📗 "این داستان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است"
🔸یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود.
🔹گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه کسی را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم.
🔹گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست.
🔺گفت: آری. دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم.
◀️بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام...
🌤از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن...
🔺احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود...
🔹گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز #زیارت_عاشورا می خواند...
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
💠@be_eshghe_agha
Ali Fani | Vidao.ir1_750329464.mp3
زمان:
حجم:
11.22M
#قرار_هفتگی
✅ از اعمال ماه رجب خواندن #زیارت_عاشورا
🔘قرائت زیارت عاشورا برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج)، دفع بلا و بیماری، حاجت روا شدن همه شما همراهان عزیز
🎙با صدای زیبای علی فانی
#ماه_رجب #این_الرجبیون
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
💠@be_eshghe_agha
#نبش_قبر_و_انتقال_جنازه_به_قم
#زیارت_عاشورا
تاریخ انتشار: 23:10 - 09 فروردين 1397- کد خبر: ۴۰۶۶۹۳
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، سال ۱۳۶۹ بود. من مسئول پذیرش سازمان بودم. آن موقع سیستم ثبت و دریافت مشخصات به صورت دستی انجام میشد. مانند امروز نبود که همه چیز به صورت اتوماتیک و ماشینی انجام شود.
ما چند نفر داشتیم که کارهای اداری مردم را انجام میدادند. معمولاً سرمان خیلی شلوغ بود. یک روز دو خانم میانسال مراجعه کردند. از نوع پوشش آنها مشخص بود که از خانوادههای مذهبی و معتقد بودند. آنها را دعوت کردم که روی صندلی بنشینند و بگویند که چه میخواهند.
درخواست آنها کمی عجیب بود. حکمی از یکی از شعبات دادگاه داشتند مبنی بر مجوز نبش قبر جنازه یک خانم که حدود ۲ یا ۳ ماه پیش دفن شده بود.
کمی تأمل کردم، با توجه به داشتن دستور قضائی و قانونی، نبش قبر بلامانع بود، ولی از لحاظ انسانی سعی کردم که از این خواسته دست بردارند. اما تلاش من کارگر نشد و آنها اسرار داشتند که این مهم انجام شود و گفتند: پس از پیدا شدن وصیتنامه متوفی و سفارش او مبنی بر اینکه پس از مرگش در وادی الاسلام شهر قم دفن شود، ما میخواهیم بنابر وصیتش این کار انجام شود.
حتی در وصیتنامه نیز اشاره کرده که اگر هم جنازه من دفن شده بود باید نبش قبر شود و جنازه منتقل شود. من با شنیدن این موضوع و اصرار متوفی در زمان حیاتش، متقاعد شدم و کار را پیگیری کردم تا انجام شود.
با مسئولین ذیربط هماهنگ کردم. نیروهای واحد دفن در اختیار قرار گرفتند و کارها انجام شود، ولی مهمتر از نبش قبر، فرستادن و انتقال جسد بود به شهر مقدس قم که خود این کار داستانی بود.
معمولاً جنازه بعد از چند روز متلاشی میشود، بو میگیرد و شرایط خوبی ندارد. هیچ رانندهای نبود که این کار را قبول کند. با اینکه یکسری از این ماشینهای بنز داشتیم که اتاقک حمل جنازه با قسمت راننده جدا بود، ولی باز هم کسی زیر بار این کار نرفت.
در نهایت به ذهنم آمد که از رانندههای یک شرکت خصوصی که گاهی در حمل جنازه به سازمان کمک میکردند استفاده کنم.
در بین رانندههای این شرکت یک نفر را میشناختم و ارادت متقابلی بین ما بود. ایشان همیشه به من لطف داشت. خلاصه با وی تماس گرفتم و او قبول کرد که این کار را انجام دهد.
ماشین او یک استیشن معمولی بود و هیچ فاصلهای بین راننده و جنازه نبود. با این حال او قبول کرد و فرستادمش به قطعه مورد نظر و من هم خیالم راحت شد که کار انجام شده است.
مشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم. حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت. تلفنم زنگ زد و دیدم راننده با صدای بلند گریه میکند و میگوید فلانی بیا! خواهش میکنم بیا. من گفتم: گفته بودم که این مورد شرایط عادی ندارد. خودت قبول کردی. گفت: نه اشتباه نکن بیا خودت ببین.
من رفتم پائین، کنار آمبولانس، انگار نه انگار که این جنازه بیش از چند ماه است که دفن شده. کفنی سفید و روشن، بوی خوش و معطر از این جنازه بلند بود. همه گریه میکردند. عجیب بود. باورش هم عجیب است. نمیدانم چگونه و با چه حالی دفترم برگشتم.
آن دو خانم برای ادامه کارهای اداری آمدند. ناخودآگاه پرسیدم: ایشان کی هستند؟ چه کرده اند؟ شما را به خدا بگوئید. آنها گفتند: هیچ. ایشان هم یک انسان معمولی مثل ما بودند. فقط صبحهای جمعه زیارت عاشورای ایشان ترک نمیشد. با زیارت عاشورا مأنوس بود.
من تعجب نکردم. در این سالها که در سازمان بهشت زهرا (س) مشغول کارم، زیاد شنیده بودم کسانی که با زیارت عاشورا و در یک کلام با امام حسین (ع) سر و سری دارند، متفاوت اند. اصلاً همه چیز آنها تفاوت دارند. خیلی از اینکه همکاری کرده بودم تا وصیتنامه این خانم اجرا شود راضی بودم.
بر اساس خاطرهای از کارمند بهشت زهرا
✨اللّهمَعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـ♡ــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
💠@be_eshghe_agha
Haj Meysam MotieeHaftegi14000901[01].mp3
زمان:
حجم:
15.43M
🤲 قرائت #زیارت_عاشورا 1⃣
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔺 هیأت آیین حسینی
▫️اجرا شده در سال ۱۴۰۰
🏴 ویـژه فرارسیدن ماه #محرم
🍂شب تون مهدوی🍂
✨اللّهمَعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـ♡ــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
💠@be_eshghe_agha
شرح عاشورا ۱.mp3
زمان:
حجم:
22.64M
✔️ شرح زیارت عاشورا (۱)
▪️زیارت عاشورا را فقط در روز عاشورا و و در کربلا باید خواند؟
▪️ثواب زیارت عاشورا
▪️عذاب از همه قبرستان برداشته می شود
▪️زیارت عاشورا، حدیث قدسی
▪️حکایت سید رشتی
#سخنرانی
#زیارت_عاشورا
https://eitaa.com/joinchat/45809769Cbe36efe409
شرح عاشورا ۲.mp3
زمان:
حجم:
29.33M
✔️ شرح زیارت عاشورا (۲)
▪️سلام به چه معناست؟
▪️آداب سلام
▪️به چه کسایی نباید سلام کرد؟
▪️سلام، طلب عافیت برای تمام است
▪️امام بدهکار کسی نمی ماند و جبران می کند
#سخنرانی
#زیارت_عاشورا
https://eitaa.com/joinchat/45809769Cbe36efe409
شرح عاشورا ۳.mp3
زمان:
حجم:
21.21M
✔️ شرح زیارت عاشورا (۳)
▪️معنای دیگری برای سلام
▪️از جانب من در سلامت هستی
▪️زبان، حیوان درنده
▪️سلام یعنی:
یا سید الشهدا از جانب من هیچ بدی به شما نمیرسه
▪️عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ
▪️آزار امام زمانمون😞
#سخنرانی
#زیارت_عاشورا
https://eitaa.com/joinchat/45809769Cbe36efe409
بدون عنوان(136).mp3
زمان:
حجم:
21.7M
✔️ شرح زیارت عاشورا (4)
▪️نام، لقب، کنیه
▪️برای احترام از کنیه استفاده میشود
▪️کنیه «ابا عبد الله» در روز اول ولادت
▪️توضیحی بر ابا القاسم
▪️پدر بنده خدا
▪️لولاه ما عبد الله
#سخنرانی
#زیارت_عاشورا
Haj Meysam MotieeHaftegi14000901[01].mp3
زمان:
حجم:
15.43M
🤲 قرائت #زیارت_عاشورا
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔺 هیأت آیین حسینی
▫️اجرا شده در سال ۱۴۰۰
https://eitaa.com/joinchat/45809769Cbe36efe409
🔺#ظهور_بسیار_نزدیک_است
✨اللّهمَعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـ♡ــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم👇🏻
💠@be_eshghe_agha
سجده ي شهادت
شهيد بسيجي «علي قرائي» بسيار زياد سجده ميكرد و ميگريست. در شبانه روز 5 بار #زيارت_عاشورا ميخواند. هميشه ميگفت: «من در سجده به شهادت ميرسم.»
در كربلاي 5 بود كه شنيديم شهيد قرائي در حال سجده به شهادت رسيده است
📚منبع :كتاب كرامات شهدا جلد 1 صفحه 74
راوي : محسن شیخی
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❇️ او در بهترین باغهای عالم برزخ است و هزار ملک به او خدمت میکنند، چون این عمل را انجام میداد ...
☑️ مرحوم شهید دستغیب(ره) حکایتی درباره برکت خواندن زیارت عاشورا را اینگونه نقل مینماید:
▫️ یکی از علما نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، حضرت عزراییل را می بیند، پس از سلام میپرسد:
🔹 از کجا می آیی؟
▫️ ملک الموت میفرماید:
🔸 از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.
▫️ شیخ میپرسد:
🔹 روح او در چه حالی است؟
▫️ عرزاییل میفرماید:
🔸 در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ، خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
▫️ آن عالم پرسید:
🔹 آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
▫️ فرمود:
🔸 نه!
▫️ پرسید:
🔹 آیا برای نماز جماعت و بیان احکام؟
▫️ فرمود:
🔸 نه!
▫️ پرسید:
🔹 پس برای چه؟
▫️ فرمود:
🔸 «برای خواندن زیارت عاشورا.»
🔘 نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش، زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمیتوانست بخواند، نایب میگرفت.
⬅️ داستان های شگفت، حکایت ١١٠
🏷 #عاشورا #زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
ارسالی کاربر
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختری که در خواب متوجه شهادت پدرش شد....
🔹روایت دختر سردار شهید جواد پوررجبی از خوابی که منجر به پیدا شدن پیکر پدرش شد
#زیارت_عاشورا
ا⚫️ https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4
🔺#ظهور_بسیار_نزدیک_است
اللهم عجل لولیک الفرج 🔅