eitaa logo
بدون مرز
209 دنبال‌کننده
158 عکس
72 ویدیو
1 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 روایت فرماندهان مقاومت این قسمت شهید عبدالعلی مزاری 🔹️ از غزنه گسترانده، تا بلخ کهکشان را ... ✍ تابستان ۱۳۷۲ بود و کابل در آتش جنگ می‌سوخت. مقر در بيخ يكی از كوه‌هايی كه سنگر دشمن بود، قرار داشت. بر خلاف سنگینی آتش، ترسی به دل عبدالعلی نبود. او که سال‌های پیش از انقلاب ایران، به جرم حمل اعلامیه‌های سخت‌ترین شکنجه‌های زندان‌های ساواک را تاب آورده بود، اکنون از این آتش‌بازی‌ها نمی‌ترسید. اصلا همین مدارس دینی و کتابخانه‌هایی که استاد عبدالعلی بنا کرده بود، حاصل همان دم نزدن‌های در زندان و اخراجش از ایران بود. او در دوران حضورش در نجف نيز گذشته از رفت و آمد به منزل حضرت امام با چهره‌های فعال مجاهد و شخصيت‌های ممتازی چون شهيد محمد منتظری از نزديک آشنا شده و از آن‌ها رسم رزم آموخته بود... اطاقش کوچک و ساده بود، شبیه همان خانه و زندگی دوران طلبگیش در قم... در طول سال‌ها زندگی در ، زیاد به مشهد رفته و دیدارهای محرمانه‌ای با داشت و بی‌شک در این دیدارها از سبک زندگی ایشان تاثیر پذیرفته بود. دور از ذهن نبود مردی که لباس خود را پاره می‌کرد تا از پارچه‌اش برای دخترکش لباس بدوزند، از هر مهمان با يک ليوان چای و فقط يک شکلات پذيرايی کند. خبر ساده‌زیستی بابه، تا ناکجای رفته بود. شب شده بود اما مرد برای انجام صحبتهای بيشتر در مورد وضعیت مبارزاتی شیعیان پیش استادعبدالعلی آمد. بیشتر گفت و گوها پیرامون ادامه‌ی جنگ داخلی و کشتار شعیان بود. پس از کشتار افشار، زندگی بر شیعه، سخت‌تر می‌گذشت. شب از نیمه گذشت و موقع خواب فرا رسید، مرد تازه‌وارد با تعجب به بستر رهبر حزب اتحاد نگاه کرد... در سال ۱۳۵۷ سازمان نصر افغانستان از ائتلاف گروه‌های مختلف شیعه تشکیل شد و کمی بعد اعلام موجودیت کرد. حزبی که رهبرانش را روحانیون ساکن کابل، نجف و قم تشکیل داده و دفتر اصلی آن در ایران قرار داشت. سازمان نصر از اندیشه‌های امام خمینی پیروی می‌کرد و عبدالعلی مزاری، یکی از اعضای شورای رهبری آن بود. وی پس از چند سفر به ایران از سال ۵۹ تا ۶۵ در ایران ماند و اوایل ۱۳۶۵ به افغانستان بازگشت و در شرایطی که توانسته بود قدرت و نفوذ خود را به تدریج در سازمان نصر افزایش دهد و به برجسته‌ترین رهبر سازمان تبدیل شود، تلاش فراوانی برای متحد کردن گروه‌های شیعی به کار بست. از بهار ۱۳۶۷ که و گروه پاسداران ، منشور اتحاد را امضا کردند، تا تیر ۱۳۶۸ که مسئولان اکثر احزاب شیعه افغانستان به میثاق وحدت رسیدند و گروه‌های خود را منحل اعلام کردند، مقدمات برای تاسیس "حزب وحدت اسلامی" افغانستان فراهم شد. حالا رهبر مطرح‌ترین حزب شیعه، می‌خواست بخوابد... بستر ساده و محقرش را باز كرد. ابتدا يك قطيفه و سپس نمد سياه هزارگی را درآورد و آن را وسط اطاق پهن کرد. دو بالشت را نيز روی هم گذاشت. در آخر «ياالله» ‌گويان خود را به پشت انداخت و آه كشيد و خوابيد... یکی از فرماندهانِ عبدالعلی با لبخندی به مرد تازه‌وارد نگاه کرد و گفت: « باور کن که تمام دارو ندار اين مرد، همين است ...» 🇦🇫 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz