eitaa logo
به سوی ظهور
94 دنبال‌کننده
207 عکس
62 ویدیو
1 فایل
💐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 💠 این کانال جهت نشر معارف دینی با هدف زمینه سازی ظهور امام عصر ارواحنا له الفداء ایجاد گردیده ارتباط با مدیر کانال 👇 @khadem_ahlebeit لطفا کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ملاقات جوان با امام عجل الله فرجه الشريف 🎙سخنران: حجت الاسلام 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 نماهنگ | خواص و انتخابات پرشور ‼️ توصیه اخیر رهبر انقلاب به نقش‌آفرینی خواص در ایجاد انتخابات پرشور چه بود؟ @Fars_plus
«چشم‌پوشی بر حرام» - ۱۰ شهید احمدعلی نیری می‌گوید که روزی با بچه‌ها رفته بودیم دماوند. همه رفقا مشغول بازی بودند. یکی از بزرگ‌ترها گفت: «احمدآقا برو این کتری رو آب کن.» بعد جایی رو نشان داد گفت: «اونجا رودخانه است!» من هم راه افتادم. از لابه‌لای بوته‌ها و درخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد، یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان‌جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم! همان‌جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن! الان شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم! هیچ کس هم متوجه نمی‌شود. اما به‌خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. حالم خیلی منقلب بود. همین‌طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله! یا الله!» به‌محض این که این عبارت را تکرار کردم، صدایی شنیدم! ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ‌ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ المَلائِكَةِ وَ الرّوح» (پاک و منزه است پروردگار ما و ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم، دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید، به اطراف می‌رفتم. از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» عارفانه (شرح حال عارف شهید احمدعلی نیری): ۲۱ ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
🔶 ۷ توصیه رهبر معظم انقلاب در مورد انتخابات در دیدار با مردم آذربایجان شرقی @Fars_plus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جریان ابوبغل کاتب و تشرف خدمت امام عصر عجل الله فرجه الشريف 🎙سخنران: مرحوم کافی ره 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
«دل‌آگاهی و هوشیاری» - ۵ پسر آیت‌الله شیخ علی‌اکبر مرندی اعلی‌الله‌مقامه نقل می‌کند که پدرم شب‌ها زود می‌خوابید تا صبح بتواند برای نمازشب و مناجات برخیزد و وقتی از خواب برمی‌خاست مقداری چای مصرف می‌کرد تا برای مناجات و عبادت نشاط پیدا کند. مادر می‌فرمودند که یک‌بار از خواب بیدار شدم، دیدم آقا در دل شب، در آن سکوت مثل ابر بهاری اشک می‌ریزد و فریاد و ناله عاشقانه‌ای سکوت شب را در هم شکسته است. با تعجب پرسیدم: «آقا! این همه گریه برای چیست؟!» آقا فرمودند: «از آن چیزی که من اطلاع دارم، اگر شما مطلّع بشوید، به کوه‌ها فرار می‌کنید!» سپس فرمودند: «من تعجب می‌کنم که چرا تا حالا دیوانه نشده‌ام؟!» عارف ناشناخته: ۵۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: اگر آنچه را من می‌دانم شما نيز می‌دانستيد، قطعاً کم می‌خنديديد و بسیار می‌گریستيد. لو تَعلَمُونَ ما أعلَمُ لَضَحِكتُم قليلاً وَ لَبَكَيتُم كَثيراً امالی صدوق: ۲۸۹/۳۲۲ ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
حضرت آیت‌الله شیخ‌عبدالقائم شوشتری در آسمان ابدیت پَر گشود رحمت و رضوان خدا بر روح بلندشان که فقدان چنین شخصیتی، پُرتألم و غم‌فزاست. ایشان از شاگردان برجسته بزرگانی همچون حضرات آیات بهاءالدینی، بهجت، سید ابوالحسن حافظیان، سید حسین یعقوبی قائنی، سید هاشم رضوی هندی بنارسی، علامه طباطبایی، حسن‌زاده آملی، سید محمدحسین حسینی طهرانی بودند. ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
شرکت در انتخابات(1).mp3
5.88M
🎙️ ✍️ گناه اجتماعی سنگین تر از گناه فردی ✅ کسانی که مشارکت نکردند و پیامبر صل الله علیه و آله تحریمشان کرد! 🔗صوت کامل سخنرانی (کلیک کنید) 🎙️@Aminikhaah_Media
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸نکته ای لطیف پیرامون رابطۀ تعظیم شعائر حسینی با ظهور امام زمان (علیهما السلام)🔸 [قرآن دربارۀ لباس حضرت یوسف دو بیان دارد: ابتدا می فرماید: وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ: (پیراهن او را با خونی دروغین، [نزد پدر] آوردند) [یکبار هم از قول حضرت یوسف میگوید]: «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ»: (این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا می‌شود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!) [همانگونه که] آغاز حزن یعقوب، از و پیراهن یوسف شروع شد، حالا هم که می‌خواهد بشارت بیاید، باز هم یوسف مأموریت پیدا کرده که لباس خودش را بفرستد برای یعقوب و بیاندازند روی صورت او تا چشمش دوباره روشن بشود. در انقلاب [امام زمان علیه السلام] هم اینگونه است. [آغاز غضب خداوند بر مردم، در رابطه با قضیۀ امام حسین بود:] «فلمّا قتل الحسین اشتدّ غضب اللَّه علی اهل الارض». روزی که این غضب برطرف بشود و فرج بشود هم، باز -باید [مثل داستان یوسف که] از همین قمیص، [فرج حاصل شد]- باید از اینجا برگردد [و فرج حاصل شود]. همانطوری که ها از آنجا شروع شده، ها هم باید از آنجا شروع بشود. غصه ها با این آمده، سرور ها هم با همین باید بیاید. تنگی ها با همین آمده، گشایش ها هم باید با همین بیاید. [به همین جهت] باز شدن راه کربلا [و اقبال گسترده مردم به زیارت امام حسین علیه السلام] شاید مقدمهٔ فرج باشد که مردم چشمشان باز بشود و بتوانند امام زمان (علیه السلام) را ببیند؛ کما اینکه این انقلاب هم، باز از برکات عاشورا انجام شد: «لاینتشر الهدی إلا من حیث انتشر الضلال». این هم [در روایات] هست که در قیامت، فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)، امام حسین (علیه السلام) را می آورد و فرج و گشایش و اجازه ی شفاعت، از آنجا شروع می شود. روایتی هم داریم که پیراهن حضرت امام حسین، خدمت حضرت امام زمان (علیه السلام) است. @haerishirazi
نکاتی که استاد در ویدیوکلیپ «توصیه‌هایی درباره دهه پایانی ماه شعبان» بیان می‌فرمایند. 👈 ویدیوکلیپ را تماشا کنید.یکم؛ روزه‌داری سه روز پایانی ماه شعبان؛ طبق روایتی از امام رضا علیه‌السلام، بهتر است سه روز پایانی ماه شعبان، با روزه‌داری به ماه مبارک رمضان متصل شود. می‌توان در این سه روز، با نیت مستحب یا قضا روزه‌داری کرد. 👈 متن و ترجمه روایت را مطالعه بفرمایید.دوم؛ توجه به سفارش‌های امام همام حضرت رضا علیه‌السلام به جناب اباصلت؛ طبق روایتی از امام رضا علیه‌السلام باید خود را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده کرد. 👈 متن و ترجمه روایت را مطالعه فرمایید.توبه کردن از گناه یا گناهانی که شخص همچنان به ارتکاب آن دچار است. فرقی نمی‌کند که این گناهان از چشم سر بزند یا از زبان و یا در هر رفتار دیگری ظاهر شود. برای رسیدن به توبه حقیقی نیز یاد کردن از مرگ بسیار مؤثر است. ● یاد کردن از مرگ حالت جدیّت در خشیت الهی را تقویت کرده و سبب پیدایش یقظه و بیداری توبه‌آمیز می‌گردد. 👈 توضیحات استاد مؤیدی درباره آثار توجه به مرگرفتن به قبرستان و توجه به احوال آدمی در زندگی پس از مرگ (با رعایت شرایط و دور از هر گونه افراط و تفریط) راه خوبی برای یاد کردن از مرگ است. بهتر است قبرستان خلوت و ساکت باشد و توجه و افکار شخص هم چنانکه جسمش در قبرستان حضور دارد، در همان‌جا باشد؛ نه آنکه جسمش در قبرستان و فکرش در کوچه‌ها و بازارها مشغول روزمرگی‌ها باشد. ● مداومت بر دعا، استغفار و تلاوت آیات قرآن و تأمل در معانی آن. ● مدیریت رفتارها و معاشرت‌ها در فضای حقیقی و مجازی بسیار اهمیت دارد. اگر مدیریت ارتباط‌ها به‌درستی صورت نپذیرد، سبب ایجاد غفلت و محرومیت می‌گردد. در این ماه بهتر است این فضا کمرنگ‌تر و به حاشیه رانده شود. ● تصمیم جِدی بر ادای دِین و امانت و در صورت امکان و تمکنّ، اقدام به آن! مصمّم بودن برای ادای دیون و امانات بسیار ارزشمند و با آن ـ حتی می‌توان ادعا کرد که ـ نَود درصد راه طی شود. در صورت برخورداری از شرایط نیز باید به پرداخت و ادای آن اقدام کرد. ● خالی کردن دل از هر گونه کینه و دل‌خوری از دیگران بسیار اهمیت دارد؛ چرا که کینه و دل‌خوری، راهی است برای باز شدن زبان به بدگویی، هرزه‌گویی و غیبت از دیگران در ایام نورانی ماه مبارک رمضان. چرا خواهر و برادر باید با هم قهر باشند؟ همسران، همسایگان و همکاران نباید این‌چنین باشند. در عوض، باید همه حقد و کینه خود را به دشمنان خدا که مصداق امروزی آن غرب و فرهنگ غرب است، متوجه کرد. ● زمزمه مکرر دعای «اَللَّهُمَّ إِنْ لَمْ‌تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ، فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ» در قنوت نمازها، سجده‌ها و حتی در رفت و آمد، ان‌شاءالله سبب جریان غفران الهی می‌شود. ● تقاضای کسب توفیق برای رسیدن به غفران الهی برای پاک شدن از لوث گناهان می‌تواند سببی باشد برای پیدا کردن آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان. ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
4_5906661706628597562.mp3
5.95M
🎧 موضوع: راهکارهای عملی برای روزهای آخر شعبان جهت بهره بری بیشتر از ماه مبارک رمضان 🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۸/۲/۱ ⏱ زمان: ۲۴ دقیقه 📥 حجم: ۵ مگابایت 🎞 دانلود فیلم جلسه با کیفیت‌های مختلف از آپارات: aparat.com/v/0IDnZ 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
🔻 پیامبری از خداوند درخواست کرد که فردی هم‌رتبه و هم‌مقام خودش در بهشت را به او نشان دهد. به او گفتند که حرکت کن و با آن نور الهی و نور نبوّتی که داشت، او را راهنمایی کردند که از کدام طرف برود. 🔸 رفت و رفت و رفت تا به کپری رسید. نزدیک کپر، لباسی دخترانه و خون‌آلود دید که گویا گرگ، دختر بچه‌ای را خورده و بخشی از بدن و لباسش، آنجا افتاده است. وقتی داخل کپر رفت، دید که پیرزنی، داخل کپر است و چشمانش هم کم سو یا نابینا است. 🔹 به آن پیامبر گفتند که این پیرزن، هم مقام شما است. گفت که خدایا، من پیامبر تو هستم و می‌خواهم کسی که واقعاً هم‌مقام خودم در بهشت باشد را ببینم. به او فرمودند که همین شخص است. آن پیامبر، جلو رفت و سلام کرد و گفت که مادر، نگرانی و مشکلی نداری؟ می‌خواست سرِ صحبت را باز کند. 🔸 پیرزن گفت که نوه‌ای داشتم که با من زندگی می‌کرد و یکی‌-دو روز است که نمی‌دانم کجا است. من، توان ندارم و چشمم هم بینایی ندارد که اطراف را بگردم. آن پیامبر گفت که ما در راه که می‌آمدیم، در فلان فاصله، جنازه‌ی دختر بچه‌ای با فلان لباس‌ها، روی زمین افتاده بود و گرگ، او را خورده بود. 🔹 پیرزن گفت که بله، نوه‌ی خودم بوده است. بعد گفت: «الحمد لله». آن پیامبر گفت که چرا خدا را شکر می‌کنی و حمد می‌گویی؟ گفت که تعلّق و وابستگی من به این بچه، حس و حالی را در من ایجاد می‌کرد که نمی‌توانستم با خدا زلال ارتباط برقرار کنم. خداوند صلاح دانست که او را هم از من بگیرد! 🔸 ببینید هیچگاه و برای هیچ کس راه بسته نیست؛ البته باید مراقب باشیم که میان مباحث نظری، و بخش‌های محتوایی، فهم و التزام، فرق بگذاریم و بین این‌ها خلط نکنیم. کد ۲۲۸۶۳ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔸️گِلِه ی امام حسین علیه السلام از خانم بی حجاب 📖آقاي محمد رضا خُرميان، قاري بين المللي قرآن و كارمند وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران: سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ دو مرتبه به شهر زوريخ كه از شهرهاي بزرگ كشور سوئيس است، دعوت شدم. در آنجا مسجدي هست به نام «امام علي عليه السلام» كه متعلق به ايرانيان مقيم زوريخ است. البته شيعيان افغاني و عراقي هم در آنجا حضور مي‌يابند. هر دو دعوت در ماه محرم الحرام بود. بنده هر