به واسطۀ کار و تلاشی که افراد می‌کنند، وقت تخریب دیگران را پیدا نمی‌کنند؛ ۲۱- کسانی که حرف نو نمی‌زنند، از صحنه خارج می‌شوند؛ ۲۲- رسانه‌ها نمی‌گذارند مدیران عوام فریبی کنند؛ ۲۳- شهروندان، تفاوت تحلیل از Propaganda را تشخیص می‌دهند؛ ۲۴- جامعه متوجه می‌شود کار جمعی تعیین کننده‌است؛ ۲۵- چون رقابت و یادگیری افزایش پیدا می‌کنند، ثروت تولید می‌شود؛ ۲۶- دیگر نمی‌توان هم زمان ۱۵ شغل داشت؛ ۲۷- مدیران مجبور می‌شوند مشکلات را حل کنند و نه مدیریت؛ ۲۸- افراد Showman، نمی‌توانند طولانی فیلم بازی کنند؛ ۲۹- حرف ناپسند زدن، هزینه پیدا می‌کند؛ ۳۰- نمی‌توان طولانی مدت، اطلاعات و تحلیل غلط ارائه داد. @bazaryabimodern1987
📌 ⁣شناخت شخصيت افراد با ۵ سوال @bazaryabimodern1987 يكي از بهترين چيزهايي كه در زندگي وجود دارد ملاقات با افراد جديد است. دوست،‌ رئيس، همكار، همسايه يا آشنايان شما، همگي ابتدا برايتان غريبه بودند و وقتي كه براي اولين بار با آنها ملاقات كرديد اصلا نمي‌دانستيد كه از رابطه با آنها لذت مي‌ّبريد يا نه. با اين پنج پرسشي كه در اينجا مطرح مي‌كنيم، هنگام ملاقات با افراد مي‌توانيد تصوير دقيق‌تر و بهتري از آنها به دست آوريد. 🔹بديهي است كه با سوالاتي مثل "شما تازه وارد هستيد؟" يا "چرا شغل قبلي خود را ترك كرديد؟" اطلاعات ضروري و خوبي به دست مي‌آوريد، ولي اينها كافي نيستند، چون با اين سوالات اطلاعاتي در مورد شخصيت آنها به دست نمي‌آوريد. 🔹پنج سوالي كه در ادامه مطرح مي‌كنيم نه تنها اطلاعات مستقيم بيشتري در مورد فرد غريبه يا آشنا به شما مي‌دهند، بلكه در مورد شخصيت اين افراد نيز اطلاعات بسيار مفيدي در اختيار شما مي‌گذارند. 1⃣ شما خودتان را چطور توصيف مي‌كنيد؟ در واقع اين سوال نوعي ميانبر است تا فرد شخصيت خود را بروز دهد. با استفاده از نوع كلماتي كه هر كس براي توصيف خود استفاده مي‌كند مي‌توان به شخصيت او پي برد. 2⃣ بزرگ‌ترين دستاورد شما چيست؟‌ با اين سوال اطلاعات مهمي در مورد گذشته‌ِ‌ي فرد و اطلاعاتي هم در مورد شخصيتش به دست مي‌آوريد. مثلا متوجه مي‌َشويد كه بيشترين منافع اين شخص در كجا قرار دارد. 3⃣ آيا به تازگي كتاب خوبي خوانده‌ايد؟‌ پاسخ‌هايي كه در اين سوال دريافت خواهيد كرد خيلي متفاوت خواهند بود. به تفاوت بين خوانندگان دقت كنيد. مثلا بعضي افراد ممكن است بگويند من كتاب نمي‌خوانم. و برخي هم ممكن است مدت‌ها قبل يك كتاب خوانده باشند يا به يك كتاب دانشگاهي مراجعه كرده باشند. برخي هم واقعا اهل مطالعه بوده و كتاب‌‌هاي معروف را نام خواهند برد. 4⃣ شغل رويايي شما چيست؟‌ سوال هر چه مبهم تر باشد بهتر است. پاسخ به اين سوال هر چه كه باشد نشان مي‌دهد كه فرد موردنظر قبلا به اين موضوع فكر كرده يا اصلا به آن فكر نكرده است. 5⃣ قهرمان شخصي شما كيست؟ پاسخ به اين سوال، اطلاعات خاص‌تر و روشنگرتري به شما مي‌دهد. با اين سوال مي‌توانيد ميزان هوش يا سن شخص را تشخيص دهيد و از همه مهم‌تر اينكه مي‌توانيد بفهميد او به چه ارزش‌هايي احترام قائل است. 🔹به طور كلي شايد برخي از اين سوالات را نتوانيم از هر غريبه‌اي كه در خيابان مي‌بينيم بپرسيم، ولي وقتي با يك مخاطب جديد گرم گرفتيم و كمي آشنا شديم، به راحتي مي‌توانيم اين سوالات را از او بپرسيم. واكنش افراد به اين سوالات، نحوه‌ي پاسخ گفتن، و كيفيت پاسخ آنها، بيانگر شخصيت آنهاست. اين مقدار اطلاعات براي هر تعامل اجتماعي لازم است. @bazaryabimodern1987
🔴▪️تماس چشمی برقرار کنید. @bazaryabimodern1987 ⭕️تماس چشمی قبل از هر چیز نشان از ادب ما و احترام به دیگران است. ✳️ همچنین تماس چشمی باعث می‌شود که دیگران با دقت بیشتری به حرف‌های شما گوش دهند. اگر در یک جمع صحبت می‌کنید از میان جمعیت چند چهره دوستانه پیدا کرده و روی آن‌ها تمرکز کنید. ❇️به این ترتیب اعتماد به نفس شما افزایش یافته و حرف‌های خود را واضح‌تر بیان می‌کنید. اگر به پایین نگاه کنید با اعتماد به نفس به نظر نمی‌رسید. و اگر موقع صحبت کردن به اطراف نگاه کنید، ممکن است بقیه به این فکر کنند که حواستان پرت شده و دنبال انجام یک کار بهتر هستید. پس: 🔺تا می‌توانید به چشم افرادی نگاه کنید که برای آن‌ها صحبت می‌کنید. 🔻اگر از میان جمع کسی را دیدید که حواسش پرت شده یا گیج به نظر می‌رسد، ممکن است فکر کنید که حرف‌های خود را به روشنی بیان نمی‌کنید. با این حال نباید بگذارید گیجی یک نفر حواس شما را از بقیه پرت کند. 🔺وقتی برای جمعیت خیلی زیادی صحبت می‌کنید، برقرار کردن ارتباط چشمی مشکل است. در این مواقع روی تعداد کمی از افراد تمرکز کنید. @bazaryabimodern1987
💢سه محرک اصلی خلاقیت @bazaryabimodern1987 1️⃣تعیین اهداف مشخص برای خلاقیت 👈یک هدف خوب و به صورت دقیق طراحی و بیان شده، مهم‌ترین محرک انسان‌ها در هر کاری، از جمله در خلاقیت است 👈بنابراین، در ابتدای هر سال، یک سری هدف مشخص برای شرکت‌تان در زمینه خلاقیت مشخص کنید. مثلا بگویید امسال می‌خواهیم بسته‌بندی فلان محصولات شرکت را به صورت خلاقانه‌ای بازطراحی کنیم و هر مدیر و کارمندی می‌تواند ایده‌هایش را تا فلان تاریخ ارایه کند 2️⃣شناسایی مشکلات اصلی شرکت 👈تجربه نشان می‌دهد کارمندان شرکتی که احساس می‌کنند کسب و کار شرکت و در نتیجه درآمد و شغل‌شان در خطر است، بیشتر از هر موقع دیگری خلاق و نوآور می‌شوند 👈بنابراین، می‌توانید مشکلات اصلی شرکت‌تان در حوزه‌های مختلف را مشخص کنید و از کارمندان و مدیران‌تان بخواهید راهکارهای خلاقانه‌ای برای حل آن مشکلات ارایه کنند 3️⃣سوالات هدفمند 👈مشهور است که می‌گویند: «سوال درست، نیمی از پاسخ را مشخص می‌کند». به همین دلیل، اگر می‌خواهید کارمندان و مدیرانی خلاق داشته باشید، باید سوالات هدفمند و دقیقی از آنها بپرسید 👈بر این اساس، بهتر است در ابتدای هر بازه زمانی، مثلا در ابتدای هر ماه یا هر فصل، تعدادی سوال کلیدی که شرکت‌تان با آن مواجه است را مشخص کنید و با کارمندان و مدیران‌‌تان در میان بگذارید. مثلا از آنها بپرسید: «به نظرتان چگونه می‌توانیم فروش محصول الف در بازار 1 را تا 20 درصد افزایش بدهیم؟» @bazaryabimodern1987