eitaa logo
به وقت دل | رحمت نژاد
548 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
368 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای پرکاری که رسما از تاریکی سه چهارصبح شروع می‌شن ، حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا دین غیر از عشق و زیبایی است؟ _امام صادق علیه السلام
دیدار رهبری با دانشجویان فقط اونجایی که آقا می‌گن: خداکنه شما شهید نشید! دانشجوها اعتراض می‌کنن؛ حضرت‌آقا بعد از مکث پاسخ‌میدن: [شهادت] در پیری اشکال نداره؛اما تا جوانید به شما‌ها نیـاز داریم، کشور به شما نیاز دارد! بسیار قابل تامل است!
‌‌ ــ ــ متنۍ بلندقـٰامت اما جالب . چند سال پیش پوتـین، برای اولین بار در در طولِ این ۳۰سال انقلاب به ایران سفر کرد. او شخصیتۍ بسیار چارچوب‌مند و منضبط بر اصول دیپلماسـی است، اما با این‌حال چند بار پرسیدھ بود که دیدار با رهبرِ جمهوری اسلامۍ آیا انجام می‌شود یا نه، دیدار انجام شد. در دیدار رهبرمان، بہ‌ نکاتے از تاریخ‌‌شوروی و قبل آن اشاره مےکنند کہ برای پوتین رئیس‌جمهور وقتـ روسیه جدید بوده است. پس از دیدار مسئولین دستگاه دیپلماسۍ می‌گفتند که رفتار وۍ تغییر کرده بود و شخصاً، نه از طریقِ وزیر خارجہ خود، به وزیر خارجه وقت کشورمان گفتھ بودند که .. شما حتمـاً سفری بہ روسیھ داشتهـ باشید تا باهم گفت‌وگو کنیم. در برگشت به روسیھ، خبرنگاری از او دربارهٔ نظرش راجع بہ رهبرۍ ایران می‌پرسد و وی در پاسخ مۍگوید: « من مسیح‌ را ندیده‌ام، اما تعاریف‌ او را در کتابـ‌ انجیل شنیده و خوانده‌‌ام، من مسیح‌‌ را در رهبرۍ ایران دیده‌ام.» ؛ بھ‌نقل از حجت‌السلام‌ مرورۍ @be_vaghte_del313
‌ کاندولیزا رایس، وزیر‌ سابق امور‌خارجه آمریکا و مشاورِ ارشد جرج‌‌بوش گـفتھ؛ ــ رهبر ایران‌ مۍ‌تواند نقشھ‌هایی را که توسط بہترین‌ ذهن‌ها، با صرف بیشترین‌‌ بودجہ‌ها، در زمان بسیار طولانے کشیده‌ شده استـ و مجریانۍ ماهر اجرای آن‌‌ را به عهدھ گرفـتہ‌اند، با یک سخنرانۍ یك ساعته خنثی کند.
که امید پیچش نور است در عمق تاریکی . .🌱🪵
ـــــــ ــ . و خواهد رسیـد آخر آن صبح موعود کہ ماییم و فتح جھان‌های تازه 🪴 '
برای امروزت آرزوهای کوچک دارم! مثلا چشمهایت را که باز کنی، خستگی های دیروزت را درخواب آرامش دیشب، جا گذاشته باشی. و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و سر زندگی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر، دلخوشیِ صبحانه ات باشد و مادری که مثل هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقه راهت... مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و هم نفسی خوش باشد و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچک دارم که شاید حسرتهای بزرگِ خیلی ها باشد...! آغاز زندگی دوباره‌ت‌ مبارک رفیق.!😍♥️✨^^
شبهایِ قَدر رفت و دیوانه‌یِ تو باز تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌من درباره تو به آن‌ها نگفته‌ام، اما تو را دیده‌اند که در چَشمانم شِنا می‌کنی... من درباره تو به آن‌ها نگفته‌ام اما تو را در کلماتم دیده‌اند... عَطرِ عشق، نمیتواند پنهان بماند...!
شب جمعه ست و دلم باز تو را ميخوانَد كربلا،حسرتِ شِش گوشه، مرا كُشت حسين ...
گاهی باید چشم ها را بَست ، باید خیال کرد؛ در خیالَم با پایِ برهنه بین الحرمین را قدم میزنم می آیم درست روبرویِ گُنبد همانجا که پَرچَمت تکان میخورد همانجا که به زائرانت نگاه میکنی و لبخند میزنی، می ایستم و سلام میدهم. در خیالم همیشه بوده ای همیشه هستی ارباب مهربانم....
سَحرِ آخری، دلم رفته کربلا! کاش میتونستم بی شیله پیله حرف بزنم! کاش میشد حرفامو از بندِ ادبیات و کلمات بکشم بیرون، کاش میشد گریه‌هامو نقاشی کنمُ بزنم به دیوار حرمت، بیقراری داغِ تازه‌ای نیست فقط گاهی فراموش میشه و یهو با یه نگاهِت از نو رو دِلِ آدم میشینه‌‌‌...
AUD-20220709-WA0016.mp3
10.06M
نوشته‌خداروقلبم؛امیری‌حسین!(: تویی‌که‌همش‌دستم‌رومیگیری‌حسین 👌🏾
همیشه می گم تو هر سِمَتی شاهِ مَنی حسین ...
