باسمه تبارک و تعالی (22-2)
«دین و مسأله حال خوب»
🔵با توجّه به اهمّیت بحث به خاطر رسید نکاتی در زمینه چهار چوب کلّی بحث در نسبت سنجی رویکرد دینی با حال انسان به اشتراک بگذارم؛
🔷حال انسان را میتوان در یک تقسیم کلّی در چهار گونه خلاصه نمود:
1️⃣ حال بد بد: یک انقباض روحی و دمقی محسوس است که حقیقتا هم بد است.
⛔️مانند افسردگی روحی ناشی از دلبستگی های دنیای و یا حال بد بعد از دروغ و نگاه حرام و تنبلی و...
2️⃣ حال بد خوب: یک انقباض روحی که باطن آن چون مقدمه امری مطلوب است از نظر دیگر مستحسن است.
❇️ مانند درد و رنج بدن در راه کمک به دیگران و یا خستگی ناشی از برخی عبادات و یا کظم غیظ و...
3️⃣ حال خوب خوب: یک انبساط و نیروی روحی است که واقعا هم خوب است.
یعنی باطن و مآل آن هم خوب است.
💎 حال خوب بعد از زیارت و نیکی با دیگران و تواضع و... میتواند از این مورد باشد.
❌ معیار در حال خوب خوب آن است که مبتنی بر تقرب به خداوند متعال باشد.
منشا همه ارزشها در نگاه دینی تقرب به کانون آفرینش است.
4️⃣ حال خوب بد:یک انبساط بدوی است که علی شفا جرف هار بنا شده.
عمیق نیست و زودگذر است.
⛔️لذت ناشی از شهوت حرام و شراب و موسیقی و... در نگاه دینی از این قبیل است.
❌حالهای خوب عاریتی و اعتیاد آوری که از درون انسان نجوشیده و باعث افسردگی تدریجی میشود.
👈چه زیبا گفته مولوی:
تو خوش و خوبی و کان هر خوشی
تو چرا خود منت باده کشی
می چه باشد یا سماع و یا جماع
تا بجویی زو نشاط و انتفاع
بحر علمی در نمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
🔴اینگونه حالات همواره فتنه بزرگی برای انسانها در تاریخ بوده است.
⚠️ویژگی این نوع حالات معمولا منافات آن با عقلانیت است که ویژگی اصلی انسان است.
📍 از اینجاست که ویژگی مذهب حقّ باید ابتناء بر حقّ و عقل باشد نه لذایذ و حالات خوب بدوی!
👈به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان: «لو لم تکن لهذه المحجة البیضاء و الشریعة الغرّاء الّا البناء علی العقل و المنع عمّا یفسده من اتّباع الهوی لکفاها فخرا».
⬅️این بحث فروعات و نکات بسیار دارد؛ مانند اینکه
🔻نباید به حال اصالت داد زیرا ما گاهی با پدیده حال بد خوب و حال خوب بد مواجه میشویم🔺
💎 باید بدانیم منشأ همه ارزشها در تقرّب وجودی به ذات اقدس خداست.
✅ قرآن کریم در این زمینه معمولا بین مفهوم فرح و سرور فرق قائل شده یعنی بین حال خوب خوب با حال خوب بد.
این غنای ادبیاتی در اینجا خیلی مهم است. زبان و ادبیات فاخر درک و فکر انسانها را فاخر میکند.
👈یکی از دوستان نقل میکرد که نزد یکی از عراقی ها بودم و صحبت از صدّام حسین شد. گفته شد وی آدم شجاعی بود که او فورا گفت شجاع نبود متهوّر بود! این غنای ادبیات عربی است که بین این ویژگی در صورتی که حال خوب خوب است با صورتی که حال خوب بد است فرق گذاشته است و ما در فارسی به این وضوح آن را نداریم. همین غنای ادبی باعث تیزبینی مرد عرب شده بود؛ اینکه بدانیم صدّام حال خوبی ندارد حالش بد است.
🔴همچنین با نگاه به ظاهر زندگی انسانهای ضعیف الایمان یا بی ایمان گمان میشود که آنها حال بهتری گاهی دارند. در اینجا اگر نقد درون دینی بخواهیم بکنیم پاسخهایی متبادر میشود.
👈مانند اینکه ممکن است اصلا حال خوبی نباشد و ادا درآوردن باشد.
👈همچنین شاید حال خوب بدی باشد و نوعی استدراج محسوب شود.
👈 همچنین ممکن است حال خوبی باشد که ناشی از عدم درک حال خوب بالاتر است. جریان محمّد عرب که یکبار در برنامه ماه عسل پخش شد در این زمینه و جریان رفتن او به کارناوال برزیل و تحوّل روحیش خیلی برایم در این زمینه جالب بود!
💡آرامشی مبتنی بر جهل! قرینه آن این مطلب است که هنوز بسیاری از افرادی که بیرون از فرهنگ دینی زندگی میکنند عزاداری و روضه و گریه برایشان اذیت کننده و غیر قابل تحمل است! در حالیکه برای آشنایان با فرهنگ دینی این مجالس حزن فرح بخش و لذّت بخش است؛ یعنی واقعا نچشیده اند والا لذّت حضور در این روضه ها برای آشنایان با این فرهنگ از هر چیز دیگری بیشتر است.
🔻بحث از حال انسان بحث مهمّی است که اندیشمندان مؤمن میبایست دست به استنباط صور و ابعاد و فروع آن از منظر دینی بزنند.🔺
🔷فلاسفه اسلامی مباحث سودمندی در این زمینه ابراز نموده اند. مباحثی نظیر تقسیم لذت و الم به حسی و خیالی و عقلی و شرح آنها و راه وصول به آنها و اقوی بودن لذات خیالی و عقلی از لذات حسی که مباحثی واقعا مهم است.
🔷همچنین عرفای اسلامی مخصوصا عرفای سنّت شرق اسلامی مباحث مهمّی در عرفان عملی در زمینه مقامات عرفانی که اوج این حالات خوب است در کتبی مانند منازل السائرین بیان کرده اند که بسیار مغتنم است.
👈حالاتی که در اینجا به مقام تبدیل شده و مقاماتی که در مسیر توحیدی به فناء و بقاء ختم میشود.
👈حقیقتا عرفان اسلامی منبعی بسیار عالی برای دعوت نسل جدید به حالات خوب عمیق و برتر در مسیر کمال واقعی انسانی است. تعالیم عرفانی اهل بیت علیهم السلام را میبایست در کنار فقه و اخلاق و عقاید امروزه در راس توجه و بررسی و تبلیغ قرار داد.
🔻از دید عرفانی انسان تا به فناء و بقاء نرسد به آرامش مطلق نرسیده و همه ی این تکاپوها و دمغی ها و بهانه گیریهای ما به دلیل نرسیدن به این مقام و حال خوب عمیق است که عمیقترین حال خوبی است که عرفا که متخصصین این حالات خوب هستند آن را کشف نموده اند🔺
👈از اینجاست که بالاترین حال خوب را خود خداوند متعال دارد که هیچ نقصی در آن نیست و از آن به ابتهاج تعبیر میشود. به تعبیر ابن سینا در اشارات: اجل مبتهج بشیء هو الاول بذاته لانه اشد الاشیاء ادراکا لاشدّ الاشیاء کمالا. در تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز در توصیف خداوند متعال از تعبیر: سبحان ذی البهجة و الجمال استفاده شده است. خداوند متعال به صاحب لذّت و زیبایی توصیف شده است. اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک.
👈در روایات معتبر شیعی نیز مانند روایات باب درجات الایمان در کافی شریف اجمالا این مقامات و حالات والا مورد توجّه قرار گرفته شده است. نکته ظریف در روایات دینی آن است که به دلیل اصالت ایمان در فرهنگ دینی گویا تنها حالاتی معتبر و مستحسن شمرده شده که در درجات و مراتب ایمان رقم بخورد.
👈منبرهای ما باید به این گونه مباحث هم بپردازد. اینها از اموری است که واقعا دین ما به آنها پرداخته است.
🔶خدا رحمت کند حاج قاسم عزیز رو! خیلی در مورد ایشان گفتند ولی یکی از برجسته ترین نکات در مورد ایشان همین حال خوب بود!
🔸واقعا این حال خوب و معنویّت ایشان بود که اینقدر به ایشان نیرو میداد. کسی که حالش عمیقا خوب نباشد اینگونه نمیشود.
👈یکی از چیزهایی که واقعا ما در تبلیغش به مردم مشکل داشته و داریم آن است که دینداری واقعا حال آدم را خوب میکند.
👈بسیاری از مردم هنوز باورشان نشده که افرادی مانند آیت الله بهجت حقیقتا خوشحالترین و با نشاطترین انسانها بودند! نشاطی که اگر اندکی از آن را بین افرادی که در پی ذره ای از آن در تفریحات و شهربازی ها و ساحلها و... هستند نشان دهند دگر لذت نفس لذّت نخوانند!
🔵پیچیده اش نمیکنم و کلام را مختصر میکنم:
🔻فرمول حال خوب را باید در توجه به خدا و خالص کردن و عمق دادن به آن و حالت شکر داشتن و دوری از محبت دنیا یافت.🔺
🔶پیشنهاد میکنم این فراز دعای عرفه امام زین العابدین علیه السلام را همگی حفظ کنیم و گاهی در قنوت و حالات دیگر زمزمه کنیم؛ عجیب حال را خوب میکند:
🙏الهی وانزع من قلبی حب دنیا دنیه تنهی عما عندک و تصد عن ابتغاء الوسیله الیک و تذهل عن التقرب منک و زین لی التفرد بمناجاتک فی اللیل و النهار
🔶راستی چه زیبا گفت سعدی شیرازی:
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
هزاران در از خلق بر خود ببندی
گرت باز باشد دری آسمانی
سفرهای علوی کند مرغ جانت
گر از چنبر آز بازش پرانی
ز صورت پرستیدنت میهراسم
که تا زندهای ره به معنی ندانی
چنان میروی ساکن و خواب در سر
که میترسم از کاروان باز مانی
#حال_خوب
#حال_بد
#لذت_الم
باسمه تبارک و تعالی (23-1)
«اهمیت نام گذاری و انتخاب نام نیک»
🔵امروز به مناسبتی با برخی عزیزان در زمینه اسمهای رائج در زمانمان صحبت پیش آمد.
🔹یکی از دوستان نقل کرد که شخصی از فضلا و محترمین نام دخترش را سحر گذاشته و بیان نموده که این نام را دوست دارد!
🔹باز نقل کردند از طلبه دیگری که نام فرزندش را بنسینا (أی: ابن سینا) گذاشته!
🔹یکی دیگر از عزیزان نقل کردند برخی آشنایانشان دچار برخی مشکلات بودند و شخص آشنا با علوم غریبه گفته بود نام این شخص را باید از نام دینی مانند فاطمه به نامهای غیر دینی مانند سحر و ... تغییر داد تا بتوان برخی دستورات علوم غریبه را بر او اجرا کرد!
🔹باز ایشان ابراز تعجّب کردند که حتّی بین مؤمنین زمانی نامهایی مانند عبدالله و غلامعلی و... رائج بود و امروز اسمهایی مانند امیر علی و امیر عبّاس و...!
🔷در حین صحبت عزیزان مطالبی به ذهنم خطور میکرد هر چند مجال توجه تفصیلی و بیان آنها را در آن جلسه نداشتم ولی به ذهنم خطور کرد به همین مناسبت مطلبی بنگارم؛
🔴به نظرم موضوع نامگذاری بیشتر باید مورد حساسیت واقع شود! یک ولنگاری عجیبی در زمان ما در این زمینه در حال رخ دادن است.
🔹به همین منظور مطالب مربوط به این بحث را خیلی خلاصه در دو بخش بحث روایی و بحث اجمالی آزاد بیان میکنم؛
🔸«مروری بر روایات در باب نامگذاری»🔸
🔶یکی از اموری که در روایات بر آن تأکید شده اهمّیت مسأله نام گذاری و لزوم انتخاب نامهای حاکی از ارزشهای واقعی است.
🔶در روایتی مشهور یکی از حقوق فرزند بر پدر این مطلب دانسته شده که «أن یحسّن اسمَه» اسم نه تنها عنوان اجتماعی انسان در حیات دنیایی بلکه عنوان او در حیات اخروی نیز میباشد؛ «اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَكُمْ فَإِنَّكُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَى نُورِكَ وَ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَكَ»؛
🔶مرحوم کلینی در کافی باب الاسماء و الکنی روایات مهمّی در این زمینه از ائمه علیهم السلام آورده است؛ مرحوم صاحب وسائل نیز در روایات این باب را ذیل کتاب النکاح و ابواب احکام الاولاد جمع آوری نموده است؛
👈در روایات صادقترین اسماء اسماء دالّ بر جایگاه بندگی انسان دانسته شده و افضل اسماء اسمهای انبیاء الهی بیان شده که یادآور راهنمایان الهی و مسلک آنهاست. امام باقر علیه السلام فرمودند: «أَصْدَقُ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّيَ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَفْضَلُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِيَاءِ». اسمهایی که یادآور تبار آسمانی انسان و نیاز بشر به عالم غیب و یادآور رجال الهی است.
👈همینطور در روایات به فضل نام محمّد بر دیگر اسماء انبیاء تصریح شده است.
👈در روایت دیگری به آثار غیبی این اسمها در جلب روزی و... اشاره شده است: «لَا يَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فِيهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِيٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَيْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ» و اینکه: «مَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ فِيهِمُ اسْمُ نَبِيٍّ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ مَلَكاً يُقَدِّسُهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ». یعنی اینطور نیست که نامگذاری صرفا یک امر اعتباری ساده باشد که جز نام بردن هیچگاه اثری بر آن مترتب نشود.
👈در روایت دیگر از اسمهایی که تداعی گر نوعی خروج از ذلّ بندگی است نهی شده؛ اسمهایی مانند «حکم و حکیم و خالد و مالک و...»؛
👈همچنین نوعی منفعل نبودن در قبال نامهای زشت و ضرورت تغییر آنها در روایات دیده میشود: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ»؛ به عبارتی اسمها بار معنایی ویژه داشته و زمینه ساز تداعی معانی خاصّی است و از این جهت خنثی نبوده و باید مورد توجّه و توصیه و دقّت و بعضا تغییر دادن و شاید وضع قانونهایی در این زمینه واقع شود!
👈اسمها در منطق روایات قابل ارزش گذاری هستند و خوب و بد دارند: «إِنَّ خَيْرَ الْأَسْمَاءِ عَبْدُ اللَّهِ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ حَارِثَةُ وَ هَمَّامٌ وَ شَرَّ الْأَسْمَاءِ ضِرَارٌ وَ مُرَّةُ وَ حَرْبٌ وَ ظَالِمٌ». این یعنی اسمها خنثی نیستند و شما هم بی تفاوت نباشید!
👈همچنین گویا با برخی اسمها به نوعی معامله شعائر الهی نیز شده که باید تعظیم شود و حرمت خاصّی برای برخی اسماء قائل شده اند: «إِذَا سَمَّيْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَأَكْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِي الْمَجْلِسِ وَ لَا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً». همین مضمون در مورد نام فاطمه هم آمده است. در روایت جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نیز آمده است: «إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ»؛
👈بر اساس روایات گاهی در نامگذاری باید به مقتضیات زمان هم توجّه کرده و با توجّه به کلّیات اجتهاد کرده و دچار تحجّر نشد؛ مانند کثرت نام علیّ در زمان ظهور خوارج و دسیسه های معاویه توسّط ائمه علیهم السلام. در این زمینه در کافی از امام حسین علیه السلام نقل شده که: «لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً». یک نامگذاری سیاسی و یا به این روایت دیگر توجّه کنید: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَمَا ذَا أُسَمِّيهِ قَالَ سَمِّهِ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيَّ حَمْزَةَ» این نیز گویا برای سپاسگذاری و از یاد نبردن این شخصیت بزرگ اسلامی در تاریخ بوده است.
👈از آن طرف از نامگذاری بر اساس اسمهایی که با خاطرات خوبی گره نخورده اند گاهی منع شده است؛ در روایتی امام صادق علیه السلام به یکی از شیعیان که دختر خود را حمیراء نامیده بود دستور داد که نامش را تغییر دهد: «اذْهَبْ فَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِي سَمَّيْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّه».
👈 اسمها در منطق روایات خصلت نشانه ای قوی دارند و حالت یادآوری و تداعی گری آنها جدی است؛ امری که که اجمالا در نامگذاری باید مدّ نظر قرار گیرد.
👈مثلا در مورد نام محمّد از آن جهت که یادآور پیامبر اعظم است آثار و برکات بسیار دنیوی و اخروی برای شخص دارد و در روایتی این تداعی گری برای امام صادق علیه السلام به این صورت عجیب نقل شده است: «قُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً- فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ- حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه».
👈همچنین در روایات نوعی ضرورت هوشمندی در انتخاب اسم نیز به چشم میخورد! به کیفیتی اسم گذاری شود که نبز و نام بدی روی شخص قرار نگیرد! امروزه با توجّه به شیوع فرهنگ مخفّف کردن اسمها و یا مسخره کردن افراد بر اساس تغییر اسم به اسمهای مشابه و قبیح باید این نکته را توجّه نمود. یکی از دوستان به همین دلیل دیدم نام دخترش را کوثر دوست نداشت بگذارد تا در مدرسه خدای نکرده به شکل بدی ادا نشود! در روایتی از امام باقر علیه السلام این هوشمندی به این شکل بیان شده است: «إِنَّا لَنُكَنِّي أَوْلَادَنَا فِي صِغَرِهِمْ مَخَافَةَ النَّبَزِ أَنْ يُلْحَقَ بِهِمْ» یعنی ما زودتر از آنکه دیگران بر فرزندانمان کنیه قرار دهند با ذهنیات خودشان که شاید لقب بدی بر روی آنها مشهور شود خودمان زودتر برای آنها یک کنیه انتخاب میکنیم!
👈 همچنین باید مراقب باشیم اسم اشخاص طوری نباشد که باعث آزار آنها شود و افراد را به اسمهایی که خودشان دوست ندارند نخوانیم. در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده: «عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ أَنْشَدَ ثَلَاثَ أَبْيَاتٍ مِنَ الشِّعْرِ وَ ذَكَرَهَا قَالَ وَ قَلِيلًا مَا كَانَ يُنْشِدُ الشِّعْرَ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِعِرَاقِيٍّ لَكُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِيهِ أَبُو الْعَتَاهِيَةِ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْكَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ- وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ يَكْرَهُ هَذَا».
👈در نامگذاری اهل بیت علیهم السلام ظاهرا توجّه خاصّی به انتخاب نامهای ارزشی شده است. نامهای ائمه اثنی عشر علی، حسن، حسین، علی، محمد، جعفر، موسی، علی، محمد، علی، حسن است.
👈از سابق برایم سؤال بود که سرّ نام جعفر چیست؟! گویا نامگذاری بر اساس چیزهای ساده مانند پل و درخت و زمان و... که بین مردم رائج است میباشد. گاهی با خود آن را به دلیل تداعی گری جعفر بن ابی طالب رضوان الله علیهما توجیه میکردم. تا اینکه این روایت را در رجال کشّی دیدم: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِعَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ: كَيْفَ سَمَّيْتَ ابْنَكَ ضُرَيْساً فَقَالَ كَيْفَ سَمَّاكَ أَبُوكَ جَعْفَراً قَالَ إِنَّ جَعْفَراً نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ وَ ضُرَيْسٌ اسْمُ شَيْطَانٍ».
👈همچنین بر اساس برخی روایات بین این نامگذاری ها و مسمّی از دید اهل بیت علیهم السلام بعضا نوعی رابطه وجود دارد لذا در روایاتی به بیان وجه نامگذاری به فاطمه و زهراء و... اشاره شده است.
👈در هر حال این نامگذاری ها و شیوعش بین جامعه نشانه ی نوع فرهنگ ذهنی و مقولات رائج بین آنان است و خود میتواند علامتی گویا در نگاههای جامعه شناسانه باشد: «قُلْتُ لَهُ (لِمَ يُسَمِّي) الْعَرَبُ أَوْلَادَهُمْ بِكَلْبٍ وَ فَهْدٍ وَ نَمِرٍ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ قَالَ كَانَتِ الْعَرَبُ أَصْحَابَ حَرْبٍ فَكَانَتْ تُهَوِّلُ عَلَى الْعَدُوِّ بِأَسْمَاءِ أَوْلَادِهِمْ وَ يُسَمُّونَ عَبِيدَهُمْ فَرَجاً وَ مُبَارَكاً وَ مَيْمُوناً وَ أَشْبَاهَ هَذَا يَتَيَمَّنُونَ بِهَا».
#نام_گذاری
#اسم
باسمه تبارک و تعالی (24)
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... ِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم»
😢امروز مراسم تشییع نوجوان 15 سال مرحوم علی لندی رضوان الله علیه بود. نوجوان مهربانی که برای نجات یک مادر و یک خواهر شهید بی درنگ به دل آتش زد.
😢خدایش بیامرزد که چند بار این روزها بغض عجیبی بر گلوی ما نشاند و قطرات اشکی از چشمانمان جاری کرد و با آن لبخند زیبایش و با آن تکان دادن پر معنای دستهای سوخته اش از ما خداحافظی نمود و چون مرغان باغ ملکوت سبکبار پرکشید!
😢بغضم تنها به خاطر عواطف طبیعی بشری نبود بلکه به خاطر لطفی بود که خداوند مهربان و حکیم در حقّ وی نمود!
🔸پرودگار مهربانی که در این سنّ کم و به دور از هر پیشبینی و انتظاری وی را پیام آور پیام محبّت و انسان دوستی و ایثار نمود!
🔸 پیام آور گمراهی جماعت متوهّم بیگانه پرست و خطّ بطلانی بر تحلیلهای ساده از جوانان ما در جامعه ایمانی نمود!
🔸پیام آور زنده بودن مفاهیم عمیق انسانی و اسلامی در بین مردم این مرز و بوم نمود!...
🔶چه زیبا نیز اعباء این رسالت بزرگ را بر آن دوش کوچک خود کشید و حسّ زیبای ایثار و معنویّت را بین ما زنده کرد.
🔸من نمیدانم خدا در وجود وی چه دیده بود که وی را برای این رسالت برانگیخت؛
🔶این حسّ زیبا در این چند سال اخیر با نورهای آسمانی دیگری نیز به مشاممان رسیده بود؛ شهید حججی و شهید سلیمانی عزیز و شهید فخری زاده ... .
🔸اما این بار قرعه حکیمانه به نام علی لندی خورد! چه کسی باورش میشد! تا یار که را خواهد و میلش به که باشد! والله اعلم حیث یجعل رسالته.
😢بغضم به خاطر آن بود که گاهی با سالها درس و بحث و مطالعه و تفکّر و محراب و منبر عشری از اعشار تأثیر نیکویی که این نوجوان بر جامعه و زمان خود گذاشت بهره وجود ما در این دار فانی نمیشود. فضلا از اینکه از سوء عاقبت هم حقیقتا خائف هستیم.
🔶مگر در روایات مسلّم ما در باب الخیر و الشرّ نیامده که:
«إنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُحِبُّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الشَّرَّ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُرِيدُهُ فَوَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْه»
🔸چه زیبا خداوند رحیم علی لندی را مجرای خیر کثیر خود نمود. مگر چقدر او را دوست داشت که مجرای چنین خیر بزرگی نمود؟! اینها واقعا غبطه ندارد؟!
😢بغضم به خاطر زیبایی مرگ این نوجوان و غبطه به آن بود! راستی چه زیبا سیر برزخی و سفر ابدیّت و صعود خود را آغاز نمود! راستی در این عصر ظلمت که جنود جهل عساکر خود را اینطور همه جا گسیل نموده چه زیبا به پیکار رفت و چه زیبا در یک لحظه علی کوچک ما، سعید بزرگ نشأتین شد!
🔻شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
طی مکان ببین و زمان در سلوک او
کاین طفل یک شبه ره صد ساله میرود🔺
دو بیت هم تقدیم روح بزرگ او میکنم:
💜پرواز کن به سوی سماواتیان علی
زیبا تویی و با پر سوخته زیباتری
فصل مدارس است و جای تو خالی است
آموزگار کوچک دوران ما علی💜
🔶بی اختیار این مضامین صحیفه مبارکه سجّادیه در مورد سفر آخرت با غبطه و حسرتی بر دل آمد:
فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
#علی_لندی
باسمه تبارک و تعالی (25)
«علامه حسن زاده آملی»
🔴با تأسّف فراوان آیت الله حسن زاده آملی از میان ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست. عالمی پرتلاش، فقیهی مؤمن، حکیمی توانمند، عارفی روشن ضمیر و ملّایی ذوالفنون بود.
🔴نمونه و الگویی برای یک عالم نمونه که میراث دار محاسن، لطائف و خفایای علوم پیشینیان بود. علومی که میرفت در دنیای جدید متروک مانده و تنها نامی از آنها و علمای راستین آنها در یادها بماند.
🔴اطلاق نام علّامه بر ایشان با توجّه به کمیت علومی که ایشان در آنها متخصص بودند و کیفیت تخصص ایشان -برخلاف بسیاری دیگر از موارد اطلاق این اسم!- به راستی اطلاقی صحیح و قابل دفاع است. علامه ای جامع منقول و معقول و مشهود.
🔹شاید برخی از علمای دیگر در برخی از این رشته های از ایشان نیز برجسته تر بودند ولی عالمی به این درجه از احاطه به علوم مختلف و تخصّص نسبی در آنها در عصر اخیر بسان ایشان دیده نشده و یا بسیار اندک دیده شده است.
🔵 برجستگی ایشان در حوزه علمیه مخصوصا در اواخر قرن چهاردهم و نیمه نخست قرن پانزدهم قمری عمدتا به خاطر پرداختن تخصصی ایشان به علوم تقریبا متروک قدماء مخصوصا در حکمت و عرفان بود.
🔷این برهه مقارن با برهه حساسی است که جوامع سنّتی ما به شدّت تحت تأثیر امواج دنیای جدید و مدرن قرار گرفت. برای بازشناسی آثار وجودی این انسان نورانی و الطافی که خداوند متعال به واسطه این بنده پاکش در زمان ما ظاهر نمود درک حساسیت این برهه زمانی و عظمت کار علمی ایشان در این برهه اهمیت دارد.