eitaa logo
آموزش بازاریابی ومدیریت بازارحرفه ای
252 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
@bazaryabimodern118 صفحه دکترسبک روح مدرس ومشاور اجرایی بازاریابی و برند تلفن 09213163749 www.hassansabokroh.blogfa.com Www.hassansabokroh.blogsky.com Www.hassansabokroh.blog.ir @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Email:mmodernmarket1987@gmail.com www.Instagram.com/Bazaryabimodern1987
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بیشتر، بهتر نیست @bazaryabimodern1987 👈نام‌های کامارو، کاپریس، شِوی، کانکورز، کوروت، ایمپالا، مونت کارلو، مونزا و وُگا، چه مفهومی برای شما دارند و شما را یاد چه چیزی می‌اندازند؟ 👈باورتان می‌شود تمامی این اسامی که گفتم، مدل‌های مختلف شورولت هستند؟ 👈از طرف دیگر، آیا باورتان می‌شود هیچ برندی در دنیا به اندازه شورولت تبلیغ نمی‌شود؟ در چند سال اخیر، جنرال موتورز، مالک برند شورولت، سالانه بیش از 260 میلیون دلار برای تبلیغ این برند فقط در آمریکا هزینه کرده که معادل 630 هزار دلار در روز و بیش از 26 هزار دلار در ساعت است 👈اما وقتی جنرال موتورز در تحقیقات بازارش این سوال را می‌پرسد که در مورد مدل‌های مختلف شورولت چه می‌دانید؟ با چند مدل آن آشنا هستید؟ و آیا تفاوت بین این مدل‌ها را می‌دانید؟ پاسخ‌های افراد باعث شگفت‌زده شدن مدیران جنرال موتورز می‌شود چون می‌بینند علی‌رغم این همه تبلیغ، کسی با مدل‌های مختلف شورولت آشنا نیست 👈بسیاری از برندهای دیگر هم مثل شورولت فکر می‌کنند چون باور دارند هر چقدر برندشان زیرمجموعه‌های بیشتری داشته باشد یا بیشتر تبلیغ شود، باعث تقویت برندشان می‌شوند 👈اما واقعیت این است که در برندینگ، بزرگ و بیشتر بودن به هیچ عنوان به معنای بهتر و قوی بودن نیست 👈برای اثبات این حرف بیاید نگاهی به عملکرد شورولت در 2022 بیاندازیم. با وجود این همه تبلیغات، فروش این برند 17 درصد کاهش یافت، 3 درصد دیگر از سهم بازارش را از دست داد و به جایگاه سوم بازار سقوط کرد و بعد از تویوتا و هوندا قرار گرفت 👈پس یادتان باشد، برخلاف تصور عامیانه، برندی که بیشتر تبلیغ می‌شود، لزوما فروش بیشتر و جایگاه بهتری در بازار ندارد، بلکه برعکس، فروش و جایگاهش را در بازار به مرور از دست می‌دهد 👈دلیل این واقعیت آن است که وقتی برندتان را بیش از حد گسترش می‌دهید و آن را تبلیغ می‌کنید، برعکس تصورتان، جایگاه آن در ذهن مشتریان، تنزل پیدا می‌کند و وقتی این اتفاق می‌افتد، هم فروش‌تان کمتر می‌شود و هم جایگاه‌تان را در بازار از دست می‌دهید @bazaryabimodern1987
چگونه کارمندان در جهت اهداف شما کار کنند و نه بر علیه شما! @bazaryabimodern1987 تئوری‌های بسیاری برای بهبود مشارکت و تعهد کارمندان وجود دارد که هیچ‌کدام راه‌حل مشخصی را به شما ارائه نمی‌کنند. تجربه نشان می‌دهد که غالباً ساده‌ترین الگوها کارایی بیشتری دارند. چهارچوب مشارکت و تعاملی که در ادامه‌ی مطلب شرح می‌دهیم، شامل ۳ دامنه‌ی اصلی برای عمق بخشیدن و بهبود تعهد کاری کارمندان و ارتقای عملکرد سازمانی است. ☑️ مشارکت- ارتباط واقعی اگر می‌خواهید با صحبت‌های مفید و مؤثر، کارمندانتان راهنمایی و هدایت کنید، در درجه‌ی اول باید ارتباط خوبی با آن‌ها برقرار کنید. درواقع اولین وظیفه‌ی یک رهبر واقعی این است که با اطرافیانش تعاملات خوبی داشته باشد. این امر مستلزم آن است که مدیر یا رهبر، از دفتر کارش بیرون بیاید و به میان کارمندانش برود، در سالنی که آن‌ها ساکن هستند تردد کند و زندگی روزمره‌ی کاری آن‌ها را حس کند. کارمندان باید به‌راحتی به مدیرشان دسترسی داشته باشند و در قدرت او سهیم شوند. برگزاری جلسات آزاد بحث و گفتگو، به کارمندان فرصت می‌دهد خودشان را ابراز کنند، از انتقاد کردن نترسند و سؤالاتشان را هرچند سخت، مطرح کنند. ☑️ الهام بخشی- گسترش زمینه رهبران باید شرایط، هدف و ارزش‌ها را به‌خوبی برای کارمندان توضیح دهند و به آن‌ها کمک کنند که از افق دید بالاتری اهمیت نقش خود را در تیم و شرکت ببینند. این عمل باعث می‌شود کارمندان متوجه شوند در مسیر مأموریت شرکت حرکت می‌کنند و در درجه‌ی بالاتر، به تأثیر نقش خود در خدمت به جهان پی ببرند. رهبری که الهام‌بخش کارمندانش نباشد، مثل رودخانه‌ی بدون آب است. رهبری که نمی‌تواند  به‌وضوح و روشنی برای کارمندانش توضیح دهد که چرا آن‌ها یک نقش یا وظیفه را به عهده‌دارند، باعث تضعیف روحیه‌ی تیمش می‌شود. ☑️ گسترش فرهنگ شجاعت و جسارت با توجه به‌سرعت تغییرات دنیای کسب‌وکار، حالا به رهبرانی نیاز داریم که کارمندان را تشویق کنند از منطقه‌ی امنشان بیرون آیند و به اقدامات جسورانه‌تری دست بزنند. با این حال اکثر مردم زمانی به‌طرف ریسک قدم برمی‌دارند که اطمینان داشته باشند خطری برای شخص آن‌ها ندارد. رهبران باید فرهنگ شجاعت را در شرکت خود پرورش دهند، یعنی فرهنگی که از ایده‌های نوآورانه حمایت می‌کند و یک شبکه‌ی امن برای کارکنان فراهم می‌کند که در آن ریسک کردن، اشتباهات هوشمند و بازخوردهای مستقیم مجاز است. @bazaryabimodern1987
💢اثر لنگر @bazaryabimodern1987 👈اثر لنگر (Anchoring effect)، به این نکته مهم اشاره دارد که انسان‌ها برای قضاوت درباره یک پدیده، آن را با پدیده‌ها و تجربیات قبلی‌شان مقایسه می‌کنند 👈برای مثال، وقتی به یک مشتری محصول جدیدی را پیشنهاد می‌دهیم، او آن محصول جدید را بر اساس تجربیات قبلی‌اش، مثل خرید محصولات جدید رقبا یا خرید محصولات کنونی‌مان در گذشته، ارزیابی می‌کند 👈برای همین، هنگامی که مشتری پیشنهاد یا محصول یا شرایط‌مان را قضاوت می‌کند، حتما باید متوجه شویم ما را با چه کسی مقایسه می‌کند 👈مثلا ممکن است مشتری به ما بگوید «محصول‌تان گران است». در این حالت، به جای توضیح دلایل گران بودن محصول یا منافع آن، ابتدا باید ببینیم مشتری بر اساس مقایسه محصول ما با چه محصولی به این نتیجه رسیده است که محصول‌مان گران است 👈وقتی چارچوب مرجع مشتری را بشناسیم، راحت‌تر می‌توانیم قضاوت او را اصلاح یا رد کنیم @bazaryabimodern1987
