یکی از بزرگان که به او گفته بودند به من درسی بده ، گفته بود به تو درسی می دهم که اگر تو ، همه اش را در کتابی جمع کنی ، کتابها آن را نمی تواند در خود بگیرند و اگر بخواهی خلاصه اش کنی پشت یک ناخن می توانی بنویسی . آنچه که در همه کتابها هست اگر در یک خط خلاصه بشود و آن خط در دو کلمه خلاصه شود و آن کلمه را بتوان در پشت ناخن نوشت ، چیزی نیست جز《ذبحُ النفس》
📚 حقیقت حج ، علی صفایی حائری ، ص ۱۱۸
#بدون_توقف
#یک_جرعه_کتاب
#علی_صفایی_حائری
#کتاب
⏳بدون توقف
🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
هر کدام فرعونی هستیم..
این نکته که آدم های بدِ تاریخ یا آدم های بدِ موجودِ امروز را ، خیلی بد می بینیم و می گوییم خدا لعنتشان کند ، به خاطر این است که خودمان را در آن فضا و در آن محیط حس نمیکنیم ، در حالی که هر کدام فرعونی هستیم ؛ فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ شده است...
📚 اخبات ، علی صفایی حائری ، ص ۱۴
#بدون_توقف
#یک_جرعه_کتاب
#علی_صفایی_حائری
#کتاب
#فرعون
#تاریخ
⏳بدون توقف
🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
ادعای عرفان موجود (عرفان مسلمین) در شکل خانقاهی آنست که از شریعت و طریقت به حقیقت میرسد و در شکل خراباتی با رنج و بلا و عشق به حقیقت راه پیدا میکند و در هر حال برای وصول به حقیقت باید متکی به آداب و احکام و یا عشق و محبت و یا اذنِ قطب و مرشد و طریقت باشی تا بتوانی به حقیقت برسی و به قدرت ها دست پیدا کنی...
پس جلوتر از حقیقت باید آداب و احکام و یا عشق و محبتی در تو باشد و ناچار اینها متکی به عادت و تحمیل و تلقین است.
اما در عرفان اسلامی همراهِ آن بینش و معرفت و آن جریان فکری، تو در معیت حق هستی و حقیقت را میفهمی و فهم و معرفت در تو، عشق و علاقه را سبز میکند و با این محبت و ایمان نوبت به عمل و بلا میرسد و پس از آن نوبت به عجز و سپس نوبت به اعتصام و تفویض...
در این بینش اول معرفتِ حقیقت است و سپس عشق و عمل و بلا و عجز، و هدف نهایی معرفتی است که به عبودیّت ختم شده و شهودی است که اطاعت و تسلیم را به دنبال دارد؛ زیرا کشف و شهود بدون عبودیت رتبهی شیطان است.
ر.ک: انسان در دو فصل
#نقد_تصوف
#علی_صفایی_حائری
🔈https://www.instagram.com/p/CI0n4stHuPN/?igshid=181twy9ji8jmg
⏳بدون توقف
🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff