eitaa logo
بازگشت ازنیمه راه
177 دنبال‌کننده
528 عکس
176 ویدیو
6 فایل
بازگشت از نیمه راه(ضدلیبرالهای نفوذی،فرقه انحرافی ودشمنان ولایت فقیه) +اینجاازخواص #بی_بصیرت صدراسلام وشخصیتها واحزاب سیاسی میگوییم که درابتدامدعی اسلام وانقلابیگری بودند،امابعد به صف معاندین پیوستند ارتباط @A_R114
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 سبک با ... براى امير مؤمنان (علیه السلام) نامه‏ اى از رسيد. امام مهر نامه را شكست و قرائت كرد : از طرف اميرمومنان و خليفة‏ المسلمين، بن ابى سفيان براى على:‏ اى‏ على! در جنگ هر چه خواستى با ام المومنين‏ عايشه و اصحاب رسول خدا و كردى.‏ اكنون مهياى باش. امام جواب نامه را اينگونه نوشت: از طرف بنده ، تو به رياست‏ مى نازى و من به بندگى خداوند من آماده ‏ هستم به همان نشان كه من همان قاتل پدربزرگ عمو و دايى تو هستم. سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند، پرسيد: كيست كه‏ اين نامه را به ببرد ؟ كسى جواب نداد. امام دوباره سوالش را تكرار فرمود و اين بار از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد: ‏ جان! من حاضرم. امام ضمن اينكه او را از متن‏ تند نامه آگاه كرد، فرمود: ! به شام كه‏ رفتى مواظب آبروى على باش.‏ طرماح گفت‏: چشم. آنگاه را گرفت و بسوى شام حركت كرد، معاويه در باغ قصرش بود كه خبر رسيدن‏ يكى از شاگردان على را به او رساند. معاويه‏ فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد. طرماح وقتى‏ وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت، خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد. اطرافيان معاويه‏ به طرماح اعتراض كردند كه "پاهايت را جمع كن" اما او گفت: تا آن مردك (معاويه) پاهايش را جمع نكند، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد. به معاويه گفت: اين مردى‏ بياباني است و كافي است كه تو سر كيسه ات را كمى شل‏ كنى تا او رام شود و لحنش را هم عوض كند. معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم‏ پيش طرماح بگذارند، از او پرسيد: از نزد كه‏ به خدمت كه آمده اى؟ طرماح گفت: از طرف خليفه‏ برحق، اسدالله، عين الله، اذن الله، وجه‏ الله، اميرمؤمنان على بن ابيطالب(علیه السلام) نامه اى‏ دارم براى امير فاسق ، و ، معاوية بن ابى سفيان‏. معاويه ناراحت از اينكه‏ سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على(علیه السلام) را ساكت كند، گفت: نامه را بده ببينم. طرماح گفت: روى پاهايت مى ايستى، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على(علیه السلام) را ببوسم و به تو بدهم‏. معاويه گفت: نامه‏ را به عمرو عاص بده‏. طرماح گفت: اميرى كه ‏ است، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى‏ چون او نميدهم‏. معاويه گفت: نامه را به يزيد بده‏. طرماح گفت: ما دل خوشى از نداريم‏ چه رسد به بچه اش‏. معاويه پرسيد: پس چه كنيم؟ طرماح گفت: همانكه گفتم‏. بالاخره معاويه نامه‏ را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش‏ را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد: "على! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان‏ است‏ مهياى نبرد باش" طرماح برخاست و گفت: من خودم جواب نامه ات را مى دهم‏: على(علیه السلام) خود به تنهايى خورشيدي است كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت‏ سپس خواست برود كه معاويه گفت: " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو" اما طرماح بى اعتناء به‏ حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش‏ گرفت‏. معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت: حاضرم‏ تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه‏ يكساعتى كه اين مرد از طرفدارى كرد، از من‏ طرفدارى كند. عمرو عاص گفت: بخدا اگر على به‏ شام بيايد، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم. 📚مفید، الأختصاص، ص ١٣٨ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅‌┄ 🇮🇷کانال انقلابی بصیرتی رابه دوستانتان معرفی نمایید. +اینجاازخواص صدراسلام وشخصیتها واحزاب سیاسی میگوییم که درابتدامدعی اسلام وانقلابیگری بودند،امابعد به صف معاندین پیوستند https://eitaa.com/bazgasht_azn_rah ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅‌┄