پنج گام توسعه مهارت نرم @bazaryabimodern1987 کارکنان و مدیران، مهمترین بعد تحول سازمان هستند و توجه به ارتقای شایستگی‌های آنها برای موفقیت در عصر دیجیتال، از مهمترین عوامل موفقیت هر سازمانی است. برای این کار لازم است تا گام‌های مختلفی را دنبال کرد. گام اول - هشیاری فرد به وجود شایستگی مورد نیاز یا مهارتی که به دنبال آن است آگاه می‌شود و ایده کلیدی‌ «من گوش می‌دهم» را دنبال می‌کند. گام دوم - فهمیدن فرد با گوش دادن موثر و تامل کافی، درک مناسبی کسب کرده و به اهمیت مهارت پی می‌برد. در این مرحله فرد با خود می‌گوید: «می‌فهمم و آن را درک می‌کنم». گام سوم – پذیرش عزم تغییر شکل می‌گیرد و فرد آماده اجرای اقداماتی برای تغییر می‌شود و با خود می‌گوید : «با آن موافقم». گام چهارم – تطبیق زمانی است که فرد دست به کار می‌شود و برای کسب شایستگی لازم، جایی در انبوه فعالیت‌های خود تعریف می‌کند و ذهنیت «انجامش می‌دهم» را دنبال می‌کند. گام پنجم – مهارسازی در این مرحله، فرد شایستگی مورد نظر را به صورت پیوسته و پایدار تمرین می‌کند. در این مرحله باید موانع تغییر رفع شود، مهارت‌ها توسعه یابد و روش‌های جدید کاری شکل گیرد. @bazaryabimodern1987
⭕️کار تیمی شاهکار می‌کند! @bazaryabimodern1987 ▪️تیم‌‌‌های موفق در انجام وظایف، بسیار پربازده‌‌‌تر و موثرتر از پروژه‌‌‌های انفرادی هستند ▪️کار گروهی فرصتی را برای ارائه دیدگاه‌‌‌های مختلف فراهم می‌کند تا راه‌‌‌حل‌‌‌هایی برای مشکلات پیدا شود که مدبرانه‌‌‌تر و کارآمدترند. ▪️تیم می‌تواند از منابعی که هر عضو برای مقابله با چالش‌‌‌های جدید فراهم می‌کند استفاده کند. ▪️وقتی افراد با هم کار می‌کنند، فرصتی برای یادگیری و رشد هر یک از اعضای تیم فراهم می‌شود. ▪️وقتی افراد با هم و در راستای یک هدف مشترک در محیطی تشویق‌‌‌کننده و حمایت‌‌‌کننده کار می‌کنند، پیوندشان عمیق‌‌‌تر می‌شود. ▪️افراد یک تیم استرس کمتری را تجربه می‌کنند، زیرا به تنهایی با مشکلات مواجه نمی‌‌‌شوند. ◀️ چگونگی پرورش کار تیمی خوب 🔺تعریف هدف: ماموریت و هدف تیم می‌تواند با هم‌‌‌تیمی‌‌‌های شما تعیین شود، زیرا اعضای تیم زمانی که نقشی در انتخاب اهدافی داشته باشند که برایشان معنادار است، احتمالا بیشتر خریدار آن هستند. 🔺ارائه و دریافت مرتب بازخورد: بررسی امور با اعضای تیم، بهترین راه برای اعمال تغییرات موردنیاز است. این امر نباید در یک فرآیند رسمی انجام شود. در عوض، بحث در بستری باز در مورد حس اعضای تیم نسبت به موضوع می‌تواند به عنوان بخشی از فرهنگ تیم نهادینه شود. 🔺حفظ شفافیت: شفاف باشید، نه فقط در مورد هدف تیم، بلکه در مورد تعهدات و وظایف کوچک‌تر. این به افراد کمک می‌کند بفهمند چگونه هر شغل و آیتم‌‌‌های شرح شغلی، به ماموریت کلی سازمان کمک می‌کند. 🔺تبدیل یادگیری به یک اولویت مستمر: آموزش‌‌‌ها، مطالب خواندنی و منابع را به اعضای تیم پیشنهاد دهید. افراد را برای تدریس در مورد موضوعات جدید دخیل کنید و میزبان رویدادهایی باشید که در آن اعضا می‌توانند اطلاعات و علایق جدید را با هم‌‌‌تیمی‌‌‌های خود به اشتراک بگذارند. 🔺به رسمیت شناختن دستاوردها: از اعضای تیم به خاطر کاری که به خوبی انجام شده ستایش کنید. @bazaryabimodern1987
