eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
87 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک بار از تو بوده که می گفتم عشق گفت کِی می شود که خاک درش توتیا کنم .🌷 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
🌹 👆این هشتک در کانال را دنبال کنید
با تمام احترامی که برایت قائلم مانده - ای ماه ! - آفتابی مثل شهر قم شوی 🌹
زمان: حجم: 593.6K
عنایت استاد عزیز... مجاهدی پروانه🌹 به سیاهه ی حقیر چند تک بیت سلام‌الله‌علیها🌹 1⃣ مویی سفید، قد خمیده، عصا به دست ... تعظیم بارگاه تو کردم؛ قبول کن 2⃣ با تمام احترامی که برایت قائلم مانده - ای ماه! - آفتابی چون نگینِ شوی 3⃣ یک بار از تو بوده که می گفتم؛ عشق گفت: "کِی می شود که خاک درش توتیا کنم" 4⃣ سحر مقابل دریای بیکران حرم خدا وکیلی از این بیشتر، چه می خواهم! 5⃣ به دل میگفتم آیا او نگاهی هم به من دارد؟! که در جانم یکی می گفت "او بانوست او بانوست" 6⃣ تو را که دیده ام ای آفتاب! دانستم دلیل آنکه چرا در محاق آمد ماه 7⃣ تنها و دلشکسته، پریشان و ناامید آمد کنار گنبد تو ... رو به راه شد 8⃣ چشمان خود را بستم و دیدم نگاهت را بانویم! آنجایی که فرش زائرت بودم 9⃣ به چشم خسته ی من کورسوی امّیدی بجز نگاه تو ــــ ای ماه مهربانم! ــــ نیست 🔟 تا دید آفتاب، جلالِ تو را .... ندید از صبح تا غروب بجز بارگاه تو 1⃣1⃣ رو سوی دشت داشت‌و لوت و کویر، باد یعنی مرا غبار حرم هم نخواستی؟!
زمان: حجم: 593.6K
عنایت استاد عزیز... مجاهدی پروانه🌹 به سیاهه ی حقیر چند تک بیت سلام‌الله‌علیها🌹 1⃣ مویی سفید، قد خمیده، عصا به دست ... تعظیم بارگاه تو کردم؛ قبول کن 2⃣ با تمام احترامی که برایت قائلم مانده - ای ماه! - آفتابی چون نگینِ شوی 3⃣ یک بار از تو بوده که می گفتم؛ عشق گفت: "کِی می شود که خاک درش توتیا کنم" 4⃣ سحر مقابل دریای بیکران حرم خدا وکیلی از این بیشتر، چه می خواهم! 5⃣ به دل میگفتم آیا او نگاهی هم به من دارد؟! که در جانم یکی می گفت "او بانوست او بانوست" 6⃣ تو را که دیده ام ای آفتاب! دانستم دلیل آنکه چرا در محاق آمد ماه 7⃣ تنها و دلشکسته، پریشان و ناامید آمد کنار گنبد تو ... رو به راه شد 8⃣ چشمان خود را بستم و دیدم نگاهت را بانویم! آنجایی که فرش زائرت بودم 9⃣ به چشم خسته ی من کورسوی امّیدی بجز نگاه تو ــــ ای ماه مهربانم! ــــ نیست 🔟 تا دید آفتاب، جلالِ تو را .... ندید از صبح تا غروب بجز بارگاه تو 1⃣1⃣ رو سوی دشت داشت‌و لوت و کویر، باد یعنی مرا غبار حرم هم نخواستی؟!
بانو مرا بحال خودم واگذاشتی انگار کرده ای که غلامی نداشتی