مقام محمود 1.mp3
11.1M
#مقام_محمود ۱
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
※ اوجِ جایی که انسان میتواند بدان برسد کجاست؟
• همان اوجی که خدا تأییدش میکند!
همان مقصدی که روزی برای آن، سفرمان را به زمین آغاز کردیم.
• من قصدِ شناختن
و قصد رسیدن دارم، چه کنم؟
منبع: کارگاه مقام محمود
@ostad_shojae
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی
※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد.
نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمهای دید و پرسید که آن از کیست؟
گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
✘ امام (ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند:
«و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.»
اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.
@ostad_shojae
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۲
|ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز دوم | عبدالله بن مطیع
پرده اول :
※ وقتی امام(علیهالسّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد.
آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد.
اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟
عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید
و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
پرده دوم:
امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد.
عبدالله به امام حسین علیهالسّلام گفت: ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟
امام (علیهالسّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است.
عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند.
هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند».
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید !
و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت میکرد! گویی او امام بود و حسین علیهالسلام مأموم.
ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت!
و دغدغهای بالاتر از پر آب شدنش!
داشتم با خودم فکر میکردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجرهی فهم خودش میبیند، از پنجرهی آرزوها و دغدغههایش.
دارم یکی یکی ورق میزنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را !
همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را !
همان " فقط تو و دیگر هیچ " را!
✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را میدیدم، همان را میخواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود.
چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمیشناختمش!
رسانه رسمی #استاد_محمد_شجاعی
@ostad_shojae
امام حسین علیه السلام میفرمایند:
مهدی ما در عصر خودش مظلوم است ، تا میتوانید درباره ایشان سخن بگویید و قلم فرسایی کنید ، بیش از آنچه نوشته شده و گفته شده باید در باره اش گفت و نوشت...
📚 صحیفه مهدیه ، صفحه ۵۴
امام مهدی عجل الله فرجه میفرمایند:
من دعا گوی هر مؤمنی هستم که مصیبت جد شهیدم را یاد کند و پس از آن برای تعجیل فرج من دعا کند.
📚مکیال المکارم ، جلد ۱ ، صفحه ۳۳۳
هدایت شده از بسوی ظهور
سمات.mp3
2.12M
امام خمینی(ره):
«دعای عظیم الشان (سمات) كه منكران را جرأت انكار سند و متن آن نیست و مقبول عامه و خاصه و عارف و عامی است و در آن دعای شریف مضمونهای عالی مقام و معارف بسیار است كه شمیم آن قلب عارف را بیخود كند و نسیم آن نفخه الهیه در جان سالك دمد.»
🌱خواندن این دعا در آخرین ساعات روز جمعه و شبهای شنبه مستحب است و نیز هرکه در وقت رفتن به جایی یا طلب حاجتی و یا روی آوردن به دشمنی که از او بیمناک است یا زمامداری که از او هراسان است این دعا را بخواند حاجت او برآورده میشود و از شر دشمن محفوظ میماند...
بايد عبدالله باشی
تا بفهمی بدون دست هم
میتوانی دامان مولايت را چنگ بزنی
میتوانی نزدیک ترین به مولایت باشی!!
مولای غریبم
ببخشيد كه سالهاست
حتی نتوانستيم منتظرتان باشيم...
به هنگامهی اشتیاق عبدالله
برای یاری امامش حسین علیهالسلام
ملتمسانه امشب
اشک میریزیم به یاری امام غریبمان
به التماس دعای فرج...
عزاداریم نذر ظهور مهدیست
اللهم عجل لولیک الفرج
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۵
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز پنجم | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی
※ ضحاک از "گزارشگران" واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کرد.
امام حسین(ع) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیهالسلام علت عدم همراهیاش را جویا شد.
• ضحاک دعوت امام را ✘ #مشروط ✘ قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیهالسلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر)
• ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد.
او وقتی که دید سپاه بنیامیه به دستور عمر بن سعد اسبهای یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
• ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیهالسلام، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلواتاللهعلیه، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»
※ وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نماندهاند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟
حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان میگریزد)
• ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.»
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت.
ـــــــــــــــــــــ پ . ن :
تسلیم، شرط عشق است!
و عاشق، شرط نمیگذارد!
اگر شرایط اینطور باشد هستم!
و اگر آنطور باشد، من نیستم!
تسلیم، شرط امنیت امام است، و ما در نقطهای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم!
عاشق چیزی به نام #شرط نمیداند!
اینجا را میتوانم، آنجا را نمیتوانم، ندارد!
عاشق میماند و "ماندن" برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او!
من فقـــط میخواهم که باشم زیر سایهات همین!
هر طور که باشد / هر کجا که باشد /
فقـــط باشم ! (فمعکم، معکم، لا مع غیرکم)
اگر اهل شرطیم!
اهل "با این کمبود نمیتوانم"
اهل "با این اوضاع نمیمانم"
اهل "انتخاب نحوهی ماندن"
امام را به چشم سر هم که ببینیم، ضحاک درونمان شرط میگذارد برایش!
و بالاخره از همراهی امام، میگریزیم!
✘ آری #همه_نمیرسند !
فقط آنهایی میرسند که قصدِ رسیدن دارند در هر حال و اوضاع و شرایطی!
رسانه رسمی #استاد_محمد_شجاعی
@ostad_shojae
━▪️◾️⊰﷽⊱◾️▪️━
✍مولایم امام عصر ارواحنا له الفدا فرمودند:
من دعاگوی هر مومنی هستم که پس از ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا علیه السلام برای تعجیل فرج من و تایید من دعا کند
به همین جهت به لطف حق گرد هم آئیم در مجلسی به نام ابا عبدالله الحسین علیه السلام و برای تعجیل فرج مولایمان دعا کنیم....
امید که این دعا به حرمت سالار شهیدان برسد به مرزهای استجابت ....
━▪️━⊰❀🕊❀⊱━▪️━
✨سلسله جلسات مهدویت✨
⬅️ قرارمان : ⏱ سه شنبه سوم مرداد ،ساعت ۱۷ الی ۱۹ عصر
🎙: سر کار خانم مزیدی
و حجت الاسلام حاج آقا حسینی راد
⬅️مکان:بلوار پاکنژاد ،کوچه هزار درخت، بعد از مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام ،پلاک ۱۳
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
کجای این عالمی مهدی جان
زمین و زمان بدجور تشنهی آمدن شماست
و یقیناً وظیفهی ماست در این شبها
که بعد از هر بار ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا
ظهور شما را از خداوند تمنا کنیم ...
و دعای شما را که تضمین کنندهی خیر
برکت، سعادتمندی و عاقبت بخیریست
برای خود رقم بزنیم ...
که فرموده اید :
هر مؤمنی که در مجالس سوگواری پس از ذکر مصائب حضرت سید الشهدا علیه السلام برای من دعا کند، من برای او دعا مینمایم.
📚شیوه یاری قائم آل محمد، صفحه ۵۷
⚘﷽⚘
کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی؛
همان طور که نگاهت
به پرچمِ سرخِ گنبد امام حسین میافتد و
با هر تکانِ پرچم اش دلت تکان میخورد...
چشمانت
در چشمانِ مهدی فاطمه که گره بخورد
با هر بار دیدنش
دلت هزار بار میلرزد و
هر بار هزار دفعه عاشقش میشوی ...
کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی؛
دستانت که به ضریح ارباب میرسید و
تمامِ جانت آرام میشود
دست در دستِ مهدیِ فاطمه که بگذاری
تمــامِ وجودت آرام و قرار میگیرد...
آه
چه ساده گذشتیم از لحظه های کنارِ تو بودن
و هنــوز بیقرارِ دیدارت نشده ایم
ما امام حسین را ندیده ایم و
دلتنگ حرم و گنبدش میشویم
ما امام حسین را ندیده ایم
و با هر تکانِ پرچمِ گنبدش قرار از دست میدهیم...
ما اگر تو را ببینیم
اگر دست در دستانت بگذاریم
اگر دل به چشمانت بسپاریم
از شوق برایت جان میدهیم آقا....
آه
امان از ما.....😔
#سلام_مولای_غریبم✋
بأبی انتم واُمی و اهلی و مالی و اُسرَتی
از امام باقر(ع) پرسیده شد که در روز عاشورا چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟
حضرت فرمودند: بگوئید:
“أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(ع)”؛
خداوند اجر ما را به سبب مصیبتی که از حسین به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که در کنار ولی دم او، امام مهدی از خاندان محمد(ع)، به خونخواهی او برمی خیزند.
مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ص ۷۷۲.
Mohammad Hossein Pooyanfar - Azamallah Ojoorana (128).mp3
4.04M
اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین
آغاز شد
روزهایی که برایشان
صبح و شام گریه میکنید!
روزهای عیان شدن ناموس خدا
میان کوچه و بازار ، اما...
دلواپس لحظههایی هستم که قلب مهربان و صبورت از حزن و ماتم آکنده است،
برای روزی که با این کاروان به شام میرسی
برای هلهله و سنگ هایِ پشتِ بام...
دلواپسم برایتان آقا جان
برای روزی که با زینب و اطفال
بزمِ شراب میروی،
برای روزی که خرابه کنارِ رقیه...
دلواپسم برای این همه مصیبت در پیش چشمان نازنینت،
و دعا می کنم خداوند حافظتان باشد و الساعه فرج شما را برساند...
@Emamkhobiha🌹
◼️ امام سجاد عليه السلام:
هركس در زمان #غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار #شهيد مانند شهيدان بدر و اُحد به او عطا می كند.
(میزان الحکمه ج۶ ص۷۲)
@Emamkhobiha🌹