💢روی مشتریان فراموش شده تمرکز کنید @bazaryabimodern1987 👈یکی از تفکرات رایج در بین اکثر مدیران بازاریابی این است که سراغ جذاب‌ترین گروه‌های مشتریان و بازارها می‌روند و آنها را هدف می‌گیرند 👈در حقیقت، اکثر مدیران بازاریابی تصور می‌کنند که مشتریان ثروتمند یا بازارهای بزرگ، برای مدت طولانی‌تری مشتری آنها خواهند بود و در نتیجه، می‌توانند فروش بیشتری از محل هدف گرفتن آن مشتریان یا بازارها به دست بیاورند 👈مشکل این رویکرد این است که شرکت‌های دیگر هم معمولا همین مشتریان و بازارها را هدف می‌گیرند و اینجاست که رقابت شدیدی میان شرکت‌ها به وجود می‌آید که باعث می‌شود فروش و سودشان کاهش یابد 👈به همین دلیل، شرکت‌ها و مدیران بازاریابی هوشمند تلاش می‌کنند مشتریان و بازاریابی را پیدا کنند که بقیه شرکت‌ها نسبت به آنها بی‌توجه‌اند 👈برای مثال، باشگاه‌ ورزشی زنجیره‌ای ساگا که در آمریکای شمالی فعال است، در تحقیقات بازار خود متوجه شد که اکثر باشگاه‌های ورزشی روی مشتریان جوان و نهایتا میانسال تمرکز و بقیه مشتریان یعنی افراد مسن را فراموش کرده‌اند 👈به همین دلیل، ساگا تصمیم گرفت روی افراد بالای 60 سال تمرکز کند. شرکت برای این منظور، برنامه‌های ورزشی و تمرینات خاصی را طراحی کرد که برای افراد مسن مناسب هستند 👈بعد از مدتی، ساگا متوجه شد بسیاری از این افراد تمایل دارند با نوه‌های خود به باشگاه بیایند. به همین دلیل، ساگا تصمیم گرفت اتاقک‌های خصوصی در باشگاه‌هایش ایجاد کند تا افراد مسن بتوانند با نوه‌هایشان بازی و ورزش کنند @bazaryabimodern1987
🔴▪️رفتار خود را تغییر دهید، لازم نیست احساسات خود را تغییر دهید. @bazaryabimodern1987 ⭕️این کاملا طبیعی است که نسبت به کسی، احساس ناراحتی یا نفرت داشته باشید. لااقل فعلا تلاش نکنید که آن احساس را تغییر دهید. در عوض بکوشید رفتار خود را تغییر دهید. ✅ به برخی از این کارها فکر کنید: 🔸شاید بتوانید در دفتر او توقفی کوتاه داشته و در کنار هم چای بنوشید. 🔸شاید بتوانید برای کارمند آن شخص، یک ایمیل بفرستید و از یکی از رفتارهای تحسین برانگیز او تشکر کنید. 🔸شاید بتوانید با رییس آن شخص صحبت کرده و از خوبیهای او بگویید. 🔸یک بار می توانید بدون هدف کاری و صرفا با هدف دیدار یکدیگر، او را به یک نهار یا شام دعوت کنید. 🔸فیلم یا کتابی که فکر میکنید موردعلاقه اش است را برایش ارسال کنید. حتی میتوانید یک گام بیشتر در مسیر مسئولیت پذیری بردارید: دفعه بعد که با آن شخص صحبت میکنید، با او در مورد اینکه چطور می توان روابط موجود را بهتر کرد، صحبت کنید. @bazaryabimodern1987
🔴▪️برای فروش بیشتر از مشتری بپرسید. @bazaryabimodern1987 🔸به دیدن نحوه استفاده از محصول خود بروید. 🔸پرسش هایی درباره معایب و مزایای آن بپرسید. 🔸بپرسید چه چیزی را بیشتر دوست دارند. 🔸بپرسید چه چیزی را کمتر دوست دارند. 🔸بپرسید چه چیز را باید تغییر دهند و چگونه باید تغییر دهند. 🔸درباره خدمات پس از فروشی که دریافت کرده اید، بپرسید. 🔸اقدامات انجام شده به وسیله هر فرد مرتبط را مشاهده کنید. 🔸بپرسید که آیا دوباره همان را می خرند؟ 🔸بپرسید که آیا آن را به واحد تجرای دیگری پیشنهاد میدهند؟ 🔸تمام چیزهایی را که می گویند ثبت و ضبط کنید. 🔸دیدن محصول در عمل و پرسش درباره ان دیدگاه جدیدی از نحوه فروش آن ارائه می دهد. ✅ اگر این مرحله را انجام دهید، نه تنها فرصتی برای یادگیری، بلکه فرصتی برای فروش نیز مهیا می شود. @bazaryabimodern1987
🔴▪️بارها و بارها شنیده ایم که فروشندگی یک مهارت اکتسابی است. @bazaryabimodern1987 ⭕️ ولی اینکه چه اندازه  مهارت دارید و حرفه ای هستید ، بستگی به این دارد که چقدر بارها و بارها فروشندگی را تمرین کرده باشید . ⬅️اغلب فروشنده ها وقتی با جمله لطفا تخفیف بدهید مشتری مواجه می شوند معمولا  می گویند که قیمتمون مقطوعه ، یا میگن بخدا نمیصرفه ، یا میگن باشه و از سودشون کم میکنند یا قیمت رو میبرن بالا و بعد کمی تخفیف می دهند ! ❌این روش ها کاملا منسوخ شده و سنتی هستند که یا باعث می‌شود مشتری ناراضی شود، یا اینکه از سودتون کم خواهد شد، بنابراین فلسفه تخفیف دادن حرفه ای این هست که روی چیزهای جانبی تخفیف بدهید نه روی خود محصول ( مثلا اگه موبایل میفروشید قاب موبایل رو با تخفیف بدهید ) و حتما باید اگر یک امتیاز به مشتری می دهید یک امتیاز هم از او بگیرید . ✅در کار فروش قرار نیست که کسی ضرر بکند یا برنده باشد . بلکه هدف از فروش خدمت کردن به مشتریان است و در این بین بابت خدمت خوب و ارزشی که ارائه می کنیم از مشتری خودمان پول خواهیم گرفت. @bazaryabimodern1987
💢استفاده مسئولانه از قدرت در مذاکره @bazaryabimodern1987 👈استفاده از قدرت در مذاکره، به معنای بکارگیری فشارهای روانی، رفتاری و فیزیکی در مواجهه با طرف مقابل است 👈برای مثال، وقتی به طرف مقابل‌مان می‌گوییم «من دیگر به شما اعتماد نمی‌کنم» از فشار روانی علیه او استفاده می‌کنیم 👈یا وقتی به او می‌گوییم «الان می‌روم و تمام حساب مشترک‌مان را خالی می کنم»، به او فشار رفتاری می‌آوریم 👈یا زمانی که مشت‌مان را به سمت طرف مقابل گره می‌کنیم و سر او فریاد می‌زنیم یا چیزی را به طرف او پرتاب می‌کنیم، قدرت فیزیکی‌مان را به رخ او می‌کشیم 👈تنها انگیزه‌ای که استفاده از قدرت را در مذاکره توجیه می‌کند، خارج کردن طرف مقابل‌ از یک موقعیت و موضع غیرمنطقی است 👈به عنوان مثال، ممکن است وقتی احساس می‌کنیم که روند یک مذاکره، بسیار طولانی و فرسایشی شده، چمدان خود را جمع می‌کنیم و در حالی که وانمود می‌کنیم می‌خواهیم از هتل محل اقامت‌مان خارج شویم، به طرف مقابل می‌گوییم: پیشنهادی که به شما دادیم، آخرین پیشنهاد ماست و چون آن را نپذیرفتید، پس معامله‌ای هم در کار نیست 👈چنین حرکتی، در واقع مثالی از بکارگیری قدرت در مذاکره است و معمولا زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که از اثربخشی همه ابزارهای دیگر در مذاکره ناامید شده‌ایم 👈هر چند استفاده از قدرت در مذاکره، یک امر کاملا رایج است، اما باید از قدرت به صورت مسئولانه‌ و به ندرت استفاده کنیم 👈دلیل این امر آن است که پس از بکارگیری ابزارهای قدرت، احتمال بکارگیری ابزارهای مشابه از سوی طرف مقابل را دو برابر می‌کنیم 👈در حقیقت، استفاده از ابزارهای قدرت در مذاکره، مثل غول چراغ هستند که به سادگی از چراغ جادو بیرون می‌آیند، اما برگرداندن آنها به چراغ و بازگشت به شرایط عادی، مهارتی به مراتب سخت‌تر می‌طلبد 👈نکته آخر این که انسان‌ها پس از تسلیم شدن در برابر دیگری، احساس شرمندگی، از دست دادن آبرو و شکست خوردن می‌کنند 👈برای جبران این احساسات، زمانی که طرف مقابل در برابر بکارگیری قدرت توسط ما، تسلیم شد، باید از ابزارهای حفظ و بازیابی آبرو استفاده کنیم و اعتبار طرف مقابل را مجددا برای وی احیاء کنیم @bazaryabimodern1987
💢دلیل پرحرفی فروشندگان را می‌توان در نیازهای روانی زیر جستجو کرد @bazaryabimodern1987 1️⃣نیاز به اهمیت اکثر انسان‌ها دوست دارند نشان بدهند فرد مهم، مطلع، باهوش و زرنگی هستند. به همین دلیل است که وقتی مشتری در حال صحبت کردن است، فروشنده، احساس بااهمیت بودن نمی‌کند و در نتیجه، حرف مشتری را قطع می‌کند تا با پرحرفی به او نشان بدهد چقدر مطلع و باهوش است 2️⃣ترس از ناشناخته‌ها چون فروشندگان نمی‌دانند مشتری ممکن است درباره چه موضوعی صحبت کند، بر گفتگو سوار می‌شوند تا احساس امنیت کنند 3️⃣نیاز به کنترل اکثر فروشندگان به غلط بر این باورند که برای کنترل فرایند فروش، باید مدام صحبت کنند و کمتر به مشتری اجازه بدهند صحبت کند 4️⃣دوست نداشتن سکوت خیلی وقت‌ها مشتری در حال فکر کردن است و در نتیجه ساکت می‌ماند. به طور کلی، هر زمانی که سکوت حکمفرماست، فروشنده احساس ترس می‌کند و اذیت می‌شود و در نتیجه تلاش می‌کند سکوت را با حرف‌های بیهوده و پرحرفی بشکند 5️⃣بی‌صبری بیشتر مشتریان، به خصوص مشتریانی که بار اول است با فروشنده ملاقات می‌کنند، به سوالات و حرف‌های او پاسخ‌های کوتاه و خلاصه می‌دهند یا سرعت پاسخگویی‌شان بسیار پایین است. به همین دلیل، فروشنده احساس می‌کند فضای گفتگو و مذاکره مثبت نیست و در نتیجه دلسرد می‌شود و تلاش می‌کند با پرحرفی، به تصور خودش، فضا را مثبت کند 👈اما یادمان باشد، صحبت مداوم و طولانی فروشنده، از نظر مشتری بسیار رنج‌آور، خسته‌کننده و آزاردهنده است و برای همین، بیشتر مشتریان به دنبال راه فرار می‌گردند تا از شر فروشنده پرحرف خودشان را نجات بدهند 👈پس به جای تلاش برای رفع پنج نیازی که باعث پرحرفی‌مان می‌شود، باید تلاش کنیم تکنیک‌ها و روش‌هایی را فرابگیریم که مشتری را به حرف بیاوریم @bazaryabimodern1987