eitaa logo
به وقت دل | رحمت نژاد
543 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
391 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین خواستنی است! انسان بعد از 1400 سال گرمیِ انگشتانِ حسین‌ را احساس میکند! گاهی این هوس برایش پیش می‌آید که دست حسین به روی سرش کشیده شود! گاهی حسرت آن را میخورم که آن دستی که روی سر جُون کشیده شد، آن محبت و نوازش .. حسین خواستنی است! نمیدانم چطور میشود حسین را کشت .. @be_vaghte_del313
مرا به بوی خوشَت جان ببخش و زنده بدار ... @be_vaghte_del313
پول هایمان را روی هم گذاشته ایم و یک هدیه برای عمویمان خریده ایم ... مادرم می گوید این را به چه مناسبتی برای عمو خریده اید؟ می گویم به مناسبت ...!!! می گوید روز عمو دیگر چه صیغه ای ست؟ می‌گویم تولد حضرت عباس مگر روز عمو نیست؟ پی نوشت: شمام مثلِ من این سنتِ حسنه رو تو خانواده هاتون جا بندازین، به مناسبت میلادِ آقا قمربنی هاشم، حضرت عباس علیه السلام روزِ عمو داشته باشین، کادو بدین، تبریک بگین. 💚 @be_vaghte_del313
صدایے . . . به بلنداے چهل و یک سال مقاومت ، فریاد بر مے آورد : إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم @be_vaghte_del313
‌ ایـݩ‌یھ‌اصلِ‌ثابتہ‌دوستِ‌مـن..؛ زندگـۍ‌روازســࢪبگــیࢪ 🌱📿'°
آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند✨: ↓ °• ‌اگہ کسےدرجنگ یڪبارشهـیدشده اماکسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگه •° @be_vaghte_del313
♡ قسم بہ نیمه‌ے ِ شب همان هنگام که جنون از حد مےگذرد ... و فراق حرم بےخوابٺ مےکند ... ! @be_vaghte_del313
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
بیا خیال کنیم... دستان‌مان بین ضریح گره خورده‌اند! بیا خیال کنیم... کفش‌های‌مان را از کفش‌داری گرفته‌ایم و... عقب‌عقب قدم بر می‌داریم و می‌گوییم: ولا جعل‌الله آخرالعهد منی لزیارتکم! . . . بیا خیال کنیم... ! @be_vaghte_del313
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
شب جمعه است و دلم باز تو را ميخواند كربلا،حسرت شش گوشه، مرا كشت حسين ... @be_vaghte_del313
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
‍ دیدن کربلا چشم نمی خواهد، دل می خواهد. آنجا باید دلت را بینا کنی و التماس کنی که ببیند. این شب جمعه همراه خواهرش باش، روی تل زینبیه بایست و ببین: گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینه امام... بماند بقیه اش😔 😭 @be_vaghte_del313
خاطرم نیست چه شد دل به تو دادم آقا بی سر و پا چو منی در ره تو شد راهی ... 😔😭
درد و دل کردنِ با تو چقَدَر می چسبد چون کریمی و ز احوالِ گدا آگاهی
خون من نذر نگاهت لک لبیک حسین شاهِ عاشق کُشی و حضرت ثار اللهی
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند ... 💔
آهای زن خسته ی شالیراز! یکی از همین روزهایی که صبح تا غروبش را با پاهای زبر و خیس‌خورده، برنج نشا کرده ای و بین کار خودت را رسانده ای خانه و فسنجانت را هم زده ای تا گردویش خوب روغن بیندازد، یکی از همین روزها که خسته ای و خستگی از چشم‌هایت بیرون زده اما مجبور شده ای آن را ته گلو نگه داری تا مردِ خانه وقتی از سر جاده برمی‌گردد اوقاتش تلخ نشود، یکی از همین روزها چای را بگذار روی سماور و به اندازه ی همان ده دقیقه ای که برای دم کشیدنش وقت لازم است، بنشین زیر درخت نارنج و چادرت را بکش روی سر و آرامِ آرام، طوری که صدایت از نخ‌های چادر آن طرف‌تر نرود، خودت را به گریه بسپار. بنشین و برای تمام سال‌هایی که زندگی نکرده ای گریه کن. گریه برای زن‌ها از نان شب هم واجب تر است. گریه برای زن‌ها از مسکن برای آدم میگرنی هم واجب تر است. زن‌ها باید برای دردهای کوچکِ کوچکِ کوچک هم خودشان را به گریه بسپارند. خودشان را رها کنند و بگذارند گریه آن‌ها را با خودش ببرد به گذشته و آینده و سال‌های دورِ زیست‌نشده. گریه برای زن‌های خانه دار مثل اسباب سفر می‌ماند. مثل ماشین زمان می‌ماند. مثل قالیچه ی سلیمان. در چند دقیقه آن‌ها را می‌برد به هر جایی که دلشان بخواهد. می‌گذارد خوب همه چیز را تماشا کنند. خوب غصه بخورند. خوب با خودشان و تصویر مثالی خودشان در گذشته و حال و آینده حرف بزنند و ناله کنند و حتی بد و بیراه بگویند. بعد آن‌ها را برمی‌گرداند به اتاقی که در آن نشسته اند و دستمال کاغذی تعارف می‌کند. زن‌ها هم همه چیز را در همان دستمال کاغذی، مچاله می‌کنند و با خیالی آرام‌تر برمی‌گردند به زندگی. حالا با توام! آهای زن خسته ی چمدان به دست! آهای زن سفر! زن عبور! زن رفتن! یکی از همین روزهایی که از نوشتن خسته شده ای و هیچ واژه ای را هم پیدا نمی‌نکنی که بتواند احوالت را توصیف کند، یکی از همین روزها که از رفتن خسته شده ای و می‌خواهی دیگری بار رفتنت را به دوش بکشد، سرت را بگذار روی شانه ی جاده و یک دل سیر گریه کن.  سرت را تکیه بده به شیشه ی ماشین و به جاده ای که از زیر سرت عبور می‌کند خیره شو... به جاده ای که شانه می‌شود، اما مدام زیر سرت را خالی می‌کند. بعد پا به پای تمام بغض‌های گلوگیرت گریه کن. گریه برای تو از آذوقه ی سفر هم واجب تر است. گریه برای تویی که مدام مردم را آرام می‌کنی و روی اشک‌هایشان سرپوش می‌گذاری از آذوقه ی سفر هم واجب تر است. پیامبرها مردم را به فهمیدن سفارش می‌کردند. من اما تو را به گریه سفارش می‌کنم. گریه خیلی چیزها را برای آدمی روشن می‌کند. مثلا" فهمیدنِ همان چیزهایی که گاه با نشستن پشت در مسجد هم نمی‌توان فهمید. آدمی وقتی با خودش تنها می‌شود خیلی چیزها را می‌فهمد. خیلی چیزها... برای فهمیدن همان چیزها هم که شده گاهی لا به لای خنده، به گریه و چشم‌های منتظرش فکر کن. پی نوشت: غم نویس نیستم، شرحِ حالِ، شرحِ دل ... به قولِ فاضل نظری، که از بیچارگی گاهی به حالِ خویش می گریم ... @be_vaghte_del
دل گران خویش را به خار و خس نمی‌دهم محبت حسین را به هیچ‌کس نمی‌دهم... @be_vaghte_del313
در ندبه هاے جمعه تو را جست و جو می کنم زیباترین بهانه ے دنیاے من...سلام! @be_vaghte_del313
‏بهبود رو که دیدم بغضم گرفت دختر جانباز اعصاب و روان گریه میکرد پدرش عصبی که میشد دیگه کنترلش دست خودش نبود دختره میگفت کتک خوردن و شکستن وسایل ناراحت کننده نیست بعدش بابام بهتر که میشه میفهمه مارو زده، میشینه یه گوشه گریه میکنه از پشیمونی و دعا میکنه بمیره... ۶
یک گوشه از عمامه ی مولا کم شد.... علی اکبر معمم شد🍃❤️
جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی‌شود اصلا پی گناه بیفتد ... روزمون مبارک جوان هایِ انقلابی @be_vaghte_del313
آدم نباید قربونِ همچین مامانی بره؟ یه روز جلوتر تولدتُ تبریک بگه ... تا اولین نفری باشه که تبریک گفته ... حالا که از مهربونیت اشکام سرازیر شده، دلم لرزیده می گم، ممنووونم مامانم، رفیقِ روزهایِ بارانیِ من، ممنونم بابتِ تمامِ محبت ها و زحمت هایی که برام کشیدین ... بابتِ تمامِ شبا و روزایی که اگر خندیدم باهام خندیدین ... اگر گریه کردم پا به پام گریه کردین ... ممنونم بِهِم مهربونی، گذشت، عشق، ایثار، صبوری یاد دادین ... و معذرت میخوام، بابتِ روزهایی که خواسته و ناخواسته شاید به دردهاتون دردی اضافه کردم ... بابتِ روزهایی که باعثِ زحمتتون شدم ... ان شاء الله قابل و لایق باشم، خدایِ مهربون کمکم کنه جوابِ زحماتتون با موفقیت های روزافزونم بدم و سال هایِ سال زیرِ سایه پُر از مِهرتون باشیم. پی نوشت: چون مامان عضو کانال هستن، لازم دونستم اینجا از زحماتشون تشکر کنم، معذرت میخوام دوستان🙏 @be_vaghte_del
روزهاے جوانے دلنشین اند، دلنشین تر از نگاه لیلے، خوش آواتر از صداے تیشه فرهاد و خواستنی ترند از عشق! جوانے، روزگار ماندنےترین خاطره هاست @be_vaghte_del313