امشب در یکی از گروه های واتساپی، بداهه گویی برگزار شد و بسیار چسبید☺️
ضمن تشکر از شعرای گرامی
تقدیم با احترام 👇🌷☺️
سلطنت را قدحی داده همین سن کمت
می کَشد حادثه ها را سر گیسوی خمت
سال ها رفت ، جوانی و من از داغ غمت
شده ام پیر بیا ای به صفای قدمت
خبری هست در این فصل مسرت به به
شده شاید شب پایانی غیبت به به
نور بر پهنه ی عالم ز فلک میریزد
سیم و زر از نفس و بال ملک میریزد
عشق بی وقفه ز دامان الک میریزد
از لب یار شکر خند و نمک میریزد
چشم از شوق شده جاریِ چون شط به به
سینه ها گشته لبالب ز محبت به به
چه شبی جلو ه گر از نور خدا می بینم
همه جا غرق هیا هوی صفا می بینم
ردـّ پایی ز ولایت به منا می بینم
از غم و غصه دل شیعه رها می بینم
گفتم این رابشودباور مردم به به
هرکه گیرد ره اورا نشود گُم بهبه
حوریان مجمعه ی نقل و نبات آوردند
زعفران و هل و عطر و شکلات آوردند
شیعیان حلقه ی ذکر صلوات آوردند
اصل حلوای عراق از عتبات آوردند
شاعری آمد و با شور و طراوت به به
عشق می کرد در این دایره قسمت به به
بنویسید اگر رود بیاید خوب است
آن سفر کرده ی موعود بیاید خوب است
آن که همزاد حرا بود بیاید خوب است
آتشی بر دل نمرود بیاید خوب است
می رسد دوره ی توحیدی عزت به به
می کند حضرت خورشید حکومت به به
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
وارث تیغ و ردا و علم صف شکنان
یعنی آن منتقم از کوچه و خونین کفنان
آری آمد به خدا صاحب و مولای جهان
شده تکمیل کنون برج ولایت به به
به سرانجام رسیده است امامت به به
بعد آن مرثیه ها شور و شعف آوردند
دسته گل های ختن سوی نجف آوردند
مژده ی عشق و رهایی و شرف آوردند
همگان روی به فرزند خلف آوردند
شده آیینه ی حیدر به تجلی به به
شده بر آه دل شیعه تسلی به به
با صدایی که در این رایحه من می شنوم
عطر شور شهدا را ز کفن می شوم
شور شمشیر از اطراف یمن می شنوم
ابتسم .. عطر تبسم ز قرن می شنوم
تو بفرما که بروید گل عزت به به
که ببارد به زمین واژه ی رحمت به به
کاشکی از دل سرداب بیاید مهدی
پرده تیره ی شب را بگشاید مهدی
کاش بر دلشدگان رخ بنماید مهدی
از لب کون و مکان نغمه بر آید مهدی
می رسد موسم شادی و طراوت به به
می رسد عید دل انگیز ولایت به به
مهربان آمدی و شب به تکاپو افتاد
فرصت تازه به دست گل شب بو افتاد
نور بر دامنه ی راه فرارو افتاد
شعفی در قفس سینه آهو افتاد
وعده ای داده به دل آیه ی بهجت به به
عنقریب است شب عشق و ولایت به به