eitaa logo
بذل الخاطر
1.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
4 ویدیو
13 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین و جستارهایی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت خطورات است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @Saghorb :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
✔در دنیا گریزی رواقی سعادت در رضا دادن به خلقت و تسلیم امور شدن است. به جنگ هیچ چیز نرفت و همه چیز را پذیرفت. نوعی جبر بر عالم حاکم است. شاید اخلاق رهبانیت مسیحی برگرفته از اخلاق رواقی باشد.همان چیزی که نیچه با نظریه قدرتگرایی بر ضدّش قیام کرد! وی به نقد ظلم پذیری و سستی و ریاضت مبارزه با اقتضائات طبیعی پرداخت. 🔹همانطور که گذشت اینها را نباید با دنیا گریزی دینی اشتباه گرفت. اساسا اینها بیش از آنکه دنیا گریز باشند دنیا ستیز هستند. 👈در دنیا گریزی دینی سعادت در آن است که آسمانی باشد و در دنیا زندگی کن! اصلا دنیا مزرعه آخرت است لذا نباید از آن گریز داشت بلکه باید در دنیا آخرتی زندگی کرد تا روی نیکش آشکار شود. به فرموده امیر المؤمنین علی علیه السلام: 📖«إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا 📖مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ‏ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ 📖فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً 📖فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا» این بحث ادامه دارد ...
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۲) «فیلم سینمایی جاده آرلینگتون» «مهندسی نگرشها!» 🔵دیشب تا صبح بیدار بودم. امروز دقیقا در یک زمان دو تا امتحان با هم داشتم. باید مطالعه میکردم. ظهر که آمدم دیگر خوابم برد. بچه ها برای بازی بیرون رفتند. ساعت بدنم به هم ریخته بود و خوابم می آمد. راستش امروز به مناسبت دحو الارض روزه هم بودم. تقبل الله😊 🔸بعد از مدّتها در سکوت منزل تلویزیون را روشن کردم و اتفاقی شبکه نمایش آمد. دیدم یک فیلم سینمایی آمریکایی به نام جاده آرلینگتون دارد پخش میکند. 👈به ذهنم آمد که راستی من مدّتهاست دیگر اصلا وقت این چیزها را نداشتم! قبل از طلبگی بود که گاهی پای تلویزیون اینها را میدیدم! نمیدانم چرا کنجکاو شدم ببینم چیست! 👈همینطور تا آخرش دیدم و به نظرم آمد فیلم مهمی است. پیام مهمی را میخواهد منتقل کند. این فیلم محصول سال ۱۹۹۹ در آمریکا و مربوط به فعالیتهای سازمانهای اطلاعاتی و تروریستی است. 👈مدام نیز برای القاء عمق سیاسی بودن فیلم نمای کاخ سفید را پخش میکند. همینطور از بازیگران خیلی معروف سینمای جهان در آن استفاده کرده اند. 🎬خلاصه داستان فیلم آن است که قهرمان داستان استاد دانشگاه بوده و در زمیه تاریخ آمریکا و تروریسم بحث میکند. 🎬یک نظریه دارد و آن هم این است که کارهای تروریستی بزرگ اصلا نمیتواند کار یک نفر باشد! حتما باید جریان و نهادی پشت آن باشد! 🎬همسر اوّلش که مأمور اف بی آی است در سانحه ای کشته میشود. این شخص با فرزندش در جایی زندگی میکند و با خانم دیگری وارد فرآیند نامزدی میشود!
🎬در همین زمان با همسایه جدیدشان وارد رابطه خانوادگی شده و این استاد دانشگاه به مرد خانه مشکوک میشود. نکند این هم تروریسم است! 🎬با بررسی هایش متوجّه میشود که این شخص در نوجوانی فعالیت تروریستی داشته و سابقه اش بالکلّ پاک شده و با هویتی جدید زندگی میکند! 🎬نامزدش که از توهّم توطئه ی او که ناظر به رشته ی درسیش است ناراحت است ناخودآگاه در صحنه ای گوشه ای از فعالیت تروریستی این همسایه را دیده و بلافاصله در یک تصادف ساختگی در جاده آرلینگتون کشته میشود. 🎬این استاد تاریخ به دنبال ماجرا می افتد و از فرزندش به عنوان گروگان استفاده میشود و بارها به او به طرقی گوشزد میشود که خودت را وارد کار بزرگان نکن! 🎬در یک مباحثه جالب آن همسایه در ظاهر تروریست که بعدا معلوم میشود مأمور امنیتی است و خود این کارهای تروریستی را نیز همینها میکنند به او میگوید برای مصالح کشور از انجام اینگونه اقدامات ناگزیر هستیم! هرچند کودکانی کشته شوند! 🎬مگر این کودکان در جنگها کشته نمیشوند! یک نظریه نیز برای این خباثت داشته و توانسته اند وجدان خود را با آن خفه کنند! 🎬این استاد دانشگاه به دوستش که افسر اطلاعاتی است خبر میدهد و او نیز با تحقیقاتی میگوید احتمالا اینها که اینقدر راحت سابقه ای برای خود باقی نگذاشته اند نیروهای امنیتی هستند و خودت را وارد ماجرا نکن! 🎬در بررسی سابقه ی وی به پدر یکی از افرادی که فرزندش متّهم به حادثه تروریستی بزرگی بوده که در آن کودکان زیادی کشته شده بودند برخورد میکند. 🎬آن پدر هم میگوید محال است که کار فرزند من باشد و او دست به چنین جنایتی نمیزند و نمیتواند اساسا این کار کار یک فرد باشد ولی همه ی تحقیقات امنیتی میگوید کار فرزند او بوده است! 🎬در هر حال ما بقی فیلم را خودتان ببینید. فقط همین را بدانید که در انتها در پایان بندی نا متداولی این استاد دانشگاهی خودش در دام اطلاعاتی آنها قرار گرفته و بمبی که قرار بود جای خاصی را منفجر کند در ماشین او و با تلاش خود او در جایی منفجر میشود و بسیاری از جمله خود او کشته میشوند! 🎬در همه اخبار هم گفته میشود این حادثه تروریستی کار یک فرد خاص بوده! و آن هم همین استاد دانشگاه که به خاطر فوت همسرش دیوانه شده بوده است! دانشجویانش هم میگویند مدام حرفهای عجیب سر کلاس میزد! 🎬اسم این استاد تاریخ در صفحات تاریخ آمریکا به عنوان تروریست ثبت می‌شود و تربیت فرزندش به همان همسایه ی امنیتیشان سپرده می‌شود. شخصیت مثبت داستان در این فیلم برخلاف انتظار قربانی شده و شخصیت منفی بدون گذاشتن هیچ ردپایی از خود باقی می‌ماند. 🔴رفقا فیلم تکان دهنده ای بود! برخی ادّعاء کرده اند ساخته شدن این فیلم اندکی قبل از وقایع یازده سپتامبر اتّفاقی نبوده است. ولی این فیلم واقعا چه میخواهد بگوید؟! آیا میخواهد بگوید سیاسیون آمریکا همه فاسد و کثیفند؟! آیا میخواهد بگوید سازمانهای امنیتی خودشان تروریسم هستند؟! 👈بعید هم نیست! لااقل انتظار این امور را در مخاطب ایجاد میکنند که چندان جا نخورند! دونالد ترامپ صراحتا گفت داعش را ما ایجاد کردیم! مگر کم حرفی بود! ✋ولی آخر مگر میشود چنین مفاهیمی توسّط مهمترین فیلمسازان و بازیگران آن هم در آمریکا ساخته شود! حتما کاسه ای زیر نیم کاسه است! همه ما میدانیم اینها اگر چیزی واقعا برایشان خطر داشته باشد هرگز اجازه ی نفس کشیدنش را به این سادگی نمیدهند! 👈حالا بیایند اینگونه برایش فیلم بسازند؟! این فیلم ولو در ظاهر نشانگر آزادی بیان است ولی آیا واقعا در راستای اهداف پاک ساخته شده است؟ 🔻به نظرم رسید اصلا مسأله اینها نیست. مسأله «مهندسی نگرشها» است. آن پیامهایی که در ضمیر ناخودآگاه ما به شکل غیر مستقیم نهادینه میکنند! یک فیلم گاهی در لایه سطحی همه اش هم خوب باشد ولی در لایه باطنی نگرشهای خاصی را میخواهد القاء کند! انسانها چون در لایه باطن معمولا خودآگاه نیستند معمولا در قبال پیامهای نگرشی بسیار آسیب پذیر و منفعل هستند! مانند اطفال یتیمی هستند که باید از آنها مراقبت کرد!🔺
🔹اینها در همین فیلم نیز به شکل دقیقی در حال ساختن نگرش خاصّ و القاء آن به روان مخاطب هستند! ✅میخواهند به مخاطب خود القاء کنند که سیاست جای شماها نیست! جای ناپاکان است! جای اخلاق نیست. اصلا به خودتان زحمت سیاسی بودن را ندهید! زحمت تحلیل را ندهید! اصلا شما از هیچ چیزی خبر نداشته و ندارید و نخواهید داشت! 🔻در یک کلمه آنچه در این فیلم القاء میشود نگرش شکّاکیت و سوء ظنّ به همه در سیاست و نا امیدی از سیاستمداران است. اینکه انسان به شدّت در این عرصه به همه بد بین شود! حتّی به دستگاه حاکم!🔺 ⚪ولی فایده اش برای دستگاه حاکم چیست؟ فایده اش این است که با این حربه خطرناک جلوی فعالیت مصلحین و مخالفینش هم گرفته میشود! میگویند همه از یک قماش هستیم! اصلا در سیاست کسی نمیتواند پاک باشد! همه ریگی در کفششان هست! همه دستشان در یک کاسه است! 🔹رفقا اینها نانشان در این سوء ظن نمودن و بد بین کردن انسانها به همه در عالم سیاست است! اینها از آب گل آلود ماهی میگیرند! وقتی گرد و غبار ایجاد کنند حتّی پاکان و مصلحان این عرصه نیز دیگر دیده نشده و انسانها با بدبینی به آنها مینگرند! 👈سابقا جایی میخواندم که اصلا انگلستان یکی از کارهایش این بود که همه او را به عنوان مکّار بشناسند! از این سود میبرد! 🔹بنده در رفقایم دیده ام! برخی که واقعا انسانهای خوبی بودند و بسیار با هم دوست بودیم به سبب غور در برخی از این پرونده های امنیتی الآن به همه چیز بدبین هستند! 👈نوعی نا امیدی در سیاست هم در رفتاشان دیده میشود! دیگر آن صلابت را در دفاع از پاکان ندارند. یک حسّ عجیب همه چیز دانی و نگاه عاقل اندر سفیهانه ای نیز به ما کرده و ما را ساده لوحان و خوش دلانی میدانند که همواره گول سیاست بازان و امنیتی ها را میخوریم! 👈برخی از علمای بزرگ را نیز که از نزدیک میشناسم دیدم همینگونه بود. اینها آنقدر اخبار بی بی سی و مانند آن را میخوانند که مزاجشان خراب میشود. اصلا به همه بد بین میشوند! 👈به آمریکا به انگلیس به اعراب به حزب الله به جمهوری اسلامی به داعش به سپاه!!! این را هم مقتضای کیاست و اطلاع و تقوا میدانند! ✋به نظرم این همان هدفی است که دشمن توانسته در اینگونه موارد به خوبی به آن برسد. چه هدفی؟! اینکه اینها را با همین حربه ی ساده از گردونه خارج کرده و با دستکاری در قوه تشخیص انسانهای سالم آنها را از نصرت پاکان باز دارد. آنها را به عناصری بی خاصیت و قاعدینی محتاط تبدیل نماید. نه ضرری برای طواغیت داشته باشند و نه سودی برای مصلحین واقعی. ⚪به یاد کلام امیر مؤمنان علی علیه السلام افتادم که: «مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ السوء سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ» خیلی روایت عمیقی است. شما وقتی با خطورات بد و شیاطین و اشرار و اخبار آنها و نگرش آنها و مانند آن انس بگیری دیگر مزاجتان خراب خواهد شد. دیگر به اخیار نیز گمان بد خواهید برد! قیاس باطل خواهید کرد! چنین چیزی نیز دقیقا به سود اشرار و طواغیت خواهد بود. 👈پاکان با نیروی پاکی و تمایل فطری انسانها به پاکی نمود و جلوه و قدرت پیدا میکنند. وقتی اینگونه القا شود که اصلا پاکی در کار نیست دیگر بازار پاکان نیز کساد خواهد شد. ✋آخر الامر چه میشود؟ اینکه اصلا انسانهای پاک نباید به دنبال فعالیت سیاسی باشند. بلکه اگر بودند مشکل دارند! اینها کار خبیثان و امنیتی هاست و هیچ امیدی در آن نبوده و تنها میتوان از آن غیبت کرد و بدی گفت! 👈جالب است که این تجویز غیبت کردن و بدی گفتن خودش باز به سود آنهاست. به گونه ای آنها را قوی تر جلوه میدهد. آخر اینها آنقدرها هم در خباثت هر چند بخواهند قوی نیستند که در تبلیغاتشان قوی هستند. 🔹بگذریم! در یکی از سخنرانی های امام خمینی دیدم که ایشان داستان جالبی را نقل فرمودند. فرمودند شخصی رو کرد به آیت الله کاشانی مبارز سیاسی معروف زمان معاصرمان و گفت: آقا شما چرا خودتان را به زحمت انداختید؟!آخر شما چرا در سیاست دخالت میکنید؟! سیاست شأن شما نیست! آیت الله کاشانی در جواب فرمودند: 📖«خیلی خری!» اگر من دخالت در سیاست نکنم پس کی دخالت بکند؟!
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۳) «سرّ ضعف ایرانیان در کار گروهی» «ضرورت کار تشکیلاتی و برجسته سازی مفهوم تقوای اجتماعی» 🔴با انبوهی از نوشته هایم در برخی پوشه ها برخورد کردم که دیدم همینطور دارد خاک میخورد! خودم هم فراموششان کرده ام. یکی را اتّفاقی دیدم که در زمینه سرّ ضعف ما در کارگروهی بود. به ذهنم خطور کرد که بذلش کنم. 🔹رفقا به راستي چرا ما ايرانيان تا این اندازه در کار گروهی ضعیف هستیم؟ دور نرویم حتّی همین مؤمنین و حتّی همین حوزویان نیز کما بیش همینگونه ایم. 👈خیلی از مسائل دینی و فرهنگی و اقتصادی و مانند آن است که جز در سایه ی کار گروهی و تعاون به نتیجه مطلوب خود نمیرسد. ⛔️یکی از مشکلات حادّ جامعه ی ما این است که افراد نمیتوانند به همدیگر اعتماد کرده و یک نا امنی مرموزی از ناحیه ی یکدیگر احساس میکنند؛ لذا کار گروهی و شراکتهای مناسب شکل نمیگیرد تا بتوانند هم افزایی داشته باشند. ✋راستی چرا به دنبال همگرایی و در ادامه هم افزایی نیستیم؟! چرا هر کسی برای خودش مشغول است و ساز خودش را میزند؟! چرا یک تفکر سازوار و سیستمی نداریم؟! 👈وقتی به احوالات خود و دیگران نگاه میکنیم بیشتر شبیه پروتن هایی هستیم که برای پیش هم ماندنمان به چیزی شبیه انرژی هسته ای نیاز است. 🔹علاقه عجیبی به کار فردی داریم! به خودی خود اقتضاء افتراق داریم مگر پای قاسر نیرومندی در میان باشد. این قاسر معمولا یک نیروی رهبری کاریزما مانند امامی معصوم یا رهبر دینی بزرگ و یا یک سلطان مستبدّ و یا یک انگیزه ی اقتصادی قوی و یا در اجتماعات کوچکتر یک نیروی عاطفی نسبی و مانند آن است. گویا میل طبیعی ما به انفراد و جدایی است.
👈لذا به محض وقوع خلل در این عوامل قاهره اجزاء گروه به مدار طبیعی فردگرایی خود بازگشت میکنند. ⚪️از همینجا متوجّه میشویم که نمیتوان سرّ عدم بلوغ اجتماعی و کار گروهیمان را صرفا به نبود رهبر قوی و یا پشتیبانی اقتصادی مناسب و مانند آن تبیین نمود. 👈زیرا این عوامل نوعا نقش گونه هایی از قسر را در روند طبیعی ما به تفرقه بازی میکنند. لذا اجتماعهای ما علی جفا جرف هار است زیرا القسر لا یدوم. زیرا الضرورات تتقدّر بقدرها. زیرا عاملی درونی و درون زا نیست تا بتوان امیدوار به تداوم آن بود. 👈در همین ورزشهای رایج هم اگر دقت کنیم میبینیم ایرانیان معمولا در ورزشهای انفرادی مانند کشتی موفقترند و در ورزشهای تیمی نیز یا خیلی مصنوعی و ایزوله موفق بار آمده اند مانند والیبال و یا نقش مربی یا حمایتهای عاطفی و اقتصادی در موفقیتشان خیلی پر رنگ است. گویا به خودی خود ملائمت با کار تیمی ندارند. 👈یا در همین سیاست هم یک انتظار حد اکثری از دولت و حکومت داشته و مدام احساس میکنیم این نواقص اجتماعیمان تقصیر دولت است! برای فرافکنی با توجه به جهل و حب نفسی که داریم مدام مسئولین را عامل ناکامی هایمان میدانیم. انگار خودمان بی اشکالیم یا این مسئولین از خود ما نبوده و از مریخ آمده اند! غافل از آنکه پیش برد اهداف بزرگ ملی نیازمند همگرایی و هم افزایی و کار ملی است. 🔹رفقا دیده اید همه ی ما از انتصابات فامیلی و قبیله گرایی و رفیق بازی و مانند آن نالان هستیم! راستش این ناله کردن ندارد. یک مکانیزم طبیعی برای جوامعی است که با کار گروهی خو نگرفته و نمیتوانند به هم اعتماد کرده و به بلوغ اجتماعی در این زمینه نرسیده اند. 👈اصلا بحث گاهی در فامیل بازی یا عدم شایسته سالاری نیست. بحث در بسیاری از موارد بر سر این است که جز به این دایره محدود اعتماد و اطمینان ندارد. با همینها میتواند کار کند. شخص دیگری را نمیشناسد و به ریسکش نمی ارزد. اینها از تبعات فردگرایی ماست. 👈وقتی ما که با کار گروهی بزرگ نشده اید ولی مجبور میشویم برخی کارها را با نیروی گروه انجام دهیم به شکل طبیعی سراغ فامیل و قبیله و دوستان خودمان میرویم. لزوما به خاطر بی تقوایی و منفعت گراییمان هم نیست. 📣آری: (ما به کار گروهی اعتقاد نداریم!)؛ (ما ضرورت کار گروهی را باور نکرده ایم!) 🔸«استبداد شرقی»🔸 برخی از غربی ها این نقیصه را در فرهنگ ما تشخیص داده و آن را به یک اخلاق تاریخی رایج در میان شرقیان به نام اخلاق بردگی نسبت داده اند. میگویند اساسا احساس فرار از کار گروهی ریشه در تاریخ مشرق زمین دارد که اینطور بار آمده اند که یک شخص دیگری ایشان را سرپرستی نماید و ولایت امورشان به دست دیگری باشد نه اینکه خودشان با هم بنشینند و برنامه بریزند و گروهی حوائج خود را تأمین نمایند. اینها جز با شمشیر و استبداد آدم نمیشوند! 👈نقل شده است که یکی از سلاطین ساسانی زمانی کاری کرده بود و در مجلسی عمومی از حضار نظر خواست. یکی که خیلی از آداب و این تملق گویی ها خبر نداشت از طبقه ی ظاهرا معلمین برخاست و نقدهای خود را بر آن طرح بیان نمود. 👈سلطان گفت که تو از کدام طبقه هستی؟ گفت معلمین. دستور داد آنقدر با دواة بر سرش بکوبند تا بمیرد! 🔹بر اساس این نگرش حتّی بعد از ظهور اسلام نیز این اخلاق دیرین رنگ عوض کرده و با صورت بندی جدیدی به زیست خود در دنیای اسلام ادامه داد. 👈زمانی کار آنها با فرّ کیانی سامان می یافت و زمانی با ظلّ خلیفه و زمانی با استبداد سلطان و زمانی با ولایت امام و زمانی دیگر با دولتی نیرومند! در هر حال امری که همیشه بود آن بود که مردم در امور اجتماعی رعیتی بیش نبوده و یک نقص ذاتی دارند که جز با نوعی ولایت و سرپرستی خاصّ توان همکاری ندارند! 👈مردم اصلا لازم نیست در مورد امورات خودشان با مشورت و فکر و کار جمعی تلاش کنند بلکه همه ی این دست اموراتشان به عهده ی تدبیر استبدادی خارجی باید حل شود. خودشان نمیتوانند با شورا و کار تشکیلاتی حلش کنند! 👈خودشان توان کار گروهی و هم افزایی و فتح اهداف اجتماعی را ندارند! همه ی اینها به عهده ی پادشاه یا رهبری است که باید از آسمان روزی شود! در هر حال این اتهامات یا بعضا واقعیاتی است که به ما نسبت میدهند. 🔹البته بحث بر آن نیست که وجود رهبر یا امامی بزرگ چیز بدی است یا ضرورت ندارد! بلکه بر سر آن است که اقتضاء طبیعی ما چگونه است. 👈اساسا یکی از برکات جامعه ما آن است که به برکت اسلام و ائمّه اطهار علیهم السلام به نوعی همگرایی رسیده ایم. ما ایرانیان همه مانند فرزندانی که تا والدین در دنیا هستند بر محور آنها ألفت دارند سر سفره امام رضا علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام نشسته ایم. 👈تا اندازه ای از این حقیقت عظیم بهره برده ایم هر چند بسی بیشتر میتوانستیم بهره ببریم. همان چیزی که جلوه هایش را در ایّام اربعین میتوان دید. به تعبیر حضرت صدّیقه طاهره در خطبه فدکیه:
📖«فَرَضَ اللَّهُ طاعتَنا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إمامَتَنا لَمّاً مِنَ الْفُرْقَة» ⚪در هر حال در این نگاه آنچه باعث اشکال در عدم کار تشکیلاتی بین مؤمنین است آن است که اینها قبل از آنکه مؤمن باشند ایرانیانی بار آمده در فضای استبداد شرقی هستند. 📎امام خمینی ره با تشخیص دقیق خود در همین زمینه سعی نمود با استفاده از نیروی خارق العاده رهبری خود به مؤمنین ایرانی رشدی اجتماعی داده و به آنها لزوم اتّحاد و کار جمعی برای رسیدن به اهداف بزرگ را بیاموزد. 👈امام خمینی به دقّت به همین مسأله در کتاب البیع اشاره نموده و میگوید: 📖«ولو کان لهم رشد سیاسیّ واجتماعیّ ، أمکن لهم حلّ الکثیر من المسائل المبتلى بها بتبادل الأفکار ، والتفاهم والتفکیر فی حاجاتهم السیاسیّة والاجتماعیّة . ومن القوانین الاقتصادیّة والحقوقیّة والاجتماعیّة والسیاسیّة ، لرأى أنّ الإسلام لیس عبارة عن الأحکام العبادیّة والأخلاقیّة فحسب ، کما زعم کثیر من شبّان المسلمین بل وشیوخهم وذلک للتبلیغات المشؤومة المسمومة المستمرّة من الأجانب وعمّا لهم فی بلاد المسلمین طیلة التاریخ لأجل إسقاط الإسلام والمنتسبین إلیه عن أعین الشبّان وطلاّب العلوم الحدیثة ، وإیجاد الافتراق والتباغض بین المسلمین قدیمهم وحدیثهم . وقد وقفوا فی ذلک إلى حدّ لا یتیسّر لنا رفع هذه المزعمة والتهمة بسهولة ، وفی أوقات غیر طویلة . فعلى المسلمین وفی طلیعتهم الروحانیّون وطلاّب العلوم الدینیّة القیام بوجه تبلیغات أعداء الإسلام بأیّة وسیلة ممکنة ، حتّى یظهر أنّ الإسلام قام لتأسیس حکومة عادلة» 🔸«مشکل مؤمنین در عدم کار تشکیلاتی در چیست؟»🔸 رفقا حقیقتش آن است که ما عمدتا چوب عدم تعاون ایمانی برای پیش برد اهداف بزرگ را میخوریم. بسیاری از کارها جز در سایه ی چنین تعاونها و کارهای گروهی میسّر نیست. حتّی همین امر به معروف و نهی از منکرها! همین کارهای اقتصادی! همین کارهای فرهنگی! هر کداممان کار خودمان را میکنیم و به خاطر همین صدایمان بلند نمیشود! در ورزش انفرادی هم موفقتریم. 👈هم افزایی نداریم. بلکه گاهی اثر کارهای هم را هم خنثی میکنیم! شاید از تبعات همین عدم بلوغ اجتماعی است که مدیر جدید در چنین فضاهایی معمولا به معنای خراب کردن کارها و کارنامه مدیر قبلی و شروع فرایندهای جدید است. معمولا میلی به ادامه فرایندهای قبلی وجود ندارد. اصلا نقص است! 👈سرّش چیست؟ گفتیم به این نکته برمیگردد که ما قبل از آنکه مؤمنینی مسلمان باشیم ایرانیانی دارای اخلاقهای تاریخی موروثیم. البته تحقیق این امر فعلا مدّ نظرمان نیست. شاید هوش ایرانی یا عوامل دیگر مانند اقتصاد نفتی در زمان ما نیز در فردگرایی ما بی تاثیر نبوده! 👈ولی در هر حال مهم‌ترین عامل توسعه در هر کشوری، ابزار، فناوری و پول نباشد، بلکه نیروی انسانی باشد که اتحاد و همکاری این نیروها می‌تواند موانع پیشرفت و آبادانی را سریعتر و با زحمت کمتری از سر راه بردارد. ✔الگوهای رفتاریمان نیز که معمولا سیاستمداران و علما بوده اند با توجه به کیفیت حکمرانی و یا سنخ فردگرایی موجود در علوم اجتهادی به شکل نا ملموس ما را به کارهای فردی دعوت نموده اند. بلکه شاید این اخلاق نسبتا تاریخی خود عاملی برای رواج الگوهای اجتهاد فردی و یا نظامهای استبدادی بین ما نیز بوده است. 👈مثلا اگر در همین علوم سنتیمان دقت کنیم میبینیم علاقه عجیبی به کار فردی داشته ایم! دنبال ابتکارات دیگران را نمیگیریم تا با تلاش گروهی در تاریخ اندیشه آن بذرها و نهالها را به درختان مثمر تبدیل کنیم. دنبال آنیم که خودمان از صفر چیزی بگوییم یا حرف دیگران را بدون ذکر منبع به خود نسبت دهیم! 👈از همینجا مفهوم مالکیت معنوی هم بینمان جا نیافتاده است! خود همین امر به جنبه ی کار تشکیلاتی علم برای پیش برد اهداف کلان آن که باعث ظهور مکاتب غنی علمی است لطمه زیادی زده است. باید ابر مردانی مانند ملا صدرا بیایند و یک تنه خودشان یک مکتب علمی تاسیس کنند و الا ما با کار گروهی به چنین مکاتبی نرسیده ایم. 🔵ولی الآن بنده چیز دیگری میخواهم بگویم. آن هم این است که مشکل مؤمنین صرفا این اخلاق تاریخی نیست. بلکه: 🔻مؤمنین که در هر حال انفعال خاصّی از فرهنگ دینی میتوانند داشته باشند مشکلشان در عدم استنباط و برجسته شدن مفهوم «تقوای اجتماعی» است🔺 👈ما شاید به خاطر همان اخلاق موروثیمان یا برخی کم کاری ها عمدتا اخلاق فردی اسلام را برجسته کرده ایم. ✔اصلا حتّی عرفا و پاکانمان هم گاهی از عرصه ی تقوای اجتماعی غافلند! عرصه ناشناخته است! وقتی چنین است تقوایش هم فهمیده نمیشود. اینکه انسان به خاطر خدا وظیفه دارد که موانع را کنار زده و برای پیش برد اهداف دست به تعاون و کار تشکیلاتی بزند. این خودش مصداق تقوا است. این خودش معنویت می آورد. نورانیت می آورد. کسی که اینطور نیست تقوایش کم است. آیا ما درک دینیمان به این بلوغ رسیده است؟!
🔸تاکید اسلام بر ضرورت کار گروهی🔸 این در حالیست که تعابیر مهمی در دین اسلام در لزوم تقوای اجتماعی و در جهت همگرایی بین مؤمنین و لزوم هم افزایی بین آنها وجود دارد که بسیار قابل توجه است مانند دستور به تعاون علی البرّ والتقوی و دستور به صابروا و رابطوا همراه اصبروا و همینطور بیان امر به معروف و نهی از منکر و همینطور ولایت مؤمنین نسبت به هم و همینطور ثوابهای بالای اجتماع مؤمنین و مذاکره و پرهیز از تفرقه و به زیارت برادر دینی رفتن و رفع حوائج ایشان و... . 👈همینطور عبادات اسلامی نیز به صورت اجتماعی بریده شده است مانند نماز جماعت و جمعه و حج و رهبانیة امتی الجهاد فی سبیل الله ... . 👈واقعا اگر کسی مقداری شمّ جامعه شناسانه داشته باشد و این دستورات را ببیند به قطع میرسد که این دین دنبال تعاون اجتماعی و کار گروهی بین مؤمنین است. 👈ولی چنین امری و چنین بعد مهمی از دین هنوز شکوفا نشده است. یک مقدار از بعد اجتماعی دین را امام خمینی با نظریه ی ولایت فقیه آشکار کرد ولی هنوز ابعاد مهمی از دین وجود دارد که هنوز استنباط قطعی و واضح و تبلیغ نشده و به تعبیر دیگر در مورد آنها نفر هنوز محقق نگشته است. 🔹بلکه بالاتر از این در قرآن کریم به صورت واضح احکامی خاص برای اجتماعات ورای احکام افراد بیان شده است در سعادت و شقاوت که کاشف از عمل اجتماعی افراد نیز میباشد که هر انسانی یک شأن فردی دارد و یک شأن اجتماعی؛ 📎به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان: 📖«و هذه الرابطة الحقیقیة بین الشخص و المجتمع لا محالة تؤدی إلى کینونة أخرى فی المجتمع حسب ما یمده الأشخاص من وجودهم و قواهم و خواصهم و آثارهم فیتکون فی المجتمع سنخ ما للفرد من الوجود و خواص الوجود و هو ظاهر مشهود، و لذلک اعتبر القرآن للأمة وجودا و أجلا و کتابا و شعورا و فهما و عملا و طاعة و معصية ...» 🔸«اشاره ای فقهی به بحث تقوای اجتماعی»🔸 آری رفقا! یک بعد مهم از تقوی که هنوز به گفتمان تبدیل نشده است تقوای گروهی و اجتماعی است که چیزی غیر از تقوای فردی است. یعنی انسان دغدغه ی همگرایی با دیگران و تشکیل گروه برای تعاون بر برّ و تقوی و امر به معروف و نهی از منکر و ترویج دین و ارشاد و... داشته باشد. 👈بسیاری از اغراض دینی در سایه و قدرت چنین تعاون و کار گروهی قابل تحقق است. حال نکته در این است که مؤمنین نوعا در مراقبات خود درک صحیحی از تقوای اجتماعی ندارند بلکه معمولا مراقبات عبادی و دینی تا قبل از انقلاب اسلامی ایشان را به انزوا و عزلت میکشاند. ⚪به عنوان مثال اگر در تاکسی تشخیص میدهیم تذکر دادن به حجاب کسی یا نوار خاصی اصلا تأثیری نداشته که هیچ مفسده هم ممکن است داشته باشد فورا به ذهنمان متبادر میشود که دیگر وظیفه ای نداریم. ✅این تبادر ناشی از این پیش فرض قبلی است که تنها شأن فردی خود را در قبال وظایف لحاظ میکنیم و چون به صورت فردی توانی در این قبیل مسائل در خود نمیبینیم گمان میکنیم که نزد مولی معذر داریم. لکن اگر از زاویه ی شأن اجتماعی به این نوع وظایف نگریسته شود کاملا ممکن است که بتوانیم با کار گروهی وتشکیلات و تعاون به نوعی به همراه برادران دینی دیگر قدرت نفوذ پیدا کرده و مصداق اولو بقیة شویم که به راحتی بتوانیم از این بُعد خود این قبیل وظایف را محقق کنیم. ✅چون امر مولی به تحقق برخی پدیده ها مطلق است مانند جلوگیری از مظاهر فساد پس وقتی عبد معذر پیدا میکند که حتی نتواند از راه تعاون با مؤمنین به این قبیل وظایف عمل نمایی والا ممکن است ادعاء شود که مستحق عقاب است. 👈در هر حال این یک مثال جزئی است از اینکه چطور ما از تقوای اجتماعی خود غفلت میکنیم و این رشته سر درازی میتواند داشته باشد. 🔹به یاد روایت معروفی افتادم که مسعدة بن زیاد از امام صادق علیه السلام نقل کرده؛ کسی از ایشان در مورد «فللّه الحجّة البالغة» پرسید و حضرت در پاسخ فرمودند: 📖«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَبْدِی أَ کُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ کُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَیَخْصِمُهُ وَ ذَلِکَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة» 👈در اینجا نیز میتوان گفت حجّة بالغة وجود دارد. گفته میشود بنده ی من آیا توان تحقّق این اهداف اجتماعی را داشتی؟ 👈اگر بگوید آری گفته میشود پس چرا عمل نکردی و اگر بگوید نداشتم گفته میشود پس چرا دنبال تعاون با دیگر مؤمنین نرفتی تا توان پیدا کنی؟!
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۴) «خلود در جهنّم» آیا برخی از آنهایی که میبینیم قرار است تا ابد در جهنم عذاب بکشند؟! 🔴وقتی پیرامون خودمان نگاه میکنیم انسانها را در طیفی از خوبی و بدی شناور میبینیم! در طیفی از پاکی و آلودگی! مانند رنگهای مختلفی که با آنها تابلوی آفرینش کشیده شده است. خوب خوب یا بد بد معمولا کمتر پیدا میشود. 💡به ذهنم خطور کرد اگر با چشم قیامتی و نه برزخیمان به این انسانهای پیرامونمان از منظر زندگی ابدی که در پیش دارند و از حیث بهشت و جهنّمی بودنشان و در ادامه از حیث کیفیت جاودانگیشان نگاه کنیم چقدر مسأله عجیب و تکان دهنده میشود! 👈برخی از اینها یک ضرب مانند تیری که از چلّه ی کمان رها شود به بهشت میروند و آن هم در آن درجات بالای بهشتی و آن هم تا ابد! 👈برخی دیگر یک ضرب به جهنّم میروند و آن هم در درکات عمیق آن و آن هم تا ابد! بیشتر انسانها نیز در میان این طیف قرار میگیرند! ✋بد نیست گاهی چشم قیامت بینمان به انسانها باز شود! گویا قرآن کریم گاهی انسان را دعوت به شهر تماشا میکند. ✋البته در بیشتر موارد نمیتوانیم قضاوتی قطعی داشته باشیم ولی همینکه اینگونه اطرافمان را ببینیم خیلی تأثیر عمیقی بر روح و روانمان میگذارد! 👈واقعا با چه کسی معاشرت میکنیم؟! چه کسی را الگوی خودمان قرار میدهیم؟! درون کدام حزب هستیم؟! 👈وقتی صحنه را اینگونه دیدیم دیگر حبّ و بغضهایمان تغییر میکنید. الگوهایمان تغییر میکند! در عالم سیاست امامانمان تغییر میکند! دیگر به هر کسی دست دوستی و تبعیّت نمیدهیم. نبرد عظیم بین جنود عقل و جهل را بهتر درک میکنیم.
🔵از مسائل مهم انسان شناسی مسأله بقای نفس بعد از مرگ است. اگر بقای نفس اثبات شد بعد از آن نوبت به بحث از خلود نفس میرسد. ابدیّت نفس! اینکه دیگر هستیم که هستیم که هستیم! جاودانگی نیز یا در بهشت قابل تصویر است و یا در جهنّم. در اینجا مسائل زیادی متولّد میشود که فعلا مدّ نظر نیست. 👈به مناسبتی مطالب و فیشهای سابقم را در زمینه خلود در جهنّم باز بینی کردم. آیا به راستی برخی انسانها تا ابد و تا همیشه بعد از مرگشان گرفتار عذاب خواهند بود؟! تصوّرش هم سنگین است. اگر واقعا چنین است انسان شناسی انسان خیلی تغییر میکند. ✋رفقا انسان وقتی در ابدیّت فکر میکند حیران میشود چه رسد به اینکه در جاودانگی و خلود در عذاب فکر کند! ناراحتی از شرور دنیایی در برابر خلود در عذاب جهنّم اصلا به چشم عقل نمی آید! 👈آدمی به سادگی شاید باورش نشود ولی امری است که هم عقل و هم نصوص متکرّر قرآن کریم بر این امر حیرت آور دلالت دارد. 👈اینکه عدّه ای تا ابد قرار است در آتش سوزان و یا گاهی زمهریر و سرمای وحشتناک جهنّم به سر ببرند! 👈هیچ نجاتی و هیچ امیدی نخواهند داشت! گویا با اهانتی تمام در سیاه چال عوالم خلقت تا ابد الآباد در زمره فراموش شدگان قرار میگیرند! 👈مسأله شان این نیست که مدّتهای بسیار بسیار طولانی قرار است چنین باشند! بله برخی چنینند که: «لابِثینَ فِیها احقَاباً»؛ ولی مسأله اینها این است که اصلا تا ابد در عذابند! «فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ‏ فيها أَبَدا» مسأله «و لَهم عذابٌ مُقیمٌ» است. ✔رفقا میدانید ماجرا چیست؟! ماجرا این است که ما در دنیای بسیار پر اسراری زندگی میکنیم! خیلی در عالم آفرینش خبرهاست! از آن طرف انسان پر رمز و رازترین آفریده ی خداوند متعال است! ماها هنوز خودمان را نشناخته ایم! اگر مقداری اندک با خودمان آشتی کنیم و خودمان را به یاد بیاوریم اینها دیگر هضمش برایمان دشوار نیست! تازه میفهمیم به راستی انسان میتواند چقدر نورانی و یا چقدر ظلمانی شود! به راستی انسان چقدر عظمت دارد! هم در مراتب پاکی و هم در مراتب پلیدی! ما آنقدر غافل و مشغول بازی و لهو شده ایم که گاهی وقتی با حقایقی مانند مرگ و خلود مواجه میشویم چرتمان پاره میشود! مساله همین پاره شدن چرتمان است نه اینکه در این حقایق خللی باشد! ✅فعلا قصدم بیان اسبابی که باعث خلود عده ای در عذاب جهنّم میشود نیست. خودش موضوع دیگری است. برخی مانند خوارج خلود را معلول گناه کبیره میدانند و برخی معلول شرک و برخی دیگر معلول عناد و استکبار و جحود! تحقیقش بماند برای بعد! ⚪فقط میخواهم بگویم این دسته واقعا وجود دارند و برخلاف برخی شبهات که حتّی از جانب بزرگان بیان شده این دسته هیچ امیدی برای نجات نخواهند داشت! 👈رفقا خلود برخی از انسانها در جهنّم از جمله اسرار انسان شناسی است که قرآن کریم بارها و بارها از آن پرده برداشته و بر آن تأکید نموده است. دهها آیه در این زمینه به شکل صریحی دلالت دارد. 🔷دشواری هضم خلود برخی انسانها در جهنّم باعث شده که در تاریخ اسلام اقوال متعدّدی در زمینه توجیه و تأویل معنای این خلود بیان شود. 👈مثلا گاهی در توجیه خلود برخی در جهنّم که مورد تأکید قرآن کریم است گفته شده که در همان جهنّم به عذاب خو گرفته و عذاب برایشان عذب میگردد! 👈و یا اینکه گفته اند آنچه قرآن میگوید آن است که خود جهنّم همراه کسی که در آن است خلود دارد ولی نگفته که برخی انسانها بعینه خلود در جهنّم دارند! به قول ملاصدرا در اسفار: 📖«لا منافاة بين عدم انقطاع العذاب عن أهل النار أبدا و بين انقطاعه عن كل واحد منهم في وقت» 👈گاهی نیز برای تأیید این اندیشه به ضمیر جمع در آیه شریفه: «اصحاب النار هم فیها خالدون» استدلال شده است! 👈بنده در جایی حدود ۱۰ قول را در این زمینه در تتبّعی گسترده جمع آوری کرده ام. لااقل نشان میدهد این مساله حتی برای مومنین چقدر سنگین بوده است!
🔴به صورت کلی سه نوع اندیشه جدی در انکار خلود در جهنّم در دنیای اسلام ظاهر شده است: ✔یک دسته پیروان اندیشه عرفانی ابن عربی میباشند که با تکیه بر اصل سبقت رحمت بر عذاب و ذاتی بودن رحمت و عارضی بودن عذاب بر عذب شدن عذاب تأکید میورزند. البته همانطور که خود ابن عربی در فتوحات اشاره میکند پیش از او در بین عرفاء در این مسأله اختلاف بوده است. ✔دسته دیگر پیروان فلسفه میباشند که با تکیه بر استحاله دائمی و اکثری بودن قسر بر اساس حکمت و عنایت باری تعالی بر لزوم رفع عذاب اصرار دارند. ملاصدرا در جلد نهم اسفار در «فصل في كيفية خلود أهل النار في النار» به تفصیل به بحث فلسفی پیرامون خلود در عذاب جهنم پرداخته و اندیشه ابن عربی را پذیرفته است و همینطور در جلد چهارم تفسیر نیز بحث مبسوطی پیرامون خلود مطح نموده لکن در کتاب عرشیه که در انتهای حیات خود نگاشته است از این اندیشه بازگشته است. ✔و دسته سوم بر اساس مبانی کلامی با تکیه بر نوعی حسن و قبح عرفی و با الهام گرفتن از برخی از روایاتی که اهل سنت در زمینه انقطاع عذاب نقل نموده اند اصرار دارند که جاودان بودن انسان در عذاب با رحمت و عطوفت الهی سازگاری ندارد. ابن قیّم جوزیه در کتاب حادی الأرواح ضمن آوردن ۲۵ دلیل بر ردّ خلود در جهنّم بر این اندیشه اصرار ورزیده است. 🔸«شبهات پیرامون خلود در جهنّم»🔸 شبهات متعدّدی در زمینه خلود در جهنّم مطرح شده است. در اینجا به عنوان نمونه برخی را ذکر میکنم: ⚪۱- عمل محدود با جزاء نامحدود تناسبی ندارد پس خلود در عذاب جهنم جزائی باطل است. 🔸پاسخ: عمل محدود با جزاء نامحدود وقتی تناسب ندارد که منشأ ایجاد اعتقادات و ملکاتی دائمی برای انسان نشود. ولی اگر انسان به واسطه این رفتارهای جوارحی و جوانحی محدود صوری نامحدود پیدا نماید به واسطه ثبات این صور و نیّات میتواند جزاء ثابتی پیدا نماید. ⚪۲- خلود در عذاب جهنم خلاف رحمت الهی است. توضیح اینکه عذاب طولانی مدت چه رسد به خلود در عذاب امری است که خلاف رحمت و عطوفت است و از انسانهایی که اندک رحمتی داشته باشند صادر نمیشود چه رسد به کسی که ارحم الراحمین است. این شبهه در عرفان و همینطور در نگاههای عرفی شایع است. گاهی این شبهه با استدلال به «سبقت رحمته غضبَه» موجّه گردیده است. 🔸پاسخ: رحمت خداوند متعال رحمتی عقلی است که مبتنی بر ایصال مستعدین به آن چیزی است که طالب آن هستند چه در مراتب خوبی و چه در مراتب پلیدی! نه عطوفت و رقت قلبی غیر عقلانی که ساحت الهی از آن منزه است زیرا مستلزم آن است که خداوند متعال دارای ماده است در حالیکه میدانیم واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات میباشد. به عبارتی اینکه شخصی خلود در عذاب داشته باشد خودش مقتضای رحمت عامه خداوند متعال است. 🔸ثانیا در سیره های عقلائی نیز این امر مسلم نیست که مطلقا حکم به رحمت عاطفی بنمایند. توضیح اینکه اگر روشن شود که شخصی که مستحق زندان و عذاب است به واسطه گناه بسیار بزرگی که کرده اگر دانسته شود که اصلا از آن گناه توبه نکرده و بارها به آن تصریح نماید به نحوی که اگر بار دیگر زمینه برای آن مهیا شود دوباره آن را تکرار خواهد کرد در چنین فرضی نمیتوان ادعاء نمود که عقلاء عذاب او را تخفیف خواهند داد بلکه در مواردی دیده میشود که در چنین فرضی به اشد شیوه های عذاب محکوم شده اند. 🔸گویا افرادی که چنین شبهه ای دارند دچار یک قیاس به نفس باطلی نیز شده اند زیرا گمان کرده اند گویا شخصی مانند آنچه از احوالات خود سراغ دارند به واسطه ارتکاب برخی اعمال یا داشتن برخی عقاید سزاوار عذاب ابدی شود در حالیکه امید به لطف و رحمت خدا داشته و عنادی نیز ندارد و تنها شهوات و جهلهای آنها ایشان را به مخالفت سوق داده است ولی آنچه ظواهر دینی بر آن دلالت دارد خلود افرادی است که معاند و مستکبر میباشند؛ افرادی که بعد از دیدن حقیقت باز هم از آن روی برتافتند و تراکم زشتی ها هیچ نقطه روشنی را در وجود آنها باقی نگذاشته است و خود با کمال میل این الم را برای خود انتخاب نموده اند و شاید این عده نیز بسیار اندک باشند. 🔸اما در مورد سبقت رحمت الهی بر عذاب خداوند متعال باید گفت در اینجا خلود در عذاب منافاتی با قاعده سابق بودن رحمت بر غضب ندارد. توضیح اینکه صورت شقاوتی که انسان با خود آن را به عالم دیگر برده است مقتضی عذاب دائمی است و ترتب عذاب دائمی بر این صورت که طالب این اثر است عین رحمت عامه است و به این لحاظ باطن این غضب نیز رحمت است و رحمت بر غضب پیشی گرفته است لذا منافاتی با آیه شریفه: «ور رحمتی وسعت کل شیء» ندارد.
⚪۳-انسانها بر فطرت توحیدی آفریده شده اند و خلود در عذاب مستلزم قول به وقوع قسر دائمی است که مخالف با حکمت و عنایت الهی (یعنی علم فعلی به نظام احسن) در خلقت قوه مقسوره است که مقتضی ایصال به غایت می باشد. این شبهه را میتوان مهمترین شبهه فلسفی در زمینه خلود در عذاب دانست. این شبهه در فضای فلسفی مطرح بود و ملاصدرا در اسفار آن را پذیرفته است. 🔸پاسخ: اولا این مطلب خلاف تصریحات قرآنی است که خلود ابدی است و اینکه تخفیف عذاب نخواهند یافت. 🔸ثانیا ممکن است که انسان فطرت ثانوی پیدا نماید به این وجه که همین فعلی که قبلا به صورت قسری از طبع اول صادر میشد و ناملائم محسوب میگشت به مرور به اثر طبیعی صورت دوم مکتسب که بسان نوع مجرد دائمی الوجودی تحت انسانیت است تبدیل شده و از این جهت ملائم وجود او گردد. به عبارت دیگر مانعی وجود ندارد که انسان از فعلی که از او صادر میشود از وجهی درک ملائمت و از وجه دیگر درک الم نماید. نظیر این امر را میتوان در عادتهای مضره مانند عادت به مواد مخدر دانست که ولو شخص از حیث عقل نظری شاید بیش از دیگران عالم به مضرات آن بوده و آثار آن را از مشکلات اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی و... بالفعل میبیند ولی به دلیل اعتیاد عقل عملی او به این عادت با کمال اشتیاق به دنبال همان چیزی میرود که از آن بسیار اذیت شده و آرزوی آن را دارد که از آن رها شود. در اینجا نیز انسان با کسب برخی از ملکات خبیثه که به نوعی تعلق به ماده و نفرت از عالم قدس برمیگردد در هنگام مرگ حقیقت داستان برایش کشف شده و آثار این ملکه مکتسبش بسیار برای او عذاب آورد خواهد بود در حالیکه از جهت ملکه ای که صورت نفس او گشته است چاره ای از صدور این آثار از خود نمیبیند اعاذنا الله من ذلک. به عبارت دیگر انسان میتواند در اثر حرکت جوهری فطرت اولی خود را باطل نماید و دیگر در این صورت قسری در میان نخواهد بود. 🔸ثالثا قاعده فلسفی عدم دوام قسر دائمی و اکثری در مورد قاسر شخصی صادق بوده و در قاسر نوعی اثبات نشده است. لذا همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی در حواشی اسفار میگویند این استدلال نمیتواند قسر نوعی را ابطال نماید. دوام عذاب زمانی ممنوع است که لزوما عذاب که قاسر است به صورت عذاب شخصی تصویر شود در حالیکه خلود در عذاب با قسر نوعی و آن هم از نوع تبدّل و توارد عذابی بعد از عذابی نیز قابل تصویر میباشد. همان چیزی که در آیات قرآن کریم بر آن تأکید شده و ملاصدرا نیز در عرشیة در مورد آن میگوید: 📖«و أما أنا و الذي لاح لي بما أنا مشتغل به من الرياضات العلمية و العملية أن دار الجحيم ليست بدار نعيم و إنما هي موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم لكن آلامها متفتة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة و ليس هناك موضع راحة و اطمينان لأن منزلتها من ذلك العالم منزلة عالم الكون و الفساد من هذا العالم» 👈البته این بحث سر درازی دارد و گاهی به اموری دیگر مانند تعلیق خلود به مشیّت در برخی آیات و قبیح نبودن خلف وعید و شبهاتی مانند آن نیز استدلال میشود که پاسخ آن را باید در مجال دیگری داد. 👈رفقا واقعیّتش آن است که اگر خلود برخی انسانها در عذاب جهنّم را نپذیریم دچار نوعی سفسطه در منطق فهم الفاظ میشویم. تعارف که نداریم! قرآن کریم در این زمینه نص مکرر دارد. آری بی تردید برخی چنین سرنوشت شومی خواهند داشت! اعاذنا الله و ایّاکم من عذاب الجحیم بحقّ محمّد و آله الطاهرین.