eitaa logo
بذل الخاطر
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
4 ویدیو
13 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین و جستارهایی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت خطورات است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @Saghorb :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۳) «حمد درمانی!» 🔹با یکی از عزیزان صحبت میکردم! پرسیدم حالت چطوره؟! گفت: «هِی! یک نفسی میاد و میره!» راستش خیلی نسبت به این جور حرف زدنها حساسیت دارم. آخر چرا اینطور میگویی؟! یعنی تو در این دنیا جز این نفس کشیدن هیچ نعمت دیگری نداری؟! 👈فقط نفسی داری که می آید و میرود؟! اندازه ی یک قطع نخاعی مرگ مغزی شده که فقط نفس میکشد نعمت داری؟! ای غافل انسان! ای جاهل انسان! 👈نمیگویی آن پروردگار بلند مرتبه خوشش نمی آید؟! آیا به خدایت و صاحب نعمتت توهین نیست؟! آیا فکر نمیکنی میبیند؟! میشنود؟! 😢آیا اگر تا آخر عمرت هم حمد و شکر آن حنّان منّان را بگویی میتوانی حقّ یکی از آن همه اقیانوس نعمت را به جای بیاوری؟! 👈اصلا میدانی چه نعمتهایی به توی نمک نشناس داده و چه بلاهایی را از تو بی چشم و رو دور کرده؟! ظاهر و باطنت را از نعمتهای بی پایانش پر کرده و اینچنین میگویی؟! ⚪با یکی از عزیزان قدم میزدیم. دیدم اذیت است! گفت راستش مبتلا به بیماری خار پاشنه شده! گفتم خار پاشنه دیگر چیست؟! گفت مشکلی در کف پا که واقعا در کفش باعث درد میشود! 👈دلم گرفت و گفتم خدایا آخر من کی خبر داشتم که باید برای خار پاشنه نداشتن هم از تو تشکر کنم! ربّ أنعمتَ فزِد! الحمدُ للِه! شکراً للّه! و فی الکافی بطریق صحیح عن أبی بصیر عن الباقر علیه السلام: 📖«تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا نَظَرْتَ إِلَى الْمُبْتَلَى مِنْ غَيْرِ أَنْ تُسْمِعَهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي مِمَّا ابْتَلَاكَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ قَالَ مَنْ قَالَ ذَلِكَ لَمْ يُصِبْهُ ذَلِكَ الْبَلَاءُ أَبَداً»
🔹رفقا اصلا میدانید! خود همین درک نعمت و شکر خداوند عبادت است. خودش معرفت است. خدا را در دل امور دیدن است. خودش نوعی سلوک و حرکت به سوی آن نور الانوار است. خودش بهانه ای برای منتقل شدن به آن ساحتهای عمیق هستی است. خودش راهی برای نفی خواطر است. توجّهی توحیدی است. 👈اگر صبحانه و ناهار میخوری و روزه نمیگیری هیچ اشکالی ندارد! ولی میخواهی در همین حال ثواب روزه داران و تقرب صائمان را داشته باشی؟! وقتی میخوری به نعمت و صاحب نعمت توجّه کن و حمد و شکر او را بگوی! الطاعم الشاکر له من الاجر کأجر الصائم المحتسب! ✋داستان توحید خیلی عمیقتر و والاتر از تخیّلات ماست! هر چقدر هم آن نعمت بزرگ بود باز شکرش همان است! «الحمد للّه ربّ العالمین»! همین! پیش عظمت آن عظیم بزرگ و کوچک یکی است! از اینجاست که: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا» 👈اگر حمد آن بلند مرتبه پروردگار را گفتی نکند فکر کنی کار کوچکی کردی! سرخوشانه فقط به آن نعمت توجّه نکنی و در مرحله ی بعدی و طفیلی آن نعمت حمد بگویی! نه! خود این حمد و توجّه ناب به درگاه آن نور ازل و ابد نعمتی والاتر است! این از آن بسی برتر است! 📖«مَنْ حَمِدَ اللَّهَ عَلَى النِّعْمَةِ فَقَدْ شَكَرَهُ وَ كَانَ الْحَمْدُ أَفْضَلَ مِنْ تِلْكَ النِّعْمَةِ» 👈داستان را کی میخواهیم بفهمیم که چیست؟! اصلا برخی با سوار شدن بر همین براق آسمانی حمد و ثناء به سلامت خودشان را از این بحر ظلمانی دنیا نجات میدهند: «مشغولة عن الدنیا بحمدک و ثنائک»! 🔸از اینجاست که اگر خواستیم حقّ شکر خداوند متعال را به جای بیاوریم میدانی باید چه کنیم؟! باید برای نعمت عظیم همین شکر کردنمان از خدا شکر بگوییم! لابد میگوییم اینکه دیگر شکری بی پایان است! ما عاجزیم از چنین شکری! اینجاست که ندا می آید که حقّ شکر من همین اعتراف به عجز و فقر محض در برار آن غنی مطلق بود! ففی الکافی بطریقه عن الصادق علیه السلام: 📖«فِيمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع يَا مُوسَى اشْكُرْنِي حَقَّ شُكْرِي فَقَالَ يَا رَبِّ وَ كَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أَشْكُرُكَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ قَالَ يَا مُوسَى الْآنَ شَكَرْتَنِي حِينَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنِّي» ⚪رفقا اگر خوب حمد و شکر گفتن را یاد بگیریم خیلی سر حالمان می آورد! خیلی مشکلات روحی و جسمی را از ما دور میکند! خیلی ما را به عالم خوش بین میکند. خیلی خطورات ناشایست را از بین میبرد. واقعا خودش نوعی داروی ایمانی توحیدی است. 👈گاهی خسته میشوم! فشار کاری و درسی و غم ایام و ...! در همین حال توجهم به بچه ها جلب میشود که در خانه بدون هیچ غمی با هم مشغول بازی کردن اند! وقتی مقداری توجه وجودی به این صحنه و نعمت میکنم واقعا تمام خستگی ها از وجودم میرود. سرحال میشوم! 👈حتّی اگر امری که انسان را غمگین میکند رخ داد باز هم میتوان از حمد درمانی استفاده کرد! اینکه به نعمتهای خداوند متعال توجّه وجودی کرد و از آنها به وجد آمد! 👈باز هم با انبساط خاطر حمد آن بخشنده ی مهربان را گفت و سر حال آمد! و فی الکافی بطریقه عن الصادق علیه السلام: 📖«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ وَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ كُلِ‏ حَالٍ‏» ⛔رفقا یک وقت فکر نکنیم با کسالت و ناراحتی بگوییم: «الحمدُ للِه علی کلّ حال»! نخیر! اصلا حمد کردن جز با نوعی گشودگی باطنی و تشکّر و بسط وجودی ممکن نیست. گاهی ما فکر میکنیم حمد خدا فقط یک لفظ است! 👈خودمان و دیگران را بارها دیده ایم که مثلا مشکلی پیش آمده و بیمار شده ایم یا ... . کسی از ما میپرسد حالت چطور است؟! با کسالت و غم و ناله میگوییم: «الحمدُ للّه»! 👈اینکه حمد نیست! هیچ خصلت درمانگری هم ندارد. چون در واقع توجّهی وجودی به خداوند متعال و آن ساحت پاکی و سلامت در آن نیست. بلکه گاهی در آن نوعی ناسپاسی هم استشمام میشود! 👈میگویند شخصی مقداری نان خشک دستش بود و کنار دریا نشسته بود! همینطوری این نان خشکها را به آب میزد و میخورد و میگفت: الحمدُ للّه! بعد گفت فکر نکنی شکرت را میگویما! این حمد من از صد تا فحش بدتر است!😄 به قول طلبگی مدح بما یشبه الذمّ است! 🔸خدایا چه بگوییم؟! خدایا چه داریم که در درگاهت بگوییم؟! از حمدهایمان و عبادتهایمان هم به درگاه تو توبه میکنیم. آری برادر عزیزم! نعمت خیلی بالاتر از آن نفسی است که می آید و میرود. نا شکری نکن! فضای بندگی را آلوده نکن! غم پراکنی نکن! مانند آن پرندگان خوش الحانی که در بوستان نعمتهای الهی پرواز میکنند نغمه خوان حمد و ثنای آن پروردگار بی همتا باش!
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۴) «برای ما چه کسی چانه میزند؟!» «تقوای بودجه نویسی» 🔹جلسه ای بودم. سفارش انجام کاری علمی بود که به برخی عزیزان سپرده شده بود. بعد از اتمام جلسه مسئول آنجا گفت شما بعد از جلسه یک لحظه بمانید! 👈بعد که همه رفتند گفتند ما برای این کار علمی میتوانیم صفحه ای از فلان مقدار تا فلان مقدار پول بدهیم! به نظرتان چقدر با اینها قرارداد ببندیم؟! ✋من ساده هم که خودم را هیچ گاه مشغول این قبیل مباحث نکرده ام گفتم مگر این امور استانداردی ندارد؟! اینها هم چانه زنی است؟! 👈ایشان چیزی از قیمتها گفتند که خلاصه اش این بود که فاصله ی حداقل و حداکثر مبلغ پرداختی برای یک صفحه کتاب حدود ۸۰ هزار تومان میشد. 👈بنده گفتم اوّلا شما فکر کن برادر خودت که انسان بسیار فاضل و متخصصی است و همینطور بسیار هم به این پول به شکل عزّتمندانه ای نیاز دارد میخواهد این اثر را بنویسد! 👈ثانیا این اثر فلان است و بهمان است و...! خلاصه شروع کردم به چانه زدن و استدلال کردن و البته درست استدلال کردن! ذره ای از آن هم در جیب خودم هم نمیرفت تا شائبه ای در میان باشد. 💰خلاصه برایتان بگویم در حدود ۵ دقیقه صحبت شاید ایشان مجاب شد که چیزی حدود ۴۰ میلیون به مبلغ قرارداد اضافه کند. ⚪وقتی از جلسه بیرون آمدم گویا ناگهان باطن عالمی از معادلات انسانی اثر گذار بر احوالاتمان برایم هویدا شد! ای دل غافل! ما را باش که گمان میکنیم بسیاری از این امور به شکل طبیعی در حال رقم خوردن است!
💡به ذهنم خطور کرد افراط در طبیعی انگاری امور مانعی بزرگ در مسیر اصلاح و عدالت است. ✅اگر به دنبال بسط عدالت هستیم باید مردم را از این حقیقت آگاه کنیم! بگوییم این وضعیتی که بسیاری در آن هستید لزوما امری طبیعی و غیر قابل تغییر نیست! ✅نمیدانید یک عدّه ای هستند که در جلساتی و با ذهنیاتی به راحتی تصمیمهایی میگیرند که اینقدر میتواند معاش و معاد ما را متأثّر کند! ✅اگر چنین است مطالبه کنید! طلب شفافیت کنید! مقایسه کنید! مراقب باشید فریبتان ندهند و شما را دچار مغالطات نکنند! آگاه باشید. 🔹بنده برای جایی کار علمی و تحقیقی انجام میدهم. کاری که در نوع خودش میگویند ژرف و بدیع است. البته اگر از آنهایی نباشد که ژرفش بدیع نیست و بدیعش هم ژرف نیست!😄 👈این عزیزان به بنده ساعتی مبلغی میدهند! تازه آن هم معمولا چند ماه یکبار! البته خیلی وقتها هم به دلیل صعوبت حساب ساعات در منزل از خیرش گذشته ام! 👈حساب کردم دیدم من اگر ۱۱۱ روز، شبانه روز با آن همه سابقه تتبّعی و تحقیقی که در این رشته دارم همه ی ۲۴ ساعت را مشغول این کار علمی باشم و متن علمی تولید کنم تقریبا ۴۰ میلیون این عزیزان به من میدهند! 👈میدانید این یعنی چه؟! یعنی اینکه من این ۵ دقیقه ای که برای این عزیزان ان شاء الله برای رضای خدا چانه زدم برایشان اندازه ی ۱۱۱ شبانه روز بی وقفه که خودم کار علمی کنم و متن علمی تحقیقی بنویسم کار کردم!😳 😑ای مظلوم عدالت! ای غریب عدالت! نکند همین است که انسانهای تاریخ همیشه از فقدانش نالان بوده اند! خونها ریخته اند و هیچ گاه به آن نرسیده اند! چقدر اهمیت دارد که وعده ی قسط و عدالت نهایی با ظهور آن امام پاک عجّل الله تعالی فرجه الشریف به بشر داده شده است. 💭با خود گفتم اصلا تا حالا به راستی چه کسی از طرف ما برایمان چانه زده است؟! چه در این اداره و چه در نظام بالاترش و چه در شهر و چه در کشور و چه در جهان؟! 💭به راستی وضعیت میتوانست خیلی متفاوت از آن چیزی باشد که الآن هست! خیلی امکان تغییر وجود داشت! نکند ما اسیر ساختارها و استصحاب تصمیمات قبلی انسانی شده ایم! 💭نکند سرنوشت خودمان را به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر در امور کلان این چنینی به دست افرادی سپرده ایم که برایمان تصمیم میگیرند و بعد ما مینشینیم دعا میکنیم و دیگر هم مستجاب نخواهد شد؟! 💭این لیلة القدرهای ایچنینی چه زمانهایی و چه مکانهایی و چه استدلالهایی هستند؟! چرا نباید طوری شفاف باشد و چرا نباید طوری آگاهی آفرینی شود تا بتوان نسبتها را عادلانه چیده و امر به معروف و نهی از منکر نمود؟! 👈این حکم نورانی مظلوم را برده اند فقط برای چندتا بد حجاب و... . ای کاش اینجاها هم آن را جاری میکردند تا این حکم نورانی نیرو میگرفت و در جاهای دیگر هم اثر میکرد! ⛔رفقا نمیخواهم بدبینتان بکنم ولی به راستی ما سرنوشت خودمان را دست چه کسانی داده ایم؟! چه افرادی در این جلسات برای ما تصمیم میگیرند و آثار تصمیمات آنها را به شکل طبیعی و بدون هیچ نقدی راحت قبول میکنیم؟! این بودجه ها را دقیقا چه کسی مینویسد و بر اساس چه منطق متقنی مینویسد؟! 👈اصلا بالاتر برویم. این معادلات جهانی را چه کسی رقم میزند؟! چه کسی است که تصمیم گرفته برایمان شبکه ی اجتماعی و آن هم به این اشکال خاص بسازد؟! دنبال چیست؟! چه کسی است که تصمیم گرفته فرزندان ما اینگونه تربیت شوند؟! چه کسی است که تصمیم گرفته ... . ✅اینها را چرا گفتم؟! برای این گفتم که اگر خواهان عدالت هستیم باید آگاه باشیم و باید بتوانیم در سطح چنین مقولاتی بیاندیشیم و بحث کنیم! ✅استثمار و ظلم و بی عدالتی عمدتا بر پایه ی جهل انسانها تغذیه میشود. از اینجاست که کاسبها به شدت مراقبند کارگرهایشان از حساب و کتابهایشان سر در نیاورند! مگر ندیدید افشای فیشهای حقوقی چقدر برای برخی دردآور بود؟! ✋باید به این ایمان داشته باشیم که امکان تغییر وجود دارد. نکند ما را به بهانه ی تقوای دینی، زهد و کار برای رضای خدا و... از این میدانهای حسّاس که منصب پاکان اهل دانش و تقواست به در کنند تا استثمارگران طمّاع و جهّال متنسّک این عرصه ی حیاتی را به دست بگیرند؟! ✋نکند علمای ما را فریب داده باشند؟! همان علمایی که ملجأ عوام و امید تحوّلات و تغییرات به سود انسانها هستند. گفته باشند اینها کار متخصصین و اقتصاددانان و نمیدانم فلانهاست! 👈نخیر اهل تقوا و فضل و دانش باید به فکر این گلوگاه های حساس باشند. سابقا در این زمینه بحث کرده ام که متأسّفانه مفاهیم کلیدی اقتصادی اسلام هنوز به خوبی استنباط و برجسته سازی و تبلیغ نشده است. 👈اگر سیاست ما عین دیانت ماست به همان قیاس، اقتصاد ما و مدیریت ما و بودجه نویسی ما و... عین دیانت ماست. آیا میدانیم یکی از جاهایی که به شدّت نیازمند تقوای بالا و دردمندی و علم و فهم عمیق است همین بودجه نویسی هاست؟!
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۵) «دو نکته در باب حجاب» 🔹در صف سبزی فروشی منتظر نوبتم بودم. دستگاه نوبت دهی دارد! سبزی سر سفره تأکیدات روایی دارد. در روایتی در کافی امام صادق علیه السلام میفرماید بر سفره ی امیرالمؤمنین همواره سبزی وجود داشت! علاقه ی خاص حضرت به قارچ هم در روایات آمده است. در ادامه در بیان سرّ آن هم فرمودند چون قلوب مومنین سبز است وبه سمت رنگ خودش کشیده می شود. 📖أن أمیرالمومنین علیه السلام لم یؤت بطبق الا وعلیه بقل، قلت: و لم؟ قال: لأن قلوب المومنین خضرة فهی تحن إلی شکلها. 👈خیلی طولانی شد و هوای بیرون هم خیلی سرد بود! به یک آقایی که پوشش زیاد نبود گفتم برادر لباس بیشتر بپوش مریض نشوی! گفت نه حاج آقا! اینطوری بدنم دیرتر مریض میشود. سعی میکنم به گرما عادتش ندهم! دیدم حکمتی گفت! 🔸در همین حال توجّهی اجمالی به برخی صحنه های خیابان داشتم؛ دو نکته در مورد حجاب به ذهنم خطور کرد. نیازمند بررسی است ولی گفتم در همین حد هم میتوان آن را بذل کرد. ⚪یکی دیدم یک خانم بد حجاب در آن هوای بسیار سرد هنوز پوشش مناسب را رعایت نمیکند! روسریش را هم خوب نبسته؟! معلوم بود خیلی سردش شده! 💡به ذهنم خطور کرد این نشان دهنده ی آن است که برخلاف آنچه برخی ادّعا میکنند بد حجابی لزوما معلول عقلانیت مدرن و مبارزه با ساختارهای بی محتوا و تعبدیات نیست! 👈حالا گیریم در تابستان مقداری باعث گرما و زحمت بانوان باشد. دیگر در زمستان چرا برخی اصرار بر این امر دارند؟! ⚪باز دیدم برخی بانوان جوان افغانی عبور میکنند! آنها هم وضع حجابشان مناسب نبود! 💡به ذهنم خطور کرد این نشان دهنده ی آن است که برخلاف آنچه برخی ادّعا میکنند بد حجابی امروزی لزوما معلول نارضایتی مدنی و نوعی نشانه ی مخالفت سیاسی و یا دینی هم نیست! 👈آخر این بندگان خدایی که میدیدم اصلا بد حجابی شان چنین معانی ای نمیتوانست داشته باشد. 🔹پس شیوع نسبی بد حجابی معلول چیست؟ معلول رسیدن سطحی از بد حجابی به مرزهای وادی فرهنگ است. یعنی توانسته خودش را تا اندازه ای جزء مقولات ذهنی جامعه ی ما کند! 👈وقتی توانست خودش را به این سطح برساند دیگر به شکل امر بدیهی خود را به اعضاء جامعه تحمیل میکند! در عشایر کوهستان هم بروید اثر خودش را میگذارد. ✋غنی و فقیر و غرب زده و سنتی و... نمیشناسد! مگر برخی با نیروی ایمان و دیانت بخواهند جلوی آن را بگیرند. ⛔اما چگونه توانسته خودش را در حدّ مقولات فرهنگی ارتقاء دهد؟! با دست گذاشتن روی نقطه ضعف بانوان یعنی میل به ابداء زینت و تبرّج! اما چطور توانسته در این امر تا حدودی پیروز شود؟! با دست بردن در نشانه های فرهنگی و معنا آفرینی برای بد حجابی و قبح زدایی از آن! 👈در گذشته بد حجابی و بی حجابی نشانه ی بی شخصیتی و کنیزی و بی اصل و نسبی و هرجایی بودن بوده است! دور از غرور و کرامت زنان تلقّی میشده است. ✅عمده سبب رعایت حجاب همین معنای نشانه ای و فرهنگی آن بوده تا اسباب و عوامل صرفا دینی! 👈ولی این امر به مرور به واسطه عوامل مختلف دچار تحوّل شده و با تبلیغات سوء و سیطره ی جهانی فرهنگ غرب و علاقه طبیعی تشبّه به ملت غالب و قوی جامعه ی بانوان نسبت به بی حجابی دیگر آن احساس بی شخصیتی و دیگر معانی منفّر را کمتر احساس میکند.
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۶) «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ» 🔸میلاد آن بانویی است که هر چند هجده بهار بیشتر در این دنیای فانی نماند ولی بزرگترین قله های سعادت را در نوردیده بود. وقتی در محراب عبادت مینشست با خود نشانی از آن غایات و رایحه ای از آن نهایات داشت! 🔸همان نور اعظمی که وقتی از عالم غیب به این دنیای فانی تابید همه عوالم را از نور خود روشن کرد. آری آسمانها و زمین تا قبل از تابیدن آن نور تاریک بود! همان نوری که وقتی ملائکه الهی متوجّه آن شدند همگی به سجده افتادند 🔸آن نوری که از اعماق غیب هستی آمد و آمد و از دل تاریخ بشر عبور کرد تا آنکه در اوان ظهور آشکارش بر صفحه ی این دنیای فانی بر یک دو راهی بزرگ قرار گرفت. تجلّی آن نور در بین مردان پدر و همسر و فرزندان فاطمه شد و در بین زنان فقط فاطمه! 🔸آری فاطمه هموست که از نور عظمت آن نور ازل و ابد آفریده شد. همو که از شدّت صفای عنصرش در هیئت سیبی آسمانی بر وجود سراسر نور آن عنصر لطیف نازل شد و نور دیده ی عالمیان و حق جویان و کوثر جاری خیرات و برکات گشت 🔸همان نوری که بر محور خود برترین بیت و اجتماع انسانی را تشکیل داد. همان بیتی که اهلش چون شجره ای طیّبه میوه هایی بر صفحات تاریخ از خود جلوه داد که آخرینش همان مهدی موعود و منجی بشریّت و گمشده ی همه ی روزگاران است. آری فکر و خیال ما قاصر از آن است که از فاطمه بگوید
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۷) «فاطمه بزرگ مدرس ضرورت بصیرت در پیچهای تاریخی» «چرا فاطمه تقیه نکرد؟!» «لیلة القدرهای تاریخ» «یعرف التالون غبَّ ما أسّسه الأوّلون» 🔹در تابستان سوزان یکی روز از روزگاران دور، مردی پولدار از عرب، با زنی ازدواج کرد! حالا یا به دلیل پیری یا هر سبب دیگری زن سر ناسازگاری گرفته و منافرتی بین آنها ایجاد شد. زن طلاق گرفت و با پسر عمویش که مردی جوان ولی فقیر بود ازدواج کرد! 👈روزی گلّه ی شتران همسر سابقش از جلوی آن زن سابق میگذشت؛ آن زن که تنگنای زندگی به او فشار آورده بود به همسر سابقش رو کرد و گفت لطفا مقداری از شیر این شتران به ما بده! 👈او هم به او گفت میخواستم به تو شیر بدهم ولی متأسّفانه خودت شیرها را در آن تابستان گذشته فاسد کردی! «فی الصَّیفِ ضیَّعتِ اللبنَ». 👈این کلام به یکی از ضرب المثلهای پر حکمت فرهنگ عرب تبدیل شد. یعنی چه؟! یعنی خودت را زحمت نده و تلاشی مذبوحانه نکن! آنچه الآن با تلاش و تکاپو به دنبال آن هستی را سابقا با دست خودت خراب کردی! دیگر وقتش گذشت! کشتی و الآن میخواهی زنده کنی؟! هیهات که: «فی الصّیف ضیّعت اللبن». 🔸رفقا متأسّفانه باید گفت ماهیّت بسیاری از تلاشهای ما مشمول ضرب المثل: «فی الصّیف ضیّعت اللبن» است. ابعاد بسیار گوناگونی دارد. فعلا میخواهم آن بعد دینی و اجتماعیش را به چشم بیاورم. ✅بسیاری از جریانات قدرتمند سیاسی و دینی تاریخ در چنین تابستانهایی نامرئی رقم خورده! اگر قرار بود تغییری اساسی و صحیح در مورد آن رقم بخورد باید در همان تابستانهایش رقم بخورد! بعد از آن دیگر باید ثمرات آن تابستانها را چید!
✅این همان مفهومی است که امروزه رهبر عزیزمان با مفهوم «پیچ تاریخ» آن را به چشم آورده اند! این پیچهای تاریخی همان تابستانهای مهمّ تأثیر گذار در آینده ی امور است. همان تابستانهایی که اگر از آنها مراقبت نکرد و وظیفه ی خود را در آن زمان ایفا ننمود شیرها همه فاسد میشود! دیگر در زمان دیگری به دنبال آن نباید بود! 🔹بگذارید یک مثالی بزنم! به نظرتان چرا مسیحیت میگوید مسیح حقیقتا انسان و در عین حال حقیقتا خداست! حالا بروید بحث کنید! حالا الهیدانان مسیحیت بیایند چیز دیگری بگویند! مگر دیگر میشود؟! یکی از بدیهیات این دین شده است. 👈اگر کسی امروزه بخواهد با این عقیده ی عجیب و این اجتماع نقیضین صریح مخالفت کند باید به او گفت: «فی الصیف ضیّعت اللبن»! 👈پدران تو در تابستانی سوزان در قرنها قبل در سال ۴۵۱ در شهر کلسدون در کنار تنگه بسفر و نزدیکی استانبول شیر را فاسد کردند! در همان شورای معروف کلسدون که اعتقادنامه ی امروزی مسیحیت را بعد از اختلاف نظرهای پر دامنه تصویب کردند و در آن تثلیث را گنجاندند. اگر قرار بود مخالفتی اثر گذار کرد باید همان موقع میکردید! ✅در بسیاری از اموراتمان اگر با چشم بصیرت نگاه کنیم متوجّه میشویم چوب این لیلة القدرهای تاریخی را میخوریم! چوب این تابستانهایی که شیرها را در آن خود یا پدرانمان فاسد کرده اند! چوب آن دو راهی ها و پیچهایی را میخوریم که بدون تأمّل کافی راهی را انتخاب کردیم و این همه سختی را متحمّل میشویم که صبر و سعی در جبران هم چندان تأثیری ندارد! 🔴رفقا به نظرتان چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها تقیه نکرد؟! اصلا مگر یک بانو چه وظیفه ای داشت؟! آن هم بانویی داغ دیده؟! آن هم بانویی ۱۸ ساله؟! حالا اگر هم تقیه نکرد دیگر چرا باید اینگونه با خروشی باور نکردنی وارد صحنه میشد؟! شب و روز گریه کند! ناله سر دهد! خود را در بین در و دیوار قرار دهد! در مسجد خطبه بخواند! ساکت ننشید! شبها به درب منزل مهاجر و انصار برود؟! زنانشان را توبیخ کند؟! تا آنجا که بگوید مخفیانه دفنش کنند! بگوید قبرش را مخفی کنند؟! چرا؟! ✅به گمانم سرّش در همین مفهوم «پیچ تاریخی» و «فی الصیف ضیّعت اللبن» برمیگردد! 🔻بانوی ما خود را در یکی از عمیقترین پیچهای تاریخی میدید و با آن بصیرت کهکشانی اش همه ی ساختارها را شکسته و آنگونه یک تنه قیام کرد! در آن زمانی که همه و همه شیرهایشان را فاسد کردند! خوب میدانست اگر قرار است تغییری مبارک و تاریخی رخ بدهد الآن وقت اقدام است! بعد از آن دیگر کار از دست خواهد رفت! الآن لیلة القدر تاریخ اسلام است! الآن باید تا صبح بیدار نشست و ناله کرد و دعا نمود و فعالیت کرد! همان زمانی است که سرنوشت امر دین در تاریخ اسلام رقم خواهد خورد! اگر از این پیچ به سلامت عبور نکنیم دیگر بیشتر کارهای فرهنگی و مباحثات کلامی و مجاهدات سیاسی و... به شکلی کار مذبوحانه میشود!🔺 ✅حالا شما بروید قرنها بحث کنید و هر از چندی علیه ظالمان قیام کنید و کتاب بنویسید که آیا غدیر بود یا نبود و اگر بود دلالتش چه بود و چرا فلانی با دختر فلانی ازدواج کرد و چرا سکوت کرد و ...؟! ✅بابا از چه بحث میکنید؟! چه تلاشی میکنید؟! فی الصیف ضیّعت اللبن! الآن دیگر وقت طلب شیر نیست! کار شما میدانید شبیه چیست؟! شبیه کار توّابین بعد از شهادت امامشان در کربلاست! در آن پیچ مهم وظیفه ی خود را انجام ندادند و ای کاش مقداری از این وظیفه ای که بعدا انجام دادند را همان موقعش انجام میدادند! این یعنی بصیرت پیچ های تاریخی را نداشتند! ✅از همینجاست که اگر در قرآن کریم تدبّر کنیم میبنیم خیلی روی عنصر کار سیاسی و مبارزه با طاغوتها دست گذاشت شده است! بدانید مشکل کجاست! عمیق نگاه کنید! 🔹سرّ این خروش باور نکردنی فاطمی درک عمق همین مطلب بود که سقیفه پیچ تاریخ اسلام است. نباید در آن برهه ساکت بود! اصلا بابا از کدام اهل سنّت حرف میزنید؟! 🔻تسنن یک دین ساختگی سیاسی در سقیفه است! برای آنکه به قدرت برسند و آن را ادامه دهند مذهبی جدید اختراع کردند! باید در همان نطفه جلویش می ایستادید! شبیه همان شورای کلسدون مسیحیهاست! سقیفه همان پیچ تاریخ اسلام بود که نظم دینی بعد از آن را طرّاحی کرد! مذهب تسنّن را تأسیس کرد و اساس تشیّع را به حاشیه راند!🔺 👈حالا بروید کار فرهنگی و تبلیغ کنید! کی میخواهید بفهمید سرنوشت این امور در یک افق دیگری رقم خورده است! نمیگویم برای نجات برخی آحاد و جماعات کوچک کار فرهنگی کنید ولی ... . ⚪به نظرتان اگر فاطمه سلام الله علیها ۵۰ سال بعد از صدر اسلام به دنیا آمده بود باز هم به دلیل آن روحیاتش اینگونه خروش میکرد؟! نه دیگر آن زمان وقت تقیه بود! دیگر کاری نمیشد کرد! این خروشها وقتش همان تابستان داغ تاریخ بود! همان تابستانی که با خروش فاطمی آن شیر گوارا را برای شیعیانش و طالبان حقیقت در طول تاریخ پاک و سالم به ودیعه گذاشت.
🔴این همان حقیقتی است که خود فاطمه سلام الله علیها در آن روزی که زنان مهاجرین و انصار برای عیادتشان آمده بودند صراحتا بیان نمود! به آنها گفت کاری کردید و بنایی تأسیس نمودید که در آینده ها و آینده ها چهره های شومش را خواهید دید! «یعرف التالون غبَّ ما أسّسه الأوّلون»؛ فرمودند: 📖«أَمَا لَعَمْری لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ زُعَافاً مُمْقِراً هُنَالِكَ‏ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏ وَ يَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَ‏ مَا أَسَّسَ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ أَنْفُساً وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ‏ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ‏» 📖امّا به جان خود سوگند كه نطفه اين بسته شده است. و شتر اين فتنه آبستن شده به همين زودى خواهد زاييد؛ انتظار كشيد تا اين فساد در پيكر اجتماع اسلامى منتشر شود. 📖از پستان شتر پس از اين خون و زهرى كه زود هلاك‏كننده است، بدوشيد. «در اينجاست كه پويندگان راه باطل زيان بينند» و مسلمانانى كه در پى خواهند آمد، در مى‏يابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. 📖قلبتان با فتنه‏ها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشيرهاى كشيده و برّا، و حمله جائر و متجاسر ستمكار، و درهم شدن امور همگان و خود رأيى ستمگران! غنايم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشيرهايشان دور خواهند كرد. 📖و شما جز ميوه حسرت برداشت نخواهيد نمود. كارتان به كجا خواهد انجاميد؟ در حالى كه «حقايق امور بر شما مخفى گرديده است. آيا شما را به كارى وادارم كه از آن‏ كراهت داريد؟. 🔹مطلب آنقدر مهم است که دقیقا امیر المؤمنین در خطبه ی وسیله که آن را هفت روز بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد مدینه بیان نمودند به آن اشاره کردند که: 📖«وَ عَنْ قَلِيلٍ يَجِدُونَ غِبَّ مَاعْلَمُونَ وَ سَيَجِدُ التَّالُونَ غِبَ‏ مَا أَسَّسَهُ‏ الْأَوَّلُونَ» 👈شما با سوء انتخاب خودتان در این پیچ تاریخ اسلام مذهبی باطل تأسیس کردید که آیندگان پلیدی آن را خواهند دید! یک خشت کجی در تاریخ اسلام قرار دادید! 👈این همان درس بصیرت در پیچهای تاریخی است! همان امری که رهبر عزیزمان بارها بیان نموده اند که ما در چنین شرایطی قرار گرفته ایم و مؤمنین و علاقه مندان به ایران زمین باید عمق اهمیت این زمان را درک کرده و از وظیفه ی تاریخی خود در آن غافل نمانند! 👈اگر قرار است فرداهایمان روی به سمت اصلاح برود الآن که در حال طرّاحی شدن مجدد نظم نوین جهانی است وقت اقدام و عمل است. وقت قیام و جهاد تبیین است.
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۸) «چرا او که جاسوس نبود جاسوس شد؟!» 🔹این روزها در خبرها مکرّر میگویند فلان شخصی که امروز اعدام شد جاسوس انگلیس بود!ولی نه! ایشان جاسوس نبود! جاسوس شد! اینطور نبود که از ریشه جاسوس به دنیا آمده باشد! کلّ مولود یولَد علی الفطرة! اگر چنین است پرسش مناسب این است که چرا او که جاسوس نبود جاسوس شد؟! 🔸در نگاه عوامانه غیر عبرت آموزانه پاسخ شاید این باشد که: چون پست فطرت بود! چون نمک به حرام بود! چون اصلا انسان نبود و حیوان بود! چون اهل نماز و دین نبود! چون از ما نبود! 🔹ولی با مقداری تأمّل ناتمام بودن این پاسخها روشن میشود. آیا اگر در تاریخچه زندگی او دقّت کنیم و احوالات شخصی او را از والدین، خانواده، فامیل و همکارانش بپرسیم میگویند اینقدر پست بود؟! اتّفاقا شاید صفات خوبی هم داشته! مثلا سخاوت! مثلا ذکاوت! مثلا مهربانی! نمیدانم ... . 🔸اگر چنین است پس واقعا چرا یکی که از خود ما بود! مسلمان بود! شیعه بود! در بین خود ما رشد کرده بود. نماز میخواند. جبهه ای بود و... ولی بالأخره یک جایی جاسوس شد! به نظرتان این پرسش ارزش فکر کردن ندارد؟! نمیتواند موضوع تحقیق و مقاله و پایان نامه باشد؟! آری باید مسائل را خوب تقریر کرد تا بتوان از آن درس گرفت! 🔹نخیر او حیوان نبود! او هم دقیقا مثل من و تو بود! شاید هم زمانی بهتر بود. اگر اینگونه نگاه کنی هر چند کار او را به شدّت تقبیح خواهی کرد ولی به این سادگیها خود او را ملامت نخواهی کرد! خودت را برتر نخواهی دانست! نسبت به او دل رحمی پیدا خواهی نمود و نسبت به عاقبت خودت بیم و ترس! 🔸ماجرا به قول خودش از کجا شروع شد؟! به قول او نه مشکل مالی داشت و نه اعتبار و مقامی! مشکلش از آنجا شروع شد که در جلسه ای از خطوات شیطان پرهیز نکرد! وقتی آن سفیر شیطان به او کارت خودش را داد آن را قبول کرد! اگر همان لحظه قبول نمیکرد اصلا سرنوشتش جور دیگر رقم خورده بود! ولی قبول کرد! 🔹مسأله به همین سادگی از همینجا شروع شد! آیا ما به جای او بودیم از خودمان مطمئنیم که یک کارت ساده را قبول نکنیم؟! نشانی که حاوی یک احترام بزرگ و یک جاهطلبی بزرگ و یک احساس احترام و اکرام و مورد توجّه بودن است! سفیر بریتانیای کبیر از من خوشش آمده! حالا قبول کردن یک کارت مگر چیست؟! 🔸به نظرتان ما اگر بودیم در آن فضای دیپلماتیک و احترامات و آن تسویلات عجیب و غریبی که فقط در آن فضا قابل درک است کارت را به صورت آن سفیر میکوبیدیم؟! من که اینگونه از خودم اطمینانی ندارم و نخواهم داشت! اصلا گاهی وضعیت آنطور میشود که خود یوسف پیغمبر را هم تنها دیدن برهان ربّ میتواند نجات میدهد. 🔹میدانید مسأله کجا پیچیده تر میشود؟! آنجا که شاید اگر به ایشان در همان زمان در صحنه ای مشابه پیشنهاد کاری منافی عفّت بود قبول نمیکرد! از خدا یا عواقبش میترسید! و یا اگر امکان اختلاسی بزرگ برایش فراهم میشد انجام نمیداد و از خدا میترسید! اگر در صحنه ای علیه او اقدامی میشد که امکان جنایت و قتل و جرحی برایش مهیّا میشد انجام نمیداد و بر غضب خود مسلّط بود! 🔸رفقا مسأله لطیفتر از این حرفهاست! مسأله عبرت آموزتر از این عبورهای سطحی ماست! مسأله رقّت آمیزتر و ترسناکتر از آن است که آرام از کنارش عبور کنیم! مسأله ی این جاسوس اعدامی این بود که در جایگاهی قرار گرفته بود که میتوانست یکی از گزینه های مناسب گناه جاسوسی باشد. هر چند گزینه ی مناسبی برای گناه زنا، اختلاس، جنایت، بد اخلاقی با خانواده و... نباشد! 🔹مسأله ی این جاسوس اعدامی این بود که موضوع ابتلائش امری جدید قرار گرفته بود! امری که نوعا مورد ابتلاء ما نیست! ما معمولا با چنین موضوعی ربطی نداشته ایم تا خودمان را خیلی برتر از او دانسته و او را حیوانی پست بدانیم! در ادامه هم مسأله این جاسوس اعدامی مفهوم عمیق خطوات شیطان است که خود او به خوبی آن را گفت! غفلت از تدریج و گام به گام بودن عملیات فریب شیطان! آیا او فکر میکرد کارش به آنجا کشیده شود؟! جایی که خود انسان دیگر میفهمد راهی برای برگشت ندارد! طوری میشود که تمام عقایدش دیگر در آن مرحله نمیتواند معنایی برایش داشته باشد. 🔸ولی چرا آن کارت را گرفت؟! مسأله حبّ جاه و حبّ مال بود! شاید هم برخی سوء ظنّ های سیاسی! شاید هم ضعف نفس بود و خجالت کشید نگیرد! عمیقترش را بگویم! مسأله همان نفس ملکی بود! همان که همه با آن درگیرم! فقط نمیدانم چرا خدا او را یک لحظه با آن دیو وحشتناک در اینجا تنها گذاشت! آیا دعای پدر و مادر پشت سر او نبود؟! آیا دست عنایت اهل بیت بر سر او نبود؟! چرا مبتلا به چنین امتحان دشواری شد؟! آیا نباید آدم دلش برای چنین شخصی بسوزد؟! آیا نباید آدم از فرا رسیدن این لحظه های ترسناک بترسد؟! آیا نباید در دل شبها وقتی همه به خوب رفته اند برای عاقبتش ناله سر دهد؟! آیا نباید برنامه ای برای مبارزه با این دیو درونی داشته باشد؟!
باسمه تبارک و تعالی «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ‏ الْمُحْسِنِين‏» 🔹از یکی از ایرانیان ساکن آلمان شنیدم که آنجا در فصل زمستان میگویند باید مانند پیاز بود! باید در خانه هم چند لایه لباس پوشید! دیگر زن یا مرد نمیتواند لباس گرم نپوشد! لابد غرب زدگان ما میگویند عجب فرهنگی! ما چقدر بی خودیم و آنها چقدر فرهیخته! نه! منشأ آن عمدتا گرانی سر سام آور انرژی در آنجاست. 🔸ولی کشور ما چه؟! به برکت نعمت خدا و همّت مسئولان جمهوری اسلامی تقریبا همه از نعمت گاز لوله کشی با قیمت بسیار کم بهره مندیم. چه نعمت بزرگی داریم! اوّل خداوند متعال را و سپس همّت مسؤولان و تلاش جهادگران عرصه ی خدمت را سپاسگذاری کنیم. این خدمت بزرگ نظام اسلامی را برای مردممان تبیین کنیم! فقط بدی نشانشان ندهند! کم نعمتی است؟! آیا نباید آن را به رخ همه کشید؟! 🔹الآن که به دلیل سرمای کم سابقه و همینطور برخی مشکلات عارضی مانند رسیدن گاز به سیستان و بهره مندی نسبی برخی از آنان از نعمت گاز و همینطور قطع گاز وارداتی از ترکمنستان و جهالت برخی بی خردان و مانند آن مقداری تأمین گاز با مشکل مواجه شده بیشتر رعایت کنیم. 🔸هر چند برایمان بهای چندانی ندارد ولی از روی فهمیدگی و شعور انسانی و بالاتر از آن فرهنگ ایمانی دیگر لااقل با زیرپوش در خانه نچرخیم و درجه رادیاتور و بخاری را کمتر کنیم! هوای منزل را در حدّ مناسبی قرار دهیم و خانوادگی لباس گرمتری بپوشیم. برای سلامتیمان هم بهتر است. 🙏ثوابش را هم به روح امواتمان هدیه کنیم. بالاتر از آن برای رضای آن نور ازل و ابد! برای او که محسنان را دوست دارد.
باسمه تبارک و تعالی (۲۹۹) «آیا ازدواج و فرزند آوری زنان در ۹ سالگی مصداق کودک آزاری است؟!» «باتوم تبیین» «اپیستمه در اندیشه فوکو» 🔹در کلام یکی از شبهه زدگان عصر کنونی دیدم گفته بود: «تولّد زنی که در ۹ سالگی ازدواج کرده و بچه دار شده روز اعتراض به کودک همسری هست نه روز مادر!» حالا کاری به عمق شناعت این حرف و همینطور اینکه چه شیاطینی این نوع شبهات را برای اینها تزیین کرده و به ذهن امثالشان وارد میکنند ندارم! ✋سؤال در این زمینه میتواند طبیعی باشد ولی اشکال آن هم با این لحن اصلا طبیعی نیست! 👈سابقا هم به ذهنم خطور کرده بود نامگذاری روز میلاد این بانوی نور و حوراء انسیة به نام روز مادر و یا حتّی زن هر چند با مناسبت است ولی باید مراقب بود به معنای نوعی تقلیل دادن عظمت این بانوی بزرگ نباشد! 👈ایشان هر چند از جهتی سیّدة نساء العالمین است ولی از جهت دیگر باطنی فرا جنسیتی داشته و در واقع تجلّی نور عظمت خداوند متعال است؛ به فرموده ی امام صادق علیه السلام: 📖«إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِهِ‏ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِين‏»؛ 👈همین عظمت را با تأمّل در نوع تسبیحات خاصّه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که در کامل الزیارات از امام صادق علیه السلام نقل شده نیز میتوان برداشت کرد؛ 👈ای جانها به فدای آن بانوی نور! ای به فدای آن حقیقتی که اینگونه با اصل خود و با آن نور آسمانها و زمین نجوا میکرد!