eitaa logo
بذل الخاطر
950 دنبال‌کننده
1هزار عکس
3 ویدیو
12 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و جستارهایی شخصی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده. و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تبارک و تعالی (23-1) «اهمیت نام گذاری و انتخاب نام نیک» 🔵امروز به مناسبتی با برخی عزیزان در زمینه اسمهای رائج در زمانمان صحبت پیش آمد. 🔹یکی از دوستان نقل کرد که شخصی از فضلا و محترمین نام دخترش را سحر گذاشته و بیان نموده که این نام را دوست دارد! 🔹باز نقل کردند از طلبه دیگری که نام فرزندش را بنسینا (أی: ابن سینا) گذاشته! 🔹یکی دیگر از عزیزان نقل کردند برخی آشنایانشان دچار برخی مشکلات بودند و شخص آشنا با علوم غریبه گفته بود نام این شخص را باید از نام دینی مانند فاطمه به نامهای غیر دینی مانند سحر و ... تغییر داد تا بتوان برخی دستورات علوم غریبه را بر او اجرا کرد! 🔹باز ایشان ابراز تعجّب کردند که حتّی بین مؤمنین زمانی نامهایی مانند عبدالله و غلامعلی و... رائج بود و امروز اسمهایی مانند امیر علی و امیر عبّاس و...! 🔷در حین صحبت عزیزان مطالبی به ذهنم خطور میکرد هر چند مجال توجه تفصیلی و بیان آنها را در آن جلسه نداشتم ولی به ذهنم خطور کرد به همین مناسبت مطلبی بنگارم؛ 🔴به نظرم موضوع نامگذاری بیشتر باید مورد حساسیت واقع شود! یک ولنگاری عجیبی در زمان ما در این زمینه در حال رخ دادن است. 🔹به همین منظور مطالب مربوط به این بحث را خیلی خلاصه در دو بخش بحث روایی و بحث اجمالی آزاد بیان میکنم؛
🔸«مروری بر روایات در باب نامگذاری»🔸 🔶یکی از اموری که در روایات بر آن تأکید شده اهمّیت مسأله نام گذاری و لزوم انتخاب نامهای حاکی از ارزشهای واقعی است. 🔶در روایتی مشهور یکی از حقوق فرزند بر پدر این مطلب دانسته شده که «أن یحسّن اسمَه» اسم نه تنها عنوان اجتماعی انسان در حیات دنیایی بلکه عنوان او در حیات اخروی نیز میباشد؛ «اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَكُمْ فَإِنَّكُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَى نُورِكَ وَ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَكَ»؛ 🔶مرحوم کلینی در کافی باب الاسماء و الکنی روایات مهمّی در این زمینه از ائمه علیهم السلام آورده است؛ مرحوم صاحب وسائل نیز در روایات این باب را ذیل کتاب النکاح و ابواب احکام الاولاد جمع آوری نموده است؛ 👈در روایات صادقترین اسماء اسماء دالّ بر جایگاه بندگی انسان دانسته شده و افضل اسماء اسمهای انبیاء الهی بیان شده که یادآور راهنمایان الهی و مسلک آنهاست. امام باقر علیه السلام فرمودند: «أَصْدَقُ‏ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّيَ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَفْضَلُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِيَاءِ». اسمهایی که یادآور تبار آسمانی انسان و نیاز بشر به عالم غیب و یادآور رجال الهی است. 👈همینطور در روایات به فضل نام محمّد بر دیگر اسماء انبیاء تصریح شده است. 👈در روایت دیگری به آثار غیبی این اسمها در جلب روزی و... اشاره شده است: «لَا يَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فِيهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِيٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَيْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ» و اینکه: «مَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ فِيهِمُ اسْمُ نَبِيٍّ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ مَلَكاً يُقَدِّسُهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ». یعنی اینطور نیست که نامگذاری صرفا یک امر اعتباری ساده باشد که جز نام بردن هیچگاه اثری بر آن مترتب نشود. 👈در روایت دیگر از اسمهایی که تداعی گر نوعی خروج از ذلّ بندگی است نهی شده؛ اسمهایی مانند «حکم و حکیم و خالد و مالک و...»؛ 👈همچنین نوعی منفعل نبودن در قبال نامهای زشت و ضرورت تغییر آنها در روایات دیده میشود: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ»؛ به عبارتی اسمها بار معنایی ویژه داشته و زمینه ساز تداعی معانی خاصّی است و از این جهت خنثی نبوده و باید مورد توجّه و توصیه و دقّت و بعضا تغییر دادن و شاید وضع قانونهایی در این زمینه واقع شود! 👈اسمها در منطق روایات قابل ارزش گذاری هستند و خوب و بد دارند: «إِنَّ خَيْرَ الْأَسْمَاءِ عَبْدُ اللَّهِ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ حَارِثَةُ وَ هَمَّامٌ وَ شَرَّ الْأَسْمَاءِ ضِرَارٌ وَ مُرَّةُ وَ حَرْبٌ وَ ظَالِمٌ». این یعنی اسمها خنثی نیستند و شما هم بی تفاوت نباشید! 👈همچنین گویا با برخی اسمها به نوعی معامله شعائر الهی نیز شده که باید تعظیم شود و حرمت خاصّی برای برخی اسماء قائل شده اند: «إِذَا سَمَّيْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَأَكْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِي الْمَجْلِسِ وَ لَا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً». همین مضمون در مورد نام فاطمه هم آمده است. در روایت جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نیز آمده است: «إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ»؛ 👈بر اساس روایات گاهی در نامگذاری باید به مقتضیات زمان هم توجّه کرده و با توجّه به کلّیات اجتهاد کرده و دچار تحجّر نشد؛ مانند کثرت نام علیّ در زمان ظهور خوارج و دسیسه های معاویه توسّط ائمه علیهم السلام. در این زمینه در کافی از امام حسین علیه السلام نقل شده که: «لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً». یک نامگذاری سیاسی و یا به این روایت دیگر توجّه کنید: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَمَا ذَا أُسَمِّيهِ قَالَ سَمِّهِ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيَّ حَمْزَةَ» این نیز گویا برای سپاسگذاری و از یاد نبردن این شخصیت بزرگ اسلامی در تاریخ بوده است. 👈از آن طرف از نامگذاری بر اساس اسمهایی که با خاطرات خوبی گره نخورده اند گاهی منع شده است؛ در روایتی امام صادق علیه السلام به یکی از شیعیان که دختر خود را حمیراء نامیده بود دستور داد که نامش را تغییر دهد: «اذْهَبْ فَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِي سَمَّيْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّه‏».
👈 اسمها در منطق روایات خصلت نشانه ای قوی دارند و حالت یادآوری و تداعی گری آنها جدی است؛ امری که که اجمالا در نامگذاری باید مدّ نظر قرار گیرد. 👈مثلا در مورد نام محمّد از آن جهت که یادآور پیامبر اعظم است آثار و برکات بسیار دنیوی و اخروی برای شخص دارد و در روایتی این تداعی گری برای امام صادق علیه السلام به این صورت عجیب نقل شده است: «قُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً- فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ- حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه‏». 👈همچنین در روایات نوعی ضرورت هوشمندی در انتخاب اسم نیز به چشم میخورد! به کیفیتی اسم گذاری شود که نبز و نام بدی روی شخص قرار نگیرد! امروزه با توجّه به شیوع فرهنگ مخفّف کردن اسمها و یا مسخره کردن افراد بر اساس تغییر اسم به اسمهای مشابه و قبیح باید این نکته را توجّه نمود. یکی از دوستان به همین دلیل دیدم نام دخترش را کوثر دوست نداشت بگذارد تا در مدرسه خدای نکرده به شکل بدی ادا نشود! در روایتی از امام باقر علیه السلام این هوشمندی به این شکل بیان شده است: «إِنَّا لَنُكَنِّي أَوْلَادَنَا فِي صِغَرِهِمْ مَخَافَةَ النَّبَزِ أَنْ يُلْحَقَ بِهِمْ» یعنی ما زودتر از آنکه دیگران بر فرزندانمان کنیه قرار دهند با ذهنیات خودشان که شاید لقب بدی بر روی آنها مشهور شود خودمان زودتر برای آنها یک کنیه انتخاب میکنیم! 👈 همچنین باید مراقب باشیم اسم اشخاص طوری نباشد که باعث آزار آنها شود و افراد را به اسمهایی که خودشان دوست ندارند نخوانیم. در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده: «عَنِ الرِّضَا ع‏ أَنَّهُ أَنْشَدَ ثَلَاثَ أَبْيَاتٍ مِنَ الشِّعْرِ وَ ذَكَرَهَا قَالَ وَ قَلِيلًا مَا كَانَ يُنْشِدُ الشِّعْرَ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِعِرَاقِيٍّ لَكُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِيهِ أَبُو الْعَتَاهِيَةِ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْكَ‏ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ‏- وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ يَكْرَهُ هَذَا». 👈در نامگذاری اهل بیت علیهم السلام ظاهرا توجّه خاصّی به انتخاب نامهای ارزشی شده است. نامهای ائمه اثنی عشر علی، حسن، حسین، علی، محمد، جعفر، موسی، علی، محمد، علی، حسن است. 👈از سابق برایم سؤال بود که سرّ نام جعفر چیست؟! گویا نامگذاری بر اساس چیزهای ساده مانند پل و درخت و زمان و... که بین مردم رائج است میباشد. گاهی با خود آن را به دلیل تداعی گری جعفر بن ابی طالب رضوان الله علیهما توجیه میکردم. تا اینکه این روایت را در رجال کشّی دیدم: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِعَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ: كَيْفَ سَمَّيْتَ ابْنَكَ ضُرَيْساً فَقَالَ كَيْفَ سَمَّاكَ‏ أَبُوكَ‏ جَعْفَراً قَالَ إِنَّ جَعْفَراً نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ وَ ضُرَيْسٌ اسْمُ شَيْطَانٍ». 👈همچنین بر اساس برخی روایات بین این نامگذاری ها و مسمّی از دید اهل بیت علیهم السلام بعضا نوعی رابطه وجود دارد لذا در روایاتی به بیان وجه نامگذاری به فاطمه و زهراء و... اشاره شده است. 👈در هر حال این نامگذاری ها و شیوعش بین جامعه نشانه ی نوع فرهنگ ذهنی و مقولات رائج بین آنان است و خود میتواند علامتی گویا در نگاههای جامعه شناسانه باشد: «قُلْتُ لَهُ (لِمَ يُسَمِّي) الْعَرَبُ أَوْلَادَهُمْ بِكَلْبٍ وَ فَهْدٍ وَ نَمِرٍ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ قَالَ كَانَتِ الْعَرَبُ أَصْحَابَ حَرْبٍ فَكَانَتْ تُهَوِّلُ عَلَى الْعَدُوِّ بِأَسْمَاءِ أَوْلَادِهِمْ وَ يُسَمُّونَ عَبِيدَهُمْ فَرَجاً وَ مُبَارَكاً وَ مَيْمُوناً وَ أَشْبَاهَ هَذَا يَتَيَمَّنُونَ بِهَا».
.
باسمه تبارک و تعالی (24) «خداحافظ ای داغ بر دل نشسته» «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... ِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏» 😢امروز مراسم تشییع نوجوان 15 سال مرحوم علی لندی رضوان الله علیه بود. نوجوان مهربانی که برای نجات یک مادر و یک خواهر شهید بی درنگ به دل آتش زد. 😢خدایش بیامرزد که چند بار این روزها بغض عجیبی بر گلوی ما نشاند و قطرات اشکی از چشمانمان جاری کرد و با آن لبخند زیبایش و با آن تکان دادن پر معنای دستهای سوخته اش از ما خداحافظی نمود و چون مرغان باغ ملکوت سبکبار پرکشید! 😢بغضم تنها به خاطر عواطف طبیعی بشری نبود بلکه به خاطر لطفی بود که خداوند مهربان و حکیم در حقّ وی نمود! 🔸پرودگار مهربانی که در این سنّ کم و به دور از هر پیشبینی و انتظاری وی را پیام آور پیام محبّت و انسان دوستی و ایثار نمود! 🔸 پیام آور گمراهی جماعت متوهّم بیگانه پرست و خطّ بطلانی بر تحلیلهای ساده از جوانان ما در جامعه ایمانی نمود! 🔸پیام آور زنده بودن مفاهیم عمیق انسانی و اسلامی در بین مردم این مرز و بوم نمود!... 🔶چه زیبا نیز اعباء این رسالت بزرگ را بر آن دوش کوچک خود کشید و حسّ زیبای ایثار و معنویّت را بین ما زنده کرد. 🔸من نمیدانم خدا در وجود وی چه دیده بود که وی را برای این رسالت برانگیخت؛
🔶این حسّ زیبا در این چند سال اخیر با نورهای آسمانی دیگری نیز به مشاممان رسیده بود؛ شهید حججی و شهید سلیمانی عزیز و شهید فخری زاده ... . 🔸اما این بار قرعه حکیمانه به نام علی لندی خورد! چه کسی باورش میشد! تا یار که را خواهد و میلش به که باشد! والله اعلم حیث یجعل رسالته. 😢بغضم به خاطر آن بود که گاهی با سالها درس و بحث و مطالعه و تفکّر و محراب و منبر عشری از اعشار تأثیر نیکویی که این نوجوان بر جامعه و زمان خود گذاشت بهره وجود ما در این دار فانی نمیشود. فضلا از اینکه از سوء عاقبت هم حقیقتا خائف هستیم. 🔶مگر در روایات مسلّم ما در باب الخیر و الشرّ نیامده که: «إنِّي‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُحِبُّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الشَّرَّ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُرِيدُهُ فَوَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْه‏» 🔸چه زیبا خداوند رحیم علی لندی را مجرای خیر کثیر خود نمود. مگر چقدر او را دوست داشت که مجرای چنین خیر بزرگی نمود؟! اینها واقعا غبطه ندارد؟! 😢بغضم به خاطر زیبایی مرگ این نوجوان و غبطه به آن بود! راستی چه زیبا سیر برزخی و سفر ابدیّت و صعود خود را آغاز نمود! راستی در این عصر ظلمت که جنود جهل عساکر خود را اینطور همه جا گسیل نموده چه زیبا به پیکار رفت و چه زیبا در یک لحظه علی کوچک ما، سعید بزرگ نشأتین شد! 🔻شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود طی مکان ببین و زمان در سلوک او کاین طفل یک شبه ره صد ساله میرود🔺 دو بیت هم تقدیم روح بزرگ او میکنم: 💜پرواز کن به سوی سماواتیان علی زیبا تویی و با پر سوخته زیباتری فصل مدارس است و جای تو خالی است آموزگار کوچک دوران ما علی💜 🔶بی اختیار این مضامین صحیفه مبارکه سجّادیه در مورد سفر آخرت با غبطه و حسرتی بر دل آمد: فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ‏ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
.
باسمه تبارک و تعالی (25) «علامه حسن زاده آملی» 🔴با تأسّف فراوان آیت الله حسن زاده آملی از میان ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست. عالمی پرتلاش، فقیهی مؤمن، حکیمی توانمند، عارفی روشن ضمیر و ملّایی ذوالفنون بود. 🔴نمونه و الگویی برای یک عالم نمونه که میراث دار محاسن، لطائف و خفایای علوم پیشینیان بود. علومی که میرفت در دنیای جدید متروک مانده و تنها نامی از آنها و علمای راستین آنها در یادها بماند. 🔴اطلاق نام علّامه بر ایشان با توجّه به کمیت علومی که ایشان در آنها متخصص بودند و کیفیت تخصص ایشان -برخلاف بسیاری دیگر از موارد اطلاق این اسم!- به راستی اطلاقی صحیح و قابل دفاع است. علامه ای جامع منقول و معقول و مشهود. 🔹شاید برخی از علمای دیگر در برخی از این رشته های از ایشان نیز برجسته تر بودند ولی عالمی به این درجه از احاطه به علوم مختلف و تخصّص نسبی در آنها در عصر اخیر بسان ایشان دیده نشده و یا بسیار اندک دیده شده است. 🔵 برجستگی ایشان در حوزه علمیه مخصوصا در اواخر قرن چهاردهم و نیمه نخست قرن پانزدهم قمری عمدتا به خاطر پرداختن تخصصی ایشان به علوم تقریبا متروک قدماء مخصوصا در حکمت و عرفان بود. 🔷این برهه مقارن با برهه حساسی است که جوامع سنّتی ما به شدّت تحت تأثیر امواج دنیای جدید و مدرن قرار گرفت. برای بازشناسی آثار وجودی این انسان نورانی و الطافی که خداوند متعال به واسطه این بنده پاکش در زمان ما ظاهر نمود درک حساسیت این برهه زمانی و عظمت کار علمی ایشان در این برهه اهمیت دارد.
🔶برکات وجود نورانی ایشان در این زمان بسیار است که بر اساس آنچه به ذهن حقیر آمده مهمترین آن را میتوان در موارد زیر دانست: 🔸1-علامه حسن زاده آملی بزرگ مبلّغ و منقّح تراث عرفان نظری در عصر حاضر در فضای شیعی بودند. شاید برجسته ترین کار ایشان در این دوران را بتوان آشنا نمودن طیف گسترده علاقه مندان با تراث عرفانی به همراه شرح متقن آن و به دور از کج فهمی ها از آن و با ارائه قرائتی متناسب با فضای شریعت و مذهب شیعه بود. امری که تنها از مثل ایشان بر می آمد. حقیقتا زنده بودن نسبی علم عرفان در حوزه شیعه مدیون تلاشهای گسترده علامه است. البته برخی دیگر از علما مانند مرحوم آشتیانی نیز تلاشهای درخوری در این زمینه داشتند ولی آنچه نهضتی پرثمر و شاگردانی انتقال دهنده این تراث سنگین را با خود به همراه آورد عمدتا تلاشهای این بزرگ مرد بود. عظمت علمی، پارسایی و ایمان قوی وی در خوشبین نمودن بسیاری به عرفان نظری تأثیر شایانی داشت. عرفان، برهان و قرآن را توأم با هم عرضه نمودند. 🔸2-علامه مشوّق بزرگ معارف الهی و بزرگ مربی عرفان و فلسفه و عطری معنوی در عصر ما بود. یک برانگیزاننده بزرگ همّتها و الهام بخش مستعدّین و دلگرم کننده مشتاقین در یادگیری علوم و معارف سنّتی همراه با معنویّت و تقوا بود. این امر خطیر از هر کسی برنمی آید. یاد و خاطره ایشان و کمالاتشان همواره بیدارکننده مشتاقین به معارف الهی و انگیزه دهنده برای تلاشها و همّتهای بزرگ علمی بود. این امر ریشه در این حقیقت داشت که ایشان تنها عالم و مدرسی بزرگ در عرفان و فلسفه نبود بلکه به دلیل اعتقاد عمیقشان به این دو رشته و تنظیم سلوک و احوال و زندگیشان با مراقبه ای قوی بر این اساس نمونه شخصی بود که قول و فعلش در عرفان و حکمت یکی بود و همین امر باعث جاذبه قوی ایشان و مربی بودن ایشان ورای مدرس بودنشان بود. به راستی همانگونه که قول دلالتگر است فعل نیز دلالت دارد و همین بود که ایشان را تبدیل به مجسمه عرفان و حکمت نموده بود که مانند قلبی تپنده خون انگیزه و همت را در جامعه علمی به جریان می انداخت. 🔸3-این مرد بزرگ به راستی نسلی توانمند از شاگردان و انتقال دهندگان تراث علمی قدماء را به عصر نوین پرورش داد. ایشان توانایی ویژه ای در جذب استعدادها و شاگردپروری و تربیت نفوس داشتند. امروزه از این نسل مبارک حوزه های علمیه بهره مند بوده و ان شاء الله برکات بزرگ این نهضت مبارک در آینده بیشتر به بار بنشیند. 🔸4-علامه حسن زاده نقش بسزایی در خوش بین نمودن نسل حاضر طلاب به تراث قدمائی و لزوم آشنایی با آن با حسن ظنّ و تلاش علمی داشتند. کلید واژه ایشان در این زمینه این بود که: «ره چنان رو که رهروان رفتند»! تاریخ علوم حوزوی و علوم رائج در تمدّن اسلامی را بار دیگر در دیدگان ما برجسته نموده و آن را با عظمت جلوه دادند.خوب درس خواندن، ملّا شدن، عشق به کتاب و استاد، ریاضت و مراقبه، توأم نمودن علم و عمل و استفاده از اوقات را برای ما بسان یک ارزش ارائه مینمود. رویکرد کلّی علمی ایشان به نوعی مبتنی بر یک حسن ظنّ قویّ بر علوم قدیم و عظمت بزرگانی مانند فارابی، ابن سینا و صدرا و عرفایی چون ابن عربی بود. به عبارتی نوعا در پی فهم اسرار کلام آنها و عمق آن و حتّی المقدور تتبّع بیشتر و تصحیح آن و دعوت به فهم بهتر آن مینمودند. امری که در این برهه حسّاس انتقال به دنیای جدید ضروری مینمود. رویکرد ایشان به شکل معنی داری سویه انتقادی قوی و یا پرداختن به علوم جدید نبود و گویا برای خود این هدف را ترسیم نموده بودند که نکات و دقائق علوم قدیم در پوششی از یک حسن ظنّ قویّ به همراه تتبّعی عظیم به آیندگان انتقال داده شود. نگاه تاریخی به علم، تتبّع مفید، اتقان در نقل و ارائه ربطهای مهمّ و جمعهای قوی و تقریرهای دقیق مانند تقریر مهمّ ایشان از اصالت وجود، وحدت وجود، نفس الأمر، تمایز احاطی و... از زوایای علم ورزی این اندیشمند فرزانه بود. 🔸5-علامه در عصر ما ستونی برای حوزه های علمیه و خوش بین نمودن مردم به این نهاد نورانی بود. بسیاری حوزه را با نام امثال ایشان شناخته و به خاطر وجود افرادی چون ایشان با نگاه همراه با احترام و عظمت به علوم حوزوی و تراث اسلامی مینگریستند. خاطره وجود امثال ایشان در بین ما دلگرمی برای بسیاری از مؤمنین در مواجهه با شبهات بود. همچنین حساسیت جایگاه علامه به گونه ای بود که هر گونه زاویه داشتن ایشان با انقلاب اسلامی میتوانست لطماتی را به دنبال داشته باشد که با هوشمندی و تعهّد و تقوای ایشان ناکام ماند بلکه این نهضت مبارک و رهبران بزرگ آن توسّط این مرد بزرگ بارها و بارها با عبارات تکان دهنده مورد تأیید واقع شد. 🔵به عنوان حسن ختام یکی از عبارات جالب توجّه از ایشان که دیدم را تقدیم میکنم؛ ایشان در شرح فصل پنجم از نمط سوم اشارات که در زمینه مباحث نفس است میفرمایند:
📖«مرحوم استاد علامه طباطبایی میفرمودند: «مشکلترین ریاضت، دینداری است»! 📖آن قسم ریاضیتهایی که میگویند و معمول است یک وقت محدود و معلومی دارد؛ چند روزی به آن تن در میدهد و اقتضای نفس هم این است که اگر او را به سوی ملکوت عالم متوجهش بکنند و از این نشئه اعراضش بدهند چیزهایی می یابد و این اقتضای تکوینی نفس انسانی است به هر دینی و فکری باشد. 📖 این چند روز ریاضت میکشد أمدش به سر می آید ولی دینداری، ولکن متعبّد بودن، ولکن کسانی که گفته اند خدایا آمدیم: «إنّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا» 📖مشکلترین ریاضت دینداری است. حرف یک چله یا دو چله نیست که تمام شود. در تمام حالات، در تمام عمر! 📖باید کشیک نفس را کشید، در تمام شئون زندگی، بین مردم، در غیاب مردم در حضور مردم، در خانه، در بیرون و در تمام احوال مراقبت میخواهد. قلب را، زبان را، تمام اعضاء و جوارج را در اختیارت داشته باشی. 📖حرف زدن را درباره خودت، درباره دیگران و در تمام شئون زندگی ات. 📖تأمل بفرمایید ببینید آن کسی که میخواهد مؤمن باشد و متعبّد به شرع باشد و به راستی بگوید خدایا من آمدم باید چگونه باشد؟ نمیتواند در هیچ حالی ولو یک آن غافل باشد؛ 📖یعنی اصلا مسامحه پذیر نیست. به محض غفلت، یا افراط است یا تفریط. باید کشیک نفس را بکشی و این است مسیر ارتقاء. سنگینترین ریاضت دینداری است. 📖طبیعیون میخواهند آزاد باشند و می دانند که اگر گفتند آمدیم، الف دنباله دارد. ولی اگر بگویند انسان یک ترکیب کذایی بوده باشد و بعد از متلاشی شدن هم خبری نیست، مثل سوفسطائی که میگوید هیچ قضیه علمی واقعی نداریم. 📖 یا میگوید که مبادی صور عالم همین ذرات است که اینها بر اثر تصادم این صور را به خود گرفته اند و به این جا رسیده اند و همین است و لیس الّا این گونه که میگویند خود را از قید ماوراء طبیعت آزاد میبینند. 📖این است که حکمای الهی ما همین که از بحث طبیعیات در آمدند مبحث نفس را مطرح میکنند. نفس مرز بین طبیعی و الهی است و بسیاری از مسائل نفس این سویی و بسیاری آن سویی است»
.
