eitaa logo
بذل الخاطر
954 دنبال‌کننده
1هزار عکس
3 ویدیو
12 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و جستارهایی شخصی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده. و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بنده گاهی که در برخی شهرها در چنین جلساتی بین مسئولین آنها شرکت کرده ام تازه عمق تأثیر گذاری این جلسات را فهمیده ام. 👈گفتم ای دل غافل! ما را باش فکر میکردیم خیلی از امورات طبیعی است! نمیدانستیم در قالب چنین بحثهای ضعیفی بر ما تحمیل میشود! استدلالهایی که بعضا ورای نقدهایی که بر آن وارد است نتیجه ای دیگر میدهد😊 👈به همین قیاس این جلسه های مخفی را بالا و بالاتر ببرید تا به استانی و کشوری برسید. 🔻از همینجاست که به راحتی میتوانیم حدس بزنیم که یک اتاقهای بسیار مخفی تری هم هست که به دلیل نفوذ و قدرت شگفت انگیز اقتصادی و سیاسی تصمیماتی میگیرند که حیطه ی اثر گذاری آن کلّ بشریّت است. دیر یا زود خوب است این مطلب را برای خودمان حلّ کنیم که این یک واقعیتی است. بدانیم مشکلات بشریت از کجا رقم میخورد🔺 👈بشر در هرم جمعیتی و طبقاتی که دارد چنین مرحله ای از وجود انسانهای تأثیر گذار را هم دارد که معمولا خود را از دیدگان دیگران مخفی میکنند. ✅عده ای که خود را قیّم بشریّت میدانند! برای خود این حقّ را قائلند که برای آنها در حساسترین امورشان تصمیم بگیرند! آنها را بردگان خود میدانند! گویا خودشان را از نژادی برتر دانسته و اصلا خارج از جرگه بشریت تعریف میکنند. ✅گاهی آنچنان بی رحمانه تصمیم میگیرند که مغولها هم اینطور نبودند. مثلا فرضش را بکنید به هر دلیلی احساس کنند به نفعشان است جمعیت بشر نصف شود و بعد شروع میکنند با اهرمهای گوناگون نظریات علمی، تبلیغی، سیاسی، اجتماعی، قانونی، بهداشتی و... به این هدف برسند. ✅فرض کنید احساس کنند به نفعشان است جمیع بشر دو برابر شود باز همینطور... . در همین فضاست که باید کلام رهبری را درک نمود. این جماعت مخفی به این نتیجه رسیده است که به سودشان است بشر بی عفّت شده و نظام خانواده در بین بشر از میان برود! هلاکت حرث و نسل را اراده کند! 🔴اما چرا؟ خب ما خیلی خبر نداریم که چه در ذهن دارند ولی میشود حدسهای قوی در این زمینه زد. بی عفتی دشمن خانواده است. همه چیز به خانواده برمیگردد. ✔باید بدانیم اساسا خانواده معنای سیاسی دارد. سلولهای اولیه قدرت جوامع را اجتماع مبتنی بر نسب در خانواده و سپس فامیل و قبیله تشکیل میدهد. اینها هسته های قدرت اجتماعی هستند. کسی که بخواهد بر مردم حکومت کرده و حکومتش هم باقی بماند میبایست این هسته های قدرت را از میان ببرد. انسانها وقتی از هم جدا شوند راحت میشود آنها را مدیریت کرد. قدرت یا قدرتهای مهمی باقی نمی ماند که جلوی سیاستهای تحمیلی را بگیرد. 👈سابقا در بذل الخاطر شماره ۴۷ گفتم که یکی از اهداف تخصص گرایی در علوم هم از بعد سیاسی همین بود که دیگر علمایی وجود نداشته باشند که بتوانند ملجأیی برای مردم برای مبارزه با استکبار و ظلم قرار گیرند! واقعا هم در این زمینه موفق بوده اند. 🔹نوعی تفرقه بیانداز و حکومت کن است. سیاستهایی که در قالبهای شیک و نوین منافقانه بر همگان تحمیل میگردد. شبیه همین سیاست را اسکندر بعد از شکست دادن هخامنشیان دنبال نمود. 👈برای آنکه بعد از او قدرت مهمّی باقی نماند تا با حکومت بزرگ یونانی مقابله کند به اشاره ی ارسطو نظام ملوک الطوائفی را ایجاد نمود. برای هر قسمتی شاهی تعیین کرد! دیگر وحدت و قدرت متمرکزی که بتواند با حکومت مرکزی مقابله کند باقی نماند! 👈همین سیاست را بعد از جنگ جهانی اوّل با تجزیه حکومت عثمانی و تشکیل کشورهای متعدد دنبال نمودند. با احیاء تاریخ مناطق مختلف و جریان باستان شناسی و دمیدن در تعصّبات قومی نقشه های نوینی ایجاد نمودند. امّت اسلامی را تکه پاره کردند! 🔻حال در یک نمونه ی جدیدترش میخواهند همین مدل را در کل بشریت پیاده کنند! یعنی آحاد بشر را ملوک الطوائفی کنند. هر کسی پادشاه خودش باشد. وقتی همه پادشاه شدند همه برده خواهند شد! چنین چیزی وقتی میسّر است که نظام خانواده وجود نداشته باشد یا در هر حال تضعیف شود🔺 👈خانواده هسته ی قدرت طبیعی اوّلیه بشر است. برای آنها که شامّه سیاسی دارند کاملا آشکار است که اساسا نظام خانواده یک نظام سیاسی است. معنای مهمّ سیاسی دارد. 🔶در کلام رهبر بصیرمان پدیده های مهمی مانند: «ازدواجهای سخت، ازدواجهای دیر، فرزندآوری کم، ازدواجهای سفید، رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت» همه آثار غیر طبیعی است که دامنگیر بشریت شده و حاصل سیاستهای شوم مستکبرین عالم است. 👈این سیاستها محدود به ایران اسلامی هم نیست و تمام بشریت را نشانه گرفته است. یک تهاجم فرهنگی به بشریت است. آمریکا، اروپا و آسیا و همه! حتّی فرانسه و انگلستان و چین و کره و... همه و همه؛ آگاهان این جوامع نیز خود به خوبی عمق ماجرا را دریافته و به شدّت نگران اجتماعات خود شده اند.
🔷یکی از قرائن مهمّی که دلالت بر آن دارد که سهم اصلی این بی عفّتی ریشه در این بعد سیاسی دارد آن است که در مباحث اجتماعی سال شروع بی عفّتی نوین را اعلام کرده اند! 👈جل الخالق! میگویند طیّ یک دهه دنیا تغییر کرد! به نظرتان این کاملا مشکوک نیست؟ البته در ظاهر خود را در قالب نظریات علمی و جنبشهای مردمی و... موجه نمود ولی در باطن به راحتی میتوان آنها را ابزارهایی برای اجرای آن تصمیم پنهان سیاسی دانست. 👈معمولا شروع آنچه به اصطلاح انقلاب جنسی مینامند را سال ۱۹۶۰ میدانند. قبل از آن یعنی حدود ۶۰ سال پیش واقعا وضعیت اینطور نبود. خیلی دفعی هم شد. این دفعی بودن خود میتواند پرده از سیاسی بودن این امر بر دارد. 👈طبق گزارش نقشه جهانی خانواده سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ نزدیک ۵۱ درصد فرزندان آمریکایی به صورت نامشروع متولد شده‌اند. در حالی که در سال ۱۹۵۰ یعنی قبل از انقلاب جنسی دوم این آمار کمتر از ۴ درصد بوده است. 👈آمار زنازادگی کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس به ترتیب عبارت است از : بالای ۵۷ درصد، بالای ۳۵ درصد و بالای ۴۸ درصد. 🔹برای درک عمق بعد سیاسی این پدیده نباید فریب نظریه پردازی ها و جنبشها و تبلیغات و... را خورد که در شماره ی دیگر از آنها سخن خواهم گفت. اینها خیلی اش ساختگی و با تحریک و عمل غافلان است؛ 👈شنیدم که امروز دیگر در اروپا برای گرفتن شناسنامه برای فرزند نیازی به ذکر نام پدر نیست. 👈جایی مقاله ای را از رادیو فردا دیدم که به این جملات شروع شده بود: 📖«ايران در تلاطم يک انقلاب جنسی بی سابقه درگير است ولی آيا اين تحول می تواند در نهايت به تضعیف رژيم منجر شود؟!» یعنی کاملا دیدی سیاسی به این موضوع دارند. 👈در کلام رهبری نیز گذشت که تلاش در راستای تحکیم خانواده تلاش در راستای حفظ و رشد انقلاب اسلامی است! 🔸آن روی سکّه این تصمیم سیاسی نیز شاید بعد اقتصادی این تصمیم باشد. بعد اقتصادی این تصمیم را میتوان در این دانست که وقتی خانواده نباشد نیروی کار خیلی زیادتر میشود. 👈زمان بهره بری از انسانها هم بیشتر میشود. وقتی خانواده نباشد افراد از آن خارج میشوند و در شرایطی آزاد قرار میگیرند. دیگر مقداری از شبانه روز را بیکار در منزل خود نمیماند و وقتشان را به خانواده اختصاص میدهند! 👈از انسان بی خانواده بیشتر میشود کار کشید و خرجش هم کمتر است. زنان نیز مشغول به کار میشوند و نیروی کار دو برابر میشود. زنان هم معمولا کار بیشتر و مزد کمتری دارند. 👈همچنین تضعیف خانواده به معنای تضعیف نهادی است که انتقال دهنده تراث و فرهنگ بشری به نسلهای بعدی است و این هم به معنای آن است که میتوان چنین انسان بی ریشه و بریده از تاریخش را در راستای منافع خود کنترل و تربیت نمود. 👈صنعت سکس خود درآمدزایی کلانی را در بعد جاذبه گردشگری به بار آورده و همینطور مشغولیت خاصّی برای جوانان برای غافل کردن آن از مسائل اصلی جامعه می آورد. جوانانی آفت زده که دیگر همّتی برای مبارزه با ظلم و استکبار برایشان باقی نخواهد ماند! 👈یک تبلیغ دلربا نیز نسبت به فرهنگ غرب برای جوامع شرقی و توده های ساده دل آنها نیز میتواند باشد! 👈این برنامه در غرب خیلی موفق اعمال شده است. در ایران نیز به جدّ در حال فعالیت هستند. با هدف قرار دادن خانواده بنیانهای جمهوری اسلامی را سست کنند. 👈هر روز هم منافقانه با مفهومی جدید به دنبال این اهداف شوم خود هستند. تا لو میروند اسمش را عوض میکنند. زمانی فرزند کمتر، زندگی بهتر و زمانی تنظیم خانواده و زمانی سلامت خانواده و فاصله گذاری بین بارداری و... . 🔹خلاصه آنکه آنچه از شیوع بی حجابی، بی عفتی و تغییرات فرهنگ جنسی در جامعه خودمان میبینیم از دید رهبری سهم عمده اش حاصل تصمیم سیاسی صهیونیسم جهانی است. 👈این هم خود بعد دیگری از شعار حکیمانه مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا را نشان میدهد! ان شاء الله العزیز در شماره ی بعدی از انقلاب جنسی دهه ۷۰ میلادی در غرب سخن خواهم گفت.
.
باسمه تبارک و تعالی (۷۶) «انقلاب جنسی دهه ۷۰ میلادی» 🔹این تصویر هم یکی دیگر از تصاویر سواحل آمریکا قبل از وقوع انقلاب جنسی است. ✅برخی گمان میکنند آنچه امروزه از شیوع بد حجابی، بی حجابی، بی عفّتی، بالا رفتن سنّ ازدواج، تجرّد قطعی، کم فرزندی، همجنس گرایی، آوردن سگها در خانه و تربیت آنها به جای فرزند و... میبینیم صرفا معضلاتی نوین است. مسائل مستحدثه است! 🔻با مقداری دقّت بیشتر متوجّه میشویم اینها ورای آنکه فسادهای جنسی هستند در واقع همه سلاح هایی برای یک تصمیم سیاسی برای مبارزه با نهاد خانواده میباشند. تنها بخشی محدودی از آن طبیعی و بخش اعظم آن غیر طبیعی است! انسان کاملا احساس میکند هدف نابودی خانواده است🔺 🔷در نوشته گذشته بیان کردیم که به نظر میرسد اصل این مشکلات ورای زمینه های که در زمان ما برای آن بیش از زمانهای دیگر شاید مهیّا است ریشه در یک تصمیم سیاسی شوم دارد. همان مطلبی که رهبر معظّم انقلاب از آن پرده برداشت. 👈البته چنین تصمیمی به خودی خود نمیتواند عملیاتی شود. باید یک سلسله اموری را سلسله جنبانی کند و منافقانه خود را در پس پرده ی آنها مخفی نماید. 👈در این قسمت دو زمینه اصلی برای استفاده ابزاری از آن برای مبارزه با خانواده در دست آن تصمیم گیران بوده است. یکی استفاده از زمینه های تحوّلات اجتماعی مولود مدرنیسم و دیگر استفاده از ابزارهای جزئی علم، قانون، تبلیغات و... . 👈درباره مورد اوّل در نوشته ی دیگر صحبت میکنم که البته بحث از منظر مورد علاقه ی جامعه شناسان است و در این نوشته به مورد دوّم اشاره میکنم.
🔸«انقلاب جنسی»🔸 همه ی ما با بار معنایی انقلاب آشنایی داریم. این واژه در بیان تحوّلات سیاسی و اجتماعی بزرگ به کار میرود. به عنوان نمونه در همین فضا میتوان به انقلاب فرهنگی رنسانی و انقلاب صنعتی و انقلاب دیجیتال اشاره نمود. 👈به همین قیاس گفته میشود که بشریت در طول قرنها بلکه هزاران سال از یک الگوهای اجمالا ثابتی در اخلاق جنسی خود تبعیت مینموده که در رأس آن میتوان به مفهوم خانواده، فامیل، عفّت، حجاب، نکوهش زنا و حرام زادگی و... اشاره نمود. 👈ناگهان در دهه ی هفتاد از قرن بیستم میلادی یک زلزله هفت ریشتری این ساختار را ویران کرده و بنای نوینی را ایجاد کرد. 👈این تغییر و تحوّل نیز به هیچ چیزی بیش از یک «جنبش اجتماعی» نیاز نداشت! جنبش اجتماعی تلاشی جمعی برای پیش برد اهدافی خاصّ از طریق عملی جمعی خارج از حوزه ی نهادهای رسمی است. ⚠این تحوّلات عمیق خلاف فطرت و خلاف عادات و هنجارها و... تنها به واسطه ی جنبش اجتماعی برخی دانشجویان در هیپی گری و عشق آزاد سانفرانسیسکو و مانند آن منفجر شد!!! عقل هم خوب چیزی است! 😐 👈این سیاستمداران منافق وقتی بخواهند امری را رواج دهند چطور همه را به بازی میگیرند! در هر حال انقلاب جنسی یا آزاد سازی جنسی جنبشی اجتماعی در دهه ۷۰ میلادی بود که نظام سنّتی رفتارهای جنسی و هنجارهای موجود در روابط بین فردی را متحوّل کرد. 👈یعنی ظرف چند سال عالم جنسی نوینی در برخی نقاط حسّاس عالم ایجاد شد! مفاهیمی مانند لیبرالیزه شدن حقوق جنسی و حقّ آزادی جنسی، ترویج و تحسین برهنگی و تبرّج زنان، برهنگی در ملأعام و در حضور دیگران، گسترش روابط جنسی پیش از ازدواج و تبدیل آن به امری معمولی، هنجار شدن هم جنس گرایی و ارضای میل جنسی به شکل‌های دیگر و قانونی شدن سقط جنین و... . 🔴اندکی قبل از این تحوّلات برق آسا ویلهلم رایش برای اوّلین بار مفهوم انقلاب جنسی را مطرح کرده بود. مطلبی که در آن بر این نکته تأکید میشود که چندان گمان نکنیم دنیای جنسی بشر نیز امری محتوم بوده و قابلیت انقلاب نداشته باشد! 👈انقلابی در مفاهیم سنّتی پیرامون امور جنسی و به وجود آمدن دنیایی نوین از انحاء محتمل برقرار روابط جنسی! این در واقع زنگ خطر برای امکان وقوع تحوّلات عمیق در مورد خانواده است. 🔸«درد دل»🔸 البته کسی که وجود انسانی را میشناسد میفهمد که این حرکتی قسری و مبارزه ای با خلقت الهی است و بشر در هر حال مفطور بر روح خداوندی است که کشش آنسویی دارد! اموری مانند عفت و خویشتن داری جنسی از تمایلات باطنی بشر است. 👈نهادی مانند خانواده چیزی نیست که به این سادگی بتوان آن را از صفحه دل بشر پاک نمود! شاید وقتی بازگردد دیگر بازگشتش به سمت امام زمانش باشد! ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس کنون ز حلقه ی زلفت به در نمی آید 😔ولی در هر حال انسان تأسّف میخورد برای جامعه و برای آشنایان و برای همچنین خودمان که در هر حال مشکل داریم. قوز بالا قوز شده است. کم مشکل داشتیم در مسائل سلوک این را هم شیاطین و غرور دنیا و هواهای نفسانی اضافه کردند. 🔸«مروری بر مهمترین ابزارهای انقلاب جنسی»🔸 اما آنچه در دهه ۷۰ این انقلاب را از حالت امکانی خارج نموده و به فعلیت رساند را میتوان در چند امر مهم خلاصه نمود. 🔹یکی پایان جنگ جهانی دوّم و لزوم طرّاحی نوین و مهندسی بشر متناسب با اغراض شیاطین عالم. البته معمولا از این مطلب به این عنوان منافقانه اشاره میشود که بشر از جنگ خسته بود و دنبال لطافت و نرمی بود! 😳در نگاه آنها آزادی جنسی خودش نه به جنگ بود! چه بگویم! آزادی جنسی راهی برای مبارزه با کینه ها و دوری از جنگهای بعدی! 👈همچنین با تحریک مشکوک جنبشهای فمینیستی و برابر طلبی جنسیتی و تمایلات لیبرالی بر تنور این امر دمیده شد. 🔹یکی از این عوامل سرمایه گذاری سنگین لابی یهودی راکفلر و مانند آن در ایجاد نظریّات علمی و زیستی برای ترویج مفاهیم جنسی نوین بود. 👈نظریّات افرادی مانند ویلهلم رایش، هربرت ماکوزه و از همه مهمتر آلفرد کینزی زیست شناس و حشره شناس شهیر آمریکایی که کتب مهمّی در زمینه تحوّلات جنسی نگاشت که نقش بسیار عمیقی در اقناع ذهنی در قالب نظریّات به ظاهر علمی در تن دادن به انقلاب جنسی بود. 👈بنیاد راکفلر یک نهاد خصوصی در زمینهٔ فعالیت‌های بشر دوستانه است که توسط جان دیویس راکفلر، ثروتمندترین مرد تاریخ جهان و مؤسس کمپانی استاندارد اویل، در ۱۴ مه ۱۹۱۳ تأسیس شد. در طول تقریباً یک قرن فعالیت، شعار این بنیاد، فعالیت برای زندگی بهتر بشر در سراسر جهان بوده‌است!
🔸شیطانی به نام قرص ضد بارداری🔸 یکی دیگر از این امور را میتوان به پیشرفت علمی و تولید انبوه کاندوم و مهمتر از آن تولید و در دسترس قرار گرفتن و قانونی شدن قرص ضد بارداری دانست. 👈ترویج بسیار مشکوک قرصهایی که باعث جلوگیری از آبستنی میشد مؤثرترین امور در تغییر مفاهیم جنسی بوده است. قرصهایی که دیگر ترس از تبعات آزادی جنسی را تا حدود زیادی از میان میبرد. 👈همینطور پیشرفت پزشکی در زمینه سقط جنین نیز در این امر تأثیر گذار بود. ✅راستی که قرص ضدّ بارداری گناه نابخشودنی علم دارو سازی بود!!! این قرص در سال ۱۹۶۰ در آمریکا اجازه فروش یافته و زنان را در راه آزادی جنسی واکسینه نمود! به عبارت دیگر لذّت جنسی را به امری مستقل در آورده و آن را از مقوله تولید مثل تفکیک کرد. ✅این قرصها رابطه پیش از بارداری و بدون ازدواج را آسان کرد. مناسبات جدیدی به وجود آورد. تیغ در دستی زنگی مست شد! یک آزادی عمل بدیعی به زنان در مورد مناسبات جنسی داد. 👈کاندوم نیز به شکل عمومی در همین دهه در دارو خانه ها در دسترس قرار گرفته بلکه به مرور کاندوم فروشی های اتوماتیک در توالتهای عمومی مردانه نصب شدند! 🔹یکی دیگر از این امور را میتوان به قانونی شدن بسیاری از این انحرافات در ایالت متحده آمریکا و به تدریج در دیگر نقاط جهان و ترویج و رسمیت یافتن آن در قالب صنعت سینما بود. 👈بهبود ابزارهای حمل و نقل و ایجاد جاذبه های جنسی برای جذب گردشگر نیز از اهداف این امر بود. این تساهل و تسامح دفعی و شدید قانونی در برابر این به اصطلاح جنبش اجتماعی در زمینه انقلاب جنسی خودش از مشکوک ترین امور است. ✋در هر حال برای بنده شکّی نیست که سیاستمداران اصلی عالم همه ی ابزارهای خود را در دسترس پیشرفت پروژه انقلاب جنسی یا همان اشاعه فحشا قرار داده اند. 👈ابزارهایی مانند تسهیل قانونی و تبلیغ رسانه ای و تولید صفحات مهیّج جنسی و تشویق به رسمیت شناخت آنان به عناوین مختلف و... واقعا از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نکرده اند. 👈همین زمان ما مانند روز روشن است که میخواهند همجنس گرایی را به فرهنگ رسمی و مورد قبول تبدیل کنند! اراده کرده اند! تصمیم گرفته اند! تغییر ذائقه میدهند! تحریک ذائقه میکنند! 🔴مقداری پس از انقلاب جنسی ظهور و شیوع بیماری ایدز این آزاد سازی جنسی که در پشت پرده تصمیمی سیاسی بود را به چالش کشید. 👈در همین زمان این اراده ی قوی در اشاعه ی فحشا که نام آن را انقلاب جنسی نامیدند راهکار از میان برداشتن این رقیب را در مسیر وصول به غایاتش در ترویج آموزش جنسی و استفاده از کاندوم و... دیدند. 👈به عبارتی این تهدید را به فرصتی بزرگ برای خود تبدیل نموده و آموزش جنسی را در مدارس و به شکل گسترده به نوجوانان نیز آموختند! 👈امروزه یکی از رقیبهای بزرگ این سیاست شوم شیوع بسیار زیاد بیماری های مقاربتی در کشورهای غربی است که هزینه های بسیار سرسام آوری را به آنها تحمیل نموده است. 👈همچنین کم شدن تولید مثل و خطر پیری جمعیت و تهدید نسلی است که الآن در مسیر ارائه راهکار برای این مقوله هستند! ✋در هر حال ساده اندیشان گمان میکنند اینها صرفا مولود برخی جنبشهای اتّفاقی اجتماعی و شیوع آن به واسطه برخی شانسهای تاریخی و زمینه های مستعد بوده است! غافل از سیاستهای شوم مترفین و مستکبرین بزرگ عالم که اراده ای جز منفعت طلبی و هلاکت حرث و نسل ندارند. 🔸«کلامی در انتها»🔸 ما نوعا از عمق انقلاب جنسی مشمئز کننده که غرب آن را تجربه کرد و در باتلاق آن گرفتار شده است خبری نداریم. دانستن همین یک مورد برای نفرت از فرهنگ منحط غربی کفایت میکند! 👈بله برخی تکانه های بسیار بسیار محدود آن مانند بد حجابی و بالا رفتن سن ازدواج گریبانگیر ما نیز شده است. ولی به هیچ رو با آنچه از انقلاب جنسی در غرب مواجهیم در ایران اسلامی مواجه نبوده ایم. ⚫برخی معتقدند که زنگ خطر انقلاب جنسی در ایران نیز با بالا رفتن سن ازدواج به صدا در آمده است. اگر سن ازدواج بالا برود مطالبات جنسی نیز افزایش پیدا می کند و دیگر با اخلاق خویشتن داری جنسی نمی توان جامعه را کنترل کرد و احتمال انقلاب جنسی افزایش پیدا می کند. 👈در جامعه سنتی زمان شورمندی جنسی زنان سنین ۱۸ تا ۴۰ سالگی است. اگر در این بازه سنی زن درگیر فرزندآوری باشد، بیشتر انرژی خود را برای تربیت فرزند به کار می گیرد و در بدن او تراکم انرژی پیدا نمی شود. در مورد مردان و تشکیل خانواده و حسّ مسئولیت پذیری نیز همینطور است. 👈فعلا در صدد قضاوتی پیرامون این ادّعا نیستم و به نظرم وقوع چنین انقلاب جنسی مخصوصا با انقلاب دیجیتال در ایران تسهیل شده ولی وقوع زود هنگام آن در جامعه ی ایرانی محتمل به نظر نمیرسد.
🔶بحث را بیش از این طولانی نمیکنم. ان شاء الله در شماره ی بعدی در مورد زمینه های جامعه شناسی تحوّلات خانواده مطلبی مینویسم. 👈فقط در انتها برخی از راهکارها را در مقابله فوری با روند انقلاب جنسی متذکر میشوم. ✅در رأس اینها که همان مبارزه با اسرائیل و تلاش در سقوط آنها از رهبری جامعه ی جهانی و مطّلع نمودن بشریت به عمق شوم سیاستهای آنان است. ✅ولی به شکل فوریتری میتوان با اقداماتی مانند تسهیل ازدواج و تولید مسکن و تسهیل کار و تبلیغ تعدد فرزند و مانند آن دست به کار شد.
باسمه تبارک و تعالی (۷۷) «خروش فاطمی» «فتح علی فرقه الرافضه شرّا عریضا!» 🔶شب میلاد بزرگ بانوی نشأتین، حوراء انسیة و صدّیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. خانم جان ای مظهر محبّت و عطوفت خاندان وحی! آیا میشود گوشه ای از سایه چادرت را هم به این دور افتاده از وادی ولایت و حقیقت بیافکنی!😢 ای بنصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش تر 💡مشغول کارهایم بودم. آهنگ یا فاطمه بنت نبی مرحوم شهید ناصر عبد اللهی به گوشم خورد. خدا رحمتش کند! گویا صدایش از بهشت می آید. چه صدایی و چه شعری! 🔵یک لحظه واقعا غبطه خوردم! چه کسی فکر میکرد بنا بر آنچه شنیده میشود ناصر عبد اللهی شهید راه فاطمه زهرا سلام الله علیها شود! یک مسلمان اهل سنّت در مناطق متعصّب و خاندانهای متعصّب و تحت نفوذ وهابیت! 👈یک انسان اهل موسیقی و خوانندگی اینگونه از آن دنیای دور از ولایت به واسطه اخلاص و استقامت از آنجا که کسی فکرش را نمیکرد یعنی همان موسیقی و خوانندگی به وادی تشیّع و ولایت کشیده شده و شهید راه فاطمه زهرا سلام الله علیها گردد! 👈راستی که: «کن لما لا ترجو أرجی منک لما ترجو»! به دلم افتاد حضرت زهرا این شعر و خواندن را و این شخص را پذیرفت! دستش را گرفت و بالا برد! بالا برد و بالا و بالا! چه مظلومانه رفت! رفقا اخلاص میخرند! جان زلال میطلبند! دل بی غلّ و غش!
یا فاطمة بنت نبی ای همدل و جان علی ... یا فاطمه سرّ خدا ای گوهر تاج وفا ... غیرت حسین از شیره ی جان تو نوشید شیر خدا تا پای جان بهر تو کوشید شمع تو از شیران حق پروانه ها ساخت از زینب زهرا نشان افسانه ها ساخت مریم گل آرای مسیح چون ژاله تو باغ نجابت خرم از آلاله تو امّ أبیها! أم نور! ای بی نهایت ای مظهر شور و شرف، شرم و شفاعت! حسن برای عشق دین مهر تو افروخت حسین برای حفظ دین قهر از تو آموخت ... 🔸«حسین برای حفظ دین قهر از تو آموخت»🔸 نمیدانم شعر از کیست! شاید از خودش باشد. خیلی شعر پر معنایی است. به ذهنم رسید نکته ای در مورد این فراز بگویم. حسین برای حفظ دین قهر از تو آموخت! آری همین است! کربلا مظهر قهر و خشم مقدّس فاطمی است! تا فاطمه بود تقیه ای در کار نبود! 👈قصدم نبود چیزی بنویسم! شاید چند روز یکبار حوصله ای شد بنویسم! ولی بی اختیار دلم گرفت و شروع به نوشتن کردم. راستی که فاطمه آتش به بنیان نفاق و انحراف زد! تا پای جان ایستاد و جهاد کرد! 👈اصلا چه درکی داریم از عظمت خروش فاطمی! غوغا کرد! در آن فضایی که کاری از امیر المؤمنین علیه السلام ساخته نبود این فاطمه بود که در هر حال به دلیل وجاهت و مقبولیتی که داشت تمام آنچه داشت را مخلصانه به میدان آورد! فدای حقیقت کرد! روضه بخوانم دمی ناله زند عالمی عرش خدا مقشعر از دم آل عباست 🔷آمدند به طرف خانه ی فاطمه! امیر المؤمنین که مأمور به صبر بود را با وضع بدی کشیدند با خود ببرند! معاویه در نامه ی معروف خود بعدها همین صحنه را یادآوری کرد: «تُقَادُ إِلَى بِيعَتِهِمْ وَ أَنْتَ كَارِهٌ كَمَا يُقَادُ الْجَمَلُ‏ الْمَخْشُوش‏» مانند شتری که برای رام کردنش چوبی در بینی اش بگذارند تا رام شود! 😢نمیدانم ریسمان هم آوردند یا نه! نمیدانم اگر آوردند به گردن مولا هم انداختند یا نه! خدا میداند که بر دل زهرا آن لحظات چه گذشت! فقط دیدم طبری آملی در المسترشد با سند خود از زراره از امام صادق علیه السلام نقل میکند که وقتی مولا را با خورد بردند فاطمه مانند انسان واله و حیران از خانه بیرون زد! فریاد زد: «خلّوا عن ابن عمّی»: 📖«لَمَّا خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ ع مِنْ مَنْزِلِهِ، خَرَجَتْ فَاطِمَةُ (ع) وَالِهَةً! فَمَا بَقِيَتْ امْرَأَةٌ هَاشِمِيَّةٌ إِلَّا خَرَجَتْ مَعَهَا حَتَّى انْتَهَتْ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: خَلُّوا عَنِ‏ ابْنِ‏ عَمِّي، فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ، لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِي، وَ لَأَضَعَنَّ قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ حِينَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ عَلَى رَأْسِي وَ لَأَخْرُجَنَ‏ إِلَى اللَّهِ، فَمَا صَالِحٌ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّي، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِّي، وَ لَا الْفَصِيلُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وَلَدِي» 👈چه غوقایی بوده خدا میداند! چه خطبه های انشاد کرد! چه فریادهایی کشید! ای جان عالمیان فدای آن نگاه مضطربت! ای جان عالمیان فدای آن دل نگرانت!😭 👈بی خود نبود که فهمیدند تا فاطمه زنده است بنیان انحرافشان به سامان نخواهد رسید! تصمیم گرفتند آتش به خانه ی فاطمه بیاندازند! تصمیم گرفتند دیگر فاطمه نباشد! اما نقشه شان نقش بر آب شد! به مولا فرمود من را شبانه دفن کن! قبرم را بی نشان کن! این امّت دیگر لیاقت کوثر را ندارد! حجّت را بر امّت اسلامی تا قیام قیامت تمام کرد! 🔸«فتح علی الرافضة شرّا عریضا»🔸 هر کسی اندک شعور و انصافی داشته باشد نمیتواند از این خروش فاطمی بر علیه شیخین بگذرد! هیچ کس یارای ایستادن در برابر آنان را نداشت جز فاطمه! آری تنها کار خودش بود! تنها آن پهلوی شکسته یارای ایستادگی در برابر آن طوفان ظلمت و سیل انحراف را داشت! ✔بی خود نیست ابن کثیر آن عالم بزرگ و تیزهوش اهل سنّت منصفانه اقرار میکند که فاطمه بد کاری کرد! با کارش فتنه ی عظیمی را در امّت انداخت و رافضی ها را به جان امّت اسلامی انداخت!!! خوب فهمیده هر چند لایق نبوده درس هدایت بگیرد؛ در جلد پنجم البدایة و النهایة که کتاب تاریخی اوست میگوید: 📖«قال [ابوبکر] : وإني والله لا أدع أمرا كان يصنعه فيه رسول الله صلى الله عليه وسلم إلا صنعته ، قال : هجرته فاطمة فلم تكلمه حتى ماتت . وهذا الهجران والحالة هذه فتح على فرقة الرافضة شرا عريضا ، وجهلا طويلا ، وأدخلوا أنفسهم بسببه فيما لا يعنيهم»
🔴بله همین است. خروش فاطمی واقعا حجّت شیعه یا به تعبیر آنانی که اهل تنابز بالالقاب هستند رافضه شد! اینها را میبینند ولی تصمیم به توجیه میگیرند! قتل الانسان ما أکفره! ✅همین ابن کثیر در موضع دیگری همین مطلب را گفته و میگوید اساسا مشکل علی علیه السلام با ابوبکر هم ظاهری بود! وقتی دیدند فاطمه -مانند اخلاق همه زنها که احساسی هستند لج کرده!- علی علیه السلام تصمیم گرفت مقداری به خاطر رعایت دل ایشان در ظاهر مخالفتهایی با ابوبکر بکند ولی به محض آنکه از دنیا رفت دوباره آمد و بیعت علنی کرد! چه بگویم! وقتی خودش تصمیم گرفته هدایت نشود چه میشود کرد؟! 📖«حصل لها وهي امرأة من البشر ليست بواجبة العصمة عتب وتغضب ولم تكلم الصديق حتى ماتت ، واحتاج علي أن يراعي خاطرها بعض الشئ» 🔹خیلی عبارات مهمّی است. مخصوصا از جانب ابن کثیر که عالم مقبول نزد اهل سنت و مخصوصا وهابیت است. در برخورد با اهل سنت مهمترین استدلال آوردن حدیث از صحیح بخاری و صحیح مسلم است و در برخورد با وهابیت و سلفی ها نیز در استناد به اقوال علمای عامه مهمترین آنان به ترتیب: ابن تیمیه و سپس ابن قیم جوزیه و سپس ابن کثیر و بعد ذهبی و ابن حجر است. 🔸«حدیث صحیحین از عائشه در مورد خروش فاطمی»🔸 در صحیحین مطلبی را با سند صحیح از عروه بن الزبیر از عائشه در مورد جریان خروش فاطمی نقل کرده اند. نقلی بسیار بسیار مهم است که اهل سنت نمیتوانند در آن مناقشه کنند. همینطور روایت عائشه از ماجراست که در هر حال ضدیت او با امیر المؤمنین علیه السلام آشکار است و تأمّل در روایت او از ماجرا -ورای ضعفهای محتمل آن- میتواند راهگشا باشد. 👈بسیاری از احادیث عائشه را فرزند کوچکتر زبیر که همان عروه بود و عائشه نیز خاله و محرم او محسوب میشد گزارش کرده است. طبیعتا میتوانست مطالبی به او بگوید که به دیگران عادتا گفته نمیشد. 👈نکته ی اینکه این روایت مهم گفته شده و سپس باقی مانده و سپس در مهمترین کتاب عامه نقل شده هم در این است که در ظاهر بیان منقبت ابوبکر است ولی در باطن حقایقی را افشا نموده است: 📖«ان فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم أرسلت إلى أبى بكر الصديق تسأله ميراثها من رسول الله صلى الله عليه وسلم مما أفاء الله عليه بالمدينة وفدك وما بقي من خمس خيبر 📖فقال أبو بكر ان رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد (صلى الله عليه وسلم) في هذا المال 📖وانى والله لا أغير شيئا من صدقة رسول الله صلى الله عليه وسلم عن حالها التي كانت عليها في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ولأعملن فيها بما عمل به رسول الله صلى الله عليه وسلم 📖فأبى أبو بكر ان يدفع إلى فاطمة شيئا فوجدت فاطمة على ابن بكر في ذلك قال فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت وعاشت بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم ستة اشهر 📖فلما توفيت دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها على وكان لعلى من الناس وجهة حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته ولم يكن بايع تلك الأشهر 📖فأرسل إلى أبى بكر ان ائتنا ولا يأتنا معك أحد كراهية محضر عمر بن الخطاب فقال عمر لأبي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عساهم ان يفعلوا بي انى والله لآتينهم 📖فدخل عليهم أبو بكر فتشهد علي بن أبي طالب ثم قال انا قد عرفنا يا أبا بكر فضيلتك وما أعطاك الله ولم ننفس عليك خيرا ساقه الله إليك ولكنت استبددت علينا بالامر وكنا نحن نرى لنا حقا لقرابتنا من رسول الله صلى الله عليه وسلم 📖فلم يزل يكلم أبا بكر حتى فاضت عينا أبى بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذي نفسي بيده لقرابة رسول الله صلى الله عليه وسلم أحب إلى أن أصل من قرابتي واما الذي شجر بيني وبينكم من هذه الأموال فانى لم آل فيها عن الحق ولم اترك امرا رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يصنعه فيها الا صنعته 📖فقال على لأبي بكر موعدكم العشية للبيعة فلما صلى أبو بكر صلاة الظهر رقى على المنبر فتشهد وذكر شأن على وتخلفه عن البيعة وعذره بالذي اعتذر إليه ثم استغفر وتشهد علي بن أبي طالب 📖فعظم حق أبى بكر وانه لم يحمله على الذي صنع نفاسة على أبى بكر ولا انكارا للذي فضله الله به ولكنا كنا نرى لنا في الامر نصيبا فاستبد علينا به فوجدنا في أنفسنا 📖فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت فكان المسلمون إلى علي قريبا حين راجع الامر المعروف»
🔸بحثی پیرامون حدیث عائشه🔸 این متن بسیار مهم سرشار از اشارات تاریخی است: 👈فاطمه سلام الله علیها با حالت قهر و عصبانیت با خلیفه از دنیا رفت: «فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت» 👈جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد مسلمین خیلی رفیع بود طوری که گویا بالاتر از امام علی علیه السلام بود و سدّ مقاوم و چهره ی رسانه ای امام علی علیه السلام بود؛ به تعبیر این روایت برای حضرت وجهی بود که وقتی رحلت کردند مردم دیگر به حضرت آن عنایت را نداشتند: «وكان لعلى من الناس وجهة حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته» 👈امیر المؤمنین علی علیه السلام فاطمه را شبانه دفن کرد تا خلیفه حاضر نشود! اینقدر مسأله بغض جریان غصب خلافت در خانه ی وحی و نزد اهل بیت زیاد بود. حتّی در مرگش هم از آنان راضی نخواهد شد: «فلما توفيت دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها على». 👈تا فاطمه سلام الله علیها زنده بود در این شش ماه امیر المؤمنین علیه السلام با تکیه بر آن وجود نورانی بیعت نکرد! «فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته ولم يكن بايع تلك الأشهر» 👈امیر المؤمنین علی علیه السلام در ابتدا برای بیعت به شکل علنی اقدام نکرد و با برخوردی هوشمندانه گفت خلیفه خودش بیاید منزل ایشان و هیچ کسی هم غیر او نیاید! ✋واقعا چه عجیب است! تصریح میکند که دوست نداشت عمر بن الخطاب در آن خانه حاضر شود! دلیلش را نمیدانم ولی شاید نمیخواست آن خاطرات برای بچه ها زنده شود! آن موجود را در خانه ای که جای خالی مادرشان در آن پیداست ببینند! «فأرسل إلى أبى بكر ان ائتنا ولا يأتنا معك أحد كراهية محضر عمر بن الخطاب» 👈دیگر آنکه اصلا وضعیت عادی نبود؛ واقعا روشن بود که اهل بیت دشمنی خاصی با خلیفه دارند. اصلا او را قبول ندارند. اینجاست که عمر صراحتا ابراز بیم نمود که اگر تنها بروی ممکن است تو را ترور کنند! فقال عمر لأبي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عساهم ان يفعلوا بي انى والله لآتينهم. 👈اوج غرض ورزی عائشه در این زمینه آن است که در انتهای روایت طوری کینه ی خود را از علی علیه السلام آشکار میکند که گویا اصلا کاری کرد که همه ی صحابه و مردم فهمیدند کار منکری است و برای نفس و دنیا است لذاست که: «فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت فكان المسلمون إلى علي قريبا حين راجع الامر المعروف» 🔹نکات این نقل خیلی زیاد است. در حوصله این نوشته محدود نمیگنجد! ✔عامه که این روایت را نقل کردند از آن جهت است که حکم شرعی «لا نورث ما ترکنا صدقة» را توضیح دهند. ناگزیر بودند ذیل این روایت به جریان ناراحتی حضرت فاطمه سلام الله علیها اشاره کنند. برآیند نقل در نگاه آنان به اینکه میکشد که برای خلفا بد نمیشود ولی در دل آن طوری است که خدا حجت را برای منصفین تمام میکند. ✅فضای نقل طوری است که درخواست اهل بیت کاملا غیر منطقی و زیاده خواهی بوده است و حدیث در نگاه آنان منقبتی برای ابوبکر است! شرح شدت عمل او در عمل به سنت و حفاظت از حقوق مسلمین است! یا للعجب!! ولی در هر حال همین پوشش به ظاهر منقبت باعث شده است که این روایت برای ما باقی بماند. 🔻در واقع بخشی از مهمترین نکات تاریخی که به درد اهل حقیقت هم میخورد مطالبی است که به خواست خدا در قالب پوششهای اینچنینی به ما رسیده است. آنهم در صحیحترین کتب آنها که آن را بین خودشان و خدا حجت قرار داده و تالی تلو قرآن کریم میدانند!🔺 👈مانند فاطمة بضعة منّی من آذاها آذانی که در سیاق تنقیص امیر المؤمنین در عقد دختر ابوجهل آمده است.
باسمه تبارک و تعالی(۷۸) «آیا خانواده محکوم به زوال است؟» 🔵این هم عکس دیگری از سواحل غربی قبل از وقوع انقلاب جنسی است. امروز مطلبی خواندم که در بسیاری از سواحل فرانسه استفاده از مایو اسلامی یا همان به اصطلاح بورکینی برای زنان مسلمان ممنوع اعلام شده است. جریمه های سنگینی میکنند! 👈گشت امر به معروف و نهی از منکر غربی در سواحل میچرخد و مجبور به لخت شدن و یا جریمه میکند! الله اکبر! چقدر گشت ارشاد ما را مسخره میکردند! برای استهزائش فیلم درست میکردند! 👈امر به معروف و نهی از منکر ما را خشونت و منافی آزادی معرفی میکردند! چیزی که بر اساس فطرت و پاکی و دین خدایی و مصالح اجتماعی بود! اینها دیگر که هستند؟! پلیسشان جریمه ساحلی میکند! 👈آنقدر گندش در آمده که خود مجامع حقوق بشری هم اندکی اعتراض کرده اند که این از حیث تئوری خلاف لیبرالیسم است! در برخی دیگر از کشورها نیز شبیه چنین امری اتّفاق افتاده ولی آنقدر خلاف اصول لیبرال است که خودشان خجالت میکشند اجبار کنند! 👈فوقش زورشان به ممنوعیت حجاب در مدارس رسیده است! آخر نفاق هم حدّی دارد و تا اندازه ای مخفی است! زنان اگر لخت و عریان باشند در ساحل هیچ اشکالی نداشته بلکه زیبا و جاذبه توریستی است ولی اگر پوشیده باشند باید جریمه بدهند و اگر تکرار کنند مجازات! 👊حالا اینجا گاهی اینطور نفاقشان را بروز میدهند که این خلاف شعارهای غربی است! یا گاهی که سوسیال دموکراتهایشان بر مسند مینشینند میگویند باید فرهنگ غالب حاکم شود! اینها دیگر بهانه هاست. 👈باز تصویری دیدم از سواحل قدیم غربی که اگر لباس از مقداری کوتاه تر میشد زنان را جریمه میکردند!
🔴در شماره قبلی مقداری در مورد انقلاب جنسی صحبت کردیم. عوامل این انقلاب و شورش اجتماعی علیه مفاهیم سنّتی اخلاق جنسی چه بود؟ از کلام رهبر معظم انقلاب آوردم که از نظر ایشان اصل این جریانات مبتنی بر یک تصمیم سیاسی است. 👈البته برای پیشبرد این تصمیم نیازمند سلسله جنبانی دسته ای از علل و عوامل شدند. اموری را ذکر کردم. در این قسمت به ذهنم رسید زمینه های جامعه شناسانه چنین انقلابی را مقداری بیان کنم. 👈به عبارتی چه بسترهای مهیّای اجتماعی در جامعه مدرن به وجود آمده بود که توانست خود بسان ابزاری برای این تصمیم سیاسی مبدّل شود؟ ✅البته به نظر نگارنده برخلاف آنچه جامعه شناسان میپندارند اینها چیزی بیش از یک زمینه های اوّلیه نبوده و هرگز نباید با ساده اندیشی و جبر گرایی اجتماعی گمان کرد علّتی تامه در راستای تحقّق این تحوّلات هستند. ✅بشر مفطور بر روح خداوندی بوده و بالطبع کشش آسمانی دارد که از آن معرفتها و احساسات و اخلاق متعالی جوشش میکند. عفت چیزی نیست که ساخته ذهن ابزاری انسان باشد که دیگر کارکردش را برایش از دست داده باشد. 🔷در هر حال خانواده بر اساس نوعی خاص از مناسبت جنسی بین زن و مرد بنا شده است. از اینجاست که بدیهی است ترویج هر نوع بی عفّتی در سطح جامعه به معنای مبارزه با خانواده است. 👈ترویج بی عفّتی لشگریان مخفی و دستهای شوم مستکبرین عالم برای اجرای سیاستهای استعماریشان بر گرده بشر است! اسب تروآ آنهاست. خانواده را نابود میکند. 👈این مبارزه آشکار و خونین با خانواده معطوف به اسلام و ایران نیست بلکه در مقیاس بشریت است. واقعا هم با همین حربه عمده نقاط جهان امروزی را تصرف کرده اند. 👈امروز دیگر خیلی روشن است که خانواده ورای فامیل در غرب اگر هم هنوز هست ولی اصلا گرم نیست! گویا در قیاس با جامعه خودمان اصلا خانواده ای ندارند! خانواده مرده است! 👈خودشان هم وقتی صفا و صمیمیت موجود در خانواده ایرانی را میبینند به فکر فرو رفته و افسوس میخورند! این را در یک مصاحبه ای که با سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران برانکو ایوانکوییچ دیدم گفته بود. 🔶بگذریم! جایی وسیله نقلیه ام را دور از خانه های شهر نگه داشتم. مقابل قبرستان در خاکفرج قم؛ رو به روی شهرداری! آن طرف یک رشته ای از خانه ها در یک منظره ی جالب نظرم را جلب کرد. 💡به ذهنم خطور کرد که راستی که جوامع بر محور خانه شکل گرفته است. خانه نیز بر محور اجتماع افرادی با علقه سببی نکاح و نسبی ویژه که همان خانواده مصطلح است. وقتی با مقداری فاصله به این منظره نگاه کنید مثلا بروید بالای کوه خضر و نظری بیاندازید به خوبی درک میکنیم معنای اینکه خانواده سلولهای جامعه است چیست؟! 👈آری شهرها متشکّل از مناطق و مناطق متشکّل از محلّه ها و محلّه ها متشکّل از خانه ها! انسانها را به صورت اشتراکی در یک سوله نریخته اند! در هم نمیلولند! به هتلها نبرده اند! 👈در همین خانه ها هم با نظمی طبیعی که همان اجتماع خانواده است زندگی میکنند! محور این نظم طبیعی مشروعیت و تقدّس نوعی خاصٌ از رابطه جنسی زن و مرد و تولید مثل است. همان است که از آن به خانواده تعبیر میکنیم. 👈اجتماع زن و مرد با عقدی مشروع و تشکیل محیطی امن و کنترل شده برای ارضاء تمایلات جنسی و نیازهای معیشتی و استراحتی و از همه مهمتر فرزند آوری و تربیت فرزند. 🔹چنین عقلانیتی تا کنون هیچگاه رقیب جدّی نداشته است. البته فسق و گناه همواره بود و هست ولی در حدّ رقیب جدّی برای این سنّت مهم که هم از مفاهیم دینی و هم از تراث تاریخ بشری است نبوده است. 🔸قصدم فعلا صحبت کردن در مورد خانواده و فوائد و اهمیت آن نیست. فعلا میخواهیم بگوییم چه بر سرش میخواهند بیاورند! همان است که رهبر معظّممان فرمودند که دشمن تصمیم گرفته آن را از میان بردارند!
🔸«نگاهی به بنیانهای شکل گیری خانواده از منظر حکمت عملی مشائی»🔸 شکّی نیست همانطور که در بذل الخاطر شماره ۴۹ گفتم محیط و شرائط تأثیر اساسی در ادراکات اعتباری ما دارد. حکم عقل عملی ما به لزوم تشکیل نهاد خانواده و به تعبیر حکما اجتماع منزلی یک حکم بدیهی نبوده و مبتنی بر مصالحی است که در تشکیل این امر درک کرده است. ✅در گذشته فلاسفه در مباحث ناظر به سیاست و عقل عملی سرّ تشکیل خانواده را معمولا نهادی برای جمع و حفظ غذا و سپس تولید و تربیت انسانها میدانستند. 🔷خلاصه نظریه آنها در بیان شکلگیری اجتماع منزلی و تدبیر منزل آن است که انسان از آنجا که غذایش برخلاف دیگر جانداران طبیعی نبوده و نیازمند آشپزی و به تعبیر آنها صناعی است به تلاش مضاعفی در زمینه تغذیه اش نیاز دارد. غذا نیز نیاز ضروری اوست. 👈از اینجاست که نیازمند آن میشود که یک جای امنی را برای غذایش تعیین کند که هم انبار غذا باشد و هم مانع از دست اندازی دیگران به آن باشد! این جا همان منزل است! 👈ولی از آنجا که مردان باید از منزل خارج شده و دنبال غذاهای بعدی باشند نیازمند آن شده اند که کسی را به عنوان نگهبان غذاها در منزل بگمارند. چه بهتر که چنین شخصی آشپزی هم بداند و نیاز جنسی و نیاز به نسل را هم بر طرف کند! 👈از اینجاست که مسأله ازدواج مرد و زن و زندگی خانوادگی از منظر حکمت عملی مشائی مطرح میشود. روشن است که چنین اجتماعی منجر به تولید مثل شده و گاهی نیازمند خدمتگذار میشود. 🔹به قول شهرزوری در کتاب «رسائل الشجرة الالهیة»: 📖«نعني بـ«المنزل» المكان الذي يجتمع فيه هؤلاء» 👈یعنی مکانی که در آن زوج، زوجه، اولاد و خدم و غذا جمع میشود! اساس ذهنیت فلسفه مشائی در زمینه منزل همین است. 👈نکته در دیدگاه مشاء آن است که اساس منزل بر تولید مثل نیست زیرا انسان در ابتدا تنها به فکر خودش است و اینکه زنده بماند! لذا تحلیل را از غذا و نیازهای ضروری شروع میکند تا اینکه غذا به نگهبان غذا و آشپز میکشد و سپس به شکل طبیعی نیروی جنسی و عاقبت اندیشی او را به تولید مثل میکشاند! 🔴غزالی نیز از منظری دیگر در احیاء العلوم به فوائد نکاح یا همان تشکل خانواده میپردازد! از دید او اصل این نوع نظم انسانی به تولید مثل برمیگردد. شهوت هم به خاطر آن در انسان قرار داده شده است. 👈ولی روشن نمیکند که چطور تولید نسل و اطفاء شهوت انسان را به تشکیل خانواده در خانه و نه اجتماع دیگر میکشاند! تحلیل حکما این مشکل را نداشت. در هر حال تلاش کرده بودند مطلب را ریشه ای تر ببینند؛ 👈غزالی میگوید: 📖«فوائد النكاح و فيه‏ فوائد خمسة: الولد، و كسر الشهوة، و تدبير المنزل، و كثرة العشيرة، و مجاهدة النفس بالقيام بهن» 👈ولی روشن است که چنین اموری کاملا مبتنی بر نوع تمدّن حاکم بر آنهاست و اگر شرایط تغییر کند باید متناسب با تغییر شرائط و تحوّلات تمدّنی در مورد خانواده و ضرورت شکل گیری آن و یا شکل آن تجدید نظر نمود. ✋ولی آیا شرایط زیستی و تمدّنی انسان به گونه ای تغییر کرده که عقل را به تجدید نظر در حکمش به ضرورت تشکیل جامعه بر اساس خانواده وادارد؟! ✅البته همانطور که قبلا گذشت نباید انسان را تنها در بعد عقل حصولی اش خلاصه نمود. انسان به واسطه آن روح خداوندی از معرفت و فهم فطری نسبت به عوالم غیبی و مبدأ هستی و همینطور نوعی گرایش به آن برخوردار است. ✅همین فطرت است که او را به پاکی و عفّت و اخلاق دعوت میکند. یکی از شئون این فطرت پاک همین عقل حصولی است. 👈ولی برای آنکه بحثمان جلو برود فعلا در فضای ذهن و ادراکات اعتباری به آنچه بر سر خانواده رفته و میرود میپردازم. 🔻آیا اگر خانواده به خاطر آنچه حکما گفته بودند شکل گرفته با توجّه به تحوّلات اجتماعی میتوان گفت دیگر ضرورتی برای آن وجود نداشته و انحاء رقیبی از نظم انسانی میتواند مشروعیت یابد؟!🔺 👈دیگر خانواده تنها گزینه ای نیست که میتواند باعث و حافظ منافع اقتصادی افراد باشد. به تعبیر دیگر برای دسترسی به غذا و آشپزی و نگهبانی از آن نیازی به زنان نیست! 🔻آیا میتوان شیوع بد حجابی، بی حجابی، بی عفّتی، دوستی زنان و مردان در بیرون خانواده، بالا رفتن سنّ ازدواج و شیوع تجرّد قطعی، شیوع خیانت و همخانگی و زندگی با حیوانات و... را نشانه هایی از تضعیف عقلانیت خانواده در بین احکام عقل عملی انسان دانست؟!🔺 👈این را بگذارید در نوشته های بعدی بپردازیم. طولانی نشود!
.
باسمه تبارک و تعالی (۷۹) «تاریخ خانواده» «آیا نظام خانواده در حال فروپاشی است؟» 🔵به بهانه ی کلام مقام معظم رهبری مطالبی را در زمینه خانواده بیان کردم. راستی که بحث از خانواده به نوعی کلید بحث از بسیاری از ناهنجاری های امروزی است. 👈رهبر بصیرمان صراحتا بیان کردند آنچه از مفاسد امروزی در اخلاق جنسی دیده میشود ناشی از تصمیم شوم سیاسی برای از میان برداشتن نظام خانواده از بین بشر است. 🔹رفقا حقیقتا این رهبر عزیز لطف بزرگ خداوند متعال به نسل ماست و لتسئلن یومئذ عن النعیم! رهبری بی نظیر است. نشانی از آسمان دارد. آیتی از آیات راه حقیقت در زمان ماست! اخیرا به ذهنم آمده یک دوره واو به واو سخنرانی های ایشان را مطالعه کنم. 👈رسیدیم به توضیح اینکه چطور میشود تحوّلات اجتماعی در زمینه بسترهای شکلگیری خانواده ابزاری برای تحقّق این هدف شوم باشد. 💡به ذهنم رسید که میتوان بر اساس تاریخ نه چندان دور خانواده را در سه سطح بررسی نمود که نقلهای سنگین و معناداری نموده است: 🔻خانواده سنّتی، خانواده صنعتی، خانواده مدرن!🔺 ✋آیا میتوان گفت امروزه در حال گذار از خانواده مدرن به سمت زوال نظام خانواده هستیم؟! 👈در این شماره از بذل خاطر تنها یک توصیف عام از این سه نوع خانواده ارائه کرده و در شماره ی دیگر یک جمع بندی کلّی خواهم آورد بحول الله و قوّته. 🔸خانواده سنتی🔸 گفته میشود که قدیم 90% انسانها در روستا و جوامع کوچک در قالب کشاورزی و دامداری و تأمین خوراک در ارتباط با زمین و دام زندگی میگذراندند و در عصر ما 90% در شهرها و درصد اندک مشغول کشاورزی و تولید غذا هستند.
👈در گذشته زنان دوشادوش مردان مشارکت اقتصادی داشته، کار میکردند و فرزند داری هم مینمودند. 🔴در این برهه رابطه زن و مرد بیشتر یک رابطه مبتنی بر منفعت اقتصادی و اجتماعی بوده و حتّی برخورداری جنسی نیز به نوعی وظیفه برای تولید نسل و اطفاء غریزه تلقّی میشده نه یک احساس عاشقانه! 👈در این فرهنگ است که طلاق چندان معنایی ندارد. دوستی بین زنان و مردان و خیانت و بالا رفتن سنّ ازدواج و... جز در صور نادرش، چندان معنایی ندارد. 👈زن خوب زنی ولود و از خاندانی خوب و کاری است که البته اگر زیبا هم باشد که بهتر است! 👈در این فضا بود که فامیل، خاندان و قبیله معنایی خاصّ میتوانست داشته باشد. ازدواجها حتّی المقدور درون فامیلی و با صلاحدید والدین و بزرگان فامیل بود. ✅آری! در قدیم نگاه به ازدواج اساسا همانطور که در کتب فقهی آمده در ابتدا نوعی عقد و معامله بوده است. نوعی عقد رسمی و حقوقی بوده تا یک عقد حبّی. در حکمت هم عنوان اجتماع منزلی بوده است. ✅عقدی به منظور حفظ مالکیت و لزوم ایجاد منزل و تولید مثل و تربیت و مدیریت خانه بوده است. البته در دلش به صورت طبیعی بعد از ازدواج و نه قبل از آن محبّت می آمد. به صورت بسیار نادری عشق هم ایجاد میشد. 👈قابل کتمان نیست که مفهوم عشق در دنیای قدیم مفهومی بسیار نادر بوده و معمولا ربطی به ازدواج و زناشویی نداشته و خارج از قلمرو خانواده رقم میخورده است. 👈روابط زن و شوهر معمولا غیر صمیمی ولی کاملا پایدار و متعهدانه بود. به عبارت دیگر انتظار چندانی از یکدیگر در زمینه ارضاء عاطفی نداشتند. همین هم نوعی رضایتمندی نسبی را از ازدواج برایشان به ارمغان می آورد. 👈گاهی به غلط با محور قرار دادن دیدگاه مدرن نسبت به ازدواج سنتی حکم به شیوع طلاق عاطفی میان آنها میشود که نوعی سطحی نگری در مورد سنخ پیوند زناشویی در دنیای سنت است. 👈 نگاهشان به ازدواج انتخاب یک زوج خوب برای زندگی و اهداف زناشویی بود نه تمتّع صرف جنسی و عشقی و عاطفی! 👈زنها از حیث اقتصادی کاملا در نهاد سنّتی وابسته به مرد بودند و توان کفایت اقتصادی را به صورت مطلوب نداشتند. 🔸خانواده صنعتی🔸 به مرور با ظهور کارخانه ها و ادارات و کشاورزی های صنعتی و رشد رفاه، مردان خانه را برای رفتن به سر کار ترک کرده و خانه ها نیز برای تمرکز نیروی کار در دنیای صنعت به شهرها منتقل شدند؛ 👈با مهاجرت مردم به نواحی شهری و آغاز به کار در تولید صنعتی، انگیزه های اقتصادی یعنی نیاز به نظارت بر وراثت زمین و کار بر روی زمین به عنوان یک واحد تولید خانوادگی دیگر محرک ازدواج نبودند. 👈ازدواجهای تنظیم شده که از طریق گفتگو میان والدین و خویشاوندان ترتیب داده میشد کمتر معمول گردید. 👈زنان با توجّه به تأکیدات دینی و سنّتی و عدم نیاز به مشارکت اقتصادی بیشتر در خانه، تنها به شوهرداری و بچه داری نقل وظیفه پیدا نمودند. 👈زن خانه دار و مرد نان آور شد! اینجا مفهوم زن خانه دار برجستگی خاصّی پیدا کرده است. همچنین با زوال شأن اقتصادی زن و محصور شدن او در خانه و استقلال بیشتر مردان در اقتصاد و نان آوری مفهوم محبّت زن و شوهری و برجسته شدن تدریجی التذاذ جنسی جدّی تر شده است. 👈فرصت و امکانات برای آرایش زنان نیز در خانه مهیاتر گردید. زن خوب زن خوش اخلاق و زیبا و مطیعی است که برای شوهرش در خانه وقت بگذارد و آراسته باشد و در عین حال به کارهای خانه و تربیت فرزندان موفّق باشد. 👈مرد خوب هم مردی است که نان آور خانه بوده و اجمالا موقعیت اجتماعی و استقلال نسبی برای اعضاء خانواده و آینده ی آن تأمین نماید. 👈انتخاب زوج نیز معمولا به همان شکل سنّتی -ولی نه مقیّد به فامیل- معمولا با هماهنگی والدین و آشنایان و در بسیاری از موارد با معرّفی آنها بود. ✅البته در خانواده صنعتی نیز این سطح از محبّت و لذّت جنسی مبتنی بر وظیفه و نوعی اجتماع منفعتی بود تا مبتنی بر صرف هوای نفس طرفینی و اجتماع لذّت! 👈لذاست که باز طلاق چندان شایع نگشت چون در هر حال اجتماع منفعت پایداری بیشتری از اجتماع لذّت دارد. از همینجاست که چندان مفهوم دوستی دختر و پسر و زنان و مردان برجستگی نداشته و خیانت و تجرّد شایع نبود. 👈روابط نیز از سطح کلان خاندانی و روابط قوی نسبی با چند واسطه به فامیلهای نزدیکتر تقلیل داده شد. 👈در این دوره در انتخاب الگوهای ازدواج معمولا عشق یا محبت نقش تعیین کننده نداشت بلکه منافع اجتماعی و اقتصادی مربوط به تداوم نقش اقتصادی خانواده و نگهداری و مراقبت از وابستگان اهمیت اساسی داشت. 👈ویژگی دیگر خانواده صنعتی یا همان خانواده ای که با شروع موج صنعت رشد یافت آن است که به میزان زیادی از خلوت خصوصی خانگی برخوردار است و تمام توجّه خود را به خود و کودکان خود معطوف میسازد.
👈ظهور یک خودیت نوین در قالب خود خانوادگی! از مقوّمات فکری چنین خانواده هایی نوعی فردگرایی عاطفی را میتوان اشاره نمود که زناشویی را بر پایه ی مهرورزی شکل میدهد. 👈امروزه هنوز چنین نوع از خانواده ای اجمالا هیمنه ی خود را در فرهنگ ایران و بلکه جهان دارد. 🔸خانواده مدرن🔸 به مرور با رشد فرهنگ مدرن و فردگرایی عاطفی و گسترش سطح رفاه و شغل و آموزش و استقلال نسبی اقتصادی زنان و مردان سنخ رابطه زن و مرد به سمت اجتماع لذّت دگرگون شده و خانواده به حوزه ی ارضای شخصی تقلیل داده شد. 👈در این زمان بود که مفهوم عشق که مفهومی بسیار مهجور و افسانه ای بود به مفهومی شایع مبدّل گردید؛ 👈در کلام برخی از صاحب نظران دیدم که اساسا مفهوم عشق رمانتیک تقریبا تا پیش از دوران اخیر در غرب رواج نیافته بود و در اکثر فرهنگهای دیگر هرگز وجود نداشت. 👈تنها در دوران نوین بود که عشق، ازدواج و تمایلات جنسی در پیوند نزدیک با یکدیگر در نظر گرفته شد! آری! گسترش آرمانهای عشق رمانتیک شدیدا به گذار از جامعه ی روستایی به جامعه ی صنعتی شهری بستگی داشت. 👈در این برهه از تاریخ خانواده است که جذابیت و ارضاء طرفین برای هم و همینطور میزان سازگاری اخلاقی بسیار مهم شده است. 👈روشن است که بنا نمودن امری خطیر به عنوان خانواده بر چنین پایه ی سستی بنای علی شفا جرف هار است! از اینجاست که بنای چنین خانواده ای بر زوال است و بقای آن به خودی خود با توجه به ناملایمات واقعی در صحنه زندگی چندان طبیعی نیست. 👈البته ممکن است به دلیل موانعی چون عادات بیرونی و دستورات دینی و دیگر عوامل کما بیش زنده اجتماعی به طلاق واقعی نیانجامد. ✋در اینجا باید بین اجتماع لذّت با اجتماع محبّت که در اندیشه حکما قوی ترین پیوندها را ایجاد میکند و حتّی از اجتماع منفعت خانواده سنّتی هم بالاتر است تفکیک نمود. 👈در خانواده مدرن که امروزه میان جوانان به مرور دیده میشود اصالت با نزدیکی و صمیمیت عاطفی و جنسی میان زن و شوهر است. 👈وقتی مناط پیوند خانواده بر چنین عنصری کما بیش نهاده شود به شکل طبیعی آثاری را به دنبال دارد که میتوان آنها را قبل از تجربه حدس زد. 👈گاهی با نگاهی سطحی میتوان از این پدیده به عنوان شیوع زن ذلیلی یاد کرد! اصلا نمیشود نسبت زوجین امروزی را به سادگی در بسیاری از موارد با والدینشان مقایسه کرد! مردان بسیار بیش از گذشته در کار منزل باید مشارکت داشته باشد! ✅البته با توجّه به هویّت دینی جامعه ی ایرانی و تأکید بر نان آوری مردان و عدم وظیفه زنان برای تأمین مایحتاج زندگی در مواردی شرایطی حتّی نا مطلوبتر از غرب در تشکیل خانواده ی ایرانی ظاهر شده است. 👈طبیعتا از لوازم چنین خانواده ای میتوان به کم شدن فرزند و شیوع طلاق اشاره کرد. انتخاب زوج نیز دیگر چندان به دست والدین و مقیّد به انتخاب فامیلی نبوده و معمولا با حسّ طرفینی که قبل از ازدواج در یک ملاقات و یا دوستی قبل از ازدواج رخ میدهد انجام میگیرد. 👈با ظهور عمق بیشتر این فرهنگ و گسترش رفاه و لذّتگرایی و فردگرایی و عافیت طلبی و در پی آن مسئولیت گریزی طبیعی انسان افراد به سمت ارضاء بدون تعهّد پیش رفته و دوستی و عشق بدون ضابطه خانوادگی زمینه گسترش یافته است. 🔶روشن است که چنین گرایشات و بینشهایی توان چندانی به الزام افراد به تشکیل اجتماع منزلی نداشته و از آنچه به نام خانواده میشناختیم التذاذ جنسی و روانی و عشق طرفینی برجسته شده است. 👈در این فضا مقولاتی مانند بالا رفتن سنّ ازدواج و یا تجرّد قطعی و یا شیوع خیانت و... قابل فهم است. 👈با توجّه به روح بی نهایت طلب انسان و ماهیت ابتلائی دنیا در این فضا نوعا وصال مدفن عشق بوده و خود باعث شیوع نوعی بد بینی و افسردگی شده است. 👈امروزه نیز با رشد فضای مجازی و ابزارهای استقلال اقتصادی زمینه های سرگرمی، خیانت و ارضاء بی ضابطه امیال مهیّا تر شده و اساس خانواده با تهدیدی جدّی مواجه گشته است. به تبع دیگر جایگاه جدّی برای فامیل نیز باقی نخواهد ماند. ✅اینها احکام کلّی عقل عملی انسانها در حالت ساده و بدون در نظر گرفتن امور دیگر است. اموری مانند گرایشات فطری و عادات اجتماعی و انگیزه های دینی که در هر حال نیروهایی تأثیر گذار میتوانند باشند. ✅آنچه گذشت زمینه های انتخاب عقل عملی عرفی انسانها است. توصیفی از یکی از زمینه ها و بسترهای مهمّ است. تغییر سبک زندگی و بسترهای زندگی و مهندسی آن به شکلی است که خانواده در آن معنای گذشته را نداشته باشد. 🔷این همان چیزی بود که به عنوان ابزاری دیگر در دست تصمیم شوم سیاسی برای از میان برداشتن خانواده به آن اشاره نمودیم. یعنی وجود بستری اجتماعی که میتوان آن را تحریک، تبلیغ و تشدید نموده و موانع آن را برداشت!
باسمه تبارک و تعالی (۸۰) «آیا خانواده در حال نابود شدن است؟» «فریبی به نام تفکیک جذابیت جسمی و جنسی زنان برای مردان» «فریبی به نام عشق رمانتیک» جمع بندی آنچه گذشت: 🔵خانواده یک نهادی است که معنای سیاسی دارد. یک پدیده ی خنثی نیست. جامعه ای که بر اساس خانواده قدرتش را چیده است به سادگی قابل نفوذ نبوده و هر سیاستی را نمیتوان بر آن تحمیل کرد! 👈جوانی که زیر سایه پدر و مادر و سر سفره خانواده اصیل تربیت شده میراث دار تجربه تاریخ انسان بوده و نمیتوان آن را به استثمار کور کشید! خانواده مدرسه ای است که فرهنگ بشری را به نسل جدید منتتقل میکند. 👈این خانواده است که میتواند به نبرد سیاستهای شوم شیاطین برود! خانواده سنگر بزرگی در برابر اراده های تاریک مستکبرین بزرگ عالم است. 👈رهبری فرمودند دشمن بشریت تصمیم گرفته این نهاد را از میان بشر بردارد! به انسانهای متفرّق بریده از تاریخ خود به راحتی میتوان حکومت کرد! میتوان آنها را شکل و قالب دلخواه داد! 🗽برداشتن این نهاد به چه وسیله ای است؟ در رأس همه امور باید به اشاعه فرهنگ فردگرایی و خود خواهی نهادینه و فلسفه های نوین مادی اشاره نمود. در این نوشته ها فعلا به این مقوله نپرداختیم. 🗽امری که یا مانعی بر سر راه ازدواج واشاعه دهنده صور دیگری از روابط زن و مرد است و یا تقلیل دهنده ازدواج به ابعاد جنسی و مبدّل تدریجی منزل به اقامتگاه مشترک است! بحث از تأثیر نرم این تغییر نگرشهای فلسفی را به جای دیگر موکول کنیم.
🔴در مرحله بعد ترویج بی عفّتی و از میان بردن مهندسی حاکم بر اخلاق جنسی بشر که خانواده محور است. در ادامه تسهیل بسترهای این روند با ترویج نظریّات علمی، قرص ضد بارداری، کاندوم، ترویج سقط جنین، برداشتن قوانین ممنوع کننده بی عفّتی، از میان برداشتن مقوله حجاب و گسترش فرهنگ عریانی و... . 🔻انسان وقتی با دقّت و تدبّر به نوع تبلیغات و آرایش صحنه مورد تأیید رسانه و تبلیغات جهانی مینگرد به این نتیجه میرسد که خب به جای این همه پیچاندن مطلب یکراست بگویید خانواده را کنار بگذارید دیگر!🔺 👈این بی حجابی و بی عفّتی و ترویج معنا دار فضای مجازی با سبکی خاص و... همه یعنی حریمی برای خانواده قائل نیستند دیگر! مسأله واضحتر از آن است که لازم باشد در مورد آن بحث کرد! مسأله نبودن خانواده است! 🔷زمینه ی مهمّی که ابزاری نیرومند در دست اجرای سیاست شوم جهانی در نابودی خانواده است ترویج و برجسته سازی تمدّنی است که در آن برخی کارکردهای مهم خانواده از میان برود! 👈نیازهای اولیه انسانها به خانواده را سعی میکنند با بدیلهایی از میان ببرند. دست گذاشتن روی مسأله تغییر نیازها و نگاه های بشری به مسأله نسبت زن و مرد به یکدیگر! 👈دیگر ازدواج تنها پیوند مشروع بین زن و مرد نیست. رقبایی برای آن به مرور به میدان می آید! آنهایی نیز که به دنبال ازدواج میروند نیز معنای جدیدی از آن را در آن قالب میجویند! دیگر باید از سنخ نوینی از گرایش زن و مرد به یکدیگر بحث نمود. 👈امروزه افراد به ازدواج بیش از یک نیاز اقتصادی و یا حفظ مالکیت و یا تولید مثل برای کمک کار داشتن در کار مزرعه و دامداری و... مینگرند! به آن بسان یک فرصت برای ارضاء جنسی و یافتن پدیده ی جذاب عشق رمانتیک هستند که بسیار مفهوم برجسته ای شده است. در چنین بستری مناسبات زن و مرد تغییر میکند. ✅سابقا این گرایش فطری به وسیله مفهوم خانواده مهار میشد. ولی امروزه دیگر این گرایش در این قالب چندان نمیگنجد و صور جدیدی را رقم زده است. دیگر مفهوم خانواده قدرت سابق را ندارد. ✅ممکن است بپرسیم مگر مفهوم خانواده مبتنی بر چه چیزهایی بود که دیگر آن قدرت سابق را ندارد؟ خب بخش مهم آن نیازهای بشری بود. بهترین مدلی بود که عقل بشر سنّتی شاید با تعلیم اولیاء الهی برای زندگانی یافته بود. در سایه آن نیازهایش به بهترین شکل تأمین میشد. با عادات و رسوم و ادیان نیز به شدّت تحکیم شده بود. 🔻البته روشن است که نهاد خانواده چیزی نیست که بتوان آن را به کلی از میان بشر برد! مراد از زوال خانواده زوال غلبه مطلق فرهنگی آن در مهار مناسبات جنسی و ایجاد آثار خاص برای اجتماع است. چیزی که امروزه دستهای شومی در حال اشاعه ی آن هستند🔺 👈در هر حال آنچه امروزه در مورد مقوله خانواده و مسأله ازدواج مورد توجّه است آن است که نوع نیاز و همچنین نوع نگاه به این امر به تدریج تغییر نموده است. این تغییر تدریجی زمینه برای بالا رفتن سنّ ازدواج، رواج قالبهای جنسی بیرون از خانواده مانند دوستی با جنس مخالف، کم فرزندی، تجرّد قطعی، رواج طلاق، رواج خیانت، کم شدن فنون خانه داری میان زنان و... را ایجاد نموده است. 👈در چنین فضایی که اصل ازدواج مورد بحث قرار میگیرد اموری مانند تعدّد زوجات که دیگر بی معنا میشود. تمتّع از خانه به خیابان کشیده میشود. مانور تبرّج رخ میدهد. 🔷اگر بخواهیم در قالب اصطلاحات حکمت عملی به این امر توجّه کنیم میتوانیم بگوییم اجتماع زن و مرد در قالب خانه یک نوع اجتماع اتّفاقی نیست. 🔹در حکمت عملی اجتماع غیر اتّفاقی انسانها به سه قسم: اجتماع منفعت، اجتماع لذّت و اجتماع محبّت تقسیم میشود. هر کدام احکام و آثار خود را دارد. 🔹در گذشته مقوله ازدواج نوعا از سنخ اجتماع منفعت بوده است. ولی امروزه ازدواج نوعا به اجتماع لذّت نقل پیدا کرده است. همین امر باعث تحوّلات سنگینی در این زمینه شده است. 🔸«دو فریب بزرگ»🔸 در انتها به دو مورد از تبلیغهای شوم که نقش مؤثّری در تحمیق توده ها در تن دادن به این نقشه های جهانی در مبارزه با نهاد خانوده داشت اشاره میکنم:
🔸«تفکیک جذابیت جسمی زنان از جذابیت جنسی آنان»🔸 یکی القاء این تصوّر باطل بود که زن زیباست و باید زیبایی او دیده شود! این شعار که در هر حال معنایش برای مردان کاملا آشکار است زنان را بسیار دچار شبهه کرده است! آنها را از میل فطریشان به عفّت و صدف گونگی یا همان حجاب دور نموده است. میل طبیعی شان به خودنمایی و تبرّج را در آنها را به شدّت تحریک نموده است. 🔻غافل از آنکه اساسا در این میان بین مرد و زن تفاوت اساسی وجود دارد. مردان به شکل طبیعی در برخورد با جنس مخالف زیبایی جسمی را از جذابیت جنسی تفکیک نکرده و از طرف دیگر نیز شرط لازم را در تصوّر و اعمال رابطه جنسی با جنس مخالف منوط به وجود محبّت و عشق نمیدانند🔺 👈آری شاید زنان باورشان نشود ولی همین است! زنان بیچاره و غافل که گمان میکنند مردان تنها مدهوش زیبایی آنهایند و به تحسین آنها میپردازند! 👈اکثریت زنان بی حجاب و بد حجاب نمیدانند چه نگاه های آلوده ای به آنها میشود و اگر بدانند آن را نادر و ناشی از ضعف شخصیتی و بیماری برخی مردان میدانند! اصلا باورشان نمیشود که این امری طبیعی بین مردان بوده و مردان میتوانند به سادگی بدون وجود محبّت و عشق نیز تن به روابط جنسی بدهند. 👈تفکیک بین جذابیت جسمی و جنسی زنان برای مردان از بزرگترین فریبهای تاریخ است. سیاست شوم نیز در پنهان نمودن این سوء تفاهم بزرگ است. زنان گمان میکنند اگر مردی در اثر دیدن زیبایی های جسمی آنها میل جنسی پیدا کند مریض است! مشکل آن مرد خاص است! نمیدانند بر عکس اگر میل جنسی پیدا نکند مریض است! این همان فریب بزرگ است. کلاه برداری قرن! 🔸«فریبی به نام عشق رمانتیک»🔸 یکی دیگر از دستاویزهای عصر ما در تغییر اخلاق جنسی سنّتی که بر محور خانواده و اجتماع منفعت بوده برجسته کردن مفهومی افسانه ای به نام عشق و قرار دادن آن در سبد مصرف همگان است! 🔻میگویند ازدواج هم اشکالی ندارد ولی مهمتر آن است که باید عاشق شد و بعد ازدواج کرد! همین هم یعنی باید فاتحه خانواده را خواند!🔺 👈تفسیری غیر واقعی از محبّت طبیعی متداول که منافقانه با آن به مبارزه با خانواده و شیوع روابط عرضی و سرد کردن روابط خانوادگی پرداخته اند. ✅این مفهوم هم از آن مفاهیم مدرنی است که آنقدر تکرار شده که افراد جرأت نمیکنند در مورد آن ابراز تردید کنند. مانند مفاهیمی مانند دموکراسی، داروینیسم و... از سلسله مفاهیمی شده که ایدئولوژی تمدّن مادّی نوین را ایجاد نموده است. ✅تا در نقد این امور لب بگشاییم ما را متّهم به بی عاطفه بودن، بی احساس بودن، تجربه نکردن و... میکنند! اخیرا در یکی از برنامه های تلوزیونی یکی از سؤالات کلیشه ای این بود که: «آیا تا حالا عاشق شده ای؟» 👈البته اصل میل به محبّت و اتّحاد بین محبّ و محبوب اگر در راستای فطرت و حقیقت و عقل باشد امری کاملا ممدوح است. ✋ولی آنچه از عشق امروزه عملا ترویج و تجربه میشود صور افراطی از محبّت است که بدون منطق و معمولا سریع ایجاد شده و تداعی گر نوعی خروج از اعتدال و ضوابط عقلانی و عرفی بوده و معمولا به سرعت سرد شده و به نفرت می انجامد! نوعا هم در اوائل بلوغ و دوران جوانی تجربه شده و رکن رکین آن را نیروهای جنسی تشکیل میدهد. ✔به راستی عشق زن و مرد به همان معنای معهودش که تداعی گر چیزی ورای محبّت و تعهّد و تنظیم عقلانی رابطه جنسی در خانه و... است چقدر برای همگان ممکن است؟ اگر هم ممکن است چقدر مستحسن است؟ آیا خداوند متعال آسمانها و زمین را آفرید تا دختر و پسری با همان صور تعجب برانگیز معهودش عاشق هم شوند و از همه حقائق هستی غافل گردند و اندکی بعد با افسردگی از هم جدا شوند؟! آیا این شعبه ای از جنون و بیماری نیست؟! 🔴با همین تصور باطل از عشق انتظارات نامعقول از روابط ایجاد نموده و یک فساد جنسی و در ادامه افسردگی و بد بینی به بار آورده اند! یکی از عوامل شیوع همجنس گرایی در عصر حاضر در جوامع غربی به نظر حقیر تجربه ناموفق عشق است. امری که در اکثر مواردش چیزی جز طغیان قوای شهوت و تعطیلی عقل معنایی ندارد. 👈عجیب آنکه با این مفهوم که بالمآل به تنهایی بیشتر انسانها انجامیده پیوندهای خانوادگی سنّتی را نیز تحقیر نموده اند! به آنها انگ طلاق عاطفی زده اند! 👈همین الآن اگر در صفحات یا به قول خودشان پیجهای مجازی نگاهی انداخته شود همه اش صحبت از عشق و شکست عشقی و خیانت و افسردگی و... است. 👈یکی از گیراترین مباحث در بین جوانان امروزی صحبت از شکستها و تجربه هایی تلخ حبّی و عشقی است. عشق به راستی در زمان ما اسم رمز یک آفت فراگیر شده که با آن جوانان ساده را فریب داده اند. 🔷آنتونی گیدنز در جامعه شناسی معروف خود در مورد پدیده ی عشق میگوید:
📖«عاشق شدن تجربه ای نیست که اکثر انسانها داشته باشند و به ندرت با ازدواج مربوط است. 📖مفهوم عشق رمانتیک تقریبا تا پیش از دوران اخیر در غرب رواج نیافته بود و در اکثر فرهنگهای دیگر هرگز وجود نداشته است. 📖تنها در دوران نوین است که عشق، ازدواج و تمایلات جنسی در پیوند نزدیک با یکدیگر در نظر گرفته میشوند... 📖[در گذشته] گاهی ممکن بود زن و شوهر پس از ازدواج یاران نزدیک یکدیگر شوند اما این امر بیشتر بعد از ازدواج رخ میداد نه پیش از آن! 📖عشق در بهترین حالت یک ضعف اجتناب ناپذیر و در بدترین حالت نوعی بیماری تلقی میگردید. 📖عشق رمانتیک نخستین بار به عنوان یکی از ویژگی های ماجراجوییهای جنسی فرا زناشویی که اعضای طبقه اشراف خود را با آن سرگرم میکردند در محافل درباری ظاهر گردید و تا حدود دو قرن پیش کلام به اینگونه محافل محدود میگردید و به طور مشخص جدا از ازدواج نگاه داشته میشد.... 📖[در گذشته] سازگاری جنسی امری اتفاقی بود و به ازدواج ارتباط داده نمیشد... 📖بنا بر این نه عشق رمانتیک و نه ارتباط آن با ازدواج نمیتوانند به عنوان ویژگی های مسلّم زندگی انسانی شناخته شوند بلکه از تأثیرات اجتماعی کلّی شکل میگیرند» 🔶مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی و علل الشرائع با سند خود از مفضّل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل میکند که در پاسخ از عشق حضرت اینگونه فرمود: 📖«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ‏ خَلَتْ‏ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَيْرِهِ»
باسمه تبارک و تعالی (۸۱) «کبر و تکبّر» 🔶توفیق شد به این روایت شریف برخورد کردم: 📖عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِذَا هَبَطْتُمْ وَادِيَ مَكَّةَ فَالْبَسُوا خُلْقَانَ ثِيَابِكُمْ أَوْ سَمَلَ ثِيَابِكُمْ أَوْ خَشِنَ ثِيَابِكُمْ 📖فَإِنَّهُ لَنْ يَهْبِطَ وَادِيَ مَكَّةَ أَحَدٌ لَيْسَ فِي قَلْبِهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْكِبْرِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَالَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ مَا حَدُّ الْكِبْرِ 📖قَالَ الرَّجُلُ يَنْظُرُ إِلَى نَفْسِهِ إِذَا لَبِسَ الثَّوْبَ الْحَسَنَ يَشْتَهِي‏ أَنْ‏ يُرَى‏ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ‏ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ. 🔷حضرت یک علامت خیلی لطیف برای کبر بیان میکند. آن هم ظاهرا در جمعی که از بزرگان و دانشمندان اصحاب بودند. افرادی نظیر هشام بن سالم جوالیقی و عبد الله بن ابی یعفور. 👈وقتی به حوالی مکه میرسید و به سمت آن سرا زیر میشوید لباسهای فاخر نپوشید و لباسهای ساده تر و کهنه تر را به تن کنید! روشن است که توصیه ای است در فضای اصحاب خاصّ و در فضای اخلاق و توحید. 👈اما چرا؟ چون اگر کسی به آن دیار در حالی که قلبش عاری از کبر است وارد شود مغفرت مطلق خداوند شامل حال او میشود. ✋آری رمز ورود به وادی توحید دوری از انانیت است. 👈ابن ابی یعفور میپرسد این کبر چیست؟ حضرت در بیان کبر به یکی از مصادیق خفی آن اشاره میکند که عمق مسأله واضح شود. کبر آن است که وقتی انسان لباس زیبا پوشید دوست داشته باشد که با آن لباس دیده شود!
👈برای خود برتری دیده و به خود نسبت به دیگران افتخار نماید! کسی هم این مطلب را استبعاد نکند! اینها نیازمند درون بینی منصفانه است که بل الانسان علی نفسه بصیرة! یک درس اخلاق دقیق حضرت بیان نمودند. 🔸خاندان طبرسی🔸 این روایت را مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق نقل نموده است. خاندان طبرسی واقعا از با برکت ترین خاندانهای شیعی هستند. جدّ آنها فضل بن حسن صاحب مجمع البیان است و فرزند نیز مرحوم حسن صاحب مکارم الاخلاق بوده و نوه نیز علی بن حسن بن فضل بن حسن طبرسی صاحب مشکاة الانوار است. 👈ظاهرا اهل تفرش در اطراف قم بوده اند. این بزرگواران بر اساس قرائن قائل به عدم حجیت خبر واحد و از اتباع بزرگانی چون سید مرتضی در این اندیشه بوده اند. 👈همین امر باعث شده که حجمی از تراث روایی ما را که امروزه جز در کتب ایشان یافت نمیشود بدون دغدغه بررسی سندی و وسواسهای پیرامون آن برای ما به یادگار بگذارند. 👈بنده یکبار منفردات کتاب مشکاة الانوار را تقریبا از اول تا آخر استخراج کردم که حجم واقعا بالایی بود که فقط و فقط در کتاب مشکاة الانوار از تراث اهل بیت علیهم السلام نقل شده است. 👈حال این روایت شریف نیز از منفردات کتاب مکارم الاخلاق است که در مصدر دیگری یافت نشد. البته مراد از منفرد در اینجا تنقیص نبوده و نوعی مدح است به این معنی که این روایت را از کتب روایی اولیه شیعه به یادگار گذاشته است. 🔸بحثی پیرامون عجب، کبر و تکبّر🔸 💡به همین مناسبت به ذهن خطور کرد مطلبی پیرامون این رذیله بیان کنم. ✔عجب نوعی خود بزرگ بینی برای انسان است که در اثر قائل شدن به نوعی کمال پنداری و در ادامه رکون به آن و مالک حقیقی دانستن خود نسبت به آن برای انسان به شکل طبیعی ایجاد میشود. کبر حالتی نفسانی است که امتداد عجب در مقام مقایسه نسبت خود با دیگران و بالاتر دیدن خود نسبت به آنها در قلب انسان ایجاد میشود. اگر در ظاهر آثار سوء این کبر در رفتار با دیگران ظاهر شود برخی مانند غزالی در احیاء العلوم آن را تکبّر نامیده و از حالت کبر که تنها به خصلت درونی اشاره دارد جدا نموده اند. 🔴تکبّر آثار زیادی دارد مانند آنکه انسان نمیتواند نسبت به ناملایماتی که از سوی دیگران گمان میکند کظم غیظ کند و یا انتقاد پذیری ندارد. 👈رفقا در این دعواها و پرخاشگری ها و... مسأله ضعف اعصاب و تند مزاجی و مانند آن نیست! آنها زمینه است. مسأله اصلی تکبر است! اظهار حقد و حسد بلکه حتّی غیبت نیز ریشه در تکبر دارد. ✅تکبر هم ریشه در کبر (أی: العزة الباطنة الموجبة لرؤیة النفس فوق الغیر) دارد. ✅کبر هم ریشه در عجب دارد. ✅عجب نیز ریشه در حبّ نفس و أنانیت و تبعیت از اله نفس دارد. ✅انانیت هم ریشه در شرک دارد. ✅شرک نیز ریشه در جهل معرفتی و بینشی به توحید و دعوای «أنا خیرٌ منه خلقتنی من نار و خلقته من طین» دارد. ✅عدم روشن بودن این ریشه ها و ترتّبها نیز برای انسان، ریشه در تاریکیهای کفر و نفاق موجود در دلها دارد. این تاریکی ها باعث ضلالت شده و انسان در وادی حقائق توحیدی سر از ناکجا آباد عجب و تکبّر در می آورد! 😳راستی که «قتل الانسان ما أکفره!» خیلی هنر میخواهد در چنین نظامی انسان متکبّر شود! واقعا «قتل الانسان...». چه هنرمندانه حقیقت را پوشانده است. آن نور آسمان و زمین را نمیبیند! 📖«اعلم أنّه لا یتمّ الشفاء من الکبر الّا باستئصال اصله من سنخه و قلع شجرته من مغرسه فی القلب و ذلک بأن یعرف ربّه و أنّه لا تلیق العظمة و الکبریاء الّا به و أن یعرف نفسه حقّ المعرفة لیعلم أنّه بذاته أذلّ من کلّ ذلیل و أقلّ من کلّ قلیل و لا یلیق به الّا التواضع و الذلّ و المهانة» 👈این کلام فیض در الحقائق بود. میتوان بالاتر از آن را هم مانند مرحوم قزوینی در کشف الغطاء اینگونه بیان نمود: 📖«لو بلغ الی مرتبة الیقین نظر الی کلّ الموجودات بعین واحدة و هی الانتساب الی تعالی بکونها رشحة من رشحات وجوده و قطرة من قطرات بحار فضله و ججوده و آثارا لذاته و مظاهر لصفاته فلا ینظر الی أحد بعین الحقارة». 👈بالاتر از آن هم آن است که به حقیقت ملکیت خداوند متعال نسبت به امور نائل شده و به نوعی وحدت وجود برسد که تخصّصا این رذائل در آن منتفی شود و بداند که هو الظاهر. 👈جایی یادم هست ابن عربی در فتوحات شطحیات برخی عرفا را نکوهش میکرد که اینها از آثار نفسانیت آنهاست و الا در هستی غیری نیست تا شطح معنایی داشته باشد. 👈مرحوم امام راحل نیز در چهل حدیث در مذمّت تکبّر عرفان نمایان میگوید: 📖«اگر شمّ معرفة الله کرده بود به مظاهر جمال و جلال حقّ تکبر نمیکرد»
🔸ردّ و جواب🔸 ولی آیا ما نمیتوانیم نسبت به کفّار و فسّاق تکبّر داشته باشیم؟ آیا باید نسبت به آنها نیز تواضع و محبّت داشته باشیم؟ معمولا همانگونه که غزالی در احیاء العلوم میگوید در جواب گفته میشود که مسأله خاتمه و حسن خاتمه اگر مدّ نظر قرار گیرد پاسخ داده میشود. آری حسن خاتمه شرط متأخّر صحّت و حسن جمیع اعمال انسان است. 👈ولی میتوان گفت هیچ تناقضی نیست و حکم تواضع و محبّت به دلیل عمومیت دلیلش عام است. بغض کافر و فاسق به دلیل کفر و فسق مستلزم میل نفس به تکبر نیست همانگونه که دوست داشتن کافر و فاسق از آن جهت که از مظاهر و آثار الهی هستند منافاتی با ناراحتی از عقائد و رفتارهایشان ندارد. 🔷فرض کنید مولایی تربیت فرزندش را به بنده اش میسپارد. این عبد از آن جهت که این فرزند، فرزند مولایش است او را دوست دارد و برایش اهمیت دارد و هیچ تکبّری نسبت به او ندارد ولی این امر منافاتی با آن ندارد که برای تادیب فرزند و امتثال دستور مولا گاهی به آن فرزند پرخاش کند و یا او را بزند! آیا تکبّری در میان است؟ آیا منافاتی با محبّت دارد؟ 🔸ردّ و جواب🔸 ولی آیا وقتی کار خوبی کردیم و یا اخلاق خوبی داشتیم و یا در هر حال برتری داشتیم آن را انکار کنیم؟ این خود فریبی و حماقت نیست؟ روان شناسان امروزی اجماع دارند که چنین کاری جلوی رشد را میگیرد. انسان باید بتواند به داشته های خود واقف شده و به آنها توجّه کند و از آنها نیرو بگیرد. 🔷در پاسخ باید گفت دوری از عجب و در ادامه کبر نداشتن به معنای خود تحقیری و صغر نفس نیست. مسأله آن است که انسان دچار توهّم خود بزرگ بینی اشتباه نشود. 🔻همه ی این مباحث روی محور حقیقت و واقعیت میچرخد. اخلاق بر خلاف تصوّر برخی ساده لوحان بر محور حماقت نیست بلکه بر محور واقعیت است🔺 🔶مسأله سه چیز است: ✅اوّلا گمان نکند به مقصد رسیده و دیگر پیشرفتی در کار نیست ✅و ثانیا گمان نکند این کمال صفت ذاتی اوست و قابل زوال نیست ✅و ثالثا گمان نکند که تنها خودش به آن رسیده بلکه آن را از جانب خدا ببیند؛ ✔مسأله این نیست که آن کمال را نبیند و از آن خوشحال نشود و از خدا بیشتر شدنش را نخواهد! گاهی در منبرهای اخلاقی این مطلب درست تبیین نمیشود و یک برداشت ناقصی از مسأله برای مخاطبین ایجاد میشود. مسأله این است که بداند عطای خداوند است و قابل اشتداد و یا زوال است. به فضل خدای متعال شادمان شود «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا». ولی طوری شنگول نشود و فریب نخورد که مال خود اوست و دیگر خبری نیست! این است که عجب است. دست خدا را در آن ببیند و همه چیز را در نظام توحیدی فهم کند. این دیدن نعمت و در ادامه انبساط نفس و حالت شکر که همه اموری مستحسن و بایسته است. 🔸وعظ خطابیّ🔸 رفقا عجب حقیقتا خطرناک است. لامصّب یک تنه راه توحید را مسدود کرده است! راه سعادت را گرفته! انسان را از لذت بی نهایت محروم کرده! 👈طوری شده که انسان گناه کند و عجب نداشته باشد بهتر از آن است که عبادت کند و عجب داشته باشد! عجب چیزی است! 👈بلکه در روایات بالاتر از آن آمده است که گاهی مؤمنین توفیق گناه پیدا میکنند! تا دچار خذلان عجب نشوند!!! اگر هم عجب داشت بداند که در معرض زوال است. 🔴رفقا چقدر این فراز مصباح الشریعة قابل تأمّل است: 📖«اوّل ما یفعل بالمعجب نزع ما أعجب به! لیعلم أنّه عاجز فقیر و یشهد علی نفسه بالعجز لتکون الحجّة علیه أوکد کما فعل بإبلیس» 👈از اینجاست که در کافی شریف نقل شده است که زیاد بگو: «اللهم لا تجعلنی من المعارین و لا تخرجنی من حدّ التقصیر»: 📖أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ: أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُول: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ‏ الْمُعَارِينَ‏ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ 📖قَالَ قُلْتُ أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ 📖فَقَالَ كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.