کجایِ دنیا دیدین به زور به ملت بستنیِ نذری بدن و ملت شیرینیِ قنادی خودشون رو نذرِ غدیر کنن؟ یا سینیِ شربتها رو نوبتی پُر کنن به مردم بگن اقا شربت خنکهها؛ هوا گرمه، یکی بردارید جیگرتون حال بیاد.
نه اقا شما نمیدونی اینا همش شویِ حکومته، میخواد نذریِ مهمونی غدیر رو به نامِ مردم و خودجوش جا بزنه، وگرنه که مردمِ از دین زده شدهیِ غمزدهیِ همیشه ناراحت رو چه به این همدلیها و کارا؟
[حرص میخورد که نمیتواند غرضورزیِ سیاسی کند؛ و توئیتها را پشتِ هم ردیف میکند.]
#جشندهکیلومتریعیدغدیر
به وقت دل | رحمت نژاد
بعضی چیزها رو هر چه قدر بگی و بنویسی و توصیفش کنی باز حقِ مطلب ادا نمی شه!
ما خبرنگارها در ۱۳ نقطه این جشن ده کیلومتری مستقر بودیم و من فقط از یه گوشه و محدوده ای که خودم بودم گفتم و توصیف کردم، پس ببینید در گوشه گوشه این جشن باشکوه چه خبر بوده ...
تو این مسیر همه چی بود، همدلی بود. همراهی بود. صفا بود. مهربانی بود. عشق به علی و آل علی(ع) بود. حتی گذشت هم بود!
ساعت ۱۰ شب تو یکی از موکب ها ارتباط مستقیم از حرم حضرت ابوالفضل(ع) داشتیم. مشغول فیلمبرداری و عکس برداری بودم که یه پاکبانی خورد به من و گوشیم افتاد تو جویِ آب ... بنده خدا پاکبانِ نگران بود! بهم گفت:" خانم من پول ندارم گوشی شما رو درست کنم. به خدا حواسم نبود خوردم به شما..."
خَم شدم گوشی رو از جویِ آب در آوردم، نگاش کردم و گفتم: برو آقا،
یه آقا و خانمی کنارم بودن، گفتن :" گوشیت سوخت! حداقل پول تعمیر می گرفتی"
گفتم:" پس گذشت چی می شه؟ اون آقا گفت من پول ندارم ... من تا ساعت ۱۰ شب تو ماموریت بودم و تمام شد، همینکه ماشین دربستی پیدا کنم و برگردم خونه کافیِ ..."
آقا
امروز:
تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست. این کار، لازم است. اما فقط این نیست. طرف مقابل مبانی فکری دارد باید به او حمله کرد در تبلیغ موضع تهاجم لازم است. این لازمهاش شناخت صحنه است... (۱۴۰۲/۴/۲۱)
کتابای شهید آوینی رو بخونید برای شناخت نسبی صحنه!
این رنگِ مشکی که به شهر میپاشن، گواهِ اینه که همه میان و میرن و حسین(ع) میمونه، این عشقِ حزنانگیزِ جاودان …
۷ روز تا عاشقی :))
دلهرهی #محرم دارم...
میشه رزقِ اشک و معرفت زیاد
و شیرینی نگاهت رو
برام بذاری کنار حسین جان؟
بین این همه سوءِ تفاهم های عاطفی ،
دوست داشتن امام حسین ،
حقیقی ترین محبتیه که هممون تجربه می کنیم...♡ #عشقحسینعلیهالسلام
خدایا به ما تو این ساعتهای قبل محرم توفیق ترک و جبران گناه بده.. تا پاک وارد عزای سیدالشهدا علیهالسلام بشیم..
خدایا مارو پاکیزه بپذیر 🙏
به پیشواز برو ای دل کویریِ من
صدای قافلهی آب را نمیشنوی..!؟ 😭
#محرم
من اینجور تصور میکنم:
«وقتی که ماه محرم میشه،
وقتی میری توی روضه میشینی
و اشکات از روی گونه هات سُر میخورن،
چندتا فرشته از بهشت میان
و دستاشون رو کاسه میکنن
و قطره قطره اشکات رو جمع میکنن !
بعد میبرن میریزن روی قلبت...
و زِنگار های قلبت رو پاک میکنن!
باهم زمزمه میکنن:ببینید چه اشک زلالی!
که قلبش رو اینجور صیغلی میکنه.
بیخودی که نیست ؛داره اشک برای پسرحضرتفاطمه{سلاماللهعلیها}میریزه
برای آقای امام حسین...»
#محرم #امامحسینعلیهالسلام
تا #محرم نگرانم!
نگرانم نکند خواب بمانم،
نکند بغضِ من از شدت غم
نه ببارد، نه بکاهد، نکند اشک نریزم؟
نکند بَرات کرب و بلا را ندهی ؟
حضرت ارباب؛ نکند باز بمانم ؟
نکند باز نخوانم که ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد ؟
نکند پای پیاده حرمت
باز بماند به دلم حسرت و آهش؟
نگرانم، نگرانم نکند دیر شود، جا بمانم ...
@be_vaghte_del313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالِ من با پیرهنِ مِشکی خوش است ...
من یکساله منتظرم تا دو ماه برات مشکی بپوشم ... #سلام_بر_محرم
May 11
تمامِ کُمد و کشوهایم را زیر و رو میکنم لباسهایِ بهاری، تابستانی و بارانیها... خسته میشوم از این همه رنگ و مدل،
نگاهم به تو که گِره میخورد آرام میشوم ...
ساده بودنت به عالمی میارزد «پیراهنِ مشکیِ نوکریام» حالمان با پیراهنِ مشکی خوش است؛ و من به عشقِ تو هر محرم و صفر این لباس مشکی را تنم میکنم شاید که بشود قدری همرنگ صاحب عزا شوم. یادم نمیرود شبی را که قبل از هیئت رفتن قرآن باز کردم «کهیعص» برایم افتاد. هر سال منتظرم در مُحرّمت قرآن باز کنم شاید که باز هم اولِ سورهی مریم تقدیرم شود... امسال هم به مُحرّمت .نمیدانم خبری از آن هیئتها و روضههای پرشور هست؟ نمیدانم باز هم میشود به امیدِ دیدنِ صاحب عزا در مجلس، وسط روضه و هقهقهایم سرم را بالا بیاورم، چپ و راست را نگاه کنم و دلم را خوش کنم که شاید تو هم هستی؟ امسال کجا دنبالت بگردم "پسرِ فاطمه" خیمهات کجا برپا میشود؟ کجا چشمانت خیس است؟ نکند امسال هم در عزای اباعبدالله دردت را بیشتر کنیم و باز هم شرمندهات شویم که نتوانستهایم ابوالفضلی برای تو باشیم و پای تو بایستیم...
که همچنان باری هستیم بر دوشت...
#حال_من_با_پیراهن_مشکے_خوش_است #پیرهنمشکی #سلامبرپرچموعلم
#سلامبرمحرم #ماملتامامحسینیم
#عشقحسینعلیهالسلام
#شهادت #کربلا #اربعین
به وقت دل | رحمت نژاد
تمامِ کُمد و کشوهایم را زیر و رو میکنم لباسهایِ بهاری، تابستانی و بارانیها... خسته میشوم از این
تنها لباسی که مادرم با اشك و آه برام خرید پیراهن مشکی برای مُحرم ِ تو بود ارباب ِ بی کفن من💔))
باورتون میشه امشب شبِ اولِ محرمه و بازم بهمون توفیق دادن تا واسه سیدالشهدا اشک بریزیم؟!
خیلیها محرم پارسال بودن که امسال نیستن..
خیلیها پارسال توی هیئت سینه زدن و امسال،عکسشون کنج هیئت،قاب شده..
خدا بهمون توفیق داده تا بازم خودمون رو به روضه ی حسینش برسونیم و با گریه برای عزیزِدلش،گناههامون ببخشه.
دوستان به خدا که اشک واسه امام حسین(ع)روزیِ هرکسی نمیشه..
بیاید خدا رو شکر کنیم بابتش!
بابت نوری که قراره به قَلبامون بتابه با غمِ
حسین(ع)و اهلبیتش..
#ازت_ممنونم_منو_به_محرم_رسوندی
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز محرم شد و ایام تو... #پیشنهادمیشه
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
اول محرم که میشود من همش
این بیت شهریار توی سرم تکرار می شود:
بس که محملها برد منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین ...😭💔
@be_vaghte_del313
کسی که پیرهن مهرِ تو به تن نکند
به صد کفن اگر آید به حشر، عُریان است!
#حسینجانم
امیر حسین پور نشون داد که جوان های امروزی همونا که گاهی کِراوات می زنن و گاهی زنجیر میندازن، لباسایِ رنگی می پوشن، عینک آفتابی مارک استفاده می کنن و از اون عطرها که بوش تا هفت تا کوچه اونوَرتر هم میره، میزنن، می تونن #بسیجی باشن و وطن دوست. می تونن عاشق امام حسین(ع) باشن. می تونن به #شهادت برسن
پی نوشت۱: امیر حسینپور از بسیجی های حوزه ۳ مقاومت بسیج امام حسین(ع) تبریز بود. بامداد روز چهارشنبه ۲۱ تیر در محله در حال گشت رضویون بوده که می بینه یه ماشینی حرکات خطرناک انجام میده، قصد آسیب زدن جانی داره و به سمت عوامل اجرایی هیئت که پرچم و موکب می زدن در حالِ حرکته، امیر حسینپور متوقفشون می کنه... فردِ خاطی دست می ندازه دورِ گردنِ حسینپور و متواری میشه. به صورت عمدی سمتِ راستِ خودرو رو می کوبه به یه درختی و امیر از ناحیه فک، صورت، بینی، دست و پا به شدت مجروح می شه. قصد خفه و کور کردنِ امیر رو داشته که عوامل گشت رضویون تبریز می رسن و از این کار جلوگیری می کنن...
پی نوشت۲: امیر حسینپور بعد از تحمل چهار روز جراحت به شهادت می رسه ...
پی نوشت ۳: جونِشُ داد تا هیئت ها و موکب ها بر پا باشن و ما حسین حسین بگیم ...