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
قدیم ترها ، جمعه ڪه میشد همون اولِ صُبحے مادرها جارو برمیداشتن جلوےِ دَرِ خونه رو جارو میزدن و آب میریختن ... خودم خوب یادمه عزیزم(مادربزرگم) یه خونه داشت ڪه حیاط دار بود ، بچه سال تر بودم ... یه جمعه اے با عزیزم رفتیم تو حیاط و عزیزم شروع کرد به جارو ڪردن ... تموم ڪه شد ، در خونه رو باز ڪرد و جلو در رو هم جارو زَد و یِهو اشڪِش ریخت ... پرسیدم ڪه چرا گریه میڪنه و گفت | میدونے چرا جلو در و جارو میزنم ؟ جمعه ست اگه آقا اومد به بهونه ےِ سر زدن هم ڪه اومد ، زیر پاشون رو تمیز ڪرده باشم ... | یادم مونده همین ... از همون بچگیام !! با خودم فڪر ڪه میڪردم ، میگفتم بزرگ شدم یه خونه حیاط دار میگیرم و هر جمعه آب و جارو میڪنم تا آقا بیاد ... 💚 بلاخره اینهمه چشم انتظارے یه جوابے داره !! الان با خودم هر جمعه میگم ؛ حیاط خلوتِ دل هم ، آب و جارو میخواد ! امامِ دل هر جمعه سَر میزنه به دلِ ڪسے ڪه دوسِش داره ... هر جمعه اے ڪه میشه منتظره ڪه ببینه مُنتظرِش ڪِی حیاطِ دلشو برا اومدنِ امامِش جارو میڪُنه و آب میزنه و ... مُنتظره ببینه ڪی یه دل داره و یه دلبر !! سخته ڪه آقا بیاد و ببینه جایے حتےٰ برا عبور ڪردن هم نمونده ! 💔 حیاط خلوتِ دل جارو میخواد ... تا جارو ڪنے و ببرے هر ڪے رو ڪه غیرِ اون اشتباهے جاش دادی !! آب میخواد ... تا بشوره ببره جاےِ عبورِ ڪسایے رو ڪه چرخیدن تو حیاطِ دل !! آقا جمعه ها ڪه نه ... هر روز منتظره تا آب و جارو ڪنیم دلامونو تا سَر بزنه ! شده تنها به ڪسے ڪه آب و جارو ڪرده باشه !! | حیاطِ خلوتِ دلامونو آب و جارو ڪه ڪنیم ، آقا میاد | . . @be_vaghte_del313
‏بعضی‌ها وقتی می‌آیند خوشبختی می‌آورند و بعضی‌ها وقتی میروند🌱
وقتی داشتم روزهایِ سختم رو بدون یاریِ آدم‌ها پشت‌سر میذاشتم و هیچ‌کس رو برای مساعدت و دلگرمی نداشتم فهمیدم من در نهایتِ ضعفم قدرتمندم. در نهایت شوخ‌طبعی‌ام قاطعم. در نهایت بی‌طاقتی‌ام صبورم و در نهایت شکنندگی‌ام ادامه‌دهنده‌ام. من در نهایتِ اضطرابم آرامم، در نهایت محدودیتم بلند پروازم و در نهایت پناهندگی‌ام پناه‌دهنده‌ام. من در سخت‌ترین لحظات، خودم را محک زدم، دورتر ایستادم و به خودِ به استیصال رسیده و ادامه‌دهنده‌ام نگاه کردم و دلم خواست او را بغل بگیرم. او که به انتهای خط طاقتش رسیده‌بود و همچنان داشت امیدوارانه ادامه میداد، که نا امید میشد، بغض میکرد، خسته میشد، کنار میکشید، اما خیلی زود خودش را آرام میکرد، به خودش دلداری میداد، اشک‌های خودش را پاک میکرد، بلند میشد و با نگاهی رو به جلو، ادامه میداد. من در سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام، خودم را شناختم و قول دادم بیشتر حواسم به خودم باشد. من همیشه بیش از توانم جنگیده‌ام. هرکس جای من بود همان ابتدای راه برای همیشه تسلیم میشد و در نقطه‌ی امنی از زندگی‌اش برای همیشه پناه میگرفت ...
حیاط خلوتِ دل.mp3
2.79M
💠 حیاطِ خلوتِ دلامونو آب و جارو ڪه ڪنیم ، آقا میاد... ✍ نویسنده: بانو الناز رحمت نژاد 🎙 گوینده: بانو فاطمه فدایی
🌸رمضان امسال را با تمامِ دعاهای فرج وقت افطارش، با تمامِ گِله‌های هر شب افتتاحش، با تمامِ «عجّل» های شب‌های قدرش می‌سپارم به شما ای آقای من❗️به این امید که به یُمن آمین‌هایت، آخرین رمضان بی حضورت باشد....🌸
من روحِ سبز تمام گیاهانِ نو رسیده‌ام.🌱
من سوالی زِ مراجع و فقیهان دارم: آنکه در قلب من است، فطریه اش هم به من است؟
آن سوی تاریکی یک نفر بیدار است . من صدای سازش را می شنوم ، می نوازد شبگیر، پس کسی هست شود همدم این بیداری . . .