eitaa logo
بزم روایت|بِحار الأنوار
1.3هزار دنبال‌کننده
0 عکس
2 ویدیو
0 فایل
روایات خاص بحار الأنوار...🕯 علی بن موسی الرضا علیه السلام: إِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا... ارتباط با بنده: @bearanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نمی‌توان حق را با دیدن باطل کوچکی، رها کرد ▫️عَنْ زُرَارَةَ: حَضَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع جَنَازَةَ رَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ وَ أَنَا مَعَهُ وَ كَانَ عَطَاءٌ فِيهَا فَصَرَخَتْ صَارِخَةٌ فَقَالَ- عَطَاءٌ لَتَسْكُتَنَّ أَوْ لَنَرْجِعَنَّ قَالَ فَلَمْ تَسْكُتْ فَرَجَعَ عَطَاءٌ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنَّ عَطَاءً قَدْ رَجَعَ قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ كَانَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ امْضِ بِنَا فَلَوْ أَنَّا إِذَا رَأَيْنَا شَيْئاً مِنَ الْبَاطِلِ تَرَكْنَا الْحَقَّ لَمْ نَقْضِ حَقَّ مُسْلِمٍ الْخَبَرَ (از زراره نقل شده که گفت: امام باقر (علیه‌السلام) در تشییع جنازه مردی از قریش حاضر بود و من نیز با او بودم. در آنجا عطا حضور داشت. ناگهان صدایی [که احتمالا مذموم یا حرام بوده است] بلند شد. عطا گفت باید ساکت شوی یا ما بازمی‌گردیم. اما او ساکت نشد و عطا برگشت. من به امام باقر ع گفتم: «عطا برگشت.» فرمود: «چرا؟» گفتم: «چون چنین و چنان بود.» فرمود: «برویم. اگر هر بار که چیزی از باطل دیدیم، حق را ترک کنیم، هرگز حق مسلمانی را ادا نخواهیم کرد) *سند: همه راویان امامی ثقه/ صحیحه /ص280 @bazm_behar
🔻حب نمی‌گذارد روی حرفت بمانی ▫️قال [ابو حنیفه] لَا تَكَلَّمْتُ بِالرَّأْيِ وَ الْقِيَاسِ فِي دِينِ اللَّهِ بَعْدَ هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ كَلَّا إِنَّ حُبَّ الرِّئَاسَةِ غَيْرُ تَارِكِكَ كَمَا لَمْ يَتْرُكْ مَنْ كَانَ قَبْلَك‏ (او [بعد از اینکه استدلالهایش توسط حضرت صادق ع باطل شد] گفت: بعد از این مجلس، دیگر با رأی و قیاس در دین خدا سخن نگویم. حضرت فرمودند: خیر، حب ریاست تو را رها نخواهد کرد، همان‌طور که کسانی که پیش از تو بودند را رها نکرد) /ص288 @bazm_behar
🔻حرف مرا گوش نمی‌دهند اگر بگویم خلاف چیزی نگویند ▫️...قالَ أَبُو حَنِيفَةَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً بِالْكُوفَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ تَأْمُرُهُمْ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ فَقَالَ وَيْلَكَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ لَمْ يَكُنْ هَذَا مَعَاذَ اللَّهِ فَقَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُمْ يُعَظِّمُونَ الْأَمْرَ فِيهِمَا قَالَ فَمَا تَأْمُرُنِي قَالَ تَكْتُبُ إِلَيْهِمْ قَالَ بِمَا ذَا قَالَ تَسْأَلُهُمْ الْكَفَّ عَنْهُمَا قَالَ لَا يُطِيعُونِّي قَالَ بَلَى أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِذَا كُنْتَ أَنْتَ الْكَاتِبَ وَ أَنَا الرَّسُولُ أَطَاعُونِي قَالَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ أَبَيْتَ إِلَّا جَهْلًا كَمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْكُوفَةِ مِنَ الْفَرَاسِخِ قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَا لَا يُحْصَى فَقَالَ كَمْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ قَالَ لَا شَيْ‏ءَ قَالَ أَنْتَ دَخَلْتَ عَلَيَّ فِي مَنْزِلِي فَاسْتَأْذَنْتَ فِي الْجُلُوسِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ آذَنْ لَكَ فَجَلَسْتَ بِغَيْرِ إِذْنِي خِلَافاً عَلَيَّ كَيْفَ يُطِيعُونِّي أُولَئِكَ وَ هُمْ ثَمَّ وَ أَنَا هَاهُنَا قَالَ فَقَنَّعَ رَأْسَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ أَعْلَمُ النَّاسِ وَ لَمْ نَرَهُ عِنْدَ عَالِمٍ... ("ابوحنیفه گفت: در کوفه گروهی هستند که ادعا می‌کنند تو آنها را به برائت از فلانی و فلانی امر می‌کنی. گفت: وای بر تو ای ابوحنیفه! این هرگز نخواهد بود. گفت: آنها در این مورد بسیار بزرگ‌نمایی می‌کنند. گفت: چه باید بکنم؟ گفت: به آنها نامه بنویس. گفت: با چه چیزی؟ گفت: از آنها بخواه که از این دو نفر دست بردارند. گفت: آنها از من اطاعت نخواهند کرد. گفت: چرا اگر تو نویسنده باشی و من فرستاده، آنها از من اطاعت خواهند کرد. گفت: ای ابوحنیفه، تو به جهل اصرار ورزیدی! چه مقدار فاصله بین من و کوفه است؟ گفت: مقدار زیادی. گفت: چه مقدار فاصله بین من و تو؟ گفت: هیچ. گفت: تو به منزل من آمدی و سه بار اجازه نشستن خواستی و من اجازه ندادم [ابتدای نقل او چندین بار اجازه خواست و چون جواب نشنید، بی اذن نشست] پس بدون اجازه من نشستی. چگونه آنها از من اطاعت کنند در حالی که من اینجا هستم؟ پس او سرش را پایین انداخت و خارج شد و می‌گفت: داناترین مردم است در حالیکه او را نزد عالِمی ندیدیم...) /ص294 @bazm_behar
🔻 ها اینگونه آغاز می‌شود ▫️عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَطَبَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع النَّاسَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ يُقَلِّدُ فِيهَا رِجَالٌ رِجَالًا وَ لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ‏ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى (از امام باقر (ع) روایت شده که فرمودند: علی، امیر مؤمنان (ع)، بر مردم خطبه خواند و فرمود: ای مردم! آغاز وقوع فتنه‌ها، پیروی از هوس‌ها و بدعت در احکام است که در آن‌ها با کتاب خدا مخالفت می‌شود. در این موارد، مردان، مردان دیگر را تقليد می‌کنند. اگر باطل خالص می‌بود، بر کسی که عقل داشته باشد، پنهان نمی‌ماند و اگر حق خالص می‌بود، اختلافی وجود نمی‌داشت. اما از این، آمیخته ای گرفته می‌شود و از آن، آمیخته ای دیگر، و این دو با هم مخلوط می‌شوند. در آنجا، شیطان بر دوستانش تسلط می‌یابد و کسانی که پیش از این، از جانب خدا نیکی برایشان مقرر شده، نجات می‌یابند) /ص315 @bazm_behar
💠پایان «جلد2» - شروع «ج3»💠
هیچ از یادم نمی‌رود آن سفر و آن لحظاتی که سید محبوبیِ پدر، با چه ذوقی و چه قند توی دل آب شدنی، داشت سید رضا را نگاه می‌کرد و با چشمانش به اطرافیان می‌گفت می‌بینید چه حلواییست... سید رضا که حرف می‌زد انگار داشت نمایشنامه اجرا می‌کرد. انگار از قبل تمرین کرده بود. لحن و کلمات، در تاثیر گذارترین حالت انتخاب شده بودند. چهره هم که گویی گریم شده بود تا مخاطب را آرام و مجذوب کند برای پذیرش... چیزی که گمانم بعد از رفتن سید رضا به ذهن خیلی ها می‌آید این است که تو که اینقدر خواستنی و جذاب و نورانی بودی و رفتنت اینقدر ما را به هم ریخت و آرزو می‌کنیم دوباره لا اقل یکبار تو را ببینیم و آنقدر در آغوشمان بفشاریمت که راضی شویم بروی...، رفتن آن جوانِ همه چی تمام، چه بر سر پدرش آورد... بُنَیَّ...
بزم روایت|بِحار الأنوار
💠پایان «جلد2» - شروع «ج3»💠
بحار الانوار، 25 کتاب (موضوع) دارد که در چاپ های جدید در 110 جلد به طبع رسیده است. البته عمده روایات تا جلد 100 است. تا کنون کتاب اول با عنوان العقل و العلم و الجهل (که شامل موارد عقل و علم و جایگاه علما و ... بود/ 2 جلد) تمام شد. کتاب جدید که زین پس روایاتش را با هم میخوانیم، کتاب التوحید (که از جلد 3 شروع میشود) است. ان شاءالله...
🔻اگر اقرار به خدا و خشیت اش نبود سنگ روی سنگ بند نمی‌شد ▫️امام رضا علیه السلام: فَلَوْ لَا الْإِقْرَارُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَشْيَتُهُ بِالْغَيْبِ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ إِذَا خَلَا بِشَهْوَتِهِ وَ إِرَادَتِهِ يُرَاقِبُ أَحَداً فِي تَرْكِ مَعْصِيَةٍ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَةٍ وَ ارْتِكَابِ كَبِيرَةٍ إِذَا كَانَ فِعْلُهُ ذَلِكَ مَسْتُوراً عَنِ الْخَلْقِ غَيْرَ مُرَاقَبٍ لِأَحَدٍ وَ كَانَ يَكُونُ فِي ذَلِكَ هَلَاكُ الْخَلْقِ أَجْمَعِين‏ (اگر اقرار به خداوند عز و جل و ترس از او در غیاب وجود نمی‌داشت، هیچ‌کس وقتی با شهوت و خواسته‌های خود تنها می‌شد، حرمت کسی را در ترک معصیت و هتک حرمت‌ها و ارتکاب گناهان نگه نمیداشت وقتی عمل او از دید خلق پنهان باشد و هیچ‌کس او را زیر نظر نداشته باشد، در این صورت هلاکت و فساد تمام مخلوقات حتمی بود) /ص11 @bazm_behar
🔻اگر خدا را می‌دیدیم حساب نمی‌بردیم/ سند روایت ضعیفه ولی به نکته ای اشاره شده که در درون خود می‌یابیم ▫️[بحار از علل الشرایع نقل کرده] عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع لِأَيِّ عِلَّةٍ حَجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقَ عَنْ نَفْسِهِ قَالَ ... لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَنْظُرُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَا كَانُوا بِالَّذِينَ يَهَابُونَهُ وَ لَا يُعَظِّمُونَهُ نَظِيرُ ذَلِكَ أَحَدُكُمْ إِذَا نَظَرَ إِلَى بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ أَوَّلَ مَرَّةٍ عَظَّمَهُ فَإِذَا أَتَتْ عَلَيْهِ أَيَّامٌ وَ هُوَ يَرَاهُ لَا يَكَادُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ إِذَا مَرَّ بِهِ وَ لَا يُعَظِّمُهُ ذَلِكَ التَّعْظِيمَ (ابی حمزه ثمالی می‌گوید: «به امام سجاد (ع) گفتم: به چه دلیل خداوند عز و جل مخلوقات را از خود پنهان کرده است؟» ایشان پاسخ دادند: «... اگر آن‌ها به خداوند عز و جل نگاه می‌کردند، هرگز از او نمی‌ترسیدند و او را عظیم نمی‌شمردند. این مشابه حالتی است که یکی از شما وقتی برای اولین بار به خانه خدا (کعبه) نگاه می‌کند، آن را عظیم می‌شمارد؛ اما وقتی روزها بر او بگذرد و او آن را ببیند، دیگر به آن عظمت نمی‌نگرد و آن را مانند روز اول بزرگ نمیدارد) /ص15 @bazm_behar
🔻زندیقی گفت مرا بر معبودم راهنمایی کن/ شگفتی های تخم مرغ ▫️[حضرت صادق علیه السلام تخم مرغی در دست گرفته و فرمودند]: هذَا حِصْنٌ مَكْنُونٌ لَهُ جِلْدٌ غَلِيظٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الْغَلِيظِ جِلْدٌ رَقِيقٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الرَّقِيقِ ذَهَبَةٌ مَائِعَةٌ وَ فِضَّةٌ ذَائِبَةٌ فَلَا الذَّهَبَةُ الْمَائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالْفِضَّةِ الذَّائِبَةِ وَ لَا الْفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ الْمَائِعَةِ فَهِيَ عَلَى حَالِهَا لَمْ يَخْرُجْ «1» مِنْهَا خَارِجٌ مُصْلِحٌ فَيُخْبِرَ عَنْ إِصْلَاحِهَا وَ لَمْ يَدْخُلْ فِيهَا دَاخِلٌ مُفْسِدٌ فَيُخْبِرَ عَنْ إِفْسَادِهَا لَا يُدْرَى لِلذَّكَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلْأُنْثَى تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوَانِ الطَّوَاوِيسِ أَ تَرَى لَهَا مُدَبِّراً قَالَ فَأَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ إِمَامٌ وَ حُجَّةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَا تَائِبٌ مِمَّا كُنْتُ فِيهِ («این [تخم مرغ] یک دژ محفوظ است که دارای پوستی ضخیم است و زیر این پوست ضخیم، پوستی نازک وجود دارد. و زیر این پوست نازک، طلا و نقره مایع وجود دارد. نه طلا مایع با نقره ذوب شده مخلوط می‌شود و نه نقره ذوب شده با طلا مایع. بنابراین، آن‌ها در حالت خود باقی مانده‌اند و هیچ چیز اصلاح‌کننده‌ای از آن خارج نمی‌شود تا از اصلاح آن‌ها خبر دهد و هیچ چیز مُفسدی نیز وارد آن‌ها نمی‌شود تا از فساد آن‌ها خبر دهد. نمی‌دانیم که آیا برای جنس مذکر خلق شده‌اند یا مؤنث. می‌توانند به رنگ‌های مختلف طاووس‌ها شکوفا شوند. آیا برای این مدبری وجود دارد؟ سپس زندیق مدتی سکوت کرد و گفت: «شهادت می‌دهم که هیچ معبودی جز الله نیست، او یگانه و بدون شریک است و شهادت می‌دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجت خدا بر خلق او هستی و من از آنچه که در آن بودم، توبه می‌کنم.) /ص32 @bazm_behar
🔻این حرفها از قدیم بوده/این کعبه چیست که دورش می‌چرخید ▫️... فَقَالَ [ابن ابی العوجا] إِلَى كَمْ تَدُوسُونَ هَذَا الْبَيْدَرَ وَ تَلُوذُونَ بِهَذَا الْحَجَرِ وَ تَعْبُدُونَ هَذَا الْبَيْتَ الْمَرْفُوعَ بِالطُّوبِ وَ الْمَدَرِ وَ تُهَرْوِلُونَ حَوْلَهُ كَهَرْوَلَةِ الْبَعِيرِ ... فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَ أَعْمَى قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَ لَمْ يَسْتَعْذِبْهُ وَ صَارَ الشَّيْطَانُ وَلِيَّهُ يُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ ثُمَّ لَا يُصْدِرُهُ وَ هَذَا بَيْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِي إِتْيَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَى تَعْظِيمِهِ وَ زِيَارَتِهِ وَ جَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِيَائِهِ وَ قِبْلَةً لِلْمُصَلِّينَ لَهُ فَهُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِيقٌ يُؤَدِّي إِلَى غُفْرَانِهِ ... ( ابن ابی العوجا به امام صادق علیه السلام گفت: چقدر بر این بیدر (کعبه) پا می‌گذارید و به این سنگ پناه می‌برید و این خانه بلند را که با آجر و خاک ساخته شده، عبادت می‌کنید و دور آن مثل هروله شتر می‌چرخید ... امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که خدا او را گمراه کرده و دلش را کور کرده، حقیقت را ناخوشایند می‌داند و آن را نمی‌چشد و شیطان ولی او می‌شود و او را به چشمه‌های هلاکت می‌برد و سپس او را رها نمی‌کند. این خانه‌ای است که خداوند بندگانش را به وسیله آن به بندگی خود دعوت کرده است تا طاعت آن‌ها را در آمدن به آن بیازماید. او آن را محل تعظیم و زیارت قرار داده و آن را محل انبیای خود و قبله نمازگزاران قرار داده است. این خانه، شعبه‌ای از رضایت او و راهی است که به مغفرت او منتهی می‌شود. /ص33 @bazm_behar
بزم روایت|بِحار الأنوار
🔻این حرفها از قدیم بوده/این کعبه چیست که دورش می‌چرخید ▫️... فَقَالَ [ابن ابی العوجا] إِلَى كَمْ ت
🔻این ابن ابی العوجا آدم نمی‌شد هر چه هم که وقت حضرت صادق علیه السلام را می‌گرفت/در آخر حضرت فرمودند اگر تو راست بگویی نجات پیدا کرده ایم و چیزی از دست ندادیم اما اگر ما راست بگوییم تو هلاک شدی ▫️روِيَ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ لِابْنِ أَبِي الْعَوْجَاءِ إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا تَقُولُ وَ لَيْسَ كَمَا تَقُولُ نَجَوْنَا وَ نَجَوْتَ وَ إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا نَقُولُ نَجَوْنَا وَ هَلَكْتَ (امام صادق (ع) به ابن ابی العوجاء [که مدام در مورد اسلام و توحید سوال و شبهه و توهین میکرد و ایمان نمی آورد] می‌فرمایند: «اگر آنچه تو می‌گویی حقیقت داشته باشد _که ندارد_ و آنچه ما می‌گوییم نادرست باشد، ما نجات پیدا می‌کنیم و تو نیز نجات خواهی یافت. اما اگر آنچه ما می‌گوییم حقیقت داشته باشد، ما نجات پیدا می‌کنیم و تو هلاک خواهی شد) /ص35 @bazm_behar
🔻وقتی برنامه هایم به هم می‌خورد می‌فهمم مدبّر، دیگری است ▫️عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يُحَدِّثُ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا عَرَفْتَ رَبَّكَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِي فَعَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْرِي‏ (امام صادق از پدرشان علیهما السلام نقل میکنند: مردی به امیرالمؤمنین (ع) گفت: «ای امیر مؤمنان! چگونه خداوند را شناختی؟» امام (ع) پاسخ داد: «با فسخ شدن عزم و تصمیمم و نقض آنچه بدان همت کرده بودم. زمانی که همت کردم، چیزی مانع همت من شد و وقتی که عزم کردم، قضا مخالف عزم من شد. اینجا بود که دانستم تدبیر کننده غیر از من است.» /ص42 @bazm_behar
🔻اگر از یاران جعفر صادق هستی، او اینگونه بحث نمیکند ▫️[مفضّل که در ماجرایی شبهات ابن ابی العوجا را شنید با تندی با او صحبت کرد و ابن ابی العوجا نیز گفت:] إِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ فَمَا هَكَذَا يُخَاطِبُنَا وَ لَا بِمِثْلِ دَلِيلِكَ يُجَادِلُنَا وَ لَقَدْ سَمِعَ مِنْ كَلَامِنَا أَكْثَرَ مِمَّا سَمِعْتَ فَمَا أَفْحَشَ فِي خِطَابِنَا وَ لَا تَعَدَّى فِي جَوَابِنَا وَ إِنَّهُ لَلْحَلِيمُ الرَّزِينُ الْعَاقِلُ الرَّصِينُ لَا يَعْتَرِيهِ خُرْقٌ وَ لَا طَيْشٌ وَ لَا نَزَقٌ وَ يَسْمَعُ كَلَامَنَا وَ يُصْغِي إِلَيْنَا وَ يَسْتَعْرِفُ حُجَّتَنَا حَتَّى اسْتَفْرَغْنَا مَا عِنْدَنَا وَ ظَنَنَّا أَنَّا قَدْ قَطَعْنَاهُ أَدْحَضَ حُجَّتَنَا بِكَلَامٍ يَسِيرٍ وَ خِطَابٍ قَصِيرٍ يُلْزِمُنَا بِهِ الْحُجَّةَ وَ يَقْطَعُ الْعُذْرَ وَ لَا نَسْتَطِيعُ لِجَوَابِهِ رَدّاً فَإِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَخَاطِبْنَا بِمِثْلِ خِطَابِهِ."اگر تو از اصحاب جعفر بن محمد صادق هستی، او اینگونه با ما جدال و بحث نمیکرد. او از کلام ما بیشتر از آنچه تو شنیده‌ای، شنیده است و در سخن‌وری ما افراط نکرده و در جواب ما تجاوز نکرده است. او همانا انسان حلیم، عاقل و متین است و هیچ‌گاه عصبی و تند نمی‌شود. او کلام ما را می‌شنود و به ما گوش می‌دهد و حجت ما را درک می‌کند تا جایی که ما آنچه را داریم بیان کردیم و گمان کردیم که او را از حجت خود مغلوب کرده ایم. اما او با کلامی ساده و سخنی کوتاه، ما را ملزم به حجت کرده و عذر ما را قطع می‌کند و ما نمی‌توانیم به جواب او پاسخ دهیم. پس اگر تو از اصحاب او هستی، با ما مانند او سخن بگو) /ص58 @bazm_behar
🔻اگر نوزاد تام العقل بود، لذت تربیت و انس و ... از بین میرفت ▫️امام صادق علیه السلام: لَوْ كَانَ يُولَدُ تَامَّ الْعَقْلِ مُسْتَقِلًّا بِنَفْسِهِ لَذَهَبَ مَوْضِعُ حَلَاوَةِ تَرْبِيَةِ الْأَوْلَادِ وَ مَا قُدِّرَ أَنْ يَكُونَ لِلْوَالِدَيْنِ فِي الِاشْتِغَالِ بِالْوَلَدِ مِنَ الْمَصْلَحَةِ وَ مَا يُوجِبُ تَرْبِيَةً لِلْآبَاءِ عَلَى الْأَبْنَاءِ مِنَ الْمُكَلَّفَاتِ بِالْبِرِّ وَ الْعَطْفِ عَلَيْهِمْ عِنْدَ حَاجَتِهِمْ إِلَى ذَلِكَ مِنْهُمْ ثُمَّ كَانَ الْأَوْلَادُ لَا يَأْلَفُونَ آبَاءَهُمْ وَ لَا يَأْلَفُ الْآبَاءُ أَبْنَاءَهُمْ لِأَنَّ الْأَوْلَادَ كَانُوا يَسْتَغْنُونَ عَنْ تَرْبِيَةِ الْآبَاءِ وَ حِيَاطَتِهِمْ فَيَتَفَرَّقُونَ عَنْهُمْ حِينَ يُولَدُونَ فَلَا يَعْرِفُ الرَّجُلُ أَبَاهُ وَ أُمَّهُ (اگر انسان‌ها با عقل کامل به طور مستقل به دنیا می‌آمدند، لذت فرزندان و آنچه برای والدین در ارتباط با فرزندان از منفعت و وظایف تربیتی لازم است، از بین می‌رفت. در این صورت، فرزندان نیازی به تربیت والدین نداشتند و والدین نیز به فرزندان و فرزندان به والدین انس نمیگرفتند. چه اینکه فرزندان از تربیت والدین و حمایت آنها بی‌نیاز می‌شدند. بنابراین، آنها در زمان تولد از والدین خود جدا می‌شدند و شخص نمی‌توانست پدر و مادر خود را بشناسد.) /ص64 @bazm_behar
🔻میگویند خلقت کار طبیعت است! ▫️[قال مفضل]: يَا مَوْلَايَ إِنَّ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ هَذَا مِنْ فِعْلِ الطَّبِيعَةِ فَقَالَ سَلْهُمْ عَنْ هَذِهِ الطَّبِيعَةِ أَ هِيَ شَيْ‏ءٌ لَهُ عِلْمٌ وَ قُدْرَةٌ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْأَفْعَالِ أَمْ لَيْسَتْ كَذَلِكَ فَإِنْ أَوْجَبُوا لَهَا الْعِلْمَ وَ الْقُدْرَةَ فَمَا يَمْنَعُهُمْ مِنْ إِثْبَاتِ الْخَالِقِ فَإِنَّ هَذِهِ صَنْعَتُهُ وَ إِنْ زَعَمُوا أَنَّهَا تَفْعَلُ هَذِهِ الْأَفْعَالَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا عَمْدٍ وَ كَانَ فِي أَفْعَالِهَا مَا قَدْ تَرَاهُ مِنَ الصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ عُلِمَ أَنَّ هَذَا الْفِعْلَ لِلْخَالِقِ الْحَكِيمِ وَ أَنَّ الَّذِي سَمَّوْهُ طَبِيعَةً هُوَ سُنَّةٌ فِي خَلْقِهِ الْجَارِيَةُ عَلَى مَا أَجْرَاهَا عَلَيْهِ ("ای مولای من، گروهی ادعا می‌کنند که این [هماهنگی خلقت و ...] از افعال طبیعت است. امام صادق علیه السلام فرمود از آنها بپرسید: آیا این طبیعت علمی دارد و قدرت انجام چنین افعالی را داراست یا نه؟ اگر آنها علم و قدرت را برای آن اثبات کنند، چه چیزی مانع از اثبات خالق می‌شود؟ زیرا این کار خود اوست. و اگر ادعا کنند که این افعال بدون علم و عمد انجام می‌شوند و این همه در افعال از صواب و حکمت مشاهده می‌شود، معلوم می‌شود که این فعل از خالق حکیم است و آنچه را که به عنوان طبیعت نامیده‌اند، سنتی است در خلقت او که بر اساس آن جاری شده است.") /ص67 @bazm_behar
🔻چرا خداوند ناخن و مو را بدون رشد قرار نداد ▫️[قال مفضل:] فَلِمَ لَمْ يَجْعَلْ ذَلِكَ خِلْقَةً لَا تَزِيدُ فَيَحْتَاجُ الْإِنْسَانُ إِلَى النُّقْصَانِ مِنْهُ فَقَالَ ع ... اعْلَمْ أَنَّ آلَامَ الْبَدَنِ وَ أَدْوَاءَهُ تَخْرُجُ بِخُرُوجِ الشَّعْرِ فِي مَسَامِّهِ وَ بِخُرُوجِ الْأَظْفَارِ مِنْ أَنَامِلِهَا وَ لِذَلِكَ أُمِرَ الْإِنْسَانُ بِالنُّورَةِ وَ حَلْقِ الرَّأْسِ وَ قَصِّ الْأَظْفَارِ فِي كُلِّ أُسْبُوعٍ لِيُسْرِعَ الشَّعْرُ وَ الْأَظْفَارُ فِي النَّبَاتِ فَتَخْرُجَ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ بِخُرُوجِهَا وَ إِذَا طَالا تَحَيَّرَا وَ قَلَّ خُرُوجُهُمَا فَاحْتُبِسَتِ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ فِي الْبَدَنِ فَأَحْدَثَتْ عِلَلًا وَ أَوْجَاع... (مفضل پرسید: چرا خداوند این خلقت را به گونه‌ای قرار نداده است که رشد نداشته باشد و انسان به نقصان آن نیاز پیدا نکند؟ امام صادق (ع) فرمود:... بدان که دردهای بدن و بیماری‌ها با خروج مو از منافذ آن و همچنین با خروج ناخن‌ها از انگشتان، خارج می‌شوند. به همین دلیل انسان به نوره، اصلاح سر و کوتاه کردن ناخن‌ها در هر هفته امر شده است تا مو و ناخن‌ها به سرعت رشد کنند و دردها و بیماری‌ها با خروج آنها برطرف شوند. و اگر اصلاح طول بکشد به تردید می‌افتند و خروج آنها کم می‌شود، بنابراین دردها و بیماری‌ها در بدن حبس می‌شوند و باعث ایجاد عارضه‌ها و دردها می‌گردند) /ص77 @bazm_behar
🔻نعمت فراموشی ▫️امام صادق علیه السلام: لوْ لَا النِّسْيَانُ لَمَا سَلَا أَحَدٌ عَنْ مُصِيبَةٍ وَ لَا انْقَضَتْ لَهُ حَسْرَةٌ وَ لَا مَاتَ لَهُ حِقْدٌ وَ لَا اسْتَمْتَعَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَتَاعِ الدُّنْيَا مَعَ تَذَكُّرِ الْآفَاتِ وَ لَا رَجَا غَفْلَةً مِنْ سُلْطَانٍ وَ لَا فَتْرَةً مِنْ حَاسِدٍ أَ فَلَا تَرَى كَيْفَ جُعِلَ فِي الْإِنْسَانِ الْحِفْظُ وَ النِّسْيَانُ وَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ مُتَضَادَّانِ وَ جُعِلَ لَهُ فِي كُلٍّ مِنْهُمَا ضَرْبٌ مِنَ الْمَصْلَحَة (اگر نبود فراموشی، هیچ‌کس از مصیبت‌ها آرام نمی‌گرفت و هیچ حسرتی پایان نمی‌یافت و هیچ کینه‌ای نمی‌مرد و هیچ‌کس از متاع دنیا لذت نمی‌برد در حالی که به آفات آن فکر می‌کرد. همچنین هیچ‌کس امیدی به غفلت از سلطانی و یا رهایی از حسود نداشت. آیا نمی‌بینی که چگونه در انسان، حفظ و فراموشی قرار داده شده است، در حالی که این دو متضاد و متفاوت هستند و برای هر یک از آنها نوعی مصلحت وجود دارد؟) /ص81 @bazm_behar
🔻لذت و نعمتِ نداشتن/ اگر هر چه بخواهی داشته باشی شیرینی زندگی از بین میرود ▫️امام صادق علیه السلام: لَوْ كُفِيَ النَّاسَ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ لَمَا تَهَنَّئُوا بِالعَيْشِ وَ لَا وَجَدُوا لَهُ لَذَّةً أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ امْرَأً نَزَلَ بِقَوْمٍ فَأَقَامَ حِيناً بَلَغَ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ مَطْعَمٍ وَ مَشْرَبٍ وَ خِدْمَةٍ لَتَبَرَّمَ بِالْفَرَاغِ وَ نَازَعَتْهُ نَفْسُهُ إِلَى التَّشَاغُلِ بِشَيْ‏ءٍ فَكَيْفَ لَوْ كَانَ طُولُ‏ عُمُرِهِ مَكْفِيّاً لَا يَحْتَاجُ إِلَى شَيْ‏ءٍ وَ كَانَ مِنْ صَوَابِ التَّدْبِيرِ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ الَّتِي خُلِقَتْ لِلْإِنْسَانِ أَنْ جُعِلَ لَهُ فِيهَا مَوْضِعُ شُغُلٍ لِكَيْلَا تَبَرَّمَهُ الْبِطَالَةُ وَ لِتَكُفَّهُ عَنْ تَعَاطِي مَا لَا يَنَالُهُ وَ لَا خَيْرَ فِيهِ إِنْ نَالَه‏ (اگر به مردم هر آنچه نیاز دارند داده می‌شد، هرگز از زندگی لذت نمی‌بردند و هیچ خوشی‌ای در آن نمی‌یافتند. آیا نمی‌بینی که اگر فردی به قومی نازل شود و مدتی در میان آنها بماند و تمام نیازهایش از غذا و نوشیدنی و خدمت به او تأمین شود، او از بی‌کاری خسته می‌شود و نفسش او را به مشغولیت به چیزی دیگر وادار می‌کند؟ پس چگونه است اگر عمرش به طور کامل تأمین باشد و به هیچ چیز نیاز نداشته باشد؟ از این رو، حکمت در این است که برای انسان در این امور، جایی برای مشغولیت قرار داده شده تا از بی‌کاری دلزده نشود و از پرداختن به چیزهایی که نه به او می‌رسد و نه در آن خیر است اگر هم که برسد، باز داشته شود) /ص87 @bazm_behar
🔻در دسترس بودن همه چیز، فساد به بار می‌آورد ▫️[حضرت صادق علیه السلام در جواب اینکه چرا رزق در دسترس و مهیا نیست؟]... لَمْ يَجْعَلْهُ مَبْذُولًا وَ يُنَالُ بِالْهُوَيْنَا إِذْ كَانَ لَا صَلَاحَ فِي ذَلِكَ فَإِنَّهُ لَوْ كَانَ يُوجَدُ مَجْمُوعاً مُعَدّاً كَانَتِ الْبَهَائِمُ تَتَقَلَّبُ عَلَيْهِ وَ لَا تَنْقَلِعُ حَتَّى تَبْشَمَ فَتَهْلِكَ وَ كَانَ النَّاسُ أَيْضاً يَصِيرُونَ بِالْفَرَاغِ إِلَى غَايَةِ الْأَشَرِ وَ الْبَطَرِ حَتَّى يَكْثُرَ الْفَسَادُ وَ يَظْهَرَ الفَواحِش (امام صادق علیه السلام: ... آن را به راحتی در دسترس نگذاشته است، چون در آن صلاحی نیست چه اینکه اگر روزی به صورت آماده وجود داشت، حیوانات بر آن می‌چرخیدند و آنقدر از آن جدا نمی‌شدند که فراوان بخورند و هلاک شوند. همچنین مردم نیز با فراغت به نهایت رفاه و ول انگاری و خوش گذرانی می‌رسیدند تا اینکه فساد زیاد شده و فواحش ظاهر میگردد) /ص106 @bazm_behar
🔻هوا، نامه رسانِ خدا ▫️امام صادق علیه السلام: فَجَعَلَ الْخَلَّاقُ الْحَكِيمُ جَلَّ قُدْسُهُ هَذَا الْهَوَاءَ قِرْطَاساً خَفِيّاً يَحْمِلُ الْكَلَامَ رَيْثَمَا يَبْلُغُ الْعَالَمُ حَاجَتَهُمْ ثُمَّ يُمْحَى فَيَعُودُ جَدِيداً نَقِيّاً وَ يَحْمِلُ مَا حَمَلَ أَبَداً بِلَا انْقِطَاعٍ...(پس خالق حکیم، جلت قدسه، این هوا را به عنوان کاغذی پنهان قرار داد که کلمات را حمل می‌کند، تا زمانیکه که جهان به نیازهای خود برسد. سپس محو می‌شود و دوباره به شکلی جدید و پاک بازمی‌گردد و همیشه مشغول حمل آن خواهد بود...) /ص120 @bazm_behar
🔻اگر پادشاهی به مردمش طلای فراوان بدهد چیز عجیبی میپندارید اما حواستان به باران نیست ▫️امام صادق علیه السلام: لَوْ أَنَّ مَلِكاً مِنَ الْمُلُوكِ قَسَمَ فِي أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ قَنَاطِيرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ أَ لَمْ يَكُنْ سَيَعْظُمُ عِنْدَهُمْ وَ يَذْهَبُ لَهُ بِهِ الصَّوْتُ فَأَيْنَ هَذَا مِنْ مَطْرَةٍ رَوَاءٍ إِذْ يُعْمَرُ بِهِ الْبِلَادُ وَ يَزِيدُ فِي الْغَلَّاتِ أَكْثَرَ مِنْ قَنَاطِيرِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ كُلِّهَا أَ فَلَا تَرَى الْمَطْرَةَ الْوَاحِدَةَ مَا أَكْبَرَ قَدْرَهَا وَ أَعْظَمَ النِّعْمَةَ عَلَى النَّاسِ فِيهَا وَ هُمْ عَنْهَا سَاهُون (اگر پادشاهی از پادشاهان در میان مردم مملکتش طلا و نقره فراوان تقسیم کند، آیا این امر در نظر آنها بزرگ نخواهد بود و بلند مرتبه اش نمیپندارند؟ این کجا و بارانی که با آن بیشتر از طلا و نقره در تمام اقلیم‌های زمین سرزمین‌ها آباد می‌شود و در محصولات افزوده می‌شود؟ آیا نمی‌بینی که یک چه قدر بزرگ و چه نعمت عظیمی برای مردم است، در حالی که آنها از آن غافلند؟) /ص126 @bazm_behar
🔻بد پنداشتن و در دنیا مثل کراهت بچه ها از دوا است ▫️امام صادق علیه السلام: ...الْمُنْكِرُونَ لِهَذِهِ الْأُمُورِ الْمُوذِيَةِ [مشکلات و بلایای دنیوی] بِمَنْزِلَةِ الصِّبْيَانِ الَّذِينَ يَذُمُّونَ الْأَدْوِيَةَ الْمُرَّةَ الْبَشِعَةَ وَ يَتَسَخَّطُونَ مِنَ الْمَنْعِ مِنَ الْأَطْعِمَةِ الضَّارَّةِ وَ يَتَكَرَّهُونَ الْأَدَبَ وَ الْعَمَلَ وَ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَفَرَّغُوا لِلَّهْوِ وَ الْبِطَالَةِ وَ يَنَالُوا كُلَّ مَطْعَمٍ وَ مَشْرَبٍ وَ لَا يَعْرِفُونَ مَا تُؤَدِّيهِمْ إِلَيْهِ الْبِطَالَةُ مِنْ سُوءِ النُّشُوءِ وَ الْعَادَةِ وَ مَا تُعْقِبُهُمُ الْأَطْعِمَةُ اللَّذِيذَةُ الضَّارَّةُ مِنَ الْأَدْوَاءِ وَ الْأَسْقَامِ وَ مَا لَهُمْ فِي الْأَدَبِ مِنَ الصَّلَاحِ وَ فِي الْأَدْوِيَةِ مِنَ الْمَنْفَعَةِ وَ إِنْ شَابَ ذَلِكَ بَعْضُ الْكَرَاهَة ...(منکران این امور آزاردهنده مانند کودکانی هستند که داروهای تلخ و ناخوشایند را سرزنش می‌کنند و از منع شدن از غذاهای مضر ناراحت می‌شوند. آنها ادب و کار را دوست ندارند و ترجیح می‌دهند که به بازی و بی‌کاری بپردازند و هر نوع غذایی را که می‌خواهند، بخورند. آنها نمی‌دانند که چه آسیب‌هایی به و آنها می‌زند و غذاهای خوشمزه و مضر چه بیماری‌ها و مشکلاتی برایشان به همراه دارد. و نمیدانند چه صلاحی در تادیبشان و چه منفعتی در دوا وجود دارد حتی اگر [از تلخیِ تادیب و دارو] مقداری کامشان را تلخ کند) /ص138 @bazm_behar
🔻چرا انسانهای بد همیشه در رفاهند و انسانهای خوب همیشه در مشقت ▫️... [گفته میشود چرا هر چه ظالم است در نعمت است و هر چه صالح است در محرومیت و بلا. چرا برعکس نباشد؟ حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمودند: اگر اینگونه میشد:] صَارَ النَّاسُ بِمَنْزِلَةِ الدَّوَابِّ الَّتِي تُسَاسُ بِالْعَصَا وَ الْعَلَفِ ... وَ كَانَ يَحْدُثُ مِنْ هَذَا أَيْضاً أَنْ يَكُونَ الصَّالِحُ إِنَّمَا يَعْمَلُ الصَّالِحَاتِ لِلرِّزْقِ وَ السَّعَةِ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا وَ يَكُونَ الْمُمْتَنِعُ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْفَوَاحِشِ إِنَّمَا يَعِفُّ عَنْ ذَلِكَ لِتَرَقُّبِ عُقُوبَةٍ تَنْزِلُ بِهِ مِنْ سَاعَتِهِ حَتَّى يَكُونَ أَفْعَالُ النَّاسِ كُلُّهَا تَجْرِي عَلَى الْحَاضِرِ لَا يَشُوبُهَا شَيْ‏ءٌ مِنَ الْيَقِينِ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا يَسْتَحِقُّونَ ثَوَابَ الْآخِرَةِ وَ النَّعِيمَ الدَّائِمَ...* (اگر اینگونه بود مردم مانند چارپایانی میشدند که با علف و عصا مدیریت میشدند... و این وضعیت باعث می‌شد که افراد صالح تنها به خاطر تأمین روزی و رفاه در این دنیا کارهای نیک انجام دهند و کسانی که از ظلم و فحشا خودداری می‌کردند، تنها به خاطر از عذاب‌های آنی از این کارها دوری می‌کردند. در این حالت، تمامی اعمال مردم تنها بر اساس حال حاضرشان بود و هیچ‌یک از آنها یقین به خاطر یقین به آنچه در نزد خداوند است به کاری اقدام نمیکرد و بنابراین شایسته‌ی پاداش آخرت و نعمت دائمی در آن نمی‌بودند) *و در ادامه حضرت میفرمایند البته اینطور هم نیست که همه ظالمین متنعم باشند و همه صالحین محروم. عقوبت و هم، در دنیا هست مانند آنچه برای فرعون و... اتفاق افتاد و نیکوکاران هم بعضا متنعم میشوند که مردم فکر نکنند همیشه ظالم در رفاه است و نیکو کار، محروم... /ص142 @bazm_behar
🔻بدون اجازه از فرزند او را به این دنیا بیاوریم؟ خودخواهی؟ ▫️[بحث در توحید مفضل به جایی رسید که بحث تولید مثل نکردن به میان آمد و حضرت صادق علیه السلام فرمود:] إِذاً كَانَ يَحْرُمُ أَكْثَرُ هَذَا الْخَلْقِ دُخُولَ الْعَالَمِ وَ الِاسْتِمْتَاعَ بِنِعَمِ اللَّهِ وَ مَوَاهِبِهِ فِي الدَّارَيْنِ جَمِيعاً إِذَا لَمْ يَدْخُلِ الْعَالَمَ إِلَّا قَرْنٌ وَاحِد... (اگر اینگونه میشد و فقط یک نسل در این دنیا میماند بیشتر این مخلوقات از ورود به جهان و بهره‌مندی از نعمت‌های خداوند و موهبت‌های او در دنیا و آخرت محروم میشدند...) *احیانا در توجیه فرزند دار نشدن میشنویم که ما نمیخواهیم کسی را به ورطه دنیا و مشقت بیاوریم و برایش تصمیم بگیریم. حضرت اینجا اشاره میفرمایند که ورود به دنیا (که قطعا آخرتی هم به دنبال دارد) همراه با تنعم و بهره مند شدن است و اتفاقا عدم مساوی است با محروم کردن فرزندان از این تنعم. [حاشیه: و قرینه این نکته هم میتواند این باشد که هیچ یک از ما حتی در بدترین شرایط حاضر نیستیم با زدن یک دکمه به دیار عدم و نیستی برویم و در یک آن هم از فهرست دنیا و هم ازفهرست آخرت حذف شویم/] /ص141 @bazm_behar