باسمه تبارک و تعالی
«خبر سیاسی»
♦خمینی نماینده گذشته ایران یا آینده ایران؟!♦
📰چند روز پیش یعنی ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ روزنامه مهم جروزالم(اورشلیم) پست اسرائیل خبر مهمی قرار داد : «دو صد تحلیل چون نیم خبر نیست»!😊
📰نقل میکند وقتی امام خمینی به فرانسه تبعید شد بختیار از موساد درخواست کرد که امام را در نوفل لوشاتو ترور کند. به همین مناسبت جلسه ای در اسرائیل در بهمن ماه سال ۱۳۵۶ درست یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد؛ دیدند ترور آسان است ولی ضرورتی ندارد.
✋چرا؟! چون از عواقب جهانی اش برای خودشان میترسیدند. همچنین یکی از حضّار گفت: «ما به اندازه کافی نمیدانیم که خمینی چه میخواهد یا از چه نمایندگی میکند که بتوانیم این ریسک را توجیه کنیم» در این میان یکی از رؤسای موساد کلام مهمی گفت:
🎤«بگذارید به تهران برگردد. او دوام نمیآورد. ارتش و ساواک با او و روحانیونی که در خیابانها تظاهرات میکنند برخورد خواهند کرد. او نماینده گذشته ایران است، نه آیندهاش»
👈احمقها اصلا باورشان نمیشد نظام دینی پیروز شود و یا اگر شد دوام بیاورد و یا اگر دوام آورد استحاله نشده و تأویل نرود! فکر میکردند تفکّر دینی یک تفکّر منسوخ تاریخی است و حرفی برای آینده بشر ندارد تا خریدار داشته باشد! خودشان هم اباطیلی که در علوم انسانی شان بافته بودند را باور کرده بودند. خلاصه علوم انسانی ناقص الخلقه غربی اینجا به نفع حقیقت کار کرد!😅
🙏اکنون هم نهضت خمینی کبیر خار چشم طواغیت عالم و بر هم زننده ی خوابهای پریشان آنها است. رفته رفته هم در حال تبدیل شدن به جلودار صفوف عدالت طلب عالم برای مبارزه با ظلم جهانی است.
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۸۰)
«خطوراتی پیرامون تاریخ یوحنّای نقیوسی»
🔹متن عربی تاریخ یوحنّای نقیوسی اسقف قبطی قرن هفتم میلادی مصر را خواندم. اصل کتاب به زبان قبطی بوده که اخیرا ترجمه حبشی و قسمتی عربی آن یافت شده. یک دوره تاریخ بشر را از پنجره مملکت مصر و از عینک یک اسقف متعصّب مسیحی گزارش میکند؛
👈ایشان معاصر خلفای راشدین و سپس بنی امیّه بوده و ظاهرا تا عصر امام سجاد علیه السلام هم در اواخر قرن نخست هجری هنوز زنده بوده! انتهای این تاریخ متّصل به ظهور اسلام و ماجراهای فتح مصر توسّط عمرو بن عاص میشود. در همینجا اطلاعات بی نظیری در زمینه تاریخ فتح مصر بیان میکند.
👈مطالعه آثار اینچنینی برای درک ارتکازات تاریخی غیر مسلمانان و سعی در ورود به افق ذهنی آنها مفید است. اساسا شنیدن صداهای مختلف مخصوصا در گزارشات تاریخی مهم همیشه حائز اهمّیت است.
🔹مخصوصا در سه محور مطالب کتاب ارزشمند است:
1⃣یکی نگاهی گذرا به تاریخ مصر از زمان باستان و فراعنه و ظهور حضرت موسی و تسخیر مصر توسط هخامنشیان تا زمان ظهور اسلام است. این قسمت بعضا حاوی نکات گرانبهایی است.
2⃣دیگری نگریستن به تاریخ مصر از پنجره تحوّلات مذهبی و روی کار آمدن دین مسیحیّت و امپراتوران مسیحی و اختلافات دقیق روحانیون مسیحی که اطلاعات ارزشمندی از وضع دینی آن دیار و تاریخ کلیسا در دوران فترت است. همچنین در این زمینه مشکلات مسیحیان قبطی مصر را با حکومت بیزانس برجسته کرده است.
3⃣اطلاعات تاریخی مهم دیگر این کتاب مربوط به وقایع روی کار آمدن هراکلیوس و سپس گشوده شدن مصر توسّط عمرو بن عاص است که بسیار ذی قیمت است.
⬇
👈برخلاف سبئوس ارمنی این یوحنّای مصری خیلی متعصّب و ضدّ اسلام است. یکجا ضمن انتقاد از مسیحیان مصری که در زمان او یعنی دوران بنی امیّه به اسلام گرویده اند به پیامبر اسلام و دین مبین اسلام توهین میکند.
👈البته اینگونه احساسات چیز عجیبی نیست و شبیه احساسات مسلمین در زمان سقوط اندلس و یا حمله مغول است. در هر حال ایشان تأسّف و اندوه عمیقی از پیروزی اسلام و برچیده شدن حکومت مسیحیّت دارد. حکومت بیزانس در نگاه مسیحیان یک حکومت دینی بوده.
👈ولی در تاریخ یوحنّای نقیوسی هیچ توضیحی پیرامون دین اسلام و پیام پیامبر اسلام ندیدیم! ایشان هم چند جا مانند سبئوس ارمنی مسلمین را با لقب اسماعیلیان مینامد که جالب توجّه است.
به ذهنم خطور کرد چند نکته ای را که هنگام مطالعه کتاب برایم برجسته بود بذل کنم:
♦«۱-جایگاه رفیع کورش در ارتکاز تاریخی دنیای قدیم»♦
یک نکته ای که برایم جالب بود برجستگی شخصیّت کورش هخامنشی بود. سابقا هم در کتاب گزنفون شاگرد سقراط و همینطور جغرافیای استرابون که در فضای حکمای یونانی نوشته شده عظمت او را بارها دیده بودم. نزد یهود هم این عظمت روشن است. و حالا در تاریخ یوحنّای نقیوسی ارتکاز مسیحیان هم در این زمینه جلوه میکند. در این کتاب هم با نگاهی تکریم گونه به کورش (یا همان به اصطلاح غربی سیروس) نگریسته شده و او را به عنوان کسی که اوّلین بار شرق و غرب عالم را گرفت معرّفی میکند.
👈همینطور کورش و داریوش را انسانهای موحّدی معرّفی میکند و حکمت کورش را تمجید میکند؛ معتقد است این دو با انبیاء بنی اسرائیل در ارتباط بودند. البته کامبیز یا همان کمبوجیه پسر کورش را نکوهش میکند.
👈همچنین در مورد اسکندر هم مانند یهودیان و دیگر منابع نظیر جغرافیای استرابون آن جایگاه کورش را تصویر نمیکند و آن را در حدّ یک عالم گشای بزرگ تقلیل میدهد. در هر حال انگاره اینکه ذو القرنین همان کورش باشد خیلی جدّی است. به گمانم تنها شخصی که در دنیای قدیم اجمالا مختصّات ذو القرنینی داشته و میتوانسته مورد سؤال از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسّط اهل کتاب قرار بگیرد همین کورش میتواند باشد.
♦«۲-انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِد»♦
نکته دیگری که در مطالعه کتاب برایم برجسته شد فضای خفه کننده مجادلات کلامی رائج بین مسیحیان در باب تثلیث بود. این را در تاریخ سبئوس هم دیده بودم. عجیب بحثهای خسته کننده و بی حاصلی داشته اند. اصلا آدم حالش بد میشود. این همه لجاجت بر سر این مسأله خلاف بداهت عقلی! همین بوده که فلاسفه اسکندریه روی خوشی به مسیحیّت نشان نمیدادند. این همه مباحثات دینی را به پای مجادلات کلامی حول چه محور باطلی چیده اند! واقعا یک عبرت عظیم تاریخی است.
✋آخر اندیشه پاک و مترقّی توحیدی چه هیزم تری به شما فروخته بود که اینقدر آن را به ابتذال میکشید؟!
✔آنچه انسان را تکان داده و به فکر فرو میبرد قدرت عجیب انسان در توجیه گری و جدال و بافتن است! میتواند از یک امر باطل چه فلسفه بافی هایی راه بیاندازد! امور باطلی که حتّی اخلاقیّات نیک و تقوای دینی که بسیاری از این روحانیون مسیحی داشته اند هم نمیتواند از آن جلوگیری کند و صرفا باید با نیروی انصاف عقلی و فطرت بیدار در برابرش قیام کرد! اینها به ما هشدار میدهد که خودمان هم باید در عقاید مذهبیمان مراقب این باتلاقهای کلامی باشیم! اینها دیگر ابعاد انسانی ماست که لزوما مربوط به ذات دین هم نیست. نکند گاهی در برخی مباحث کار را بر خودمان دشوار کرده باشیم! شاید یکی از ابعاد پرهیز دادن به مجادلات کلامی توسّط اولیاء الهی همین باشد.
👈خلاصه این فرازهای کتاب یوحنای نقیوسی در باب تاریخ عقاید کلیسا و مجادلات رایج کلامی آنها این آیات نورانی را به ذهنم متبادر میکرد:
📖«يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً * لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً»
⬇⬇
♦«۳-افراط در تقدس بخشی به علمای دینی و کرامت گرایی و انتظار معجزات دینی»♦
یک نقطه دیگری که هم در تاریخ سبئوس و هم تاریخ یوحنّای نقیوسی و هم دیگر منابع بزرگان مسیحی خیلی به چشم می آید یک فضای غلیظ کرامت گرایی و کرامت باوری در بین آنان است. خیلی هپروتی است! این شکلی انصافا در فضای اسلامی کمتر دیده ام. مدام دنبال این هستند چه کسی قدّیس است و چه کرامتی از او سر زده! واقعا فضای عجیبی است. سبئوس ماجراهای انتقال پیکر دانیال را در زمان خسرو پرویز نقل کرده که چه معجزاتی سر زد و... . در تعلیل حوادث طبیعی با امور غیبی هم خیلی افراط میکنند. مثلا یوحنّای نقیوسی هم زلزله های بزرگ مصر را مرتبط با انحرافات از برخی خوانشهای مسیحی از سوی مصریان تفسیر میکند.
✋آنقدر پدر پدر گفته اند گویا باورشان شده! گویا این مسیحیان احساس یک فرزندخواندگی عاطفی خاصّی با خداوند دارند! مدام انتظار این را دارند برایشان معجزه ای نشان دهد و خدایشان با آنها مدام در حال قهر و آشتی است. هم سبئوس و هم یوحنّای نقیوسی در چند موضع اصرار دارند علّت اصلی غلبه مسلمین قهر خداوند بر مسیحیان بود تا به خودشان بیایند و مسیحی تر از قبل شوند!
♦«۴-منفور بودن یهودیان در دنیای قدیم»♦
در این کتاب هم مانند تاریخ سبئوس یک نفرت خاصی از یهودیان به چشم میخورد! البته این نفرت صرفا به دلیل رقابتهای مذهبی یا ماجرای به صلیب کشیده شدن عیسای مسیحیان به دست یهود نیست. واقعا خباثتهای یهودیان در این میان تأثیر شایان توجّهی داشته است. یوحنّای نقیوسی گاهی از این خباثتها نکاتی بیان میکند و سبئوس هم مخصوصا در برهه ای که خسرو پرویز اورشلیم را تسخیر کرد شرحی از خباثتها و کشتارهای یهودیان علیه مسیحیان بیان میکند. بر اساس این تواریخ این یهودیان واقعا یک معضل تاریخی برای بشر بوده اند. همین است که آیات بسیاری از قرآن کریم هم در مذمّت همین یهود است.
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۸۱)
«متّقی» (۱)
«با تقوا غیر از مذهبی یا معنوی است»
🔹غیر مذهبی ها وقتی شور، حرارت و هیجان معنویّت در مذهبی ها را کمتر میبینند چندان این قشر برایشان جذاب جلوه نمیکند. مذهبی ها هم وقتی خودشان را برخلاف دیگران ملتزم به ظواهر دینی میبینند معمولا دچار نوعی غرور و توهم تملّک سعادت شده و در نگاهی تقلیلی به دین نقص کارشان را ندیده و مبتلا به نوعی قشری بودن میشوند.
🔸غافل از آنکه اساسا مذهبی بودن بیش از آنکه نشانه معنویّت یا تقوا باشد، عادت رفتاری به احکام و مناسک دینی است. همین عادت حبّ و بغض و آداب معاشرت و روحیاتی در انسان مذهبی ایجاد کرده و در او احساس تعلّق به سطح اجتماعی خاصی ایجاد میکند.
🔹اگر اینطور است باید بین مذهبی بودن و معنوی بودن فرق گذاشت. چه بسیار انسانهای مذهبی که معنوی نیستند؛ خدا در زندگیشان نیست! نماز و قرآن میخوانند و روزه میگیرند ولی با خدا حرف نمیزنند! با خدا اهل مناجات نیستند! بیشتر اسیر صنم عادات مذهبی اند تا دلداده معرفت و تقوای خدای مذهب!
🔸همچنین باید بین معنوی بودن و با تقوا بودن فرق گذاشت. چه بسیار انسانهای معنوی که نه مذهبی اند و نه با تقوا! فریب گرمای معنویّتشان را میخورند و از معنویّت ریشه دار و مشروع محروم میشوند! انسان با تقوا یعنی انسانی که معنویّتی برخاسته از ذکر خداوند در قالب التزام به فرامین خدا دارد.
✅تقوا یعنی توجّه و ذکر خدا در قالب تبعیّت دینی. تقوا به این معنا قابل تفکیک از معنویّت و مذهب نیست. ولی یک معنویّت مشروع دیگر است. انسانهای مذهبی با تقوا درّ گرانقیمتی اند! نگریستن به آنها عبادت و معاشرت با آنها نورانیّت است.
باسمه تبارک و تعالی
تحلیل سیاسی: «آینده اسرائیل چه میشود؟!»
✔پیش گویی با پیش بینی فرق دارد! پیش گویی یعنی اینکه بگویی مثلا ۲۰ سال دیگر قطعا چه چیزی رخ خواهد داد! بدون اینکه دلیلش را بدانی یا بتوانی تبیینی از این تحقّق ارائه بدهی! ولی پیش بینی یعنی اینکه بگویی مثلا ۲۰ سال دیگر با توجّه به این زمینه ها و این دلایل چه چیزی رخ خواهد داد! پیش گویی کار کاهنان و عارفان و اهل باطن است ولی پیش بینی کار علم و تعقّل است.
🔹با توجّه به این مقدّمه میگویم اینکه پیش گویی کنم ۲۰ سال دیگر منطقه ما چه شرایطی دارد و اسرائیل در آن در کدام نقطه است را نمیدانم! ولی میتوان یک پیش بینی نسبتا قوی در این زمینه داشت. برای بیان آن قبلش یک نکته ای میگویم. در مورد اسرائیل باید بین سه نکته تفکیک کرد:
1⃣یکی نقشه های صهیونیسم و همینطور منافع نظام طاغوت در ایجاد این کشور جعلی!
2⃣دیگری انگیزه های یهودیان مهاجر به اسرائیل برای رقم زدن آینده ای بهتر برای خود.
3⃣و دیگر اینکه اسرائیل اساس مشروعیّت و علّت محدثه اش مظلوم نمایی و اثاره احساس مظلومیّت تاریخی پیرامون یهود بوده! طوری که به بشریّت نسبت به خودش حس مدیون بودن داده و مبتنی بر آن در نگاه آنها استحقاق رسمیّت سرزمینی پیدا کرده.
👈بقای اسرائیل از جهتی وابسته به این سه عنصر است. یعنی اراده نظام طاغوت و در ادامه اراده جمعیّت مهاجر یهودی و در ادامه اراده افکار عمومی جهانی در به رسمیّت شناختن آنها! با توجّه به این مقدّمه میتوان گفت این سه عنصر به شکل روزافزونی در حال افول است:
1⃣از طرفی نظام طاغوتی موجود در حال تضعیف و جهان در حال تجربه رشد قدرتهای و ایجاد نظمهای نوین است.
2⃣از طرف دیگر با توجّه به بی ریشه بودن مهاجران یهودی با تهدید امنیّت آنها توسّط محور مقاومت نیاز حیاتی بقا و آینده برای آنها در حال تضعیف است. انسان مهاجر چون تعلّقی به خاک خاص ندارد مانند انسان مستأجر که توانایی نقل و انتقال دارد عامل امنیّت برای ماندنش بسیار تعیین کننده است. لذا با حفظ وضع موجود مهاجرت معکوس در این رژیم جعلی بیشتر خواهد شد.
3⃣و از این دو مهمتر آنکه با اوج توحّشی که بعد از هفت اکتبر از خود جلوی چشم جهانیان نشان داد مظلوم نمایی ناشی از هلوکاست که مبنای مشروعیّت بخشی به او در نگاه جهان بود به شدّت در حال تضعیف شدن است. دیگر اسرائیل به عنوان نماد ظلم و نفرت در حال شناخته شدن است. مخصوصا در میان نسل جوانی که به مرور نسل مدیران آینده بشر را به دست گرفته و برخلاف نسلهای محافظه کار پیشین معمولا حرّیت بیشتری در دفاع از مظلوم و حقیقت داشته و کلیشه های تکراری را بدون دلیل قانع کننده دیگر چندان نمیپذیرند!
🗽در هر حال اگر نظام طاغوت در حفظ و دفاع و تقویت اسرائیل تا کنون کوشیده با سوار شدن بر افکار عمومی جوامع خودشان بوده! اگر این افکار عمومی به مرور تغییر کند اینطور نیست که به سادگی بتوانند به این سیاستهای حمایتی ادامه دهند.
👈واقعیّت آن است که با این چهره وحشی که اسرائیل از خودش بعد از ۷ اکتبر نشان داده در حال کندن قبر خودش در میان افکار عمومی است. همان افکار عمومی که اساسا بنای نا مشروع اسرائیل بر پایه همان بنا شده و نمیتواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. بر همین اساس آنچه ذهن قاصر بنده پیش بینی میکند آینده وخیمی برای این رژیم منحوس است.
🔹به گمانم اینها دل به این خوش کرده اند که مثلا با پیمان ابراهیم تهدید خارجی را از سر اسرائیل برداشته و برایش امنیّت بیافرینند. همچنین با این پیمان منافع نظام طاغوت را در تسلّط بر منطقه تأمین کنند. راهکارشان برای تخلیه فشار افکار جهانی از روی اسرائیل هم به گمانم طرح ادّعای دو کشوری و گرفتن حدّ اکثر امتیازات از فلسطینیان در این مسیر است و همینطور تکیه بر قدرت رسانه است. همانطور که زشتی های بمب اتمشان را بر ژاپن اینگونه با هنرنمایی پوشاندند. هنوز هم به این توان عوام فریبی و چشم بندی رسانه ای که دارند مغرورند.
👈ولی در این میان اگر هم فرضا اینها موفّق به تحکیم پیمان ابراهیم شده و خودشان را از خطرات محور مقاومت ایمن کنند دو مشکل اساسی دیگر دارند:
1⃣یکی اینکه ویژگی خاص یهود عنود این است که متکبّرتر و خبیثتر از آن است که تن به این طرح دو کشوری داده و پلیدیهایش را دیگر نمیتواند در عصر رسانه کتمان کند.
2⃣دیگر هم حجم ثبت جنایات آنها در رسانه است که در هیچ جنگی در تاریخ اینگونه ثبت نشده و اقناع افکار عمومی مخصوصا نسل نوین بشر را که رفته رفته جای سیاستمداران پیشین را میگیرند و روحیّات خاص خودشان را دارد به شدّت دشوار میکند.
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۸۲)
«خوشا راهی که پایانش تو باشی ...»
💖شرایط طوری شد که برای اربعین امسال همه چیز به استخاره گره خورد. این آیه آمد: «طس* تلک آیات القرآن و کتاب مبین* هدی و بشری للمؤمنین» فلله الحمد!
🔹در پیاده روی اربعین آنچه زود خودش را نشان میدهد وجود یک سلسله ای عظیم از نظمهای خودجوش غیر متمرکز ولی به هم پیوسته و یک هیمنه ی معنوی متعالی است که از درون آحاد انسانها باعث نوعی همکاری و ایثار جمعی خود انگیخته شده است. یک الفت عظیمی که در سایه آن مهندسی و مدیریت ترافیک انسانی به طبیعی ترین شکل رقم میخورد.
🔸ترکیب خستگی، هدفمندی، هیجان جمعی، امنیّت و احساس حرکت دائمی به سمت مقصدی مقدّس یک وجد معنوی را در انسان برمی انگیزاند. همینکه انسان خودش را متّصل به کاروان عظیم اربعین حسینی میکند به وجودش نوعی مسکّنهای معنوی و آرام بخشهای روحانی تزریق میشود. درد و خستگی و ناراحتی ها کنار رفته و جای خودش را به خوشحالی و استقامت و محبّت میدهد.
🔹این نگاه ها و تعاملهای محبّت آمیز و اتمسفر عمیق عاشقانه ای که در کاروان اربعین حاکم است آدمی را در آغوش میکشد و به عمیقترین لایه های روحش نوازش و آرامش میدهد. گویا انسان بعد از سالها به وطن اصلی قلب و روحش بازگشته!
🌳نمیدانم وقتی شهرهای جنگلی میروید دقّت کرده اید؟! شرایط آب و هوایی طوری است که نواقص بصری را با روییدن چمنها و بوته ها و درختان تبدیل به زیبایی میکند! در اربعین هم شرایط آب و هوایی معنوی نواقص دیگر را عجیب میپوشاند! اگر کسی از مرفّه ترین و زیباترین مناطق جهان هم بیاید سر خضوع در برابر زیبایی های این اجتماع پایین می آورد!
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۸۳)
«نگریستن به اربعین از پنجره مفهوم قدرت»
🔹در مشایه اربعین به ذهنم خطور کرد امام حسین علیه السلام عجیب برای جبهه حق و مذهب تشیع تولید قدرت کرده است. یک معدنی بی پایان از قدرت و انگیزش اصیل به یادگار گذاشته است. عاشورا یک روز بود ولی به اندازه کل زمانها خلق قدرت کرد. شیعه با امام حسین خیلی قدرتمند است. ای کاش خودش را بهتر میشناخت و قدرش را بهتر میدانست.
💡در ادامه به ذهنم خطور کرد این قدرت عظیم صرفا به خاطر عظمت آنچه در تاریخ عاشورا رخ داد نبود! ائمه بعدی علیهم السلام یک قدرت رسانه ای عظیم هم پیرامون عاشورا ایجاد کردند.
🔸اگر این خلق قدرت و حماسه رسانه ای به واقعیت خارجی عاشورا اضافه نمیشد اینگونه اثر نمیکرد. اصلا شاید فراموش میشد. این را هم نباید فراموش کرد. این همه روایات در بیان فضیلت گریه برای امام حسین و زیارت حضرت و شفاعت حضرت و تشکیل مراسمات برای آن خودش یک حماسه رسانه ای بسیار حکیمانه است. یک سنخ دیگر از روایتگری است.
🔹ما باید بنشینیم و ببینیم از این اقیانوس قدرتی که حماسه حسینی ایجاد کرده چطور میتوانیم در مقاصد الهی استفاده کنیم! افسوس که برخی با برخی روایاتهای سست این حماسه عظیم را به برخی ابعاد احساسی محض تقلیل داده اند. اینها بزرگترین اسرافکاران عالمند!
🔸یکی از مسائل متفکرین و دلسوزان دینی باید حفظ و حراست و سپس مدیریت این قدرت تولید شده در قالب حماسه حسینی باشد. بنشینند فکر کنند چطور میتوان از آن بهتر استفاده کرد و از حیف و میل شدن و اسرافش جلوگیری نمود. چطور میتوان به آن نقطه ای کانونی داد تا بتوان در سایه آن بلندترین قله ها را فتح نمود.
باسمه تبارک و تعالی
«تحلیل سیاسی»
«غروب ملّایان یا استمرار اقتدار نظام اسلامی؟!»
📆چند روز پیش در مرداد ۱۴۰۴ روی جلد هفته نامه فرانسوی لو پوئَن با مزیّن شدن به تمثال مبارک رهبر معظّم انقلاب اسلامی با تیتری بزرگ نوشته شده بود: «غروب ملایان». خیلی در دنیا صدا کرد:
📰«سقوط شما دیگر بر کسی پوشیده نیست… خامنهای، به پایان سلام کن... در حالیکه ایران در آتش نارضایتی اجتماعی، بحران اقتصادی، و انزجار جهانی میسوزد، رهبر این رژیم درمانده هنوز وانمود میکند که همهچیز تحت کنترل است؛ دروغی که حتی نزدیکترین مهرههایش هم دیگر باور ندارند»
🚫این سطح از پرده دری رسانه ای برای آشنایان با عالم رسانه نشان از یک تحلیل سفارشی برای بیان موضع تهدید آمیز اروپایی است! این نوشته در ظاهر به قلم مجموعه ای از خبرنگاران و تحلیلگران برجسته فرانسوی بوده است.
✋ولی آیا واقعا نظام اسلامی لااقل در نگاه آنها اینقدر در وضع وخیمی قرار گرفته؟! پیام این مجلّه این است که همه نشانه ها حاکی از غروب ملایان است!!!
👈خلاصه حرفش هم این است که با ظهور فضای مجازی و روی کار آمدن نسل جدید چشم و گوش ایرانیان باز شده و دیگر این حکومت موجود را تحمّل نمیکند! همان چیزی که در جریان مهسا امینی رخ داد. نویسندگان این مجلّه هم شرایط کنونی ایران را یکی از نقاط عطف تاریخ ایران ارزیابی کرده اند که سرنوشتشان را رقم خواهد زد.
📆جالب است که بعد از آن دو روز پیش یعنی ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ تحلیلی از نشریه معتبر نشنال اینترست تحت عنوان: «The Limits of America’s Iran Policy» به معنای: محدودیتهای سیاست آمریکا در قبال ایران، دیدم که پیامی کاملا برعکس آن مجلّه فرانسوی داشت. این یعنی حتّی در نگاه آنها هم هرگز چنان چیزی که آن نشریّه فرانسوی با قاطعیّت بیان میکند وجود نداشته بلکه برعکسش هم وجود دارد!
📰نشنال اینترست یک نشریه آمریکایی در زمینه روابط بین الملل است که ماهی دوبار چاپ میشود. این مقاله نوشته ای از یکی از محققان شورای سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن دی سی است. خلاصه اش هم این است که از زمان جنگ ۱۲ روزه هیچ نشانی از فروپاشی دیده نمیشود:
«Iran’s regime has shown no signs of collapse»
📰نویسنده میگوید با این جنگ امیدهای زیادی برای کلید خوردن تغییر نظام سیاسی ایران قوّت گرفت ولی به مرور این امیدها کم رنگ تر میشود! برآورد اوّلیه آنها این بود که مردم ایران عمدتا تمایل سکولاری داشته و اکثرشان ساختار سیاسی موجود را نظامی ورشکسته میدانند.
📰بعد به این میپردازد که اساسا چهل سال است بر این نظام سختی های عظیم اقتصادی و سیاسی تحمیل شده ولی هنوز نشانی از تجزیه در آن دیده نمیشود!
نویسنده به دنبال ریشه یابی این درجه عمیق از استحکام نظام اسلامی در ایران است.
📰خلاصه نظریّه اش هم این است که ملّت ایران در یک تاریخ طولانی به چنین پایداری و تاب آوری رسیده اند. یک ملّت ویژه است. حتّی وقتی اسلام هم پذیرفت آن نسخه منحصر به فرد شیعه اش را پذیرفت! یک تاریخ غنی از تمدّن دارد که از هزاران سال پیش تا کنون برخلاف بسیاری از ملّتهای دیگر در برابر انواع تجاوزها توانسته خود را از گزند ادغام فرهنگی و اضمحلال دور نگه دارد!
📰نویسنده میگوید غرب در جنگ ۱۲ روزه پیام آشکاری به مردم ایران برای تشویق و حمایت از انقلاب سیاسی و ساقط کردن آیت الله ها داد ولی پاسخی از آنها نشنید! بلکه نظام موجود با استفاده از ظرفیت رهبری که در دفاع مقدّس هشت ساله جایگاهش در ایران تحکیم شده بود زود خود را بازیابی کرد. ایشان میگوید همچنین این به خاطر زخم خورده بودن تاریخی ایرانیان است که آنها را به یک احتیاط و بی اعتمادی به خارج سوق داده است.
✅در ادامه یک نکته ی جالبی نویسنده مقاله بیان میکند! میگوید صدور تفکّر انقلابی و مقاومتی در منطقه عنصر هویّتی ایران است که اگر آن را از دست بدهد به معنای نابودی خودش است! به تعبیر من همانطور که ماهیّت اسرائیل در تجاوز است، ماهیّت نظام اسلامی نیز در مقاومت است. از همین روست که ایران به هیچ رو نمیخواهد خود را اسیر یک نظم منطقه ای کند و به فکر یک امپراتوری در حال ظهور است:
«Iran would much rather seek to be again an ascendant empire than capitulate to a hostile regional order»
📰از همینجاست که نویسنده میگوید آمریکا بهتر است به جای یک اقدام ضربتی به فکر یک استراتژی بلند مدّت برای مهار ایران باشد. آمریکا باید از ترکیب مناسبی از هویجهای دیپلماتیک و چماق های استراتژیک استفاده کند تا به توافقی با ایران برسد که بازوهای منطقه اش را حذف کند. در انتها میگوید تحوّل واقعی تنها بستگی به اراده خود ایرانیان دارد که تا کنون نشانه ای از اراده انقلاب در آنها دیده نشده است.
✅نه با دیدن امثال تحلیل لو پوئَن زود دچار توهّم و یأس شویم و نه با دیدن امثال تحلیل نشنال اینترست احساس اطمینان کنیم. خودمان باشیم و خودمان درک کنیم.
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۸۴)
«تکانه های دو استعاره کلیدی در ازدواج: قفل و کلید فلزی یا خمیری؟!»
«إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما»
👥در اسلام در زمینه ازدواج هرگز به اموری نظیر یافتن نیمه گم شده یا پیدا کردن آنکه برای ما ساخته شده دعوت نشده ایم! باور غلط و اشتباهی که بسیاری چوب آن را میخورند! بسیاری از ناسازگاری ها و طلاقها زیر سر همین بت فکری است! خودشان فکر میکنند خیلی اختلافات اصیلی است ولی از تکانه های یک اعتقاد غلط است. اعتقادات و بینشها را دست کم نگیریم! دستهای پشت پرده ی رفتار انسانند!
✅بین دو نوع تقدیرگرایی و باور به سرنوشت در ازدواج باید تفاوت قائل شد! باور به قضا و قدر ربطی به این اندیشه که انسان به دنبال نیمه گمشده اش باشد ندارد! اسلام در زمینه همسر مناسب به جای استعاره نیمه گم شده صرفا به انتخاب هم کفو بسنده کرده و این مقدارش را میپذیرد و سپس در ادامه دستور کلّی صبر و رفق و مدارا میدهد. بروید و با یکدیگر بسازید!
👈رهبری معظّم انقلاب در مراسم عقد زوجهای جوان سال ۱۳۷۰ در همین زمینه نقل کرده اند:
📎«بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «باهم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک وقت خدمت امام رفتم، ایشان میخواستند خطبهی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل میدهیم و حرف میزنیم - عقد را اول میخواندند، بعد دو، سه جملهی کوتاه صحبت میکردند. من دیدم ایشان پس از اینکه عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با همق بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف میزنیم، اما کلام امام در همین یک جملهی «بروید باهم بسازید»، خلاصه میشود! حالا ما هم عرض میکنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا انشاءالله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند»
🔹در همین راستا یک مقاله ای دیدم که خیلی خوب این عقلانیّت را از جهتی توضیح میدهد. عنوان این مقاله این است:
When destiny hurts: Implicit theories of relationships moderate aggressive responses to ostracism
👈خلاصه پیام این مقاله متناسب با بحث ما این است که انسانها در روابط بینا فردی به شدّت تحت تأثیر نظریّه و استعاره ای هستند که روابطشان را با آن معنا میکنند. این تئوری های پنهان در رفتار انسانها بسیار اثر گذار است. در این میان دو کلان دیدگاه را به چشم می آورد که به تعبیر من یکی نگاه سرنوشت باوران و دیگری نگاه مداراباوران است:
1⃣نگاه سرنوشت باوران یعنی نگاه آنهایی که روابط همسری را در فضای نیمه گمشده میبینند. پیش فرض این نگاه این است که انسانها را در قالب قفل و کلیدی فلزی با دندانه ها و ساختار ثابت فرض میکنند که هیچ امکان انعطاف و مدارا و تحوّل و سازشی ندارد.
👈اینها مخصوصا هنگام دیدن ناملایمات ازدواج احساس میکنند با یک آدم اشتباه و یک مسیر غلطی در سرنوشتشان مواجه شده و همین احساس بدی در آنها ایجاد میکند و زود آنها را به پرخاشگری و طلاق سوق میدهد. صبرشان را به شدّت کم میکند.
2⃣آن طرف دیدگاه مداراباوران است. آنهایی که معتقدند که انسانها انعطاف پذیر و سیّالند و میتوانند با یکدیگر تعامل و مدارا کرده و کنار بیایند. آنهایی که ناملایمات را امری طبیعی میدانند و از تهدید فرصت می آفرینند. اینها صبورترند و تعادل بهتری در رابطه پیدا کرده و امکان ساختن زندگی خوشایند برایشان بیشتر است.
✋البته این مقاله نمیگوید مداراباور یا سرنوشت باور باشید! بلکه صرفا با تحقیقی علمی نشان میدهد به شکل توصیفی این دو انگاره چقدر آثار متفاوتی را در روابط از خودشان برجای میگذارند!
✔حالا مطلب دیگری را هم اضافه میکنم. آن هم این است که دستور صبر و مدارا صرفا برای این نیست که انسان به زندگی خوشایندش برسد! بلکه مبتنی بر نگاه ابتلاء محور در فلسفه زندگی هم هست و یک نگاه سلوکی عرفانی هم آن را پشتیابی میکند که انسان در مسیر این صبر و مدارا اساسا خودش ساخته میشود! مدام از أنانیّتها و تکبّرها غروب میکند و به عالم طهارت نزدیکتر میشود. این را امیر المؤمنین در خطبه قاصعه خیلی زیبا به چشم آورده است. حضرت در آنجا یک دور مصالح احکام دینی را از منظر مبارزه با تکبّر و أنانیّت برای ظهور توحید در افق وجود انسان ترسیم کرده اند. مدارا در زندگی خانوادگی اگر حقیقتا رخ دهد کم کم انسان را به وادی تسلیم و شکر و سپس رضا میکشد که از مقامات عالی انسانی است. دیدگاه اسلامی در زمینه ازدواج استعاره بازی و مسابقه رفق و مدارا و ساختن زندگی است:
📖«وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً»