eitaa logo
بذل الخاطر
937 دنبال‌کننده
932 عکس
2 ویدیو
11 فایل
کانالی جهت صید و بذل برخی عبرتها، خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و کارگاهی برای تمرین طرز نگاه های جدیدتر و عمیقتر دینی با سبکی غیر رسمی. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸حقّ النّاس نباید انسان را مأیوس کند🔸 اما آسیب دیگری که در تبلیغ حکم حقّ النّاس و دشواری آن دیده میشود آن است که گاهی طوری مسأله مهم جلوه داده میشود که نه تنها از حقّ الله بسیار مهمتر جلوه داده میشود بلکه گویا کار از دست خدا هم دیگر خارج میشود و آدم نزدیک است تا مرز نا امیدی جلو برود! ✋این هم خطاست. در فضای توحیدی خوف و رجا تنها باید نسبت به ذات پاک الله باشد. اگر مردم حقّی دارند از آن روست که خدا برایشان چنین حقّی قرار داده است. 👈اگر هم مسأله حقّ النّاس مشکل است در صورتی است که خدا دل آنها را بر اساس حکمت و رحمت خود نرم نکند! «أَرْضِهِ عَنِّي مِنْ وُجْدِكَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ» از خزائن خود آنها را راضی نگرداند. 👈انسان در هیچ حال نباید از رحمت خدا مأیوس شود. مقصود آن نیست که فریفته شده و مرتکب حقّ النّاس بشویم یا دنبال حلالیت نباشیم. شنونده عاقل است. 👈مسأله همان است که در بذل خاطر دیگری گفتم: «أیّ جهل یا الهی لا یسعه جودک أو أیّ زمان أطول من أناتک!» آیا گمان میکنیم حقّ النّاس ها و ادای آنها از جود الهی خارج است؟! 🔹رفقا؛ اوّل و آخر، ظاهر و باطن کار ما با آن نور آسمان و زمین است. دنبال حلالیت باشیم. دنبال رعایت حقوق دیگران باشیم. ولی همّتمان معتکف کوی آن معشوق یکتا و آن پاک مطلق باشد: «و علیک یا واحدی عکفت همّتی»! 👈اگر از حقّ النّاس میترسی اگر سر از مخافة الله در نیاورد ناشی از جهل به حقایق عمیق هستی است. زبان حالمان باید این باشد که اصلا حقّ النّاس همه عالم گردن من! ولی تو بر من خشم نکن! 👈اگر از حقّ النّاس میترسم به خاطر آن است که خشم تو در آن است! همه تویی! مقصود تویی! معشوق تویی! 📖«اللَّهُمَّ فَلا تُحْلِلْ بِي غَضَبَكَ، فَانْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَيَّ فَلا أُبالِي‏ سِواكَ، غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَكَ أَوْسَعُ لِي، 📖فَأَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ‏ وَ السَّماواتُ، وَ انْكَشَفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ، وَ صَلُحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الاخِرِينَ، 📖أَنْ لا تُمِيتَنِي عَلى‏ غَضَبِكَ وَ لا تُنْزِلَ بِي سَخَطَكَ، لَكَ الْعُتْبى‏ حَتّى‏ تَرْضى‏» ⚪رفقا میدانید مسأله چیست؟ مسأله آن است که اگر خدا کسی را دوس داشته باشد و با ندامت و عزم بر ترک گناه از او راضی شود گاهی سیّئه او حسنه اش میشود: «اولئک یبدّل الله سیئاتهم حسنات»! إنّ الله یحبّ التوّابین همین است. 👈این یعنی همه به خود خداست! مسأله رضایت اوست! مسأله بازگشت به اوست! مسأله توبه است! توبه هم یعنی بازگرداندن چهره ی وجودمان به سمت آن ذات پاک! 🔹راستی که سیّد ساجدان چه زیبا این حقائق توحیدی را در صحیفه نورانی خود به ما تعلیم میدهد: 📖اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَيَّ فَلَمْ أَشْكُرْهُ، وَ مِنْ مُسِي‏ءٍ اعْتَذَرَ إِلَيَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ، 📖وَ مِنْ ذِي فَاقَةٍ سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْهُ، وَ مِنْ حَقِّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ، وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِي فَلَمْ أَسْتُرْهُ، وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِي فَلَمْ أَهْجُرْهُ. 👈یعنی خدایا مسأله تویی! اینها بهانه است! فقط به تو پناه میبرم! اگر حقّ کسی بر گردنم هست از تو عذر میخواهم! دنبال حلالیت باید بود ولی اگر گناه عالم بر گردنمان بود نباید نا امید شد! 👈میدانید میخواهم چه بگویم؟! میخواهم بگویم گاهی ناراحتی واضطراب ناشی از حق الناس باعث دوری از خدا و غفلت از توجه وجودی به ساحت ربوبی میشود. خودش شیطان و رهزن طریقت میگردد! 🔷در اینجا یک نکته ای را عرض میکنم. بر اساس آنچه شاید بتوان از متون دینی و استدلالهای عقلی برداشت نمود آنچه برای رفع آثار بد اعمال انسان اهمیت دارد صرف ترک و عزم بر عدم تکرار آن عمل نیست. 👈اساس کار در واقع در تحقّق توبه و بازگشت وجودی به سمت خداوند متعال و آن کانون هستی است: (انت الذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک و سمیته التوبه ... فقلت توبوا الی الله توبه نصوحا) 👈انسان گاهی به دلیل برخی پیامدهای رفتارش و یا عذاب وجدان و یا هر عامل دیگر از رفتارش نادم شده و عزم بر عدم تکرار میگیرد. 👈این امر خودش باعث رفع اثر زشت عمل نمیشود. چون در آن خدا نیست! این خداست که قرار است ببخشد! توبه چیز دیگری است. توبه دری از درهای تقرب و بابی از ابواب بهشت است. 🔻آری در همه اجزاء این دین شریف مسأله خدا و سلوک و تقرب به سمت آن کانون نور است. مسأله صرفا این نیست که حقّی از کسی ضایع شده! این آسمانهای هفت گانه و زمین و آنچه میان آنهاست برای آن آفریده نشده که ما حقّ النّاسی مرتکب نشویم و اگر شدیم برایش به حساب کشیده شویم! اینها همه زمینه ابتلاء و ظهور انسان و صدق در مسیر بندگی و سلوک مسیر تقرّب به خداوند متعال است🔺 ⬇⬇⬇
👈توحید و همینطور ولایت مطهر اعظم است. همین است که مثلا نماز جعفر طیار یا زیارت امام حسین موجب بخشایش گناهان است. ⚪️امام زین العابدین علیه السلام در دعای طلب العفو و الرحمة در صحیفه روشی دیگر را هم به ما در فضای توحیدی برای حق الناس تعلیم میدهد. ای جان عالم فدای او؛ 👈همه را عمیقا ببخش و خدا را به خدایی باور کن و سپس ملتمسانه از او بخواه که ثواب این کارم را عفو و رضایت خودت قرار بده تا همه ما با فضلت اهل نجات باشیم 👈سپس از آن ذات پاک بخواه از طرف خودش حقّ النّاس ها را برایت جبران کند و ایمان داشته باش که او میتواند و به کرمش امیدوار و حسن ظنّ داشته باش! 📖«اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً 📖فاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي، 📖و اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ، وَ أَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ 📖و عَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعَائِي لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّكَ. 📖اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَدْرَكَهُ مِنِّي دَرَكٌ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِيَتِي أَذًى، أَوْ لَحِقَهُ بِي أَوْ بِسَبَبِي ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ، أَوْ سَبَقْتُهُ بِمَظْلِمَتِهِ، 📖فصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَرْضِهِ عَنِّي مِنْ وُجْدِكَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ ثُمَّ قِنِي مَا يُوجِبُ لَهُ حُكْمُكَ، وَ خَلِّصْنِي مِمَّا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ، 📖فإِنَّ قُوَّتِي لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِكَ، وَ إِنَّ طَاقَتِي لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِكَ، فَإِنَّكَ إِنْ تُكَافِنِي بِالْحَقِّ تُهْلِكْنِي، وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِي بِرَحْمَتِكَ تُوبِقْنِي» 🔵در انتها حیفم آمد روایتی زیبا که از شاعر و صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله عباس بن مرداس است را نقل نکنم. در هر حال اگر قرار است برخی دچار نا امیدی شوند خوب است به این مضمون هم توجّه کنند! 👈این روایت که در طرق اهل سنت آمده یکی از مهمترین احادیث در زمینه حقّ النّاس است. البته عدم نقل آن در منابع شیعه طبیعی است. دلیلی نداریم که از این جهت در آن شبهه کنیم. 👈ابن ماجه در سنن خود آن را نقل کرده و در اینجا لفظ بیهقی در شعب الایمان را نقل میکنم. بر اساس این نقل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غروب روز عرفه برای امّت خود با الحاح از خداوند متعال طلب مغفرت و رحمت نمود. 👈به حضرت وحی شد که درخواستت اجابت شد مگر در مورد افرادی که نسبت به یکدیگر دچار ظلم شده اند ولی در مورد حقّ الله آن را میبخشم: 📖«إني قد فعلت إلا الظلم بعضهم بعضا وأما ذنوبهم فيما بينهم وبيني قد غفرتها». 👈در ادامه پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله باز درخواست خود را ادامه داد. عرض کرد خداوندا تو میتوانی به جای این ظلم به آن مظلوم پاداشی بدهی تا از ظالم درگذرد و از گناه ظالم نیز درگذری! 👈ولی در آن روز پاسخی داده نشد! صبح مزدلفه باز پیامبر رحمت دعای خود را تکرار نمود و از جانب خداوند متعال پاسخ آمد: «إني قد غفرت لهم»: 📖«فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال له بعض أصحابه يا رسول الله تبسمت في ساعة لم تكن تتبسم فيها قال تبسمت من عدو الله إبليس أنه لما علم أن الله تعالى قد استجاب لي في أمتي أهوى يدعو بالويل والثبور ويحثو التراب على رأسه» 👈البته قاعدتا منظور نمیتواند چیزی از قبیل قول مرجئه باشد. بلکه ظاهرا تأکید بر باز بودن باب توبه و مغفرت و قابل بخشش بودن هر گناهی غیر شرک است. 👈کسی که واقعا بتواند تا انتها خود را در جرگه ی امّت نبوی داخل نگه داشته و در نهایت از شفاعت کبرای ایشان بهره مند شود. 🔹همینطور در برخی احادیث به شیعه بشارت داده شد که اگر مرتکب گناهان کبیره نشوند خداوند متعال حتّی بدون توبه از گناهان دیگر آنها میگذرد! 👈یعنی مرتکب گناهان بزرگی مانند کفر، قتل، عقوق والدین، أکل مال یتیم، أکل ربا، و فرار از میدان نبرد و بیرون رفتن عمدی از جامعه ایمانی یا همان تعرّب بعد از هجرت نشوند؛ 👈در کتاب حسین بن عثمان بن شریک در اصول ستة عشر از امام باقر علیه السلام نقل میکند: 📖«كنا جماعة عند القبر فوقف علينا فقال السلام عليكم اما و اللّه انى لاحب ريحكم و ارواحكم و انكم لعلى دين اللّه و دين ملائكته ما على ذلك احد غيركم و انكم الذين قال اللّه‏ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ‏ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»
باسمه تبارک و تعالی (۱۱۸) «خطوراتی از یک روز هیجانی در پارک ارم تهران» 🔴همه چیز امروز از دو استخاره شروع شد. یک استخاره برای آمدن به تهران برای صله رحم! استخاره ی دیگر برای رفتن به پارک ارم و به یادگار گذاشتن یک خاطره خوش! 🔹خلاصه جایتان خالی! امروز تهران به پارک ارم رفته و مشغول بازی و هیجان شدیم! از سورتمه و سقوط آزاد تا کشتی بزرگ و تِرَن و چیزهای دیگر! 👈میخواستم چیزی نماند که تجربه اش نکرده باشم! اوج هیجان دنیایی قشری بزرگ از آنهایی که میشناسیم. 👈دستگاههایی که به برکت رشد علم مهندسی و فیزیک طوری طرّاحی شده بودند که بتوانند انواعی از احساسات هیجانی و اعجاب برانگیز را برای نفس تولید کنند! تجربه سقوط از ارتفاع! تجربه معلّق بودن در آسمان! تجربه ... . 🔹هیجانی مصنوعی ناشی از ترس و شادی! البته هیجان را نباید با احساس اشتباه گرفت! ✅هیجانها در واقع به احساس‌ها و واکنشهای عاطفی اشاره دارد که قابل مشاهده هستند و خود را در ابعادی نظیر انگیختگی بدنی، احساسی و حالت اجتماعی نشان میدهند. در واقع هیجان حالت عمیقتری است که آن را با برخی احساسات درک میکنیم. بحث از هیجانات خودش بحث جالبی در مباحث حکمت عملی و همینطور روان شناسی است. 🔻در هر حال مفرّح بود! خاطرات خوبی ماند! لذّت جالبی بود! امّا فرحی که در آن به خودی خود سرور نبود! خاطراتی که بوی زوال و ماندن در گذشته را میداد! لذّتی که طنین فراق و عدم بقاء داشت.🔺 👈حقیقتا همینطور است. مخّ و عمق آن اصلا با لذّات معنوی و عقلی قابل مقایسه نیست.
🔹راستش در همان سورتمه چشمانم را بستم و مشغول ذکر نورانی تسبیحات اربعه شدم. اصلا لذّتی دیگر بود! طوری که در کنارش ترس و هیجانات دیگر رنگ میباخت! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس! 👈سابقا در بذل خاطری از عرفان ادبی و هیجانات پاک توحیدی اندکی صحبت کردیم. خدا نصیبمان کند. همانهایی که عرفای پارسی زبان مانند مولوی و حافظ به شکل زیبایی در اشعار عرفان ادبی شمه ای از آن را برایمان به یادگار گذاشته اند. 🔶ولی میتوان به این لذّات مفرح هم جهت داد و آن را در راستای اهداف حقیقی به استثمار کشید! 👈مانند آنکه آن را به منزله ی لذّت حلالی قرار داد که نشاطی برای پرداختن به امور معاش و معاد بیاورد! 👈و یا آن را وظیفه ای دانست تا باعث ادخال شادمانی در دل اطرافیان و بهره مندی از این لطف معنوی گردد! 🔹مرحوم کلینی در کافی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که: 📖«إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ ... سَاعَةٌ يُخَلِّي‏ بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ» ✔یعنی اگر لذّت غیر حرام مطلوب است مطلوبیّتش فی نفسها نیست! برای آن است که مقدّمه برای امور معاش و معاد است. امور معاش نیز مقدمه برای امور معاد است. معاد هم مقدمه ارتباط حقیقی انسان با آن نور پاک آسمان و زمین است. با آن کانون نور و نور الانوار! همه چیز باید مقدمه آن باشد. اگر این نباشد اینها هیچ ارزشی ندارد. همه چیز وقتی ربطی به آن ذات پاک پیدا میکند ارزش پیدا میکند. اگر نباشد فانیات طالحات است. اگر باشد باقیات صالحات است. به فرموده مولای موحّدان عالم امیر مؤمنان روحی فداه: «مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ‏ يَفْنَى‏ وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى‏» 🔸«برخی خطورات شهر بازی»🔸 شهربازی معدنی از خطورات بود! 🔹اول🔹 اوّلش همینکه اسمش را گذاشته اند شهر بازی! انگار بقیه کارهای ما خیلی جدّی است که حالا این یکیش بازی است! 👈ولی در فرهنگ قرآن کریم تنها کار جدّی عبادت خداوند متعال است! هر چیز دیگری با قطع ارتباط با خداوند بازی است! 📖«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِب‏» و «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ‏ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‏»! 👈آری حیات دنیایی از آن جهت که حیات دنیایی است و مقدمه ی آخرت نیست شهر بازی است! لعب است! 👈حالا فرقش این است که چون آنهایی که مشغول بازی هستند در همان بازی بچه گانشان برخی را جدّی و برخی را بازی لحاظ میکنند به این لحاظ به شهر بازی در حیات دنیا شهر بازی میگویند والا همه ی دنیا شهر بازی است! 👈اگر دنیا را شهر بازی دانستیم دیگر برایش حرص و جوش نمیخوریم بلکه تنها حسی هیجانی برای آزمون ابتلاء در آن پیدا میکنیم. بالا و پایینهای ابتلائات لیبلوکم ایکم احسن عملا! آدم خود واقعیش را گاهی در این بازی میسازد و ظهور میدهد. 🔹دوّم🔹 اما خطور دیگر! به راستی انسانها نیاز به هیجان دارند. شهر بازی ها نشان میدهند که این احساس یک احساس بچه گانه هم نبوده و کاملا جدّی در بزرگسالان هم یافت میشود. حالا اینجا به شکل مصنوعی راهی برای ارضاء این میل وجودی ایجاد شده است. 👈ولی این نیاز ریشه در چه دارد؟ دین مبین اسلام چگونه به این نیاز نگریسته و چه مجرایی را برای ارضاء مشروع آن در راستای اهداف عالیه قرار داده است؟ این قابل تأمّل است. فعلا سؤالش خطور کرد! 🔹سوّم🔹 باز به ذهنم خطور کرد که به اینها نگاه کن! بسیاری واقعا شجاع هم نیستند! ولی چه شده که اینقدر راحت تن به این تجربه های خطرناک میدهند! 👈بله آنچه هست آن است که یک علم و اطمینان به این نکته دارند که محافظت میشوند! از همینجاست که در دل سختترین خطرات میروند ولی میدانند چون در نهایت محافظت میشوند نه تنها ترسشان میریزد بلکه شادمان به ارضاء هیجان رفته و خورسند هم هستند! 🔻آری انسان مؤمنی که به چنین درک نورانی از حفظ خدا و نصرت الهی در امورش رسیده حاضر است برای حقّ و حقیقت بدون ترس در دل امواج خروشان رفته و با تکیه بر قدرتی و عنایتی لا یزال نه تنها خود را نمیبازد بلکه شور و هیجانی زیبا پیدا میکند! فرق ما با آنها در همین است! ما چنین امری را عمیق باور نکرده ایم! ولی زبان حال آنها این است: «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى‏ الْحُسْنَيَيْن‏»🔺
🔹چهارم🔹 یکی دیگر از امور جالب توجّه جیغ و ابراز احساسات هیجانی انسانها در شهربازی بود! دو تا خانم در کشتی بزرگ پشت من نشسته بودند و آنقدر جیغ زدند که سرم رفت! 👈اینجا هم دیدم نکته مهمی است. با این جیغ زدن احساسات متناسب خود را که در وجودشان متراکم شده بود تخلیه کرده و گویا آرام میشدند! به عبارت دیگر اگر اینکار را نمیکردند واقعا اذیت میشدند! 👈خود این ابراز هیجانات حکمت دارد. نباید بی علّت از آن جلوگیری نمود! نباید بدون تعقّل به سرکوب آن پرداخت! اگر بی منطق به سرکوب این هیجانات بپردازیم ممکن است به مرور دچار اختلالات عجیبی شویم. 👈مثلا اگر کودک در حال زدن آمپول گریه میکند که درد دارد نباید این احساس او را تخطئه کرد و یا ابراز آن را محکوم کرد! نباید به او گفت که این که درد ندارد! این که گریه ندارد! 👈باید گفت میدانم خیلی درد داری و گریه میکنی ولی خب باید تحمّل کنی تا زود خوب بشوی! من هم پیشت هستم و به تو کمک میکنم! 👈مسأله این است که آن کودک واقعا درد آمپول را احساس کرده و هیجان ترس و غم را تجربه میکند و دوست دارد آن را بروز دهد. در این مواقع نباید هیجان معکوس را به آنها تزریق کرد! ✋باید بدانیم نشان ندادن به موقع هیجان و سرکوب آن می‌تواند مسبب خیلی از مشکلات و اختلالات شود و همچنین به دنبال آن یاد نمی‌گیریم چگونه هیجان‌ها شدید خود را چه وقت و چگونه کنترل کنیم. ✅گاهی مثلا اگر تجربه هیجانات غم سرکوب شود و به شکل فطری و معقول ابراز نگردد تبدیل به افسردگی میشود. ✅اگر هیجان خشم خود را درست و معقول ابراز نکند به مرور تبدیل به پرخاشگری میشود. ✅اگر هیجان ترسش را از روی خجالت یا ... انکار کند به مرور دچار اضطراب میشود. ⚪آری وجود هیجان‌ها و ابراز کردن درست و به موقع آن در سلامت روان افراد اهمیت دارد. 👈ابراز هیجانها فوائد دیگری هم دارد. مثلا هیجان‌ها احساسات ما را به دیگران منتقل می‌کنند؛ بر نحوه‌ای که دیگران با ما تعامل می‌کنند تأثیر می‌گذارند؛ گاهی نیز به تعامل اجتماعی کمک می‌کنند و روابط را ایجاد، حفظ و قطع می‌کنند. فوائد دیگری هم دارد. 🔶خطورات زیاد بود! ولی قسمت زیبایش وقتی بود که وقت اذان مغرب دیدم عده ای از همین مردم عادی خود را به نمازخانه رسانده بودند؛ برخی دیگر نیز در همان محوطه وقتی اذان داد مشغول نماز شده بودند. راستی چه زیبا در این محیط غفلت به ندای ملکوت لبّیک میگفتند! آری: 📖«رِجالٌ‏ لا تُلْهِيهِمْ‏ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار»
باسمه تبارک و تعالی (۱۱۹) «چگونه پولدار شویم؟!» (۱) «اصول کلّی کسب ایمانی» 🔵یکی از مؤمنین فامیل که وضع اقتصادی نسبتا خوبی دارد به جهت اعتماد و دیانتشان چند جلسه مشورت در زمینه تولید ثروت با بنده داشت. از جهتی چون دغدغه ایمانی داشت انتظار داشت مسأله را بنده برایش بیان کنم. نوعی مشورت دینی میخواست. 👈روشن است که با مطالب مکاسب محرّمه و معلومات مرسوم حوزوی نمیشد پاسخ مناسب را داد. مسأله این بود که توصیه دین برای ازدیاد ثروت از راه حلال چیست؟ خودش استنباط میخواست. 💡با ضیق وقت به تنظیم معلومات قبلی به همراه برخی خطورات دیگر پرداخته نکاتی بیان کردم. خلاصه آن را در سه قسمت خدمتتان بذل میکنم. 👈بخش اوّل در برخی از اصول کلّی کسب از منظر دینی برای انسان مؤمن است. 👈بخش دوّم در معرّفی شغلهای اجتماعی و ظرفیت هر کدام در تولید درآمد و ثروت است. 👈بخش سوّم در بیان روش کسب ثروتهای کلان و تصاعدی از منظر دینی و تجربه بشری است. 🔹«بخش نخست: برخی اصول کلّی کسب برای انسان مؤمن»🔹 🔸اصل اوّل: ضرورت کسب حلال🔸 اوّلین تأکید قبل از تلاش برای ثروت و غنا تأکید بر حلال بودن آن و همچنین ارزش عمری است که برای آن گذاشته میشود. عن النبی صلی الله علیه و آله: 📖«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَمْ تَزُلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَ أَبْلَاهُ وَ عَمَّا اكْتَسَبَهُ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَ أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»
🔴این لقمه های مادّی در بدن، نفس و نسلمان عجیب اثر میگذارد. متناسب با آن اثر، زمینه برای دریافت لقمه های نوری از جانب ملائکه یا لقمه های ظلمانی از جانب شیاطین در باطنمان ایجاد میشود. هر چه لقمه انسان حلالتر و پاکتر نفس و نسل او نیز آماده تر و مهیّاتر برای عروج! ✅بین یک میلیون پول حلال یا خیلی حلال با یک میلیون پول مشتبه یا حرام فرق بسیار است. حلال بودن گاهی مقول به تشکیک است. گاهی بسیار حلال است و کیفیتش بسیار زیاد است. 🔻انسان مؤمن در وادی رزق باید مراقب باشد تنها به کمّیت رزق توجّه نکرده و به کیفیّت آن بیش از کمّیتش اهمیت دهد🔺 👈از اینجاست که کسب یکی از صحنه های سلوک است«الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ‏ الْحَلَالِ‏». کسب رزق حلال هم خودش سلوک است و هم زمینه مهم سلوک است: «وَ اللَّهِ لَلَّذِي يَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ» 👈باید برایمان کاملا حل شود که لقمه و ثروت و کسب مشتبه یا حرام مطلقا ممنوع! همواره این آیه شریفه را در طلب رزق به خودمان تذکّر دهیم تا هبوط نکنیم: «وَ لا تقرَبا هذه الشجره فتكونا من الظالمین» و با خود زمزمه کنیم: «اللهمّ أغنِنی بِحلالِکَ عن حرامِک و بِفَضلِکَ عمّن سِواک». ✋البته بحث ما از ریشه با شیطنت در وادی کسب و کار جداست. غرضمان کسب ثروتی است که در مسیر تقرّب به خداوند متعال باشد. خودش عبادت میشود و باعث کمک به دیگران. لذا از کسب ثروت مبتنی بر رشوه، روابط آلوده، رانت، فریب و غرر، غش، احتکار و... میگذریم. 🔸اصل دوّم: اهمیت رزق کفاف برای مؤمنین 🔸 نفس فقر یا غنا در نگاه دینی به خودی خود اهمیتی ندارد. دنیا فانی است. ارزش در عبادت و تقرّب به خداوند متعال است. هر کدام به آخرت کمک کرد از همان جهت خوب است. فقر میتواند بد باشد چون کاد ان یکون کفرا و غنا هم میتواند بد باشد چون طغیان آور است أن رآه استغنی! 👈البته با قطع نظر از سعادت واقعی انسان روشن است که غنا برتر از فقر بوده و زینت حیات دنیایی است. إنّ من البلاء الفاقة! اینها بدیهیات است. سابقا در بذل خاطری از آن سخن گفتیم. 👈هیچگاه اسلام کسی را تشویق به فقر نمیکند! تشویق به ثروت هم نمیکند! تشویق به رزق حلال میکند. فقر برای برخی مبتنی بر نوع رزق مناسب وجود آن و کیفیت آن است که حساب دیگری دارد. باید جای دیگری از آن نوع فقر و قوت اولیاء الهی بحث کرد. 🔷انسان مؤمن زمان دنیایی خود را سه قسمت قرار میدهد. زمانی را برای عبادت؛ زمان دیگر برای مرمّت معاش و زمان دیگر برای لذّت حلال که نفس و بدنش را برای مرمّت معاش و عبادت آماده کند. 👈تأکید دین برای اختصاص زمانی برای مرمّت معاش نشانگر مبارزه دین با فقر است. بلکه برخی توصیه های دین در روش تولید ثروت نشان دهنده تشویق دین به عقلانیّت و هوش اقتصادی در این زمینه است. 🔹همّت مؤمن در آن بخشی که به مرمّت معاش میپردازد به تعبیر صحیفه سجادیه علیه السلام باید وسع فاضل یا کفاف واصل در زمینه روزی حلال باشد. 📖«وَ أَعُوذُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّيْنِ وَ فِكْرِهِ، وَ شُغْلِ الدَّيْنِ وَ سَهَرِهِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي مِنْهُ، وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِي الْحَيَاةِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاةِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْني مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ كَفَافٍ‏ وَاصِلٍ‏» ✔در میان غنا و فقر آنچه برای افرادی که دغدغه ی سلوک خاص دارند ممدوح است رزق کفاف است. یعنی نه رزق اغنیاء و نه رزق فقرا! رزقی که مانند شکم معمولی است که نه احساس سیری میکند و نه احساس گرسنگی. همان حالتی که انسان راحتتر با آن به خداوند متعال میتواند توجّه کند. طوری است که انسان را از توجّه به ثقل سیری و سختی گرسنگی بیرون می آورد. تشتت فکری و کثرت وظائف ناشی از ثروت را ندارد. آن مقداری که حیات آبرومند دنیایی خود و عیالش را داشته باشد کسب میکند و به آن هم راضی است. واقعا هم خوش و خرّم زندگی میکند؛ 👈ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام در دعاء جامع حضرت نقل میکند که: 📖«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي رِزْقاً حَلَالًا يَكْفِينِي‏ وَ لَا تَرْزُقْنِي رِزْقاً يُطْغِينِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِفَقْرٍ أَشْقَى بِهِ مُضَيِّقاً عَلَيَّ أَعْطِنِي حَظّاً وَافِراً فِي آخِرَتِي وَ مَعَاشاً وَاسِعاً هَنِيئاً مَرِيئاً فِي دُنْيَاي‏» 👈به تعبیر امیر مؤمنان علی علیه السلام در خطبه وسیله اگر کسی دنبال آسایش است به رزق کفافش راضی شود؛ همان رزقی که او را به مقصد رسانده و وبال او نیست: 📖«مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ‏ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَة» 🔸«اصل سوّم: ضرورت تلاش برای رزق و توجّهات توحیدی در آن»🔸 برای رسیدن به کفاف واصل بر اساس دقّت در متون دینی کار اوّلیه معقول به همراه توکّل واقعی کفایت میکند.
👈کفاف واصل انسان به شکل رزق مقدّر برای او از قبل تعیین شده که اگر تلاش معقول را داشته باشد به آن خواهد رسید! آری: 📖«اطْلُبُوا الْحَلَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَيَرْزُقُكُمْ وَ يُعِينُكُمْ عَلَيْهِ» 🔹آنچه در زمینه رزق مورد سفارش است آن است که به دلیل حکمتهای الهی انسان مؤمن باید به دنبال طلب رزق باشد و خود را متعرّض رزق قرار دهد. نباید به صرف عبادت کفایت کند و گمان کند رزقش بدون طلب و تعرّض خواهد آمد! 👈شاید سرّ این امر هم در آن باشد که طلب رزق مانند ازدواج خودش ورای مصالحی که دارد یکی از صحنه های بزرگ آزمایش، ابتلاء و انسان سازی است. انسانها خودشان را در این کسبها میسازند و ظهور میدهند. 👈در زمینه رزق عمده آن است که بعد از کار معقول و طلب رزق و تعرّض برای رزق حلال با خطورات نفسانی و حرص خود مبارزه کرده و خیال خود را مهار کند. رفقا آدم اگر از سیری نمیرد از گرسنگی نمیمیرد! به تعبیر امیر المؤمنین علی علیه السلام: 📖«ابْنَ آدَمَ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ مِنَ الدُّنْيَا مَا يَكْفِيكَ‏ فَإِنَ‏ أَيْسَرَ مَا فِيهَا يَكْفِيكَ وَ إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا تُرِيدُ مَا لَا يَكْفِيكَ فَإِنَّ كُلَّ مَا فِيهَا لَا يَكْفِيكَ» 🔻رفقا در زمینه رزق جز با ذکر و توکّل انسان به آرامش واقعی نمیرسد! بیخیالی هم میشود کرد ولی آرامش واقعی مستقرّ نیست. زیرا تا ملتفت شود مضطرب میگردد. اگر انسان مبتلا به اعراض از یاد خدا شود چه فقیر باشد چه رزق کفافش به او برسد و چه غنی باشد به آرامش نرسیده و مدام از روزیش میترسد. این امر مبرهن و مجرّب است🔺 🔸«اصل چهارم: نکاتی جزئی در مشاغل مناسب با دغدغه های ایمانی»🔸 ⚪۱-انسان مؤمن باید به این امر توجّه داشته باشد که در شغلش به دنبال استفاده معنوی و سلوک خود باشد. اوّلا از این جهت که دقیقا رعایت حلال و حرام و انصاف و نصح را داشته باشد. ثانیا از این جهت که: 🔻به جای آنکه به پولی اصالت دهد که درآمد اوست به خدمتی اصالت دهد که از او بدون منّت و برای رضای خدا به دیگران میرسد! دیدگاهش در شغلش کسب در آمد نباشد! بلکه خدمتی خالصانه برای رضای خداوند متعال باشد🔺 👈حال اگر پولی هم به او رسید او را برای مخارج خود و عیال و نیرو گرفتن برای عبادت صرف میکند. این دید الهی انسان مؤمن است. چه در آمدش کم باشد یا زیاد. ⚪۲-انسان مومن همانطور که در طرز نگاه توحیدیش به عالم آن را خلقت و آفرینش میبیند نه طبیعت و دهر در امتداد همان طرز نگاه در زمینه دارایی ها و درآمدها آنها را رزق میبند نه ثروت! 👈مشکل قارون آن بود که دارایی خود را رزق ندیده و دست غیب را در آن نمیدید و میگفت: انما اوتیته علی علم عندی! ⚪۳-انسان مؤمن خوب است در انتخاب شغل توجّه کند کدام شغل دورتر از شبهه و نزدیکتر به کسب حلال است. همینطور کدام شغل میتواند با زمان کمتر رزق بهتری حاصل آورد. همینطور کدام شغل تشتت فکری کمتری برای او خواهد آورد. در کدام شغل خدمت بیشتری به خلق الله میتواند بکند. همینطور کدام شغل زمینه بیشتری را برای توجّه به عالم غیب برای او مهیّا میکند. شرح هر کدام از این موارد مجال واسعی میطلبد. فقط آخری را مقداری توضیح میدهم. 🔹یکی از معایب کارهای اداری با حقوق ثابت و تضمین شده در سر ماه آن است که انسان چندان دغدغه ی رزق خودش را دیگر ندارد. همینطور رزقش را نیز بر خودش محدود میکند. همین که نفس انسان احساس امنیت و غنا پیدا کند زمینه برای غفلت و سرکشی پیدا میکند. 👈ولی در شغلهایی که چنین ثباتی در رزق ندارند زمینه برای توجّه انسان به رازق بودن خداوند متعال و ارتباط با عالم غیب مهیّاتر است. آری یکی از بهترین زمینه ها برای ارتباط با عالم غیب مسأله رزق و روزی انسان است. ✔رفقا یکی از زیباترین لحظات زندگی دنیایی برای انسان مؤمن وقتی است که نقش عالم غیب را در رزق خود دیده و متوجّه میشود متکفّل رزق او کس دیگری است. به مرور یقین میکند که واقعا رزق او از جای دیگر می آید. گاهی حاضر است مدّتها داوطلبانه طعم فقر را بچشد تا یک لحظه لذّت آن نور و عنایت آسمانی را ببیند که من حیث لا یحتسب دست نوازشی بر سر و وضع او کشیده و نیازهای او را تأمین میکند. همینقدر سربسته برای اهلش کافی است. چنین لحظه های نوری در وادی رزق گاهی آنچنان انسان را سرمست و واله عوالم غیبی و مشتاق به سلوک راه سعادت میکند که در وصف نمی آید. 👈انسان مؤمن باید زرنگ باشد. باید به هر روشی شده به سعادت واقعی خود وصل شود. به آن نور آسمان و زمین. به آن معشوق اوّل و آخر. به آن غنی مطلق. 👈رفقا همه ی آنها که دنبال پول و سرمایه هستند دنبال خدا هستند! دنبال آن چیزی هستند که میتواند نیازهای آنها را برطرف کند! سوء بصر و بصیرتشان است که خدا را در پس اینها نمیبینند. اگر هم پول پرستند در واقع خدا پرستند: نقّل فؤادَک حیثُ شئتَ من الهوی ما الحبُّ الّا للحبیبِ الاوّلِ ادامه دارد ...
باسمه تبارک و تعالی (۱۲۰) «چگونه پولدار شویم؟!» (۲) «اصناف مشاغل و نسبت آنها با کسب ثروت» 🔴مطالبی در زمینه اصول کلّی کسب برای مؤمنین که دغدغه ی ایمانی دارند بیان شد. در این قسمت بر اساس آنچه به ذهن میرسد استقراء اجمالی از شغلهای رایج در جامعه نموده و زمینه را برای پاسخ به پرسش اصلی مهیا میکنیم. ⚪شغلها را در یک تقسیم بندی کلّی میتوان به شغلهای بسیط و مرکّب تقسیم نمود. مشاغل مرکّب کسب و کارهایی هستند که در آنها انواعی از شغلهای بسیط رقم میخورد. 👈مثلا در شغلی مانند رستوران داری هم میتوان مزد کار تولیدی گرفت و هم بازاری و هم خدماتی. 🔻به شکل کلّی آنطور که به نظر میرسد میتوان مشاغل بسیط را به شش دسته تقسیم نمود: مکاسب خدماتی، بازاری، تجاری، تولیدی، معامله گری و سرمایه گری🔺 🔹مشاغل خدماتی🔹 مشاغل خدماتی آن دسته از شغلها هستند که خدمت خود را به شکل محصول میفروشند. این مشاغل شامل مهارتهایی مانند تعمیرگری، آرایشگری، معماری، کارگری و ... تا شغلهای دیگری مانند بنگاهها و شغلهای اداری و آموزشی و... میشود. 👈بسته به فرهنگ و نیازمندی جامعه میزان کسب در آمد این مشاغل تفاوت دارد. ولی به شکل کلّی نمیتوان در آنها از راه مشروع انتظار رسیدن به ثروتهای کلان را داشت. 👈ظرفیّت این شغلها عمدتا چیزی خیلی بیشتر از رزق کفاف مؤمنین را پوشش نمیدهد. البته برخی از راههای شبهه ناک و نامشروع مانند رشوه و فریب و مانند آن گاهی برخی ثروتهای مشتبه یا حرام را از این شغلها کسب میکنند که تخصّصا از بحث ما خارج است.
👈در همین مشاغل خدماتی میتوان آن را به دو قسم صاحب کار و اجیر تقسیم نمود که اجیر نیز به دو قسم دولتی و خصوصی قابل تفکیک است. 👈میتوان در ذیل هر کدام از این شقوق نکاتی را بیان نمود که تفصیل آن به درازا میکشد. هر کدام نیز میتواند برای برخی روحیه ها و برخی شرایط فوائد و مضرّاتی داشته باشد. 👈از استقلال و آزادی مشاغل غیر دولتی بگیرید تا ثبات و در آمد تضمین شده کارهای دولتی. 🔹مشاغل بازاری🔹 مشاغل بازاری به آن دسته از شغلها میگوییم که قوام سودشان معمولا بر تفاوت بین خرید عمده و خرده فروشی تکیه میکند. گاهی نیز سودی مبتنی بر دسترسی سریع و آسان مشتری و یا حتّی سود چانه زنی هم دارند. 👈این شغل شامل مغازه داران با اصناف مختلفشان از سوپرمارکتها تا میوه فروشی و فروشگاههای لوازم خانگی و... میشود. 👈امروزه مغازه داری و بازار خود را به فضای مجازی هم سرایت داده و ظرفیّتهای جدیدی را از خود نشان داده است. 👈مشاغل بازاری معمولا به مهارت خاصی نیازمند نبوده و عمدتا مبتنی بر تجربه بازار میباشند. 👈در این دسته مشاغل نیز معمولا نمیتوان انتظار کسب ثروتهای کلان را داشت. البته بسته به موارد معمولا افراد را میتواند به یک غنای نسبی و بیش از رزق کفاف برساند. 👈برای این دسته از مکاسب نیز احکام زیادی از حیث دغدغه های ایمانی و میزان سود میتوان استنباط نمود که فعلا موضوع بحث ما نیست. 🔹مشاغل تجاری🔹 مشاغل تجاری به آن دسته از مشاغل میگوییم که قوام سود آنها به تفاوت قیمت عمده خری و خرده فروشی نسبی بین شهری و بین کشوری و همچنین سود در دسترس قرار دادن جنس برای بازاریان به واسطه صادرات و واردات است. 👈تجارت نیز در زمان ما اصناف مختلفی را شامل میشوند. سود تجارت بدون شکّ سودی کلان میتواند باشد. از دیرباز در متون دینی روایات و مضامین قابل توجّهی در تشویق مؤمنین به پرداختن به مشاغل تجاری وجود داشته است. 👈این دسته شغلها نیز ظرفیّت دسترسی به ثروتهای کلان را بیشتر از شغلهای دیگر دارند. همچنین وصول به ثروتهای کلان حرام و مشتبه نیز در این صنف با استفاده از روشهایی مانند احتکار یا فریب و گران فروشی و مانند آن راحتتر است. 🔹مشاغل تولیدی🔹 مشاغل تولیدی به آن دسته از شغلها میگوییم که سود آنها مبتنی بر ارزش افزوده حاصل از تولید و تبدیل است. برخی از این مشاغل مانند تولیدات صنعتی سود اصلی خود را در تیراژ و کمّیت بالای تولید به دست می آورند. 👈مشاغل تولیدی در این اصطلاح شامل طیف وسیعی از شغلها از کشاورزی و دامداری تا تولیدات هنری و صنعتی و ساخت و ساز و برخی کسب و کارهای خانگی و مانند آن میشود. 👈ویژگی این نوع شغلها معمولا در لذّت بخش بودن آنهاست. در این شغلها به دلیل جلوه گر شدن خلّاقیّت و سازندگی و قدرت انسان خستگی حاصل از شغلهای تکراری معمولا کمتر است. 👈این دسته مشاغل برخی ظرفیّت تولید ثروت کم و برخی زیاد را دارند. 🔹مشاغل معامله گری🔹 مشاغل معامله گری یا همان دلّالی به آن دسته از شغلها میگوییم که در آنها از راه نفس خرید و فروش کسب سود میشود. برخلاف مشاغل بازاری مبتنی بر عمده خری و خرده فروشی نبوده و شخص بر اساس هوش و قدرت چانه زنی و برخی روابط و مانند آن اشیاء و اجناسی و اموری را با قیمت پایین خریداری کرده و با قیمت بالا به فروش میرساند. 👈این دسته از مشاغل ظرفیّت بالایی برای کسب ثروت دارد. طوری که گاهی تناسبی بین کسب ثروت با تلاشی اندک در این نوع شغلها با کسب ثروت در مشاغل خدماتی و بازاری و مانند آن نیست. در برخی شاخه های دلّالی و معامله گری ثروتهای کلان کسب میشود. 👈عیب این مشاغل در دشوار بودن کسب حلال یا بدون شبهه در آن است. 👈همچنین به دلیل ماهیت این نوع مشاغل نوعی احساس بی هویّتی شغلی مخفی نیز در روان این دسته گاهی دیده میشود که منشأ برخی ناهنجاری ها در میان آنان میشود. 👈البته باید بین شغل و پیشه تفکیک نمود. این اثر نامطلوب وقتی است که این مشاغل به شکل پیشه در آمده و مانند شغل دوّم نباشد. 🔹مشاغل سرمایه گری🔹 🔻مشاغل سرمایه گری را بنده به آن دسته از مشاغلی اطلاق میکنم که در آنها با هنر پرداختن به نفس دارایی و سرمایه و نه ازدیاد در آمد سعی در زیاد نمودن تصاعدی دارایی و کسب ثروتهای بسیار کلان میشود. نوعی هنر خلق پول از پول و زایش سرمایه از سرمایه مبتنی بر ظرفیّتهای بازار سرمایه و بند بازی بر راههای باریک اقتصاد جامعه است🔺 ⚪فهم سنخ و ماهیّت مشاغل سرمایه گری کلید پاسخ به پرسش ما: «چگونه پولدار شویم؟» است. این را در نوشته بعد توضیح خواهم داد.
✅فعلا در این نوشته در صدد آن بودم که بیان کنم طبیعت هر شغلی اقتضاء درجه نسبتا روشنی از کسب سود و ثروت دارد. 👈کار خدماتی مانند آموزش قطعا با کاری تولیدی یا معامله گری در زمینه کسب ثروت تفاوتهای روشنی خواهد داشت. ✋به جای تعجّب کردن و نق زدن در زمینه تفاوت درآمدها و دارایی ها باید با نگاهی فقیهانه تر به این اختلاف ظرفیّت مشاغل در کسب ثروت نظر نمود. ✅همچنین باید دقّت کرد که معمولا این اختلاف ظرفیّت مشاغل در کسب ثروت است که باعث رقم خوردن تفاوت درآمد و دارایی افراد میشود. ✅این تفاوت همواره صرفا مبتنی بر هوش، استعداد و تلاش افراد نیست. گاهی انسانی با هوش و استعداد و تلاش متوسّط در شغلی مانند معامله گری که ظرفیّت کسب ثروت بالایی دارد به مراتب در کسب ثروت موفقّتر از شخصی با هوش، استعداد و تلاش فراوان در شغلی است که ظرفیّت کسب ثروت بالایی ندارد. اینها را باید به خوبی درک نمود. ✔باید به برخی که مدام از میزان پایین کسب سود خود نسبت به دیگر افراد گله میکنند گفت ورای عوامل تأثیر گذار به ظرفیّت شغلها نیز توجّه کن! خودت در ابتدا ببین چه شغلی را پذیرفتی! عین ثابت این شغل را درک کن! اگر سودای کسب ثروت داری باید از شغلت هجرت کنی! 📖«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ‏ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيهَا» 👈در نوشته آینده به شغل سرمایه گری و روش پولدار شدن خواهیم پرداخت. البته در نوشته قبلی در زمینه اصول کلّی کسب ایمانی و فوائد رزق کفاف برای مؤمنین سخن گفتیم. 👈ولی در هر حال اگر کسی سودای وصول به ثروتهای کلان را دارد یا میخواهد سرّ کسب برخی ثروتهای رؤیایی را بداند نوشته بعدی مقداری مطلب را روشن میکند و البته برخی آسیبهای آن را نیز اشاره خواهیم کرد.
باسمه تبارک و تعالی (۱۲۱) «کز بین رجم بر نشود دیو بر فلک!» «وز بهر عیب کم طلبد اعور آینه!» «منطق ترازویی» 🔷مقداری یکجا نشینی باعث شده تحرّکم کم و وزنم زیاد شود. در ماه مبارک رمضان تصمیم گرفتم مقداری وزنم را پایین بیاورم. ترازویی را از منزل پدر خانم که ماه مبارک رمضان به تبلیغ رفته بودند آوردیم تا روزانه وزن خود را بررسی کنم! 👈همین بررسی روزانه وزن و دیدن نتیجه ی عمل انگیزه ی خوبی برای تدبیر نفس است. ✋آدمی اگر نتیجه ای برای کار خود نبیند یا نداند به دلیل حبّ نفسی که دارد طغیان میکند. نکته مهمّی است. شرحش بماند. 👈شاید حدود چهار کیلو کم شد. خلاصه یکی از لذّتها در ماه مبارک رمضان این بود که خود را وزن کنم! 🔸میدانید شبیه چه بود؟ شبیه مردمی که در طول سال چندان کاری با روحانیون ندارند ولی در همین ماه مبارک رمضان میبینیم اقبال خاصّی به روحانیّت و پرسش و ارتباط گیری با آنها دارند. ⚪شاید یکی از نکاتش در همین باشد که روحانی در چنین زمانی برای آنها مانند ترازوی وزن کشی است. آنها را به یاد تلاش معنوی خودشان انداخته و زمینه برای این امر مهیّا میشود که از دیدن آنها لذّت ببرند! 👈نوعی سنخیّت با آنها به صورتی پیدا کرده و به واسطه همان تمایلی خاص به آنها پیدا نموده اند. 🔴اما با اتمام ماه مبارک رمضان و بازگشت به الگوی قبل زمینه برای تلافی وزن از دست رفته مهیّا شد! هر وعده ای که مقداری بیش از آن چه مورد انتظار بود غذا میخوردم وقتی توجّهم به آن ترازوی گوشه حال منزل جلب میشد عذاب وجدان میگرفتم!
✅اوّلین ترفند نفس برای دوری از این درد روانی این بود که دیگر رغبتی برای بررسی روزانه وزنم نداشتم. ✅بعد از چند روز خود را به غفلت میزدم که به ترازوی گوشه خانه توجّه نکنم. به این صورت که تا عذاب وجدان می آمد توجّهم را عوض میکردم. این هم ترفند دوّم نفس بود که غفلت است. ✅در ادامه شبهاتی در زمینه اینکه اصلا آیا لازم است وزنم کم شود به ذهن آمده بود. این هم ترفند سوّم نفس بود. ✅در مرحله چهارم وقتی پدر خانم منزلمان تشریف آوردند تأکید میکردم که این ترازو را با خود ببرند تا پیش خودم ولو به شکل ناخودآگاه دیگر مجبور نباشم آن را ببینم! ✅اما مرحله ی پنجم از همه بدتر بود! کم کم در خود احساس نوعی نفرت از ترازو را داشتم تجربه میکردم! جلّ الخالق! مرا چه شده است؟! 🔹آری اینجا مقداری با گوشه ای از نفسانیّت انسان و تأثیر آن در عواطف و ادراکات و تصمیم گیری ها مواجه میشویم! این را فعلا منطق ترازویی مینامم. 👈به قول نظامی گنجوی: آینه چون نقش تو بنمود راست خود شِکَن آیینه شکستن خطاست 👈و چه زیبا این مضمون را خاقانی به نظم کشیده است: وز بین رجم بر نشود دیو بر فلک وز بهر عیب کم طلبد أعور آینه 👈از همینجاست که سخن حقّ هم گاهی تلخ است! گر سخن راست بود جمله دُر تلخ بود تلخ که الحقّ مُرّ 🔶همان حقیقتی که قرآن کریم آن را تذکّر داده که: 📖«ثُمَ‏ كانَ‏ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن‏» 👈آری کسی که برخلاف فطرتش به خود ظلم کرده و نفسش را با معصیت آلوده میکند کم کم سر از تکذیب و در نهایت استهزاء در می آورد. استهزاء خودش یکی از ترفندهای نفس است. شرحش لطیف است و موضع دیگری میطلبد. 👈از همینجاست که قرآن کریم تأکید میکند که این کتاب تنها برای اهل تقوا هدایت آور است! و شاید از همینجاست که: 📖«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» 🔹سابقا در بذل خاطر شماره ۲۸ بحثی در زمینه اسکندر خان و حاکم مریض خوارزم آوردم. اینکه چطور برخی برای آنکه جمعی نفس پسند از خداگرایی فطری و دنیاگرایی و نفس پرستیشان داشته باشند قائل به خدای منهای شریعت و رسول شدند! سرّش را هم قرآن کریم در این میداند که: 📖«بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ * يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ» ✔سرّ تنفّر نسبی و استهزاء و تمایل عجیب به روشنفکر بازی برخی دنیا زدگان در مواجهه با مؤمنین و انسانهای مذهبی به همین برمیگردد. آری دینداری و نمادهای آن این دسته را به یاد عیوب رفتاری و فکریشان می اندازد و با دیدن آنها دچار درد روحی میشوند. 🔹یک مثال دیگر از همین منطق ترازو بیان کنم. دیده اید خیلی از انسانها خلوت و تنهایی را دوست ندارند؟! البته مرادم صرف تنهایی نیست بلکه مرادم این است که دوست ندارند سرشان طوری خالی شود که با خودشان تنها شوند! 👈مدام خود را به شکلی مشغول میکنند. یا با رفتن در جمع و شلوغی! و یا با دیدن تلویزیون و موبایل و بازی و... ! یک وجهش به همین منطق ترازویی برمیگردد! 👈تنهایی مانند آیینه ای است که آنها را با خود واقعیشان مواجه میکند! همان چیزی که معمولا برای مصالحش تلاشی نکرده و از مواجهه با آن فراری هستند. 🔹مثال دیگرش هم ترس بسیاری از مردم از مرگ و فکر کردن در مورد آن است. سرّش به همین منطق ترازویی برمیگردد! برای آن طرف و برای معادشان چندان کاری نکردند! با معادشان زندگی نکرده اند! 👈همین باعث میشود احساس نکنند که عملی برای آن سوی حیاتشان فرستاده اند تا مشتاق دیدنش شوند! همان نکته ی جالبی که ابوذر رحمه الله تعالی در کلام مشهورش بیان نمود. انسان آن جایی را دوست دارد که ثروتش آنجاست. ثروت آنها در همین دنیاست نه آن دنیا! در کافی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که: 📖«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي‏ ذَرٍّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَكْرَهُ الْمَوْتَ‏ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْيَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَاب‏» 👈آری یاد مرگ که برای اولیاء الهی از لذّت بخش ترین خطورات و یادهاست برای دنیا زدگان از دردناکترین امور است که از آن فراری هستند! واقعا بدشان می آید! تا بحث به این امور کشیده میشود میخواهند خود را به غفلت کشانده و بحث را عوض کنند! کأنّهم حمر مستنفرة فرّت من قسورة! ✋رفقا! خودمان هم همینطوریم. مدّتی است دندانهایم احساس میکنم مشکل دارند! منتظرم درد بگیرد تا بروم! میدانم بروم احتمالا هزینه خیلی سنگینی دارد. تعدادش زیاد است. 👈همین باعث شده که واقعا مدّتهاست دوست ندارم در این زمینه فکر کنم. اگر کسی صحبتی کند ذهنم را منصرف میکنم. الآن که خودآگاه شده ام دارم برای شما بیان میکنم.
🔹مثال دیگر بزنم! رفقا دیده اید فرزند برخی آدمهای نیک خیلی بد میشوند! شاید یک وجهش همین باشد. همنشینی با نیکان گاهی برای اهل معصیت شقاوت آور است: «لا یزید الظالمین الّا خسارا»! 👈وقتی پاکی آنها را میبینند بیشتر در بدی خود لجاجت و انکار میکنند! زیرا آنها مانند آینه ای هستند که زشتیشان را نشان میدهند! 👈از همینجاست که گفته میشود فرق پیامبر با امام و ولیّ در آن است که پیامبر به سمت مردم مبعوث میشوند و وظیفه معرّفی خود به مردم را دارد ولی در مورد امام این مردم هستند که تکلیف دارند به سمت او بروند؛ زیرا اگر ولیّ به سمت آنها برود و او را تکذیب کنند باعث بیشتر شدن شقاوتشان میشود. 👈امام علی علیه السلام همانطور که در المسترشد طبری آمده در پاسخ به اشکال خوارج در مورد اینکه چرا بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله برای احقاق حقّش قیام نکرد فرمود: 📖«وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ: كُنْتُ وَصِيّاً فَضَيَّعْتُ الْوِصَايَةَ، فَأَنْتُمْ كَفَرْتُمْ وَ قَدَّمْتُمْ عَلَيَّ غَيْرِي وَ أَزَلْتُمُ الْأَمْرَ عَنِّي، وَ لَمْ أَكُ كَفَرْتُ بِكُمْ، وَ لَيْسَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ الدُّعَاءُ إِلَى أَنْفُسِهِمْ، 📖فَإِنَّمَا تَدْعُوا الْأَنْبِيَاءُ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ الْوَصِيُّ مَدْلُولٌ عَلَيْهِ مُسْتَغْنٍ عَنِ الدُّعَاءِ إِلَى نَفْسِهِ، ذَلِكَ لِمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: 📖وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا فَلَوْ تَرَكَ النَّاسُ الْحَجَّ لَمْ يَكُنِ الْبَيْتُ لِيَكْفُرَ بِتَرْكِهِ إِيَّاهُ، وَ لَكِنْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِتَرْكِهِ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ نَصَبَهُ لَهُمْ عَلَماً، 📖وَ كَذَلِكَ نَصَبَنِي عَلَماً، حَيْثُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): يَا عَلِيُّ أَنْتَ بِمَنْزِلَةِ الْكَعْبَةِ يُؤْتَى‏ إِلَيْهَا وَ لَا تَأْتِي‏» 👈مثالهای دیگر منطق ترازویی خیلی زیاد است. همین قدر هم برای تذکّر این کید نفسانی ان شاء الله کافی است.
باسمه تبارک و تعالی (۱۲۲) «چگونه پولدار شویم؟!» (۳) «چقدر با شغل سرمایه گری آشنا هستید؟» 🔴در مورد این پرسش شایع مقداری صحبت کردیم که «چگونه پولدار شویم؟!» در قسمت نخست به بیان برخی اصول کلّی در زمینه کسب ایمانی پرداختیم. تا اندازه ای در مورد مفاهیم اساسی این حوزه که مفهوم رزق حلال، رزق کفاف و رزق واسع بود بحث کردیم. مقداری از تفاوت این ارزاق و تناسب آنها با جغرافیای سلوک ایمانی سخن گفتیم. 👈در ادامه بحثی اجمالی در دسته بندی انواع شغلها از جنبه ی ظرفیّت آنها در تولید ثروت و رزق بحث نمودیم. حال در این قسمت به پرسش اصلی میپردازیم که اگر شخصی با قطع نظر از جهات دیگر به دنبال رزق واسع و یا پولدار شدن است سریعترین و مهمترین عرصه کجاست؟! 👈بحث از این امر خودش به درک معادلات اقتصادی رائج در جامعه از جهتی و به بالا رفتن عقل معیشت از جهت دیگر کمک میکند. 🔹به صورت خلاصه برخی شغلها اساسا ورای توانمندی، هوش و تلاش شاغلین آن عرصه ظرفیّت بالایی در رزق و ثروت دارند. 👈به عنوان نمونه بیان کردیم که برخی شاخه های شغلهای تولیدی که با تیراژ بالا کالا را به بازار روانه میکنند چنین ظرفیّت بالایی دارند. یا تبار کارهای تجاری و معامله گری کسب سودهای بالاست. 👈به عنوان نمونه دیگر در حیطه مشاغل خدماتی که اخیرا ظرفیّت بسیار بالایی را از خود در زمینه کسب ثروت نشان داده اند میتوان به استارت آپها یا همان شرکتهای نوپا و شتاب دهنده ها و کارآفرینها اشاره نمود. شغلهایی که مولود دنیای نوین بوده و سابقه تاریخی ندارند.
✅مؤمنین باید با موضوع شناسی خوب ماهیّت این شغلها را نیز سریع و عمیق دریافته و این گلوگاههای ثروت را از مفسدین و مترفین بگیرند. 🔵اینها همه درست است. ولی به نظر میرسد آنچه کلید اصلی پاسخ به پرسش سریعترین و مهمترین راه کسب ثروت در شغل سرمایه گری است. تعریف اجمالی از آن بیان نمودیم. ✔سرمایه گری شغلی مانند برزگری و آهنگری و کارگری و... است. شغلی که موضوع کارش نه جنس است و نه فروش مهارت و خدمت و نه تولید و نه معامله بلکه خود دارایی و سرمایه است. مستقیما روی سرمایه اش تصرّف میکند و مانند معدنی از آن سرمایه های جدید استخراج میکند! 👈تنها رقیب نزدیک سرمایه گری در زمان ما که البته از دسترس نوع افراد نیز به دلیل تخصّصی بودنش خارج است کارآفرینی است. کارآفرینی هنر تولید ثروت به وسیله افراد، تجهیزات، سیستمها و خلق نرم افزارهای ابتکاری جدید است. ولی در سرمایه گری با هنر تولید ثروت از ثروت مواجه هستیم. فعلا بحث از کارآفرینی مدّ نظرمان نیست. ✅همچنین سرمایه گری غیر از سرمایه داری و سرمایه گذاری است. سرمایه دار کسی است که سرمایه و دارایی زیادی دارد. ولی مراد ما صرف سرمایه داشتن نیست. بلکه هنر کسب سرمایه از سرمایه است. بسیاری چنین هنری ندارند. فوقش سرمایه شان را به بانک بدهند و کسب سود کنند. ✅مراد ما سرمایه گذاری هم نیست. سرمایه گذار کسی است که به شکل ولو اتّفاقی و جزئی سرمایه اش به جریان افتاده و کسب سود کرده است. ✔مرادم از سرمایه گر کسی است که خوب با عرصه های مختلف بازار سرمایه آشنایی داشته و به خوبی میداند چگونه با سرمایه اش مانند شطرنج بازان حرفه ای بازی کرده و کسب ثروت کند. اصلا شغلش همین است. 🔷معمولا افراد شغلهای دیگری دارند و یا به شکل جزئی سرمایه گذاری کرده اند و کسب سود نموده اند و یا سرمایه گری را شغل دوّم خودشان قرار دهند. ولی تقریبا همه آشنایان با این عرصه بر این نکته اجماع دارند که سرمایه گری اگر هم شغل دوّم باشد سود اوّل است. عرصه ای که معمولا ثروتهای تصاعدی با زحمت بسیار کمتر را به دنبال دارد. ✅سرمایه گری نوعی بازی ثروت با استفاده از روشهای تولید سرمایه از سرمایه است. اصلا میتوان سرمایه گری را شاخه ای از کارهای تولیدی دانست ولی کاری که در آن تولید سرمایه میشود! شاید شبیهترین کارها به یافتن گنج و ثروتهای ناگهانی در دنیای کنونی همین کارهای سرمایه گری باشد. خودش علم خودش را میخواهد که معمولا غالب ما با مفاهیم اساسی آن آشنا نیستیم. 🔴به صورت کلّی بازارهای اصلی سرمایه را در زمان ما: مسکن، طلا، بورس، دلار، ارز دیجیتال و برخی بازارهای مقطعی و فرعی دیگر مانند بانک، خودرو، سنگهای قیمتی و... تشکیل میدهد. عرصه هایی که در آن ثروتهای زیاد به شکل منجمد در صورتهای متراکم و مختلف انباشته شده اند. 👈شبیه بانک مرکزی ثروت انسانهاست. اگر کسی بتواند مستقیما به سراغ این حوزه برود و با مؤلفه های حاکم بر این حوزه آشنا شده و با کار کردن روی آنها به کسب ثروت بپردازد او را سرمایه گر مینامیم. 👈کسی که دغدغه ذهنیش آن است که به شکل علمی و واقعی چکار کند تا سرمایه اش چند برابر شود! 🔹رفقا اصلا ما تا به حال به این موضوع فکر کرده ایم؟! ولی برخی روز و شب فکرشان همین است! خب راهش را هم پیدا میکنند! جوینده یابندست! 🔸«تفاوت درآمد و دارایی»🔸 همینجا یک نکته خیلی مهمّ را تذکّر میدهم. اکثر ما راه پولدار شدن را در آن میدانیم که به کارهای مشغول شویم که درآمد بالایی دارد. مثلا استاد دانشگاه شویم! قاضی شویم! حسابدار فلان کارخانه بزرگ شویم! کارمند بانک شویم! ولی این یک اشتباه بزرگ در مسیر پولدار شدن است. 🔻 فرمولهای کسب درآمد غیر از فرمولهای کسب دارایی است! آنچه باعث کسب ثروت کلان و پولدار شدن است بالا رفتن دارایی ها و سرمایه اوست نه درامدهای او!🔺 👈به عبارتی اگر فرضا در همین شرایط فعلی شما حقوق ۱۰۰ میلیونی هم داشته باشید باز اصلا به معنای پولدار شدن شما نیست. شاید تا آخر هم نتوانید یک منزل مناسب با این حقوق تهیه کنید. 👈اندازه درآمدتان نیز رفته رفته برای خود خرج تراشی کرده و چاله میکنید و شاید تهش چیزی هم باقی نماند! سرمایه گری اصلا به دنبال بالا بردن درآمد نیست. به دنبال بالا بردن دارایی است. ✔نکته اش هم در این است که سود حاصل از کار برای بالا بردن درآمد در حالت خوش بینانه چیزی جز رفع زیان حاصل از تورّم و شاید ۲۰٪ یا بالاتر سود تلاش شماست. شما بگویید فوقش ۵۰٪ در یک سال به شما عائدی بدهد. ✔ولی در سرمایه گری ما با سه نوع سود مواجه هستیم؛ یکی سود حاصل رفع زیان تورّم و دوّم سود حاصل از سرمایه گذاری و سوّم سود حاصل از سود سرمایه گذاری! لذاست که سرمایه گذاری صحیح امکان رشد تصاعدی ثروت را بالا میبرد. 🔵نکته جالب توجّه آن است که گاهی افراد سرمایه گر یا سرمایه دار به دلایلی درآمد خوبی هم ندارند. همین از جهتی یک عیب برای این نوع شغلها هست.
👈مخصوصا به دلیل دامن زده شدن به حرص انسانی در شغلهای سرمایه گری انسان گاهی به سادگی حاضر نیست سرمایه اش را به درآمد تبدیل کرده و از آن ارتزاق کند! 👈از همینجاست که معمولا به خاطر همین و همینطور به خاطر نوعی بی هویّتی پنهان در شغل سرمایه گری بهتر است چنین شغلی به عنوان شغل دوّم انتخاب شود هر چند در نهایت خواهید دید سود اوّل را به شما خواهد داد! 👈به عبارتی کسب درآمد خود را با شغلی دیگر و آبرومند تجربه کنید و در کنارش با رشد عقل معیشت خود از سرمایه گری غافل نباشید! ⚪اساسا مفهوم رزق کفاف که از آن برای زندگی صحیح ایمانی در حیات دنیایی بحث کردیم مبتنی بر کسب درآمدی که با آن بتوان به تدبیر حیات دنیایی خود و عیال خود پرداخت دلالت دارد. بیش از آن میتواند برای او وبال باشد. 👈برای چنین رزقی چندان نیازی به ورود به بازار سرمایه نیست. اگر بی جهت ذائقه ی انسان تحریک نشود میتواند با بسیاری از شغلها با تلاشی متوسّط و توکّل به خوبی به رزق کفاف خود برسد. 🔹هفته گذشته شب عید فطر برای زیارت امام زاده صالح در تهران به تجریش رفتم. در همین کوچه های تجریش که در هر حال از مناطق مرفّه تهران است با ماشین عبور میکردم که مطلبی نظرم را جلب کرد. 👈ماشینهای سطح پایین زیادی که در پایین شهر قم هم فراوان است جلوی این خانه های مسکونی پارک بود. اینجا بود که متوجّه شدم اینها نوعا انسانهایی هستند که خود را به زندگی در این منطق شرطی کرده و هر چند درآمد خوبی هم ندارند حاضر نیستند از این دارایی زیادشان که همین ملک در این نقطه خوب تهران است بگذرند و آن را تبدیل به پول و استفاده کنند! 👈دارایی شان را راکد رها کرده اند! در واقع شاید بخشی از اینها حقیقتا انسانهای فقیری هم باشند! نمیتوانند آجر خانه شان را بکنند و بخورند که! مقصودم این است که فرق بین درآمد و دارایی را خوب باید درک کنیم. ✋از همینجاست که آنهایی که مشغول شغل سرمایه گری هستند گاهی حتّی حاضر نیستند سرمایه شان در حدّ یک مسکن شخصی راکد بماند! ✋میخواهند همه را به جریان انداخته و با آن کسب سرمایه بیشتر کنند! پولدارترین شخص فعلی جهان که یک آمریکایی است که نمیخواهم اسمش را ببرم دیدم گفته بود در یک خانه اجاری زندگی میکند! احتمالا نکته اش همین است! 👈ساده اش کنم! سرمایه گر حرفه ای کسی است که حتی حاضر نباشد سرمایه اش در حد مسکن شخصی راکد بماند و میخواهد همواره از آن استخراج سرمایه مضاعف کند! 🔵بگذریم! داشتم از این صحبت میکردم که کلید رسیدن به ثروتهای کلان عمدتا در شغل سرمایه گری است. رفقا یک نکته ی دیگر را هم بگویم. وقتی انسان وارد عالم سرمایه گری میشود کم کم فضای ذهنی و پارادایم اقتصادیش تغییر میکند. 👈ذهنش با مفاهیم جدیدی در حوزه اقتصاد آشنا شده و نسبت به برخی مقوله ها حساس و نسبت به برخی دیگر بی توجّه میشود. از همه مهمتر آنکه به مرور در مدار و جریان افراد و دوستان و همکارانی قرار میگیرد که با او همسو بوده و او را به شکل نسبتا دفعی به عرصه های نوین این دنیای اقتصادی پنهان وارد میکنند. ✅برخی معتقدند که گزافه نیست اگر بگوییم دارایی هر کسی به اندازه میانگین دارایی ۶ فرد موفقی است که با آنها ارتباط فکری داشته و در مدار آنها خود را قرار داده است. 👈در ابتدا اینها وجود ندارد ولی وقتی شخص خود را به تدریج وارد فضای این شغل میکند کم کم اینها رو میشوند! سابقا در بذل خاطر شماره ۱۰۶ در مورد پنچر گیری کجاست از این صحبت کردم! 👈اینها همیشه بودند ولی ما از آنها غافل بودیم. خودمان را در مدار آنها قرار نمیدادیم! 🔷این را باید برای خود حل کنیم که برای ورود به بازار سرمایه نیازمند آموزش و گذراندن کلاس و مرتبط شدن با انسانهای با تجربه و خرج کردن در این زمینه هستیم 👈پول خرج کردن برای آموزش دیدن در این عرصه برای افرادی که واقعا در پی یادگیری و عمل به این عرصه هستند امری لازم است. اگر هم اهلش نیستیم لااقل میتوانیم از صندوقهای سرمایه گذاری معتبر استفاده کنیم 👈ما معمولا عادت نداریم چنین هزینه هایی بکنیم و خود را عقل کلّ میدانیم. ولی باید این را پذیرفت! مثلا برای ورود در بورس باید اموری مانند تحلیل بنیادی، تکنیکال، تابلو خوانی، روان شناسی معاملات و تکنیکهای مدیریت سرمایه و مانند آن را به خوبی دانست! 👈در کلّ در بازار سرمایه باید ریسک پذیر بوده و با زیاد نمودن اطّلاعات به مدیریّت این ریسک پرداخت و با کسب مهارت در این رشته با توسعه دادن به سبد سرمایه به گونه ای با سرمایه خود در عرصه های مختلف بازی کرد که همواره برآیند آن متضمّن سود باشد. 👈این هم مبتنی بر تسلّط بر مفاهیمی مانند افق سرمایه گذاری و سطح ریسک پذیری هر قسمت از بازار سرمایه است. اساسا متنوّع سازی عرصه های سرمایه به معنای کاهش ریسک است. از همینجا بین این دسته مشهور است که: «همه تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید»! خرده ریز در این امور زیاد هست.
⚪یک مثال ذکر میکنم. سرمایه گذاری روی دلار در واقع سرمایه گذاری روی تورّم پول ایران و ثبات نسبی پول آمریکا و سقوط ارزش پول ایران در برابر آن است. 👈تورّم در آمریکا سالانه بین ۱ تا ۳ درصد است. یعنی آن چیزی که اصلا در آمریکا سرمایه گذاری روی آن معنا نداشته و ضرر است یعنی دلار در کشور ما به دلیل تورّم بالا میتواند موضوع سرمایه گذاری لحاظ شود. 👈ولی شخصی که مهارت بیشتری دارد گاهی بسته به شرایط به جای سرمایه گذاری روی دلار به خرید سهام شرکتهایی میپردازد که واجد حجم صادرات بالایی هستند. در این صورت هم از تورّم ایران و هم از تورّم خود آمریکا عبور میکند. اینها هوش سرمایه میخواهد. ⚪در کشور ما بازار خودرو هم به دلیل نوسانات زیاد موضوع سرمایه است. بنده الآن این ماشینی که دارم تقریبا به شکل مجّانی برایم تمام شد. البته نمیخواهم بگویم لزوما با سرمایه گذاری ولی ولو ناخواسته و اتّفاقی به دلیل تصادف برخی ابعاد این رشته با آن به سود بنده تمام شد. 👈در اواخر دهه نود ماشینی ثبت نام کردم و با بالا رفتن قیمتها به دنبال افزایش قیمت بنزین این فرصت یک ساله تحویل سود سرشاری نموده و تنها با همان مقدار سودش یک ماشین صفر و پایینتر خریده و ما بقی را خرج تهیه مسکن شخصی نمودم. 👈این و مانند این برای ما که با این بازارها آشنا نیستیم به تعبیر خودمان اتّفاقی و شانسی میشود ولی در واقع فرمولهای خودش را برای اهلش دارد. 🔴هر کدام از عرصه های بازار سرمایه هم ویژگی های خودش را دارد. از دیر نقد شوندگی بازار ملک بگیرید تا نقد بودن بازار دلار و طلا! از نیاز به سرمایه زیاد داشتن در بازار ملک بگیرید تا امکان سرمایه گذاری با پول کم و سرمایه گذاری غیر حضوری در بورس. از نیازمندی به اطّلاعات و تحلیل زیاد در بازار ارز خارجی بگیرید تا ساده بودن نسبی آن در بازار ملک. از فریب دهندگی ظاهری سپرده گذاری بانکی بگیرید تا قطعی بودن و وفادار و ساده بودن سود ناشی از سرمایه گذاری در بخش ملک و مسکن. 👈به جای خیلی از مطالعات و درسهایی که خواندیم خوب بود مقداری در این زمینه کار علمی و کارگاهی میکردیم. باید یاد بگیریم چطور میتوان در بازار سرمایه ۲ میلیون را ۵ میلیون کرد! رقمهای بالاتر هم فرمولش همین است. 👈بحثم چندان در این قسمت ناظر به کیفیّت رزق و میزان حلال بودن و دوری از شبهه و... هم نبود. یکبار استخاره کردم برای ورود شخصی در این عرصه که این آیه شریفه آمد: (یا قوم لا اسئلکم علیه مالا ان أجری الا علی الله) آری؛ روزی طلبگی سنخی دیگر است! 👈عمده این بود که اصلش را بتوانم برجسته کرده و لمّیت ثروت زا بودن این عرصه و ضرورت آشنایی با آن را بیان کنم. 🔵فقط به صورت کلّی عرض میکنم رفقا بر اساس تأکیدات دینی و تجربه قطعی بشری لا اقل از بخش مسکن و ملک غافل نشوید! بحثش زیاد است. ولی یک امر مسلّم بوده و نیازمند دانش خیلی تخصّصی نبوده و از طرفی توأمان هم سود بسیار بالا داشته و هم ریسک پایین! 👈چیزی است که به دلیل نیاز دائمی بازار به آن و شناخت و قدمت آن میتوان رویش به خوبی حساب باز کرد. 🔸همینطور در بخش مسکن از ابعاد مختلفش میتوان کسب سود کرد. در بخش مسکن هم با سود تبدیل مواجهیم و هم با سود ناشی از هوشمندی در انتخاب مکان و موقعیت و هم با سود ناشی از زمان و صبوری و هم با سود ناشی از نحوه خرید مانند چک دادن و خرید اقساطی و فیشی و وامی و مانند آن و هم با سود مذاکره و چانه زنی مناسب! 🔸آنهایی که حرفه ای تر هستند سود نقدتر و اصلیشان از راه سود مذاکره است. یعنی چون هوش سرمایه دارند چندان به دنبال سود زمانی نبوده و انگار موقعیت مناسب را استشمام کرده و با قهّاریت به سود سرشار ناشی از مذاکره میرسند! ✅برخی معتقدند که بین ۵ تا ۵۰٪ سود سرمایه گذاری در بخش ملک در مذاکره نهفته است! رفقا مراقب باشید ساده لوح بازی در نیاورید! باید دیپلمات عرصه ملک و مستغلّات باشید تا بتوانید عادتا موفق شوید! 👈اصلا همین بی سوادها را در این عرصه دست کم نگیرید! شاید باورتان نشود ولی برخی بسیار حرفه ای رفتار میکنند. 👈سودهای دیگری نیز در بازار ملک وجود دارد. یکی سود روانی ناشی از امنیّت دارایی! دیگر امکان سود با ساخت و ساز، بازسازی، خرید و فروش، تغییر کاربری و... . 👈تکنیکهای خرید و خرده ریزهای کسب سود در این زمینه بسیار است. مثلا در همین زمان کرونا طبیعی بود بافت روستایی قیمتش بالنسبه بیشتر از بافت شهری بالا رود... 🔹نموداری از سایت gallup.com دیدم که بر اساسا آن به بررسی دیدگاه مردم آمریکا در خصوص بهترین روش سرمایه گذاری طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ پرداخته بود. ✅در سال ۲۰۲۰ نظر مردم آمریکا این بود که بهترین عرصه سرمایه گذاری بازار املاک و مستغلات با ۳۵٪ و سپس بورس با ۲۱٪ و بعد از آن سپرده های بانکی با ۱۷٪ و در نهایت طلا با ۱۶٪ است. 👈در نوشته ی دیگری ان شاء الله بحثی روایی آن را خواهم آورد.
باسمه تبارک و تعالی (۱۲۳) «چگونه پولدار شویم؟!» (۴) «بحث روایی در زمینه کسب ثروت» 🔵در این قسمت به شکل گذرا و بدون فحص و استقراء کامل به بررسی روایی مسأله میپردازم. همه ی آنچه خواهد آمد را از روایات کتاب شریف کافی مرحوم کلینی خواهم آورد. روایاتی که در هر حال از میزان قابل بالایی از صحّت و اتقان برخوردار بوده و جامعترین جمع آوری را در این زمینه آورده است. 👈البته روایات وسائل الشیعة مرحوم شیخ حرّ عاملی، بحار الانوار علامه مجلسی، الوافی مرحوم فیض کاشانی، مستدرک الوسائل مرحوم محدّث نوری و جامع احادیث الشیعه مرحوم آیت الله بروجردی را هم با نگاهی گذرا دیدم تا نکته قابل توجّهی ان شاء الله از قلم نیافتد! 👈وقتی آن کتابها دیده میشود تازه به عظمت کتاب کافی پی خواهیم برد! حقیقتا ید بیضاء حدیث شیعه است. 🔸در ادامه خواهیم دید اهل بیت علیهم السلام با برجسته کردن و دست گذاشتن روی مؤلفه های خاصی از اقتصاد و ترغیب مؤمنین به آن عملا آنها را به مقوله ثروت و بالا بردن عقل معیشت و هوش اقتصادی و در ادامه نحوه خرج و بهره مندی صحیح از آن ترغیب نموده اند. 👈تنها به بیانات کلّی نیز بسنده نشده و به بیان مصداقی روشهای کسب سرمایه و پولدار شدن و ظرفیّت شناسی شغلها در کسب ثروت نیز پرداخته شده است. 👈البته امری که کاملا شاخصه ها و شاکله های روشنی داشته و با دیگر ابعاد سلوک دینی منافات ندارد. در نوشته ی دیگری در مورد آن سخن خواهم گفت.
🔴در ابتدا روایات زیادی در مدح کار و مذمّت بیکاری وارد شده است. نیازی به ذکر آن نیست. کار و شغل عزّت انسان مؤمن دانسته شده است. اگر شخصی تنها به عبادت خدا مشغول شده و شخص دیگر متکفّل رزق او شود بر اساس روایات شخص دوّم عبادتش بیش از شخص اوّل است! «وَ اللَّهِ لَلَّذِي يَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ». 👈در زمینه کار نیز سفارش شده آنچنان امر را دو دستی و جدّی بگیرد که حتّی اگر دید دو صف برای جنگ آماده شده اند تا قبل از شروع جنگ در آن روز طلب رزق حلال را ترک نکند! امام صادق علیه السلام به هشام صیدلانی فرمود: 📖«يَا هِشَامُ إِنْ رَأَيْتَ الصَّفَّيْنِ قَدِ الْتَقَيَا فَلَا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ» 👈همچنین در بین کارها نیز به مؤمنین سفارش شده که از پرداختن به امور حقیر اجتناب کرده و همینطور سعی کنند حتّی الامکان خود را اجیر و مزد بگیر کسی قرار ندهند! 👈در روایت امام صادق علیه السلام به عمّار ساباطی در کافی آمده است که: 📖«لَا يُؤَاجِرْ نَفْسَهُ وَ لَكِنْ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَتَّجِرُ فَإِنَّهُ إِذَا آجَرَ نَفْسَهُ حَظَرَ عَلَى نَفْسِهِ الرِّزْق‏» 🔹مؤمن سفارش شده که سعی کند استقلال اقتصادی داشته باشد. روشن است که چنین دستوری نیز در راستای کسب ثروت و شرافت بیشتر میتواند باشد. 👈همچنین با تشویق تلاش و کوشش برای رسیدن به رزق بیشتر و توسعه بر عیال و اداء حقوق و صدقات باز نوعی دعوت به کسب ثروت نموده اند. 🔸ترغیب مؤمنین به تجارت🔸 ✅مهمترین عرصه کسب ثروتهای کلان متناسب با دنیای قدیم را در تجارت تشخیص داده و روایات بسیاری در دعوت مؤمنین به شغل تجارت و کراهت ترک آن وارد شده است. واقعا این بحث از نقاط بسیار قابل توجّه در بین روایات ما در زمینه اقتصاد ایمانی است. 🔹تجارت در آن روز عمدتا در تجارت مصطلح یعنی همان بازرگانی و همینطور مشاغل معامله گری معنی میشده و گاهی نیز در مشاغل بازاری اطلاق گردیده است ولی عمدتا منصرف به معاملات بزرگ و سنگین دارد. به عبارتی تجارت به معنای بازرگانی غیر از بیع و شراء به معنای داد و ستد است. ✅آنچه در این زمینه مورد تأکید است کسب سود فراوان با معامله گری و بازرگانی و استفاده از هوش اقتصادی است. از همینجاست که مترادف گرفتن کتاب المکاسب، کتاب المتاجر و کتاب البیع خالی از مسامحه در تعبیر نیست. 👈در فقه گاهی این الفاظ به شکل مترادف به کار رفته است. در هر حال این خودش موضوع بحث مستقلّی میتواند باشد. 🔹بر اساس روایات بهترین راه برای رسیدن به غنای از مردم و استقلال از آنها و رسیدگی به عیال و صله رحم شغل تجارت بوده و بیشترین ظرفیّت را در آن زمان برای تولید ثروت داشته است. 👈حتّی امروز نیز این امر صادق بوده و مشاغل تجاری و معامله گری از مهمترین عرصه های کسب ثروت میباشند؛ به تعبیر امام صادق علیه السلام نه دهم رزق در تجارت است! 📖«مَنْ طَلَبَ التِّجَارَةَ اسْتَغْنَى عَنِ النَّاسِ قُلْتُ وَ إِنْ كَانَ مُعِيلًا قَالَ وَ إِنْ كَانَ مُعِيلًا إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الرِّزْقِ فِي التِّجَارَةِ» 👈این یعنی توجه دقیق به ظرفیت شناسی مشاغل در زمینه تولید ثروت! این مضمون مشهور که در چند روایت آمده را عامّه نیز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که «تسعة اعشار الرزق فی التجارة» 👈مناوی از شرّاح حدیث اهل سنّت در کتاب فیض القدیر ذیل این مضمون تذکّر میدهد که این روایت تنها توان اثبات آن را دارد که تجارت در برابر صناعت و زراعت روزی بیشتری دارد نه اینکه لزوما شغلی افضل برای همگان است! برداشتش قابل بحث است! 📖«إنما يدل على أن الرزق في التجارة أكثر ولا تعارض بين الأكثرية والأفضلية» ⚪البته امروزه که بازارهای سرمایه متنوع و جدید شده میتوان با تنقیح مناط به شکلی تأیید روایی برای این عرصه ها نیز پیدا نمود. 👈در ادامه خواهیم دید به طور خاصّ در بخش ملک و مستغلّات تأکیدات مهمّی وارد شده است. 👈در روایت دیگر تجارت شغلی بیان شده که خداوند متعال در آن برکت قرار داده است و در روایتی دیگر تجارت نوعی تعرّض برای فضل الهی مطرح شده است. 🔸تجارت پیشگی حضرات علیهم السلام🔸 خود حضرات نیز در امور تجاری در سیره ی خود ورود داشته اند. اساسا ایشان نسل اندر نسل تاجر پیشه بوده اند. مکّه در زمان جاهلیت شهری ثروتمند و تجاری بوده و مدینه شهری زراعی! 👈قریش عمدتا تاجر بودند و از این جهت ثروت و آقایی خاصی را در کنار سکّان بیت الله بودن داشته اند! این تجارت بزرگ هم عمدتا از زمان هاشم جدّ حضرات علیهم السلام آغاز شد. 👈خود پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانشان به این شغل مبادرت مینمودند. پدر ایشان عبدالله نیز در سفری تجاری از دنیا رفت! 👈همین تاجر مسلک بودن باعث دنیا دیدگی و بزرگ منشی برای قریش شده بود. ابو سفیان، ابو جهل، ابو لهب، عبّاس، ابو طالب و... همگی تجارت میکردند.
🔷پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهرا سه سفر تجاری مهم برای خدیجه انجام داد. عامّه با طریق خود از ابن عبّاس از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکنند که حضرت به قریش هشدار داد که نکند موالی از آنها در مقوله تجارت پیشی گرفته و سیادت را از آنها بربایند! 📖«يا معشر قريش لا يغلبنّكم هذه الموالي على التجارة وإنّ البركة في التجارة وصاحبها لا يفتقر إلاّ تاجر حلّاف مهين» 👈از همینجاست که بسیاری از اصحاب حضرات علیهم السلام تاجر پیشه بودند. 🔹طوری از تجارت مدح شده که هم سود آن و هم اخلاق و فرهنگ نهفته در آن گویا مورد تأکید قرار گرفته است! تجارت باعث زیاد شدن عقل انسان معرّفی شده و ترک آن را باعث نقصان عقل معرفی نموده اند. 🔻آری عقل تجاری برای انسان کیاست اقتصادی و معیشتی می آورد! ثروت می آورد! انسان شناسی می آورد! او را وارد مدار تاثیرگذاران در عرصه ثروت و قدرت و ارتباطات اجتماعی میکند! او را بلند نظر و کلان نگر میکند! او را بازوی اقتصادی و قدرت دین میکند! او را وارد مدار انسانهای با نفوذ و پنهان میکند! خلاصه او را کسی میکند که میشود رویش حساب کرد و به خیرش امید داشت!🔺 👈حتّی اگر انسان به ثروت رسید باز تأکید شده که تجارت را ترک نکند و الا عقل انسان کم میشود! امام صادق علیه السلام به معاذ بن مسلم که بیان کرد با ثروتش قصد کرده بازار را رها کند و از سرمایه اش ارتزاق کند فرمودند: 📖اذاً یسقطُ رأیُکَ و لا یُستَعانُ بک علی شیء. 👈در روایت دیگر ضرورت عدم ترک تجارت در این دانسته شده که اموال انسان از بین نرود! گویا حفظ و ازدیاد سرمایه برای مؤمنین مستحسن دانسته شده است. 👈البته به این نکته تأکید شده که تجارت باعث خساست و حرص نشده و از رهگذر آن وسعت بر عیال و صدقات داده شود! 👈همینطور در روایت دیگر ترک تجارت باعث فقر و خواری شمرده شده و به آن تشویق شده تا شخص بتواند با تمکّن مالی موفّق به عباداتی مانند حج شود. 📖«لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا اتَّجِرُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكُم‏» 👈خود حضرات نیز تنها به بیان این روایات اکتفا نکرده و خود نیز به تجارت و دادن پول برای تجارت به دیگران و گرفتن سود و زیاد شدن رأس المال مبادرت مینمودند. 📖«أَعْطَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَبِي أَلْفاً وَ سَبْعَمِائَةِ دِينَارٍ فَقَالَ لَهُ اتَّجِرْ بِهَا ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ لِي رَغْبَةٌ فِي رِبْحِهَا وَ إِنْ كَانَ الرِّبْحُ مَرْغُوباً فِيهِ وَ لَكِنِّي أَحْبَبْتُ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ مُتَعَرِّضاً لِفَوَائِدِهِ قَالَ فَرَبِحْتُ لَهُ فِيهَا مِائَةَ دِينَارٍ ثُمَّ لَقِيتُهُ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ رَبِحْتُ لَكَ فِيهَا مِائَةَ دِينَارٍ قَالَ فَفَرِحَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِذَلِكَ فَرَحاً شَدِيداً فَقَالَ لِي أَثْبِتْهَا فِي رَأْسِ مَالِي» 👈در روایت دیگر مؤمنین به نظام اسباب در امور اقتصادی توجّه داده شده و اینکه از فرمولهای اقتصاد حلال و تعرّض برای رزق الهی غافل نشوند: 📖«أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ بَيْتَهُ وَ أَغْلَقَ بَابَهُ أَ كَانَ يَسْقُطُ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ السَّمَاءِ» 👈در بیان تحریضی دیگر که به نوعی غافلان را تذکّر دهد امام صادق علیه السلام کسی که به دنبال رزق و ازدیاد آن نیست را از یک مورچه عاجزتر میداند: 📖«أَ يَعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ يَكُونَ مِثْلَ النَّمْلَةِ فَإِنَّ النَّمْلَةَ تَجُرُّ إِلَى جُحْرِهَا» 🔹همچنین در مورد دیگر مؤمنین تشویق به جرأت ریسک پذیری عاقلانه شده و به آنها تذکّر داده شده که در تجارت و معامله از گرانی نترسیده و بدانند رزق خداوند در این مواقع نازل میشود: 📖«اشْتَرُوا وَ إِنْ كَانَ غَالِياً فَإِنَّ الرِّزْقَ يَنْزِلُ مَعَ الشِّرَاءِ» 👈همچنین برای برداشتن موانع روانی دیگر در این زمینه مؤمنین تشویق شده اند که به خود نا امیدی راه نداده و اگر هم در ظاهر امیدی از اسباب ظاهری نداشتند لا اقل فتح باب و بسط بساط کنند که خداوند روزیشان را با اسباب غیبی خود میرساند: 📖«إِذَا فَتَحْتَ بَابَكَ وَ بَسَطْتَ بِسَاطَكَ فَقَدْ قَضَيْتَ مَا عَلَيْكَ» 👈همینطور در روایات الاجمال فی طلب الرزق مؤمنین از حرص بی جا خوردن پرهیز داده شده و اطمینان داده شده اند که بعد از تعرّض به رزق خدا و تیزهوشی و مشورت و استفاده از عقل معیشت دیگر اگر سود کلانی به آنها نرسید یا ضرر اجمالی کردند دیگر خیالشان راحت بوده و بدانند روزی آنها نبوده است! 👈هرگز به دل ناخوشی و نارضایتی راه ندهند! از همین رو گاهی خداوند متعال بر اساس روایات روزی برخی انسانهای ضعیف را بیشتر قرار میدهد تا مؤمنین کمتر حرص خورده و بدانند روزی اصلی از عوالم غیبی نازل میشود:
📖«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَسَّعَ فِي أَرْزَاقِ الْحَمْقَى لِيَعْتَبِرَ الْعُقَلَاءُ وَ يَعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَ يُنَالُ مَا فِيهَا بِعَمَلٍ وَ لَا حِيلَةٍ» 🔴همینطور به مؤمنین تذکّر داده شده در وادی رزق قبض و بسطهایی در زندگی رخ میدهد که انسان مؤمن خود را وابسته به عالم غیب بداند: 📖«أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَ أَرْزَاقَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُون‏» 🔹ولی باید یقین داشته باشد که روزی حلالش برایش مقدّر شده و خواهد آمد و هرگز بر اساس توهّماتش و اینکه زمانی طول کشیده تا رزقش بیاید خود را به معصیت آلوده نکند: 📖«أَلَا وَ إِنَّ رُوحَ الْقُدُسِ نَفَثَ فِي رُوعِي وَ أَخْبَرَنِي أَنْ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ لَا يَحْمِلَنَّكُمُ اسْتِبْطَاءُ شَيْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏» 🔸«تشویق به سرمایه گذاری در حوزه زمین و مسکن»🔸 یکی از حوزه های حسّاس که در روایات سرمایه گذاری در آن مورد تأکید أکید قرار گرفته حوزه ملک، مسکن و مستغلات است. مرحوم کلینی بابی را به عنوان «بَابُ شِرَاءِ الْعَقَارَاتِ وَ بَيْعِهَا» در این زمینه گشوده است. 👈در روایتی امام صادق علیه السلام به زراره تذکر میدهند که مؤمن باید مراقب باشد سرمایه اش را به شکل وجه نقد نگاه ندارد! 👈این کار باعث تشویش خاطر و خوف ضرر است و بهترین کار در این زمان که نمیداند با پولش چه کند آن است که با پولش به خرید زمین و باغ بپردازد: 📖«مَا يُخَلِّفُ الرَّجُلُ شَيْئاً أَشَدَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَالِ الصَّامِتِ كَيْفَ يَصْنَعُ بِهِ قَالَ يَجْعَلُهُ فِي الْحَائِطِ يَعْنِي فِي الْبُسْتَانِ أَوِ الدَّار» 👈در روایت دیگری پول حاصل از فروش زمین نا مبارک دانسته شده مگر آنکه با آن به خرید زمین دیگری مبادرت شود: 📖«ثَمَنُ الْعَقَارِ مَمْحُوقٌ إِلَّا أَنْ يُجْعَلَ فِي عَقَارٍ مِثْلِهِ» 👈و در روایت دیگر خرید زمین باعث زیاد شدن روزی معرّفی شده است. جالب اینکه به مؤمنین سفارش شده برای فرزندان خود زمین و ملک به ارث بگذارند! 👈چنین امری باعث میشود انسان دیگر از آینده معیشت آنها مطمئن شده و راحتتر به خداوند متعال توجّه کرده و بدون ترس به سفر آخرت برود! 📖«اتَّخِذْ عُقْدَةً أَوْ ضَيْعَةً فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ النَّازِلَةُ أَوِ الْمُصِيبَةُ فَذَكَرَ أَنَّ وَرَاءَ ظَهْرِهِ مَا يُقِيمُ عِيَالَهُ كَانَ أَسْخَى لِنَفْسِه‏» 🔸«تشویق به داشتن سبد سرمایه»🔸 در روایت دیگر به نوعی به مؤمنین توصیه به داشتن سبد سرمایه و دارایی شده تا به اصطلاح امروزی همه تخم مرغها در یک جا قرار داده نشود! 📖«سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ رَجُلًا أَتَى جَعْفَراً ص شَبِيهاً بِالْمُسْتَنْصِحِ لَهُ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ كَيْفَ صِرْتَ اتَّخَذْتَ الْأَمْوَالَ قِطَعاً مُتَفَرِّقَةً وَ لَوْ كَانَتْ فِي مَوْضِعٍ وَاحِدٍ كَانَتْ أَيْسَرَ لِمَئُونَتِهَا وَ أَعْظَمَ لِمَنْفَعَتِهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اتَّخَذْتُهَا مُتَفَرِّقَةً فَإِنْ أَصَابَ هَذَا الْمَالَ شَيْ‏ءٌ سَلِمَ هَذَا الْمَالُ وَ الصُّرَّةُ تُجْمَعُ بِهَذَا كُلِّهِ» 👈در تراث فرهنگی ایرانی نیز مضامین جالب توجهی در این زمینه یافت میشود. کیکاووس در باب بیست و یکم قابوسنامه میگوید: «آن دو دانگ دیگر که باقی ماند به تجمل خویش صرف کن و تجمل آن کن که نمیرد و کهن نشود چون جواهر و زرینه و سیمینه و روئینه و برنجینه و مسینه و مانند این و اگر بیشتر باشد به خاک ده که هر چه به خاک دهی باز یابی و مایه دائم بر جای بود» 👈ان شاء الله تعالی در نوشته ی دیگر به ذکر برخی شبهات در زمینه ثروت از منظر اولیاء الهی و آسیب شناسی ارتکاز متشرّعه در مورد آن خواهم پرداخت.
باسمه تبارک و تعالی (۱۲۴) «چگونه پولدار شویم؟!» (۵) «آسیب شناسی ارتکاز مؤمنین پیرامون پدیده ثروت» «لزوم جراحی بزرگ در فهم مؤمنین نسبت به پدیده ثروت» 🔴آیا دین اسلام مؤمنین را به کسب ثروت یا همان رزق واسع دعوت کرده است؟ اگر دعوت کرده آیا زمینه هایی را نیز پیشنهاد و سفارش کرده است؟ با توجّه به آنچه گذشت روشن شد که پاسخ این پرسش مهم مثبت است. 🗓سابقا در بذل خاطر شماره ۱۲ در زمینه ضرورت نهادینه سازی ارزش جهاد اقتصادی در فرهنگ دینی بیان کردیم که یک تلقّی اشتباه در این زمینه شایع شده که آثار نامبارک بسیاری داشته است. گویا تلقّی بسیاری آن است که دین دعوت به نوعی ثروت ستیزی و دعوت به فقر یا لا اقل ثروت گریزی نموده است! 👈امری که به شدّت مورد استقبال طواغیت و مفسدین نیز واقع شده و با آن ابزاری برای یکّه تازی خود در این عرصه مهم از حیات دنیایی یافته اند. 👈گفتیم چنین چیزی هرگز قابل اثبات نبوده بلکه مخالف سیره قطعی و سفارشات مؤکّد دینی است. ✋رفقا موفّق هم شده اند! مؤمنین را ضعیف بار آورده اند! اصلا تقدّس را در فقر معرّفی کرده و عقل معیشت و بلند همّتی و جهاد اقتصادی را از یاد ما برده اند! ✅برای آشنایان با عرصه های تولید قدرت روشن است که یکی از مهمترین عوامل قدرت اجتماعی در دست گرفتن گلوگاههای ثروت است. ثروت امتداد سیاسی و فرهنگی بسیار قوی دارد.
🔷البته همانطور که قبلا گفتیم فقر و غنا در اسلام به خودی خود ارزش نبوده و هر چیزی که زمینه اتّصال به عوالم غیبی و عبادت را مهیّاتر کند مناسبتر است. 👈ولی در هر حال اقتصاد نیز یکی از عرصه های خداپرستی بوده و نباید گلوگاههای ثروت که به قدرت ختم میشود به دست مترفین و مفسدین و طواغیت بیافتد! 👈گاهی ثروت زمینه بهتری برای بندگی ایجاد میکند. در مورد جوامع نیز همینطور است. امروزه فقر جامعه ی اسلامی باعث انفعال و ضعف آن در برابر دیگر جوامع شده و باید با جهادی اقتصادی به جبران این نقیصه بزرگ پرداخت! 🔸گذشته از آنکه همواره بخش بسیار بزرگی از مردم را با تألیف قلوب به وسیله ی انگیزشهای همسوی اقتصادی با گرایشات ایمانی میتوان در جامعه ی ایمانی محافظت نمود. 🔹توجّه به نیازهای محسوس اقتصادی در رأس توجّهات انسان در عوامل انگیزشی او در حیات دنیایی بوده و اگر نتوان در سطح عمومی و نه نخبگانی به یک رضایتمندی نسبی اقتصادی دست یافت قوه واهمه اجتماع مخالفتهای جدّی خود را با مؤلفه های ایمان به غیب ظاهر میکند. 👈مرحوم کلینی در کافی روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ‏» آورده که بر اساس آن بیش از دو سوّم مردم چنین حالتی دارند! «هُمْ أَكْثَرُ مِنْ‏ ثُلُثَيِ‏ النَّاسِ‏» 🔻در هر حال اگر بلوغ دینی ما توانست اخیرا خود را به این مستوا برساند که سیاست ما عین دیانت ماست گویا هنوز موفق نشده ایم جامعه ی ایمانی را به این بلوغ برسانیم که اقتصاد ما نیز عین دیانت ماست!🔺 👈هنوز باور نکرده ایم انسان میتواند با همین فعالیتهای اقتصادی و کسب ثروت نوعی سلوک عرفانی داشته و آن را وظیفه دینی خود تلقّی کند. به راستی آیا کسی انتظار دارد که مؤمنی با تقواتر و مقدستر است که هم در سیاست و هم در عقل معیشت و اقتصاد زیرکتر و بلند نظرتر و بلند همت تر باشد؟! 👈انصافا مؤمنین به خودی خود از حیث عضویّتشان در جامعه ی ایمانی عقلانیّت اقتصادی مناسبی را تجربه نمیکنند! این حقیقت به خوبی در دین یهود جا افتاده و عرصه اقتصاد را در متن دیانت خود معنا نموده اند. اقتصاد و ثروت نوری را نباید با پلشتی های ناپاکان در این عرصه اشتباه گرفت. 👈یکی از عوامل مهم ضعف جبهه حق و مشکلات آن در تبلیغ، مساله اقتصاد ضعیفی است که همواره به آن مبتلا بوده اند. متاسفانه بخشی از آن هم بر اساس تبلیغات شوم و برخی جهالتها و سوء برداشتها محرومیتی خود خواسته بوده است. روشن است که بی مایه فطیر بوده و همین وهابیت با وجود سستی عجیب پایه های اندیشه ای توانسته با استفاده از اهرم اقتصاد خود را تدلیس نماید. 👈به راستی مگر میشود نقش ثروت حضرت خدیجه یا نقش صدقات مخیریق یهودی در مدینه و مانند آن را در ترویج جبهه حق نادیده گرفت؟! اصلا داستان فدک مگر سر چه بود؟! اقتصادی بزرگ که به معنای حکومت بود! 🔹ثروت ستیزی در ارتکاز مؤمنین🔹 با یکی از مؤمنین پاک و از متولّیان امور دینی که منصب نسبتا مهم سیاسی نیز دارد هم صحبت بودم. ایشان در زمینه رزق و روزی با یک حالت خاصّی گفتند یافتن رزق حلال به این آسانی ها نیست! 👈در یک سیاق و بافتی این مطلب بیان شد که مستلزم نوعی تنقیص و سوء ظنّ نسبت به ثروت افراد متموّل داشت! گویا در آن این معنی ولو به شکل رقیق اشراب شده بود که اینها نمیتوانند از راههای مشروع به این سرمایه ها رسیده باشند! پس حتما مشکلی در کار است! 👈این تلقّی در ذهن بسیاری از مؤمنین وجود دارد. طوریکه گاهی نوعی مذمّت پنهان از پدیده ی ثروت در فضاهای ایمانی دیده شده که در صور افراطی تر آن به نوعی ثروتمند ستیزی و نفرت انجامیده است. ✋سابقا مغالطه موجود در بخش مهمی از این شبهه را بیان کردم. ورای این واقعیّت که روشهای نامشروع کسب ثروت نیز شایع است اینها در واقع نیافته اند که اساسا تبار شغلها در کسب ثروت متفاوت است. 👈یک مؤمن واقعا میتواند با استفاده از فرمولهای صحیح این عرصه به ثروتهای کلان برسد! آری یک روحانی، یا یک معلّم یا یک بازاری ساده هیچ وقت نباید دیگر مشاغل را با خود قیاس کند! در روایات مسلّم آمده که: «تسعة أعشار الرزق فی التجارة»! 👈این یعنی توجّه دادن مؤمنین به این نسبتها؛ امروزه نیز ظرفیّت بالای بیزینس و دلّالی و بازار مسکن و سرمایه در تولید ثروت که در روایات ما نیز بر آنها تأکید شده مورد تجربه نخبگان عرصه اقتصاد و اذعان فعالان این عرصه در تولید ثروت است. 🔵چنین ارتکازی نسبت به مسأله ثروت و مذمّت آن در زمان معصومین علیهم السلام نیز وجود داشته است. این ارتکاز به شکل طبیعی در بین طبقه ی محروم در همه ادوار تاریخی میتوانسته به وجود بیاید! 👈ائمه علیهم السلام با روشهای مختلفی این ذهنیّت را تخطئه نموده اند. ورای اینکه خود حضرات علیهم السلام معمولا از انسانهای ثروتمند در زمان خود محسوب میشده اند. تحقیقش بماند!
👈مرحوم صدوق در علل الشرائع با سند خود از ابو بصیر نقل میکند که نزد امام باقر علیه السلام بودیم که در مورد ثروتمندان شیعه شروع به مذمّت کردیم. 👈امام باقر علیه السلام از این صحبتها بدش آمده و فرمودند اگر مؤمنی ثروتمند با دل رحمی با ثروتش به صله رحم و کمک به شیعه بپردازد خداوند به مراتب ثواب بیشتری به او خواهد داد. 👈اگر در قرآن کریم از اموال مذمّت شده یعنی آن اموالی که در غیر از فضای ایمان و عمل صالح رقم بخورد والا اگر در این فضا رقم بخورد بسیار مستحسن است: 📖«ذَكَرْنَا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع مِنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنَ الشِّيعَةِ فَكَأَنَّهُ‏ كَرِهَ‏ مَا سَمِعَ مِنَّا فِيهِمْ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِذَا كَانَ الْمُؤْمِنُ غَنِيّاً رَحِيماً وَصُولًا لَهُ مَعْرُوفٌ إِلَى أَصْحَابِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ مَا يُنْفِقُ فِي الْبِرِّ أَجْرَهُ مَرَّتَيْنِ ضِعْفَيْنِ 📖لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‏ وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُون‏» 👈همین مضمون در روایت دیگری در تفسیر قمّی آمده است. بر اساس این روایت شخصی نزد امام صادق علیه السلام یادی از ثروتمندان نموده و شروع به مذمّت آنها نمود! 👈حضرت با حالت خاصّی فرمودند: ساکت شو! در ثروت که بدی ای به خودی خود نیست! اگر از آن درست استفاده شود اتّفاقا به ثوابی مضاعف خواهد رسید! 📖«وَ ذَكَرَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْأَغْنِيَاءَ وَ وَقَعَ فِيهِمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اسْكُتْ فَإِنَّ الْغَنِيَّ إِذَا كَانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ وَ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَيْنِ 📖لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ‏ وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُون‏» 🔸اگر از ثروت مذمّتی شده ناظر به آسیبهای آن مانند طغیان، اسراف، ادا نکردن حقوق، فخر فروشی و... است. بین ثروت اندوزی یا همان کنز کردن با خود ثروتی که به جریان افتاده و در مسیر خیر و تعالی جامعه حرکت کند مانند ثروت حضرت خدیجه که بستر رشد اسلام شد خیلی تفاوت است! 👈در روایات متعدّدی خود مفهوم غنا مدح شده است. مؤمنین سفارش به رسیدن به حالت غنا شده اند. رفقا مسائل بدیهی مانند این را خیلی برایمان نظری کرده اند! خیلی روشنتر از آن است که بخواهیم زیاد برایش دلیل بیاوریم. ✔متأسّفانه هندسه حاکم بر مفاهیم دینی مانند فقر، غنا، زهد و... در ذهن متشرّعه هندسه دقیقی نیست. خودش باید استنباط شده و به شکل دقیقی به این مفاهیم و معنای دقیق آنها و نسبت آنها جهت مناسب میدادیم! به نظر میرسد قالبهای خود ساخته ای را بر مواد روایی با برجسته سازی و ضریب دادن به برخی و حذف برخی مرتکب شده ایم. ✅جالب اینکه سمت و سوی بخشی از روایات ما نیز در جهت دادن این هندسه صحیح و مهندسی حاکم بر این مفاهیم است که متأسّفانه درست به آن توجّه نمیشود. فقه ما که اصلا به این بحث نپرداخته است. سراغ مکاسب محرّمه و همان زاویه نگاه معروف خودش رفته است. ✅ابواب روایی ما نیز نه تنها به خوبی این نسبتها و وزن دهی ها و مهندسی را به خوبی استخراج نکرده اند بلکه گاهی خلاف آن را تداعی میکنند! 👈سابقا در بذل خاطری به نواقص تبویبهای سنّتی در روایات اهل بیت علیهم السلام و نقش آن در ارتکاز سازی صحبتهایی کردیم. باز با همه مشکلات تبویب کافی به روح روایات در این زمینه نزدیکتر است. ⚫به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام در روایتی هشدار میدهد که زهد در دنیا را با تلف مال و تحریم حلال کسی اشتباه نگیرد! مراد از زهد خنگ بازی در عرصه اقتصاد یا خالی کردن عرصه برای مفسدین نیست! بلکه حقیقت زهد به امری قلبی برگشته و مطلوبیت آن در فضای توحیدی باید معنا شود: 📖«لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا تَحْرِيمِ الْحَلَالِ‏ بَلِ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَا تَكُونَ بِمَا فِي يَدِكَ أَوْثَقَ مِنْكَ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» 👈در روایت جالب دیگری امام صادق علیه السلام شخصی که از تفکّر اقتصادی و جمع و برنامه ریزی برای ثروت خوشش نمی آید نکوهش شده است: 📖«لَا خَيْرَ فِي مَنْ لَا يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِي بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ». 👈بلکه فقر همسایه کفر دانسته شده و ثروت نعم العون برای تقوای الهی شمرده شده است: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى» و «إنّه عون لک علی دینک».