باسمه تبارک و تعالی (26) «چرا راهپیمایی اربعین مهم است؟» 🔴صلی الله علیک یا ابا عبدالله! اربعین سید الشهداء هم رسید. جانهای عالمیان فدای آن لب تشنه! امسال هم سیل مشتاقین زیارت اربعین از این فیض عظیم بازماندند. 🔵هنوز هم سخن در زمینه اینکه آیا میشد تدابیر از سوی دو دولت شیعی ایران و عراق طوری تنظیم شود که مشتاقین بیشتری به این سعادت عظیم نائل شود بسیار است. 🔷البته منکر اهمّیت مراقبت در برابر ویروس منحوس کرونا نیستم؛ 👈ویروسی که نشان داده که کاملا باید آن را جدّی گرفت و با کسی شوخی ندارد! 👈ولی مگر عظمت اربعین و راهپیمایی نورانی آن جدّی نبود و با کسی شوخی داشت؟! 🔶واقعا آیا نمیشد با دغدغه بیشتری مسئولین دو طرف ایرانی و عراقی زمینه این حرکت عظیم را بهتر فراهم کنند؟! 🔸به ذهنم خطور کرد که گویا مسأله در این تزاحم بین اجتماع اربعینی و تفرّد کرونایی و ترجیح دادن تفرّد کرونایی به این شکل سنگین مبتنی بر نوع درک مسئولین دو طرف از میزان اهمّیت مراسم اربعین است. 👈روشن است که عقل حکم خود را در تزاحم اهمّ و مهمّ مبتنی بر نوع درک خود از طرفین انتخاب میکند! 👈ولی آیا درک مسئولین ایرانی و مخصوصا عراقی از این مسأله کامل بود؟! 👈نمیدانم ولی به دلیل مشکوک بودن مسأله به ذهنم آمد مقداری در زمینه اهمّیت اربعین در روزگارمان سخن بگویم. 👈آیا اینها اربعین شناسی درستی داشته اند! یا اینکه آیا برخی شیاطین از روی اربعین شناسی خوبشان است که اینچنین در اینگونه تزاحمات میخواهند ترمزی در جلوی این حرکت عظیم تاریخی بزنند!
🔵البته زیاد سخن گفته شده و از آن سخنان هم بنده استفاده کرده ام ولی باز هم بیان نکاتی در زمینه اربعین شناسی در زمانمان خالی از لطف نیست؛ 🔵بسیاری از ما گمان میکنیم اربعین صرفا چهلم شهادت سید الشهداء است که بزرگداشت و خواندن زیارت آن و حتّی المقدور حضور در کربلا در این روز اهمیت دارد. ثواب زیادی دارد. یادآور شهادت و اسارت کاروان حسینی است! یا فوقش بگو یک اجتماع بزرگی است که زیبایی های خاصی می آفریند و حسّ معنوی بسیار بالایی دارد. یک سفر ارزانی و بسیار با فضیلتی هم هست که برای همگان میسور است. چقدر در آخرت ثواب میدهند! 🔹نوعا درک ما از اربعین همین است و اگر چنین باشد بعید نیست که در تزاحم بین اجتماع اربعینی با تفرّد کرونایی حکم به ارجح بودن تعطیلی نسبی اربعین دهیم. عقل است دیگر! 🔶ولی آیا اربعین همین است؟ ما باید درک خود را از عظمت اربعین بالا ببریم تا از ظرفیتهای شگرف این لطف عظیم الهی در زمانمان بهره ببریم: 💡اربعین زنده نگه دارنده نهضت حسینی و حافظ دستاوردهای خون پاک سیدالشهداست. 💡اربعین مانور عظمت شیعه است. 💡 اربعین نشانگر زنده بودن مذهب شیعه است. 💡اربعین زنده کننده شیعیان است. 💡 اربعین قلب تپنده مفاهیم مهمّ انسانی و دینی است. 💡اربعین نشانگر قدرت بسیج مردمی شیعه است. 💡اربعین رسانه بزرگ شیعه است. 💡 اربعین شناسنامه و هویت بخش به شیعه است. 💡اربعین تجدید عزم شیعه است. 💡 اربعین نشان دهنده عمق تشیّع و مدرّس درس شیعه گری برای شیعه است. 💡 اربعین ویترین محصولات فرهنگی عظیم تشیّع است. 💡اربعین عامل اتّحاد شیعه است. 💡 اربعین کنگره جهانی شیعیان است. 💡 اربعین خوفی بر دل دشمنان دین و تشیّع است. 💡اربعین تمسخر و تحقیر انسان پرستی و فردگرایی و لذتگرایی و مادی گرایی مدرن با همه زرق و برق آن است. 💡اربعین سیلی ایثارگرایی بر نظام منفعتگرای غربی است. 💡اربعین بزرگ اجتماع حبّی جهان و طعنه به مجتمعات سست منفعتگرا و لذتگرای نوین است. 💡اربعین سیلی بر علوم انسانی انسان حیوان پندار غربی و طعنه ای بر جامعه شناسی و روان شناسی و مدیریت و اقتصاد نوین است. 💡اربعین نشان دهنده بعد عاطفی و انسان دوستانه و حبّی وادی ایمان است. 💡 اربعین نماد اسلام، قرآن، تشیّع، امامت، دیانت و معاد است. 💡اربعین مستحبّی است که در دل آن واجبهای عظیم الهی امتثال میشود. 💡 اربعین ممکن کننده شهود همگانی بسیاری از اموری است که تنها در بطون کتب و کنج خلوتهای عارفانه امکان داشت. 💡اربعین معرّفی کننده بزرگ تشیّع به عالمیان است. 💡اربعین مظهر ادب واقعی نهفته در این مذهب پاک است. ادب موکبدارانی عاشق که از نوع ادب عاریتی مهمانداران هواپیما و هتل و... غربی نیست. 💡اربعین مسابقه عشق و ایثار است. 💡 اربعین مظهر بزرگترین تضادّهای عمیق مفاهیم دینی با مفاهیم سوء نوین است. 💡اربعین بدون تحمیل حقّ، موانع انتخاب راه دین را با نشان دادن قله رفیع زیبایی دینداری برمیدارد. 💡اربعین بزرگترین و عمیق ترین راهپیمایی سیاسی جهان است. 💡اربعین باطل کننده تضادهای موهوم فردیّت و جمعیّت، عدالت و اختیار، عشق و عقل، نظم و خودجوشی، مدیریت و آزادی، جنسیّت و عفّت، طبقات اقتصادی و اختلافات مذهبی ودینی و... است. 💡 اربعین بیانگر قابلیتهای عظیم انسانی در حرکت به سمت اهداف بلند و بیهودگی قوانین خودساخته بشری و نهادهای دولتی وبروکراسی های نوین است. 💡اربعین به انسانها شخصیت میدهد و نگاهش به انسانها نگاه موجود آسمانی است نه حیوانی دنیایی! 💡اربعین به رخ کشیدن قدرت عظیم معنویت و ولایتمداری شیعه است. 💡 اربعین پرچم اسلام ناب و طلیعه تمدّن اسلامی است. 💡اربعین زمینه ساز ظهور منتقم با معرفی امام حسین علیه السلام به عالمیان است. 💡اربعین بزرگترین، سریعترین، عمیقترین و کم هزینه ترین کار فرهنگی شیعه است. 💡اربعین چهره زیبا و دلربای تشیّع و اسلام در نگاه عالمیان است. 💡اربعین امنیت ماست. 💡اربعین قدرت ماست. 💡اربعین معلّم اخلاق و معنویّت برای همه اقشار و گسترش دهنده فضائل است. 💡اربعین نقطه تلاقی امتدادهای روشن مبدأ شناسی و انسان شناسی و امام شناسی و معاد شناسی و دیگر شناسایی های بزرگ زمان ما در دنیای پر شبهه کنونی است. 💡اربعین بسیج سیاسی مؤمنین برای اعلام آمادگی در نبرد با ظلم و استکبار است. 💡اربعین جاذبه بزرگ شیعه برای جهانیان با ارائه منطق انسانی دفاع از حقّ و مبارزه با ظلم و استکبار است. 💡 اربعین مبلّغ آزادی و حرّیت حسینی برای جامعه تشنه این آزادگی در برابر اسارتهای نوین است.
💡اربعین نمایانگر فرهنگ آزادگی حسینی در برابر فرهنگ آزادی غربی است. 💡اربعین نشان دهنده برتری لذّات عقلی بر لذّات حسّی است. 💡اربعین حال خوبی بسی بالاتر از کارناوالها و ساحلها و شهربازی ها و سینماهای غربی! 💡اربعین روحی در جهان بدون روح امروزی است. 💡اربعین یوم الله الاکبر در زمان ماست. 💡 اربعین صدای قاهر شیعه بین صداهای سهمگین رسانه های استکبار است. 💡اربعین رسانه پر قدرتی است که قابل سانسور نیست. 💡اربعین خیره کننده چشمان جهانیان به بین الحرمین است. 💡اربعین رسانه بی همتاست که فاذا هی تلقف ما یأفکون. 💡اربعین معجزه باطل السحر ماست. 💡 اربعین بوی پیراهن یوسف است. 💡اربعین برنامه ریزی عمیق پیشوایان شیعه برای ایجاد ظرفیتی جهانی در تبلیغ حقیقت است. 💡اربعین یادگار امام عسکری است. 💡 اربعین معرفی کننده سلسله امامان شیعه و بیانگر عدم انقطاع رابطه زمین و آسمان در این مذهب پاک است. 💡آری اربعین به تعبیر امام خامنه ای عزیز: «آیت عظمای الهی و نشانه تعلّق گرفتن اراده الهی برای نصرت امّت اسلامی است».
.
باسمه تبارک و تعالی (23-2) «اهمیت نام گذاری و انتخاب نام نیک» «تأثیر مدرنیته در تغییر نام در جامعه ایرانی» 🔵به ذهن رسید به بهانه بحث اهمّیت نامها مقداری خطوراتی که به صورت آزاد در یک بارش مغزی به ذهن می آید را به اشتراک بگذارم. 🔶ذهن آدمی مانند کاسه ای است که ما وظیفه داریم با مطالعه و تفکّر و تلاش و تصحیح نیّت آن را از آلودگی ها و غفلتها تمییز نموده و به سمت آسمان بگیریم تا از خزائن غیب چیزی به آن انداخته شود. 🔸 به راستی همه چیز از بالا نازل میشود! «و فی السّماء رزقکم و ما توعدون». 🔸قوه عاقله آدمی وقتی متوجه چیزی شده و مشتاق دانستنش میشود به صورت طبیعی به مبدأ وهّاب تضرّع میکند. 🔸در این مرحله برخی نفوس مناسبتی خاصّ با عوالم بالا دارند که یکباره گویا ذهنشان مشتعل شده و اصطلاحا بدون نیاز به تلاشی بیشتر به شکل حدس مطلب برایشان روشن میشود. انبیاء و اولیاء الهی واجد چنین مناسبت تامّی هستند. 🔸دیگرانی که چنین نیستند به صورت طبیعی به برخی قوای دیگر که نقش اعدادی برای آماده نمودن انسان برای حصول این مناسبت دارد رجوع نموده و مستعدّ قبول فیض میشوند؛ 🔸ایشان با تلاش و درس و بحث و فکر و... خلوص کافی برای استجابت دعا ذهنی را پیدا میکنند. 🔸در مورد الهامات و خطور فرضیّات و حتّی ظهور یا فسخ عزمها و تصمیمها نیز همین مطلب صدق میکند. 🔶در هر حال خوب است این خطورات را چندان به خود منتسب نکرده و متواضعانه تعبیر کنیم: «به ذهن آمد» و «به ذهن خطور کرد» و... .
🔸با مقداری مراقبه هم انسان به خوبی می یابد که گویا در گوشش خوانده شد. به قلبش انداخته شد. به جانش تفهیم شد. 🔸گاهی حتی در ظاهر بدون اشتیاق قبلی مطالب برای انسان روشن میشود که از آن به الهام یاد میشود و گاهی تنها در حد حدوث فرضیات و سرنخها و شوقهای اولیه است. 🔻این خطورات و اشتیاقات و الهامها و حدسها بلکه علوم حاصل از تلاش و فکر همگی از غیب آید🔺 🔶قلب انسان بر اساس تجربه و روایات مسلّم گوشهایی دارد که با آن اصوات آسمانی را میشنود. نداهای حقّ و باطل را! 🔸در واقع به ما نیز به نوعی وحی میشود. شیاطین نیز به اولیائشان وحی میکنند! 🔻راستی احوال و افکار ما خیلی بیش از آنکه فکر میکنیم به آسمانها مرتبط است!🔺 🔵در هر حال در بحث قبل مروری اجمالی بر تراث روایی در زمینه نام گذاری داشتیم. به خاطر رسید برخی نکات کلّی که در همین زمینه به ذهن خطور میکند را نیز بیان کنم: ✅نکته اول 🔶نامها از آنجا که در لحظات ناب و حسّاس تولّد وضع میشوند به نوعی شاخص خوبی برای پی بردن به حقائق که در جامعه در جریان هستند میباشند. 👈 اسمهایی که نوعا از احساسات واقعی انسانها و بینش خاصّ آنها نشئت میگیرد. 👈این نامها به نوعی شاخصی جالب برای تشخیص نوع ارزشهای حاکم بر جامعه هستند! آنچه آن جامعه آن را نیک میداند و برای خود الگو و زیبا تشخیص داده است! 👈به تعبیر قیمت آن جامعه را تا اندازه ای نشان میدهد چرا که «قیمة کلّ امرئ ما یحسنه». 👈نامها معمولا بر اساس نام انسانهای بزرگ تاریخ، جنگاوران، دانشمندان، اجرام آسمانی، گلها، حیوانات، اشیاء و جمادات و زمانها و... انتخاب میشوند. نام پدیده مهمّ فرهنگی است که در باورهای دینی، ملّی، فکری و تاریخی اجتماع ریشه دارد. 👈این انتخابها در مقیاس کلان اجتماعی و ورای برخی انتخابهای ساده معانی مهمّی دارد. در روایت امام رضا علیه السلام در عیون الاخبار به خوبی این مطلب در تحلیل نامهای عرب در جاهلیّت بیان شده است است: «قُلْتُ لَهُ لِمَ يُسَمِّي الْعَرَبُ أَوْلَادَهُمْ بِكَلْبٍ وَ فَهْدٍ وَ نَمِرٍ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ قَالَ كَانَتِ الْعَرَبُ أَصْحَابَ حَرْبٍ فَكَانَتْ تُهَوِّلُ عَلَى الْعَدُوِّ بِأَسْمَاءِ أَوْلَادِهِمْ وَ يُسَمُّونَ عَبِيدَهُمْ فَرَجاً وَ مُبَارَكاً وَ مَيْمُوناً وَ أَشْبَاهَ هَذَا يَتَيَمَّنُونَ بِهَا». 👈از این جهت بررسی اسمها در زمانهای مختلف میتواند حاوی معانی جالبی برای محقّقین در نشانه شناسی باشد. 👈در همین جامعه ایرانی در دهه 50 نامهای باستانی رواج یافت و در دهه شصت نامهای خاصّ مذهبی بسیار شایع شد و در دهه هفتاد نامهای ترکیبی و در دهه هشتاد نامهای جدید و نام بازیگران ... . اینها همه معانی مهمّی در بر دارد. ✅نکته دوم 🔶ما عادت کرده ایم که معمولا به شکل فقهی با همان معنای رائجش با مباحث اینچنینی مواجه شویم. 👈یعنی اجمالا موضوع را بیان نموده و سپس اگر احساس کنیم حکمی الزامی در روایات در آن وارد شده در مورد آن بحث کنیم. 👈در زمینه نامگذاری هم چون بحث حرمت یا وجوب خاصّی در آن دیده نشده و اجمالا برخی مضامین روایات در استحباب برخی نامها روشن است معمولا در فقاهت این مسأله کار خاصی انجام نشده است. گویا هر کسی میتواند بر اساس تمایلات خود در حیطه عرف اسم بگذارد! 👈ولی همانگونه که گذشت منطق روایات ما چیزی بیشتر از این صرف مواجهه بسیط فقهی با این مسأله را نشان میداد که گویا مسأله مهمتر از صرف یک حکم مباح است که صرفا در برخی اسمها مستحبّ و در برخی دیگر مکروه میشود. 👈اسم گذاری در جامعه ایمانی از یک منظر بالاتر باید مهندسی و کنترل شود. این مسأله نیازمند فقاهت و استنباط بیشتر و اساسا روش شناسی مجدّدی برای بررسی این سنخ از مسائل میباشد. 👈 آیا با اینگونه مسائل نیز باید بسان احکام صلات و بیع رفتار نمود یا نوع مواجهه فقیهانه با اینگونه مباحث فرق دارد؟! ✅نکته سوم 🔶اسلام با خود یک نهضتی در تغییر اسامی متناسب با فرهنگ خود آورد. بررسی این امر و مقایسه بین اسماء رائج در دوره اسلامی و اسامی رائج در زمان جاهلی حاوی نکات جالبی میتواند باشد. 👈 یکی از مؤلفه های نهضت فرهنگی اسلام همین مهندسی فرهنگی اسمها و ترویج اسمهای ارزشی و تقبیح اسمهای ضد ارزشی و توجّه ویژه به بعد روان شناسانه و معنای نشانه ای اسامی است. این اسامی رنگ و بوی خاصّی به فضای فرهنگی جامعه میدهد. 👈یکی از ظرفیتهای جالب زبان عربی پدیده تعریب است که در زمان فتوحات و گسترش اسلام سبب آن شد که با تعریب نامهای بیگانه به عربی آنها را بومی سازی کند. همین خصلت متکبّرانه زبان عربی باعث نوعی استعلاء فرهنگی در دوره اسلامی نسبت به ممالک مفتوحه بود.
👈مروری بر اسمهای اسلامی بر شهرهای اسپانیا گویای این حقیقت است. برخی از آنها که در تتبّع بنده در وصف برخی علماء اسلامی برایم روشن شد را ذکر میکنم: «بلنسیه: والنسیا»، «قرطبه: کوردبا»، «اشبیلیه: سویا»، «غرناطه: گرانادا»، «طلیطله: تولدو»، «سرقسطه: ساراگوسا»، «اشبونه: لیسبون»، شنتمری: سانتاماریا و... . ✅نکته چهارم 🔶رواج اسمهای غیر دینی در زمان ما و همچنین رواج اسمهای خاصّ در فرهنگ دینی مانند امیر عبّاس و امیر علی و کمرنگ شدن اسمهای دینی و متروک شدن اسمهای دینی خاصّ مانند غلام عبّاس و... به نظر میرسد از آثار مدرنیته و تجدّد است. 👈فرهنگ انسان مداری که در آن توجّه به انسان و دوری از مضامین رائج در پارادایم سنّت تأثیر خاصّی در اسم گذاری نهاده است. 👈توجّه به اسمهایی که نشانگر بزرگی انسان و یا فردگرایی او و عدم پیروی از نامگذاری رایج و محبّت اختصاص و تفرّد به اسمهای جدید و همینطور تغییر گرایی و مدگرایی رائج در نامگذاریهای امروزی همه از زوایای تأثیر مدرنیته در نامها است. 👈در واقع نزاع پنهان و بسیار خونین بین اسلام و دین مرموز آزادی که در موضعی دیگر از کلام دان کیوپیت مقداری در مورد آن سخن گفته شد خود را در سطح نام گذاری به این شکل نشان داده است. مسأله در واقع مهمتر از صرف تغییر سلایق در نامگذاری است. 👈بر همین اساس است که امروزه اساسا برخی از نامها منسوخ شده. مروری بر فهرست نامهای ایرانی که مشتقّ از نام زیبای امیرالمؤمنین علی علیه السلام است نشانگر عمق تغییر فرهنگی است. اسمهایی مانند: حیدرعلی، غلامعلی،ترابعلی، عشقعلی، یارعلی، سبزعلی، شمسعلی، ببرعلی، آبعلی، التماس علی، ازبرعلی، ارجعلی، ربعلی، راه علی، دادعلی، حکمعلی، توپوزعلی، پیرعلی، پنجعلی، بهارعلی، رکاب علی، غیرتعلی، غنجعلی، عیانعلی، عوضعلی، علی ملا، علی جمعه، علی ناز، گرگعلی، کوچکعلی، قندعلی، قسمت علی، فغانعلی، گداعلی... 👈البته منظور این نیست که اسمهای سنتی لزوما خوب بودند ولی در هر حال گرایش بیشتری به اسمهای دینی و اسمهای دال بر خاکساری انسان در برابر آسمان و آسمانیان بوده است. ممکن است گفته شود همانطور که در بحث خدمات متقابل اسلام و مدرنیته گذشت اساسا دلیلی بر خوب بودن دنیای سنتی و بد بودن مطلق مدرنیسم نداریم و شاید اساسا این تحولات در اسم گذاری بد هم نباشد. در جواب باید گفت منشا همه ارزشها توجه و تقرب به ذات اقدس الهی و منتسبین به اوست. در این فضا با مقداری توجه روشن میشود که نظام نامگزاری در دنیای مدرن از این امر نسبت به اسمهای سنتی فاصله گرفته است. ✅نکته پنجم 🔶رابطه بین اسم گذاری و فرهنگهایی که به واسطه تأثیر آنها اسم انتخاب میشود رابطه طرفینی است. 👈گاهی تحفّظ و احتیاط در نامگذاری باعث نوعی واکسینه شدن در برابر برخی تهاجمات فرهنگی است. 👈با توجّه به گرایشات دینی و همچنین گرایشات تجدّد در زمان ما مناسب است مردم را نسبت به این پدیده خودآگاه نماییم. 👈در واقع نوع مردم فریب گرایشات غیر دینی را میخورند زیرا این گرایشات منافقانه خود را در تنافی با دین نشان نمیدهد. 👈از همینجاست که تحفّظ بر نامهای ارزشمند دینی خود میتواند سببی برای حفظ و حراست از ارزشهای دینی مردم در برابر هجوم بی امان فرهنگ مدرن باشد. 👈به نظر میرسد در حکومت دینی که وظیفه حراست از باورهای مؤمنین را دارد ایجاد ضوابط معنی دار و تبلیغ درخور در نامگذاری و وضع قوانین در این زمینه ضرورت یافته است. 👈این نامهای جدید و غریب هر چند در ابتدا چیزی جز نام نیستند ولی در واقع با نوعی اختفاء در اسب تروآ تا اندازه ای فرهنگ و بار روانی خود را غافلگیرانه به دنبال خواهند آورد: (لا تلبسوا ملابس اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی) ✅نکته ششم 🔶یکی از مغالطات رائج که شبیه خود فریبی در زمان ما میباشد استدلال مجامع آماری برای بیشتر بودن و یا در صدر بودن اسمهای ارزشی مانند محمد و علی و فاطمه و زهرا در بین اسم دختران و پسران در جامعه ایرانی است. 👈بر هر شخص آگاهی بدیهی است که امروزه نامگذاری ها بسیار از آن بار ارزشی سنّتی فاصله گرفته است. حتّی در بین خانواده مؤمنین. 👈اما چیزی که رخ داده آن است که به دلیل مدگرایی و حبّ تفرّد پراکندگی نامها در دوران نوین بسیار زیاد شده است لذا در چنین فضایی بالنسبه طبیعی است نامهای ارزشی در صدر فهرست قرار گیرند ولی این ملاک خوبی برای ارزیابی نیست. 👈باید دید حجم نامهای غیر دینی نسبت به قبل چقدر تغییر یافته است. 👈یک گزارش جالب را از یکصد نام برتر نزد ایرانیان از سال 1297 تا 1380 میخواندم. اولین شناسنامه ایرانی در چهارم دیماه 1297 به نام فاطمه ایرانی توسط اراده کلّ سجل احوال دار الخلافه مستقرّ در بلدیه تهران صادر شد.
👈در همه ادوار نام محمد بین مردان و نام فاطمه بین زنان بیشترین انتخاب را داشته است. 👈در بین صد نام مرد اولین نام غیر عربی در مورد 46 عددی به نام امید در این سالها ثبت شده! بعد از آن فرهاد در رتبه 50 و بهروز در 59. 👈در بین نام زنان نیز اولین نامی که بار غیر مذهبی دارد در رتبه 29 با نام فریبا است و در رتبه 31 با نام مهناز. 👈واقعا اکثریت مطلق با نامهای عربی و مذهبی است. ولی از دهه هشتاد به بعد با شبیخون فرهنگی واقعا تغییرات چشم گیر است که بررسی آن نیازمند تفصیل زیادی است. 👈فقط به عنوان نمونه در سال گذشته یعنی سال 1399 بیشترین عدد نام مردان برای اسم «امیر علی» ثبت شده که بالاتر از نام محمد است و در رتبه ششم اسم آراد ثبت شده است! 👈تا رتبه ده آمار با اسمهایی نظیر: آریا و سامیار هم مواجه میشویم. واقعا تحوّل بسیار معنی دار است. 👈در نام بانوان سومین نام در سال گذشته نام «رستا» ثبت شده است! تا رتبه دهم آمار نیز با اسمهایی نظیر: حلما و آوا و مرسانا و یسنا! نامهای عجیب دیگری نیز بسیار در این سال انتخاب شده مانند: آیلین، همتا، رها، دلوین، هانا، نیلا و نفس! ✅نکته هفتم 🔶به نظر میرسد با توجّه به نکاتی که بیان شد امروزه مؤمنین باید حسّاسیت بیشتری در نامگذاری ها از خود نشان دهند. 👈شاید سابقا اسمهایی مانند هدا و بشرا و امین و معین و ... مشکلی نداشت و خودش دینی بود ولی امروزه با توجّه به تأثیر عمیق و مرموز تجدّد در این زمینه برخی اسمهای دینی در معرض خطر قرار گرفته است و باید مؤمنین رغبت بیشتری برای استفاده از آنها از خود نشان دهند! 👈اصلا پسندیده نیست نامهایی مانند خدیجه، معصومه، سمیه، امّ البنین و... که نماد زنان ارزشمند دینی هستند طوری شود که به دلیل عدم تکرار و انس از مد بیافتند که حتّی مؤمنین نیز دیگر از آنها استفاده نکنند. 👈گویا در تزاحمات امروزه باید مؤمنین برای خود جهاد و مسئولیتی در این زمینه احساس کرده و صرفا به آزاد بودن انتخاب و علاقه مندی های شخصی در انتخاب اسم بسنده نکنند. 👈امروزه انتخاب نام خودش میتواند مصداق نوعی مبارزه فرهنگی، تبلیغ و جهاد فی سبیل الله بوده و ثواب زیادی داشته باشد. مؤمنین با انتخاب نام مناسب در این جهاد فرهنگی میتوانند سهیم شوند. 👈مسئولین نیز باید فکری به حال این تکثّر اسمهای عجیب و مبارزه با عوامل تبلیغ فرهنگی آن مانند صدا و سیما و... نمایند.
.
باسمه تبارک و تعالی (23-3) «انتخاب اسم بر اساس حروف ابجد» «ارتباط طالع افراد با نام آنها»! 🔴به مناسبت بحث نامگذاری به ذهن خطور کرد نکته ای در زمینه انتخاب اسم بر اساس طالع بینی بیان کنم. ⛔امروز جایی دیدم بعضا مبالغ زیادی برای مشاوره در این زمینه پرداخت میشود! ✔خوبی بذل این خطورات هم این است که اساسا فرصتی برای پرداختن به این موضوعات متنوّع رخ نمیدهد. نه در منابر و نه درسها و بحثها و دیگر موقعیتهای طلبگی. ✔همین باعث شده که ما در تولید محتوای مختصر و مناسب در این زمینه ها دچار کمبود بوده و عرصه برای انسانهای عجیب و حرفهای عجیب باز شود.
🔴بسیاری از علوم پیشنیان امروزه از میان رفته ولی یکی از چیزهایی که همواره با شدّت و قوّت بین مردم رائج مانده اعتقاد اجمالی به طالع بینی و تأثیر نامها در طالع انسانها و شخصیّت آنها و ازدواج و دیگر امورات زندگی ایشان است. 🔶در دید علمای باستان حروف تنها اصواتی بی معنی نیستند که از ترکیب آنها با وضع خاصّ صرفا یک دلالت معنایی حاصل آید؛ 👈این حروف خود اسراری داشته و بر همین اساس انتخاب اسم خاصّ بر روی افراد میتواند تأثیرات شگرفی مبتنی بر نحوه تعامل امور آسمانی با این اشخاص گذاشته و سرنوشت و آینده خاصّی برای آنها رقم بزند! 👈اسرار دانش حروف بر اساس نظام حروف ابجد که گویا از تراث تمدّن فنیقی باستان است به زبان آرامی و از آن به عبرانی و عربی رسیده است. 👈ابجد کبیر مبتنی بر تقسیم عدد یک تا هزار با نظم خاصّی بر بیست و هشت حرف زبان عربی است. 👈حروف حاکی از اعدادی هستند و این اعداد مبتنی بر یک حقائق تکوینی میباشند. روش کشف عدد اصوات همان نظمی است که در ابجد به یادگار مانده است. 🔻در واقع حروف ابجد تنظیم حروف اصیل بر اساس عدد تکوینی آنها از یک تا هزار میباشد🔺 👈از عدد بدست آمده از حساب حروف ابجد به شکل موسوم به ابجد کبیر برای رمزنگاری، ترتیب بندی، طالع بینی و در علوم غریبه برای طلسمات و... استفاده میشود: 🔶«اَبْجَدْ - هَوَّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَّذْ – ضَظِغْ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۲۰ ۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ ۸۰ ۹۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۳۰۰ ۴۰۰ ۵۰۰ ۶۰۰ ۷۰۰ ۸۰۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰»🔶 🔴از اعداد برگرفته از ابجد بر امور بسیاری استدلال میشود. مثلا برای انتخاب همسر مناسب با روشهای مختلفی بر شومی یا مبارکی وصلت استدلال میشود. 👈برای این منظور حروف ابجد زن و مرد به همراه مادرشان محاسبه شده و جمع میشود و بر 5 تقسیم میشود اگر باقی مانده فرد بود وصلتی مبارک است و اگر زوج بود وصلتی پر ماجراست و اگر چیزی باقی نماند خیلی شوم است. 👈 روش دیگر برای طالع بینی ازدواج که مقداری تفصیلی تر است بررسی ستاره بخت مبتنی بر طالع خود افراد است. طالع افراد بر اساس جمع بستن حساب ابجد نام شخص با مادرش و تقسیم آن بر 12 و محاسبه کردن عدد باقی مانده تا کامل شدن 12 آخر به عنوان ماه طالع شخص است. 👈بعد از آن باید دید مناسبات وصلت بین این دو ماه چگونه است. مثلا اگر برج طالع دو نفر یکی باشد وصلت خیلی خوبی است و اگر دقیقا مقابل هم باشند یعنی 6 برج با هم اختلاف داشته باشند چون تضادّ دارند باز خوب است و مکمّل خوبی هستند و همدیگر را پوشش میدهند؛ مثلا یکی حمل باشد و دیگری میزان یا یکی سنبله باشد و دیگری حوت! 🔶هر سال 12 برج دارد و به هر برج طالعی نسبت داده شده است؛ این بروج به ترتیب: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت میباشد. 👈همچنین گاهی به افراد در مورد وصلت با شخصی که 5 برج با او فاصله دارد مشاوره داده میشود که میتوانند مکمّل خوبی باشند. مثلا حمل میتواند با سنبله یا عقرب وصلت نسبتا خوب و عمیقی برقرار کند و یا قوس با ثور یا سرطان و همینطور... . 👈اگر تنها دو برج بین افراد فاصله باشد وصلت آنها شبیه دوستی میشود نه ازدواج هرچند شادمان هستند 👈و اگر تنها یک برج با شخص فاصله باشد اصلا ازدواج خوبی نیست؛ مثل ازدواج حمل با حوت یا ثور .
🔻نکته مهمّ در این زمینه ارتباط وثیق طالع افراد با نام شخص و نام مادر وی است🔺 👈از اینجاست که یکی از راهکارهایی که گاهی برای رفع برخی مشکلات خاص در علوم غریبه پیشنهاد میشود تغییر نام شخص متناسب با طالع مورد نظر است! 💡یکی از اغلاط رائج در زمان ما آن است که احکامی برای متولّدین ماه های سال بیان میکنند. مثلا میگویند فروردینی ها فلانند و خردادی ها بهمان! این در حالیست که این احکام در ابجد کبیر ربطی به ماه تولّد شخص ندارد بلکه مربوط به برجی است که مناسب طالع افراد است. مثلا ممکن است شخصی متولّد ماه فروردین باشد ولی طالعش برج سنبله یا همان شهریور باشد💡 👈به عنوان نمونه به یک نمونه طالع بینی بر اساس شخصی که طالعش سنبله باشد بر اساس برخی کتب اشاره میکنیم: 📖«زنان: زنی که به طالع سنبله باشد زنی است بلند بالا و سرخ رو. این زن بسیار مومن وخدا ترس است. در اوائل عمر بسیار صدمه دیده، اما در اواسط و اواخر عمر کارش نیکو شود. بهتر است راز دلش را به کسی نگوید و حرف همه کس را باور نکند. در طول زندگی ممکن است دوره‌ای از خانواده و فامیلش دور شود. از پدر و مادر بهره‌مند نگردد. پاکدامنی و عفت خود را حفظ می‌نماید. فردی سیاه چهره و بلند قد با او دشمنی می‌کند که باید از او حذر کند. عاقبت به خیر است. نباید کاهل نماز شود و اول ماه قمری به روی کلام الله و سبزه یا آب‌های نگاه کند. فرزندان او خوش اقبال و خوش فهم و پر روزی هستند. ماه صفر و روز یکشنبه و لباس‌های رنگین سرخ و سفید برایش خوش یمن است. 📖مردان: مردی که طالع آن برج سنبله باشد دارای قدی متوسط با ابرو‌هایی کشیده است. خوش خلق و خوش بیان است و دروغ گفتن و مال حرام خوردن برایش نحس خواهد بود، اما صداقت برایش نفع دارد. شریک شدن با دیگران برایش سودمند نیست و در بدنش خالی دارد که نشانه بخت و اقبال اوست. دشمن و بدگو زیاد دارد پس نباید راز دلش را به کشی بگوید. مسافرت به سمت جنوب و جنوب غرب برایش منفعت و برکت دارد. فرزندان زیادی در طالع دارد. دعای حرز یمانی او را از نحسی حفظ می‌کند. خطر مرگ در پنج سالگی او را تهدید می‌کند و اگر بگذرد به عمر طبیعی خواهد رسید. اول ماه نو قمری بهتر است به روی سبزه نگاه کند. لباس سبز و رنگارنگ و روز یکشنبه برایش شانس می‌آورد. صدقه دادن او را از بلا حفظ می‌کند» 🔶همچنین با استفاده از ابجد کبیر میتوان کوکب شخص از بین کواکب هفتگانه را نیز دانست. 👈هر کدام از کواکب هفتگانه را کوکب مربی میگویند و در طالع بینی و علم اعداد جایگاه ویژه ای دارند: قمر، مریخ، عطارد، مشتری، زهره، زحل، شمس. 👈برای این منظور عدد ابجد کبیر شخص که همان حاصل جمع عدد ابجدی نام وی و مادرش را تقسیم بر هفت نموده و عدد باقیمانده مبیّن کوکب متعلّق به شخص است که خود احکامی دارد. 🔴همچنین طبع افراد نیز مبتنی بر برج طالع آنها بیان میشود؛ بر این اساس طالع حمل و اسد و قوس آتشی است. طالع ثور و سنبله و جدی خاکی و طالع جوزا و میزان و دلو بادی است. طالع سرطان و عقرب و حوت نیز آبی است. 👈طبع آتشی به صورت کلّی زود عصبانی شده و زود خاموش میشود و معمولا کینه ای نبوده و بدنش حرارتی خاص داشته و معمولا تشنگی اش بیشتر از حدّ معمول است. 👈طبع خاکی متواضع و فروتن و ساکت است و با حرمت و احترام زندگی میکند. 👈طبع بادی مغرور و تند خو میباشد و زیرک بوده و زمینه برای نفاق و کینه در وی زیاد است. 👈طبع آبی معمولا شادمان بوده طبایع دیگر در وجود او زود میتواند ظاهر شود. 👈در ازدواج نیز گفته میشود اگر طبع برج طالع افراد با هم یکی باشد ازدواج خوبی میتواند باشد. مثلا هر دو طبع آبی داشته باشند یا خاکی. 🔵بگذریم! صحبت در این مباحث بسیار است. نامگذاری در قدیم میتوانسته حاوی معانی بسیار زیادی باشد که امروزه در فرهنگ سنت ستیز مدرن به انتخاب اسامی بر حسب مدگرایی تقلیل داده شده است. 🔶«اسلام و طالع بینی»🔶 آنچه در این زمینه گذشت به معنای صحّت طالع بینی و یا احکامی که بر اساس ابجد کبیر ادّعا شده نیست. قبل از ظهور اسلام یهودیان استفاده زیادی از اسرار این حروف و اعداد مینموده اند. همچنین نقل شده که اینگونه حساب عددی بر حسب ابجد کبیر حتّی بین چینیان و دیگر امم هم دیده شده است. در بین مسلمین نیز شهرت بسیاری داشته و علما و عرفای بزرگ اسلامی به بحث در این زمینه پرداخته اند.
👈مرحوم علامه طباطبایی در کتاب مهرتابان بر همین اساس میگویند: «أبجد کبیر ظاهرا از مسلّمات است». البته مراد مرحوم علامه از مسلّمات همان اصطلاح مسلّمات در مبادئ اقیسه هست و لزوما به معنای امر قطعی که از اطلاق عرفی این واژه فهمیده میشود، نیست. 🔴میتوان گفت: اگر ابجد کبیر و ترتّب احکامی بر این اعداد از مسلّمات دانسته شود بی اعتنائی اسلام نیز به این امور قطعا از مسلّمات است. اندک آشنایی با قرآن کریم و روایات و فقه اسلامی نشانگر این امر است. 👈البته گاهی به صورت محدود از برخی از این امور مانند ترتّب احکامی در قمر در عقرب سخن گفته شده است یا مثلا مرحوم کلینی در روایت ششم از باب الحرز و العوذة روایتی با سندی صحیح از اسحاق بن عمّار نقل میکند که به امام صادق علیه السلام عرضه کرد از نیش عقارب میترسد؛ حضرت نیز در دستور العملی به او فرمود به ستاره سها یا همان اسلم هر شب خیره شو و سه بار این دعا را بخوان: 📖«اللهم ربَّ أسلم صلّ علی محمّد و آل محمد و عجّل فرجهم و سلّمنا». 👈در دین مبین اسلام امورات مبتنی بر اختلاف طبایع مربوط به سنّت ابتلاء دانسته شده و ضمن تذکّر تقوا و تقویت ارتباط با خداوند متعال و ادعیه از سوق دادن مردم به این امور جلوگیری شده است. 🔶ولی آیا این عدم اعتناء به معنای باطل بودن این امور است؟! این امر به سادگی قابل اثبات نیست. همانطور که صحّت جمیع آنچه به صورت مسلّم در مورد خواصّ ابجد کبیر بیان شده اثبات نشده است. زیرا نه مبتنی بر وحی آسمانی است و نه براهین و تجربیات قابل اتّکاء. 👈البته بسیاری به این امور به شدت معقتدند. در میان آنها نام علمای بزرگ نیز دیده میشود. 👈انکار این امور نیز شأن علما نیست. زیرا همانطور که ادّعا بدون دلیل صحیح نیست انکار بدون دلیل نیز صحیح نیست. تنها باید تاکید کرد که اینها در فرض صحت چیزی جز زمینه نبوده و باعث جبر و به اصطلاح سرنوشت محتوم نمیباشند. همینطور نباید اینها را در فضایی غیر توحیدی با فلسفه های باطل معنی نمود و باید دانست عالم بر اساس عدل و حکمت خالقی یکتا تدبیر میشود. 💡ابن سینا ناظر به علوم غریبه و طلسمات در نمط دهم اشارات که در زمینه اسرار الآیات است نکته جالبی بیان میکند: 📖«ایاک أن یکون تکیّسک و تبرئک عن العامة هو أن تنبری منکرا لکلّ شیء فذلک طیش و عجز و لیس الخرق فی تکذیبک ما لم یستبن لک بعد جلیته دون الخرق فی تصدیقک ما لم تقم بین یدیک بیّنة بل علیکم الاعتصام بحبل التوقف و إن ازعجک استنکار ما یوعاه سمعک ما لم تتبرهن استحالته لک فالصواب أن تسرح أمثال ذلک الی بقعة الامکان ما لم یذدک عنه قائم البرهان و اعلم أنّ فی الطبیعة عجائب و للقوی العالیة الفعالة و القوی السالفة المنفعلة اجتماعات علی غرائب». 🔶مراقب باش! بسیاری برای اینکه ادّعاء فضل و زرنگی و جدا بودن از طبقه عوام کنند روششان انکار همه چیز است! گویا انکار کردن مشهورات بین عوامّ نشانه فضل است! شاید به این دلیل که بیانگر نوعی تفرد و امتیاز از دیگران و اصالت دادن به خود و محور قرار دادن خود در امور است. همین تفرّد موهم عالم بودن و توهّم این صفت کمالی نیز برایشان لذت بخش است! عوام نیز گاهی این امور را نشانه فضل میدانند! شاید چون با دیدن این حالت در برخی و ندانستن منشأ آن تعجّب کرده و از همین تعجّبشان به ضمیمه حسن ظنّ به آنها گاهی لذّت میبرند! خیر اگر با هر مجهولی برخورد انکاری داشته باشی نشانه سبک مغزی و سست اندیشی توست زیرا در برخورد با مجهولات همانطور که تصدیق بلا دلیل قبیح است انکار بلا دلیل هم قبیح است. این لا ادری گفتن از سوی که کسی که میتواند ادعای علم کند خود نشانه عالم بودن است زیرا یعنی علم به جهلش دارد و نشانه سلامت مزاج علمی و تقوای اندیشه هم هست. در واقع چنین شخصی متصف به هیئتی استعلایی است که با آن از گزند این گرایشات دانی اخلاقی مصون است. و عوام نیز باید متوجه باشند به معلومات چنین شخصی بیشتر میتوان اعتماد نمود. اساسا باید طالب علم شجاعت بیان لا ادری را در خود ملکه کند والا خود و دیگران را به مهلکات بسیار میاندازد که من ترک قول لا ادری اصیبت مقاتله! همینطور چندان بد بین هم نباید بود زیرا عجائب عالم خیلی بیش از آن است که تو گمانش را برده ای! 🔶راستی چه خوش گفته شده که: (لا ادری نصف العلم). یکی از فضلاء به طنز نقل میکرد که شخصی عاری از هر فضل میگفته من از علما هستم! من عالم تمامم! پرسیدند چطور عالمی هستی تو با این همه فضلت؟! گفت مگر نمیگویید: لا ادری نصف العلم؟! گفتند: آری. گفت من هم لا ادریم و هم ولد العالم و ولد العالم هم نصف العالم! نصف به اضافه نصف هم میشود عالم تمام!😁 میدانم خیلی خنده نداشت ولی خالی از ادخال سرور هم نبود!
.