eitaa logo
بهشت ِخانه🇵🇸
681 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
81 فایل
بسم الله✨ به بهشت ِخانه خوش آمدید😍
مشاهده در ایتا
دانلود
هم اکنون حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام ، دعاگوی بهشت ِخانه ای ها هستم❤️ ان شاالله ادامه خدمتتان ارسال خواهد شد💐 @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلافل نذری، جاتون خالی بود فکر میکنم اولین نذری بود که در سفر خوردم و برام ارزشمند بود🤝 @behesht_e_khane
وقتی شروع به فیلم گرفتن کردم ایشون متوجه شد و با جدیت بیشتری کارش رو ادامه داد😅 منتها چون میخواستم فیلم رو کوتاه کنم حذفش کردم گفتم شاید دور از انصاف باشه که تصویر ایشون نباشه، سلامتی خدام زوار صلواتی بفرستیم🤲 @behesht_e_khane
۲۹ و ۳۰مردادماه 🔸مراسم عزاداری شهادت حضرت سلام‌الله‌علیها ✍با همکاری گروه های فعال تربیتی نوجوان دختر @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️نیومدم بازی کنم من اومدم نوکری ... ✅️من بلدم گریه کنم . اگه منو میخری نیومدم بازی کنم . من اومدم نوکری تو‌بگو‌ چیکار کنم . حرمت میبری @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگوارانی که پیاده روی اربعین تشریف می برید، در مسیر و در حرم ها، به همه احترام بذارید، شاید لحظاتی از این مسیر هم قدم با امام زمان باشید... همه جا به آقا هم سلام بدید.🌱 @behesht_e_khane
محرم سال ۱۳۹۸ کتاب های ، کتابخونه مسجد رو نگاه می کردم تا یکی شو انتخاب کنم ، چشمم به اسم "نیمه شبی در حله" افتاد به دلم نشست و برداشتمش... هر چی می خوندم مشتاق تر میشدم 😍، با لحظه لحظه اش زندگی می کردم و تصویر سازی های بی نظیر نویسنده دلم رو می برد ، خصوصا لحظات بسیار تاثیر گذار و باور نکردی شفاگرفتن ابو جراح🥲🥺 هر روز و هر شبم با فکر به اون کتاب می گذشت و دلم می خواست به همه معرفیش کنم . ماه صفر سال ۱۳۹۸ پیاده روی اربعین کربلا آخرین روز سفرمون بود ، یکی از خانم های کاروان به من گفت اگه غروب به حرم حضرت ابوالفضل (ع) میری منم باهات میام ، گفتم باشه با هم میریم . جلوی حرم حضرت عباس (ع) تا خواستیم وارد صف طولانی پیچ در پیچ مابین میله ها بشیم یهو جمعیت هجوم آوردن و اون خانم به شدت بین افراد و میله ها فشرده شد هر چی خواهش و تمنا میکردم که خانما جابجا بشن تا بتونه خودش رو آزاد کنه کسی به روی خودش نمیاورد ، برخلاف من اون خانم خیلی ساکت و مظلوم بود و علیرغم فشاری که تحمل می کرد نه توهینی کرد نه داد و بیدادی ،با تقلا تونست راحت تر بایسته ، خلاصه بعد از صبوری زیاد و تحمل فشارها وارد حرم شدیم و در قسمت زیر زمین حرم نماز مغرب و عشا رو خوندیم و به سمت خونه ابواحمد که میزبان ما بود رفتیم . بعد از خوردن شام مشغول جمع کردن ساک ها شدیم تا ساعت ۳ صبح حرکت کنیم به سمت مهران . همون خانم پا شد دست و صورتش رو بشوره که یهو از پشت افتاد روی زمین همه دویدیم سمتش ، در عرض چندثانیه دست و پاهاش تا و خشک شد ، فکش کج شد ، مردمک چشمش به یه نقطه خیره بود و هر چی سعی می کرد حرف بزنه نمی تونست فقط صدایی شبیه آه که با زور از حلقش بیرون می اومد😰😰😰 ، مات و مبهوت و ناراحت و دست پاچه نگاش می کردیم😥😥 ، کسی که تا چند دقیقه قبل سالم سالم بود الآن به وضعی افتاده بود که انگار فلج مادرزاد بوده ، به هر سختی بود بلندش کردیم و گذاشتیمش روی زیرانداز ،خانم ها دست و پاش رو ماساژ می دادن و سعی داشتن صافش کنن ، آب قند ، آب میوه یا هر چیزی که به ذهنمون می رسید براش فراهم کردیم تا بتونه بخوره اما قدرت نداشت لب هاش رو تکون بده و همه از کنار دهنش می ریخت ، صاحبخونه در تکاپو بود ، یکی از اعضای خانواده رفت تا نیروهای هلال احمر رو خبر کنه ، همه ناراحت بودن ، منم یه متکا گذاشتم کنارش و دراز کشیدم و به قفسه سینه اش که به سختی کمی بالا و پایین می رفت نگاه می کردم ، حدودا ده دقیقه بهش خیره بودم که ناگهان یه نفس عمیق به قفسه سینه اش فرو برد و گفت آخیییییییش ، منم داد کشیدم خوب شد خوب شد😲😲🥲🥲 ، اون خانم بلند شد و نشست ،حالش خوب خوب شده بود باورکردنی نبود شروع کرد به حرف زدن و گفت : شما هم اون روح سفید که اومد منو قبض روح کنه دیدین ؟😨 کوه بزرگی جلوی چشمام بود از دل کوه روح سفیدی اومد سمت من و گفت اشهدت رو بگو ، منم داشتم میگفتم اشهد ان لا اله .... که حضرت ابوالفضل (ع) با یه کلاه خود سبز از دل همون کوه اومد سمت ما و با دست اون روح رو پس زد و گفت برو کنار ، با *مهمون* من کاری نداشته باش 😭😭 و اون روح به سرعت محو شد به محض رفتن روح سفید نفس به سینه ام برگشت و بدنم گرم شد .🥺🥺 همه گریان و متعجب بودیم از معجزه ای که جلوی چشممون اتفاق افتاده بود ، اینکه بی خبر بودیم از اومدن حضرت عباس (ع) به اتاقی که ما توش نشسته بودیم.😢 زنی که فکش کج شده بود دست و پاش خشک خشک بود قدرت تکلم نداشت بدنش مث یخ شده بود حالا مث قبل سالم و سرحال شده بود گنگ و گیج بودم ، قلبم تند تند می زد ، اشک مث بارون از چشمام می ریخت😭😭 و صحنه های شفاگرفتن ابوجراح در کتاب " نیمه شبی در حله" از جلوی چشمام رد می شد. @behesht_e_khane
📌 موضع امام جمعه و رئیس ستاد امر به معروف شهرستان اردکان درباره ساخت نیروگاه جدید 🔸🔸🔸 بسمه تعالی ✅ با صلوات بر محمد و آل محمد به استحضار مردم شریف اردکان می رساند همانطور که مکرر در جلسات و خطبه های جمعه تصریح شده، ما با احداث و توسعه صنایع در محل فعلی تجمیع صنایع شهرستان، به خاطر مشکلات زیست محیطی و تبعات متعدد اجتماعی و فرهنگی، مخالف بوده و با صراحت اعلام می کنیم برای توسعه هیچ صنعتی در منطقه متصل به مناطق مسکونی تایید و امضایی صادر ننموده ایم. ✅ تنها درباره ساخت نیروگاه جدید برای حل مشکل برق، که تصمیمی کشوری به ساخت نیروگاه های متعدد وجود داشت، توافق نامه ای در جهت منافع شهرستان، مشروط به موافقت محیط زیست انجام گرفت که با توجه به مخالفت محیط زیست استان، نامه و امضای ما از اعتبار ساقط و هیچ گونه استنادی به آن صحیح و مورد تایید نمی باشد. ✅ تاکید ما بر رعایت شاخص های زیست محیطی، اولویت قرار دادن سلامت مردم بر همه امور و پذیرش محل ساخت طبق تایید کارشناسان محیط زیست است. ✅ بجاست به متولیان امر یادآوری کنم که مسئولیت سنگینی در برابر مردمی دارید که با صراحت می گویند ما حاضریم مشکل قطعی برق را تحمل کنیم؛ اما هوای شهرمان آلوده تر نشود! ✅ حتما حضور پر رنگ صنایع، برکاتی در عرصه اشتغال و اقتصاد به دنبال داشته و باید سپاسگزار زحمات و تلاش ها در رونق تولید و اشتغال و انجام