eitaa logo
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
250 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
13 فایل
امام محمد باقر علیه السلام:....فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ #بِهَاتُقَامُ_الْفَرَائِضُ وَ.... امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است. و فريضه بزرگى است كه ديگر #فرايض_به_واسطه_آن_برپامى‏ شود، و... آیدی ارتباط با مدیر : @bavelayat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
بِها تُقام الفَرائِض(امربه نیکی ونهی از بدی)
❤ #دخترپیامبر ـ بخش ۱۴ 🔹 یعقوبی وصیت #ابوبکر را آنگونه نقل می کند که به عبدالرحمنمی گوید: من تأس
❤️ ـ بخش ۱۵ ▪️ داستان رحلت پیامبر در مصادر رسمی تاریخ اسلام بسیار کوتاه، سرد و ساده نقل شده است. این مورخان نقل می کنند: ایشان در روز آخر عمر مبارکش، سلمی، زن ابورافع (صحابی پیامبر) را خواسته و به او فرمود: ➖برای من آب مهیّا کن. سلمی می گوید: من از ایشان در آن ایام که دوران سختي بود، پرستاری می کردم. آن روز حال دختر پیامبر بسیار بهتر شده بود و ایشان از همه ی روزها آرام تر بودند. اتفاقاً امیرالمؤمنین ، به دنبال کاری به خارج از خانه رفته بود. آب را آماده کردم. دختر پیامبر بدن خود را به بهترین صورت شست وشو داد. آن گاه جامه ای تازه خواست و پوشید. ▫️سپس به من فرمود: «در وسط اتاق برای من آماده ساز» ایشان در آن بستر دراز کشیده، رو به قبله خوابیدند. ▪️ بعد به من فرمود: مادر! من همین الآن جان خواهم سپرد. اگر از دنیا رفتم و شما خواستید بدن مرا بدهید، هرگز بدنم را برهنه نکنید. این را گفت و جان سپرد. پس از مرگ ، علی به خانه آمد. من ماجرا را به او خبردادم. در ادامه نقل می کنند: امیرالمؤمنین خود غسل ایشان را برعهده گرفت ایشان نماز خواند و آنگاه او را دفن کرد. مآخذ مکتب بیش از این چیزی ندارند. اما در مداری شیعی مسأله کمی توضیح داده شده است. ◾️ محدث بزرگ شیعی قرن هفتم، «علی بن عیسی اربلی» از صدوق نقل می کند: آنگاه که وفات آن حضرت نزدیک شد، به اسما فرمود: جبرئیل هنگامی که وفات رسول خدا رسید، کافوری از بهشت برای ایشان آورد...برو بقیه ی حنوط پدرم را از فلان محل بیاور و آن را در کنار سر من قرار بده. من به آنچه فرموده بود، عمل کردم و حنوط را در کنار ایشان قرار دادم. آن گاه روی خود را با لباس پوشانید و فرمود: ساعتی منتظر من باش. آن گاه صدایم بزن. اگر جواب گفتم که خب! وگرنه بدان که من به نزد پدرم کرده ام. ▫️ اسما مدتی انتظار کشید. آنگاه دختر پیامبر را صدا کرد، اما جوابی نیامد. بار دیگر صدا زد: ای دختر محمد مصطفی! ای دختر بهترین کسی که زنان او را حمل کرده اند! ای دختر بهترین کسی که بر روی سنگ ریزه ی بیابان ها راه رفته است! ای دختر کسی که به مقام قاب قوسين راه یافت هیچ جوابی نبود. پارچه را از روی صورت دختر پیامبر از برداشت او از دنیا کرده بود. خود را بر روی ایشان انداخت و می بوسید و می گفت: فاطمه! آنگاه که به محضر پدرت وارد شدی، سلام مرا هم برسان. 🏴طولی نکشید که و علیهما السلام به خانه آمدند... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۸۷ - ۸۹ @beha_togham_alfaraez