.#دلنوشته
#مولای_من❗️
🌱وقتی مهمان خانهای میشوم که دغدغههای اهالیاش بر مدار دل تو میچرخد، روی گرفته و گشادهشان هر دو برایم دلنشین است.
🌱من از چهرۀ در هم فرورفتۀ آنها میفهمم اتفاقی افتاده که دل تو غمگین شده و اهالی خانه به غم تو غمگیناند. این چهرههای گرفته برای من از هزار لبخند شیرینتر است. غمی که بوی تو را میدهد، چنان خانه را معطر میکند که یک گلستان در برابرش بیعطر و بو میشود.
🌱لبخندهای اهالی این خانه نشان از شادی دل تو دارد. این لبخندها بیاختیار مرا مست میکند. شادی را با این لبخندها میشود معنا کرد. شادیِ چشیدنی در این لحظهها چنان ملموس و عمیق است که اگر همۀ دنیا را در یک لحظه به آدم ببخشند، نمیشود حتی ذرهای از آن شادی را حس کرد.
🌱چه توفیق است مهمان،
چنین خانهای شدن❗️
کاش زودتر روزیام میشد❗️
🌱شبت بخیر صاحب خانههای عشق❗️
🌃#شب_بخیر | #بهانه_بودن
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
استاد فرهمند - دعای عهد.mp3
1.54M
#قرار_عاشقی🤲
📖دعای عهد
✨اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
DoaNodbeh990921.mp3
44.91M
🎙دعای ندبه
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
❇️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند )
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
#چله_شهدا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🗓 روز بیست و هفتم
🌷شهیدان #گمنام
📝خلاصه ای اززندگی نامه شهید :
انها عاشق گمنامی بودند ، ولی کن انها اشناترین اشنایان بودند و ما گمنام ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🥀 هدیه به روح پاک و مطهرش
۱۰۰ صلوات
✅ به نیت تعجیل در ظهور و رفع همه حاجات🤲🏻
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
#عصرآدینهتونمهدوی
🏝یا صاحب الزمان،
بهانهی زیستن جمعهها تویی؛
#جمعه بی تو معنایی ندارد،
جمعه بی تو
جمعه نیست؛
مجموع غمهاست🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ارسالی کاربر
.#دلنوشته
#مولای_من❗️
🌱از خیال خانهای که عشقآباد توست بیرون نمیروم. به در و دیوار خانه که نگاه میکنم، بیاختیار یاد تو میافتم. با صاحبخانه که حرف میزنم، صدای تو را میشنوم. روبروی او که مینشینم و به چشمانش خیره میشوم، نگاه تو در نظرم میآید. او را که صدا میزنم، انگار که دارم تو را صدا میزنم.
🌱من در وجب به وجب خانه، تو را احساس میکنم. خودت بگو❗️
اصلا میشود از خیال این خانه بیرون آمد❓ زندگی بیرون از این خانهها، ریاضت سختی است.
🌱من در خیالم در این خانه میمانم؛ اما اگر روزی توفیقی نصیبم شد که در دنیای واقعیت پا به چنین خانهای بگذارم، حاضرم خادم اهالی آن شوم؛ اما دیگر پایم را از آن خانه بیرون نگذارم.
🌱خدمت در این خانه، برتر از هزار ریاست بیرون از آن است. مرا از دیدار اهالی چنین خانهای محروم نکن آقا❗️
🌱شبت بخیر یادت یاد خدا❗️
🌃#شب_بخیر | #بهانه_بودن
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ارسالی کاربر
استاد فرهمند - دعای عهد.mp3
1.54M
#قرار_عاشقی🤲
📖دعای عهد
✨اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 اندکی صبر فرج نزدیک است
#سلام_امام_زمانم
•┈••✾༺⃟ 🌿🌺
سلام زندگی سلام عشق من
السلام علیک یا حجة ابن الحسن
✨اللّهمَعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـ♡ــࢪَج✨
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
💠@be_eshghe_agha
~🕊️
نیفتاد از لبت نامِ حسینت...
