eitaa logo
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
229 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
14 فایل
امام محمد باقر علیه السلام:....فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ #بِهَاتُقَامُ_الْفَرَائِضُ وَ.... امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است. و فريضه بزرگى است كه ديگر #فرايض_به_واسطه_آن_برپامى‏ شود، و... آیدی ارتباط با مدیر : @bavelayat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر - بخش ۱۳ 🔹اعتراف در #وصیت مصادر تاریخی وحتّی حديثي رسمي عالم اسلام از حادثه ی هجو
❤  ـ بخش ۱۴ 🔹 یعقوبی وصیت را آنگونه نقل می کند که به عبدالرحمن می گوید: من تأسف بر چیزی از امور دنیا ندارم؛ جز بر سه چیز که انجام داده ام و ای کاش آنها را انجام نداده بودم؛ 1⃣ اول اینکه: ای کاش من عهده دار نمیشدم و آن را به دیگری واگذار می کردم واگر من تنها کمک کار بودم، بهتر از این بود که امیر باشم. 2⃣ دوم اینکه: ای کاش من خانه ی را تفتیش نمی کردم و مردان را بدان وارد نمی ساختم ولو اینکه درب آن بسته شده و عليه من اعلان جنگ می شد. 🔹 مسعودی نیز می نویسد: آنگاه که به ساعات آخرعمرش رسید، گفت: من بر هیچ چیز از امور دنيا تأسّف نمی خورم؛ مگر برسه چیز که آن را انجام داده ام و دوست می داشتم که آن را ترک می گفتم. من دوست می داشتم که خانه ی را تفتیش نمی کردم. بعد هم سخنان بسیار دیگری گفت. ▫️در هر صورت از این اسناد به دست می آید که خانه دختر پیامبر مورد واقع شده و مردانی با آتش به کنار در آن خانه آمده و سپس به آن وارد شده اند. تنها مقاومتی که مورخان نقل می کنند، بیرون آمدن زبیر با شمشیر زمین خوردن، سپس از دست دادن شمشیر و دستگیر شدن او است . 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۳۵ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر ـ بخش ۱۶ ▪️بی #مادری طولی نکشید که #حسن علیه السلام و #حسین علیه السلام به خانه آمدن
❤️ ـ بخش ۱۷ ▪️ گفتیم که دختر پیامبر پس از مدتی بیماری از دنیا رفت، اما چرا بیمار شد؟! 🔹 مهاجمانی که آتش به همراه داشتند و به خانه ی دختر پیامبر حمله بردند و سرانجام هم با زور به آنجا وارد شدند، با این هدف آمده بودند که حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر تحصن کنندگان آن خانه را به بیعت وادار کنند. 🔹 امام و یارانش به هیچ وجه قصد مقابله ی مسلحانه نداشتند. وظیفه ی امام این بود که و این بیعت نکردن اگرچه ظاهراً یک عمل سياسي محض به معنای عدم قبول حکومت وقت و مخالفت با آن بود، اما روح خالص مذهبی داشت. یعنی برای نشان دادن نادرستی و عدم مشروعیت آن دولت بود... 🔹 اجبار برای بیعت «جوهری» حوادث را به روشنی بیشتری تصویر کرده است. ابوبکر گفت: ای عمر! خالد بن ولید کجاست؟ عمر جواب داد: او همین جا است. ابوبکر گفت: بروید علی و زبیر را به نزد من بیاورید. عمرو خالد رفتند. عمر به داخل خانه وارد شد. درون خانه افراد زیادی بودند. از اصحاب، مقداد بود. هاشمیان نیزهمه حضور داشتند. اول زبیر را گرفت و با زور به بیرون خانه هل داد و به خالد و مردانی که ابوبکر به کمک ایشان به کمک ایشان فرستاده بود سپرد. بعد به علی گفت: برخیز و به برو. اعتنایی نکرد. عمر دست او را گرفت؛ باز به او گفت: ➖بایست! [باید به مسجد بروی و بیعت کنی] این بار نیز علی از برخاستن و حرکت خودداری ورزید. اینجا، را به بغل گرفت و همچون زبیربا زور و فشار به دم در آورد و در آنجا به خالد و همراهان او واگذار کرد. آن گاه با کمک مردانی که در بیرون خانه جمع شده بودند، آن دو را به اجبار به مسجد بردند. 🔹 مردم معمولی شهر در کوچه ها جمع شده بودند و شاهد و ناظر این حوادث بودند؛ و تنها فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آنگاه که این وضع را مشاهده کرد، به کنار در خانه آمد و فریاد برآورد: ای ابوبکر! چه زود به هجوم آوردید؛ به خداوند قسم تا وقتی زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت. 🔹عدم بیعت جوهری در نقل دیگر از «عمر بن شُبه» می آورد: عمر در حالی که یقه ی لباس و را گرفته بود، آن دو را با فشار شدید از خانه بیرون آورد و به نزد برای برد. در روایت دیگری از او نقل می کند: با جمعی که در میان آنها اُسید بن حُضیر و سلمة بن سلامة بن قریش نیز بودند، با زور به خانه وارد شدند. فاطمه فریاد کرد و آنها را به خداوند سوگند داد. سپس عمر آن دو[حضرت علی و زبیر] را از خانه خارج ساخت و با زور به مسجد برد که بیعت کنند. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۳۶ و ۳۷ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر ـ بخش ۱۸ ▫️نقلها کمی با هم اختلاف دارند. اما اصل مسأله در همه ی نقل ها تکرار می شود
❤️ ـ بخش ۱۹ 🔹 تهدید به در اینجا لازم، می بینیم که نقلی را از «تاریخ الخلفاء» منسوب به «ابن قتيبة» اضافه کنیم. او می نویسد: اینکه امام را به بیعت کردند، حضرت فرمود: اگر این کار را نکنم، چه خواهید کرد؟ در جواب گفتند: قسم به آن خدایی که جز او خدایی نیست، گردنت را می زنیم. امام علیه السلام فرمود: آن وقت گردن کسی را زده اید که بنده ی خدا و برادر رسول خدا است. گفت: بنده ی خدا بودن، آری؛ اما برادر رسول خدا، نه! در این میان، ساکت بود و سخنی نمی گفت. به او رو کرد و گفت: چرا در مورد او دستوری نمی دهی؟ ابوبکر گفت: مادامی که در کنار اوست، او را به کاری اکراه نخواهم کرد. در اینجا امام اسلام که از دست آنها رهایی یافته بود، به پناه برد و در حالی که اشک از دیدگان مبارکش جاری بود، با صدای بلند می گفت: «ابن أم إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني» ای فرزند مادرم! این جماعت مرا ضعیف و بی یار و معین پنداشتند؛ و برمن غلبه کردند و مرا تنها گذاشتند؛ و نزدیک بود که مرا بکشند! 🔹بعد از بررسی کوتاه جریان ، بررسی مسأله مهم دیگری از مسائل آن روز، بلکه هر روز اسلام لازم به نظر می آید و آن، جایگاه امیرالمؤمنین علی (ع) درجامعه اسلامی آن روزگار است. اسناد نشان میدهد که این جایگاه در ذهنیت و فرهنگ دینی مردم آن روز جایگاهی بی مانند بوده است و مردم به طور عموم ایشان را برای احراز منصب ، شخصیتی بی همتا می شناخته اند و هیچ کس جز اندکی، شخص دیگری را برای احراز آن لایق و هم شأن ایشان نمی دانست. اولین بار این حرف از زبان انصار در به گوش رسید؛ آن هنگام که مهاجران قریشی وانصار در سقیفه ی بنی ساعده بر سر تصاحب قدرت به احتجاج و جدل مشغول بودند، تاریخ می گوید: «فضل بن عباس» که او سخنگوی قریش بود، سخنی گفت: ای گروه قریشیان! راستی خلافت با سیاه کاری و فریب برای شما اثبات نمی شود؛ در حالی که ما اهلیت و لیاقت برای خلافت داریم به شما؛ و از همه ی شما برای این کار سزاوارتر است. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۴۰ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر ـ بخش ۲۰ 🔹 مورخان گفته اند که هیچ کس (یا حداقل اکثریت قریب به اتفاق مردم)، شک نداشت
❤️ ـ بخش ۲۱ 🔹 امام بر اساس اسناد موجود، عثمان به محضر امام رسید و حوادث پیش آمده را عرضه داشت و گفت: تا شما بیعت نکنید، هیچ کس به مقابله با دشمن نخواهد رفت. 🔹 بلاذری می نویسد: چون عرب از دین بازگشتند و مرتد شدند، عثمان نزد علی رفت و گفت: ➖ پسر عمو! تا تو بیعت نکنی، هیچکس به نبرد با این دشمن تن در نمی دهد و همچنان اصرار می ورزید تا اینکه او را به نزد ابوبکر آورد. در این مجلــس (ع) با بیعت کرد و مسلمانان خرسند، برای جنگ همت گماشتند و لشکریان دسته دسته عازم گشتند. 🔹 خود اینکونه توضیح می دهد: «آنگاه که به سوی رفت مسلمانان پس از او در کار حکومت با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخاستند. سوگند به خدا، نه در قلبم راه می یافت و نه در خاطرم می آمد که عرب، خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بستاند و به دیگری منتقل سازد؛ یا مرا پس از پیامبر از عهده دار شدن حکومت باز دارد. اما در آن روزگاران تنها چیزی که مرا نگران کرد، شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او کردند. من دست بازکشیدم و از بیعت کردم، تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می خواهند دین محمد را نابود سازند. ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه ای در آن ایجاد شود، یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت برشما است. که این کالای چند روزه ی دنیا است و به زودی ایام آن می گذرد؛ چنانکه سراب ناپدید شود و یا چنان پاره های ابرکه زود پراکنده می گردد. پس در میان آن آشوب و غوغا به پا خاستم تا آنکه باطل از میان رفت و دین استقرار یافته، آرام گرفت. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر ـ بخش ۲۱ 🔹 #بیعت امام بر اساس اسناد موجود، عثمان به محضر امام رسید و حوادث پیش آمده
ـ بخش ۲۲ 🔺مدینه ی آن روز قبل از بیعت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) تنها نام پایتخت جهان اسلام را داشت و از مقام خلافت (به معنای حکومت بر جهان اسلام)، تنها جماعت مسجدالنبی و نماز جمعه ی آن شهر را به عهده داشت. زیرا مردم، حکومت او را آن طور که باید، پذیرا نشده بودند؛ لذا هیچ کس در تحت فرمان فرماندهان جنگی آن دولت به جنگ نمی رفت. 🔺در خارج از مدینه، دشمنان بزرگ با لشکرهای انبوه در انتظار حمله به شهر و نابود ساختن همه چیز بودند. قبایل فراوانی با اینکه به اسلام وفادار مانده بودند، اما حکومت مرکزی را قبول نداشتند. مردم، دیگر زکات مالشان را که تا دیروز به مدینه می آوردند و پرداخت می کردند، به دولت ابوبکر نمی دادند. 🔺خلاصه اینکه با توجه به اسناد کهن، کسانی با تکیه بر قریشی بودن، توانستند قدرت و حکومت بعد از پیامبر را به چنگ بیاورند، به هرشکل ممکن، حتی با زور و عنف، رأس خاندان یعنی امام عل، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را به نزد بردند تا از او بگیرند. 🔺اما تمام این کوششها ناکام ماند و امام که نباید بیعت می کرد، بیعت نکرده به خانه بازگشت. اما علت اصحاب حکومت چه بود؟ و چرا آنها نتوانستند به هدف خودشان که کردن امیرالمؤمنین علی به بیعت بود، برسند؟ اینجا نیز با یک حلقه ی دیگر از تاریخ روبه رو هستیم. در برابر صاحبان قدرت که و به هدف خود از هیچ چیز ابا نداشتند، پس چطور شد؟ و چه کسی مانع شد؟ که هم بیعت به سرانجام نرسید و هم امام علی (علیه‌السلام) به سلامت به خانه بازگشت. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۵۳-۵۴ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤ #دخترپیامبر ـ بخش ۲۳ ▪️سرتاسرمدت کوتاهی که دختر پیامبر بعداز پدر زنده بود، به #مبارزه با دولت حاک
ـ بخش ۲۴ ❤️ 🔹اموال نبوت شکست خوردن در به بیت نبوت، دولت را از انجام نقشه ها و اهداف ظاهراً از پیش تعیین شده اش باز نداشت؛ بلکه چند روز بیشتر از رحلت نبی اکرم نگذشته بود که هجومِ دوباره ی مأموران دولت با ی اموال خاندان نبوت ادامه یافت. اگر مقدار آنچه خاندان نبوت از قبل به عنوان در دست داشت و آنچه بعداً به صورت پیامبر نصیب آنها می شد و همچنین که تولیت آن به ایشان واگذار شده بود را بدانیم، بزرگی و خطر این هجوم روشن تر خواهد شد. 🔹 سوال: آیا واقعاً دولت خلفا با کمبود بودجه روبه رو بود و برای تحرکات جنگی دفاعیِ آینده اش نیاز به این اموال داشت؟ 🔸پاسخ: خیر؛ نظر حکومت این بود که خاندان نبوت دست باشند تا در ای که با دولت جدید خواهند داشت، کاری از پیش نبرند؛ یا اینکه فکر می کردند اگر پولی این چنین در خانه ی نبوت باشد، آنها آن را بین مردم تقسیم نموده، به دست فقرا خواهند رساند و این کار مردم را به دور ایشان جمع خواهد کرد و حذف آن ها دیگر ممکن نخواهد بود. در اینجا آوردن نکته ای ضروری است و آن، اینکه ❌ متأسفانه تمام و و و حتی لغت همه ی آنچه را که روزی پیامبر بوده است زمان به دخترشان شده بود و نیز تمام آنچه به عنوان از آن حضرت باقی مانده بود را #«صدقه» نام نهاده اند. ✓ ما به هرکتاب تاریخی، تفسیر و متن فقهی که مراجعه کنیم و یا به هرکتاب لغت که نگاهی می اندازیم، چیزی جز عنوان «صدقه» مشاهده نخواهیم کرد. این نام گذاری جز روایتی که در روزهای اولیه ی حکومت خود نقل کرده بود، هیچ . او گفته بود که خود از رسول خدا شنیده است که: همه ی آنچه از ما پیامبران باقی می ماند، صدقه است! بنابراین، همه ی کسانی که به نوعی در زمینه ی اموال پیامبراکرم سخن گفته اند، از آنها با عنوان صدقه نام برده اند و لذا ریشه ی این نام گذاری نبایستی از چشم محققان پوشیده بماند و آن را نامی تاریخی و مسلم بدانند... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۴ ❤️ 🔹اموال #بیت نبوت شکست خوردن در #هجوم به بیت نبوت، دولت را از انجام نقشه
