19.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #داستان_صوتی { #سیاحت_غرب }
♦️ قسمت اول
♦️ چرا گریه می کنید؟! های با شما هستم!!! مگر کر و کور شده اید که پاسخ مرا نمی دهید؟!! های با شما هستم...
هر چه فریاد کردم کسی به من توجهی نکرد!! انگار اصلا مرا نمی بینند و صدایم را نمی شنوند!!!
از این بی توجهی آنها سخت دلگیر شدم...
♦️ کاری از گروه رسانه ای صدای میقات و رزمندگان بدون مرز
⭕ با 👈🏻 #رزمندگان_بدون_مرز 👉🏻 همراه باشید.
🌐 @razmandegane_bedonemarz
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎧 #داستان_صوتی { #سیاحت_غرب }
♦️ قسمت دوم
♦️ چرا گریه می کنید؟! های با شما هستم!!! مگر کر و کور شده اید که پاسخ مرا نمی دهید؟!! های با شما هستم...
هر چه فریاد کردم کسی به من توجهی نکرد!! انگار اصلا مرا نمی بینند و صدایم را نمی شنوند!!!
از این بی توجهی آنها سخت دلگیر شدم...
♦️ کاری از گروه رسانه ای صدای میقات و رزمندگان بدون مرز
⭕ با 👈🏻 #رزمندگان_بدون_مرز 👉🏻 همراه باشید.
🌐 @razmandegane_bedonemarz
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
.🎧 #داستان_صوتی { #سیاحت_غرب }
♦️ قسمت سوم
♦️ نمی دانم کِی خوابم برد؟! احساس می کنم در سمت راست و چپ من،دو نفر یکی خوش صورت و دیگری کریه المنظر نشسته اند!! اعضاء مرا جداگانه از پا تا سر بو می کشند!!
حالا صدایشان را به وضوح می شنوم که میگویند: قلبش را ببین سیاه شده !!!
قفسی آهنین آوردند...!!!!!!!
♦️ کاری از گروه رسانه ای صدای میقات و رزمندگان بدون مرز
⭕ با 👈🏻 #رزمندگان_بدون_مرز 👉🏻 همراه باشید.
🌐 @razmandegane_bedonemarz
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
.🎧 #داستان_صوتی { #سیاحت_غرب }
♦️ قسمت چهارم
♦️ من اصلا راضی نیستم که او همراهم باشد! چرا که به شدت از او می ترسم...
♦️ گفتم: اگر به دوراهی برسیم، راه منزل را میدانی؟
♦️ گفت: نمی دانم !!
♦️ گفتم: من تشنه ام، در این نزدیکی ها آب هست؟
♦️ گفت: نمی دانم!!
♦️ گفتم: پس چه میدانی که همراه من شده ای؟؟!!
♦️ گفت: همین قدر میدانم که چون سایه ی تو از اول عمرت همراهت بوده ام و از تو جدایی ندارم!... مگر خدا کمکت کند که از دست من خلاص شوی !!...
گیر عجب دشمن آشکاری افتادم؟؟! !...
♦️ کاری از گروه رسانه ای صدای میقات و رزمندگان بدون مرز
⭕ با 👈🏻 #رزمندگان_بدون_مرز 👉🏻 همراه باشید.
🌐 @razmandegane_bedonemarz
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎧 #داستان_صوتی { #سیاحت_غرب }
♦️ قسمت پنجم
♦️ گفت: در آن مکان آب وجود دارد،اگر تشنه ای برویم آب بخوریم...
♦️ در دل با خود گفتم: این ملعون از کجا به تشنگی من پی برد؟! نباید به حرفش گوش بدهم چون او ذاتاً دروغگوست...
♦️ اما بی آب که درخت سبز نمی روید؟!
♦️ از راه خارج شدیم و بعد از طی کردن مسیری سخت به آن درختان سبز رسیدیم......اما هیچ آبی در کار نیست!!!
♦️ صدای قه قهه ی خنده هایش گوشم را آزار میدهد.....
♦️ کاری از گروه رسانه ای صدای میقات و رزمندگان بدون مرز
⭕ با 👈🏻 #رزمندگان_بدون_مرز 👉🏻 همراه باشید.
🌐 @razmandegane_bedonemarz