اگرچه داغ سقا بر دلت بود💔
السلام علیک یا اُمِّ البنین یا ام العباس رحمت الله و برکاته🥀
#شنبه_های_ام_البنینی
https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴کنفرانس : تاریخ اسلام
موضوع: بررسی شخصیت حضرت ام البنین سلام الله علیها
در مورد تاريخ دقيق ولادت حضرتام البنين اطلاعی در دست نيست و تاريخ نگارانْ سال ولادت او را ثبت نكرده اند، ولي ياد آور شده اند كه تولد پسر بزرگ ايشان، حضرت ابوالفضل عليه السلام، در سال ۲۶ هجری قمری اتفاق افتاده است. برخي از تاريخ نگارانْ زمان ولادت ايشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالي كوفه) تخمين می زنند
ویژگیهای خانوادگی حضرت ام البنین«سلام الله علیها»
در خاندان و تبار پاک ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد كه همگی در وجود عباس عليه السلام به ظهور رسيد👇
۱_شجاعت و دلاوری كه در كربلا زيباترين چهره خويش را نماياند.
۲_ادب و متانت و عزت نفس كه در زندگانی ۳۴ ساله عباس ابن علی به وضوح ديده ميشود
۳_هنر و ادبيات كهام البنين از «دایی» خويش لبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس عليه السلام از مادر اديبه خود [البته شاعران ديگری در اين خاندان می زيسته اند. ]
۴_ ايثارگری و احترام به حقوق ديگران كه نمود آن در عشق به ولايت و امامت متجلي شد
۵_وفا و پايبندی به تعهدات......
مراسم خواستگاری ازحضرت ام البنين«سلام الله علیها»👇👇👇
حضرت علي عليه السلام پس از اينكه فاطمه كلابيه را تاييد كرد وپسنديد عقيل برادرش ،،براي خواستگاري به نزد پدر فاطمه آمد و حُزام«پدر ام البنین» كه بسيار ميهمان دوست بود پذيرايي كاملي از او كرده و با احترام فراوان به او خيرمقدم گفته و در مقابل وی قربانی كرد.
سنت و رسم عرب اين بود كه تا سه روز از ميهمان پذيرایی می كردند و روز سوم حاجت او را می پرسيدند و از علت آمدنش سؤال ميكردند و خانوادهام البنين كه خارج از مدينه زندگي ميكردند نيز چنين رسمي را به جاي آوردند.
روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وی جويا شدند و عقيل گفت: به خواستگاري دخترت فاطمه«نام اصلی ام البنین فاطمه هست» آمده ام، براي پيشواي دين و بزرگ اوصيا و امير مؤمنان علي ابن ابيطالب
. حُزام كه هرگز پيش بينی چنين پيشنهادي را نمي كرد، حيرت زده ماند.
حُزام با كمال صداقت و راستگويي گفت:
بَه بَه چه نسب شريفي و چه خاندان با مجد و عظمتي! اما اي عقيل «شايسته اميرالمؤمنين يك زن باديه نشين با فرهنگ ابتدايي باديه نشينان نيست. او با يك زن كه فرهنگ بالاتري دارد بايد ازدواج كند و اين دو فرهنگ با هم فرق دارند. »
عقيل پس از شنيدن سخنان وي گفت:
اميرالمؤمنين علی «علیه السلام »از آنچه تو ميگويي خبر دارد و با اين اوصاف ميل به ازدواج با او دارد.
پدرام البنين كه نميدانست چه بگويد از عقيل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهيل«مادر ام البنین»، و خود دختر سؤال كند و به او گفت:
«زنان بيشتر از روحيات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بيشتر ميدانند.
آنچه در جريان صحبت عقيل و حُزام بن خالد مورد نظر است و الگوی خانوادههای
امروز می تواند باشد، موارد زير است👇👇