❤️ ـ بخش ۲۵ 🔹 بررسی پیامبر در سال سوم هجرت یک ثروتمند یهودی که تازه مسلمان شده بود، در جنگ احد شرکت کرد و به شهادت رسید. وی قبل از شهادتش همه ی اموال خود را برای پیامبر وصیت کرد. آنچه این یهودي تازه مسلمان داشت، بود که همه ی آنها طبق این وصیت به شخص پیامبر منتقل گشت. 🔹 به گفته ی مورخان، سرانجام پیامبر این باغات را در سال هفتم هجری فرمود. اما نمیدانیم که آیا خبر این وقف صحیح است یانه ؟ آیا این باغات بعد از پیامبر توسط دولت خلفا شد و یا به عنوان ارث، به وارثان ایشان رسید و آنها آن را کردند؟ 🔹 پیامبر به مدینه که هجرت فرمود، مردم آن شهر تمام هایی را که به علت عدم دسترسی به آب قابل کشت و زرع نبود، در اختیار آن حضرت قرار دادند. این زمینها نیز بخشی از املاک پیامبر محسوب می شد که مصادره شد. 🔹 طایفه«بنی نضیر» به دلیل توطئه های گوناگون ناچار به ترک مدینه و واگذاشتن سرزمینشان شدند و زمین ها و باغات مزبور به فرمان الهی در قرآن، رسول خدا شد؛ ایشان پاره ای از این زمینها را به عنوان ملک به کسانی از اصحاب خویش بخشیدند و بقیه همچنان در دست پیامبر بود تا اینکه ایشان رحلت فرمود. 🔹قلعه های «خیبر» هفت یا هشت قلعه ی نیرومند جنگی بود. تعدادی از قلعه ها با به دست آمد تعدادی با ؛ و البته به همت و شجاعت امیرالمؤمنین فتح شد. بنابراین همه ی آنچه با صلح به دست آمده بود، طبق دستور قرآن به تمامی ملک و خالصه ی آن حضرت گردید و یک پنجم آنچه به جنگ فتح شده بود، طبق دستور دیگر قرآن در اختیار پیامبر قرار گرفت. های وطيح وسلالم چون با صلح به دست آمده بودند، ملک و خالصه ی پیامبر شد. این اموال مانند سایر اموال ارزشمند باقی مانده از پیامبر با از دست خاندان ایشان خارج شد. 🔹«وادی القری» سرزمین آبادی بود که آب فراوانی داشت. ثلث این سرزمین در اختیار قبیله ای عربی به نام «بنوعذره» و باقیمانده ی آن، ملک یهودیان بود. پیامبراکرم، یهودیان را به اسلام دعوت کرد و چون نپذیرفتند، با ایشان قرارداد عدم تعرض امضا فرمود و بر نصف زمین هایشان صلح کرد. بنابراین وادی القری خالصه ی رسول خداوند بود. 🔹فتح خيبر، یهودیان «» را بیمناک ساخت. واسطه ای به محضر رسول خدا، فرستادند و پیشنهاد صلح دادند. پس این سرزمین هم باصلح فتح شده بود و فیء و خالصه ی رسول خدا به حساب می آمد؛ و چنان که می دانیم، این سرزمین آبادان را پیامبر چند سال قبل از رحلت به دخترشان بودند؛ ولی قبل از اینکه حتی ده روز از رحلت ایشان بگذرد، به دست مأموران دولت تصرف گشت. 🔹تفصیل این حوادث بسیار بیشتر از آن است که گفته شد. در هرصورت، دولت حاکم اگر در آن روزها نمی توانست با مخالفان بیرونی خود مقابله کند، اما برای مصادره ی اموال باقی مانده از پیامبر و اموال خاندان نبوت توانایی داشت و حتی اندکی در اعمال توانایی خود درنگ نکرد!. 🔹اسناد ما در زمینه ی چگونگی ی اموال خاندان نبوت و بسیار اندک است. در یک گزارش می خوانیم: عمر می گوید: آنگاه که پیامبراین جهان را ترک گفت، من و به نزد رفتیم و به او گفتیم در مورد آنچه پیامبر به جای گذارده است، چه میگویی؟ او (على علیه السلام) گفت: ➖ ما از همه کس به رسول خدا نزدیک تر هستیم [طبق قانون همه ی آنها به ما می رسد] من گفتم: -- در مورد آنچه از ماترک ایشان در خیبر به جای مانده است چه میگویی؟ ➖ آنچه در خیبر است هم، مال ماست ! -- آنچه در فدک باقی مانده است چه؟ ➖ آن هم مال ماست . من گفتم: -- به اینها که می گویید نخواهید رسید مگر اینکه از روی های ما عبور کنید. 🔹 این گزارش معتبر بخشی از اهدافی که دولت خلفا در دست اجرا داشت را نشان می دهد. اما درباره ی اینکه آنها چگونه و به چه شکل به طرح خود عمل کردند و به اهداف خود رسیدند، چندان چیزی نمیدانیم؛ ولی هنگامی که به عکس العمل خاندان نبوت و در مقابل اعمال نگاه می کنیم، با اینکه باز هم در این مورد به طور جدی با کمبود اطلاعات رو به رو هستیم، متوجه می شویم که مجموعه ی اموال باقی مانده از پیامبر و حتی آنهایی که در زمان حیات خودشان به دخترشان بخشیده بودند، همه بلافاصله بعد از وفات ایشان به دست دولت خلفا مصادره شده اند. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، خلاصه صفحات ۵۸تا۶۲ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤ #دخترپیامبر ـ بخش ۲۷ 🔹 پس از شهادت ام ایمن و «رباح» ابوبکر بعد از مقدماتی که نظیر آن را در اسناد
❤️ ـ بخش ۲۸  🌹حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در مسجد اصلا سخن از نگفت؛ بلکه به عنوان تنها باقی مانده از پیامبر، همه ی اموال و املاک پدرش را طبق ادعا کرد. آنچه در آن روز در سخنرانی بلند و کوبنده ی ایشان آمده بود، راه را از همه سو بر دولت حاکم می بست و چنان که اشاره شد، خليفه ناگزیر بود بازهم در حدّ مقدور، نرمش نشان بدهد و حتّی کند! 🔹یعقوبی می گوید: ، دختر پیامبر نزد آمد و پدرش را از او خواستار گردید. اما خلیفه به او گفت که پیامبر خداوند فرموده: «انّا معاشر الانبياء لا نورث، ما تركنا صدقة»؛ ما گروه پیامبران میراث نمی دهیم.آنچه به جای می گذاریم، صدقه‌است. 🌸پس حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) گفت: «أ في الله أن ترث اباک ولا ارث ابي. اما قال رسول الله المرء يحفظ في ولده»؛ آیا حکم خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم نبرم؟ آیا پیامبر خدا نگفته است: حق و حرمت مرد درباره‌ی فرزندانش رعایت می شود؟ پس ابوبکر گریست. 🔹ما همه ی ابعاد و جوانب آنچه که انجام داد را نمی توانیم به روشنی از تاریخ به دست بیاوریم. 🔰بازار مکاره ای از و در به وجود آمده که حیرت آور است. اما خوشبختانه اسنادی در دست است که جای هیچگونه تردیدی ندارد، ازجمله عایشه طبق نقل بخاری و مسلم می گوید: 🌹فاطمه دختر پیامبر کسی را فرستاد و میراث خودش را از ابوبکر طلب کرد؛ یعنی خالصه ی پیامبر در مدينه شامل اموال بنی نضیر، سپس «فدک» و باقیمانده ای از خمس «خیبر»... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۶۶-۶۷ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤ #دخترپیامبر ـ بخش ۲۷ 🔹 پس از شهادت ام ایمن و «رباح» ابوبکر بعد از مقدماتی که نظیر آن را در اسناد
❤️ ـ بخش ۲۸  🌹حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در مسجد اصلا سخن از فدک نگفت؛ بلکه به عنوان تنها باقی مانده از پیامبر، همه ی اموال و املاک پدرش را طبق ادعا کرد. 👌 آنچه در آن روز در سخنرانی بلند و کوبنده ی ایشان آمده بود، راه را از همه سو بر دولت حاکم می بست و چنان که اشاره شد، خليفه ناگزیر بود بازهم در حدّ مقدور، نرمش نشان بدهد و حتّی کند! 🔸یعقوبی می گوید: ، دختر پیامبر نزد آمد و پدرش را از او خواستار گردید. اما خلیفه به او گفت که پیامبر خداوند فرموده: «انّا معاشر الانبياء لا نورث، ما تركنا صدقة»؛ ما گروه پیامبران میراث نمی دهیم. آنچه به جای می گذاریم،صدقه‌است. 👈 پس حضرت (سلام‌الله‌علیها) گفت: «أ في الله أن ترث اباک ولا ارث ابي. اما قال رسول الله المرء يحفظ في ولده»؛ ❓ آیا حکم خداست که تو از پدرت ببری و من از پدرم میراث نبرم؟ آیا پیامبر خدا نگفته است: حق و حرمت مرد درباره ی فرزندانش رعایت می شود؟ 💥 پس گریست. 🔹ما همه ی ابعاد و جوانب آنچه که انجام داد را نمی توانیم به روشنی از تاریخ به دست بیاوریم. 💥 بازار مکاره ای از و جعل در تاریخ اسلام به وجود آمده که حیرت آور است. ☀️اما خوشبختانه اسنادی در دست است که جای هیچگونه تردیدی ندارد، ازجمله عایشه طبق نقل بخاری و مسلم می گوید: دختر پیامبر کسی را فرستاد و میراث خودش را از ابوبکر طلب کرد؛ یعنی خالصه ی پیامبر در مدينه شامل اموال بنی نضیر، سپس «فدک» و باقیمانده ای از خمس «خیبر»... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۶۶-۶۷ @beha_togham_alfaraez
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ـ بخش ۳۱ ▪️پس از شدت یافتن بیماری، زنان مسلمان مدینه، به ایشان رفته و احوال دختر پیامبر را پرسیدند. 🌹حضرت صدیقه به جای احوال پرسی، از دردها و رنج های خود سخن گفت. در واقع ایشان علت بیماری خود را بازگو کرد و فرمود: به خدا سوگند! دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما . آنها را آزمودم و از آنچه کردند، رضایت ندارم. وای بر آنها! ❓چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار گیرد و خلافت بر پایه ی نبوت استوار بماند؟ یعنی همان جا که محل فرود جبرئیل امین بود. ❌عیادت 🔸روزها میگذشت و بیماری شدت بیشتری می گرفت. گردانندگان امور، دیگر تعلل را به مصلحت ندیدند. شاید به این خاطر که برای مردم این همه بی اعتنایی قابل توجیه نبود. به نقل ابن قتیبه، پیشنهاد ملاقات و عیادت دختر پیامبر را به می دهد و می گوید: ما فاطمه را نسبت به خودمان خشمناک کرده ایم. بیا با هم به عیادت او برویم. شاید بتوانیم وی را از خودمان راضی کنیم؟! ❌ بعد باهم به منزل می روند و از ایشان اجازه ورود می خواهند که جواب رد می شنوند... به نقل صدوق نه یک بار بلکه بارها برای عیادت می آیند، اما راه نمی یابند! نپذیرفتن حاکمان به ویژه وقتی که بارها اتفاق بیفتد، به طور قطع در جامعه انعکاس می یابد و آثاری نامطلوب به بار می آورد و این، همان چیزی بود که دختر پیامبر می خواست. این خود یک مرحله ی دیگر از مراحل مقابله و ی دختر پیامبر با در آن روز بود. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان ص ۷۳-۷۴ @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤ #دخترپیامبر ـ بخش ۳۴ ▪️یک جریان بسیار با اهمیت آن دوران #گریه بی امان دختر پیامبر بود. 📜گزارش تار
💝 ـ بخش ۳۵ 🔹 آخرین حلقه ی ی دختر پیامبر علیه وضع موجود، وصیت ایشان بود. وصیت به صور مختلف و در مواقع مختلفی از زبان وقلم ایشان صدور یافته و ترین نکته ی آن با دولت خلفا است. 🔹فرق این مبارزه با سایر مبارزات ایشان، این بود که آثار آن برای می ماند و لکه ی بر پیشانی تاریخ آن روزگار به جای می نهاد. 🔹اولین نصّ تاریخی که از آن دوران به جای مانده است و در آن وصیتی از دختر پیامبر وجود دارد، واقعه ای است که امیرالمؤمنین، خود، بی واسطه دیده، شنیده و نقل کرده اند. ❌نکته ی اصلی این وصیت، داشتن و مراسم ایشان است و این نکته ای است که در تمام یا اغلب اسنادی که به شکلی وصیت ایشان را در بر دارد، تکرار می شود. دختر پیامبر به امیرالمؤمنین می فرماید: 🌹 پسرعمو! من از مرگ نزدیک خود خبر یافته ام و می دانم که هر ساعت ممکن است به پدرم ملحق شوم. لذا میخواهم هرچه در دل دارم، برایت بازگویم و وصیت کنم. 🌹 امیرالمؤمنین فرمود: هرچه می خواهی، وصیت کن. بعد در کنار سر دختر پیامبر می نشیند و امر می کند تا دیگران از اتاق خارج شوند. 🌹دختر پیامبر می گوید: پسرعمو! مرا در طول زندگی دروغگو و خائن نیافته ای و در این مدت هرگز با تو مخالفت نکرده ام! ... سپس سخنانی در مورد ازدواج امیرالمؤمنین بعد از خودش، تشییع خود و تابوتی که برای آن تهیه شده است، فرمود. آن گاه اظهار داشت: ➖ من به تو میکنم تا هیچ یک از کسانی که به من ستم کردند و حق مرا گرفتند، در مراسم جنازه ی من حضور نداشته باشند. آنها من و دشمنان رسول خدایند. مبادا هیچ یک از آنها و پیروانشان در نماز بر بدن من شرکت کنند! سپس فرمود: مرا در آنگاه که مردمان به خواب رفته اند، به خاک بسپار. 🔹بخاری، امام محدّثان مکتب خلافت، نقل میکند: نپذیرفت که چیزی از میراث پیامبر را به بدهد. به این جهت فاطمه برابوبکر غضب کرد به قهر روی گرداند و با او دیگر سخن نگفت تا آن هنگام که وفات یافت. آنگاه که رحلت کرد، بر او نماز خواند و شب هنگام او را دفن کرد و را به هیچ وجه از این حادثه خبردار نساخت... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @beha_togham_alfaraez
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤️ #دخترپیامبر ـ بخش ۳۶ 🌹دختر بزرگوار پیامبر بعد از نماز عصر یا در میان نماز مغرب و عشا وفات یافت و
ـ بخش ۳۷ ▪️مآخذ معتبر آورده اند: مسلمانان آن روز صبح به آمدند و در آن چهل صورت قبر مشاهده کردند. این مسأله بر آنها گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند. ➖ با هم می گفتند: پیامبر تنها یک دختر از خود باقی گذاشت؛ او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد و شما نه در مرگ، نه درنماز ونه‌در دفنش حاضر بودید؛ حتی قبر او را (هم) نمی شناسید. ▪️ والیان امور گفتند: از زنان مسلمان کسانی را بیاورید که این قبرها را بشکافند تا ما دختر پیامبر را پیدا کنیم، بر او نماز بخوانیم و را زیارت کنیم. ▪️خبر این حادثه به رسید. او غضب آلود از خانه بیرون آمد. چشم هایش از شدت خشم سرخ شده، رگ های گردن برخاسته بود و لباس زردی که در حوادث سخت و جنگ ها می پوشید، در برداشت. ▫️کسانی که این وضع را دیده بودند، خود را به بقیع رسانیده، به مردم خطری را که ممکن بود پیش بیاید هشدار دادند: على قسم خورده است اگرسنگی از این قبرها جابه جا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد. ▪️امام به بقیع آمد. ▫️ و اصحابش به نزد او رفتند و گفتند: تو را چه میشود؟ به خداوند سوگند، ما دختر پیامبر را نبش خواهیم کرد و بر او نماز خواهیم خواند. اینجا هم برخوردهای سخت پیش آمده است. ▪️امیــرالمؤمنین فرمود: اما خودم را رها کردم؛ زیرا می ترسیدم مردم از اسلام بازگردند. ولی قبر ؛ قسم به آن کس که جانم در دست اوست، اگرتو و یارانت به چیزی دست ببرید، زمین را از شما سیراب خواهم کرد. ▪️ وقتی خطر به این اندازه بالا گرفت، مجبور شد پا در میانی کند و این جسارت را که می رفت برای آنها شری بزرگ به پا کند، پایان دهد. آنها دست برداشتند و رفتند. سپس مردم هم پراکنده شدند. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @beha_togham_alfaraez