برخی تعهدات بود، اما از تبعات بسیار آن نیز نمی توان چشم پوشید و باید با برنامه بهتر و دقت بیشتر، امور را پیگیری نمود. ✅ این متن را در زمانی می نویسم که شاخص آلودگی هوای اردکان پانصد است و با مراجعات متعدد مردم، در اعتراض به جا نداشتن مدارس و سرگردان ماندن در ثبت نام فرزندان شان روبرو هستیم. سید اسماعیل شاکر امام جمعه اردکان ۵ شهریور ۱۴۰۲ 🔶 کانال قلب فرهنگی اردکان @ghalbefarhangi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا وایسیم و فقط تموشا کنیم و بعد... پیاده راه بیوفتیم کربلا و بالاخره در این نقطه از مسیر سفرمون رسیدیم به خونه ی پدری 💚 🔸این تصویر برای شنبه هفته گذشته است و دلیل خلوتی مسیر همینه🤝 @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در نجف اشرف موکب ها در حال راه اندازی بودند، اکثراً اسکلت موکب ها آماده بود تا پوش و دیگر تجهیزات بهش اضافه بشه ، شهر نه از حیث جمعیت بلکه از جهت تکاپو اربعینی بود🏴 @behesht_e_khane
صف های طویل و منظم زیارت بارگاه مولی علی علیه السلام 😍 تولیت حرم مطهر نجف اشرف از نظر من بهتر از حرم مطهر کربلا بود، از نظر نظم ، برخورد خدام و مدیریت زائران 👌🤝 🔸تذکر تکراری عکس ها برای اوایل هفته گذشته است و دلیل خلوتی همینه😅 @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز🤲 چقدر دلتنگم ... از بهشت رانده شده ام به تبعید ابدی به امید مرخصی های ساعتی از قالب تن❤️‍🩹 @behesht_e_khane
در این سفر قوت غالب ما فلافل بود ، یعنی اگه تا رمضان اینجا میموندیم میبایست سه کیلو نخود فطریه میدادیم😁 🔸تصاویر برای هفته گذشته است که موکب نبود پس از نذری هم خبری نبود میهمان و میزبان خودمون بودیم😅 @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجد با صفای کوفه جاتون سبز🌱 🍃ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که امام سجّاد (علیه السلام) روزى از مدینه، صرفاً به قصد مسجد کوفه حرکت کرد و دو رکعت نماز در آن به جاى آورد و دوباره سوار بر مرکب شد و برگشت.💚 @behesht_e_khane
4_6050885673341160652.mp3
6.65M
عکس های کربلا رو گذاشتم برای امشب که شب زیارتی حضرت هست💔 اول این نوحه رو گوش بدیم، که هر کی الان کربلا نیست دلتنگ حرمه😭 @behesht_e_khane
ما پیاده رویمون رو از اینجا آغاز کردیم موکب حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 💚 که البته هنوز مثل بقیه موکب های مسیر آغاز به کار نکرده بود، عمود ۱۰۸۰، در واقع به خاطر شرایط فقط یک چهارم انتهایی مسیر رو پیاده روی کردیم 🎒 @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسته که توی مسیرمون هنوز موکب ها برپا نبودند اما زحمت های شبانه روزی رو دیدیم ، داربست بستن ها و پوش زدن ها رو دیدیم ، آب و جارو کردن ها و وسیله آوردن ها رو دیدیم... @behesht_e_khane
درسته که موکبا بر پا نبودن ولی ما نموندیم💔، هر جا داشتن کار می کردن آب هم به زائرا تعارف می کردند ، حتی یه موکب خانوادگی دیدیم مادر خونه و دخترا شربت می دادن پدرشون فلافل میداد دست مردم، زائرا خیلی کم بودن ولی بازم مهمون نوازی بود استقبال بود💚 حتی چند نفر اصرار کردن بهمون که شب رو بریم خونشون ولی ما می‌خواستیم شبونه به حرم برسیم... @behesht_e_khane