eitaa logo
🇮🇷بازگشت‌ازنیمه‌راه🇮🇷
991 دنبال‌کننده
49.8هزار عکس
35.2هزار ویدیو
107 فایل
ارتباط با ادمین @shahed45
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مثالی در باب جنگ شناختی ✍حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی بزرگ میساختند. چند روز قبل از افتتاح مسجد که کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند؛ پیرزنی از آنجا رد میشد. وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! کارگرها خندیدند. اما معمار وقتی این حرف را شنید، سریع گفت: چوب و کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه و آن را با قدرت تمام، فشار بدهید چوب را محکم به مناره فشار میدادند و معمار، مدام از پیرزن میپرسید: مادر جان؛ درست شد؟؟؟؟ کمی طول کشید تا پیرزن گفت: بله‌؛ الان درست شد!!! تشکر و دعایی کرد و رفت... کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را از معمار با تجربه پرسیدند که چرا این کار را کردی؟ : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر این شایعه پاک نمیشد... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم. ‌ 🌷🕊☫ eitaa.com/bazgashtaznimehrah