مهارت آیةالله خویی در فنّ معماری
مرحوم حاج آقا نصرالله شاهآبادی (ره)نقل میکردند که:
🔹 «(استاد الفقهاءوالمجتهدین)آیةالله خویی غیر از علوم رایج حوزه مثل فقه و اصول و رجال و تفسیر، در برخی از علوم دیگر نیز تخصّص داشت. همچنین به چند زبان آشنا بود. علّتش هم آن بود که همسر ایشان اصالتاً اهل خوی، ولی بزرگشدهٔ هندوستان بود. از این رو غیر از زبانهای ترکی و فارسی و عربی، با زبان اردو نیز آشنا بود. ایشان اواخر عمرشان دو کار را شروع کرده بودند: یکی فراگیری زبان انگلیسی و دیگری حفظ قرآن. در مجموع، مرحوم آقای خویی بسیار پرکار و جامع الأطراف بود.
🔸 به یاد دارم زمانی آقای خویی مریض شدند و به بغداد جهت مداوا رفتند. آقای خوبی به صبيّهشان – که عیال آقای مستنبط بود – وصیّت کرده بود: نگو که پدرم فقط اصولی و فقیه و رجالی بود، بلکه بگو پدرم مهندس هم بود، نقشهکشی ساختمان هم بلد بود. واقعاً هم اینگونه بود. ایشان در مهندسی و نقشهکشیِ ساختمان تخصّص کامل داشتند».
📚 (حدیث نصر، ص۳۸۳)
✍🏻 آیةالله شبیری زنجانی حفظه الله تعالی می نویسد:
🔹 «اوائلی که آقای خمینی در نجف بود، منزل ایشان خیلی گرم بود و گرما ایشان را خیلی اذیّت میکرد. آقای خویی تا وارد منزل آقای خمینی شد، نگاهی به اطراف منزل کرد و یک دستور معماری داد که مثلاً فلان جای منزل را خراب و در سرداب، فلان تغییر را ایجاد کنید تا مشكل گرمای هوای منزل حل شود. آنها هم طبق دستور آقای خویی عمل کردند و مشکل گرما حل شد. آقای خویی در معماری مسلّط بود».
📚 (جرعهای از دریا، ج۳، ص۶۷۳)
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
.
.
#امام_خمینی
#آیت_الله_سید_ابوالقاسم_خوئی
#آیت_الله_شیخ_نصرالله_شاه_آبادی
#بزم_عارفان
حکایتی از مکافات عمل
🔹 «بارها در درس اخلاقشان به آیۀ شریفۀ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ، اشاره میفرمودند و اظهار میداشتند که پاداش و مکافات کار خوب و بد در همین دنیا، دیر یا زود اتفاق میافتد. داستانی مرتبط نیز نقل میکردند که:
🔸 سالی با یکی از فرزندانم، چند روزی در [روستای] ونائی بودم. آن فرزندم – که در آن هنگام دوازده ساله بود – مریض شد. خواستم او را برای معالجه به شهر ببرم، امّا نمیپذیرفت. به زور او را برداشتم و سوار چهارپا کردم. انگشت ابهام مرا با دندان گزید و خون آمد. ناراحت شدم؛ امّا بلافاصله یاد این افتادم که چندین سال قبل، در همین محل، دست پدرم را با دندان گزیدم!».
📚 (اسوهٔ اخلاق، ص۹۱)
.
.
عزیزان ...
💡 دو کلمهٔ کلیدی از بیانات عالم ربانی آیةالله حاج شیخ علیمحمّد بروجردی رحمةالله علیه:
🍎 «اگر خدا بخواهد امری انجام شود، مانع را مسبّب قرار میدهد!».
🍏 «اگر حال خواندن نماز شب را ندارید، برخیزید و چای بخورید».
📚 (اسوهٔ اخلاق، ص۱۳و۹۵)
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
.
.
#بزم_عارفان
#آیت_الله_شیخ_علیمحمد_بروجردی
میخوای امام زمان (عج) را ببینی؟؟
.
.
یکبار آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی از قول پدرشان(آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی)نقل کردند که:
.
با سیدکریم پینه دوز رفیق بودم.
یک روز به سید گفتم:
تو چه کردی که با امام زمان (عج) دوست هستی و حضرت نزد شما تشریف می آورند؟ .
گفت:
من این سؤال را از خود حضرت کردم که من چکار کردم که شما می آیید و مرا به مکه و کربلا می برید و طی الارض می کنیم؟!
.
فرمودند:
چون تو با نفست مبارزه کردی، هرچه نفس است را زدی کنار و آنرا که خدا خواسته عمل کردی.
.
.
💠سیدکریم پینه دوز که بود؟؟
.
حاج آقا مجتبی تهرانی میفرمود: .
او روحانی بود و از طریق پینه دوزی در مغازه کوچک خود امرار معاش میکرد و بین علما معروف بود که حضرت ولی عصر (عج) به او توجه خاص دارند و گاهی به حجره او هم سر میزنند.
پدرم میرزا عبدالعلی گاهی به مغازه اش،در انتهای بازار آهنگرها می رفتند.
.
.
دوستان گرامی ...
آیت الحق سید عبدالکریم محمودی رحمةالله علیه میفرمودند:
نزدیک ترین راه و قُرب و قصد
تشرًفات به ساحت مقدس حضرت امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف)
بُکاء و عزاداری و ذکر مصائب
حضرت أباعبداللّه الحسین (سلام الله علیه)
در طول شبانه روز است ...
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
.
.
#بزم_عارفان
یکی از مزاح های علامه حسن زاده آملی
.
.
جناب آقای علی آقاجانی نقل میکردند:
خدای بزرگ علامه حسن زاده آملی را رحمت کند. ارتباطی با ایشان نداشتم جز اندکی از آثار و برخی سخنانشان. اما در اوانِ طلبگی که دوستان طلبهمان به دفاتر علما میرفتند و با دیدارشان حالی میکردند، کسی از میان علما که بچه طلبههایِ سالِ اولی و مبتدی را خیلی تحویل میگرفت و با آنان ندار بود و عکسهای متعدد میگرفت، آن مرحوم بود.
علامه بسیار خودمانی و اهل مزاح و شوخی بود.
یک بار حدود بیست سال پیش در چهار راه شهدا (بیمارستان) در قسمتی که کلانتری بود، در حال عبور بودم که یک مرتبه پیرمردِ روحانیِ کوتاه قدی، راهش را کج کرد و تنه به تنه من زد! گمان کردم تعادلش را از دست داده است. اما بعد ایستاد به اعتراض که جوان! چرا به منِ پیرمردِ ضعیف، تنه میزنی؟!
من هم هاج و واج به او نگاه میکردم که من تنه نزده و قصدی نداشتهام. از او اصرار و از من انکار. هر چه گفتم راضی نمیشد و من را رها نمیکرد. دو سه نفری هم جمع شده بودند. در همین حال دستِ من را گرفت و گفت:
باید به کلانتری برویم. مرا پیش سربازِ جلویِ درِ کلانتری برد و همان ادعا و من هم همان جواب! سرباز هم گفت:
بفرمایید داخل و پیش رییس کلانتری بروید!
رنگ من پرید و نگران، که کلانتری حتماً حرفِ پیرمرد روحانی را رها نمیکند، سخن من را بشنود.
به این جا که رسید یک مرتبه پیرمرد رو به سرباز کرد و گفت:
چیزی نیست خواستم با این جوان، شوخی کنم! بعد هم سر و صورت من را بوسید و هنگامی که ترس من را دید میخواست دست من را هم ببوسد. من که تعجب کرده بودم تازه به حالت عادی برگشتم و متوجه شدم چهره او آشناست و احتمالاً آقای حسن زاده آملی است. با تردید گفتم: شما آیت الله حسن زاده نیستید؟ گفت:
چرا پسرم! من حسن زاده هستم!
بعد هم دست در جیب برد و چند دانه شکلات یا نمیدانم آب نبات داد و گفت:
بیا به خانه ما برویم، که گفتم:
کار دارم و نمیتوانم. یادم است دو سه جملهای هم نصیحت کرد و خندید و خنداند و خداحافظی کرد.
الغرض با وجود دانش و معرفت فراوان، بسیار بی پیرایه و بی شیله و پیله و راحت و خودمانی بود!
.
.
@bazme_arefan
.
.
#بزم_عارفان
#علامه_حسن_زاده_آملی
#حدیث ۴۲
💠 حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
✅ إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي اَلْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي اَلْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ اَلْقَلْبِ.
به راستی که خداوند برای گناهان (که انسان از آن توبه نکرده باشد) عقوبتهایی در جسم و جان قرار داده (از جمله):
ضیغ و تنگ و ناخوشایند شدن زندگی،
سستی و بیحالی در عبادت
👈 و هیچ بندهای به عقوبت و کیفری مانند قساوت قلب (و سنگدلیِ ناشی از گناهان) گرفتار نشده است.
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی(: ص ۲۹۶
@bazme_arefan
#بزم_عارفان
شیرین ترین خاطره ی زندگی رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله المعظم خامنهای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف) قائد ولیّ وفیّ، و رائد سائس حفیّ، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» (تعبیرات از حضرت علامه حسن زاده آملی رحمةالله علیه می باشد)
.
.
محافظ آقا تعریف میکرد:
در یکی از سفرهای مقام معظم رهبری به جنوب کشور و بازدید از مناطق جنگی، بعد از ورود ماشین به جادهای خاکی، حضرت آقا فرمودند : اگر امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم.
.
من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت فرمان نشستند و شروع به رانندگی کردند!...
.
بعد از چند دقیقه ای به یک ایست بازرسی(دژبانی) رسیدیم و آقا توقف کردند تا زنجیر را بیندازند، سربازی که آنجا بود و ظاهرا تازه کار هم بود تا چشمش به آقا افتاد هُل شد، آمد جلو و عرض ادب و احترامی خدمت آقا کرد و گفت:
اجازه بدهید هماهنگی کنم و رفت و به دژبان گفت:
قربان آدم خیلی مهمی تشریف آوردند!
دژبان گفت: کیه؟
سرباز دستپاچه گفت :
نمیدانم کیه، ولی میدانم که خیلی خیلی مهمه!
دژبان گفت:
اگه نمیشناسیش از کجا میدونی که خیلی مهمه؟
سرباز گفت:
نمیدونم کیه ولی هر کی هست آیت الله خامنهای رانندشه!
.
حضرت آقا از این خاطره به عنوان یکی از شیرین ترین خاطراتشان یاد میکنند.
و فرمودند:
.
ببینید میشود لطیفهای را گفت بدون این که به قومی توهین شود.
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
.
.
#بزم_عارفان
#مقام_معظم_رهبری
#آیت_الله_خامنه ای
#علامه_حسن_زاده_آملی
مَرجَع عالیقدر حضرت آیت اللّه المعظم
آقاسَیّد محمّدهادی حُسینی میلانی (رحمه اللّه علیه)
@bazme_arefan
#بزم_عارفان
نجمهسادات طباطبایی، دختر مرحوم علامه طباطبایی نقل میکردند که:
▫️بسیار کمحرف بودند، پرحرفی را موجب کمی حافظه میدانستند.
▫️بسیار ساده صحبت میکردند بهطوری که گاهی آدم گمان میکرد این یک فردی عادی و عامی است...
▫️میگفتند شخصیت را باید خدا بدهد و با چیزهای دنیوی هرگز انسان شخصیّت کسب نمیکند...
▫️آرام و صبور با مسائل برخورد میکردند. با این که وقت زیادی نداشتند ولی طوری برنامهریزی میکردند که روزی یک ساعت بعد از ظهرها در کنار اعضای خانواده باشند.
📚 نجمةالسادات طباطبایی، یادها و یادگارها، ص۴۰
دوستان گرامی ...
آيتالله جوادي آملي دامت برکاته میفرمودند:
علامه طباطبايي عارفي بود كه خداي متعال مهمترين آرمان و آمال او بود. او عصاره شرح صدر بود. اگر استاد علامه طباطبايي را فارابي عصر بناميم سخني به گزاف نگفتهايم.
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
#بزم_عارفان
#علامه_طباطبایی
#آیت_الله_جوادی_آملی
خانم بدرالسادات طباطبایی، دختر علامه طباطبایی نقل میکردند:
🔸پدر و مادرم علاقه زیادی به هم داشتند و در همه لحظات زندگی در کنار یکدیگر بودند، پدر نیز علاقه و اردات زیادی به مادر داشتند بهطوری که هیچ وقت حتی یکبار نیز ایشان را با اسم کوچک خطاب نکردند و میگفتند من اگر به جایی رسیدهام از زحمات و همراهی همسرم بوده است.
🔸علامه رفتارشان در خانه یک الگوست، من به یاد ندارم که ایشان حتی یک بار نیز در خانه با خشم و غضب و عصبانیتی برخورد کرده باشد.
🔸علامه همیشه ساعتهای خاصی را برای خانواده میگذاشتند و حتی در ساخت کاردستیهایهایمان نیز به ما کمک میکردند.
🔸سفارش و تأکید همیشگی پدر بر این بود که همیشه به یاد خدا باشید و او را در همه حال ناظر ببینید به یاد دارم زمانی که سن کمی داشتم یک بار از پدر پرسیدم اگر من کفشم را به امید خدا وسط حر م بگذارم و بروم کفشم همانجا میماند، پدر گفتند اگر مطمئن باشی که خداوند مراقب آنهاست حتما کفشهایت سرجایش خواهد بود، پدر این چنین توکل و ایمان به خداوند را به من که کودکی کم سن بودم یاد میداد.
.
.
عزیزان ...
يکي از عوامل مؤثر در تحکيم خانواده، خوش اخلاقي نسبت به يکديگر است.
مقصود از خوش اخلاقي، برخورداري از ويژگي ها و صفات ارزشمندي است که در کردار و گفتار انسان تجلي پيدا مي کند، خوش زباني، احترام به اشخاص، فروتني، سعه ي صدر، سلام کردن، دلجويي و مهرباني از مصاديق خوش اخلاقي به شمار مي روند
نيک خويي با مردم، به ويژه با همسر و فرزندان، تأثير عميقي در شخصيت انسان مي گذارد و جامعه و محيط خانواده را آکنده از صفا و صميميت مي کند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
« هيچ زندگاني اي گواراتر از خوش اخلاقي نيست »
امام علي عليه السلام مي فرمايند:
« نيک خلقي منشأ هر نيکي است »
.
.
@bazme_arefan
@bazme_arefan
.
.
#بزم_عارفان
#علامه_طباطبایی