شب نماز جماعت مغرب و عشاء را اقامه مي‌كردم و سپس چند دقيقه اي قرآن تلاوت كرده، بعد از آن حدود يك ساعت پيرامون علل قيام امام حسين عليه السلام و بعضاً احاديث اخلاقي سخنراني مي‌كردم. پس از آن عزاداري و توسل و سينه زني مفصل و روضه خواني سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام شروع مي‌شد كه خودم همه را مي‌خواندم. پس از دعا و اتمام مراسم نيز، شام داده مي‌شد. در چندين شب متوالي وسط روضه خواندن متوجه شدم كه در قسمت خانم‌ها كه پشت پرده بودند، خانمي با صداي بلند گريه مي‌كند و بعضاً جيغ مي‌كشد و نعره مي‌زند. از آقاي خياباني كه مسئول و گرداننده مسجد بود پرسيدم: آيا اين خانم مشكلي دارد و يا مثلاً اولادش فوت شده كه اين طور گريه و ناله مي‌كند؟ . آقاي خياباني گفت: اين خانم داستاني دارد كه مي‌گويم بيايد در دفتر مسجد تا خودش براي شما تعريف نمايد. آن خانم به دفتر مسجد تشريف آوردند. به او گفتم: شنيده‌ام كه حال خوشي داريد، مي‌خواستم ببينم اگر داستاني داريد برايم نقل كنيد تا استفاده كنيم. آن خانم گفت: من و شوهرم با دختر و پسرم حدود پانزده سال قبل براي زندگي به شهر زوريخ آمديم. از روز اوّلي هم كه آمديم متأسفانه دينمان را كنار گذاشتيم. من حجابم را كنار گذاشتم و نماز و روزه و عبادات را هم ديگر به جا نياورديم. مادرم وقتي فهميد كه من بي حجاب شده ام، مرتّب از تهران تلفن مي‌زد و مرا نصيحت مي‌كرد. مادرم با گريه مي‌گفت: پدرت از وقتي كه فهميده تو بي حجاب شدي، نماز نمي خواني و عبادت نمي كني، دائماً گريه مي‌كند و سر نمازها برايت دعا مي‌كند كه هر چه زودتر با خدا آشتي كني. پس از گذشت پانزده سال، امسال دو ماه به محرم مانده، شبي در عالم رؤيا ديدم كه در سالني هستم كه مردها و زن‌هاي زيادي در آن جمع بودند. يك دفعه در سالن باز شد، آقايي آمد و با صداي بلند اعلام كرد: آقايان و خانم‌ها آماده باشيد، الآن آقا امام حسين عليه السلام تشريف مي‌آورند. طولي نكشيد كه در سالن باز شد و آقا امام حسين عليه السلام با جبروت و چهره اي بسيار زيبا و نوراني كه من در عمرم شخصي به آن شُكوه و زيبايي نديده بودم، تشريف فرما شدند. جمعيت، كوچه باز كردند، آقا آمدند و شروع به سلام و عليك با حاضران كردند. من در عالم خواب با خودم گفتم: اي واي بر من! من كه حجاب ندارم، چطور با آقا روبرو شوم؟ حضرت كه نزديك من شدند، من دو دستم را روي سرم گذاشتم كه جلوي آقا خجالت نكشم. وقتي حضرت نزديك من رسيدند، من به ايشان سلام كردم. تا سلام كردم آقا روي مباركشان را از من برگرداندند. يك لحظه ساكت شدم و نفس در سينه‌ام حبس شد. بعد، امام حسين عليه السلام فرمودند: دخترم! ما به تو چه بدي كرديم كه شما با ما قهر كرديد؟ . من ديدم هيچ جوابي ندارم؛ زيرا راست مي‌گفت. آن‌ها كه به ما بدي نكرده بودند. ما خودمان به خودمان بدي كرديم و با اين بزرگواران و با مكتب انسان ساز آن‌ها قهر كرديم. در اينجا شروع كردم به گريه كردن. جيغ مي‌زدم و مرتب مي‌گفتم: آقا! غلط كردم، اشتباه كردم، جبران مي‌كنم. سپس آقا امام حسين عليه السلام فرمودند: دخترم! اگر مي‌خواهي عاقبت به خير شوي و اگر مي‌خواهي ما از شماها راضي شويم اين گوشه عباي مرا بگير. تا خم شدم و گوشه عباي آقا را گرفتم از خواب پريدم. بعد از اين ماجراي خواب، دو ماه است كه باحجاب شد ه ام. دخترم هم باحجاب شده است. خودم و شوهرم نماز مي‌خوانيم و با خدا و قرآن و پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام آشتي كرده ايم. گريه‌ها و آه و سوزهاي من از گذشته‌ام است كه چطور پانزده سال در جهل و ناداني بوديم و چقدر مردها موي سرم را ديدند. گريه مي‌كنم تا گناهانم پاك شود. به او گفتم: اين كه امام حسين عليه السلام شما را از ضلالت و گمراهي نجات داد، همه از دعاهاي پدر و مادرت بوده، هميشه آن‌ها را دعا كن و مواظب خود و بچه هايت باش. 📚منبع:خاطره‌هاي آموزنده/ محمدي ري شهري صفحه۸۴ لینک کانال قصص العلماء https://eitaa.com/ghesasolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا