eitaa logo
رسانه عرفانے «بــزمِ عــارفان»
196 دنبال‌کننده
939 عکس
142 ویدیو
7 فایل
مرکز تخصصیِ شرح حال عارفان و عالمان شیعی و بیانات آنان ©️کلیّه حقوق محفوظ؛ از انتشار مطالب کانال، بدون لینک و بدون ذکر منبع، راضی نيستم. ارتباط با ادمین: @abde110ali
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ عارف نما . . مرحوم ‍ عالم ربانی و عارف صمدانی؛ علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره) میفرمودند: . اسلام به ولی امر مسلمین اختیار داده که به حسب تحول اوضاع دنیا، در امور مربوط به جامعه ی اسلامی، با حفظ حدود شرع و احکام الهیه که قابل تغییر و نسخ نیستند، تصمیمات مناسبی گرفته، و فرامینی صادر کرده و اجرا نماید. . مَثَل ولیّ امر نسبت به جامعه اسلامی، مَثَل مالک یک خانه است نسبت به حوزه مالکیت خود،همان طور که مالک خانه ، مثلا می تواند با مراعات مصلحت منزل، هرگونه تصرفی در ملک خود نماید، یا هرگونه تنظیماتی در داخل ملک مستقر سازد، ... همچنین ولیّ امرمی تواند با رعایت مصلحت ، هرگونه تصمیماتی نسبت به امور مسلمین بگیرد. . . (کتاب شیعه؛ مجموعه مذاکرات با هانری کربن؛ ص 105) . . عزیزان ... این روزها اشخاصی به ولی امر مسلمین جهان درس دین و دینداری و توبه و ... میدهند ! آیت الله استاد مجاهدی دامت توفیقاته از شاگردان سلوکی آیت الله پهلوانی (ره) میفرمود: بنده عارفی را نمی شناسم که در برابر ولی فقیه بایستد استاد ما مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله علیه و دیگر بزرگان می فرمودند: مرحوم آقای بهجت؛ همراه، حامی و مؤیّد مقام معظم رهبری (ادام اللهُ ظِلًه) بودند. حضرت استاد بسیار مدافع و علاقمند و دعاگوی رهبری معظًم بودند و توصیه اکید به اطاعت از معظًم له داشتند. . اگر کسی جلوی ولی فقیه ایستاد، او عارف نیست، بلکه متعارف (عارف نما) است! به این گونه افراد اعتماد نکنید... . @bazme_arefan @bazme_arefan در پیام رسان ایتا http://eitaa.com/bazme_arefan
‍ اذان بگو ... . . عزیزان ... حکیم آیت الله مرحوم محی الدین حائری شیرازی حق فکری و معنوی بزرگی بر بسیاری از ما دارد. استاد پناهیان در رثای این عالم ربانی میفرمود: تعبیر در پاسخ به استعفای ایشان از امامت جمعۀ شیراز این بود که: «من اگر می توانستم شما را سی قسمت کنم، هر قسمت را به یک استان می فرستادم. حالا چطور از خود شما صرف نظر کنم؟! » ایشان برخوردار از حکمت بود و «کاد الحکیم ان یکون نبیاً». ما عالم دینی زیاد داریم اما اهل حکمت کم داریم. . . عزیزان .... ایشان میفرمود: ترک امر به معروف و نهی از منکر موجب نزول بلا می‌شود. هر چیزی خاصیت خودش را دارد. در هر شهری که امر به معروف و نهی از منکر رایج شود، خدا بلا، زلزله و این مسائل را از او دفع می‌کند؛ چون خدای تعالی برای هرچیزی یک خاصیتی گذاشته، برای ترکش هم یک اثری گذاشته. اما امر به معروف و نهی از منکر مشکل است. کار سختی است. اولش آدم خجالت می‌کشد، از مردم می‌ترسد، شیطان توی دلش ولوله ایجاد می‌کند، دلش را خالی می‌کند. اما راه را نشانت داده‌اند. اگر بخواهی ترس از مردم در دلت بریزد، می‌دانی چه کار باید کنی؟ اگر بخواهی خجالتت بریزد و برای تذکر دادن رو پیدا کنی اذان بگو! اذان، خجالت را از انسان می‌گیرد. به انسان رو می‌دهد. بگو! امتحان کن! اولش آدم عرق می‌ریزد. اذان اولی را که می‌خواهد بگوید خجالت می‌کشد. این فقط یک روز است، دو روز است. اذان ظهر را که گفتی و عرقش را کردی، وقتی اذان مغرب را می‌خواهی بگویی، سختی‌اش نصف می‌شود. اذان صبح که خودش اصلاً یک کیفی دارد، یک لذتی دارد. هرکس غم و غصه دارد، اذان صبح بگوید؛ غم و غصه‌اش برطرف می‌شود. فردا که دوباره اذان ظهر می‌گویی برات عادی شده. یک هفته اذان گفتی معتاد می‌شوی. اگر اذان نگویی انگار گم کرده‌ای داری! . . @bazme_arefan . .
‍ شیرین ترین خاطره ی زندگی رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله المعظم خامنه‌ای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف) قائد ولیّ وفیّ، و رائد سائس حفیّ، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» (تعبیرات از حضرت علامه حسن زاده آملی رحمةالله علیه می باشد) . . محافظ آقا تعریف می‌کرد: در یکی از سفرهای مقام معظم رهبری به جنوب کشور و بازدید از مناطق جنگی، بعد از ورود ماشین به جاده‌ای خاکی، حضرت آقا فرمودند : اگر امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. . من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت فرمان نشستند و شروع به رانندگی کردند!... . بعد از چند دقیقه ای به یک ایست بازرسی(دژبانی) رسیدیم و آقا توقف کردند تا زنجیر را بیندازند، سربازی که آن‌جا بود و ظاهرا تازه کار هم بود تا چشمش به آقا افتاد هُل شد، آمد جلو و عرض ادب و احترامی خدمت آقا کرد و گفت: اجازه بدهید هماهنگی کنم و رفت و به دژبان گفت: قربان آدم خیلی مهمی تشریف آوردند! دژبان گفت: کیه؟ سرباز دستپاچه گفت : نمی‌دانم کیه، ولی می‌دانم که خیلی خیلی مهمه! دژبان گفت: اگه نمی‌شناسیش از کجا میدونی که خیلی مهمه؟ سرباز گفت: نمی‌دونم کیه ولی هر کی هست آیت الله خامنه‌ای رانندشه! . حضرت آقا از این خاطره به عنوان یکی از شیرین ترین خاطرات‌شان یاد می‌کنند. و فرمودند: . ببینید می‌شود لطیفه‌ای را گفت بدون این‌ که به قومی توهین شود. . . @bazme_arefan @bazme_arefan . . ای
‍ منشاء توفيقات مقام معظم رهبري(جانم فدای او) از زبان مبارکشان . . مقام معظم رهبري مي فرمايند: كه من در جواني كه مشغول تحصيل بودم، (پدر و مادر ايشان مشهد بودند) چون حوزه قم استادهاي فوق العاده، مثل حضرت امام، مثل آيت الله بروجردي، علامه طباطبايي داشت، من ديدم كه رشد من در اين است كه از مشهد بيايم قم و در حوزه قم تحصيل كنم. از پدر و مادرم خداحافظي كردم و آمدم قم مشغول تحصيل شدم. استاهاي برجسته، دوستان خيلي خوب، مثل شهيد مطهري، شهيد بهشتي پيدا کردم. يك مقدار كه درس خواندم، به پدرم نامه مي نوشتم و احوالپرسي مي كردم. با نامه و تلفن، فهميدم كه پدر من چشمش يك مقدار آب آورده و رو به ضعف و نابينايي است. يعني اگر نرسيم چشمش را از دست مي دهد. برادرهاي من هم رفته بودند دنبال كسب تحصيل و كار و اينها، جاي ديگر بودند. تهران و جاهاي ديگر بودند. من از قم به مشهد رفتم؛ پدرم را به دكتر بردم. دكترهاي مشهد، حدود مثلاً 40-50 سال قبل خيلي تخصصشان بالا نبود. گفتم: پدرم بينايي اش خيلي مهم است، بايد به تهران ببرمش. پدرم را به تهران آوردم. دكترهاي درجه يك پيدا كردم و دوا، مداوا، الحمدلله از خطر رد شد. بينايي اش حفظ شد. و الا داشت كور مي شد. پدرم خوشحال شد. پدرم حدود 70 سالش بود، خيلي دلش مي خواست كه من سيد علي، چون به من يك علاقه خاصي داشتند دوست داشتند من به مشهد بروم. و كمكشان باشم. از اينطرف من دنيايم، آخرتم، تحصيلم، پيشرفت و رشدم را در اين مي بينم كه در قم درس بخوانم. من تازه دور برداشته ايم كه درس بخوانيم. به مشهد برگشتن خيلي برايم سخت و ناگوار بود. دودل بودم كه چكار بكنم؟ خدايا من بروم به پدر و مادرم برسم يا بروم قم درس بخوانم و از پدر و مادرم جدا بشوم. يك اهل معنايي در تهران بود، خيابان مولوي، از دوستان من بود. اهل دل بود، اهل معنا بود. روشن ضمير بود. من رفتم ديدن ايشان، بهشان گفتم: آقا من آمده ام ضمن ديدن شما يك مشورتي با شما بكنم. جريان را گفتم. يك تأملي كرد، گفت: شما وظيفه ات اين است كه بروي كمك پدر و مادرت بكني. خدا جبران مي كند. آن خداييكه مي تواند در حوزه علميه قم تو را رشد و پيشرفت بدهد، در مشهد هم مي تواند. در پناه پدر و مادر هم مي تواند. (اگر آدم رضاي خدا را بر چيزهاي ديگر مقدم كند. خدا او را رشد مي دهد، كمال مي دهد، به مقصد مي رساند) گفت: من ديگر راحت شدم، از دودلي بيرون آمدم. برگشتم منزل، پدر و مادر من هم ديده بودند چهره من خيلي دردناك و غمگين است. ديدند چهره ام باز و بشاش شده. گفتند: آقا سيد علي چه خبر است؟ خيلي قيافه ات باز شده. گفتم: شما خوشحال باشيد. من يكي آمدم نوكري شما را بكنم. بارك الله. پدر و مادرم خيلي خوشحال شدند كه من مي روم و كمكشان هستم. و خدا لطف كرد و همه چيزهايي را كه ما در قم مي خواستيم بهشان برسيم، از جوار پدر و مادر بهشان رسيديم. ناقل: استاد فرحزاد @bazme_arefan